چرا باید قبل از قیامت همه وارد جهنم شویم

مقدمه نوشتار

همه ما پل صراط را شنیده ایم و در وصف آن کتاب ها نوشته شده و گفته اند راهی است از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر و هرکس مومن تر باشد سریع تر از آن می گذرد و بسیاری که مومن نیستند در آن می افتند یعنی در جهنم. البته این برداشت مفسرین صدر اسلام است و هم اکنون هم طرفداران زیادی دارد. همه به روایات مراجعه می کنند و کمتر کسی به آیه ای که به این تصوات ختم شده را بحث نمی کنند. البته بزرگوارانی آیه را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده اند و بیشتر روی کلمات بحث کرده اند و چرائی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. آیه 77 سوره مریم به این موضوع اشاره می کند ضمنا از پل صراط در قرآن هیچ کلمه ای یافت نمی شود. آیات 66 تا 72

وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا- أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا- فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا- ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا- ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا- وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا- ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا-انسان گوید اینکه ما مردیم زنده می شویم- آيا انسان به ياد نمى‏ آورد كه ما او را از قبل از هیچ آفریده بودیم ( در دوره احدیت و از ذرات بنیادی انشاء نخستین انسان از درون محدوده قبل از انبساط کیهان، فطرنی) -پس به پروردگارت سوگند كه آن ها را با شياطين (دراینجا شیاطین کسانی هستند که با وسوسه های تخیلی افراد را گمراه کرده اند) محشور خواهيم ساخت‏ سپس آنان را گروه گروه گردا گرد جهنم حاضر خواهيم كرد- سپس از هر گروهی کسانی که در برابر رحمانیت خداوند ناتوان ترین هستند را بیرون می آوریم (عتیا سرکش نیست ناتوان و فرتوت معنی می دهد) و ما بهتر می دانیم که چه کسانی مستحق ماندن در جهنم هستند-و هیچ کس از شما نیست مگر اینکه به جهنم وارد می شوند و این حکمی قطعی نزد خداوند است- آنگاه كسانى را كه پرهيزگار بوده ‏اند می رهانيم و ستمگران را در جهنم رها مى ‏كنيم. این آیات اشاره دارد که همه باید از جهنم عبور کنند و کسانیکه مستحق حسابرسی هستند و مومنین را از آن جا بیرون می آوریم. چند سوال این جا مطرح می شود منظور از جهنم چیست و کجا است و چرا باید همه از آن عبور کنند. آیا قبل از قیامت است یا بعد

جهنم و مفهوم آن

جهنم در قرآن محدوده نار سموم است و نار سموم هم محدوده احدیت یا سینگولاریته کیهانی است که از انرژی ناب شروع می شود و به کوارک ها ختم می شود و تشبیه ای است از شکل گرفتن ذرات بنیادی و احتمال از آماده سازی ذرات بنیادی برای رخداد قیامت است. کلمات سقر، سعیر مرحله ای از هفت فصل یا باب جهنم و جحیم صفت جهنم است. کلمات هاویه، حطمه و نار در حقیقت همان عذاب بعد از حسابرسی است. داستان هائی که در روایات و سایت ها مطرح می شوند تصورات ذهنی دانشمندان از متون آیات متعدد است. تفکر در آیات متشابه جهنم و تجزیه و تحلیل آن به کشف موضوع جهنم و ابواب آن دست یافتم و دلائل خودم را برای تشحیذ ذهن علاقمندان بیان می کنم. البته این یک نظر است که با استناد به آیات قرآن و علم اختر شناسی که آن هم امر خداوند است به آن رسیده ام.

قران فرا تراز علم به دوره احدیت یا دوره پلانک یا سینگولاریته کیهانی پرداخته است کیهان از احدیت و صمدیت ایجاد شد. قیامت بعد از برچیده شدن کیهان و عبور از مرحله انبساط کیهان و رسیدن به نقطه شروع بیگ بانگ رخ می دهد. اطلاعات تمامی انسان و پدیده های طبیعت زمین در کتاب مبین ضبط است به آیه 61 سوره یونس نگاه کنیم که اساس بحث ما است-

وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ 

و (تو) در هيچ حال (و انديشه‌اى) نيستى و هيچ بخشى از قرآن را نمى‌خوانى و (شما مردم) هيچ عملى را انجام نمى‌دهيد، مگر هنگامى‌كه وارد آن (كار) مى‌شويد، ما بر شما گواهيم و هيچ چيزى در زمين و فضا از پروردگار مخفى نمى‌ماند، حتى به اندازه جرم اتم و یا كوچكتر(ذرات بنیادی) از آن و بزرگتر، جز آنكه در هارد دیسک بزرگ آفرینش ضبط است.

شروع انشاء حیات در زمین قبل از انبساط کیهان رقم خورده است- أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا شما را قبل از اینکه شیی بشوید خلق کرده بودم. حال به آیه51 سوره اسراء نگاه کنیم - قلْ كُونُوا حِجارَةً أَو حَدِيداً أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هُوَ قُلْ عَسى‌ أَنْ يَكُونَ قَرِيباً-

در پاسخ به کسانی که منکر قیامت بودند به رسول اکرم ص خطاب می فرماید بگو شما از سنگ باشید یا آهن و یا سخت تر آز آن که تصور می کنید برانگیخته می شوید گویند چه موقع بگو شاید خیلی نزدیک باشد (یوم الاذفه و چرائی نزدیک بودن قیامت). کسی که شما را برای نخستین بار از ذرات بنیادی قبل از انبساط کیهان باز کرد شما را در قیامت باز آفرینی می کند. از همان ذرات بنیادی فطرکم اول مره. حضرت ابراهیم ع (کلام خداوند از زبان آن حضرت) می فرماید وما لی لا اعبد فطرنی و الیه ترجعون. چرا کسی را نپرستم که من را باز کرد( از محدوده سینگولاریته یا احدیت و از ذرات بنیادی) و بازگشت به سوی احدیت است. الیه ترجعون و سینگولاریته همان جهنم است. کیهان بر چیده می شود و به همان بیگ بانگ بر می گردد و همه مظاهر مادی مجددا به ذرات بنیادی تبدیل می شوند. محدوده سینگولاریته آتش سوزان است با درجه حرارت ده به توان 32 درجه. یعنی پنج هزار میلیارد، میلیارد، میلیارد درجه کلوین. حرارتی است که پوسته اتم را بر می دارد -لا یبقی و لاتذر لواحه للبشر. هیزم این آتش سوزان چیست؟ آیه زیر می فرماید.

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ-اعراف-179 در واقع ما برای سوخت جهنم ذرات ریز بسیاری از انسان ها( مجموعه جن و انس انسان است) قرار داده ایم و آن ها کسانی هستند که دلی دارند که با آن خواسته های منطقی را نمی فهمند و گوش دارند که حقایق را نمی شنوند و چشم دارند ولی بصیرت درک حقایق را ندارند، آن ها همان چهار پایان (از نظر عقلی تکامل نیافته )هستند و بلکه از آن هم گمراه تر (در پروسه تکامل گوئی تکامل نیافته اند) هستند ولی سخت در غفلتند. پس ذرات بنیادی تمامی انسان ها و همه مظاهر جهان مادی به همان احدیت بر می گردند.

قرآن ذرات بنیادی از نور ناب احدیت که برای ایحاد بیگ بانگ در نقطه ای متجلی شد تا پیدایش کوارک ها و قرار گرفتن کوارک ها در نوترون ها را  شجره زقوم می نامد که هفت فصل دارد لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ- جهنم هفت جزء تقسیم شده دارد که سقر و سعیر و قعر جهنم که ریشه شجره زقوم در آن قرار دارد إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ - طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ شجره زقوم درخت آتشی نیست، هیچ ارتباطی با درخت ندارد. تاریخچه جهنم از انرژی ناب است که از اصل جحیم بیرون می آید و به میوه آن( به طلعها تشبیه شده که همان تارونه خرما که میوه های آن درون آن مراحل رشد را طی می کند و وقتی باز شود خوشه خرما ظاهر می شود استعاره از انبساط کیهان است) که مانند کله های شیاطین است مرحله پایانی شجره زقوم است که کوارک ها درون پوسته نوترون قرار می گیرد بنابراین این تصور که جهنم هفت طبقات دارد تصورات ذهنی درستی نیست. تمام مراحل جهنم یا شجره زقوم را در نوشتار و هر کدام جداگانه شرح داده ام. محدوده پلانک آغاز ابداع جهان مادی و مراحل آن تا انبساط کیهان.

یعنی انرژی ناب و تمامی این جزء ها جهنم و مراحل آن است. شجره زقوم تاریخچه جهنم یا دوره احدیت است. و ذرات بنیادی ما به احدیت بر می گردد و انا لله و انا الیه راجعون که همان فطرکم اول مره و الیه ترجعون است. بنابراین ساختار مادی همه باید به این جهنم وارد شوند. اجتمالا این وارد شدن در رخداد قیامت تاثیر دارد. اطلاعات انسان هنگام مرگ و کلیه اعمال او در کتاب مبین ضبط شده قرار دارد و تنها ذرات مادی ما به جهنم وارد می شود. هیچ انسان و موجود زنده در جهنم انداخته نمی شود هنوز رخداد قیامت نیامده و مرده ها زنده نشده اند. اینکه انسان کافر در آتش انداخته شود و آن هم در آتش سوزان و پوست او بسوزد و مجددا این عمل تکرار شود با صفت خداوند رحمان و رحیم سازگار نیست از این جهت است که برخی دانشمندان از جمله ابن عربی از دید عرفان و فلسفه به آن نگریسته اند متن زیر از ابن عربی است که از ویکی فقه برای نمونه می آورم.

"از دیدگاه ابن عربی، جهنم و بهشت معنایی جز قرب و بُعد از خداوند ندارد. جهنم که نصیب مجرمان است، تصور و توهم انسان از بُعد میان او و خداوند است و عذاب الیم و ذُلِّ عظیم، عذاب حجاب است- منشأ این بُعد، اشتغال به امور طبیعی و نفسانی و در واقع توهم غیر در وجود است. اما چنین بعدی حقیقت ندارد؛ زیرا همه مواطن و مقامات، صور مراتب حق است و به این ترتیب، بعد از خدا جز توهم چیزی نیست- ابن عربی بر آن است که بهشت و جهنم جز حالات روحی که پس از مفارقت از بدن بر نفس جزئی عارض می‌شود، نیست و عامل سعادت یا شقاوت هر نفسی جز درجه معرفتش به خداوند و حدت ذاتی وجود او نیست. عذاب مهین نفس نیز با رفع حجاب یعنی با رفع جهل از میان می‌رود."

جهنم قبل از رخداد قیامت است و هنوز کسی حسابرسی نشده

از نظر قرآن کیهان همچنان در حال انبساط است وسع الکرسیه السماوات و الارض وزمانی انبساط کیهان متوقف می شود و کیهان به یکباره جمع می شود و به مرحله نخستین پیدایش خود یعنی لحظه بیگ بانگ بر می گردد و از آغاز ورود به محدوده احدیت یا سینگولاریته یا دوره پلانک تا انرژی ناب که از نور ذاتی خداوند متجلی شد را قرآن جنهم می نامد وسپس رخداد قیامت است. به آیات 13 تا 19 سوره الحاقه توجه فرمائید.

فـاذا نـفـخ فـى الصـور نـفـخـه واحـده - وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً- فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ- وَانشَقَّتِ السَّمَاء فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ- وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ- يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنكُمْ خَافِيَةٌ- فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ – پس انگاه که در صور دمیده شود-و بر زمین و کوه ها ریز ریزشدن (به غبار کیهانی) تحمیل می گردد-آن روز رخداد عظیمی است-و فضا ریز ریز و از هم گسسته می گردد وملائکه به ملک تبدیل همه قوانین مادی در هم ادغام ومی شوند ملک و کنار گذاشته می شود و مدیریت خداوند بر هشت مولفه تحمیل می شود(به ذرات بنیادی هشت گانه تبدیل می شوند)-در آن روز شما (به خدا عرضه می شوید و هیچ پوشیده ای از شما مخفی نمی ماند. و اما کسی که نوشته اعمالش را به دست راستش دهند با خوشحالی گوید بیائید و نوشته را بخوانید. وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ- مدل کوارک و راه هشتگانه است فصلی از هفت فصل جهنم است که در نوشتار يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ و اعجاز علمی قرآن مشروح بیان کرده ام. به عبارتی ابتدا کیهان به ذرات بنیادی تبدیل (راه هشت گانه موله مان در تقسیم بندی ذرات بنیادی درون محدوده احدیت یا پلانک است.)
چرا باید همه از جهنم رد شوند.

برخی در صدر اسلام می گفتند اینکه ما مردیم خاک چیزی از بدن ما باقی نمی گذارد و زنده شدن دو باره بعید است و آیه1 الی 4 سوره ق نازل می شود و می فرماید.

ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ-- بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ- أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ- قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ

قسم به قرآن مجید کافران می گویند اینکه ما مردیم و بدن ما خاک شد زنده شویم بسیار بعید است، به عبارتی می گویند چیزی و آثاری از بدن ما دیگر وجود ندارد چگونه ما زنده می شویم، خداوند می فرماید بله می دانم که زمین چیزی از شما باقی نمی گذارد اما نزد ما یک کتاب حفیظ است. (مرکز ذخیره داده های حیات و با آن اطلاعات شما را زنده می کنم). در آیات دیگر هم اشاره دارد که این زمین دیگر وجود ندارد یوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ -. بنابراین خداوند مرده ها را به روش تله پورتیشن زنده می کند. چرا با این روش؟ خداوند مثالی در این باره در قرآن برای ما زده است آوردن تخت بلقیس در یک چشم به هم زدن. تخت بلقیس در محل غیب و نزد حضرت سلیمان آورده می شود این صراحتا اشاره به تله پورت دارد. دوم خداوند برای اثبات رخدادقیامت عزیر را در قبرستان می می راند و پس از سیصد سال او را بر می گرداند یعنی زنده می کند. قیامت و شبیه سازی آن در قرآن

اطلاعات ما نزد خداوند است و در قیامت باید فوتون ها را مطابق ساختار مادی فرد دقیقا روی هم چیده شوند. علم فیزیک و قیامت در قرآن نظریه جدید- اصل فوتون و ذرات بنیادی تشکیل دهنده ساختار مادی و اعمال ما در کره زمین وجود دارند. البته تنها ذرات بنیادی پایدار و فعال و آزاد در حیات زمین فوتون ها و الکترون ها و نویترینوزها هستند. نقش نویترینو ها تا کنون برای علم نا شناخته است. تله پورتیشن کوانتومی ابزار زنده کردن مرده ها درقیامت. روح فرماندهی ژنوم جانداران را برعهده دارد و اطلاعات را به کتاب مبین منتقل می کند. روح و واقعیت فرماندهی آن بر ژنوم در قرآن- اطلاعات ما نزد خداوند است ولی ذرات بنیادی ما منتقل نشده. ذرات بنیادی ما پس از مرگ در مکان دیگر بسیاری دیگر وارد می شوند و اطلاعات بیشتری به آن ها اضافه می شود. اینکه ما باید از جهنم عبور کنیم اطلاعات تمامی ذرات ساختار مادی بدن ما به فوتون های چسبیده و ما با اطلاعات خودمان وارد جهنم می شویم برای درک این موضوع به مقاله ولفگانگ پاولی که در سال 1945 منتشر شد و جایزه نوبل فیزیک را از آن خود کرد.

"ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻫﯿﭻ ﺩﻭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ 
ﺳﯿﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻫﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ " ﺍﺭﯾﮏ ."ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﻋﺪﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ، ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﻋﺪﺩ ﺑﺰﺭﮒ 23 ﺑﺎﺷﺪ .
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ , ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ, ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﺳﯿﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ, ﺑﻠﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﺶ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ 23 ﺑﺎﺷﺪ .
ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ, ﺍﺯ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ, ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺜﻼ 26 ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ 26 ﺑﻮﺩﻩ , ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺍﺯﻥ ﺧﻮﺩ , ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ. ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ, ﭘﺲ ﻫﺮ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ".

الکترون ها و فوتون ها هرشیی مادی را اطلاعات دار می کند. آن الکترون و فوتونی که در یک نقطه بدن ما قرار داشته است. دارای مختصات زمان و مکانی است که موقعیت آن را مشخص می کند. بحث بسیار جالب و پیچیده است و من سعی می کنم به صورت ساده از آن گذر کنم. همان مثال تخت بلقیس را می زنیم. عفریتی من الجن نیروی نا شناخته نزد سلیمان می گوید( این آیه تمثیل است برای بیان تله پورت) علم آن را خدا به من داده و من در یک لحظه آن را حاضر می کنم. آن نیرو که جزء امر خدا است علم تله پورت دور فرستی کوانتومی است عفریت انرژی است و جن ناشناخته استعاره از تله پورتیشن است. اطلاعات تخت نزد خدا است و خود تخت نزد سلیمان. حال اگر خدا بخواهد طبق سنت و علم خودش تخت را از اطلاعات نزد خود حاضر کند باید ابتدا اصل آن را از بین ببرد. این بحث بعد از اینکه تله پورت مورد تائید علم قرار گرفت و آزمایشاتی هم برای انتقال یک فوتون انجام گرفت.

ویلیام ووتر در سال 1993 در مقاله ‌ای انجام تئوری تله پورت به طریق کوانتوم را عملی دانست. به نظر او تنها اطلاعات کوانتومی می‌تواند ضمن جابجایی اجسام نسخه اصلی را در مقصد از بین برده و اجازه تکثیر و یا کپی برداری از آن را ندهد. اطلاعات کوانتومی اشیا را جسم تلقی می‌کند و نمی‌تواند بدون نابود کردن اصل شبیه آن را مجدداً خلق کند. بنابراین دو دلیل می تواند مطرح باشد چرا قبل از رخداد قیامت همه باید وارد جهنم شوند؟

اول اطلاعات ما در کتاب الله نزد خداوند است و فوتون ها هم از اشرقت الارض به نور ربها که فوتون خالص است تامین می شود. ذرات بنیادی بدن ما باید از دوره احدیت عبور کنند و اطلاعات در حرارت بسیار بالا و زمانی که ذرات بنیادی دارند به نور ناب احدیت تبدیل می شوند( بازگشت جهان مادی و انسان ها به خدا) پاک شوند. آن دسته از اطلاعات پاک شده مومنین و کسانیکه گمراه شده اند و گناه کاران ذرات بنیادی پاک شده آنان از جهنم به کتاب مبین منتقل و با همان فوتون های اصلی زنده می شوند. چرا زیرا بعد از مرگ انسان اطلاعات بسیاری به فوتون ها اضافه شده و فوتون باید خالص باشد. بقیه فوتون های دیگر افراد در جهنم باقی می مانند و از صحنه برای ابد خارج می شوند.

دوم کیهان از ماده تشکیل شده و زمین قیامت که در جهان موازی نزد خداوند برای رخ داد قیامت نگه داشته شده از ضد ماده است ذرات ماده و ضد ماده اگر خارج از سینگولاریته قرار بگیرند همدیگر را نابود می کنند و احتمالا به این دلیل باید اطلاعات پاک شوند ذرات بنیادی همزاد بعد از پاکسازی به کتاب مبین منتقل می شود. هر کاری که یک انسان در جهان مادی انجام می دهد همزاد او هم آن را انجام می دهد که در نوشتار-همزاد واقعیتی که قرآن به اشاره کرده-شرح داده ام و کوتاه آیات مربوطه را نگاه می کنیم.

انسان گناهکاری را خداوند مورد خطاب قرار می دهد و به قرینه او می فرماید- قَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ- أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ- مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ- الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ- قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ- همزاد یا قرینه او می گوید اعمال او نزد من است، من اعمال او هستم او انجام داده و نه من- هر کافر سر سختی را در حهنم افکنید- هر باز دارنده ای از خیر و هر متجاوز شکاک- که با خدای یکتا خدای دیگری برای خود تراشیده بودند، هر دو در آتش. همزاد شخص گناهکار به تکاپو می افتد و می گوید- قرینه او می گوید خدایا من طغیان کننده نبودم و او در گمراهی آشکاری بود. او بود من نبودم ولی هر دو یکی هستند که خداوند به آتش می فرماید هر دو را بگیر .آیه تشبیه است و بیان گر این مطلب که هر دو یک ماهیت دارند. خداوند در آیات متعدد می فرماید من گناه کسی را پای دیگری نمی نویسم. مفسرین قرینه را قرین معنی کرده اند و او را شیطان نامیده اند. قرینه و قرین با هم فرق دارند و او می گوید من اعمال او هستم.شیطان در آیه دیگر می گوید من او را به کار بد تشویق کردم و او انجام داد  . بنابراین هر دو گزینه می تواند دلیل ورد به جهنم باشد. اشکالی که در مطلب دوم است .کیهان که از بین رود همزاد این کیهان هم ار بین می رود ولی آیه زیر خداوند دلیل آن را می فرماید. 

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ زمر67- شما عظمت و قدرت خدا را آن طور که باید نشناخته اید زمین و جو هفت طبقه آن و قوانین مربوطه در دست قدرتمند او است. پاک و منزه است خدا از هر شریکی که قرار می دهید. این مطالب به ذهن من رسید و از علاقمندان استدعا دارم نقد و بررسی فرمایند. سید محمد تقوی اهرمی 14 شهریور 1402

• قبلی
• بعدی