مقدمه نوشتار
کیهان از هیچ ایجاد شد و هیچ تعینات ماده است و به معنی نبود هر شکلی از ماده و معنی عدم نمی دهد. قبل از کیهان چه وجود داشت. قرآن می فرماید هیچ و دانشمندان هم با تجزیه و تحلیل بیگ بانگ با علم ریاضات به کلمه هیچ رسیدند اخیرا عده ای از نظریه جهان دوره ای سخن آغاز کرده اند. یعنی کیهان های بیشماری وجود دارند و قبل از کیهان ما کیهانی وجود داشته و به مرحله آخرین خود می رسد و چنان فشرده می گردد که به نقطه هیچ می رسد و انرژی چنان فشرده شده به یکباره منبسط و این عمل تکرار می شود یعنی کیهان مجددا به نقطه آغازین بر می گردد. خداوند در آیه 77 سوره نحل می فرماید- و لله عالم الغیب السموات و الارض و ما امر الساعه الا کلمح البصر و هو اقرب الیه
عالمی(محدوده، جهانی) که کیهان وجود نداشت از آن خدا است و امر به یکباره نبود مگر در یک چشم بهم زدن یا کمتر (که بیگ بانگ آغاز شد) جائی که کیهان نبود و می خواست آغاز به شدن کند ملک خدا است که نظریه جهان دوره ای را رد می کند. در آیه 117 سوره بقره نیز می فرماید-
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُون او پديد آورنده آسمان ها و زمين (کیهان) است و چون به كارى اراده فرمايد فقط گوید باش پس می شود. محدوده کوتاه زمان بیگ بانگ یا سینگولاریته یا دوره پلانک با انبساط کیهان تمام می شود. طبق نظر قرآن کیهان به نقطه آغازین برمی گردد و قبل از آن همه جهان مادی به ذرات بنیادی تبدیل و اذالنفوس زوجت رخ می دهد. تمامی ذرات مادی از هویت ساقط می شوند و هویت ها در هم ادغام می شوند. در برگشت ذرات بنیادی به مرحله بیگ کروچ ( دقیقا عکس بیگ بانک ) وارد می شوند و قرآن آن را مرحله جهنم سقر و تاریخچه فصل های آن را درخت زقوم می نامد که جزء تقسیم شده به هفت باب (فصل) است همه ذرات ساختار مادی ما انسان ها و سایر جانداران و جهان مادی وارد مرحله بیگ کروچ می شوند و آیات متعدد در این موضوع نازل شده است. عنوان نوشتار در درون مرحله بیگ کروچ رخ می دهد که ادامه می دهم. محدوده احدیت آغاز ابداع جهان مادی و مراحل آن تا انبساط کیهان
برگشت کیهان از نظر قرآن
قرآن برای نخستین بار از انبساط کیهان و باز گشت به همان جا اشاره فرموده. خداوند از زبان حضرت ابراهیم ع واقعیت انبساط کیهان را بیان می فرماید-و مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-چرا من کسی را پرستش نکنم که من را قبل از انبساط کیهان (برای خلق کردن در زمین) باز کرد. فطرنی یعنی من را باز کرد . همه مجددا به فطرکم اول مره باز می گردیم. آیات 49 تا 51 سوره اسراء-
وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا-قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا-أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا-يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً- گفتند: آیا اگر از ما استخوانی بماند و خاکی، باز هم با آفرینشی نو زنده می شویم- بگو: سنگ باشید یا آهن- یا مخلوقی که در خاطرتان بزرگ می نماید، خواهند گفت: چه کسی ما را باز آفرینی می کند ؟ بگو: آن کس که بار نخست (که ذرات بنیادی بودید )شما را از انبساط کیهان باز کرد آنگاه در برابر تو سر می جنبانند و می گویند: چه وقت ؟ بگو: ممکن است که ( برای شما)بزودی-يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً- روزی که شما را فرا می خواند و شما ستایش گویان پاسخ می دهید و می پندارید که اندکی آرمیده اید-من یعیدنا چه کسی ما را باز آفرینی می کند، لا تَأْتِیکمْ إِلاَّ بَغْتَةً و راز نهفته در آن- قرآن از خلق مجدد سخن نمی گوید می فرماید - قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ- بگو خدائی که شما را برای نخستین بار از انبساط کیهان باز کرد در حقیقت قیامت ادامه همان خلق نخستین است. در برگشت کیهان به نقطه آغازین همه ذرات وجودی ما به درون محدوده قبل از انبساط باز می گردند. محدوده بیگ کروچ همان جهنم سقر است. تمامی آیاتی که با جهنم سقر سر و کار دارند خطاب خداوند به ذرات بنیادی کافران و گناهکاران است. آیات متشابه هستند و تاویل دارند. تاریخچه اتفاقات علمی که در این محدوده رخ می دهد را شجره زقوم می نامد و دارای هفت باب است که باب معنی فصل می دهد. ابتدا نور ناب احدیت که احد و صمد بود (سینگولار و فشرده) بود از ذات الهی نشات می گیرد.
اینکه خداوند خود را احد و صمد می نامد. از دیدگاه مادی تعریف خداوند است احد جائی که کلیه تعاریف و تعینات ماده اعتبار خود را از دست می دهند و صمد تو پر و ماده تو خالی است خدا را نباید با تصورات مادی سنجید قدرتی است ما فوق تصور ما اینکه می گوئیم نور ناب از احدیت متجلی و منشاء شد بدین معنی نیست که ذات خداوند نور است. نور از ذات خداوند متجلی می شود و نمونه آن نوری که در حضور موسی ع بر کوه مقابل او متجلی شد چنان توپر و قوی بود که کوه از هم می پاشد. زمانی که بارقه ای از نور احدیت متجلی شد جهان مادی ظاهر شد و این نور نور ناب است انرژی خالص به عبارتی فوتون بدون مختصات و پاک از هر گونه اطلاعات. ذرات بنیادی و فوتون های ما و سایر اجزاء ماده هر کدام دارای اطلاعات وسیعی است که سرگذشت آن فوتون را در جهان مادی مشخص می کند و از آنجائیکه در قرآن به دو جهان مادی ماده و ضد ماده اشاره کرده است- جهان موازی از دید قران- نظریه جدید- تمامی ذرات مادی ما به صورت ضد ماده اطلاعات خود را حفظ کرده اند. فوتون ها در زمانی که ساختار ما را تشکیل می دادند دارای اطلاعات خاصی بودند که این اطلاعات در کتاب الله نزد خدا است و خدا با این اطلاعات ما را در قیامت زنده می کند ولی همان فوتون ها قبل و بعد از ما هم دارای مختصات دیگری یعنی اطلاعات آن ها انباشه تر شده است. بنابراین دارای اطلاعات بیشماری هستند.
خداوند برای زنده کردن ما به فوتون های خالص نیاز دارد که در اشرقت الارض بنور ربها در زمین قیامت تامین می کند و باید در جهان موازی فوتون دیگری که اطلاعات ما را داشته باشد وجود نداشته باشد. بنابراین همه مومن و کافر و سایر ذرات بنیادی قبل از قیامت وارد جهنم سقرمی شوند. فوتون های مورد نیاز زنده کردن مرده ها جدا سازی می شوند و بقیه همه به احدیت می پیوندند و محو می شوند. خطاب خداوند به کافر ها به ذرات بنیادی آن ها است. تشبیه ای است برای بیان واقعیت علمی فصل های جهنم سقر است. در چندین نوشتار از جمله- جهنم واقعیتی که باید مطابق نظر قرآن شناخت , محدوده احدیت آغاز ابداع جهان مادی و مراحل آن تا انبساط کیهان مشروح بیان کرده ام. حال اشاره قرآن به حمیم وغساق و سایر شراب و خوراکی ها واقعیت مادی آن را بیان نمی فرماید تشبیه است. درجه حرارت در بیگ بانگ ده به توان32 درجه سانتیگراد است تجسم فرمائید. پنج هزار میلیارد، میلیارد، میلیارد میلیارد درجه. انسان پوستش در صد درجه کنده می شود. در آیات باید تفکر کرد و تاویل آن را جستجو کرد مطالبی که من عنوان می کنم نتیجه بررسی طولانی مدت تمامی آیات جهنم و قیامت است و یک نظر است که برای من یک باور شده مطالب با نوشتار های قبلی من در ارتباط است که نمی توان همه را در هر نوشتار تکرار کنم. لطفا به لینک های معرفی شده مراجعه فرمائید.
حمیم و غساق
حمیم و غساق و شراب اهل جهنم مفسرین ظاهر آیه را مبنا قرار داده اند و فکر نکرده اند که بدن مادی کافران نیاز به چرک و خونابه ندارد. مانند این جملات در تفاسیر فراوان برخورد می کنیم- اشک چشمان اهل دوزخ است و با نوشیدنی حمیم که قبل از غساق در آیه آمده تناول میشود تفکر در آیات رسم نشده هر چه گذشتگان گفتند ملاک تفاسیر است. حمیم در قرآن در آیاتی به عنوان دوست هم آمده که برای توصیف هم جنس و یک هویت نزدیک به هم می توان تاویل شود و غساق جای تاریک و ظلمات و تنگ. آیات زیر حمیم معنی دوست صمیمی می دهد:
وَ لا صَديقٍ حَميمٍ- (شعراء/۱۰۱) -ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ (غافر/۱۸) -ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ- (فصلت/۳۴) «فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَميمٌ- (حاقه/۳۵) -وَ لا يَسْئَلُ حَميمٌ حَميماً» (معارج/۱۰).
در حقیقت می توان این طور تصور کرد که در تمامی آیات حمیم معنی دوست و یک رنگ است که برداشت غلط معنی چرک و خونابه معنی شده مانند منی که معنی غالب آن آب مرد است. بنابراین استعاره از فوتون ها است که لحظات نخستین شروع ایجاد ذرات بنیادی از نور ناب که ابتدا فوتون ها حاکم می شوند که با هم حمیم هستند یک جنس و رنگ و محیط تنگ و تاریک با حرارت فوق قابل تصور حال به آیات 21 تا 30 سوره نباء مراجعه می کنیم.
انَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً- لِلطَّاغِينَ مَآباً- لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً- لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً - إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً - جَزاءً وِفاقاً - إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً - وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً - وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً - فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً - همانا جهنم، كمين گاهى است- براى سركشان، جايگاه و بازگشت گاهى است. روزگارانى در آن به سر برند- در آن جهنم، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى-مگر سراسرحمیم است و غساق. اين، كيفرى مناسب گناه آن هاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم. خطاب آیه به ذرات بنیادی است و مطلب علمی جالبی را برای ما بیان می فرماید. آیات 56 تا 59 سوره ص-
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ - هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ- وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ - به جهنم در مى آيند و چه بد آرامگاهى است- اين حمیم و غساق است بايد آن را بچشند- چشیدن معنی مزه کردن با دهان می دهد یعنی رسیدن به عذاب الهی.در اصطلاعات عامه داریم که فلانی طعم گناه را چشید. پس از آن ( حمیم و غساق)به شکل زوج در می آیند. فوتون ها از نور ناب منشاء می شوند و این قعر جهنم سقر است و فصل نخست از هفت باب جهنم که تنها فوتون های یک دست (حمیم)و در محیطی تنگ و تاریک که بعد از آن به الکترون های زوج تبدیل می شوند الکترون و ضد آن پوزیترون و بدین ترتیب ماده و ضد ماده در محدوده احدیت شکل می گیرند.الکترون ها با فوتون ها رابطه تنگاتنگی با هم دارند. هر جابجائی الکترون یک فوتون به عنوان انرژی آزاد می شود. در حقیقت حمیم و غساق باب اول و الکترون هاو ایجاد ماده و ضد آن باب دوم جهنم سقر است. سال ها در موضوع هفت باب جهنم فکر کردم و پنج باب جهنم را در آیات کشف کردم و دو باب مانده بود که در حمیم و غساق آن را یافتم بنابراین هفت درب جهنم جزء مقسوم و ذرات بنیادی است که به جهنم سقر، نار سموم، شجره زقوم درقرآن به آن اشاره شده که به شرح زیر نوشتاری منتشر کرده ام و مطابق علم فیزیک ذرات بنیادی است. مطالعه آن ها جهت تشهیذ ذهن و کمک به تکمیل تاویل این آیات است و خوشحال می شوم ایراد و انتقادی اگر هست مرقوم فرمایند. طول جهنم سقر یا عدد پلانک در نوشتار-ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ملاحظه فرمایید. سید محمد تقوی اهرمی 20/5/1403
هفت فصل دوره پلانک بشرح ذیلند. فصل 1 و 2 نوشتار حاضر است
1 نور ناب، فوتون ها (ریشه درخت زقوم از آن منشاء می شود) . حمیم و غساق
2 ایجاد اضداد ماده الکترون و پوزیترون. وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ
3 عدد سه در سه شاخه ،-ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ
4 عدد هشت در سقر-عرش خدا بر هشت و علم کوانتوم
5 عدد نوزده در سقر-عدد نوزده در قرآن و علم کوانتوم
6- نضجت بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا
7 طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ و راز علمی نهفته در آن
Comments powered by CComment