مقدمه نوشتار
باستناد آیات قرآن انسان کنونی مترادف با بنی آدم است و بنی آدم انسان هوشمند تکامل یافته از نسل قبل و نخستین انسان هوشمند آدم است. انسان بشر است با کمالات روحی و معنوی و بشر ساختار مادی یا بیولوژیکی انسان است. انسان یکی از رده انسان نماها و تیره انسان خردمند و دارای یک مفهوم کلی است، قرآن در جاهائی که یک فرد از انسان ها را می خواهد نام ببرد از کلمه بشر استفاده کرده است. انسان از ابتدای پیدایش از ذرات بنیادی قبل از انبساط کیهان تا تکامل به صورت آدم از مراحل مختلف یا دوره ای گوناگون در پروسه تکامل عبور کرده است. انسان در نظریه تکاملی قرآن از خلق نطفه امشاج در چهار دوره مستقل به تکامل رسیده است و این مراحل و زمان بندی مختص نظریه خلقت حیات و درون آن انسان در قرآن است. آیات 6 تا 8 سوره انفطار خطاب به انسان می فرماید-یا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ- الَّذي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ في أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ – ای انسان تو را چه شده که در برابر خدای کریم این همه مغرور شده ای خدا است که تو را خلق کرد و سپس سامان داد و سپس اعضای تو را موزون ساخت و در نهایت تو را به شکلی که خواست خودش بود صورت دهی کرد. خداوند در چهار مرحله انسان را خلق و به تکامل رساند. هرکدام از این مراحل دوره طولانی در پروسه تکامل انسان است و قبل از آن به استناد ایات قرآن دوره پیش خلقت لم تک شیی ( خلقت از هیچ) و دوره لم یکن شیی مذکورا ( دوره پیش حیات که انسان وجود دارد و در حال شدن است ولی چیز قابل ذکری نیست) این دو دوره از زمان قبل از انبساط کیهان شروع و تا بداء خلق الانسان من طین ادامه داشته است. در آیه 5 سوره سجده اشاره به این دو دوره شده که می خواهم بررسی کنم بشر از چه موقع در قرآن و به کدام دوره تعلق داشته است.
دوره خلقت از هیچ و پیش حیات
در آیه 9سوره مریم خطاب به حضرت زکریاع می فرماید- قال كذلك قال ربك هو علي هينٞ وقدۡ خلقۡتك من قبۡل ولمۡ تك شيۡـٗا- گفت: فرمان خدا چنين است: خداوند مىگويد: اين كار براى من آسان است. قبلا هم ترا كه هيچ بودى، آفريدهام؟ این آیه دقیقا کلام حضرت ابراهیم ع را تاکید می کند. می فرماید و مالی لا اعبد الذی فطرنی و الیه ترجعون. چرا خدائی که من را باز کرد (از درون انبساط کیهان برای خلق کردن) نپرستم که باز گشت بسوی او است. این آیه با آیه انا لله و انا الیه راجعون دارای مفهوم مشترک است ، ما از خدا نشات گرفتیم و به سوی او باز می گردیم. الیه ترجعون کجا است جائی است که نور ناب در نقطه ایی متجلی می شود و فوتون خالص است در ابتدای بیگ بانگ و در زمان بسیار کوتاه ذرات بنیادی شکل می گیرند و سپس به یک باره منبسط می شود تا ذرات بنیادی در دل نوترون و پروتون جای گیرند تا ماده خلق شود. این محدوده فوق العاده ریز و فشرده را خداوند احد یا تکینگ و صمد فشرده و تو پربه عنوان صفات ذاتی خود معرفی می کند، قل هو الله احد الله الصمد. بگو خدا احد است و خدا صمد است و این محدوده را علم دوره پلانک نام نهاده و الیه ترجعون همان فطرنی است جائی که ما ذرات بنیادی بودیم که در محدوده خدا شکل گرفتیم.انا لله ما از خدا شکل گرفتیم و به او باز می کردیم. از نور ناب ذاتی خداوند. هنگامی که ماده خلق می شود امر خداوند هم در ماده مستقر می شود و این امر بسیار گسترده و در کل شیی استقرار دارد. بنابراین الیه ترجعون باز گشت به محدوده خدا است و نه خود خدا، خارج از این محدوده غیب السموات و الارض است و تعینات مادی که ما و سایر اجزاء ماده هستیم به خود خدا راهی نداریم بلکه مجددا هنگام برگشت کیهان به بیگ بانگ وارد جهنم سقر می شویم. ذرات بنیادی شده و در نور ناب به صورت فوتون ها محو می شویم. انشاء حیات و شروع اجزاء ساختار مادی حیات و بدن ما از فطرنی آغاز می شود. ابتدا لم تک شیی بودیم هیچ بودیم ودر زمین زمانی که تمامی اجزاء مورد نیاز ساختار ژنوم جانداران در حال ساختن به وسیله واکنش ها و پیوند های شیمیائی بودند. انسان داشت ساخته می شد، بود ولی قابل ذکر نبود هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا -آیا بر انسان زمانی در دوران نگذشت که چیز قابل ذکری نبود- إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً زمانی قابل ذکر شد که او را از نطفه امشاج نبتلیه خلق کردیم و( در پروسه تکامل )شنوائی و بینائی را در ان نطفه قرار دادیم. زمانی که پایه ساختار شیمیائی ژنوم به صورت RNA در نطفه امشاج با صفت نبتلیه قرار گرفت خلقت حیات و درون آن انسان هویت گیرند و وارد آغاز پروسه تکامل می شود. و دوره دوم فسواکم شروع می شود. نطفه امشاج تا علقه دوره فسواکم یا ثم سواه، و اذا سویته است.
اغاز دوره فسواکم یا دوره انس
آیه 5 سوره سجده -الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ- خداوند است که همه چیز های لازم برای شروع خلقت انسان را خلق کرد (از دو دوره پیش خلقت تا آغاز خلقت انسان در لایه سنگ رس) و خلقت انسان را در لایه سنگ رس را شروع کرد( طبق آیه 9و 10 سوره فصلت این رخ داد در زمین تازه تولد شده و پوسته جامد در حال سرد شدن صورت گرفته است)در حقیقت بداء خلق الانسان من طین همان آغاز حیات از اقوات است که مولکول های ساده اقوات درست شدند واین لم یکن شیی مذکور است که باید در سنگ رس مولکول های با هم پیوند داده و پروسه پلیمریزه را انجام و از مولکول های ساده پلیمریزه شوند- مولکول ساده به مولکول زنجیره ای مانند پروتئین ها- ثم نسله من سلاله من ماء مهین رسوب حما مسنون در آب کم انجام شد و نطفه امشاج که یک مولکول ار.ان.ای زنجیره های ساده بی جان بود به قدرت خداوند و با یک کن فیکون ماده بی جان به جاندار تبدیل شد و پروسه خلقکم که اقوات هم شامل آن می شود پایان می پذیرد و دوره دوم فسواکم از نطفه امشاج که یک ویروس کوچک با دارا بودن حداقل مولکول های ساختار پایه ژنوم موجودات زنده ، بیست نوع اسید امینه نوع ایزومر آلفا، نوکلئوتیدها قند ها که با ممزوج شدن با یکدیگر به تکمیل مولکول زنجیره ای دراز تر با کد بندی پیشرفته تر منجر به باکتری های سه گانه می گردد تا خلق علقه دوره فسواکم را در پروسه تکامل سپری می کنند. طولانی ترین دوران تکامل انسان به صورت باکتری های سه گانه بوده است که در سه دوره تاریکی های زمین اولیه ظلمات ثلاثه دو و نیم میلیارد سال به درازا کشید و دوره باکتری ها به استناد برخی آیات در قرآن دوره انس نامیده شده است- انس و مفهوم آن در قرآن و فرق آن با بشر-و کلمه انسان از انس نشات گرفته و با گذشته ساختاری خود انس پیوند دارد.
خلق علقه پایان دوره سواکم سامان دادن است که دارای خصوصیات کاملا ویژه برای زندگی در جو اکسیژن دار می گردد خداوند سه عامل ویژه زوجین ذکر و الانثی کروموزوم جنیسیتی دو گانه xxوxy ، نفخت من روحی(قرار گرفتن امر خداوند در ژنوم تکامل یافته) و سوم متابولیسم و تامین انرژی مورد نیاز موجود زنده که جن است در حقیقت جن به انس می پیوندد و جن و انس می شوند انسان که از علقه به بعد بشر در صحنه تکامل ظهورمی کند. علقه که همان نفس واحده است خلق می شود. ثم سواه و نفخ فیه من روحه و ادامه آیه به دوره موزون سازی اعضاء عدلکم ارتباط دارد. بنابراین دوره سواکم همان دوره ویروس ها و باکتری ها است که در قرآن به انس بیان شده و به علقه که همان نفس واحده است ختم می شود و این اغاز پیدایش بشر است و نخستین بشر تک سلولی هوازی با ژنوم کامل و کروموزوم جنسیتی که در این آیه بصراحت بیان شده است-
أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى- ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى- فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى- أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍعَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى-ـ آیا انسان نطفه ای در تقدیر نبود که (در پروسه تکامل) مقدر می شود و پس از آن علقه شد که خلق و سامان داده شد و جنسیت نر و مادینگی را در آن قرارداد(ژنوم کامل موجودات زنده در این تک سلولی تکامل یافته و در درون غشاء دو جداره پیشرفته هسته سلول و خود سلول قرار داده می شود که قرارمکین است چنین خدایی قادر نیست مردگان را زنده کند. زوجین ذکر و الانثی در قرآن واقعیتی که مسخ شده است.
دوره عدلکم و پیدایش بشر در پروسه تکامل
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ- وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ-در حقیقت ما انسان را در سنگ رس و از رسوب سیاه حما مسنون خلق کردیم و جان را قبل از آن در نار سموم (جهنم سقر قبل از انبساط کیهان) خلق کردیم. چرا خداوند اشاره به جان کرده آن هم هنگام خلق انسان در حال شدن که به صورت نطفه اولیه حیات از رسوب سیاه و در سنگ رس بیرون می آید، وقتی به عمق مفهوم آیه نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که بدون جان امکان خلق انسان نبوده است و جان الکترون است که پیوند های اتمی و مولکولی را ایجاد می کند.
تا کنون دو آیه از سه آیه خلقت انسان و نفخت من روحی را بررسی کردیم و آیه سوم همان مطلب آیه فوق را تکرار می کند و یک نکته بسیار مهم در آن است که به جای من صلصال من حما مسنون فقط من طین آمده که مفسرین هزار و چهار صد سال به آن توجه نکرده اند و با مقایسه با آیه قبل طین مساوی است با من صلصال من حما مسنون آیه 71 سوره ص -إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ - فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ – بنابراین چیزی که از طین بیرون می آید به استناد آیه زیر نطفه است- وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ- ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ- و به درستی و یا در حقیت ما انسان را از رسوب در سنگ رس (من صلصال من حما مسنون) خلق کردیم و نطفه (بیرون آمده از طین) را در پوشش و یا غشاء محکم و استوار قرار دادیم. مفسرین نطفه بیرون آمده از سنگ رس را بر اساس نظر گذشتگان صدر اسلام را آب مرد گرفته اند و قرار مکین هم رحم زن معنی کرده اند که از نظر عقلی آیه چنین مفهومی ندارد. آیا این دو آیه ارتباطی به هم ندارند ؟ یا رخدادی بلافاصله بعد از شروع خلقت انسان در صلصال است که منجر به خلق اولین نطفه حیات می شود. آیه إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا را با آیات 7 تا 9 سوره سجده مقایسه فرمایید. ترجمه آیه فوق خداوند به ملائکه فرمود من می خواهم بشری را در سنگ رس خلق کنم وقتی آن (نطفه امشاج) را خلق و سویته (یا سامان دادن) کردم و امر (روح من امر ربی)خودم را در آن قرار دادم تسلیم ساختار آن شوید. بشری این جا علقه است که دوره خلقکم و سواکم را از نطفه امشاج طی می کند و تمام جانداران بعد از علقه که همان نفس واحده است در قرآن بشر نامیده شده که در پروسه تکامل به انسان هوشمند تبدیل می شود. تمامی جاندارانی که بعد از نفس واحده در خط تکامل انسان قرار می گیرند بشر هستند از جمله انسان. وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُون- از جمله آیات خداوند آن است که شما را در خاک(سنگ رس) آفریدم و سپس به صورت بشر پخش شدید. هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً آیه 54 سوره فرقان -خداوند است که بشر را در آب خلق کرد و انشعابات اصلی و فرعی از آن قرار داد که او به این کار قادر است. باید توجه کنیم که بعد از خلق نطفه امشاج تا پیدایش بند پایان اولیه همه در آب قرار داشتند بنابراین اشاره آیه به خلق علقه و نخستین بشر در آب است. با این آیه مقایسه فرمائید.
نتیجه نوشتار
از مطالب بیان شده نتیجه می گیریم که بشر نخستین ساختار از ژنوم تکامل یافته انسان از علقه یا نفس واحده به بعد است در حقیقت تکامل و تحولات ژنوم اصل ستون فقرات تکامل انسان است این مطلب نشان می دهد که انسان کنونی با گذشته خود پیوند ناگسستنی دارد. بنابراین طبق نظریه قرآن تمامی جانداران بنی بشر و انسان کنونی بنی آدم هستند.
پس از ظهور آدم قرآن به انسان مشخصی بشر می فرماید. آیه 26 سوره مریم فَکُلي وَ اشْرَبي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا- پس (از این رطب) تناول کن و (از این چشمه آب) بیاشام و چشم خود (به عیسی) روشن دار ، و هر کس از جنس بشر را که ببینی (به اشاره) با او بگو: برای خدای رحمان نذر روزه (سکوت) کرده ام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت- همچنین در آیه 90 سوره انعام می فرماید-
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْء- قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
خداوند را آنگونه كه شايسته اوست نشناختند، چرا كه گفتند: خداوند بر هيچ بشرى، چيزى نازل نكرده است. بگو: كتابى را كه موسى آورد و نور و هدايت براى مردم بود، چه كسى نازل كرد؟ كتابى كه آن را ورق ورق كرده (و به دلخواه خود) بخشى را آشكار و بسيارى را پنهان مىسازيد، و آنچه را شما و پدرانتان نمىدانستيد، (از طريق همان كتاب آسمانى تورات،) به شما آموخته شد. (اى پيامبر!) بگو: خدا (بود كه آنها را نازل كرد)، سپس رهايشان كن تا در ياوهگويىهاى خود غوطهور باشند. سیدمحمد تقوی اهرمی 12/8/1403
Comments powered by CComment