قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

روح ماهیت آن و انتقال کوانتومی اطلاعات انسان در قرآن


چکیده مطالب


روح امر و دستور هدایت موجودات زنده بسوی تکامل از پیش تدوین شده الهی است که در نهاد نفس واحده قرار داده شده است و همین طور با تکامل آن نفس نسل اندر نسل به انسان منتقل شده است. در حقیقت با زبان علم امروزی نرم افزار فرماندهی DNA تکامل یافته اولین سلول زنده است که  تمامی موجودات زنده از آن خلق و تکامل یافتند. اطلاعات انسان توسط روح از طریق دو روش فیزیک کوانتومی به خداوند انتقال داده می شود. این اطلاعات در قیامت برای زنده کردن انسان و موجودات زنده مورد نظر و برنامه الهی بکار گرفته میشود. این روح با موارد دیگر روح در قرآن متفاوت است. این موارد دقیقا در آیات الهی به آن اشاره شده است ولی چنین استنباط می شود که علم کوانتوم در انتقال داده نقش اساسی بازی میکند. برای رسیدن به این واقعیت می بایستی ذهن را از نظر گذشتگان خالی کرد و آیات قرآن را مبنای سنجش قرار داد و علم زیست شناسی و فیزیک کوانتوم را در این ارتباط به خدمت گرفت. موارد زیر مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرارداده شده است.


روح از سنخ امر خداوند است
زمان نفخ روح یا امر خداوند در موجودات زنده
اطلاعات تحت برنامه ریزی خداوند منتقل میشود.
اطلاعات عامل اساسی زنده کردن انسان در قیامت است
اطلاعات ساختاری انسان مرتبا در حیات انسان پردازش می شود
روش کوانتومی انتقال اطلاعات ساختار تشکیلاتی انسان


روح از سنخ امر خداوند است


ابتدا باید معنی امر از نظر قرآن را تجسس کنیم آیه 54 سوره اعراف بطرز زیبائی امر را تعریف کرده است.


إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِين-

بدرستی که خداوند است که کیهان (سموات والارض در این جا با توجه به دنباله آیه  کیهان معنی میدهد) را در شش دوره خلق فرمود و سپس به سامان دادن مدیریت و برنامه ریزی آن  پرداخت شب و روز را  بیرون می آورد که  به دنبال هم تکرار می شوند (در قرآن شب و روز و تکرار آن منظور زمین است که بعد از آن ماه و خورشید می آید). خورشید و ماه و ستارگان بوسیله  امر او مسخر شده اند خلق و امر به او تعلق دارند تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِين- خلق کیهان زمین، ماه و خورشید و ستارگان همه خلق هستند که با  امر او پا بر جایند و استوار. خلق و امر هر دو تفکیک ناپذیرند. خلق بدون امر ماهیت خود را از دست میدهد. جهان مادی از ماده و انرژی  خلق شده  قوانین طبیعت نیرو و انرژی هستند که ملائکه مامور و اسباب آن هستند. معنی با امر خود ستارگان، خورشید و ماه و شب و روز یا حیات زمین  را مسخر خود ساخته یعنی نیروی و قوانین نگاه دارنده کیهان امر خدا هستند. خلق ایجاد کیهان در شش روز است به معنی ایجاد ماده و خلق آن و امر ادامه خلق است. خلق فسوی خداوند ابتدا خلق می کند و سپس  سامان میدهد. مسخر کردن کیهان بعد از خلق آن همان فسوی است.بنابراین خلق و امر تفکیک ناپذیرند.

به مقاله بررسی انبساط کیهان از نظرعلم و قرآن مراجعه فرمایید. بنابراین امر که از خلق جدا نیست میتواند فرمان و هدایت جهان مادی باشد بسوی هدف خداوند است. کلمه ثم الستوی علی العرش به معنی سپس به مدیریت و برنامه ریزی آن پرداخت همان امر و فرمان الهی است که با ابزار قوانین فیزیکی و شیمیایی که ملائکه هستند جهان مادی را بسوی برنامه ریزی از پیش تدوین شده هدایت میکند. عالم خلق و عالم امر جدا از هم وجود ندارند. در هم ادغام شده هستند. هنگامی که خداوند جو زمین را به هفت طبقه بالا برد در هر طبقه امر خود مستقر کرد

فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا. هفت جو زمین بدون امر یا برنامه ریزی و قوانین مربوطه پا برجا نمی ماند. در طبقات جو زمین قوانین مربوطه در آن را وحی می کند. وحی و روح همه امر خدایند وبا همین امر هم مدیریت و نظم آن را ساماندهی میکند. حال روح هم از امر خداوند است. باستناد آیه وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً –از روح  میپرسند بگو روح از(سنخ) امر خداوند است که علم آن به مقدار کمی در اختیار انسان قرارداده  شده- روح هم از سنخ امر خداوند است. بنابراین روح از ماده و انرژی جدا است و فرماندهی ماده را از طرف خداوند  در موجودات زنده  بر عهده دارد. جایگاه روح در درون موجود زنده است. این روح کاملا مستقل از سایر روح هایی است که در قرآن ذکر شده مانند روح القدس و روحی به نزد حضرت مریم نازل شد. اینکه خداوند از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتر است هم این معنی را میدهد که روح به خداوند وصل است و رابط مستقیم خدا با موجودات زنده  و انسان است چرا این جا روح به موجودات زنده ارتباط دارد به آیه شریفه نفخت من روحی در خلقت اولیه حیات برمی گردد که به آن اشاره می شود.

بنابراین در ساختار تشکیلاتی انسان ماده است که عناصر شیمیایی و قوانین مربوطه که ملائکه هستند که در تمثیل سجده به انسان در تسخیر انسان قرار می گیرند و روح فرماندهی و رابط  خداوند با جسم  انسان است. ما تعاریف فلسفی و معانی  لغوی که  به استناد آیات و روایات در باره روح بیان شده را کاری نداریم، آنها اعتبار خود را دارند و ضروریات زمان ایجاب می کرد این تعاریف شکل بگیرند مثلا میگویند روح حقیقتی مجرد از ماده است که همان تعریف خلق و امر است. ماهیت وجودی ماده با ماهیت وجودی روح و امر خداوند با هم فرق دارند ولی اینکه میگویند روح نمی تواند در درون ماده جای داشته باشد با آیات  قرآن تطابق ندارد زیرا روح در بدن مادی نفخه می شود. ما در این نوشتار از دید علمی مسائل را بررسی میکنیم .

پروفسور پنروزاستاد هاوکینگ اخیرا مطلبی درباره روح بیان کرده که آن را نقل میکنیم و این مشمول وَ مَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً است و به این معنی است که علم فیزیک دارد وارد مقوله روح از نظرعلم میشود که با  اهمیت است. ایشان میگوید " اطلاعات انسان هنگام مرگ از بین نمی رود و روح حامل این اطلاعات است و احتمالا با این اطلاعات انسان میتواند به حیات مجدد بر گردد"

پس امر و روح در درون ماده هدایت آن را برعهده دارند. وقتی خداوند میفرماید الله نورالسموات والارض یعنی نورهدایتی خداوند ماده را مدیریت میکند. به  تفسیر آیه نور-نور و منشاء خلقت در قرآن مراجعه فرمایید. حال ملائکه و روح و روح القدس که در آیات فراوان به آن اشاره شده چیست. کلیه امور ملائکه را یک ملک و امر هم  یک ملک دیگر برعهده دارند که  در حقیقت به زبان امروزی مدیر کل ساماندهی تمامی ملائکه و امر های خداوند هستند. مثلا روح القدس ماموریت دارد وحی را ابلاغ کند. مامورین ابلاغ روح متفاوت هستند. روحی که درباره آن بحث می کنیم یک روح خاصی است که در درون موجودات زنده رابط آن را با خداوند برقرار میکند و احتمال دارد تحت فرماندهی روح القدس باشد و وظیفه دارد اطلاعات موجود زنده  و انسان را به مرکز داده های کتاب مبین منتقل کند. این روح هیچوقت از بدن جدا نمیشود. تنها پس از برچیده شدن کیهان روح و ملائکه از حیات در کره زمین و امر و ملائکه از کیهان به سمت خداوند عروج میکنند. تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَه به مقاله - پنجاه هزارسال درقران از کدام واقعیت حکایت میکتد مراجعه فرمائید.

زمان نفخ روح یا امر خداوند در موجودات زنده


خلقت انسان از حما مسنون و در صلصال آغاز شد. به استناد ایه - الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ- زمان این رخداد در ابتدای پیدایش زمین بوده است و آیات 9 و 10 سوره فصلت هم به آن اشاره کرده است به مقاله خلقت انسان با نگاهی جدید ومطابقت با علم روز- پیش نطفه. مراجعه فرمایید. دو آیه در قرآن زمان نفخ من روحی را واضح شرح داده است. الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلآئِكَةِ إِنِّى خَالِقٌ بَشَراً مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّيْتُه وَنَفَخْتُ فِيه مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَه سَاجِدِينَ


در هر دو آیه مرحله سویته و نفخ فیه من روحی را بیان فرموده این یک مرحله مهم در سرنوشت خلقتی انسان است که خداوند اهمیت آن را به ملائکه تذکر میدهد. در آیه نخست ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین قبل از سویته آمده و در آِیه دوم انی خالق بشرا من صلصال من حما مسنون هم  قبل از سویته آورده شده. این بیانگر این است که صلصال من حما مسنون و ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین در یک زمان واحد بوده اند. چرا ؟ که سلاله من ماء مهین دوره متصل به بداء خلق الانسان من طین است و هنوز نطفه در صلصال و حما مسنون خلق نشده است. نکته ظریف دیگر در آیه نخست از انسان و شروع خلقت آن نام برده می شود و در آیه دوم از بشر نام میبرد. هر دو معنی انسان است ولی از کلمه آدم اینجا استفاده نشده  آدم در حال شدن است و خداوند مرحله  صلصال و حما مسنون را به عنوان یک مرحله مهم به ملائکه تذکر میدهد.

در حقیقت هنوز اقدامی صورت نگرفته است. خداوند میفرماید من خالق بشری از حما مسنون و در صلصال هستم وقتی آنرا سامان دادم به او سجده کنید. بعلاوه نفخ من روحی در بدنی است که به استناد آیه اول هنوز ارگان شنوائی و بینائی و قلب در آن قرار داده نشده. اگر ما نفخ من روحی را در جنین فرض کنیم، جنین باستناد علم زیست شناسی به محض انعقاد نطفه که از لقاح نر و ماده صورت می گیرد هسته اولیه تمامی ارگان بدن انسان درآن تعبیه شده است و جنین فقط نیاز به رشد دارد با رشد جنین تمامی اعضائ هم رشد میکند، بنابراین آیه وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ- در جنین صدق نمی کند. ژن منتقل شده از نر و ماده  اعضاء بدن را سامان  داده اند و فرمان آن از ژن پدر و مادر صادرشده است. از آنجائیکه ما ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین را آب مرد فرض کرده ایم رخدادی که در سه و نیم میلیارد سال پیش اتفاق افتاده را به زمان حال وصل می کنیم که  واقعیت قرآن و علم زیست شناسی و زمین شناسی بر آن مطابقت ندارد. به مقاله صلب و ترائب، صلصال و حما مسنون از نظر علم زمین شناسی مدرن مراجعه فرمایید. بنابراین نفخ من روحی در زمین اولیه و در تک سلولی هسته دار که دارای DNA کامل است نهادینه شده و هدایت ژنتیکی موجودات زنده را تا تکامل انسان را روح بر عهده  داشته است و پیوند نا گسستنی با ژن و تحولات تکاملی آن دارد. آیات بعدی این موضوع را تایید میکند.


اطلاعات تحت برنامه ریزی خداوند منتقل میشود


علم زیست شناسی ثابت کرده است که اطلاعات ساختاری و رفتاری انسان و هر موجود زنده در ژن آن نهفته است که از طریق آن به نسل های بعدی منتقل می شود. بنابراین اطلاعات در تداوم حیات و بقاء آن نقش اساسی دارد. آیه 3 سوره سبا می فرماید-


الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ- يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ- وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ- لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ-

سپاس خدا را که آنچه در هفت جو زمین و زمین است از آن او است و در آخرت هم حمد و سپاس به او تعلق دارد- آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از آن بیرون میآید. آنچه که از سمائ ( جو)زمین نازل می شود و آنچه که به جو زمین برمیگردد را میداند ( چرخش هوا و تشکیل ابر و نزول باران و تبخیر آب به جو)-و کسانی که  کافر شدند  گفتند که  قیامت شدنی نیست بگو که به خدای دانا به عالم ماوراء ماده که حتما اتفاق می افتد، (زیرا که ) اطلاعات  کوچکتر از ذره در جو زمین و زمین  و بزرگتر و کوچکتر از وجود ندارد مگر در کتاب مبین (هارد دیسک جهان خلقت) ضبط است.

تا کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته می کنند به پاداش نایل آیند که برای آنها آمرزش و رزق در نظر گرفته شده. از این آیه دو نتیجه کلی به دست می آید: 

اول تمامی اطلاعات حیات و تحولات آن در کره زمین به مرکز داده های جهان مادی منتقل و ضبط میشود و
دوم این اطلاعات در قیامت کار ساز و نقش موثر دارد. آیات دیگر نیز این نقش را برجسته عنوان میکند.

اطلاعات عامل اساسی زنده کردن انسان در قیامت است

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ-ما مردگان را زنده میکنیم و تمامی اطلاعات گذشته و حال انها و هر آنچه هست در کتاب مبین نگه می داریم. ما می دانیم که اطلاعات موجودات زنده در ژن آنها وجود دارد و مسلما این اطلاعات توسط عاملی که خداوند در موجودات زنده و انسان گذاشته است بطور مستمر به کتاب مبین منتقل میشود. این عامل فقط می تواند روح باشد که با DNA در ارتباط مستقیم است و زمانی که ژن در تک سلولی اولیه کامل شد در آن نهادینه شد.

بنابراین روح منتقل کننده اطلاعات است به آیه زیر توجه فرمایید.


الله يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ- خداست آنکه هنگام مرگ نفس انسان را می ‌گیرد و همینطور کسانیکه در خواب هستند نیز نفس آنها گرفته می شود و کسی که مرگش فرا نرسیده نفس او را به  بدنش برمی گرداند تا وقت معین (که مرگ آنها میرسد) در این  کار ادله‌ ای (از قدرت الهی) برای متفکران است.


نفس هویت انسان است که اطلاعات ساختاری بدن او بر آن قرار گرفته است و این هویت هنگام مرگ از جسد گرفته و منتقل می شود و انسان ها در هنگام خواب تخلیه اطلاعاتی می شوند و اشاره خداوند به اینکه انسان در خواب نفسش گرفته و سپس اگر مرگش فرا نرسیده باشد رها می شود دارای مفهوم علمی بسیار والایی است. عملکرد انسان ها بطور مستمر به  پرونده اطلاعاتی آنها  در کتاب مبین منتقل میشود. نفس در اینجا روح نیست و در آیه هم به آن اشاره ای نشده. نفس اطلاعات انسان و روح عامل منتقل کننده آن اطلاعات است. روح هیچ وقت از انسان جدا نمی شود و در هیچ آیه ای به جدائی روح از بدن حتی هنگام مرگ اشاره نشده و در این آیه مفسرین نفس را روح گرفته اند که درست نیست. چنین به نظر میرسد که روح مانند ژن به نسل بعد منتقل میشود. چگونگی مکانیسم این انتقال برای انسان روشن نیست .

آیه دیگری این مطلب را بروش دیگری بیان فرموده-

وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ- و اوست كسى كه شبانگاه اطلاعات یا  نفس شما را (به هنگام خواب) می‏گيرد و آنچه را در روز به دست آورده ‏ايد می داند سپس شما را در آن بيدار مى‏ كند تا هنگامى معين به سر آيد آنگاه برگشت ‏شما به سوى اوست و ‏سپس شما را به آنچه انجام میداده ‏ايد آگاه خواهد کرد. اطلاعات انسان و اعمال وی در روز در خواب (احتمالا خواب سنگین) ویرایش و از حافظه موقت و به حافظه دائم تثبیت و همزمان به مرکز داده های جهان خلقت  کتاب مبین و در پرونده مربوطه ضبط میگردد. روح مسئول انتقال داده است و فرماندهی ژن را برعهده دارد. توجه فرمایید نفس روح نیست و روح در موجودات زنده از نسلی به نسل دیگر منتقل و مسئولیت خود را در قالب جسم دیگر ادامه میدهد چرا که با DNA عجین شده است. مثالی بزنیم .هر اسپرم مرد ناقل حدود 37/5  مگا بایت اطلاعات ژن نر است که در چند ثانیه اطلاعات آن را حمل می کند و در مرحله دفع اسپرم با توجه به تعداد زیاد آنها حدود 1587 گیگا بایت اطلاعات را با خود حمل میکنند و همه این اسپرم ها دارای اطلاعات یکسانی هستند و هر کدام بتوانند وارد  اوول شود اطلاعات مورد نیاز عمل لقاح به اوول منتقل می شود و به محض ورود یکی از آنها از ورود بقیه جلوگیری می شود. بنابراین یک برنامه تدوین شده نرم افزاری هدایت و مدیریت DNA را بر عهده دارد. روح این هدایت را به عنوان امر و دستور خداوند بر عهده دارد و عمل انتقال داده ها را نیز انجام می دهد.


روش کوانتومی انتقال اطلاعات ساختار تشکیلاتی انسان


امر و قوانین جاریه و روح در جهان مادی  مستقر شده اند و طبیعتا در چهارچوب  قوانین جهان مادی کار خود را به پیش می برند. روح فلش اطلاعات و داده ها به کتاب مبین را در اختیار می گذارد و روش انتقال اطلاعات که می بایستی در یک چشم بهم زدن هزاران هزار میلیارد کیلومتر را در یک آن منتقل کند. تله پورتیشن کوانتومی که بر اساس درهم تنیدگی کوانتومی عمل میکند میتواند  گزینه  مناسبی برای انتقال آنی اطلاعات باشد. در مقاله  قیامت از دیدگاه علم کوانتوم و قرآن مشروحا این دو روش را شرح داده ام به مقاله قیامت از دیدگاه علم کوانتوم و قرآن مراجعه فرمایید. بنابراین روح ابزار ژن را در اختیار دارد، آن را فرماندهی می کند و مرتبا اطلاعات انسان را ویرایش و به  کتاب مبین منتقل میکند. سید محمد تقوی اهرمی بهمن 1397- ویرایش جدید خرداد 1399، ویرایش جدید آبان ماه 1402

اشاره قرآن به ماده و انرژی تاریک

 

مقدمه نوشتار

تاریک و روشن، نور و ظلمات دو مفهوم از تظاهر ماده است. کلمات نور و ظلمات در قرآن دارای مفاهیم خاصی است خداوند در آیه نور می فرماید الله نورالسموات و الارض و در آیه الحمد لله الذى خلق السماوات و الارض و جعل الظلمات و النور،از مفهوم نور در این دو آیه متوجه می شویم که نور دارای مفاهیم متعددی از نظر قرآن است. اگر خداوند نور کائنات است آیا به این مفهوم است هنگامی که  کیهان را خلق می کند خودش را در کیهان قرار می دهد. از طرف دیگر خداوند می فرماید با نور خود هدایت جهان مادی و انسان را بر عهده دارد. این نورها  دارای چه ماهیتی هستند. مسلما از نظر ماهیتی باید با یکدیگر فرق داشته باشند. هدف این نوشتار تعریف نور و ظلمات از دید قرآن و درک مفاهیم و منظور آیات متشابه در این باره است. برخی ظلمات و نور را در این آیه هدایت و گمراهی معنی می کنند باید توجه کنیم که خداوند هدایت و گمراهی را در کیهان قرار نمی دهد بلکه در نفس انسان قرار می دهد و در اینجا معنی گمراهی و هدایت نمی دهد. ابتدا این موضوع که به ذهن من خطور کرد را اشاره کنم و به بقیه مطلب بپردازم. به آیات اول سوره شمس نگاه کنیم و اطمینان حاصل کنیم که هدایت و گمراهی مخصوص انسان و نفس او است. فجور گمراهی است و تقوا  هدایت است.

وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها - وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها - وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها - وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها -وَ السَّماءِ وَ ما بَناها - وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها - وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها - فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها - قسم به خورشید و نور افشانی آن-وبه ماه که از این نور افشانی تبعیت می کند-و به روزکه این نور افشانی را  آشکار می سازد- و به شب که این نور افشانی را می پوشاند و قسم به نفس  (نفس واحده) که خداوند آن را خلق کرد و سامان داد-پس در آن فجور و تقوا را نهادینه کرد.

 

نور خداوند چه ماهیتی دارد

آیه نور در تمثیلی بسیار زیبا  نور خداوند را  تعریف می کند.

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ آیه سوره نور35


خداوند نور خود را در این تمثیل چنین بیان می فرماید: خدا نور کائنات است ( همان الله نور السموات و الارض)، نور او از جنس نور ستاره كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ است نه از جنس نوری است که از آتش چراغی که با روغن زیتون روشن می شود و بعلاوه نوری است که  برای نور افشانی به  آتش نیاز ندارد. فراتر از نوری است که از شعله  آتش بر می خیزد. از جنس انرژی است (ستاره پر فروغ کوکب الدری نورش از واکنش هسته ای سر چشمه می گیرد بنابراین انرژی است) نه آتش که با روغن زیتون روشن می شود. ولی نور خدا درست است که  از انرژی است ولی انرژی خاصی است و ما  فوق این انرژی مثل ستاره کوکب الدری است نور علی النور است. انرژی ناب ما  فوق انرژی معمولی است  بعلاوه لاشرقیه است و لا غربیه یعنی لا مکان است، مکان خاصی او را فرا نمی گیرد.

خداوند متعال این مثال ها را برای روشن شدن ذهن انسان ها می زند که او به تمامی علم کیهان آگاه است(کل شیئ  در اینجا مجموعه جهان مادی را می رساند). خداوند با  نور خود هدایت آنچه را بخواهد انجام می دهد. بنابراین:

اول نور خداوند از جنس نوری است که در ستاره درخشان کوکب دری وجود دارد. به زبان علمی امروزی  انرژی.

دوم  نور خداوند انرژی ما فوق انرژی است که به زبان علمی انرژی ناب است.

سوم خداوند با نور خود هدایت کل  جهان مادی را بر عهده دارد. يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ  کلی است همه چیز توسط  نور خداوند هدایت می شود. خداوند وجهه ای از نور خود را برای کنترل و هدایت جهان مادی و انسان بکار گرفته است مثلا  فوتون ها و در چهار چوب علم کوانتوم. توجه داشته باشیم نور دارای طیف وسیعی از امواج الکترو مغاطیس است و ما تنها می توانیم نور مرئی را رویت کنیم پس هر نوری نور روشنائی نیست.

کیهان از نور ناب خداوند  خلق شد. این نور بسیار فشرده و چگال است و به  تعبیر خداوند  صمد است چرا که خداوند خود را نور کائنات معرفی کرده و ضمنا خود را صمد هم نامیده است که ارتباط بسیار نزدیکی با فشردگی و چگالی مطلق دارد. داستان حضرت موسی و تقاضای دیدن  خداوند را به خاطر بیاورید. حضرت از خداوند درخواست می کند خداوندا من می خواهم برای اطمینان  قلبم تو را ببینم. خداوند جواب داد تو هرگز نمی توانی مرا ببینی (ساختار بدنی تو اجازه نمی دهد) به کوه  نگاه  کن. سپس جلوه ای از نور خود را بر کوه مقابل حضرت موسی نازل کرد و کوه با عظمت در برابر جلوه نور خدا بر آن خورد  و متلاشی شد. این نور، نورناب است که در لحظات اولیه خلقت جهان مادی در بیگ بنگ بروز کرد و بسیار چگال و تو پر بود. این تعریف نور خدا است. این واقعه میخواهد مطلب علمی بسیار مهم را بیان کند. به مقاله حلقت کیهان از احدیت و صمدیت مراجعه فرمائید.

حال چرا خداوند نور کائنات است

اللَّهُ نُورُالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ-اساس و پایه  جهان مادی بر فوتون ها استواراست. فوتون تنها  ذره بنیادی است که پایدار و مستقل است و می تواند در درون هسته  اتم و کل  شیئ  نفوذ کند و جالب است که  فوتون ضد خود را در درون خود دارد و تنها ذره بنیادی است که با ضد خود کنار آمده است. هر ذره بنیادی که ساختار آن از هم پاشیده شود به  فوتون تبدیل می شود. جهان مادی بر پایه  فوتون تشکیل شده و انرژی ناب  از ذات خداوند سر چشمه گرفت و در حقیقت جهان مادی منشاء از نور ناب است. جهان از نور یا ماده و انرژی تاریک و ماده تاریک  تشکیل شده است و ماده  تاریک و انرژی تاریک فضای بین ستاره ها را پر می کنند و با ماده از طریق گرانش بر هم کنش دارند و هنوز برای علم  ناشناخته است. قرآن کائنات را از نور و ظلمات ایجاد کرد و ظلمات  در قرآن همان ماده  تاریک و انرژی تاریک است. به آیه زیر توجه فرمایید.


الحمد لله الذى خلق السماوات و الارض و  جعل الظلمات و النور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون-سپاس مخصوص خداوند است و اوست که  کائنات را که خلق کرد در آن نور و ظلمات را قرارداد. سماوات و الارض در قرآن دو معنی دارد اول کیهان و دوم  هفت آسمان جو زمین و زمین. در این جا منظور کیهان است چرا؟  نور و ظلمات در ابتدای خلقت  کیهان درآن جاعل شد. اگر به مفهوم آسمان زمین و زمین باشد حدود ده میلیارد سال قبل از ایجاد  جو زمین نور و ظلمات در کیهان وجود داشت. حال با استناد به آیات الله نورالسموات و الارض و آیه اول سوره فاطر که  می فرماید


الْحَمْدُ لِلّهِ فاطِرِالسَّماواتِ وَاْلأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللّهَ عَلي کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير- سپاس مخصوص خداوند انبساط  کننده کیهان  یا باز کننده  آن است او است که در هنگام انبساط  کیهان ملائکه رسل و  اسباب و قوانین اساسی کیهان را در آن قرار داد که برخی دوتا دوتا، و سه تا سه تا، و چهار تا چهار، تا  نیرو و قدرت دارا میباشند و پیام رسان در کیهان هستند. زمان و مکان-الکترو و مغناطیس –چهار قانون اصلی طبیعت. گرانش، هسته ای قوی و هسته ای ضعیف و الکترومغناطیس .و يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ و نیروهای ناشناخته دیگری هم وجود دارند که خواست خداوند بر ایجاد آن قرار گرفته ولی علم هنوز آن را  کشف نکرده است. این نیرو ها می تواند ماده تاریک و انرژی تاریک باشد.

خلقت کیهان از زمان انبساط  آن شروع می شود. ابتدا الکتر و مغناطیس و سپس گرانش و هسته ای قوی و ضعیف در آن قرار داده  می شود، جاعل می شود و با ایجاد این قوانین هم زمان که  کیهان در شش دوره خلق می شود نور و ظلمات هم در آن قرار داده  می شود. در این زمان نور ماده است و ظلمات انرژی و ماده تاریک است. در این جا نور و ظلمات دو پدیده با ماهیت متفاوت هستند و زمان خلق کیهان در آن قرار داده  شد. باید توجه داشت که تاریکی کیهان مملو از فوتون ها است بنابراین نور در تاریکی وجود دارد  ولی در انرژی تاریک جائی که نور نباشد ظلمات است ولی در اینجا  نور و ظلمات هر دو و با هم در کیهان قرار داده  می شوند. در ابتدای خلق  کیهان فقط  نور حاکم بود و مانعی در برابر نور نبود که  ظلمات به مفهوم تاریکی ایجاد شده باشد. ظلماتی که در اثر مانع جلوی نور ایجاد می شود را قرآن چنین تعریف کرده است.

تعریف ظلمات از دید قرآن

ظلمات  جائی است که نور مرئی نمی تواند به دلیل موانع به آن نفوذ کند. البته این ظلمات با ظلمات ابتدای کیهان که خلق شد تفاوت دارد. به آیه  زیر توجه فرمائید


كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّور-کارهای کافران مانند ظلمات است و آن تاریکی های درون دریا است هنگامی که موج روی موج سطح دریا را می پوشاند و بالای سطح دریا ابر تیره که لایه ای بر روی لایه  دیگر قرار دارند که نوری وجود ندارد و اگر کسی بخواهد دست خود را  ببیند تاریکی مطلق مانع از دیدن اوست و کافران این چنین از برکت نور بهره ای ندارند، خداوند به کسی نوری نداده باشد در تاریکی مطلق است.

این تمثیل در قرآن برای تعریف ظلمات است. پس ظلمات تاریکی مطلق است. نور و ظلمات در این جا معنی هدایت و گمراهی می دهد. اما ظلمات در آغاز خلقت کیهان معنی ماده  تاریک و انرژی تاریک و یا احتمالا سیاهچاله  می تواند باشد. به مفهوم دیگر ظلمات نباید از جنس نور و یا الکترو مغناطیس باشد. احتمال اینکه سراسر کیهان سیاهچاله های فراوان هنگام خلق کیهان همراه با نور قرار داده شد. الله اعلم سید محمد تقوی اهرمی دی ماه 1396 ویرایش جدید بهمن 1397ویذایش جدید مرداد 1402

 

هاوکینگ و پاسخ قرآن به ادعای بی اساس او


مقدمه نوشتار


دانشمندان فیزیک و زیست شناسی تا کنون تلاش نموده اند ساختار مادی و تشکیلاتی اشیاء که در معرض دید انسان قرار گرفته است را کشف کنند. اما مسائل بی شماری را بی پاسخ رها می سازند. نمونه فراوان است ما دو نمونه را اشاره و سپس ادعای هاوکینگ را بیان و بررسی می کنیم اول پیدایش کیهان، همه ما می دانیم که دانشمندان فیزیک و اخترشناسی موضوع بیگ بنگ و لحظه پیدایش ماده را با اتفاق نظر مورد قبول قرار داده اند و آزمایشات فیزیک و قوانین هم آن را تائید کرده است.

اندازه کیهان کنونی از نظر حجم و چگالی محاسبه شده است و رقم نجومی را بدست آورده اند. علم فیزیک می گوید در لحظه زمان صفر تمامی این حجم و چگالی عظیم درنقطه ای بی نهایت کوچک متمایل به صفر فشرده شده و به عبارتی به نقطه هیچ رسیده بودند. نقطه ای که ماده ای وجود نداشت و مکان هم نبود و به یکباره واقعه ای رخ داد و از هیچ ماده ایجاد شد و کیهان کنونی با چگالی بسیار عظیم از همان هیچ به وجود آمد. دانشمندان می گویند از انرژی ناب ولی دیگر کار ندارند که این انرژی ناب از نظر اندازه می توانسته است چنان حجم عظیم ماده را ایجاد کند بعلاوه این انرژی ناب از کجا آمد و قوانین چهارگانه فیزیک از چه ایجاد شد مسلما از این انرژی ناب و این جا است که  فیزیک در پاسخ در می ماند و در نهایت می گوید ما کار نداریم که چه موضوعی پشت این ماده نهفته است.

با توجه به اینکه انسان کنونی به دانش شگرفی رسیده و خلاقیت خود را به کار گرفته و مرتب  تکنیک جدیدی را ایجاد میکند. مثلا  کامپیوتر مسائل پیچیده ای در خود دارد و برنامه ریزی تدوین شده ای آن را سامان داده است آیا خود به خود ایجاد شده است. در ایجاد ستارگان ، منظومه شمسی، زمین برنامه ریزی تدوین شده و فوق العاده با نظم و حساب شده در کار است و علم فیزیک با سوالات  فراوان بدون پاسخ روبرو است و دوم در موضوع حیات دانشمندان تلاش میکنند ساختار مولکولی حیات را کشف کنند و پیدایش اولین  نطفه حیات را کشف کنند و ساختار مولکولی حیات را حیات می دانند و حاضر نیستند این دو را از هم تفکیک کنند و چنین تصور میکنند که اگر مولکول حیات را سرهم کنند حیات در آن ظاهر میشود. کاری که جان ونتر کرد و به فریب خود را خالق حیات نامید. به مقاله خالق حیات مصنوعی و ترفند فریب افکار عمومی مراجعه فرمایید.


ادعای بی اساس هاوکینگ  چه بود


در سوالی که از او پرسیده شد که کیهان را چه کسی خلق کرد و چگونه خلق شد پاسخ میدهد "خود خودشان را خلق کردند از هیچ خلق شدند و خالق اصلی قوانین فیزیک بودند و در پاسخ دیگری که قوانین فیزیک را کی خلق کرد میگوید خودشان از انرژی ناب ایجاد شدند. پروفسور هانس پطر دور"Hans Peter Duer" فیزیکدان برجسته و برنده جایزه نوبل می گوید " من در تمامی عمر تحقیقاتی خود تلاش کردم بفهمم چه چیزی پشت ماده قرار دارد و در پایان به این نتیجه رسیدم که اصالتا ماده ای وجود ندارد." همان موضوعی که قرآن میفرماید خلق(ماده) و امر تفکیک ناپذیرند و نبود امر نفی ماده است. خدا را از ماده جدا کنیم ماده ای وجود ندارد. به مقاله امرخدا ون قش آن در ساختار مادی کیهان  مراجعه فرمایید. او پروفسور هاوکینگ فیزیکدان انگلیسی را در مورد اینکه می گوید کیهان خود خودش را آفرید مورد انتقاد  قرار داده و تاکید می کند که او حق نداشته است درباره ماوراء ماده نظردهد. او عقیده دارد که  اگر علم فیزیک خدا و خلقت ماده را درنظر بگیرد بسیاری از مشکلات لاینحل فیزیک را میتوان حل کرد.

فیزیک کلاسیک می خواهد حقیقت را کشف کند، شیی را می بیند ولی موضوع ارتباط و تاثیر گذار با شیی را رها می سازد. منظور پروفسوردور این است که مثلا ما کیهان را با مصنوعی مانند کامپیوتر مقایسه کنیم. آن را می بینیم ولی علل به وجود آمدن آنرا را کار نداریم  مثلا کامپیوتر خود خودش را خلق کرده. این کلام هاوکینگ مورد اعتراض بسیاری از دانشمندان قرار گرفت.


پاسخ قرآن در 1400 سال قبل به هاوکینگ


قرآن در آیات 30 الی 35 سوره طور بحث جالبی را در قالب تمثیلی مطرح میکند و به برخی از سوالات و شبهات امروزی پاسخ روشنی میدهد. موضوعاتی که بحث روز است .به آیات توجه فرمایید.


أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ
آیا آنان را تصورات ذهنی یا رویایشان به این پندارها کشانده یا مردمی طغیان گرند-یا می گویند گفته های پیامبر(قرآن) خود ساخته است (رویای رسولانه است)-اگرراست می گویند سخنی مانند آن را بیاورند – آیا  از هیچ آفریده شده اند (بی هیچ خالقی) یا خود خالق خویشند- آیا سموات و الارض ( کیهان) را همین طور خلق کرده اند آنها به یقین نرسیده اند.


خداوند کیهان را از هیچ آفرید بدیع السموات والارض پدید آورنده کیهان از هیچ. به مقاله خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قرآن مراجعه فرمایید. علم هم می گوید کیهان از هیچ و از احدیت ایجاد شد. فرق علم فیزیک و قرآن در این است که قرآن میفرماید کیهان خالق دارد که آن را از هیچ آفرید از نور ذات خود و از احدیت  ولی علم فیزیک می گوید بی هیچ خالقی از هیچ به وجود آمد. علم فیزیک برای به وجود آمدن کیهان با چگالی بی نهایت بزرگ از هیچ نمی تواند پاسخ علمی ارائه دهد. دانشمندان فیزیک با پیش کشیدن نظم خارق العاده و تبعیت از یک قانون هم آهنگ در کیهان و ماده به وجود واقعیت پشت پرده جهان مادی نزدیک میشوند.سید محمد تقوی اهرمی بهمن 1397ویرایش جدید تیر ماه 1399