قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com
CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.
برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.
اینستاگرام hammanmasnun@
s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com
سیاهچاله و تعریف علمی آن در قرآن
مقدمه نوشتار
چند روز پیش خبری در مورد تصویر برداری از سیاهچاله در فضا اذهان را متوجه این واقعیت سوق داد که سیاهچاله وجود دارد وحق با پروفسور اینشتین فیزیکدان برجسته بوده است و ادعای او ثابت شد. این نظریه اینشتین بر اساس محاسبات ریاضی و فیزیک تائید شده بود ولی اختر شناسان نتوانسته بودند آنرا در فضا شناسائی کنند. نتایج تصویر برداری و تجمع داده های اختر شناسی به تصویری انجامید که واقعه بزرگی برای علم اختر شناسی را رقم زد و بحث روز علمی جهان گردید. فرصت را مغتنم شمرده سری به آیات قرآن بزنیم و تعریف سیاهچاله را از بیان قرآن بدانیم. شاید برای خواننده محترم عجیب باشد که آیا واقعا می تواند موضوع به این مهمی را قرآن در 1400 سال قبل بیان کرده باشد. ابتدا تعریفی از سیاهچاله داشته باشیم.
سیاهچاله و تعریف فیزیکی آن
سیاهچاله محدوده ای است که در اطراف خود نیروی جاذبه قوی یا نیروی گرانش قوی ایجاد می کند که هر نوع ماده، نور و امواج الکترو مغناطیس را به درون خود می کشاند و گریز از آن امکان پذیر نیست. محدوده تاثیر گرانش سیاهچاله را افق رویداد می نامند. گردابی که در اثر کشش آب به درون یک چاله ایجاد می شود را دیده ایم. آب های اطراف که بسمت چاله یا سوراخ کشانده می شوند حرکت دورانی دارند و تشکیل یک شکل قیف مانند می دهند این مقایسه خوبی است برای فهم ساختار هندسی سیاهچاله، سطح صاف آب در اثر نیروی کشش سوراخ خمیده می شود و حالت قیفی به خود می گیرد. در فضا هم ما زمان و مکان داریم که اصطلاحا فضا نامیده می شود حال در این مکان غبار و گاز کیهانی وجود دارد.
ستارگان یا منفجر و غبار و گاز کیهانی در فضا پراکنده می کنند و یا در اثر گرانش قوی خود به درون سیاهچاله فرو می روند و محو می شوند. سیاهچاله در درون خود و در منتهی الیه انتهای سوراخ به جائی ختم می شود که بسیار فشرده و داغ و چگال است و آن را سینگولاریته می نامند همان شرایط زمان ده به توان منهای 43 ثانیه ایجاد کیهان. ماده در اثر چگالی فوق العاده به انرژی ناب تبدیل می شود درست عکس بیگ بانک با این تفاوت که سیاهچاله ها بسیار کوچک تر و متعدد هستند. دانشمندان فیزیک از جمله اینشتین وجود این سیاهچاله ها را پیش بینی کرده بودند و هاوکینگ بر نقش آنها در خمیدگی فضا و زمان و محل نابودی ستارگان تاکید کرده است و نظر داده که اطلاعات ماده در افق رویداد باقی و ذخیره می شود و تنها اطلاعات است که از ماده به درون سیاهچاله نمی رود. بحث های بسیار جالب و علمی درباره آن وجود دارد علاقمندان برای اطلاع بیشتر میتوانند به ویکی پدیا مراجعه فرمایند. مطلب مهم اول اینکه سیاهچاله به ستارگان مربوط می شود و اصل آن در خلقت کیهان بسیار مهم است و دوم تعریف و عملکرد آن در سوراخ خزیدن و محو شدن است و سوم ماده در تکینگی یا سینگولاریته یا احدیت به انرژی ناب تبدیل و به ماوراء محدوده ماده می پیوندد. حال به آیات قرآن در این موارد اشاره کنیم.
قرآن و بحث سیاهچاله
و فلا اقسم به مواقع النجوم پس به جایگاه ستارگان سوگند که اگر بدانید که این سوگند بسیار عظیم است. خداوند به بزرگترین رویداد در جهان مادی قسم می خورد که وحی به پیامبر اسلام حقیقت دارد- مواقع النجوم و ارتباط آن با وحی –کلیک فرمایید.
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى- قسم به ستاره چون فرو می ریزد و محو می شود. هوی دارای دو معنی اصلی در آیات قرآن است هلاک و محو شدن و دیگری هوی و هوس تمایلات شیطانی. هوی به مفهوم نابود شدن را در آیات زیر ملاحظه فرمایید.
حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ –حج 31
جزء روی آورندگان به خداوند باشید نه مشرکین، کسی که به خداوند شرک آورد هم چون کسی یا چیزی است که از آسمان فرو افتد و مرغی او را برباید و یا تند بادی او را از محل محو کند. تهوی معنی محو شدن از مکان خود را می دهد. فرو افتادن و محو شدن این تداعی معنی را در هوی می دهد. آیه دیگری را مثال میزنیم –آیه 81 سوره طه
كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى-از خوراکی های پاکیزه که رزق و روزی شما کرده ام بخورید و در آن زیاده روی نکنید که خشم من را در پی دارد و خشم من بر کسی فرود اید نابود شدنی است وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى. فیزیک وشیوه نزول وحی در قران-
ما مطلب خودمان را از این دو آیه بر گرفتیم. پس معنی ایه شریفه وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ،قسم به ستاره چون نابود می شود و یا با مقایسه با آیات فوق فرو میافتد و محو می شود. علم فیزیک ثابت کرده است که مرگ ستارگان محو شدن آن ها در سیاهچاله است.
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ - الْجَوَارِ الْكُنَّسِ-قسم به ستاره هنگامی که پنهان می شود و سریع به سوراخی می خزد و از دیدگاه محو میشود. در زیر معنی خنس و کنس عینا از تفسیر المیزان بیان میشود.
"خنس جمع خانس است، همچنان که طلب جمع طالب است و مصدر آن خنوس به معنی گرفتگی و تاخر و استتار می آید و کلمه جواری جمع جاری هاست، و مصدر جری به معنای سیر سریع است که معنائی است استعاره از جریان آب و کلمه کنس جمع کانس است و مصدر کنوس به معنای داخل شدن وحشی ها از قبیل آهو و طیور به درون لانه اش است لانه ای که برای خود اتخاذ کرده و در آن جایگزین شده. "
بنابراین کنس همان معنی سیاهچاله را میدهد. جائی که ستاره در آن محو و از دیدگاه پنهان میشود این نوع آیات تمثیلی بیان شده. مفهوم آن را باید استخراج کنیم. قرآن آن را کنس نام گذارده و علم بلاک هول، معنی والاتر از علم اختر شناسی در آیات فوق این است که هر ستاره ای دارای جایگاه خاصی است که به همان سیاهچاله وصل است. یعنی سیاهچاله هم محل تولد وهم محل نابودی ستاره است. کلمات خنس و کنس در قرآن و واقعیت عینی وحی-کلیک فرمایید.
ستارگان در جایگاه معینی که برنامه ریزی الهی است مانند خنس و کنس اجرام سماوی و غبار کیهانی را جذب می کنند و متولد میشوند و همان جا همراه سیاهچاله خود حرکت می کنند و هنگام نابودی به همان جایگاه فرو می روند و نابود می شوند. از آیات قرآن چنین استنباط می شود و این جهان بینی قرآن است و علم اختر شناسی هم اخیرا در این موضوع که عاملی باعث میشود غبار و گاز کیهانی در یک نقطه معینی جذب شوند و فشرده و داغ شوند و در اثر فشردگی حرارت به میلیون ها درجه برسد. دانشمندان روی این موضوع که تولد و مرگ ستاره به سیاهچاله خاص او ارتباط دارد.
قرآن این موضوع مهم را باز کرده که ستارگان به سیاهچاله ای مخصوص خود چسبیده اند و این پدیده را عظیم می داند و به آن قسم می خورد و تذکر می دهد که این قسم بسیار بزرگی است. فلا اقسم به مواقع النجوم این مفهوم والائی علمی دارد و پر معنی است و میتواند به یک مشکل علم اختر شناسی را که سالها است در آن متمرکز شده اند کمک کند. این سوال در علم مطرح است که فشردگی ایجاد گرانش و حرارت می کند و یا بر عکس گرانش فشردگی را ایجاد می کند. ولی منطق علمی می گوید خود به خود گاز و غبار کیهانی نمی توانند بهم بپیوندند و جرم بزرگی ایجاد کنند و گرانش به وجود آید. بحث جالبی است که مقاله ای در این ارتباط در دست تدوین دارم. انشاء الله خداوند توفیق عنایت فرماید. ذهن را باید از تصورات کهن آزاد کرد و ابزار علم را برای تاویل آیات متشابه بکار برد و خواهیم دید چه تعداد زیادی اعجاز علمی در قرآن کشف می کنیم-سید محمد تقوی اهرمی فروردین 1398.ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید اسفند 1402
جهان موازی دو گانه واقعیتی که در قرآن بیان شده
مقدمه نوشتار
بحث جهان موازی اخیرا در محافل فیزیک دانان داغ شده و چاشنی آن بحث به موضوع چرا کیهان از ماده تشکیل شده و ضد ماده به کجا رفته است بر می گردد. مدل استاندارد پیدایش کیهان از لحظه بیگ بانک که به یک واقعیت علمی نزدیک شده است دارای نکات ابهام انگیزی است که ذهن فیزیک دانان را به خود مشغول کرده است. ماده را همه ما می شناسیم و کیهان و تمامی پدیده های دور و بر ما حکایت از وجود ماده دارد. اخترشناسان و فیزیک دانان یک تصویر دقیقی از روند شکل گیری کیهان بدست آورده اند. حدود 13 میلیارد سال قبل واقعه عظیمی که از یک نقطه بینهایت کوچک، بی نهایت داغ و بی نهایت چگال یا فشرده یا صمد رخ می دهد. این نقطه را فیزیک دانان سینگولاریته می نامند به فارسی تکینگی و به عربی احدیت معنی می دهد. نقطه ای که تصور کوچکی ابعاد و ارقام آن در ذهن نمی گنجد. فیزیک دانان این طور تصور می کنند که تمامی جرم کیهان کنونی در زمان مه بانک در یک نقطه بینهایت کوچک متمایل به صفر فشرده شده بودند و این فشردگی حرارت را بالا برد.
این تصور کاملا غلط و خارج از فهم علمی است ولی برای دلیل آن منطق غیر علمی بیان می کنند. از هیچ و بدون قدرت ما فوق؟ می گویند انرژی ناب بود که یکباره از هیچ پدید آمد.
چرا کیهان از هیچ ایجاد شد
آغاز شروع این نقطه که زمان و مکان وجود نداشته و علم فیزیک از ناچاری زمان صفر تا ده به توان منهای 43 ثانیه را برایش انتخاب کرده است را محدوده پلانک نامیدند. حرارت آن 1032 درجه کلوین است و شروع واقعه عظیم بیگ بانک از همین نقطه است. در محدوده انرژی ناب همه چیز در هم تنیده شده با ماهیت واحد از نظر مادی هنوز هویتی ندارند. از کجا آمدند که به یک باره از هیچ هست شدند. انرژی ناب از کجا آمد. یکی می گوید خود خودش را پدید آورد و دیگری گوید جهان دیگری بوده که در هم جمع شده و فشرده و تبدیل به انرژی ناب شدند و این همان انرژی است که محدوده احدیت را ساخت و هر کس تخیلاتی ارائه می دهد، سئوالی است که برای آن جوابی ندارند. گریز از واقعیتی که ترس دارند بیان کنند چرا که به نیروی ازلی قدرتمند و خالقی متعال عقیده ندارند. همه چیز تصادفی ایجاد شد. قوانین فیزیک با این نظم خارق العاده خود جوش پدید آمد. قرآن برای این لحظه دلیل دارد از نور ذات خداوند که نور علی النور(به زبان امروزی انرژی ما فوق انرژی ها که همان انرژی ناب است) و صمد بوده است یعنی تو پر یا به زبان علم امروزی فوق العاده چگال. کیهان در حال شدن است.
در پایان این زمان که ده به توان منهای 43 ثانیه گذشته است ابتدا نیروی گرانش خود را از بند بی هویتی خلاص می کند و خود را از چهار نیروی اصلی ساختار مادی جهان که در هم ادغام شده هستند رها و مستقلا عرض اندام می کند. سه نیروی دیگر هسته ای قوی و هسته ای ضعیف و اکترو مغناطیس لحظاتی دیگر با واقعه بس عظیم و باور نکردنی برای خلق ماده، هویت خود را آشکار می سازند. زمان به ده به توان منهای سی و پنج ثانیه نزدیک می شود. این محدوده را محدوده گات GUT (Grand Unified Theory( می نامند. تا اینجا دو محدوده مهم است که جهان دارد از هیچ ایجاد می شود و علم به هر دو آن دسترسی ندارد، محدوده پلانک و گات، زیرا محدوده احدیت است که حرارت و صمدیت بر آن حاکم است. این را دقیقا علم می گوید و کلمات احدیت و صمدیت را هم علم انتخاب و گذاشته است. صمدیت را علم فیزیک چگالی یا فشردگی مطلق نام گذاشته است و کوچکترین جای خالی ندارد و تو پر است،
جهان مادی از این انرژی ناب و این محدوده ایجاد می شود. کیهان هنوز باز نشده و ماده نیز هنوز خلق نشده به عبارتی کیهان (مکان و زمان ) هنوز وجود ندارند و علم ناچار است این کلمات را بکار گیرد. قرآن در آیه زیر هم از کیهان نامبرده ولی زمان را نفی کرده است. خداوند در قرآن این مرحله را ابداع کیهان می نامد. ابداع یعنی ایجاد از هیچ .
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُون او پديد آورنده آسمان ها و زمين (کیهان) از هیچ است و چون به انجام كارى اراده فرمايد فقط می گويد باش پس می شود (۱۱۷) بقره، ابداع کردن در این آیه را باید با کن فیکون معنی کردکن فرمان باش است یعنی ازقبل نبوده است.
ولله عالم الغیب السموات و الارض و ما امر الساعه الا کلمح البصر و هو اقرب الیه نحل 77
عالم غیب که عالم ماوراء جهان مادی است از آن خداوند است و امر آنی و بدون مقدمه ( می توان آن را لحظه بیگ بانک معنی کرد مفسرین امرالساعه را قیامت معنی کرده اند قیامت در یک آن ایجاد نمی شود زمان بر است و معنی درستی نیست) در لحظه بسیار کم و حتی کمتر از یک چشم بهم زدن بوقوع پیوست. کلمات در قرآن مفاهیم خاص خود را دارند. ابداع لحظه ایجاد است زمان را کن تا یکون نام گذاشته است یعنی زمان ایجاد از هیچ صفر است. در قرآن فطرهن هم داریم فاطرالسموات و الارض خداوند باز کننده کیهان. فاصله زمانی ابداع تا فطرهن همان دو مرحله پلانک و گات است که علم فیزیک آن را سینگولاریته مینامد و با کمال تعجب قرآن هم آنرا سینگولاریته مینامد. سینگولاریته به فارسی می شود تکینگی و به عربی احدیت. احدیت هم از احد که ذات باریتعالی است منشاء می گردد.قبل از امرالساعه حادثه به یک باره غیب است، غیب السماوات و الارض یک مرحله از بدیع جلوتر است یعنی قبل از هیچ غیب جهان مادی بوده است.
پروفسور هاوگینگ می گوید سینگولاریته از سینگولار نشات گرفته است و قرآن می فرماید کیهان از احد(همان سینگولار) نشات گرفت. چه تصادف جالبی، یعنی خداوند می دانست؟ که علم این کلمه و کلمات مانند صمد و احد را انتخاب می کند و آن ها را در 1400 سال قبل بیان فرموده. دراین محدوده ها( پلانک و گات) معادلات ریاضی، قوانین چهارگانه طبیعت و هویت ماده زمان و مکان جائی ندارند. علم قادر نیست هم چو حرارتی را در زمین تولید کند تا بتواند آن را باز سازی کند. تصور فرمائید ده به توان32 درجه حرارت یعنی پانصد میلیون میلیارد میلیارد میلیارد درجه مرکز خورشید تنها حدود 15 میلیون درجه گرم است. خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قرآن.کلیک فرمائید.
در زمان1035 الی 1032(ده به توان منهای ) ثانیه کیهان باز می شود و سریعا با سرعتی که علم تصور آن را نمی تواند داشته باشد از اندازه حدود هسته اتم هیدروژن فضائی را اشغال می کند که میلیارد ها سال نوری طول آن است آن هم تنها در زمان اشاره شده فوق(در زمان فوق تفکر کنید تا یکی دیگر از ابهامات بیگ بانک را بشناسید). علم فیزیک زیاد روی این موضوع توقف نمی کند به نفعش نیست از ابهامات بیگ بانک است. ابتدای این انبساط بفرموده قرآن قوانین دوگانه و سه گانه و چهارگانه طبیعت در کیهان قرار داده می شود آن هم دو تا دو تا یعنی جفت جفت تا به حال روی آن فکر کرده ایم چرا خداوند این کلمات را بیان فرموده ، به آیه زیر توجه فرمائید .اساس این نوشتار از این جا شروع می شود.
شروع انبساط کیهان آغاز خلق ماده است
الحَمْدُ لِلّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَدير
ستايش مخصوص خداوندي است که باز کننده آسمانها و زمين (کیهان) است ملائکه را در آن پیام قرار داد (امر خود) که برخی داراي بالهاي (قدرت یا نیرو) دو گانه و سه گانه و چهارگانه هستند، او هر چه بخواهد در آفرينش آنها مي افزايد، و او بر هر چيزي توانا است.
مفهومی که از این آیه بدست می آید این است که خداوند هنگامی که کیهان را باز کرد ملائکه که نیرو و امر خدا در کیهان هستند را بصورت نیرو های جفت مثنی دو تا دو تا و ثلاث سه تا سه تا و رباع چهار تا چهارتا قرار داد. جاعل کرد و صحبتی از خلق کردن نیست. کیهان هنوز وجود ندارد در نطفه و جنین هم نمی شود آن را مقایسه کرد که بگوئیم کیهان در نطفه بود ،چرا که جنین و نطفه و موجود پدید آمده از آن دارای ساختار تشکیلاتی همگون هستند. دانشمندان فیزیک قوانین چهار گانه را که نیرو هستند کشف کرده اند که در دل اتم ساختار تشکیلاتی را درست کرده اند. هسته ای قوی، هسته ای ضعیف، الکتر و مغناطیس و گرانش. الکترو و مغناظیس خارج از محدوده اتم هم فعال هستند به عنوان دو هویت جداگانه و به شیوه دیگر عمل میکنند. فوتون و نویترینو، زمان، مکان و حرارت ماده تاریک و انرژی تاریک همه این ها نیرو هستند. نور و امواج پیام رسان در کیهان هستند. و موضوع بحث بسیار گسترده ای دارد که باید در مقاله جداگانه به آن پرداخت. ما باید به بحث جهان موازی دو گانه و قرآن بپردازیم.
در ابتدای انبساط کیهان و لحظه آغازین آن همه ذرات بنیادی جفت بودند ماده داشتیم و ضد ماده همان طور که آیه فوق اشاره فرموده نیرو های بنیادی هم جفت بودند. اما جهان ما فقط از ماده تشکیل شده.
کیهان و ما از ماده هستیم پس ضد ماده کجا رفت
ماده جهان ما را ساخت و ضد ماده در همان اول مره در جهان موازی قرار گرفت و دو جهان با مبداء پیدایش واحد. به آیات زیر توجه فرمائید
أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا-آیا نمی بینند که خدائی که کیهان را خلق کرده است قادر است مثل آن را نیز خلق کند و در آن ها اجلی قرار داد. هر دو جهان پایانی دارند. آیه دیگری اشاره کنم. مثل هم همانند کیهان.
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ- آیا کسی که کیهان را خلق کرد قادر نیست مثل آن را هم خلق کند البته که می تواند که او خلاق العلیم است خلاق معنی خلق مکرر می دهد و آیه بعد چه زیبا و علمی بیان فرموده .
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ هنگامی که امر او بر ایجاد پدیده ای (شیئ) قرار گیرد می فرماید باش و می شود. دو جهان موازی مبدا پیدایش مشترکی دارند. دانشمندان اخیرا به موضوع دو جهان با مبداء پیدایش مشترک رسیده اند و دارند وارد بحث علمی آن می شوند و می خواهند موضوع بغرنج ماده و ضد ماده دربیگ بانک را حل کنند. موضوع جفت بودن کل شیئ که شامل کیهان هم می شود در قرآن اشاره شده است
وَمِن كُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون-
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ-این کلام خداوند است همه چیز جفت قرار داده شده است یعنی هم اکنون هم جفت بودن یا به لاتین پاریته وجود دارد. ولی بر اساس علم فیزیک ماده و ضد ماده فقط در مه بانک وجود داشتند ولی اکنون دیگر نیستند و قرآن می فرماید همه کل شیئ از زوجیت تشکیل شده اند. زوج در گیاهان و زوج در موجودات زنده و زوج در اتم ها هر کدام مقوله جداگانه و تعاریف خاص خود را دارند. ما اشاره قرآن به کلمات و مما لا یعلمون و مثنی و ثلاث و رباع را که در ارتباط با موضوع نوشتار است پی می گیریم. دو لنگه کفش جفت هستند، نر و ماده ، بار الکتریکی الکترون و بار الکتریکی پروتون نه خود آن ها، ژن نر و ژن ماده و بسیاری همه جفت هستند. در آیه سبحان الذی خلق الازواج کلها. پاک و منزه است خداوندی که همه چیز را جفت آفرید.
معاندین و مخالفین ایراد جالبی را مطرح می کنند که جای تفکر دارد و در حقیقت واقعیت را بیان می کنند ولی به عنوان ایراد نه واقعیت قرآنی. می گویند این آیه مسخره است برای اینکه اگر قرار باشد همه چیز جفت باشد پس زمین و خورشید هم جفت دارند. درست می گویند. وقتی قرآن می فرماید همه چیز را جفت آفریدیم یعنی زمین و خورشید هم جفت دارند جهان موازی از دید قران-نظریه جدید،. کلیک فرمائید
من و تو هم جفت داریم به این دو آیه که مصاحبه ای است که خداوند در قیامت ترتیب داده تا این موضوع را به ما بفهماند- وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ - قرینه فرد (متهم به گناه کاری) می گوید این اعمال ( یعنی اعمال خود من نوعی پیش من آماده است)- ولی من نکرده ام همزاد من کرده. مفسرین محترم همه به اشتباه قرینه را شیطان تفسیر کرده اند، شیطان در قیامت به انسان های فریفته شده اعلام می کند که من شما را به کار بد دعوت کردم و شما اجابت کردید و عمل کردید .شیطان عمل کننده نبوده ولی قرینه و گناهکار مجری بوده اند. بعلاوه شیطان در قیامت چه کار میکند جای او در دنیا است وسوسه نفسانی در درون انسان است که او را به گمراهی می کشاند.
قال قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ-همزاد(همان جفت) آدمی می گوید خداوندا من او را به نا فرمانی وا نداشتم او خود در گمراهی دور و درازی بود- یعنی من نوعی او را به این کار وا نداشتم همزاد من این اعمال را انجام داد-قیامت از دیدگاه علم کوانتوم و قرآن.کلیک فرمائید. اگر قرینه را شیطان فرض کنیم با اینجای این آیه تناقص دارد. شیطان کارش وا داشتن انسان به گناه است ولی قرینه آدم می گوید من او را به نافرمانی وا نداشتم. شیطان به فریب دادن انسان اقرار می کند. خداوند در آیه زیر بصورت تمثیل آن را بیان داشته است برای تفکر در آن.
وَ قَالَ الشیْطنُ لَمَّا قُضیَ الاَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکمْ وَعْدَ الحْقِّ وَ وَعَدتُّکمْ فَأَخْلَفْتُکمْ وَ مَا کانَ لیَ عَلَیْکُم مِّن سلْطنٍ إِلا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاستَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنفُسکم مَّا أَنَا بِمُصرِخِکمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصرِخِیَّ إِنی کفَرْت بِمَا أَشرَکتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظلِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ- ابراهیم آیه 22
و شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید خداوند به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده (باطل ) دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنابراین مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید، نه من فریاد رس شما هستم، و نه شما فریاد رس من، من نسبت به شرک شما در باره خود که از قبل داشتید (و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم، مسلما ستمکاران عذاب دردناکی دارند.
بنابراین بر اساس موضوعاتی است که درآیاتی از قرآن آمده است. جهان مادی هم جفت دارد،
جهان ماده و جهان ضد ماده،
بنابراین قوانین فیزیک هم جفت هستند. قوانین فیزیک جهان مادی وقوانین فیزیک جهان ضد مادی وخداوند متعال هم خدای دو جهان است رب العالمین است. در بیان کلمه رب العالمین مجبوریم کمی از مقاله وارد مقوله دیگری شویم. هنگام نزول قرآن خط کوفی مرسوم بود که کسره وضمه و فتحه نداشت و حدود یک قرن بعد اعراب با کسره الف باب شد و بسیاری از کلمات برحسب برداشت های شخصی کسره وفتحه وضمه گرفتند مانند سنته با فتحه معنی زمان میدهد وبا کسره چرت زدن ویا عالم که معنی جهان میدهد در جمع ومثنی طور دیگری معنی می شود پروردگار جهانیان و عالمین دو معنی می تواند داشته باشد. با کسره ی میشود جهانیان که اکنون ترجمه میشود و با فتحه ی میشود دو جهان. بنابراین رب العالمین با فتحه ی هم می تواند معنی دو جهان میدهد. حال بر گردیم به اصل موضوع که در آیه زیر بیان شده است که دلیل همین موضوع است.
برای به تصویر کشیدن لحظه شروع مه بانک تا بعد از انبساط کامل یک شکل قیف را میکشند که نوک قیف لحظه ظهور مه بانک است و قرآن دو قیف را دارد که در نوک هم مشترک هستند. مانند تصویر زیر
Bild: L. Boyle/Perimeter Institute for Theoretical Physics
موضوع جهان موازی از نظر علم و قرآن را اینجانب در سال 1393 در سایت خودم منتشر کردم و موضوع روز علم فیزیک نبود و تنها پروفسور واینبرگ اشاره کوتاهی کرده بود که احتمالا ضد ماده به جهان موازی ما رفته و ما دو جهان ماده و ضد ماده داریم که زیاد توجه دانشمندان را جلب نکرده بود. همان وقت با مطالعه کتاب پروفسور واین برگ با کمال تعجب متوجه شدم قرآن دقیقا به آن اشاره کرده است و مطرح کردم. خوشبختانه نهم ژانویه 2019 همان مطلب من از طرف فیزیکدانان کانادائی Latham Boyle, Kiieran Fnn und Neil Turok در موسسه Perimeter Institute for Theoretical Physics با دلائلی فیزیکی مطرح شد. اینجا کلیک کنید-
خوشحالم که نظریه قرآن در محافل فیزیکی مطرح می شود و متاسفم که سیستم تئوری پردازی در کشور ما جایگاهی ندارد و غرب نظرات ما و دیگران به اسم خودشان به ثبت می رسانند.
دانشمندان در مورد چرایی ماده بودن جهان ما و کجا رفتن ضد ماده نظریه ای ارائه داده اند که تقریبا هیچ عقل سلیمی نمی تواند آن را قبول کند. می گویند در ابتدای انبساط کیهان ماده و ضد ماده برابر بودند و به محض اینکه حرارت به نقطه پایداری الکترون رسید. اکترون ها و پوزیترون ها که ضد الکترون ها بودند همدیگر را نابود کردند .اما ماده باندازه بسیار کمی زیاد تر بود و جان سالم بدر برد و جهان مادی ما از آن ماده (می توانیم بگوئیم در فضای کوچک اندازه هسته اتم هیدروژن، خود را قایم کرده بودند ) که کیهان از آن به وجود آمد. شما این تخیلات را باور می کنید من که به عقلم نمی گنجد. بالاخره دانشمندان باید دلائلی برای نارسائی های یک ئتوری درست کنند. اکنون دانشمندان کانادائی نظر داده اند که این نظر نقض قوانین و مقررات فیزیک است و بایستی باز بینی شود .
آیا آنتی ماده واقعا وجود دارد
اینکه آیا ضد ماده وجود دارد. آزمایشات انجام شده در موسسه تحقیقات فیزیک هسته ای سرن وجود آن به اثبات رسیده و حتی توانسته اند ضد اتم هیدروژن را تولید کنند ولی نگه داشتن آن که با ماده برهم کنش نداشته باشد تکنیک بسیار بالا می خواهد. ضد ماده در کیهان مطلقا وجود ندارد و تنها در آزمایشگاه وجود آن به اثبات رسیده است.
فیزیکدانان تاکید دارند که تمامی ذرات دارای عدد کوانتومی هستند و مجموع تمامی اعداد کوانتومی مساوی است با صفر به عبارتی این عدد نباید تغییر کند مثلا یک پروتون دارای عدد باریونی 1است یک مثبت و آنتی پروتون دارای عدد باریونی یک منفی است. وقتی قبلا در جهان مجموع این دو عدد باریونی صفر است در این صورت پروتون و آنتی پروتون جفت تولید می شوند و عدد باریونی مساوی است با صفر از آنجائی که در مه بانک قوانین فیزیک یکی است انتظار میرود که تعداد ماده و ضد ماده هم برابر باشند. دانشمندان عقیده دارند که قانون تقارن و پاریته (جفت بودن) در این لحظه نقص شده و مقداری ماده از دیدگاه ضد ماده پنهان بوده است که جهان مادی را درست کرده. آیا این تصادفی بوده یا برنامه ریزی یک خالق متعال و یا برعکس نظریه دو جهان موازی با نقطه ایجاد مشترک قرآن درست است.
با استناد با آیات فوق و استدلالات مطرح شده نظر قرآن نظری علمی تری است و دانشمندان بحث آن را باز کرده اند و به آن میرسند. دانشمندان فیزیک مسلمان ما که در وادی تفکرات غربی هستند و توجه ای به این آیات نکرده و نمی کنند که مطالب برای نظریه پردازی فراوان در قرآن است، متاسفانه نظریه پردازی باب نیست یعنی به خودمان و معلومات مان باور نداریم . اگر دانشمندان غرب هم به موضوعات قرآن برسند باز هم به نفع ما است مشروط بر اینکه ذهن خودمان را برای پذیرش آیات متشابه علمی و بازنگری در تفکرات کهن آماده کنیم. انشاء الله سید محمد تقوی اهرمی فروردین 1397-ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید شهریور 1402
آفرینش انسان از منی تخیلات ذهنی یادگار از گذشتگان
مقدمه نوشتار
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ
بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند، تا به نادانی (غیر از استناد به علم آن) مردم را از راه خدا گمراه کنند و(آن مردم) قرآن را به مسخر گیرند (شبهه ایجاد کنند) نصیب اینان عذابی است خوارکننده- لقمان 6
مقاله ای از استاد بزرگوار دکتر محمد علی رضائی اصفهانی در سایت موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت مطالعه کردم و از اینکه چنین مطالب دور از واقعیت های علمی و قرآنی در موسسه ای که نام مبارک اهل بیت بر آن مزین است منتشر شده بسیار متاثر شدم. البته جناب استاد یقینا نظر گذشتگان مربوط به هزار سال قبل را بیان فرموده اند که بر اساس علم آن زمان بیان شده و احتمالا نظر خود استاد نیست. موضوعاتی مطرح شده که خواننده جوان تحصیلکرده را از واقعیتهای قرآن دور و سست ایمان میکند. بر آن شدم نقدی بر مقاله فوق بنویسم. در حقیقت نقد بر نظر گذشتگان است از آنجایی که مطالب مطرح شده توسط ایشان را در سایر سایت ها نیز مشاهده کرده ام و پایه شبهات بر اسلام هم از این تخیلاتی که مطرح می شود نشات می گیرد و علمای بزرگوار اسلام هم جلوی این تفکرات و بسط آن را نمی گیرند علی الرغم اینکه مقام معظم رهبری بارها تاکید فرموده اند در رفع شبهات آیات متشابه و علمی قرآن باید تلاش مضاعف صورت گیرد مایه تاسف است که اقدام عملی دیده نمی شود. مهجوریت قرآن در عصر شکوفائی علم با وجود مفاهیم علمی در بطن آیات قابل تامل است و سوال برانگیز چرا چنین است؟
نوشته شده: قرآن در چند مورد سخن از "منی" میگوید و خلقت انسان را از آن می داند و به آیات زیر استناد می کند.
أَفَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون
آیا آنچه را (که به صورت) منی فرو می ریزید دیده اید؟ آیا شما آن را خلق می کنید یا ما آفریننده آنیم.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی
و هم اوست که دو نوع می آفریند: نر و ماده از نطفه ای چون فرو ریخته شود.
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی
مگر او(قبلا) نطفه ای نبود که ریخته می شود؟
در ادامه نقل میفرماید:
آیاتی که در بحث "خلقت انسان از آب" مورد استناد قرار می گیرد، بنا بر: تذکر یک تفسیر، نظر به منی دارد، پس آن آیات نیز میتواند در اینجا مورد استناد قرارگیرد. یعنی منظور ایشان ماء در این آیات منی است؟ آیات عبارتند از:
وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ.. انبياء/ 30
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ... نور/ 45
وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً. فرقان/ 54
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ سجده/ 8
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهين مرسلات/ 20
خُلِق من ماء دافقٍ طارق/ 6
ایشان از قول راغب نقل می کند که منی معنای تقدیر می دهد (که درست است) و برای اینکه با تصورات ذهنی ایشان هم خوانی پیدا کند در پرانتز بعد از تقدیر کلمه اندازه زدن را می آورد. یعنی معنی تقدیر را به نفع امنیه خود برمی گرداند. مطلب جالبی که ایشان نقل می کند که طرز تفکر نویسنده را بیان می کند این است. نویسنده ای در التحقیق مطلبی بیان کرده و ایشان با این جمله ایشان را رد می کند.
" آما از آنجائیکه ایشان (همان نویسنده که ذکر فرمودند) از لغویین معاصرند. این معنا در لغات قدیمی به کار نرفته پس در مورد قرآن قابل پذیرش نیست" این بدین معنی است که هرچه گذشتگان در هزار سال قبل و براساس دید علمی قدیم بیان کردند حجت است و مطابق قرآن. عجب استدلالی. ایشان آیه متشابهات و محکمات در قرآن را قبول ندارند. یعنی قرآن فقط برای نسل قدیم نازل شده و هیچ مطلب جدید را امروزه نمی توان از قرآن کشف کرد. مثلا قدما هفت آسمان را نظریه بطلمیوسی معنی کرده اند و ما باید بپذیریم. علم امروزی اگر مطلبی بیان داشت که با علم و معنی که قدما گفته اند تفاوت داشت پس در مورد قرآن قابل قبول نیست؟ زیرا به زعم ایشان از لغویین معاصر است؟ ابتدا آیات فوق را در مورد منی که ایشان ارتباط داده اند را بررسی کنیم و سپس دلایل علمی ایشان درباره اسپرم که آب مرد است که فوق العاده عجیب است را اشاره کنم.
مفهوم منی و فرق آن با نطفه
باستناد آیه أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی مگر او(قبلا) نطفه ای نبود که ریخته می شود؟ و آیه وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی نطفه، منی و نطفه دراین دو آیه دو مقوله جدا از هم هستند و منی را ریختن معنی کرده است و جالب است که منی یمنی را اولی را منی یعنی آب مرد گرفته و دومی را ریختن معنی کرده است. در حقیقت به متن آیه اصلا توجه نشده و مهم این بوده که طوری تفسیر شود تا با نظر گذشتگان تطبیق پیدا کند. بعلاوه توجه نشده که اگر منی نطفه است با علم زیست شناسی کاملا در تضاد است و قرآن هم هرگز چنین سخنی نفرموده است.
نطفه به فارسی می شود تخم یعنی چیزی که از لقاح نر و ماده پیدا می شود که جنین از آن شکل می گیرد. قدما تصور می کردند که آب مرد عامل اصلی ایجاد جنین بوده و رحم زن هم جائی بوده که آب مرد در آن رشد می کرده و طفل از شکم مادر بیرون می آمده.
تخم مرغ یک سلول تلفیق شده بزرگ است که از لقاح مرغ و خروس ایجاد شده و جنین در درون زرده آن شکل گرفته است. اگر نظر قدما را که منی را مترادف یا نطفه گرفته اند در نظر بگیریم یعنی قرآن همان رویای غیر علمی رسولانه می شود که سروش ساخته و پرداخته است و سروش هم نظر قدما را عین قرآن گرفته و نویسنده محترم هم همان افکار قدیمی دارد که مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
نویسنده درآیه وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ، آب را مترادف منی گرفته و دقت نفرموده که معنی آیه این است که حیات تمامی موجودات را در آب قرار دادیم و یا از آب حیات پدید آمد. آیه وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً. این جا هم آب مرد عامل پیدایش بشر است و نقش زن نا دیده گرفته شده است. این ها همه را قدما برای ما تفسیر کردند و بر باور ما نشست و اگر ما بخواهیم علم روز را با آیات مقایسه و اعجاز علمی قرآن را از آیات متشابه کشف کنیم، میشویم- لغويين معاصر و اين معنا در لغات قديمى به كار نرفته پس در مورد قرآن قابل قبول نيست- توطئه وحشتناک برای مهجوریت قرار دادن قرآن که یک بدعت است آگاهانه یا نا آگاهانه.
مومنین متعلم و استاد سر در لاک خود فرو برده و نمی بینند دور بر خود را و در عصر شکوفائی علم که ما باید به آیات علمی متشابه ببالیم نه اینکه گرفتار رفع شبهات آن هم با همان ابزاری که منحرفین و معاندین از آن استفاده می کنند باشیم و ما توجیه علمی می تراشیم و جوانان عزیز تحصیل کرده را از خدا و قرآن فراری می دهیم عده ای هستند که عامدا به بهانه بسط نظرات قرآن این خرافات و نظر گذشتگان را که خلاف علم و سیاق قرآن است رونق می دهند و جوانان تشنه حقایق را از قرآن دور می کنند.
نمونه موتور جستجوی اینترنت عناوین مقالات من را در سوراخ و سنبه های آن پنهان تا کمتر دیدی به آن بیفتد. حداقل ده مقاله درباره خلقت انسان از دیدگاه علم به تحریر درآورده ام و کلمه کلیدی خلقت انسان، صلب و ترائب مائ دافق و.. مرتبا تکرار شده و موتور جستجو می داند چگونه افکار را در جهت نظرات کهن سوق دهد.
نویسنده محترم از راغب اصفهانی معنی منی را که تقدیر است بیان می کند ولی دنباله آن را نمی گیرد و تقدیر هم اندازه زدن معنی می کند که نظر راغب نیست. ما در قرآن قدر با فتحه ق و سکون دال داریم که معنی اندازه می دهد. مانند لیله القدر شب اندازه که برابر با هزار شب است و قدر داریم با فتحه ق و تشدید دال که از تقدیر می اید مانند قدر فهدی، خداوند برنامه ریزی می کند، طراحی و خلق می کند و سپس آن را هدایت می کند، برنامه ریزی می کند و سپس سوی می کند یعنی شکل و سر و سامان می دهد. وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا. خداوند کل شیئ (کل جهان مادی و یا هر چیزی که ساختار مادی دارد) را بر اساس برنامه ریزی که تقدیر می شود خلق کرد. بنابراین منی هم معنی تقدیر می دهد و نه آب مرد. درعربی عامیانه و قدیم اصطلاحا آب مرد هم منی گویند ولی منظور قرآن آب مرد نیست تقدیر است. دقت فرمائید کلمه طرح و برنامه، مدیریت، اجرا، و بسیاری کلمات مدرن امروزی در علوم طبیعی حدود دو الی سه قرن اخیر پا به عرصه علم و دانش گذاشته و خداوند از کلمه تقدیر استفاده کرده است. نطفه ای که انسان از آن خلق شد تحت برنامه ریزی الهی قرار گرفت سپس فسوی شد. شکل داده و سر و سامان گرفت.
بنابراین تفسیر آیات فوق می تواند اینطور تفسیر کرد.
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی آیا او نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود ( به بار می نشیند)-
نطفه امشاج که نبتلیه می شود، در بوته آزمایش قرار می گیرد. خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابقت با علم روز- پیش نطفه روی متن کلیک کنید
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی-او (خداوند) جنسیت نر و مادینگی را از نطفه ای که مقدر می شود خلق کرد ( در آن توارث و ژن کامل قرار داده می شود)- خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه
أَفَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون-آیا جان دادن هنگام مرگ را نمی بینید شما آن را خلق کرده اید یا ما خالق آن هستیم به آیات قبل و بعد از این آیه هم باید توجه شود صحبت از مرگ و حیات به عنوان دو مقوله تجدید پذیر در حیات است به مقاله- افرایتم ما تمنون و تحولات هنگام مرگ مراجعه فرمایید. کجا در آیات فوق معنی ریختن و آب مرد مفهوم میشود که مانع از اعجاز علمی حیرت انگیز آیات خداوند شده ایم و قرآن را مهجور قرار داده ایم.
منى از نظر علم پزشكى
اسپرم نر دارای سر و گردن نیست. اسپرم حامل ژن نر است که درون یک تک سلولی با غشاء سلولی قرار گرفته و کاملا شبیه اولین تک سلولی خلق شده در زمین اولیه است یوکاریوت ها. هسته ندارد و ژن نر درون سیتوپلاسم قرار گرفته و دم آن بر خلاف تک سلولی اولیه حیات برای تحرک سلول حاوی ژن نر است و این اسپرم نطفه نیست، نطفه هنگامی است که اسپرم وارد اوول ماده می شود و عمل لقاح صورت می گیرد و نطفه تشکیل می شود که همان جنین اولیه است. اسپرم بر خلاف نظر نویسنده که فرموده قسمت اعظم آن ها از مخاط مهبل جذب خون می شوند و به زن طراوت خاصی می دهند که خلاف علم پزشکی است. اسپرم وارد خون نمی شود و تنها یک اسپرم وارد اوول می شود و بقیه می میرند و دفع می شوند. فرمانی این پروسه را هدایت می کند که در آن واحد میلیون ها اسپرم می دانند که یکی موفق شده و بقیه دیگر چندان تلاشی برای انجام ماموریت محوله ندارند و تسلیم قضا و قدر می شوند که البته علم نمی داند و نخواهد دانست که فرماندهی انجام این پروسه را روح در بدن انسان مدیریت می کند و دسترسی علم به آن عملی نیست.
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً –از روح می پرسند بگو روح از (سنخ) امر خداوند است که علم آن به مقدار کمی در اختیار انسان قرارداده شده است
و زمان نفخ آن روح را خداوند چه زیبا بیان فرموده در زمین اولیه و در اولین سلول تک هسته ای که اولین ژن DNA در آن به تکامل میرسد و نه در درون جنین و در رحم موجودات زنده-روح ماهیت آن وانتقال کوانتومی اطلاعات انسان در قرآن
خلقت و یا آفرینش انسان از منی
در قرآن هیچ جا اشاره به خلقت انسان از منی نشده و در تمامی آیات خداوند می فرماید انسان را از نطفه آفریدیم و نطفه منی (تقدیر) بود که مقدر می شود و منی هم آب مرد معنی نمی دهد. این تصورات ذهنی گذشتگان بوده که باید علماء اسلام در آن بازنگری کنند. ما در قرآن کلمات کلیدی علمی فراوان داریم که مطابق آخرین نظریه های علم اختر شناسی، زمین شناسی و زیست شناسی و پیدایش حیات در زمین اولیه است که از افتخارات ما مسلمانان است که پرده تحجر و نا آگاهی از علم روز بر روی مفاهیم علمی آیات متشابه سایه انداخته است. مفهوم واقعی منی ماء دافق
مثلا فلینظر الانسان مم خلق، خلق من ماء دافق آیا انسان از آب مرد خلق شده است پس نقش زن این وسط چه می شود. آیه بعد وانه علی رجعه لقادر-خداوند قادر است آن را بر گرداند- این آیه به ماء دافق بر می گردد یعنی خداوند قادر است آب ریخته شده مرد را برگرداند. با خود فکر نکرده ایم آیه چه می فرماید آیا بر تفکرات کهن شک نکرده ایم. منظور ماء دافق که عامل اصلی ایجاد حیات در زمین اولیه است که دانشمندان علم زیست شناسی در بدر دنبال شرایطی هستند که این ماء دافق چطور از محیط واکنش خارج میشده. الله اکبر ما کجا و قرآن و آیات متشابه کجا. بنابراین در آیات تفکر کنیم و علم روز را مطالعه و مفهوم این آیه علمی و مترقی را از درون علم مربوطه بیرون آوریم. برخی مفسرین توجیه می کنند که این آیه به انسان برمی گردد. اشکال آن را در یافته اند. بجای اصلاح نظر گذشتگان دست در معنی قرآن می برند. چرا که نظر گذشتگان اصل قرار داده ایم و قرآن را فرع. ماء مهین و ماء دافق و فرق آنها از نظر علم زیست شناسی و قرآن. روی عنوان کلیک کنید
نویسنده محترم نتیجه می گیرند : خلقت انسان از منى چيزى است كه قرآن آن را به صورت كلى و سربسته بيان كرده است. هر چند كه تعبير قرآن كريم يعنى «منى» در مورد مايع جنسى مردان بسيار ظريف و دقيق انتخاب شده است و اين يكى از اشارات علمى قرآن است كه عظمت اين كتاب الهى را نشان می دهد. اما از آنجا كه انسان ها به صورت محسوس اين مرحله از خلقت بشر را می ديدند و فی الجمله از دخالت منى در تشكيل طفل اطلاع داشتند (هر چند كه تمام رموز و اسرار علمى آن را نمی دانستند) پس نمی توان گفت كه تذكر اين مطلب اعجاز علمى قرآن است. دو تناقض در یک جمله؟ و بی اعتبار کردن کلمه اعجاز علمی در قرآن
آیات قرآن را همانطور که گذشتگان بر اساس علم روز تفسیر و لغات را معنی کردند ما هم در معنی لغات تفکر کنیم و با علم روز مقایسه کنیم، راه درست آن را انتخاب کنیم. مثالی بزنیم و بحث را به پایان ببریم. آیه خلق الانسان من صلصال من حما مسنون اولا در این آیه جای آب مرد و نطفه کجا است. دوم در آیه دو بار من استفاده شده من را قدما همه از معنی کرده اند در حالی که در آیات فراوان "در" هم معنی شده است، پس من می تواند دو معنی داشته باشد از" و "در". حال به آیه توجه فرمایید انسان در صلصال و از حما مسنون خلق شد.خلق الانسان از حما مسنون کاملا علمی است زیرا حما مسنون رسوب ته نشین شده در سنگ رس است و مولکول های آلی پایه حیات در آن بوده اند. این را علم زیست شناسی اعلام کرده و بحث مهمی در آن علم است. حال اگر انسان از سنگ رس خلق شده باشد باید در ساختار بدنی خود عنصر آلومینیوم و سیلیسیوم غالب باشد که چنین نیست. پس انسان از حما مسنون و در صلصال خلق شد. این یک نمونه از اشتباه علمی قدما که از علم کنونی اطلاعی نداشتند.
قرآن برای ما اصل است و نظر گذشتگان فرع، بنابراین نظر قرآن را فدای نظر گذشتگان نکنیم. انشاءالله خداوند نعمت خدمت به قرآن و درک مفاهیم علمی آن را نصیب ما کند. انشاء الله- سید محمد تقوی اهرمی اسفند 1397-ویرایش جدید خرداد1399-ویرایش جدید مرداد 1402