قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

نَفَخَت فيهِ مِنْ رُوحِهِ در کدام جایگاه خلقت انسان رخ داده

مقدمه نوشتار


روح از سنخ  امر خداوند است. خداوند جهان مادی را که خلق کرد برای مدیریت و هدایت آن بسوی هدف مورد نظر امر خود را در آن قرارداد. امر در فاطر السموات و الارض (انبساط کیهان) و در زمان جاعل الملائکه و قبل از خلق السموات و الارض صورت گرفته، از آیات متعدد چنین برداشت می شود که امر خداوند  قوانین جاریه در طبیعت است. ملائکه این امر را به جریان می اندازند. خلق و امر تفکیک ناپذیرند. خلق بدون امر هیچ است. ما عالم خلق و عالم امر نداریم که این ساخته و پرداخته ذهنیات ما است. به آیه زیر توجه فرمائید. سوره فاطر

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ -سپاس مخصوص خداوند باز کننده کیهان است (آغاز خلقت کیهان از ابتدای انبساط کیهان است) ملائکه را به عنوان پیام رسان در آن قرارداد که برخی دارای دو تا  دو تا بال(قدرت یا نیرو) و برخی سه تا سه تا و برخی چهار تا چهار تا  و اراده او بر خلق بیشتر قرار دارد و خداوند بر کل شیء که می تواند  مجموعه جهان مادی باشد قدرت حاکمه و سیطره دارد. کل  شیئ  کل جهان مادی منظور است. در آغاز انبساط  کیهان هم زمان نیروی هسته ای ضعیف، نیروی هسته ای قوی، الکترو مغناطیس و گرانش می شود چهار نیرو (بال تشبیه نیرو است) هر کدام جفت دوتا  دوتا  قرار داده شد. چرا خداوند از کلمه جفت استفاده کرده بحث علمی جالب توجه و جداگانه ای می طلبد. اشاره دارد به ماده و ضد ماده و در دو جهان مادی موازی. ماده و قوانین آن در کیهان ماده و در جهان دیگر ضد ماده است و این دو جهان بهم وابسته هستند و ارتباط وابستگی کوانتومی بین هر دو حاکم است. خداوند رب العالمین است. بقیه نیرو ها احتمالا ماده و انرژی تاریک می تواند دو نیرو باشند و سه نیرو هم باید کشف شود منظور آیه چیست و نیرو های دیگری است که علم هنوز کشف نکرده است یزید فی الخلق ما یشاء خداوند خالق دو جهان است. جهان موازی از دید قران- نظریه جدید

در آیات 9 الی 12 سوره فصلت زمانی که خداوند زمین را در دو دوره خلق و هفت آسمان زمین را در دو دوره برنامه ریزی و بنا کرد(قضاهن) فرمود در هر طبقه جو زمین امر آن ها را  قرار داد. قوانین مربوط به هر طبقه جو زمین را در آن حکم فرما کرد.بنابراین امرمی شود قوانین جاریه در طبیعت 


فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ –سپس سبع السموات را( از ثم الستوی الی السماء آیه قبلی) دردو دوره خلق فرمود و امر آن ها د ر تمامی این  آسمان ها وحی فرمود و آسمان دنیا (زمین) را به زینت نور ستارگان آراست و برای آن حفاظی قرارداد و این برنامه ریزی خداوند دانا است. به مقاله چگونگی روند پیدایش حیات در زمین اولیه از نظر قرآن مراجعه فرمائید.


بنابراین ملائکه (نیروها و قوانین دست اندر کار جهان مادی هستند و احتمالا هر گروه از ملائکه زیر نظر یک ملک است) و امر دستور یا  قوانین جاریه و وحی ابلاغ آن دستور ها است. نمونه آن به وحی خداوند به زنبور عسل که آن هم امر خداوند است. به  مقاله  فیزیک و شیوه نزول وحی در قرآن مراجعه فرمایید. آیات فراوانی در این موضوعات مطرح شده وجود دارد. 

حال روح چیست و جایگاه آن در خلقت انسان کجا است و در چه زمانی و در کجا ی بدن انسان استقرار یافت. سوالاتی است که برای اکثر انسان های متفکر پیش می آید. به فرموده خداوند


ویسئلونک عن الروح قل من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا- روح هم از زمره امر خداوند است ولی علم درباره  آن  اندک است چرا که ریشه  در عالم غیب دارد. عالم غیب عالم ماوراء جهان مادی دارد که علم به آن دسترسی ندارد. در بسیاری از آیات منظور غیب، غیب عالم  ماوراء جهان مادی نه به انسان ارتباط دارد و نه در فهم ما می گنجد. خداوند از آن برای ما مثال نمی زند. ولی غیب مشهودات را عالم نمی داند مفاتیح الغیب نامبرده است.

وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ-و كليدهاى غيب تنها نزد اوست جز او (كسى) آن را نمی داند و آنچه در خشكى و درياست را می‏ داند و هيچ برگى فرو نمی ‏افتد مگر [اينكه] آن را می داند و هيچ دانه‏ اى در تاريكي هاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست ( تر موجودات زنده که اب قسمت اعظم بدن آن ها را تشکیل داده و خشک جمادات است)مگر اينكه در كتاب مبین  ضبط  است. عامل مهمی در طبیعت و در برگ درختان دانه و تمامی جهان مادی و انسان تعبیه شده که رابط جهان مادی با عالم غیب است. بنابراین این غیب عالم پنهان شواهد مادی است خداوند مثال زده برگ درخت دارای یک سیستم پیچیده  با قوانین خاص خود است که در ظاهر آن  نشان داده  نمی شود و هیچکس جز راسخون فی العلم به آن دسترسی ندارند و راسخون فی العلم هم دانشمندان علوم طبیعی هستند که راز علمی آن را به خواست خداوند کشف میکنند و در اختیار ما قرار می دهند. بنابراین وقتی حضرت رسول اکرم(ص) علم غیب نمی داند حتما اءمه اطهار هم نمی دانند. روی آیات  تفکر و تعقل کنیم و کلام خداوند را باور کنیم اصل قرآن است و روایات فرع  هستند. حال باید امر خداوند این قوانین را در درون  ماده و موجود زنده مدیریت نماید که این در موجود زنده روح است و در غیر زنده امر است. خلق ساختار مادی است و امر فرمان یا قوانین طبیعت هستند. خلق و امر تفکیک ناپذیرند. این می تواند فقط روح باشد و روح القدس آن را ساماندهی می کند. از نظر معنی هر آنچه از دید ماپنهان است غیب است، برخی با رشد علم برای ما آشکار می گردد.


روح یک مفهوم گسترده دارد. خداوند برای رساندن پیام خود به حضرت مریم(ع) و همچنین برای القاء وحی به رسول اکرم(ص) از روح استفاده کرده است اما با شیوه متفاوت. مامورین ساماندهی ملائکه و روح در جهان مادی بر عهده ملک و روح القدس است. روحی که در انسان دمیده شده و در زمان سویته روح خاصی است که  در نهاد انسان و کل موجودات زنده از بدو سویته تعبیه یا نهادینه شد. کلمه سویته را برای سهولت در بیان مطالب از خود کلمه استفاده میکنم و آن زمان خاصی از جهش تکاملی انسان در حال خلق شدن است که روح در آن  استقرار می یابد  و پایه  این نوشتار بر آن گذارده شده. مفسران محترم هر کدام  بر اساس بینش و برداشت شخصی و با استناد بر نظر گذشتگان  مطالب مفصل و مختلفی ارائه داده اند و این نوشتار تنها براساس علم و آیات قرآنی به رشته تحریر در آمده  و این یک نظر است برای تشحیذ  اذهان و روشی نوین برای مقایسه آیات متشابه با علم  روز که  یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. منظور ما روح دمیده شده  در انسان است. در این نوشتار خلقت انسان در زمین اولیه و در طبیعت مد نظر است و تحولات جنین ارتباطی با خلقت انسان ندارد. تحولات جنین رشد جنین است. این طور از آیات استنباط می شود. تحولات جنین و خلقت انسان نظر هزار سال  قبل  گذشتگان است که بر باور ما نشسته و ما باید امروزه آیات خلقت انسان را با علم روز مقایسه نمائیم. مراحل رشد جنین و واقعیت قرآنی


شروع خلقت انسان از ماده بی جان بدون حضور روح


مقالات متعددی درباره خلقت انسان در زمین اولیه وبا استناد به آیات قرآنی و علم  روز در سایت حما مسنون ارائه شده که به تفصیل شرح داده شده که خلاصه آن در زیر بیان می شود. خداوند ابتدا در زمین تمامی شرایط ایجاد حیات را فراهم کرد. به آیات در سوره سجده  توجه  فرمایید.


الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ (7) ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ (8) ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ- خداوند است که کل شیئ (کل جهان مادی ) را به نحو نیکو آفرید و خلقت انسان را از طین آغاز کرد و سپس نسل بعد از آن را از سلاله (ترکیبات مشتق شده  در آب کم یا رسوب املاح  درون آن در صلصال باشد) قرار داد و سپس آن را سویته کرد و روح خود در آن نهادینه کرد و برای شما گوش و چشم و قلب قرارداد. نکته کلیدی این آیه قرار دادن اعضاء بدن بعد از نفخ من روحی است. این نمی تواند در رحم زن و جنین باشد جنین از بدوا  لقاح  همه اعضاء بدن  در مقیاس  کوچک ساخته می شوند و فقط رشد می کنند و خلق شدن دیگر در کار نیست.

الَّذِى أَحْسَنَ كلُ‏ شىَ‏ خَلَقَهُ –کل شیئ دارای مفهوم بسیار گسترده ای است و با استناد به  آیات چندی معنی کل جهان مادی را میرساند. خداوند خلقت حیات را از ابتدای  خلقت ماده  شروع کرد. از زمان انبساط کیهان. از لحظه انبساط  کیهان ماده خلق می شود. این جا نقطه آغاز پیدایش حیات است. رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ-خداوند صاحب کیهانی است که آنرا انبساط  یا از انبساط خلق کرد. خداوند در اینجا از کلمه خلق استفاده نکرده است چرا؟  زیرا ماده هنوز خلق نشده و خلق هم باید ایجاد از چیزی که وجود دارد باشد. انشاء انسان از زمانی است که خداوند متعال برنامه خلقت حیات را از فطرنی(بازکردن) آغاز کرد. انشاء بسیار زمان  بر است در همه آیاتی که این کلمه آمده منظور خلق و پرورش آن تا هدف مورد نظر .اذ انشائکم من الارض به مقاله بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید


قَالَ إِبْرَهِیمُ لاَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنی بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ - إِلا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ. من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا از طریق فطرنی خلق کرد (از آغاز انبساط جهان مادی).سوره زخرف 26و27 -

وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ- چرا کسی را نپرستم که مرا از فطرنی خلق کرد و باز گشت بسوی او است. یک معنی الیه ترجعون می تواند بازگشت به فطرنی باشد. ابتدای فطرنی آغاز خلق ماده است کیهان از هیچ ابداع شد و تا زمانی که باز نشده بود یعنی منبسط نشده بود ماده هم خلق نشده بود و ابتدای خلق جهان مادی از انبساط  کیهان بوده است. حال مفهوم آیه الَّذِى أَحْسَنَ كلُ‏ شىَ‏ خَلَقَهُ روشن میشود- ابتدا  کیهان خلق می شود و سپس منظومه شمسی و بعد  زمین و زمین ابتدا مراحل تکامل هم جوشی هسته ای خود را میگذراند چیزی که  خورشید هم اکنون در حال انجام آن است و زمین هم که تکه کوچکی  از توده ابر خورشیدی بوده است با توجه به حجم کم در زمان بسیار کوتاهی آن را سپری کرد و بعد وارد دوره  تکامل شیمیائی میشود به استناد قرآن و علم زمین شناسی زمین در دو دوره خلق شد آیه 9 فصلت. با سرد شدن زمین و رسیدن به حرارت تقریبی 2500 الی 3000 درجه هسته های اتم به هم می پیوندد  و مولکول ها ایجاد می شوند و کانی ها از جمله سنگ سیلیکات آلومینیوم ایجاد می شوند اینجا پایان احسن کل شیئ خلقه است .

 بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ


شرایط ایجاد حیات که فراهم شد البته در زمین اولیه َ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ صورت می گیرد. آغاز خلقت انسان از شروع  خلق  سنگ رس رقم می خورد. به اصطلاح امروزی کلنگ بنای خلقت انسان زده می شود و به استناد آیات 9 و 10 سوره فصلت بر روی رواسی یا  پوسته جامد زمین  تازه تشکیل شده و در حال سرد شدن. خلقت انسان در رس یا سنگ سیلیکات آلومینیوم آغاز می شود. این پروسه زمان بر است و طولانی. به عبارتی می بایستی ابتدا سنگ رس خلق شود و هم زمان باید در کنار این سنگ واکنش های شیمیائی لازم صورت بگیرد. حرارت بسیار بالا است و حدود 2000 الی 2500 درجه و هنوز پوسته جامد شکل نگرفته و محیط درون پوسته جامد مذاب مخلوطی از بخار آب، گاز متان، آمونیاک و کربو هیدرات ها ی(ترکیب کربن با هیدروژن) فراوان و سایر ترکیبات دیگر همه در محیطی فشرده و همگون با گاز هیدروژن بسیار فراوان. گاز هیدروژن محیط را بازی کرده و اجازه نمی دهد اکسیژن و گاز کربنیک تشکیل شوند. آهن و نیکل و فلزات سنگین در مرکز زمین رسوب می کنند و کانی ها سبک از جمله سیلیکات های آلومینیوم، پیریت ها و سایر ترکیبات نام برده شده  به بالاترین قشر زمین نقل مکان میدهند و با سرد شدن لایه خارجی از حالت مذاب به حالت گداخته  پوسته جامد زمین را به وجود می آورند. زمین هنوز جوی ندارد و مولکول های هیدرات کربن  فراوان، گاز آمونیاک، متان، فسفات ها، سولفورها و بخار آب در دل سنگ رس آماده  فراهم شدن شرایط ایجاد نطفه از مولکول های الی مانند اسیدهای آمینه، پروتئین ها، پپتیدها،  نوکلئوتیدها و سایر هستند.


اسید های آمینه و فسفات ها نیاز به اکسیژن دارند و تمامی اکسیژن موجود با هیدروژن که میل ترکیبی بسیار شدیدی با آن دارد به بخار آب تبدیل شده اند. بعلاوه کربن این عنصر اعجاز انگیز و پایه اصلی مواد سازنده موجود زنده با خودش و هیدروژن بیشتر از سایر عناصر میل ترکیبی دارد. سلاله من ما ء مهین می تواند از دید  دیگر اگر من را از تعریف کنیم (عامل Hو OH ) باشد  که مسئول در اختیار گذاردن اکسیژن به اسید های آمینه، قند ها فسفاتها و سایر هستند و در پروسه خلقت انسان نقش اساسی بازی میکنند. این موضوع نیاز به  مقاله  تحقیقی جداگانه ای دارد. بعلاوه  اگر من را در معنی کنیم سلاله میتواند رسوب ایجاد شده در آب کم باشد که  در بین  لایه های سنگ رس ته نشین می شوند که همان حما مسنون است.

هر کدام از این ترکیبات نسلی هستند که بعد از بداء خلق الانسان من طین ایجاد شده اند. به عبارتی آغاز خلقت حیات در زمین دوره. بدائ خلق الانسان من طین است که حدود چند صد میلیون سال بعد از تشکیل پوسته جامد زمین و سرد شدن آن تا بالای نقطه جوش آب یعنی حدود سه و نیم میلیارد سال قبل طول می کشد به مقاله خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابقت با علم روز- پیش نطفه–مراجعه فرمایید.

لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنْسان‌َ مِن‌ْ سُلالَه‌ٍ مِن‌ْ طین‌ٍ


سپس دوره وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنْسان‌َ مِن‌ْ سُلالَه‌ٍ مِن‌ْ طین‌ٍ.آغاز می شود" در حقیقت ما انسان را از رسوب ایجاد شده در طین آفریدیم "سلاله معنی جزئی است که از چیزی دیگر مشتق میشود که به استناد آیه خلق الانسان من صلصال من حما مسنون می تواند همان رسوب حما سمنون باشد. مفسران انرا چکیده معنی می کنند که رس و آب چکیده ندارند تنها مفهومی که می تواند از آن فهمید و با علم زمین شناسی هم مطابقت دارد همین ترکیباتی که در طین ایجاد شده و آب آن بخار و رسوب می کند معنی دهد. طین صلصال است رس خالص که وقتی حرارت می بیند و به شکل سفال در می آید می شود صلصال الکلفخار که با دوره ایجاد غذای بیولوژیکی اقوات بر روی رواسی یا پوسته جامد زمین به استناد آیه 10 سوره فصلت مطابقت دارد.

سلاله من طین چه ترکیباتی است. در دوره قبل بدا الخلق الانسان من طین ترکیبات پایه ایجاد مولکول های اصلی حیات فراهم شد. هیدرات های کربن باید به اسید های آمینه تبدیل شوند و اسید های آمینه هم به پروتئین ها و پروتئین ها هم از مولکول های ساده به مولکول های پلیمر تبدیل شوند که یک مولکول پایه اصلی ژن است  بعلاوه فسفید ها هم باید به فسفات ها تبدیل شوند. مولکول های آلی ایجاد شده که در بالا اشاره شد از مونو مر به  پلیمر تبدیل می شوند. ماکرو مولکول های پایه اولیه  تشکیل می شوند و مرتبا در اثر حرارت بالای نقطه جوش آب به عنوان رسوب و با تبخیر آب ایجاد شده از مونومرها به پلی مر ها  بر روی سنگ داغ رس رسوب میکنند و ماده سیاه رنگ چسبنده  حما مسنون را بر روی سنگ رس گداخته که قرآن به صلصال کالفخار نامیده است بر جای میگذارند و روی هم انباشته می شوند. سنگ رس دارای یک ویژگی خاصی است که میتواند این واکنش ها را در بین لایه های خود جذب و تشکیل و رسوب دهد. آخرین نظریه های علم زمین شناسی و زیست شناسی این مطالب را  تائید می کند.

این رسوبات دارای مواد اولیه شیمیائی ساختار اولیه پایه خلقت انسان است و صلصال کالفخار فقط به عنوان کاتالیزاتور عمل میکند. وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنْسان‌َ مِن‌ْ سُلالَه‌ٍ مِن‌ْ طین‌ٍ میخواهد این پروسه ایجاد ماده زنده از بی جان را در سنگ رس و از حما مسنون برای ما بیان فرماید. در حقیقت ما انسان را از سلاله و در سنگ رس آفریدیم. تمامی این وقایع بر روی پوسته جامد زمین اولیه است. این  واکنش ها هم اکنون در بدن موجودات زنده برای ساختن ژن در درون هسته سلول انجام میشود و آنزیم های بیشماری در این ساختار شرکت دارند که نقش کاتالیزاتور را بازی می کنند. در زمین اولیه آنزیمی نبود و دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که سنگ رس میتوانسته  گزینه  مناسبی برای نقش این آنزیم ها باشد که  با  داده های قرآن مطابقت دارد.


دانشمندان زیست شناسی در جستجوی دو مطلب هستند

اول در ایجاد  تک سلولی اولیه حیات که قرآن از آن به عنوان نطفه یاد می کند چه چیزی این نقش آنزیم را برعهده داشته و دوم که بسیار مهم است چگونه حیات از ماده بی جان که همان مولکول های آلی ایجاد شده هستند به جاندار تبدیل شد. قرآن این معمای پیچیده حیات را برای ما شرح می دهد و فراتر از علم مطلب را بیان می کند. از آن جائیکه ما در تار عنکبوتی  ذهنیات کهن یا نظرات هزار سال قبل که  بر باور ما  نشسته  گرفتار شده ایم این واقعیت قرآن را درک نمی کنیم و از آیات قرآن با تغییر معانی کلمات سوء استفاده می کنیم و آن را به  نفع امنیه خود (تصورات ذهنی) تفسیر می کنیم اولین نطفه حیات که ژن تکامل نه یافته  بدون غشاء سلولی DNA ناقص و فقط  یک رشته مارپیچی تکی از RNA بوده است و نطفه امشاج است را به  آب مرد معنی  می کنیم و آیات خداوند را از اعتبار علمی می اندازیم و آنها را فدای امنیه  خود یا  تصورات کهن  مطابق با علم هزار سال  قبل می کنیم.

در آیه 10 سوره فصلت خداوند میفرماید اقوات را بر روی پوسته جامد زمین در چهار دوره  برنامه ریزی کردم. در معنی اقوات تامل کنیم غذا برای موجودات زنده ای که به آن نیاز دارند سواء للسائلین. غذا موجودات زنده باید از مواد آلی مانند پروتئین ها، قندها، و غیره تشکیل شده باشند و باید خود موجود زنده باشد یعنی قابلیت تکثیر پذیری داشته باشد. دوم این غذا برای کدام موجودات دارد خلق می شود. زمان تشکیل اقوات بر روی پوسته جامد اولیه زمین حدود چهار میلیارد سال پیش است نه برای موجودات زنده کنونی ؟ برای نسل بعد از نطفه اولیه یعنی برای اولین تک سلولی های بی هوازی بدون هسته که نطفه  امشاج است که خاصیت  خود تکثیر پذیری را دارد و ژن آن هنوز درون غشاء هسته ای قرار نگرفته است. این چهار دوره  اقوات را دانشمندان زیست شناسی شرح داده اند و دقیقا این چهار دوره را نام برده اند. به مقاله مفهوم واقعی منی ،مائ مهین ،حما مسنون ،صلصال ،نطفه و صلب و ترائب در قرآن مراجعه فرمائید. حال نطفه در کدام یک از این چهار دوره اتفاق افتاده  مسلما در دوره چهارم اقوات

بداء خلق الانسان من طین دوره لم یکن شیائ مذکورا است -أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا- بعد از این دوره خلق الانسان من طین است که همان دوره چهار گانه اقوات است که به نطفه ختم می شود.

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا- إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا- إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا-آیا برانسان در روزگار(در تاریخ ) زمانی نگذشت که چیز قابل ذکری نبود ما انسان را از نطفه مختلط که  دچار سرنوشت شدن  خود  قرار گرفت (دورانی باید سپری کند) خلق کردیم و در او شنوائی و بینائی را قرار دادیم و راهش را هموار کردیم آیا شاکر است یا پنهان کننده  حقیقت. بنابراین لم یکن شیئ قبل از بداء خلق الانسان من نطفه است و طین هم قبل از نطفه است. خداوند از انسان و خلقت او از طین و نطفه نام میبرد. همه  این موارد  در زمین اولیه است. ارتباطی با عالم غیب ندارد. برخی این ها را به عالم ذر ربط می دهند که  تخیلات ذهنی است و سندیتی در قرآن ندارد. نکته ظریفی در آیه فوق است که با آیات زیر هم خوانی دارد و آن اینکه ابتدا نطفه امشاج خلق و نبتلیه می شود یا دچار گذراندن دوره تکامل که  به آن مبتلا می شود که  تمثیل بسیار زیبائی است. دچار سر نوشت شدن خویش و سپس اعضاء بدن از جمله  بینائی در آن قرار داده میشود. اگر نطفه امشاج  جنین  درون رحم باشد اولین ارگان قابل مشاهده  چشم است که از ابتدای لقاح اسپرم نر و اوول ماده در آن تعبیه می شود  و اشاره قرآن به تنها چشم از این نکته ظریف نشات می گیرد. بنابراین نطفه امشاج ارتباطی با جنین نمی تواند داشته باشد. در مقالات بعد متوجه شدم که نطفه امشاج نبتلیه یک کلمه است و به اولیه نطفه بیرون آمده از درون لایه سنگ رس است که مبتلا کننده بوده و با این ویژگی با یکدیگر وصل و مولکول RNA را به مولکول های طولانی تر و  پیشرفته تر تبدیل می کند. دنیای RNA جدید ترین نظریه پیدایش حیات

روح از چه دوره یا زمانی در انسان نفخه شد

روح از امر خداوند است و ارتباط  جسم  موجود زنده و انسان  از طریق  روح با کتاب مبین مرکز ضبط داده های جهان مادی نزد خداوند وصل میشود. به استناد دو آیه مهم زمان و محل نفخ روح در  جسم مشخص شده است

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ


وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلآئِكَةِ إِنِّى خَالِقٌ بَشَراً مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّيْتُه وَنَفَخْتُ فِيه مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَه سَاجِدِينَ
درهردو آیه مرحله سویته و نفخ فیه من روحی را بیان فرموده این یک مرحله مهم در سرنوشت خلقتی انسان است که خداوند اهمیت آن را به ملائکه تذکر میدهد. در آیه نخست ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین قبل از سویته آمده  و در آِیه دوم انی خالق بشرا من صلصال من حما مسنون هم قبل از سویته آورده شده. بیانگر این است که صلصال من حما مسنون بعد از ثم جعل نسله من سلاله من  مائ مهین است.چرا ؟ که سلاله من  ماء مهین دوره متصل به  بداء  خلق الانسان من طین است و هنوز نطفه در صلصال و حما مسنون خلق  نشده است. نکته  جالب  دیگر در آیه نخست از انسان و شروع خلقت آن نام برده میشود و در آیه دوم از بشر نام می برد. هردو معنی انسان است  ولی از کلمه آدم اینجا استفاده نشده آدم در حال شدن است و خداوند مرحله صلصال و حما مسنون را به عنوان یک مرحله مهم به ملائکه  تذکر میدهد. بنابراین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین معنی بسیار گسترده دارد و نقش سلاله آب  در بداء  خلق الانسان من طین را باید در بیاوریم که اعجاز قرآن را بیان میکند و دریچه جدیدی را در پیدایش جاندار از بی جان را دقیقا مطابق آخرین نظریه علم زیست شناسی و زمین شناسی بیان میکند .از دو آیه  فوق و مطالب ارائه شده  به این نتیجه میرسیم که مراحل پیدایش اولین نطفه حیات در زمین اولیه و حدود چهار میلیارد سال بر اساس نظریه دانشمندان زیست شناسی  مد نظر قرآن است. ترتیب این مراحل بشرح ذیل است.

الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ

بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ

ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ

خلق الانسان من طین –همان خلقت انسان از حما مسنون وصلصال است إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ-من خلق کننده بشری از حما مسنون و در صلصال هستم. این مراحل همه درزمین اولیه است و خداوند به ملائکه  تذکر میدهد - فَإِذَا سَوَّيْتُه وَنَفَخْتُ فِيه مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَه سَاجِدِينَ-پس زمانی که او را سویته  یا سر و سامان دادم به او سجده کنید. ملائکه  امر خداوند بصورت  قوانین طبیعت در جهان مادی هستند. قوانین جاریه در حیات که باید  در اختیار ساختار خلقتی انسان  سویته شده  قرار گیرند. خداوند این قوانین را می خواهد در درون نطفه اولیه حیات که هنوز از قوانین طبیعت در حیات تبعیت نمی کنند مانند مثلا سوخت و ساز و قوانینی که مبادلات سلول با خارج را انجام میدهد و غیره این آیه در قالب تمثیل می خواهد این طور بیان کند که قوانین مورد نیاز ساختار موجود زنده که ملائکه هستند تسلیم ساختار انسان می شوند. این قوانین نیاز به سویته دارد و زمان بر است. سوی مرحله ای است که روح خداوند در جسم انسان در حال شدن نهادینه می شود. بنابراین کلمه سوی یا سویته یک مرحله مهم  در سرنوشت تکاملی انسان است. فاصله زمانی خلق نطفه امشاج در درون صلصال تا سویته شدن نیاز به خلق جدید دارد که ملائکه در آن استقرار یافته اند و این از آیات زیر قابل استخراج است. 


أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى-آیا انسان گمان می کند بحال خود رها می شود-آیا او نطفه تقدیری نبود که مقدرمی شود. سپس علقه بود پس خلق شد(علقه خلق شد) و سپس سوی شد. شکل گرفت و سپس در آن زوجیت  نر و مادینگی قرار داده شد. از این آیه نیز چنین استنباط می شود که قبل از سوی شدن جسم انسان یک مرحله دیگر نیز وجود داشته که علقه بوده و بعد از علقه سویته  صورت می گیرد و این مرحله ای است که روح در جسم انسان در حال شدن نفخه می شود .

زوجیت نر و مادینگی معنی دیگری هم دارد توارث آنهم برای تکثیر به روش جنسیت  و انتقال خصیصه های فردی به  نسل بعدی برای اولین  بار نه در رحم زن و مکررا  بلکه در زمین اولیه و بعد از حما مسنون در صلصال. خداوند فقط یکبار فرمان خود را در ژن  انسان نهادینه کرد فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى این جنسیت نر و مادینگی درآن یعنی درعلقه قرارداده شد. اگر منظور تحولات درون جنین باشد از ابتدای عمل لقاح و تقسیم کروموزم جنسیت در آن قرار داده میشود نه بعد از علقه. اقرائ بسم ربک الذی خلق-خلق الانسان من علق. بخوان بنام پروردگار تو که حیات را آفرید و انسان را از علق خلق کرد. بنابراین علقه یک مرحله مستقل  از مضغه است. مرحله سرنوشت سازی است که در اولین آیه  نازل شده به آن اشاره می شود.

نطفه و علقه دو مرحله سرنوشت ساز در خلقت انسان است. نطفه تک سلولی اولیه که همان نطفه امشاج است که غشاء سلولی ندارد و ژن ناقص RNA که فقط خاصیت خود تکثیر پذیری دارد. جان داراست ولی توارث در آن تکامل نیافته و علقه تک سلولی هسته دار با ژن کامل و دارای غشاء سلولی و پایه تکامل  تمامی جانداران از آن آغاز میشود. به مقاله خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید ومطابق علم روز-خلقت نطفه وعلقه-مراجعه  فرمائید.


نطفه امشاج درعلقه که فسوی می شود تکمیل می گردد و این همان مرحله سویته است که روح در آن نفخه میشود. ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ -درمرحله علقه هنوز چشم و گوش وقلب در جسم انسان در حال شدن وجود ندارد و بعد از آن درپروسه  تکامل قرارداده میشود. بعد ازعلقه (ژن کامل موجودات زنده تکامل یافته و این نرم افزار ساختار تشکیلاتی انسان در حال شدن است  که روح هدایت و فرماندهی آن را بر عهده  میگیرد) مراحل بعدی تکامل انسان بر اساس برنامه ریزی ذات باریتعالی و هدایت او ادامه می یابد و انسان تکامل یافته که آدم باشد در آخرین خلق بیرون آورده میشود-به آیه زیر توجه فرمایید.


وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آَخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ-مومنون12-درحقیقت ما انسان را از ترکیبات مشتق شده درسنگ رس خلق کردیم  سپس نطفه ایجاد شده در طین  را(حما مسنون در صلصال) در قرارگاه مکین (غشاء سلولی )قراردادیم و سپس از نطفه علقه را خلق کردیم  و سپس غضروف را از علقه  خلق کردیم و غضروف را به  استخوان خلق کردیم (غضروف به استخوان تبدیل میشود) و استخوان را گوشت پوشاندیم و سپس خلق آخری راا نشاء کردیم ( که پایان انشاء و پیدایش آدم از بشرهای قبلی است. فتبارک الله احسن الخالقین.

برخی از مفسرین محترم ثم انشائ نا خلقا آخر را نفخ من روحی می دانند. چنین برداشتی را نمی توان از آیه استنباط کرد. کلمه انشاناه معنی خاص خود را دارد پرورش دادیم تا خلق آخری معنی می دهد که زمان بربوده است. چه دلیلی داریم که اولا این مراحل در رحم اتفاق افتاده  با توجه به  اینکه در تمامی مراحل می فرماید خلق کردیم دوم اگر فرض کنیم موضوع درباره رشد جنین است ایا روح در جنینی که تمامی مراحل رشد را پشت سر گذاشته و دارای گوش و چشم و قلب کامل است و احساس دارد و تکان می خورد و عکس العمل نشان می دهد نفخه می شود؟ معنی ثم  انشاء نا خلق آخر را دراین آیه مشاهده می کنیم


وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ-پروردگار تو بی نیاز و رحمت گر مضاعف است اگر اراده کند شما را می برد و کسانی دیگر را جای شما می آورد همان طورکه شما را از قوم آخرین انشاء کرد. این آیه و 12 مومنون مراحل تکاملی انسان را در طبیعت  تا انسان کامل  که آدم است و تمامی نسل انسان از اویند را شرح میدهد. بنابراین وَ نَفَخْتُ فِيه مِن رُّوحِى درتک سلولی هسته دارهوازی که دارای DNA کامل گردید بنام یوکاریوت ها (تک سلولی هسته دار هوازی با DNA کامل) نفخه میشود. اساس خلقت انسان و موجودات زنده  بر سویته شدن ساختار ژن است که فرمان رشد و انتقال اطلاعات را بر عهده دارد. روح بر اساس امر خداوند در آن نهادینه می شود و از طریق روح هدایت موجودات زنده بسوی تکاملی هدفمند و برنامه ریزی شده صورت میگیرد. تمامی اطلاعات رفتاری و ساختاری موجود زنده  و انسان به هارد دیسک عظیم جهان مادی منتقل میشود و در قیامت این اطلاعات براساس قوانین فیزیک کوانتوم در زنده شدن دوباره انسان با هویت زمینی بکار گرفته میشود به مقاله علم  فیزیک و قیامت در قرآن مراجعه فرمایید.


خداوند از طریق روح کلیه اطلاعات یک فرد را به کتاب مبین منتقل میکند


وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ- إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ- مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ-انسان را ما خلق کردیم و هر وسوسه ای که  در وجودش صورت میگرد را  می دانیم چرا که ما از رگ  گردن به او نزدیک تریم. دو دریافت کننده اطلاعات راست و چپ در او (وجود انسان) نهاده شده و سخنی بر زبان جاری  نمی کند مگر   اینکه عاملی آن را ضبط می کند. مفهوم آیه این است که دو رشته چپ  و راست در بدن انسان گذارده شده  که  تمامی اعمال او را  ضبط میکند و اشاره آیه به DNA و دو رشته آن است  و با توجه  به آیه قبلی که خداوند  تمامی اعمال انسان را میداند. عاملی این اطلاعات را تحت کنترل دارد و آن روح خدا در بدن انسان است. از آنجائیکه ژن در تمامی سلول های بدن انسان که  بیش از یک میلیارد است وجود دارد و پیوند آن با روح ناگسستنی است معنی وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ مشخص میشود. خداوند در تمامی سلول های بدن انسان حضور دارد. ژنتیک و اشاره قرآن به دو رشته ساختاری و وظائف محوله آن


بنابراین مرحله نفخ من روحی که انشاء DNA کامل موجودات زنده بوده است اساس خلقت انسان است

و انشائکم همان. ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ است به آیه 23سوره ملک توجه فرمائید-‏

قُلْ هُوَالَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ-با آیه 8 سوره سجده مقایسه فرمائید

ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ.

درخاتمه نوشتار به این آیه هم نظری داشته باشیم هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا-61 سوره هود-.درآیه زیرمرحله سویته را مرحله شکل دادن هم اشاره کرده .

پس از انشاء انسان او را در زمین بار می آورد و استقرار می دهد که همان کامل کردن او است و قرار دادن گوش و چشم و قلب در موجودات زنده و انسان است مقایسه آیات با  علم روز و بیرون  آوردن مفاهیم کلمات از خود قرآن و خالی کردن ذهن از تصورات کهن راهی مناسب برای رسیدن به منظور ذات باری تعالی است.

خداوند خود علم را خلق کرده و خلاف علم هم بیان نمی کند. تناقض در آیات متشابه  زائیده  تخیلات غلط  ذهن ما است.


إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
کسانیکه به آخرت ایمان ندارند- برای ملائکه  نامی را انتخاب کرده اند که مفهوم زن را تداعی میکند (مانند کلمه فرشته در ادبیات ما و ترجمه های قرآن)- اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت میکنند. در حقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد-یا راه به جائی نمی برد- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا-باید ابتدا علم موضوع را داشت سپس درباره آن قضاوت کرد. ما علم  تحولات در زمین اولیه را نداریم و می خواهیم خلقت انسان در آن زمان را بررسی و نظر بدهیم. به جای اطلاع  از علم زمین شناسی در نظر گذشتگان آن هم  مربوط به هزارسال قبل جستجو می کنیم و مشمول این آیه شریفه می شویم. خداوند انشاء لله نعمت درک واقعیت  آیات متشابه را به ما عنایت فرماید.سید محمد تقوی اهرمی بهمن 1396 ویرایش جدید بهمن 1397 ویرایش جدید خرداد1399-ویرایش جدید مرداد 1402

بازدید: 4570

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید