قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

آدم در قرآن زوج دارد ولی همسر زن ندارد

منتشر شده در شنبه, 05 اسفند 1396

 

مقدمه نوشتار


عنوان انتخابی به این مفهوم است که آدم فرد خاصی است و اولین انسان تکامل یافته است که خصیصه برتر جهش تکاملی عقلی را زود  تر از انسان های هم دوره دریافت کرده و از طرف ذات  باریتعالی برگزیده شده و زوجی هم که مانند او شرایط لازم را کسب کرده  یک خانواده را تشکیل داده اند سالیان طولانی در کنار انسان های تکامل نیافته با هم زندگی می کردنند تمامی انسان ها کنونی از نسل اویند. با ما باشید  تا دلائل قرآنی را با هم بررسی کنیم و کشف جالبی را از آن بیرون آوریم.


بر اساس بررسی های انجام شده  در آیات  قرآن در مورد  آدم  چنین بر می آید که آدم اولین انسان تکامل یافته است که  تمامی انسان ها از نسل او هستند ولی اینکه آدم مرد است یا زن در قرآن اشاره ای نشده. 

 آدم و زوج او از بین انسان های تکامل یافته هم دوره خود با یک جهش تکاملی بر انگیخته می شوند و خداوند در آیات سوره اعراف در تمثیلی بعد از هبوط آدم ذریه  او را (بنی آدم )را مورد خطاب قرار می دهد وظائف فطرتی را  به آن ها  یاد  آوری و بi صورت  سمبولیک  با ذریه او پیمانی می بندد. در تمثیل زیبای سجده ملائکه و امتناع ابلیس و شیطان که به نظر دو مقوله جداگانه هستند چگونگی جهش تکاملی فکری و آگاهی و دانائی و اختیار که در آدم بروز می دهد از طرف خداوند به عنوان كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ برگزیده می شود.

چرا تا  کنون نتوانسته ایم به این نکات مهم در قرآن دست پیدا کنیم دلیل خاص خود را دارد. خداوند در سوره فرقان آیه 30 دلیل را بیان می کند.

در روز قیامت  کسانیکه به خود ستم  وارد کرده اند انگشت ندامت را به دهان می برند و ناراحت که ای کاش راه رسول خدا را پیش می گرفتند و کاش فلانی را  دوست خود نگرفته بودم و او بود که مرا به گمراهی کشید و پس از آنکه  قرآن به من رسید (پیرو قرآن شدم) وسوسه های شیطانی او مرا از واقعیت ها دور کرد و در آیه 30 می فرماید.

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا-و رسول اکرم به خداوند گله می کند که خدایا امت من این قرآن را مهجور قرار دادند. از این آیات نکات برجسته ای را می توانیم  درک کنیم. مهجور بودن قرآن یعنی غریب واقع شدن آن هم در بین مسلمانان و توسط آن ها، واقعیت های قرآن را با تصورات ذهنی کهن درباره آیات متشابه که خداوند برای انسان در قالب  تمثیل و داستان ها برای اثبات حقانیت خود بیان کرده عوض کنیم  و نگذاریم واقعیت های علمی قرآن برای نسل جوان تشنه  حقایق قرآنی روشن شود. تقریبا همه ما  با ذهنیت برداشت های کهن مربوط  به هزار سال قبل و بر اساس علم آن روز که بر باور ما  فرو رفته و با این پیش داوری  وارد قران می شویم و هر آن چه که با آن واقعیت سازگار است به نفع امنیه خود بیرون می آوریم. مثلا در قرآن آثاری از حوا وجود ندارد ولی بر اساس ذهنیت خود که از اسرایلیات کهن وارد فرهنگ ما شده آیات را توجیه می کنیم.

آیا این جفا به قرآن نیست. صلب و ترائب، ماء مهین، نطفه امشاج، حورالعین، فراش و فرشته نامیدن ملائکه و بسیار موارد دیگر. اگر کسی هم راه به حقایق پیدا کند به او تهمت من در آوردی می زنیم و می گویند باید نگاه کنیم قدما چه گفته اند و تفکرات نو را در آیات متشابه رد می کنند. آقایان سروش، امثال دکتر سها و غرب تمامی ایراد خود را از تصورات ذهنی کهن بیرون می آورند. هیچکدام قرآن را مطالعه نمی کنند و در آن تفکر و تعقل نمی کنند با آیات قرآن آشنائی ندارند. در رابطه بین صلب و ترائب و حما مسنون و صلصال  فکر نمی کنند. هر دو معنی سخت و نرم می دهند و هر دو به یک موضوع  اشاره می کند.

هنوز در قرن شکوفائی علم اختر شناسی تفکرات بطلمیوسی را از ذهن خود بیرون نکرده ایم که در قرآن جایگاهی ندارد و هفت آسمان ملعبه دست معاندین شده  و ما به عاقبت این کار نمی اندیشیم مهم این است که به تصورات ذهنی ما خلل وارد نشود به دلیل عدم آگاهی نسل جوان تحصیل کرده در دانشگاه  از قرآن افکار شیطانی  امثال سروش مانند ویروس به جان  تصورات ذهنی دانشجویان رخنه می کند و روحانیت ما متاسفانه خود در بند تصورات ذهنی کهن درباره آیات متشابه و علمی قران گرفتارند. رهنمود رهبر معظم که توصیه فرموده اند باید در رفع شبهات علمی قرآن تلاش مضاعف صورت بگیرد به  فراموشی سپرده شده  و همه همان افکار کهن را که مربوط  به  هزار سال قبل است در سایت ها تکرار می کنند و به تثبیت همان افکار می پردازند برای دستیابی به واقعیت در منابع  قرن ها سال پیش به جستجو می پردازند و آن را ملاک قضاوت خود  قرار می دهند و به این آیه توجه نمی کنند.


هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُمُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ- "خداوند است که قرآن را به تو نازل کرد که در آن آیاتی هستند محکمات که اساس قرآن بر آن قرار گرفته و ام الکتاب است و دیگری متشابهات هستند، کسانی که  در دل  هایشان زیغ یعنی شک و تردید هست از ظاهر این آیات سوء استفاده می کنند از تشابه این آیات تبعیت می کنند. از تشبیه این آیات برای بیان واقعیت اصلی آن تاویلی برای خود درست می کنند که دست به فتنه انگیزی بزنند، در صورتی که این آیات  تاویل  دارد (ظاهر دارد و باطن) و تاویل آن نزد خداوند است و راسخون فی العلم و آن ها کسانی هستند که به خدا ایمان دارند و در ایمان آنها  خللی وجود ندارد می گویند ربنا ما به تمامی آنها (هم محکمات و هم متشابهات و متشابهات هم تا روشن شدن واقعیت ان شک نمی کنیم) ایمان داریم و این تذکری است برای اهل تفکر و تعمق در آیات."

آیات  متشابه را خداوند برای نسل امروز که شکوفائی علم است نازل کرده تا  دانشمندان علوم به حقانیت خداوند ایمان بیاورند. در حقیقت متشابهات برای رسیدن به محکمات است که اساس دین بر آن قرار دارد. کسانی که  در بالا بطور مثال نام بردم قدرت درک واقعیت این آیات را نداشتند و در ایمان آنها شک و تردید بود تا آنجائی  سقوط کردند که وحی خداوند را هم  به دلیل همین آیات متشابه  منکر شدند و برای ایجاد شک و تردید به خداوند متعال  در افکار دیگران  فتنه انگیزی میکنند. باید توجه داشت در محکمات ضرورت  ایجاب میکند به روایات و احادیث برای رسیدن به واقعیت ها رجوع کنیم ولی آیاتی که ریشه  در علم دارند باید با  ابزار علم روز برای درک واقعیت آن استفاده کرد .این مقدمه ای بود برای تشحیذ ذهن.

واقعیت خلقت انسان از نظر علوم طبیعی


در مقالات زیر مراحل تکامل انسان از بداء خلق الانسان من طین در زمین اولیه و بر روی پوسته جامد زمین تا كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ که مرحله تکامل جهشی انسان است که در آدم اولین انسان تکامل یافته تجلی می کند اشاره شده و این ذهنیت برخورد علمی با آیات خلقت انسان است که  با علم  روز مطابقت دارد. مطالعه آنها برای ادامه مطلب ضروری به نظر میرسد. علاقمندان در صورت تمایل با کلیک روی آنها میتوانند ملاحظه فرمایند که اساس این بحث بر آنها قرار داده شده


خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز


خلقت انسان با نگاهی جدید ومطابقت با علم روز- پیش نطفه


خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید ومطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه


صلب و ترائب وخطای برداشت قدما و موخرین


نفس واحده اولین تک سلولی خلق شده در زمین

ما ایمان داریم که آیات قرآن در باره یک موضوع با هم  پیوند و هماهنگی  وجود دارد و از این هم آهنگی می توانیم استفاده کرده و مطالب مورد نظر ذات  باریتعالی را  کشف کنیم. بیرون کشیدن یک آیه و یا  یک جمله از یک آیه  برای بیان تصورات ذهنی بدون درنظر گرفتن متن کامل آیه کاری است نابجا. باید بین سجده ملائکه در چند آیه ارتباط  تنگاتنگی وجود داشته باشد و هر کدام با توجه به  متن آیات قبل و خود آیه بطور کامل پیام مهمی در بر دارند.

متاسفانه رسم بر این است برای رسیدن به مقصور خود آن ها تکه  تکه می بریم و مطابق دل یا خواسته نفسانی خود کنار هم می آوریم و سپس مقصود خود را از آن بیان می کنیم درست کاری که آقایان امثال سروش به تبعیت از غرب  آن را بکار می برند. چرا خداوند در یک آیه ابلیس را خطاب می کند و در دیگر آیات مثلا  شیطان را و نقش سجده ملائکه و امتناع  دو عنصر ابلیس و شیطان دارای چه مفهومی است. چرا این دو جن هستند و نقش آتش مارج من نار در قیاس با  ماده که انسان از آن ساخته شده چیست. این موضوعات در تکامل انسان چه نقشی ایفاء می کنند. این ها همه تاریخچه  تکامل و سر نوشت شدن انسان است.

خداوند در قالب تمثیل برای ما شرح میدهد و از ما می خواهد در آیات خداوند تفکر و تعقل کنیم. داستان های بیان شده در قرآن هر کدام دارای پیام  خاصی است. خداوند برای ما  قصه نمی گوید. داستان آدم و حوا  بر اساس تصورات کهن اسرائیلیات غلط  و مردود است همچو تصویری در قرآن وجود ندارد. در انجیل و تورات صراحتا  داستان سرائی شده  ولی در قرآن در قالب تمثیل و بسیار زیبا و علمی  بیان شده. به  دلایل خود بر اساس قرآن و منطق و علم مربوطه اشاره می کنم. ابتدا اشاره ای داشته باشم به اینکه آدم اولین انسان تکامل یافته است که تمامی انسان های کنونی از نسل اویند به عبارتی فرد خاصی نیست و خداوند ذریه  او را مورد خطاب قرار می دهد و راه پیمودن حقیقت را تذکر می دهد. هنگامیکه با جهش تکاملی از بهشت نا آگاهی هبوط میکند دیگر او را مورد خطاب قرار نمی دهد.


آدم و زوج او


چند نمونه از آیات که خداوند از کلمه امراته برای بیان همسر زن یک فرد خاص نام برده است بیان کنیم و سپس به ادامه مطلب بپردازیم. این مطلب در تمامی آیات امراته به عنوان همسر زن بکار رفته ولی در آدم زوج او یا جفت او که می تواند زن باشد یا مرد. ای انسان تکامل یافته تو و زوجت  در زمین مستقر شوید. درآیه 90 سوره انبیاء برای همسر از کلمه زوج او استفاده شده و در سایر آیات از امراته-

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ -پس دعای او را اجابت نمودیم و یحیی را به او بخشیدیم و زوج او را برای این کار شایسته کردیم زیرا آ نها برای کارهای خیر شتاب می کردند و ما را خالصا می خواندند و در برابر ما فروتن بودند.


فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ- لوط و خاندانش را نجات دادیم جز زنش که با دیگران در شهر ماند.
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ- چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده باشد، پس ازمن به پذير كه تو خود شنواى دانايى. 

قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ
تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ-ما أَغْني عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ-سَيَصْلي ناراً ذاتَ لَهَبٍ- وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب-

آیات بیشمار است علاقمندان می توانند خود آیات را بررسی نمایند. مفسران کلمه انت  و زوجک را دلیل مرد بودن آدم و زوجک هم همسر زن می دانند. با بررسی قواعد عربی به نکته جالبی در این مورد رسیدم و تفکر در آن برای نفی مرد بودن آدم  که اشاره می شود. آدم واقعیتی دگرگون شده در قرآن قسمت اول و قسمت دوم


امام موسی صدر این مرد دانشمند و محقق در مقاله ای تحت عنوان فلسفه مردانه بودن گفتمان قرآني در سایت دانشنامه قرآنی - فلسفه مردانه بودن گفتمان قرآني -مفصلا به این مطلب (که چرا گفتار خداوند مردانه است) اشاره کرده و نظرات مختلف را مورد بررسی قرار داده  و ایرادات  هر دیدگاه را بر شمرده. با استفاده از این مقاله و پس از بررسی های  طولانی به دلائل آن دست یافتم که به عنوان یک رهنمود برای تشحیذ ذهن  پویندگان راه حقیقت قرآن در زیر بیان میکنم.

خط کوفی و قواعد عربی


قواعد عربی دارای نکات خاصی است و این قواعد هم  براساس تاریخچه صرف و نحو عربی از قرآن گرفته شده و آنهم حدود دو  قرن بعد از نزول قرآن تکمیل شده. کسانی که ایراد قواعدی بر قرآن وارد می کنند ابتدا بروند و تاریخچه ادبیات عرب و قواعد آن را بخوانند و نا آگاهانه  قضاوت نکنند. قرآن از بدو نزول  توسط مردم با  خط کوفی بر روی لیف خرما، پوست آهو و امثالهم نوشته میشد و زبان عربی یک خط  اصیل و مدون نداشت. به مقاله آشنائی با خطوط اسلامی - خط کوفی مراجعه فرمایید. این خط نه نقطه داشت و نه اعراب یعنی کسره، فتحه و ضمه.

مثلا کلمه سنته در لا تاخذه سنته ولا نوم له ما  فی السموات والارض. برخی با کسره س و برخی با فتحه آن را قرائت می کردند. دو معنی جداگانه دارد سنته با  فتحه زمان و با کسره چرت زدن معنی میدهد یا خواب کوتاه در اثر خستگی. اگر با کسره بکار گرفته شود که اکنون بکار برده می شود معنی این می دهد که خداوند در مدیریت کیهان نه چرت میزند و نه میخوابد. به آیه توجه فرمایید- ترجمه متداول آن را هم می آورم.


اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ- خداست که معبودى  جز او نیست؛ زنده و بر پا دارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‌ گیرد و نه خوابى گران، آنچه د ر آسمان ها و در زمین است از آن اوست.

حال  اگر با  سنه که فتحه دارد آیه را ترجمه کنیم می شود- خداوند که هیچ  خدایی  جز او نیست زنده  و جاویدان است  زمان او را  فرا نمی گیرد و در (مدیریت) کیهان خواب بر او غلبه نمی کند. معنی تفاوت زیاد دارد کسانی که بعد  از چند قرن امثال این کلمات را فتحه و کسره گذاشتند بر اساس برداشت ذهنی خود کسره را انتخاب کردند زمان او را فرا نمی گیرد را نتوانستند درک کنند و ایجاد شبهه کردند و چه بسیار نظرات مختلفی اساس بحث شد که  کدام درست و کدام غلط و هنوز هم  ادامه دارد. تاریخچه اعراب و نقطه گذاری در مقاله  خط  کوفی اشاره شده.

در موضوع مخاطب مذکر و مونث و مثنی در دو مورد از حرف اضافه انت با  فتحه برای مذکر و انت با کسره برای مونث و برای دو نفر زن و دو نفر مرد مانند هم، انتما آورده شده. قرن ها که کسره و فتحه نداشته در تلفظ این ها اختلاف وجود داشته است . 

 در قرآن قاعده را رعایت کرده برای چند مرد و چند زن از حروف  هم  و ک استفاده شده و برای انت برای مرد و زن هم از ضمیر مذکر استفاده کرده. افرادی که قواعد عربی را تدوین کردند که قبلا و در زمان نزول قرآن وجود نداشت و از قرآن تنها  کتاب مدون و نوشته شده عربی استفاده  کردند به دلیل  افکار مردسالارانه  خود که در همه افکار مرد ها حاکم بود و امروزه هم همین طور حتی در برخی زنان نیز مشاهده می شود. 

این را به عنوان یک قاعده در کنار قواعد دیگر عنوان نکردند. یعنی جای آن خالی است.

مثلا در زبان آلمانی خدا Gott از نظر قواعد زبان مذکر است ولی جای آن را  تعریف کرده اند و جای هیچ بحثی باقی نگذاشته اند. بنابراین در عبارت قرآنی انت و زوجک  خطاب به آدم می تواند خطاب به مرد و زن باشد. به عبارتی مانند مثنی مرد و زن انتما خطاب می شود. به آیه زیر توجه فرمایید 

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ-من لدنک و انک انت، آیا خداوند مرد است. جنسیت در اینجا کار برد ندارد و خداوند از این توصیف مبرا است ولی از این قاعده که جای آن در عربی خالی است استفاده شده. بنابراین انت برای فردی که جنسیت در او مطرح نیست مورد استفاده قرار می گیرد. در آیات خداوند  تفکر و تعقل واجب است. گفتمان قرآن مرد سالاری نیست  قواعد نویسان زبان عربی  مرد  سالاری فکر می کردند و این قاعده را از قلم انداختند. به آیه زیر توجه فرمائید. آیه 117 سوره طه.

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى-پس گفتيم اى آدم در حقيقت اين (ابليس) براى تو و همسرت دشمنى (خطرناك) است زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏ بخت گردی. ضمیر ک که برای خطاب به آدم استفاده شده برای مخاطب مذکر و مونث مفرد به کار برده می شود، عدو لک و لزوجک. بنابراین آدم مانند کلمه انسان فرد مشخص نیست، قرآن اولین انسان تکامل یافته از نسل قبل را آدم خطاب می کند.

فرق قرآن، انجیل و تورات در این است که کلمات اصیل خداوند در دو جلد اول و دوم کتاب آسمانی یعنی تورات و انجیل گم شده و این ها تصورات ذهنی انسان از برداشت کلمات خداوند است که پاپ از شرمندگی تمامی دانشمندان علوم تجربی با این خرافات خلقت انسان و هفت آسمان و جهنم خود را خلاص کرد اما به چه قیمتی با نفی کتاب  مقدس تورات و انجیل و قرآن ؟؟ بدعت در دین. ولی ما آیات متشابه داریم که دقیقا با علم تکامل و علوم طبیعی همخوانی دارد ولی با اسرائیلیات همانهایی که پاپ آنها را نفی کرد که بر باور نظرات هزار سال قبل برای ما نوشته اند نمی خورد پاپ شجاعت بیان آن را داشت ولی علماء ما و تمامی کسانی که هنوز آنها را  در افکار خود دارند، این شجاعت را ندارند که بگویند افکار گذشتگان را کنار بگذاریم و قرآن را با علم روز مطابقت دهیم که  بسیار نزدیک تراست 

انشاء الله علماء روشن ضمیر ما از این فرصت پیش آمده بهره لازم را ببرند. امثال سروش ها را ناامید کنند و اجر و پاداش خود را از خداوند  متعال دریافت کنند. پایه تصورات خود را بر اساس علم روز بنا گذاریم تا شبهات آیات متشابه رفع شود. بنابراین آدم اولین انسان تکامل یافته است که با جهش تکاملی خود و زوجش از بین  سایر همنوعان برگزیده شد و با برنامه ریزی خداوند متعال نسل انسان ها از اویند. پس بشر اشاره به ساختار جسمی انسان ها و انسان بشر تکامل یافته و آدم اولین انسان تکامل یافته است. آدم بعد از هبوط از بهشت زندگی قبل از تکامل که همراه با آگاهی و اختیار نبود به وضعیت بعدی که صاحب آن می شود خداوند به او خطاب می کند:

قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِين- قال فيها تحيون و فيها تموتون و منها تخرجون از این پس برخی از شما  دشمن برخی دیگرید و در زمین مستقر می شوید و بهره می گیرید تا زمان برگشت به خدا یا قیامت. خداوند به آنها خطاب میکند  در زمین زندگی می کنید و می میرید و از آن برانگیخته می شوید. از این به بعد دیگر آدم مورد خطاب قرار نمی گیرد و به جای او بنی آدم مورد خطاب  قرار می گیرند. آیه 26 الی 36 سوره اعراف را ملاحظه  فرمائید.


آدم پیامبر نبوده و بعد از ظهور او خداوند  فرزندان او را مخاطب قرارمی دهد و از آنها پیمان می گیرد که  کارهای براساس تقوا انجام دهند و از فجورها بپرهیزند .


وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ- و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را بر گرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم  گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم. بعد از هبوط  آدم از بهشت نا آگاهی و عدم مسئولیت که در آن سالیان بسیار دراز بسر می بردند. بهشت بی خیالی و بی مسئولیتی که با جهش تکاملی فکری با تمثیل خوردن میوه  درخت  ممنوعه در آنها بروز کرد و فهمیدند که برهنه هستند. دارای فهم و آگاهی شدند  و نمی دانستند چکار کنند هنوز تجربه کافی نداشتند و خداوند به شاهکار خلقت خود که كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ که از ذریه اخرین قوم بیرون آورد  راه  پوشاندن خود را یاد داد و خداوند هدایت او را برعهده گرفت و فرزندان او را در سوره اعراف به کار های شایسته رهنمود می کند. در قرآن هیچ اشاره ای به اینکه آدم  پیامبر خدا است، نشده  و منطقی هم به نظر نمی آید یک خانواده از درون خود پیامبری داشته باشند. برخی براساس نظر گذشتگان نقل می کنند که آدم عمر طولانی داشته یعنی بالای هزار سال و خودش پیامبر قوم خود می شود. به استناد آیه-

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ- ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ-خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را از بین جهانیان برگزید و ذریه هائی که از ذریه دیگری بودند و خداوند شنوای دانا است. آدم و نوح و آل عمران و آل ابراهیم همه ذریه ای بودند از ذریه دیگر. بنابراین آدم هم ذریه از ذریه دیگر بوده و در فرایند تکامل انسان ها  تمامی انسان ها از این سلسله نسل ها انتخاب شده اند. خداوند در سوره نحل آیه 70 می فرماید-

الله خلقکم ثم یتوفـکم و منکم من یرد الی ارذل العمر لکی لا یعلم بعد علم  شیـا ان الله علیم قدیر-خداوند شما را خلق  کرد و سپس می میراند، برخی از شما دارای عمر طولانی تری می شوید ولی ناتوان و فراموش کار می شوید خداوند عالم و قادر است.

اینکه برخی عقیده دارند که آدم عمر طولانی داشته و از بین فرزندان خود به پیامبری برگزیده شد بر اساس این آیه سندیت  ندارد. مگر مشیت الهی شامل حالش شود مانند نوح که خداوند نام برده که عمر طولانی به او دادیم که یک استثنا است. در ادامه این مطلب- سجده ملائکه به بشر و آدم در دو مرحله زمانی می پردازیم انشاء الله سید محمد تقوی اهرمی به مناسبت ایام بزرگداشت شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام(ع)حضرت فاطمه-اوایل اسفند 1396

ویرایش جدید بهمن 1397-ویرایش جدید خرداد1399-ویرایش جدید مرداد 1402



وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء و توجیه علمی آن

 

مقدمه نوشتار

این آیه که اشاره به خروج آب از دل سنگ است ابزاری شده برای معاندین و مخالفین امثال سروش و اثبات اینکه خیالی و بر خلاف علم است و از آن و سایر مواد نتیجه گرفته اند که وحی در قرآن ساخته و پرداخته ذهن رسول خدا بوده و رویای رسولانه است. آن ها مانند ما برای فهم قرآن به نظر گذشتگان در هزار سال  قبل که برداشت علمی آن زمان بوده مراجعه و آن نظرات را به عمد عین قرآن می دانند و ایرادات خود را بر آن اساس بنا کرده اند. تفکر در آیات متشابه و مطالعه آنها و توجه نکردن به برداشت های غیر علمی کهن راه کشف حقانیت علمی آیات متشابه است که در مثال زیر نمونه ای از آن را بررسی می کنیم.


ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ-

قلب های آنها (بعد ارائه ادله در آیه قبل) مانند سنگ و یا فرا تر از آن سخت گردید در حالی که از میان برخی سنگ ها آب بیرون می زند که نهرها را به وجود می آورد و برخی آز آن ها را که بشکافی آب خارج می شود و برخی از خشیت خداوند فرو میافتند (ساختار تشکیلاتی خود را از دست می دهند). خداوند از آنچه می کنید غافل نیست.


خداوند متعال در قرآن برای یک واقعیت علمی تمثیل های مختلفی برای هدایت مردم می زند

ولقد ضربنا للناس في هذا القرآن من كل مثل لعلهم يتذكرون.درحقیقت مابرای مردم از هر مثلی در این قرآن آورده ایم

وَ تِلْکَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون. این مثلها که برای مردم می زنیم جز اهل علم در آن تعقل نمی کنند. بنابراین این مثل ها و مثال بالا در آیه فوق همه ریشه در علم دارند که نیاز به تفکر و تعقل است. بسیاری از این مثل ها که جزء آیات متشابه بشمار می آیند دارای دو وجه است ظاهر دارد و باطن. ظاهر مثل آن چیزی است که ما می خوانیم و برداشت خود را از آن بیرون می آوریم مثلا در آیه فوق انسان هائی کافر هستند که خداوند برایشان پند و اندرز می آورد ولی در دل هایشان تاثیری ندارد. دل های آن ها را خداوند به سنگ تشبیه می کند فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً. هیچ هدایتی در دل های آن ها نفوذ نمی کند در صورتیکه سنگ هم در دل( درون) خود نرمی دارد چرا که  آب از آن بیرون می تراود. ولی در مثال فوق نکته هائی نهفته که درک آن نیاز به تعقل و علم  خاص آن دارد. از این نظر است که سئولات چندی ایجاد می شود و شبهه خلق می گردد. معمولا افراد معاند  و مغرض هم از این جنبه سوء استفاده می کنند و به تشویش اذهان می پردازند.


سنگ و رابطه آن با آب


1- وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ


سه مطلب در این تمثیل وجود دارد اول از دل سنگ چشمه بیرون میآید که رودخانه هائی از آن جاری می شود. عامل اصلی ایجاد چشمه از نظر علم زمین شناسی سنگ هائی هستند که جلو نفوذ آب به اعماق زمین را می گیرند. این قسمت چندان مورد توجه معاندین و مخالفین قرار نگرفته، زیرا در طبیعت با آن برخورد کرده اند و از نظر علم زمین شناسی دلیل خاص خود را دارد. در مطلب دوم


2 -وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء


یشقق یعنی شکافته می شود. شکافته شدن و خرد شدن با هم فرق می کند. وقتی سنگ را تکه تکه می کنیم و یا در اثر عوامل طبیعی خورد می شود باز هم همان سنگ است در معیار کوچکتر. مثالی می زنیم وقتی هسته اتم را می شکافیم اجزاء اتم پروتون ها ونوترون ها و الکترون ها باز می شوند و آن انرژی که آن ها را بهم وصل کرده بودند آزاد می شوند. ولی دراین آیه می فرماید وقتی سنگ را می شکافیم آب از آن خارج می شود. سنگ ماهیت خود را حفظ می کند ولی آب خود را که در دلش دارد بیرون می دهد. این موضوع سئوال جالبی شده برای افراد معاند  و مغرض که می گویند حضرت محمد(ص) نمی دانسته که در دل سنگ آب وجود ندارد و حرف غلطی زده و این غیر علمی است. اینجاست که مفهوم این آیه شریفه روشن می شود تِلْکَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون-بعضی تمثیل ها را باید با علم خودش سنجید و این از اعجاز قرآن است. بسیاری از مثل ها را خداوند برای مردم این قرن نازل کرده که با علم روز مفهوم آن را درک کنند. حال به توجیه علمی آن میپردازیم.


مواد معدنی که ما با زبان عامیانه آن را سنگ می نامیم عموما دارای آب کریستال هستند که درساختار تشکیلاتی شیمیایی آن بکار رفته است. کانی ها از یون های مثبت مانند Zn,Fe,Mg,Al,Na,Ca, و آنیون های مشخصی با بار منفی مانند SO4,HCO3,HSIO3, و غیره تشکیل شده اند. این کانی ها برای ساختار تشکیلاتی خود یک یا چند مولکول آب را در فرمول شیمیایی خود می پذیرند. به این کانی ها که تعداد آنها بسیار زیاد است از جمله انواع سنگ رس کانی های آب تبلور دار گویند. پیوند بین آب و فرمول شیمیایی این کانی ها از نوع پیوند ضعیف هستند و با حرارت دادن آب از کانی ها خارج می شوند. علم شیمی ساختار مولکولی این سنگ ها را شکافت و از راز درون آنها پرده بر داشت.

ا
چند نمونه از این سنگ های آب دار در زیر معرفی می شوند.

کارنالیت Carnallit KMgCl3, 6H2O با 39 درصد آب
گج با فرمول CaSO4, 2H2O با 21 در صد آب
اریترین Erythrin Co3[AsO4]2, 8H2O با 24 درصد


فیلوسیلیکات ها که در طبقات سیلیکات خود دارای بار منفی بوده و مولکولهای آب را بین قشر سیلیکات نگه میدارند. انواع سنگ رس در این گروه طبقه بندی میشوند.


کائولیت ها با فرمول شیمیائی Al4[(OH)8)Si4O10]و14 درصد آب
بنابراین متوجه می شویم که منظور آیه که برخی سنگ ها را که می شکافی آب از خود خارج می سازند سنگ های آب تبلور دار است. خداوند می دانسته چه می فرماید آن هم در 1400 سال پیش .آقایانی که ایراد می گیرند علم مربوطه را نمی دانند و جهل علمی دارند.


3- وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ


و برخی از آنها (سنگ ها) از خشیت الله ساختار مولکولی خود را از دست می دهند. هبوط می کنند از وضعی به وضع دیگر در می آیند. مثلا نمک طعام از کلر و سدیم تشکیل شده است این کولکول را خدا ساخته ولی وقتی خشیت خدا بر آن قرار گرفت، قانونی جبری که در نهاد ماده و نیروها نهفته است. سدیم و کلر هر دو ماهیت جداگانه دارند.از فطرت ذاتی خود هبوط می کنند. این را از آیه زیر می توان استنباط کرد.

ما ابتدا باید معنی هبوط و سپس خشیت الله را از خود قرآن بیرون آوریم و سپس با تفکر در معانی این ها موضوع سنگ را کشف کنیم.


فازلهما الشیطان عنها فاخرجهما مماکانا فیه و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین-پس شیطان آن ها را فریب داد و از وضعیتی که بودند خارج شدند و به آن ها خطاب شد هبوط کنید که از این پس برخی دشمن برخی دیگر می شوید و شما در زمین مستقر خواهید بود و این متاعی است برای شما تا زمان مشخصی(تا انقراض انسان در زمین).

هبوط آدم از بهشت که ماهیت او در بهشت و بعد از آن فرق می کند. محل قبل آدم بهشت و بعد از آن در زمین است. هر دو در یک مکان است در کره زمین. آدم از آخرین قوم با یک جهش تکاملی هبوط می یابد. من ذریه قوم آخرین دارای یک جهش تکاملی می شود یعنی بشر بدون آگاهی و اختیار به انسان تکامل یافته بدل می شود. در قبل و بعد هر دو بشر هستند ولی ماهیتا فرق کرده اند آدم انسان تکامل یافته  با اختیار و آگاهی می شود.  نیاز به مقاله جداگانه دارد که در دست تدوین است. این در معنی هبوط نهفته است. از نظر ساختاری آدم قبل از یهبط و آدم بعد از آن فرقی ندارند ولی حادثه عظیمی سرنوشت آن را تغییر می دهد. آگاهی و اختیار و احساس مسئولیت او را از زندگی بی دغدغه و بی خیالی که به بهشت تشبیه شده وارد زندگی تازه ای میشود. اولین حرکت آگاهی احساس می کنند شرمگاهشان پوشیده نیست و به فکر پوشاندن خود و اختراع  لباس می افتند. این تمثیل زیبایی است. محیط زندگی فرقی نکرده. این که بسیاری فکر می کنند که آدم از بهشت دنیایی دیگر آمده نمی دانند که آیات متشابه هستند و این بهشت تشبیه است و نه خود بهشت. بنابراین هبوط معنی فرو افتادن از وضعیت قبلی و ورود به وضعیت دیگر.

وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّه عامل هبوط در سنگ خشیت الله است و در آدم آگاهی و اختیار. این یک  ویژه گی  خاصی است که در برخی سنگ ها وجود دارد که خداوند برای ما در قالب تمثیل بیان می فرماید اینکه سنگ از بالای کوه به زمین فرود آید خاصیتی است که همه سنگ ها دارند و عوامل طبیعی باد، باران، فرسایش و زلزله می توانند موثر باشند ولی خشیت الله یک پدیده علمی باید باشد که بر هر چیزی عارض شود تغییر ماهیت می دهد. خشیت الله دو بار و خشیت یک بار در قرآن و حدود 48 بار سایر مشتقات کلمه خشیه آمده است اصل معنی آن ترس است ولی سنگ شعور ندارد که بترسد معنی خشوع افتادگی ، خورد شدن ، در برابر عظمت خداوند فرو افتادن. در انسان و جماد تظاهر گوناگونی بروز می دهد. به استناد همین آیه این خشیت الله شامل سنگ های دیگر نمی شود. اول سعی می کنیم با استناد با سایر آیات که کلمه سنگ و خشیت الله را دارد مفهوم خشیت الله را بیرون آوریم که منظور خداوند کدام سنگ و موضوع از چه قرار است .


لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‌ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ- اگر اين قرآن را بر كوهى نازل كرده بوديم، بى شك آن كوه را از خشيت خداوند، خاشع و فرو پاشيده مى ‌ديدى. ما اين مثال‌ ها را براى مردم مى‌ زنيم، شايد در آن تفکر کنند. این آیه  می تواند به ما کمک کند. البته باید به فرموده خداوند در آن تفکر کنیم. قرآن نور خداوند است و نوری است از نوع نور هدایتی. نوری است که در قرآن تجلی یافته .حال اگر نوری از ذات خداوند باشد مانند نورعلی النور یا به زبان علم فیزیک انرژی ناب ماهیت نور عوض می شود. از نور هدایتی به نور ذاتی بدل می شود و کوه در برابر آن فرو می پاشد ریز ریز می شود . ما نیاز داریم بدانیم نور خدا چیست که می تواند کوه با عظمت  را نابود کند توجیه علمی آن کدام است به آیه 35 نور توجه فرمایید.
نور خداوند چیست


اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم


"خدا نور آسمانها و زمين است (اینجا سماوات و الارض معنی کیهان میدهد در متن آیه این را می فهمیم) مثل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در حبابی است آن حباب گویی اخترى درخشان است (ستاره کوکب دری) این مشکات از روغن درخت‏ خجسته زيتون روشنی می دهد.(ولی نور خدا نه شرقى است و نه غربى و بدون آنکه آتش به روغن برسد روشنى بخش است(نیازی به روغن زیتون ندارد) نوری است ما فوق نور است‏ خدا  هر كه  را بخواهد با نور خويش هدايت میكند و اين مثل ها را خدا  براى مردم می‏ زند و خدا به هر چيزى داناست( خداوند به کل جهان مادی علم دارد کل شیئ یعنی تمامی ماده موجود)."


این آیه به صورت تمثیلی بیان شده است. تمثیل روشی برای بیان مطالبی است که درک آن به دلایلی هنوز برای مردم روشن نیست. خداوند می فرماید این مثال ها را برای مردم می زنم که درباره آن فکر و تعقل کنند و مطالب مورد نظر را استخراج کنند. تمثیل دو وجه دارد اول ظاهر کلمات که ما میخوانیم که مقصود بیان کننده مثل نیست. دوم اصل یا تاویل مطلب که مورد نظر خداوند است. می فرماید خداوند نور کیهان یا جهان مادی است .مثل نور خدا به این می ماند که چراغی در حباب چراغدان قراردارد که نور آن مانند ستاره درخشان کوکب دری است، کوکب دری چه نوری دارد که خداوند نور خود را با آن مقایسه کرده. مسلما نوری است از جنس انرژی هسته ای که در ستار ه کوکب دری تولید می شود انرژی است و نوری نیست که از آتش روغن زیتون خالص بر می خیزد و این نور نیازی به روغن زیتون ندارد چرا که هنوز به روغن نرسیده روشن است. بعلاوه نور خدا  لامکان است نه شرقی است و نه غربی نوری است ما فوق نور ستاره کوکب است –نور علی النور، انرژی ما فوق انرژی یا نور ناب. آتش که از روغن زیتون درست می شود نور دارد ستاره کوکب دری هم نور دارد. دقت فرمائید کلمه انرژی که یکی از تظاهر نور است حدود 150 سال در مفاهیم علمی وارد شده ولی خداوند در 1400 سال قبل نور ذاتی خود را از جنس نور هم جوشی هسته ای که در ستاره پر نور وجود دارد مقایسه می کند و می فرماید نور خداوند از جنس این نور است ولی باز هم بالاتر از این انرژی نور ما فوق  نور یا انرژی ناب، خداوند کیهان را از نور ناب ذات خود خلق کرد. فیزیک می گوید کیهان از انرژی ناب در بیگ بنگ ایجاد شد.


نوری که در حضور حضرت موسی بر کوه تجلی یافت


این نور ذاتی خداوند است که در داستان حضرت موسی (ع) هم بیان شده بسیار فشرده و چگال پر قدرت و صمد است و از احدیت سرچشمه می گیرد یعنی از ذات باریتعال تجلی می یابد. در زمان نزول قرآن نور فقط روشنائی بود که از شعله آتش بر می خاست و روشنائی روز بود و تاریکی شب .نور دیگری هم که از ستارگان دور دست دیده می شد برای مردم آشنا بود ولی نامفهوم . خداوند در این تمثیل می خواهد بگوید نور خدا از جنس نور آتش نیست و از مقوله نوری است که ما امروزه به آن انرژی می گوییم. و با توجه به جمله اول آیه که خداوند نور کیهان است، پس این نور لامکان است یعنی همه جا است. لاشرقیه ولا غربیه مفهوم لامکانی را دارد چرا که نور خورشید از شرق طلوع می کرد و در غرب غروب و تنها  نور شناخته شده برای بشر این نور بوده است

.بنابراین جمله لاشرقیه ولاغربیه ذهن را متوجه این مطلب میکند که نور خدا مکان ندارد و در همه جا است حال این نور که  منشاء آن از فوتون است چند وجه دیگر هم دارد که باز هم مادی است و آن نور هدایتی خداوند است که  توسط آن انسان را هدایت می کند و در ذات انسان وجود دارد و از رگ گردن هم به انسان نزدیک تراست

خداوند با این نور جهان مادی را کنترل می کند و هر کس را که بخواهد به صراط المستقیم هدایت می کند، آخر آیه از نور هدایتی صحبت می فرماید ماهیت هر دو نور یکی است نور ذاتی فقط در ایجاد کیهان نقش داشت و خداوند جهان را با نور هدایتی مدیریت می کند


در تمثیل داستان حضرت موسی(ع)حضرت فرمود خدایا  برای لتطمئن قلبی خودت را به من نشان بده خداوند می فرماید تو نمی توانی مرا ببینی اگر کوه مقابل تو پا برجا باقی ماند تو هم می توانی مرا ببینی نور ذات خداوند بر کوه متجلی شد و کوه در جای خود نبود. به مقاله خلقت کیهان از احدیت و صمدیت آغاز شد مراجعه فرمایید.


خداوند با نور ذاتی خود بر کوه تجلی کرد و این نور دارای چگالی فوق العاده و فشردگی و صمدیت است که کوه در برابر آن فرو می افتد و دیگر وجود ندارد. تمامی مظاهر ماده تاب تحمل آن را ندارند و در برابر آن فرو می ریزند. خداوند در مدیریت جهان از نورهدایتی خود استفاده میکند که فوتون ها در آن نقش بسزایی دارند. وجه دیگر نور خداوند نور ارتباطی است. نور ارتباطی همان نورهدایتی است که مسئولیت دیگری بر عهده دارد. اگر خداوند نور قرآن را بر کوه که ماهیت سنگی دارد تجلی نماید دیگر این نور هدایتی نیست و ذاتی است ،فشرده و چگال و صمد است و کوه در برابر آن خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ می شود. خاشعا و متصدعا فرو می ریزند و خرد می شوند و ساختار مادی خود را از دست می دهند و دچار خشیت الله می شوند.


لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‌ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. کلمه خشیت الله دراین آیه و آیه وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ آورده شده.

کلمه خشیته در آیه 39 احزاب معنی افتادگی و ترس در برابر ذات باری تعالی می دهد و تمامی 48 مورد مشتقات کلمه خشیته همین معنی را می دهند-


الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون أحدا الا الله وکفی بالله حسیبا-کسانی که پیام خداوند را ابلاغ می کنند و از هیچ کس جز خدا نمی ترسند خدا برای حسابرسی ان ها کفایت می کند.


نتیجه نوشتار


بنابراین ما تا اندازه ای به مفهوم خشیت الله نزدیک شدیم  اینطور می توانیم  تصور کنیم که خشیت الله قوانین و یا عوامل مادی است استوار بر خواست خدا که در شرایطی که در طبیعت نهادینه شده اگر بر سنگ بروز کند ماهیت ساختاری آن عوض می شود. کدام سنگ ها هستند که مشمول این امر خداوند قرار می گیرند. مسلما براساس وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ برخی از سنگ ها هستند و نه همه آنها احتمالا منظور سنگ های مانند اورانیوم پلوتونیوم است که در شرایط خاصی با تغییر ماهیت خود تحت هم جوشی هسته ای قرار می گیرند و از ماهیت خود هبوط می کنند و مشمول خشیت الله قرارمی گیرند با توجه به دو تمثیل تجلی نور خداوند بر کوه و داستان در خواست دیدن خداوند خشیت الله بر ماده عواقب سنگینی دارد.

از آنجائی که اورانیوم امروزه برای کسب انرژی از اهمیت خاصی برخوردار است احتمالا خداوند در این تمثیل به آن اشاره کرده است. الله اعلم بکل شیی .

مانند  شیر خوراکی که یک نوشیدنی با حجم بسیار بالا است، خداوند تمثیل وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ۖ نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِفَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِّلشَّارِبِينَ-را بیان فرموده.لَّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِّلشَّارِبِينَ موید این نظر است. امروزه شیر یکی از نوشیدنی های اصلی انسان ها شده است. تفکر و تعقل درآیات و رها کردن ذهنیت خود از ذهنیات کهن رسیدن به واقعیت های آیات متشابه را آسان میسازد- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا وشما علم آن را ندارید ( چرا ملائکه را فرشته می نامید) و از تصورات ذهنی خود پیروی می کنید ولی تصورات ذهنی برای رسیدن به واقعیت گزینه درستی نیست.

وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ-تمثیل های خداوند ریشه در علوم طبیعی دارند. شناخت خداوند از راه شناخت قوانین علمی هم می تواند صورت پذیرد –سید محمد تقوی اهرمی بهمن 1396 ویرایش جدید اسفند 1397 ویرایش جدید تیر ماه 1399ویرایش جدید4/5/1402

 

 

رزومه سید محمد تقوی اهرمی

منتشر شده در جمعه, 13 بهمن 1396

 

 

درخواست های متعددی در سایت های خودم که مقالاتی درباره آیات متشابه در قرآن و مقایسه آن با علم روز می نویسم دریافت کرده ام. پیام دهندگان خواستار ارائه تحصیلات دانشگاهی و سوابق تجربه ای اینجانب شده اند. اینجانب متولد سال 1322 در آبادان هستم. تا اخذ دیپلم دبیرستان در این شهر اقامت داشتم. پدرم  کتاب فروشی داشت و کتب چاپ سنگی از بمبی هندوستان به  درخواست مشتری ها وارد میکرد بیشترین درخواست کنندگان طلاب حوزه های علمیه بودند. با آقایان آیت الله العظمی مکارم شیرازی، شهید بهشتی و برخی دیگر از علماء  در کتابفروشی پدرم  سید علی تقوی اهرمی در آبادان آشنا شدم. آشنائی با حضرات مشوق اصلی من در مطالعه قرآن و تفکر در آیات متشابه بود. پدرم خود روحانی با عمامه سبز و از خاندان روحانی سرشناس بوشهر و اهرم بود. در تعطیلات تابستان مدارس در حوزه علمیه حاج شیخ عبدالرسول قائمی در آبادان با بحث های حوزوی آشنا می شدم.

در اوایل سال 1342 در قم به اتفاق دوستم آقای قدرت الله دوانی ساکن فعلی کرمان به دیدار حضرت امام خمینی نائل شدیم و دعای خیر آن حضرت بدرقه راه کنونی شد.

در سال 1345 برای ادامه تحصیل به آلمان عزیمت کردم. در بدو ورود مجله مکتب اسلام که توسط آیت الله العظمی مکارم شیرازی در قم منتشر می شد را در خواست و بین دانشجویان مسلمان ایرانی پخش می کردم. پس از مدتی مرحوم شهید بهشتی از مسجد هامبورگ با من تماس گرفت و فرمودند مکتب اسلام برای جو دانشجوئی در آلمان مناسب نیست پیشنهاد دادند جزوه های تهیه شده توسط مسجد هامبورگ را توزیع کنم و این موضوع باعث شد به هامبورگ سفر کنم  و با  ایشان بیشتر آشنا  و رهنمودهائی درمورد مسائل اسلامی و نیاز دانشجویان مسلمان در آلمان کسب کنم. تا زمانی که ایشان در هامبورگ تشریف داشتند مکررا  با ایشان مراوده  داشتم و از نظرات ایشان بهره مند می شدم. عضو اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا  و مسئول انجمن اسلامی شهر زاربروکن آلمان بودم. اعلامیه های امام خمینی مرتبا از پاریس برای اینجانب ارسال و بین دانشجویان توزیع میشد. با مرحوم صادق طباطبائی و دکتر یزدی مراودات  صمیمانه ای داشتم و در باره موضوع خلقت انسان و علم روز و نظرات آیت الله طالقانی و دکتر سحابی آشنا شدم. کتب دکتر شریعتی و شهید مطهری، مهندس بازرگان و جزوات مسجد هامبورگ و...که تنها کتب مورد علاقه  قشر دانشجو در آن زمان بود را  بین دانشجویان مسلمان و روی میز کتاب در دانشگاه توزیع می کردیم و مرتبا با دانشجویان کمونیست عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی درگیر میشدیم.

در سال 1354 به اتفاق 5 نفر از دانشجویان از جمله مهندس حسن سالاری مشاور محترم آستان قدس رضوی پس از هشت سال دوری از وطن به قصد دیدن خانواده  از طریق ترکیه به ایران سفر کردم و در مرز بازرگان توسط نیروی انتظامی مستقر در مرز به  جرم پخش اعلامیه حضرت امام  در آلمان دستگیر و به ساواک ماکو منقل شدیم پس از بازجویی های عرف ساواک پس از مدتی آزاد  و ممنوع الخروج شدیم. پس از مدت شش ماه  با ترفندی از کشور خارج و به آلمان برگشتم.

رشته تحصیلی من شیمی و شیمی فیزیک و فوق تخصص خودم را در بیوشیمی از دانشگاه دولتی آلمان گرفتم. پس از انقلاب اسلامی ایران و برگشت به کشور در سال 1359 در خدمت شهید بهشتی در حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه بودم و توسط ایشان به شهید اسلامی در وزارت بازرگانی معرفی و در سمت مدیر عامل  و رئیس هیئت مدیره مرکز تهیه  و توزیع کالا و در سال 1362 به عنوان کاردار جمهوری اسلامی در آلمان به مدت شش سال بکار مشغول بودم و تا سال 1389 که بازنشسته شدم  در پست های مدیریتی سطح عالی خارج  از وزارت امور خارجه بکار اشتغال داشتم.

در مدت حدود پنجاه سال با علاقه عجیبی به کشف دلایل آیات متشابه قرآن مشغول بودم و تاریخچه زمین شناسی و پیدایش کیهان و علم تکامل و فیزیک هسته ای که ارتباط با رشته تحصیلی من داشت مطالعه نمودم  و کتب دانشمندان بنام زیست شناسی و اختر شناسی و تکامل به زبان آلمانی را با خود به کشور آوردم و در تمامی مدت  اشتغال به کار در پی کشف واقعیت های علمی آیات  متشابه بودم.

خداوند خود خالق علم است و مطلب غیرعلمی در قرآن وجود ندارد کلام خداوند  بر سنت جاریه خود که  بر امر و قوانین طبیعت استواراست بیان شده. خداوند متعال در قالب داستان و تمثیل و آیات متشابه واقعیت های علمی  پر ارزشی را بیان میکند. ما باید علم هر موضوع را بدانیم  و آیات متشابه را با علم مربوطه  مقایسه کنیم. تصورات ذهنی ما را از واقعیت های قرآنی دور میکند چرا که  تصورات ذهنی ما  از نظر گذشتگان که بر علم حدود هزار سال قبل بیان شده و بر باور نشسته عامل اصلی ایجاد شبهات قرآنی است.

مقالات خودم را بر اساس روش سوم تفسیر قرآن به قرآن مورد نظر استاد علامه طباطبائی که بر پایه  دو اصل آیات قرآن و تدبر و تفکر در آنها بنا گذاشته ام  و در سایت های زیر منتشر میکنم. به مقاله تفسیر قران به قران روش سوم استاد علامه طباطبائی مراجعه فرمایید.

این نظر علامه را شما در هیچ سایتی جز در کتاب قرآن در اسلام نوشته ایشان پیدا نخواهید کرد؟ علاقه زیادی به طبیعت و بندپایان و حشرات دارم چرا که همه آیاتی از عظمت خدا هستند و مشاهده آنها با دید  خداشناسی  ایمان انسان را به مبداء آفرنش مستحکم تر می کند.

سایت حشره شناسی Insectsofiran.com که  بیش از 20000 تصویر از انواع گونه های حشرات ایران و توسط خودم و در مدت 15 سال پیش تا کنون تصویربرداری شده به حضور علاقمندان معرفی می شود. سایت های زیر توسط  اینجانب مدیریت و مقالات هم شخصا مینویسم  و با هیچ ارگان یا موسسه  یا شخصیتی در ارتباط با سایتها  مراوده ندارم و هیچ  کمک مالی هم از احدی دریافت نمی کنم. تا آنجا که استطاعت مالی که وضع مطلوبی ندارد اجازه دهد، انشاء الله ادامه خواهم داد. سایت های اینجانب در پایین معرفی می کنم. ضمنا مقالات خود را در سایت زیر به زبان آلمانی منتشر میکنم. هدف سایت روشنگری علمی درباره  آیات متشابه قرآن و زدودن خرافات و رهایی از بند نظر گذشتگان که با دید علمی 1300 سال بر باور ما نشسته و عامل اصلی ایجاد شبهات علمی قرآن است. به روز رسانی تفسیر آیات متشابه علمی قرآن امری ضروری است. لطفا در صورت امکان سایت را به دیگران معرفی فرمایید و در این امر خیر شرکت فرمایید.

 

tagavi96.rozblog.com                           Koran und Wissenschaft    

سایت حما مسنون                                   Hammanmasnun.com 
سایت حشرات ایران                                        insectsofiran.com 

زن و شبهات خلقت انسان در اسلام         http://traeb.rozblog.com

اینستاگرام                                                          # insectsofir

 علوم طبیعی در قرآن                                 # hammanmasnun   

                       
علم زیست شناسی و قرآن                       Ahrami 22.Blogfa.com

     

 نگرش نو وعلمی در رفع شبهات خلقت انسان-  Salbtraeb.Blog.com  

خلقت انسان در قرآن با نو اندیشی علمی    hayatdonia.blogfa.com