سوره جن خرافات جن را رد می کند

منتشر شده در پنج شنبه, 14 مرداد 1400

مقدمه نوشتار


موضوعات (جن و جان، انس)، (خلقت انسان، پیدایش حیات) و (هفت آسمان، سبع سماوات) سه کلمه کلیدی است که با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و تشکیل یک زنجیره جدا نشدنی در حیات زمین می دهند. قران یک بینش خاص خود در پیدایش حیات و خلقت انسان دارد که ستون فقرات این بینش بر این سه کلمه کلیدی بنا شده است. وقتی ما درست مفهوم جن و رابطه آن با خلقت انسان را درک نکنیم و نقش سماوات و الارض و سبع السماوات در حیات زمین را ندانیم یعنی قران را نفهمیده ایم. چرا که آیات متشابه برای تقویت فقه اسلامی و حقانیت خداوند در عصر شکوفائی علم نازل شده است. خرافات کهن باید از آیات متشابه زدوده شوند در دو دهه اخیر علم به طور معجزه آسایی جهش پیدا کرده است و دانشمندان اسلامی هنور نتوانسته اند راز این سه کلمه را در قرآن کشف کنند و همچنان دچار اختلاف شدید هستند، زیرا باور دیگری کنار باور به قرآن در اعتقادات ما شکل گرفته که مانع از رسیدن به حقیقت قرآن شده است و آن هم تحجر و تعصب نسبت به نظر گذشتگان هزار و چهار صد سال گذشته است باور بر حدیث و روایات سنگینی خود را بر آیات قرآن افکنده است. من اکثر روایات در باره آیات متشابه را جستجو کردم و ریشه این تفکرات غلط را در نظر علمای صدر اسلام از قبیل ابن عباس یافته ام که بدون باز نگری و به روز رسانی همچنان تکرار می شود و پیشرفت علوم طبیعی نتوانسته بر روی آنها تاثری داشته باشد. اشکال ما در این است که به قرآن مراجعه نمی کنیم و آیات قرآن را کلید رفع اختلاف نمی دانیم. بلکه برای توجیه نظر گذشتگان دست در معنی کلمات قرآن می بریم تا آنچه بر باور ما نشسته خدشه دار نشود. مفسرین صدر اسلام خود به باور های غلط جاهلیت اعتقاد داشتند و نظرات خود را بر آن باور ها بنا کردند و ما هم آن نظرات را بدون تغییر مبنای تفاسیر قرار دادیم. بنابراین برای تفسیر سوره جن ابتدا باید چند کلمه را با آیات قرآن معنی و تفسیر کنیم.

کلید حل معما در آیات قرآن است


در باره جن روایات عجیب و غریب نقل کرده اند که در تصور و تعقل ما نمی گنجد و ما وارد آن مقولات نمی شویم سعی می کنیم به استناد آیات قرآن معمای جن در سوره جن را حل کنیم. آیاتی در قرآن است که چهارچوب فکری برای فهم جن را در اختیار ما می گذارد. ما اگر روش قرآن را بدانیم خیلی راحت و سریع به مقصود می رسیم. ابتدا باید بدانیم ماهیت ملائکه و جن و ابلیس چیست.

فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ- إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ-خداوند به ملائکه فرمود به بشر سجده کنید همه سجده کردند مگر ابلیس. خداوند در آیه دیگری می فرماید ابلیس از جن بود. بنابراین جن هم مانند ابلیس است و همه ملائکه هستند، اسباب طبیعت با ماهیت ساختاری خاص خود و وظائف محوله الهی. ملائکه نیرو است که در آیه اول سوره فاطر بیان فرموده به محض اینکه کیهان منبسط می شود و ماده می خواهد خلق شود خداوند ملائکه را در آن قرار می دهد به عنوان نیرو های دو گانه و سه گانه و چهارگانه و آن هم جفت، به انبساط کیهان از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید. پس ملائکه قبل از خلق کیهان وجود نداشته اند و قوانین طبیعت و یا اسباب قوام ماده در ساختار جهان مادی است و امر خداوند هدایت آن را بر عهده دارد. در آیات 26 و 27 سوره نجم می فرماید.


وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَى- چه بسیار ملائکه در جو زمین که محل زندگی و اعمال ما انسان است وجود دارند که شفاغت آن ها کاربردی ندارد مگر مشیت خداوند مقرر گردد و اجازه شفاعت صادر شود.


إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى-کسانی که ایمانی به روز آخرت ندارند برای ملائکه اسمی را انتخاب کرده اند که از آن مفهوم مونث استنباط می شود ( مانند فرشته که اکنون هم رایج است و گویی این آیه را هیچ کس ملاحظه نکرده است).


وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا- آن ها علم آن موضوع را نداشتند (چرا ملائکه را فرشته خطاب می کنند) و از تصورات ذهنی خود تبعیت می کنند ولی (تبعیت از تصورات ذهنی) برای رسیدن به واقعیت یک موضوع سودی (راهگشا نیست) ندارد. این یک قانون است در قرآن که علم هر چیزی را باید بدانی بعد درباره آن قضاوت کنی. این موضوع در باره جن و شیطان هم صدق می کند و خیال بافی در باره آیات خدا عذاب شدید دارد. بنابراین ماهیت ملائکه و جن و ابلیس از نیرو است و قوانین طبیعت که در ساختار مادی انسان قرار دارند بدون نیرو بقاء ندارند. حال این نیرو می تواند در خدمت انسان باشد و یا نیرویی باشد که انسان را به خیر و شر می کشاند.

ابلیس از جنس جن است و جن هم نیرویی است که وجود دارد ولی ناشناخته است. جن به معنی موجوداتی که از جنس نیرو و نا شناخته هستند. هر موجود ی که وجود دارد ولی به دلیل عدم آگاهی از دید و فهم ما خارج است هم جن نامیده شده، ابلیس با ابزار شیطان کار می کند و در قرآن تنها در داستان بر انگیخته شدن آدم از نسل قبل نام آن برده و بعد از آن از ابزار او که شیطان است یاد می شود. در قرآن شیطان و جن چند نوع هستند. آن نوع جن که با خلقت انسان در ارتباط مستقیم است و با ساختار مادی انسان که انس است پیوندی جدا نشدنی دارد و ثقلین هستند ( دو ثقل یعنی دو عامل مهم و اساسی که یک مجموعه را تشکیل می دهند) و مجموعه جن و انس انسان است. همه جا با هم می آیند. جن و انس و یا انس و جان. که منظور انسان است که در آیات فراوان به آن اشاره شده و معروف ترین آن با کلمه یا معشر الجن و الانس ای گروه جن و انس یا ای انسان. آیات 56 و 57 سوره ذاریات. جن وجان از خرافات تا واقعیت قرآن.


وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ - ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ- إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ-جن و انس (انسان)را نیافریدم مگر مرا ستایش کنند- من از آن ها هیچ رزقی نمی خواهم که به من طعام دهند- زیرا خداوند آن روزی رسان نیرومند استواراست. به متن آیات توجه فرمایید آیا جن به تنهایی نیاز به طعام و رزق و روزی مادی دارد. یا جنی که در انسان به صورت نیرو بقاء حیات او را رقم می زند و در کار رزق و روزی انسان کمک می کند، مانند آنزیم ها مولکول های ماموریت دار پنهان از دید ما که ساختار مادی انسان که انس است با آن ثقلین هستند. دو وزنه مهم در حیات انسان. ساختار مادی انسان از مولکول های ژنوم تشکیل شده ولی پیوند های مولکولی با شکستن و وصل شدن رزق و روزی و طعام انسان را مدیریت و به مولکول های ساده تجزیه و یا بهم وصل و انرژی مورد نیاز بدن انسان را تامین میکنند.

شیطان هیچ ارتباطی با وحی ندارد که بخواهد در آن خلل و جاسوسی کند برای این کار خلق نشده است آیه 210 سوره شعرا این را می فرماید.

وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ - وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ - إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ -به شیطان وحی نازل نشده و سزاوار بر این نیستند و استطاعت آن را هم (از نظر ماهیت وجودی ) ندارند، بعلاوه آنها از گوش و شنیدن محروم هستند. این آیه سند مهمی است که جن و ملائکه و شیطان که دارای یک ماهیت هستند قدرت جاسوسی ندارند و ارتباطی هم به آن ها ندارد که در آسمان به انتظار بنشینند تا جاسوسی کلام خدا کنند. این از اعتقادات خرافی مردم در صدر اسلام بوده که خداوند در سوره جن آن را نفی می کند.


با توجه به مطالب فوق نتیجه می گیریم


جن و شیطان نیرو هستند و علم و شعور ندارند مامور انجام وظیفه محوله از جانب خداوند هستند و بیشتر از علمی که در آن مشغول انجام وظیفه هستند چیزی نمی دانند. و در برابر آدم انسان با شعور و دانا علم و آگاهی ندارند.


وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ-و هنگامی که خداوند به ملاءکه فرمود من می خواهم در زمین از نسل های قبل کسی را خلیفه و جایگزین (آن ها) قرار دهم، ملائکه گفتند می خواهی کسی را که در زمین فساد و خون ریزی می کند خلیفه قرار دهی ما تو را تسبیح و شتایش می کنیم خداوند فرمود من چیزی را می دانم که شما نمی دانید. خلیفه یعنی جایگزین نسل قبلی و خداوند نیاز ندارد در زمین جانشینی قرار دهد که با اصل توحید در تضاد است.


وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ و خداوند به آدم اسمائی را آموخت و سپس آن اسماء را به ملائکه عرضه داشت و فرمود به من بگوئید این اسماء که به شما عرضه داشتم چه بود.


قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ-ملائکه گفتند پاک و منزهی ما علمی جز آنچه به ما آموختی که در آن انجام وضیفه می کنیم نمی دانیم. ملائکه حتی نتوانستند اسماء را به خاطر بیاورند و بازگو کنند


قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ-خداوند فرمود ای آدم اسماء را که به تو آموختم برایشان بگو و گفت و خداوند فرمود به شما نگفتم که غیب (پشت پرده مشهودات زمین و جو آن را می دانم) و هر آن چه که آشکار و مخفی می کنید آگاه هستم. از چکیده این آیات متشابه و سمبولیک می توان استنباط کرد آدم علم و شعور دارد ولی ملائکه که در ساختار جهان مادی و حیات زمین مستقر هستند نه علم دارند و نه شعور.

ملائکه تنها در جهان مادی حضور دارند و اوامر خداوند را انجام می دهند. اگر هم در جهان مادی حضور به هم رسانند حامل پیام خداوند هستند و در ماهیت همه نیرو  هستند و جوهر وجودی آن ها از ماده مبرا است و تنها با نیروی خود ماده را شکل داده و قوام می بخشند


شیطان نمی تواند در کار وحی اخلال کند برای این کار ساخته نشده و توانایی آن را هم ندارد بعلاوه گوش ندارد که جاسوسی وحی خداوند کند.


ملائکه هم عالم جبروت ندارند ومحل فعالیت آنها در جهان مادی است در آسمان ها جایگاه ندارند که شیطان بخواهد به آن جا نفوذ کند و اخبار غیب را بدزدد.


خرافات جن در صدر اسلام وجود داشته که در تفاسیر ما نفوذ کردند و ذهن ما را نسبت به واقعیت جن و جان و ملائکه و شیطان مخدوش کردند، یعنی مفسرین صدر اسلام تابع آگاهی زمان خود بودند و به خرافات اعتقاد داشتند و این باور را در تفاسیر انتقال دادند و پایه تفاسیر ما بر آن نظرات بنا شده است.

تفسیر سوره جن بر اساس کلید واژه های فوق


رخداد گوش کردن جن به آیات تلاوت شده از چه قرار است باید با تصورات صدر اسلام و مشکلی که جن ها افراد ناشناخته برای مردم صدر اسلام در عربستان ایجاد کرده بودند آشنا شویم. در صحرای عربستان کاروان ها ناچار بودند شب از مسیر مشخصی به کمک راهنما عبور کنند و افرادی به کاروان ها حمله و مزاحمت ایجاد می کردند و در تصورات اعراب جاهلیت نا شناخته بودند و به آن ها جن می گفتند.


" و مراد از پناه بردن انس به جن - بطورى كه گفته اند اين است كه در عرب رسم بوده كه وقتى در مسافرت در شب به بيابانى بر مى خوردند از شر جانوران و شر سفيهان جنى به عزيز آن بيابان كه سرپرست جنيان است پناه مى بردند و مى گفتند: من پناه مى برم به عزيز اين وادى از شر سفهاى قومش. و از مقاتل نقل شده كه گفته : اولين كسى كه به جن پناهنده شد طايفه اى از يمن، و سپس قبيله بنى حنيفه بودند، و آنگاه در همه عرب شايع گرديد.


و بعيد نيست مراد از (پناهنده شدن به جن ) اين باشد كه براى رسيدن به مقاصدشان به كاهنى مراجعه نموده، از او بخواهند جن را به كمك دعوت كند، و اينكه گفته اند: رسم بوده هر گاه از اذيت و مضرت جن مى ترسيدند، به مردانى از انس مراجعه مى كردند ( جن گیر ها و دعا نویس ها)، به همين معنا برگشت مى كند"

این تصورات بر آن زمان حاکم بود. بسیاری از مطالب علمی کنونی که در زمان صدراسلام نا شناخته بودند، مانند جان، جن، ابلیس، شیطان، سماوات الاعلی، ملاء الاعلی، ملائکه و تقریبا تمام آیات متشابه از آن جا شروع و مفسرین آن را بسط دادند و پایه تفسیر کنونی گردید. ظرافت قرآن در این است که برای تقویت ایمان مردم در قرن های شکوفایی علوم طبیعی که معیار سنجش علم است و حقانیت فقه اسلامی که پایه و اصول دین است آیات متشابه را با کلمات و باور های آن زمان چینش کرده و از کلماتی استفاده کرده بر باور مردم آن زمان نزدیکی داشته باشد ولی در آیات متشابه دیگر آن را رمز گشایی کرده است.

از ابن عباس روایت است كه در جاهلیت، كاهنانی بودند كه هر یك را شیطانی بود. این شیطان‌ها در جاهایی كمین می‌كردند و صدای فرشتگان را از آسمان استماع می‌كردند. آنچه می‌شنیدند در باره حوادث كره زمین بود. سپس نزد كاهن می‌آمدند و آنچه شنیده بودند، در اختیار او قرار می‌دادند. پس از بعثت عیسی ع از سه آسمان و پس از بعثت پیامبر اسلام از همه آسمان ها ( منظور آسمان های هفت گانه بطلمویوسی) منع شدند. از این پس نگهبانی آسمانها به ستارگان سپرده شد، تا بوسیله شهاب ها جلو شیاطین را بگیرند ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، جلد ۱۳، صفحه ۱۷۳.

این خلاصه خرافات حاکم بر مردم عصر نزول قرآن بود که بر باور ابن عباس هم نشسته بود و سوره جن در حقیقت برای رد این خرافات نازل شده ولی خرافات بر واقعیت آیات غلبه کرد و همه آن خرافات جاهلیت بر باور مفسرین نشست و نقل شد حال با توجه به کلید واژه های بیان شده و داستان تصورات ذهنی در باره این جن ها که ارتباطی با جن و جان و خلقت انسان ندارد به سوره جن نگاه کنیم. ابتدا آیات در سوره 29 تا 32 سوره احقاف در این آیات جن فردی ناشناخته از بیابان گرد ها است که به غلط و بر اساس خرافات مردم صدر اسلام فکر می کردند از گروه جن است و قرآن این فرد را از نوع انسان می داند و از زبان او به عنوان جن این خرافات را رد می کند و با توجه به کلمات کلیدی که جن شعور ندارد و گوش برای شنیدن ندارد. بنابراین نمی تواند جن مورد توصیف قرآن باشد. و روایات متعدد از انسان هایی نام می برند که به حضور حضرت رسول اکرم ص رسیدند و همه آن ها را می دیدند. از جنس انسان بودند.


وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ- و چون تعدادی از جن ( انسان های بیابان گرد )را به سوى تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند (به يكديگر) گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند.


قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ- گفتند اى قوم ما ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده و تصديق ‏كننده (كتابهاى پيش) از خود است و به سوى حق و به سوى راهى راست راهبرى مى‏ كند.


يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ- اى قوم ما دعوت‏ كننده خدا را پاسخ (مثبت) دهيد و به او ايمان آوريد تا (خدا) برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابى پر درد پناهتان دهد.


وَمَن لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ- و كسى كه دعوت ‏كننده خدا را اجابت نكند در زمين درمانده‏ كننده (خدا) نيست و در برابر او دوستانى ندارد آنان در گمراهى آشكارند.


در این سوره به وضوح از فرستادن چند نفر از مردم بیابان نشین که به جن معروف بودند اشاره شده که آیات قرآن که حضرت تلاوت می کرد را شنیدند و بسوی قوم خود بر گشتند. با توجه باینکه از کلمه نفرا من الجن استفاده شده و نفر برای شمردن انسان در عربی به کار می رود و درخت خرما و شتر هم به دلیل وابسته بودن اقتصاد صحرا به آن دو نفر می گویند. و دوم آن ها گوش داشتند و شنیدند. که در آیات فوق جن و ملائکه و شیطان طبق فرمایش خداوند گوش نداشتند و نمی توانستند گوش دهند. قوانین طبیعت نیرو هستند وسوسه شیطان نیرو است و نیرو گوش ندارد ، پس تصوراتی که ما نسبت به جن در سوره جن داریم نمی تواند درست باشد حال به سوره جن نگاهی بیاندازیم.

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


قُلْ أُوحِىَ إِلىَّ أَنَّهُ استَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجْنّ‏ فَقَالُوا إِنَّا سمِعْنَا قُرْءَاناً عجَبا-ً بگو به من وحی شده که یکی از جن (افراد نا شناخته از بیابان که به آنها جن می گفتند) به قرآن گوش دادند و گفتند ما قرآن عجبی را گوش دادیم.


یهْدِى إِلى الرُّشدِ فَئَامَنَّا بِهِوَ لَن نُّشرِك بِرَبِّنَا أَحَداً- که به راه راست هدایت می‌کند، پس ما به آن ایمان آوردیم، و هرگز کسی را با پروردگارمان شریک قرار نمی‌دهیم.


وَ أَنَّهُ تَعَلى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتخَذَ صحِبَةً وَ لا وَلَداً- و این که شأن و عظمت پروردگارمان بس (عظیم و) بلند است، او (هرگز برای خود) همسر و فرزندی انتخاب نکرده است.


وَ أَنَّهُ كانَ یَقُولُ سفِیهُنَا عَلى اللَّهِ شططاً- و این که نادان و ریش سفید ما در بارة الله سخنان ناروایی می‌ گفت.
وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الانس وَ الجْنُّ عَلى اللَّهِ كَذِباً- و ما (چنین) گمان می‌کردیم که هرگز انس و جن ( انسان)بر الله دروغ نمی‌ بندند. جن و انس همان انسان است. سفیهان ما می گفتند ( از جمله خرافاتی که آنان اعتقاد داشتند).


وَ أَنَّهُ كانَ رِجَالٌ مِّنَ الانسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الجْنّ‏ فَزَادُوهُمْ رَهَقا- این که (گمان می کردیم به آیه قبل برمی گردد) مردانی از آدمیان به مردانی از جنیان پناه می‌بردند، پس آن ها به گمراهی و سرکشی شان افزودند. (اینکه مردانی به جن می پیوستند گفتاری غلط از سفیهان آن ها است).


وَ أَنهُمْ ظنُّوا كَمَا ظنَنتُمْ أَن لَّن یَبْعَث اللَّهُ أَحَداً(7) و این که آنها گمان کردند، همانگونه که شما گمان می‌کردید که الله هیچ کس را (دو باره) زنده نمی‌ گرداند. (افراد ناشناخته در بیابان یعنی جن ها ).

 

وَ أَنَّا لَمَسنَا السمَاءَ فَوَجَدْنَهَا مُلِئَت حَرَساً شدِیداً وَ شهُباً(8)- و این که (باز هم نقل قول از سفیهان) ما پیش از این در جاهایی (از آسمان) به استراق سمع می‌ نشستیم، پس اکنون هر کس (بخواهد) استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود خواهد یافت.


وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَعِدَ لِلسمْع فَمَن یَستَمِع الاَنَ یجِدْ لَهُ شهَاباً رَّصداً(9) - و این که ( نقل قول از سفیهان ) ما پیش از این در جاهایی (از آسمان) به استراق سمع می‌نشستیم، پس اکنون هر کس (بخواهد) استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود خواهد یافت. تا این جا نقل قول از سفیهان است. جن با تصورات غلط گذشتگان را آیات در تمثیل سخنان فرد نا شناخته که از بیابان گردان است و نزد اعراب جاهلیت جن می شناختند تحت اینکه سفیه ما به خداوند دروغ می بست و موضوعات بعد هم به عنوان سخنان او رد می شود. ابتدای سوره کلمه نفرا من الجن را مفسرین صدر اسلام جن واقعی تفسیر کردند و هم اکنون هم هنوز این تصورات غلط بر افکار بیشماری از مفسرین حاکم است که با تعریف های قرآن از جن و شیطان هم آهنگی ندارد. به نظر ابن عباس که منشاء تفاسیر کنونی بر امثال آن ها بنا شده است توجه فرمایید.


«ابن عباس» مى‏گويد: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مشغول نماز صبح بود، و در آن تلاوت قرآن مى‏ كرد، گروهى از جن در صدد تحقيق از علّت قطع اخبار آسمان ها از خود بودند صداى تلاوت قرآن محمد صلّى اللّه عليه و آله را شنيدند. صدای قطع اخبار نشان می دهد که ابن عباس به آن خرافات اعتقاد داشته است.


گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همين است، به سوى قوم خود باز گشتند و آنها را به سوى اسلام دعوت كردند.
"اين آيه به خوبى نشان مى‏دهد كه طايفه «جنّ» داراى عقل و شعور و فهم و درك، و تكليف و مسؤوليت، و آشنائى به لغت، و توجه به فرق بين كلام اعجاز و غير آن دارند، همچنين خود را موظّف به تبليغ حق مى‏ دانند، و مخاطب خطاب هاى قرآن نيز هستند". نقل از تفسیر نمونه که می تواند دلیل انسان بودن آن ها باشد ادامه آیات بیان گر این است که آن ها انسان هستند و خداوند می خواهد برای ما توضیح دهد که واقعیت را قبول کنید. جنی که در تصورات دارید غلط است. اینکه مفسرین محترم به این دلیل می رسند که طایفه جن نیز مرد و زن دارند توجه نمی فرمایند که نفرا من الجن یک فرد انسان ناشناخته است. خداوند می خواهد خرافات صدر اسلام را از افکار بزداید ولی در افکار مفسرین صدر اسلام این باور ها نشسته بود و ادامه یافت و اگر به تعریف هویت جن و انس و شیطان در قرآن توجه می کردند بسیاری ازخرافات به استناد ایات قرآن رد می شد. آیات زیر به صراحت بیان می فرماید که این کلام انسان است و جن هم همان انسان های شرور در بیابان بودند که شب ها برای مسافران مزاحمت ایجاد می کردند . با شنیدن قرآن تغییر رویه می دهند و خداوند ماهیت آن را برای مسلمانان صدر اسلام آشکار می سازد.

وَ أَنَّا لا نَدْرِى أَ شرٌّ أُرِیدَ بِمَن فى الأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بهِمْ رَبهُمْ رَشداً(10) و این که ما نمی‌ دانیم آیا برای اهل زمین شرّ اراده شده، یا پروردگارشان خیر و هدایت آن ها را خواسته است.


وَ أَنَّا مِنَّا الصلِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِك كُنَّا طرَائقَ قِدَداً(11)- و اینكه در میان ما افرادى صالح و افرادى غیر صالحند ، و ما گروههاى متفاوتى هستیم.


وَ أَنَّا ظنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فى الأَرْضِ وَ لَن نُّعْجِزَهُ هَرَباً(12) و اینكه ما یقین داریم هرگز نمى‏توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم ، و نمى‏توانیم از پنجه قدرت او فرار كنیم.


وَ أَنَّا لَمَّا سمِعْنَا الهْدَى ءَامَنَّا بِهِ فَمَن یُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا یخَاف بخْساً وَ لا رَهَقاً(13) و اينكه ما هنگامى كه هدايت قرآن را شنيديم به آن ایمان آورديم ، و هر كس به پروردگارش ایمان بياورد نه از نقصان مى‏ترسند و نه از ظلم.


وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَسِطونَ فَمَنْ أَسلَمَ فَأُولَئك تحَرَّوْا رَشداً(14) و اینكه گروهى از ما تسلیم خواسته خدائیم ، و گروهى ظالمند ، هر كس اسلام را اختیار كند راه راست را برگزیده است. بنابراین با توجه به مطالب فوق جن در سوره جن همان انسان های مزاحم در شب های بیابان عربستان هستند که بر باور مردم ناشناخته بودند و سوره جن قصد دارد که این خرافات را بزداید. باید در آیات تفکر و تعقل کنیم در روایات بیشمار مسلمانان صدر اسلام جن ها رابه صورت انسانمی دیدند. افراد جن که به حضور حضرت می رسیدند را می دیدند. سید محمد تقوی اهرمی 15/5/1400

 

بازدید: 9160