- توضیحات
- بازدید: 4254
مقدمه نوشتار
آیات متشابه در قرآن از وقایع علمی و یا حوادثی که در آینده زمان نزول قرآن رخ خواهد داد برای ادله و اثبات حقانیت قرآن در قالب تمثیل اشاره می کند. مثلا کلمات مشرق و مشرقین، مشارق، مغرب، مغربین و مغارب که در زمان نزول قرآن غیر قابل درک بود، چرا مردم آن زمان فقط با یک مغرب و یک مشرق سرو کار داشتند. مفسرین هم بر اساس دید علمی آن زمان شرحی بر آن نوشته اند و هر کدام سعی نمودند راز آن را با کلمات بگشایند. 1300 سال گذشت و دانشمندان با سفر به دو قطب زمین راز آن را کشف نمودند. به مقاله مشارق و مغارب واقعیت عینی در زمین دارند مراجعه فرمایید.
برای کسانی که اهل تجسس علمی هستند و با عقل و فکر علمی کار می کنند، ادله ای است برای اعجاز قرآن. آیات بیشماری هرکدام یک موضوع علمی را در قالب داستان و تمثیل بیان میکنند. آیات متشابه دو وجه دارد ظاهر و باطن. خداوند برای بیان یک موضوع علمی که در 1400 سال قبل کسی نمی توانست آن را درک کند در قالب تمثیل و تشبیه و استفاده از کلمات خاص آن را بیان کرده است. کسانی که اعتقاد به خداوند متعال ندارند در نظرات گذشتگان می گردند و سوژه برای نفی وحی و قرآن پیدا می کنند و از آنجائی که جوانان مومن و تحصیل کرده مطالعات قرآنی ندارند پاسخ این شبهات را از علماء اسلام می پرسند و آنها هم قریب به اتفاق در بند ذهنیات کهن گرفتارند و همان پاسخ و نظر گذشتگان را توجیه و شبهه روی شبهه ایجاد می کنند. منظور من آیات متشابه است که با علوم طبیعی سر و کار دارند. محکمات اساس قرآن است و آیات کاملا روشن و واضح بیان شده و نیاز به تفسیر دارند ولی تاویل ندارند. به عکس آیات متشابه تفکر و تعقل میخواهد و کسی که آن را تاویل می کند باید به علم آن وارد و تخصص داشته باشد.
در حقیقت می توان گفت که آیات متشابه برای امروزه که عصر شکوفائی علم است نازل شده تا با روشن شدن مفاهیم علمی آن به ایمان مومنین افزوده شود و کافران اهل علم و منطق هم بدانند که کلام خداوند وحی بوده است نه رویای رسولانه. معاندین و گمراهان و متحجرین از دیدگاه گذشتگان هزار سال قبل به آیات خداوند نگاه می کنند و گمراه میشوند. برخی از روی لجاجت با قرآن گفته منسوخ شده گذشتگان را وسیله فتنه انگیزی قرار میدهند(عامدا نظرات کهن را در سایت ها منعکس و تکرار می کنند، تا چنان تلقین نمایند که قرآن اینها را میگوید ) و برخی هم نا آگاهانه از آن تصورات تبعیت می کنند که هر دو دو لبه یک قیچی هستند برای بریدن اعتقادات مردم. عامدا و غیر عامدا دست به یک کار میزنند.
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ- بزودی آیات خود را در کیهان و در نفس خودشان (مانند مولکول های ژن) به شما نشان میدهم تا بدانید و یقین حاصل کنید خداوند حق است و وجود دارد. کلمات کلیدی بسیاری در قرآن است که امروزه در محافل علمی بر روی آن بحث می کنند و نظرات علمی معتبری در مورد آن ها ابراز شده و به اصطلاح بحث روز دانشمندان زیست شناسی و زمین شناسی و اختر شناسی است که در قرآن به آن ها اشاره کرده و زوایای علمی آنها را بیان کرده است. حما مسنون و صلصال، صلب و ترائب ،ماء مهین، نطفه امشاج در خلقت انسان، ابداع، فطرهن و خلق در کیهان در اخترشناسی و عرش خدا برعدد هشت و نوزده نگهبان در دوزخ در پیدایش و برچیده شدن کیهان که اگر با دید علم مربوط به آن نگاه کنیم و نه با نظر منسوخ شده گذشتگان مطابق علم هزارسال قبل زوایای علمی کلمات خداوند در قرآن آشکار میشود.
چگونگی انبساط و جمع شدن کیهان در آیات بیشماری میتوان یافت. آخرت به تعبیر قرآن جهان مادی بعد از این جهان است و برچیده شده کیهان قبل از قیامت صورت می گیرد. البته وقایعی به استناد آیات قرآن قبل از قیامت و حتی بر روی زمین که ما زندگی می کنیم رخ می دهد مانند آیه زیر-
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ-سجده 5 - خداوند امر خود را از آسمان به زمین تدبیر میکند و این امر در روزی که به حساب شما هزارسال است نزد خود بر می گرداند.
امر خداوند از آسمان به زمین مطابق آیه 11 سوره فصلت تداوم حیات است که در یک دوره هزار ساله کم کم برچیده می شود البته به دست خود انسان و به قول پروفسور هاوکینگ بشر چند قرن دیگر بیشتر در زمین زندگی نمی کند. هزارسال وعده خداوند خیلی وقت است شروع شده است. روزهای هزار و پنجاه هزار در جهان مادی است یا در قیامت-
آخرت یعنی دنیای پس از حسابرسی (اول قیامت رخ میدهد و سپس آخرت محل استقرار کسانی که از فیلتر آزمایش الهی عبور کرده اند) ادامه حیات تکامل یافته زمین است با انسان های استوار بر ذات فطرتی خدایی خود که از اول آفرینش هدف خداوند بوده است. تسویه انسان هائی که به خود ظلم کردند و از ذات فطری خود خارج شدند خالص سازی انسان ها، نتیجه دوره آزمایش خلقت انسان در حیات زمین است. خداوند اراده کرده است انسان های مستضعف و مومن را در زمین به سروری و آقایی برساند، منظور در زمین قیامت است نه در زمین دنیا.
حالا زمان قیامت از نظر قرآن چه موقع است. به آیه 187 اعراف توجه فرماِید.
یسأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ-اعراف 187
درباره قیامت از تو می پرسند که چه وقت فرا می رسد بگو علم آن نزد خدا است هر موقع وقت آن رسید آشکار می شود و ناگهان بارگران آن بر کیهان مستولی می شود (کیهان ثقیل می شود یعنی فشرده و چگال می گردد، چنان از تو می پرسند گویا تو میدانی بگو علم آن نزد خدا است ولی اکثر مردم علم آن را ندارند. چرا خداوند فرموده اکثر مردم نمی دانند و به رسول اکرم هم فرموده فکر می کنند تو میدانی، یعنی رسول اکرم(ص) هم نمیداند وقت قیامت کی است ولی کسانی هستند که می دانند. این تناقض نیست واقعیت علمی است. چرا؟ علم فیزیک و اخترشناسی آن را کشف میکند. دانشمندان علوم فیزیک و اختر شناسی می دانند. خداوند در این آیه می فرماید هر وقت قیامت قرار است اتفاق بیفتد ابتدا کیهان زیر بار آن فشرده و ثقیل می شود. بنابراین برچیده شدن کیهان شروع قیامت است.
علامه طباطبا یی رحمه الله علیه در تفسیر المیزان جمله لا تا تیکم الا بغتته در آیه فوق را به عنوان پدید آمدن چیزی ایست بطور ناگهانی و بدون آنکه قبل از پدید آمدن معلوم باشد، تفسیر کرده است. بنابراین چیزی که قبلا نبوده به ناگهان ظاهر می شود. کیهان به استناد علم اختر شناسی براساس ضوابطی که بر آن حاکم است و مطابق پیش بینی های علمی جمع میشود و پس از آن قیامت است که لا تاتیکم الا بغته ناگهان آغاز می شود. بررسی قیامت از نظر علم و قرآن. به آیه 50 سوره یاسین هم نظری داشته باشیم.
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ- میگویند اگر راست می گوئید این وعده (یوم العذاب) کی است، فقط یک صیحه واحد و عظیم که نه فرصت وصیتی دارند و نمی توانند بسوی کسان خود برگردند. این نفخ فی الصور نیست صیحه عظیم است که حیات در زمین به ناگهان برچیده می شود. برچیده شدن حیات در زمین زمانی آغاز می شود که هنوز انسان هائی برروی زمین زندگی می کنند و این نظریه قرآن است. هنگامی که اراده ذات باری تعالی بر برچیدن حیات در کره زمین قرار گیرد واقعه عظیم و ناگهانی بر زمین مستولی می شود. همانند مثلا انقراض دایناسورها ولی بمراتب شدید تر و این حادثه را علم نمی تواند پیش بینی کند لا تآتیکم الا بغتته و این پایان دوره آخرالزمان است.
چنان می آید و غافلگیر کننده است که علم هم نمی تواند آن را پیش بینی کند. ابتدا علائم آن مانند خشکسالی، ظلم بیش از اندازه، تخریب محیط زیست طی محدوده زمانی حدود هزار سال آغاز میشود. آیه ثله من الاولین و قلیل من الاخرین -بندگان خاص خداوند در آغاز پیدایش آدم و چند هزار سال بعد از آن زیاد بودند ولی در دوره آخرین که اکنون ما هستیم بسیار قلیل هستند. با توجه به جمعیت چند صد هزار نفری اولین و جمعیت چند میلیاردی کنونی که واقعا وحشتناک است ما تصور می کنیم مومن هستیم ولی با اعمال و کردار خود در حقیقت مورد نظر خداوند نیستیم، حضرت مهدی(ع) احتمالا در این دوره و اواخر آن و مدت زمانی قبل از یوم العذاب ظهور می کند. برای نجات بندگان مومن خدا. باید توجه داشته باشیم که این یوم العذاب ارتباطی با روز قیامت ندارد. عذاب در این دنیا است برای روشن شدن این موضوع علاقمندان میتوانند به مقاله زمان برزخ از مرگ تا قیامت لحظه ای بیش نیست- مراجعه فرمایند
زمین بر اساس آیات بیشماری از جمله در سوره تکویر آیات 1 الی 3 جمع میشود
اذالشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ - وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ- وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ- وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ- وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ- وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ-هنگامیکه خورشید درهم پیچیده شود و ستارگان نور خود را از دست میدهند. و هنگامی که کوه ها روان شوند ( در اثر مذاب شدن) و آنگاه که شتران باردار بار خود را می نهند و هنگامی که وحوش محشور شوند و آنگاه که دریا ها افروخته گردند و هنگامی که نفس ها درهم ادغام شوند و چند آیه بعد و هنگامی که آسمان (فضا) از جا کنده شود. این آیات را باید بر اساس بروز حواددث با ترتیب زیر نوشت. آیات در باره یک موضوع مثلا خلقت انسان در قرآن درسوره های مختلف نازل شده و هنگام بررسی و بحث باید آن را در جای خود گذاشت و بحث کرد. علامه طباطبائی در این مورد در تفسیر المیزان نظر خاصی دارد. نقل از سایت مرکز پاسخگوئی به سئوالات دینی
ایشان با اين كه معتقد به توقيفى بودن ترتيب آيات در اكثر سوره هاى قرآن كريم است، درعين حال تعداد سوره هايى را كه تنظيم بعضى از آيات در آنها به اجتهاد و راى صحابه صورت گرفته است، اندك نمى داند. به نظر ایشان وقوع برخى از آياتى كه به صورت متفرق نازل شده در جايى كه فعلا قرار دارند، خالى از مداخله اجتهادى صحابه نبوده است و اين مساله از ظاهر روايات جمع اول قرآن (در زمان خليفه اول) به دست مى آيد. بنابراین، علامه به توقيفى نبودن ترتيب گروهى از آيات در جمع آورى قرآن پس از رحلت پیامبر(ص) معتقد است، اما در زمان حيات پيامبر اكرم(ص)، كه خود آن حضرت ناظر در امر كتابت قرآن بوده اند، معتقد است بدون شک، ترتيب آیات، توقيفى بوده است. ایشان در این زمینه بطور مفصل در المیزان، ج 12، ص 126 ـ 132؛ و ترجمه المیزان ج 12، ص 183 ـ 192 راجع به این موضوع سخن گفته است "-اینجا کلیک کنید . بنابراین با مقایسه علم اختر شناسی ترتیب آیات میتواند بصورت ذیل باشد.
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ
واذ الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَت
در آیات دیگر قرآن درباره واقعه عظیمی که باعث برچیده شدن حیات در زمین می گردد اشاره شده است. سوره واقعه و زلزال به این واقعه اشاره کرده است -إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَاوَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا. قبل از وقوع این حادثه وحوش و عشار عکس العمل خاصی از خود بروز می دهند. دریا ها در اثر حرارت خورشید تبخیر و پوسته جامد گداخته شده و کوه ها روان می شوند و سپس خورشید از نورافشانی بیرون میاید و ستارگان خاموش و کیهان به دوره اول مره یعنی به سینگولاریته یا احدیت برمیگردد و نفس مستقلی دیگر وجود ندارد تعاریف مادی که این نفس ها بر آن استوار بودند درهم ادغام میشوند. اتم ها و ذرات بنیادی مانند کوارک ها که هر کدام دارای نفس یا ماهیت خاص خود هستند در احدیت همه ادغام می شوند واذالنفوس زوجت پایان و محو شدن ماده در احدیت است
اگر نظریه های زمین شناسی معتبر امروزی را مطالعه کرده باشیم می دانیم که خورشید همه روزه مقادیر عظیمی از ذخایر واکنش های هسته ای خود را از دست میدهد و مرتبا بر جرم آن افزوده می شود تا بالاخره تبدیل به توده بسیار بزرگ سرخ رنگی درمی آید و میلیون ها کیلومتر به زمین نزدیک میشود و زحل و زهره را می بلعد و باعث گرمای شدید در زمین می گردد و جو زمین و آسمان هفت طبقه آن از بین میروند و دریا ها بخار می شوند و سپس پوسته جامد زمین در اثر حرارت ذوب می شود (بجای آب آتش مذاب و گداخته جایگزین دریاها می شود) و اذالبحارسجرت -دریاها برافروخته و کوه ها جاری میشوند و این زمانی است که خورشید از رمق می افتد و خاموش و ستارگان بی فروغ میشوند و کیهان جمع می گردد. درمورد جمع شدن کیهان علم هنوز نظریه جامعی که مقبول دانشمندان باشد ارائه نداده است .
دو نظریه کلی وجود دارد
اول کیهان همچنان به انبساط خود ادامه میدهد و دوم کیهان جمع می گردد و به نقطه تکینگی یا سینگولاریته برمی گردد. نظریه علمی میگوید دو حالت ممکن است برای کیهان پیش آید. نقل از کتاب استفان واینبرگ سه دقیقه اول پیدایش جهان فصل هشتم صفحه 165 و 166 ترجمه محمد رضا خواجه پور.
حالت اول اگرچگالی کیهان از چگالی ویژه آن که نسبت مستقیم با ثایت هوبل دارد (ثابت هابل مساوی است با 15 کیلومتر در ثانیه در هر میلیون سال نوری) و برابر است با گرم در سانتیمترمربع کوچکترباشد کیهان تا ابد گسترش می یابد. حالت دوم عکس آن باعث توقف انبساط و جمع شدن کیهان میشود که این جمع شدن با افزایش سرعت آن بر حسب زمان است و برگشت به حالت اول پیدایش کیهان. یعنی علائم آن طی مدت زمانی بروز میدهد که بر اساس ثابت هابل اگر چگالی کیهان به طور مثال دو برابر چگالی ویژه آن باشد. کیهان دارای عمر ده میلیارد سال است و باید حدود پنجاه هزار میلیون سال دیگر به انبساط خود ادامه دهد و سپس به انقباض دقیقا همان انبساط وارونه است و در ده هزار میلیون سال دیگر به حالت تکین (سینگولاریته یا احدیت ) و چگالی آن بی نهایت زیاد شود مانند مرحله پلانک. به تعبیر قرآن به فشردگی مطلق یا صمدیت برمیگردد. درصمدیت که از صفت ذاتی خداوند سرچشمه میگیرد.قل هو الله احد الله الصمد (خداوند احد یا تکین است و توخالی نیست) توپری حاکم است و مانند ماده فضای خالی دیگر وجود ندارد. انا لله وانا الیه راجعون. از احدیت و صمدیت خلق شدیم و به آنجا هم برمی گردیم.
نظریه دوم مطابق نظر قرآن است قرآن میفرماید
-يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاء كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ- روزى كه فضا (کیهان ) را همچون لوله کردن صفحه نامه ها درهم مى پيچيم همان گونه كه در آغاز آن را ابداع كرديم- ( شاید اشاره به کما بدانا اول خلق به همان چگونگی وسرعت باز شدن و انبساط کیهان باشد. به همان سرعت همه چیز درهم میپیچد وعمل عکس انبساط که همان درهم پیچیدن است صورت می گیرد که قرآن از کلمه نطوی استفاده کرده است چه تعبیری زیبائی است. توجه فرمائید وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ. آنگاه که اسمان ازجا کنده شود. فضا شروع به جمع شدن میکند. مدل استاندارد کیهان . روزی که فضا را مانند طومار نامه درهم می پیچیم زمان آن چقدر است باید از آیات دیگر کمک بگیریم. شروع آن توقف انبساط کیهان و باز گشت به نقطه اول مره نقطه آغازین انبساط کیهان است.اینجا کلیک کنید.
در حقیقت آقای پروفسور هاوکینگ از نطوی السماء استفاده کرد و مدل خود را ارائه کرد. جالب توجه است که زمان نطوی السماء از کرات اسمانئ دیگر خبری نیست وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ و نیروی جاذبه ازبین رفته و سموات والارض دیگر مفهومی ندارد و خداوند متعال از کلمه سمائ یعنی فضا استفاده کرده است.
فضائی که کیهان آن را اشغال کرده است درهم می پیچد و بر اساس وعده داده شد این بازآفرینی برنامه الهی است و ما به وعده خود عمل می کنیم- ابداع کیهان از سینگولاریته یا به فارسی تکینگی و به عربی احدیت آغاز شد.
خداوند احد است و محدوده ایجاد کیهان هم از نور ذات باریتعالی و در احدیت از هیچ ابداع شد .در مقاله -خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد با استناد به آیات قرآن مجید مشروحا شرح داده شده .بنابراین بر چیده شدن کیهان از دید قرآن همان عمل عکس انبساط آن است .سید محمد تقوی اهرمی مرداد 1397 ویرایش جدید تیرماه 1399
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 12876
مقدمه نوشتار
در قرآن نکات علمی فراوانی نهفته است، اگر ما آیات متشابه قرآن را با علم امروزی مقایسه و ذهن را از دیدگاه گذشتگان که مطابق علم زمان خود در روایات درج شده پاک کنیم با حقایق علمی آن آیات می رسیم. در کتاب نقد قران دکترسها که بسیار مغرضانه آیات قرآن را با تفاسیر بسیار قدیمی که مفسران با دیدگاه های علمی روز در هزار و چهار صد سال گذشته تفسیر کرده اند مقایسه کرده و نتیجه گرفته قرآن این ها را می گوید. کسانی که این کتاب را به رشته تحریر در آورده و با ترفندی خاص آن را منتشر کرده اند سالیان مدیدی است که در وحشت گسترش مفاهیم عالیه و علمی قرآن در جهان بسر می برند. البته این کتاب ارزش پاسخگویی ندارد ولی از آنجائی که باعث سوالاتی برای جوانان جویای حقایق قرآن شده است مطالبی که مطرح شده است و نتیجه گرفته اند این ها با علم روز مطابقت ندارد و قرآن کلام وحی هم رویای رسولانه است به آن پاسخ داده و دلایل علمی این اعداد در این نوشتار مطرح می شود. یکی کتاب نقد قرآن را منتشر می کند و دیگری موضوع میتراشد تا اذهان جوانان را مشوش کند. خداوند متعال به این حرکت موذیانه دشمن پاسخ روشن و واضح میدهد.
در سوره مدثر آیات 8 الی 31 از سقر مرحله ای از جهنم (آتش سوزان) صحبت می فرماید و آن را توصیف و سپس به عدد نوزده اشاره می کند. در تفاسیر همه به اعجاز عددی آن پرداخته اند که درست است ولی اصل اعجاز علمی آن است که از دیده ها پنهان مانده . ما در این نوشتار به اعجاز شگفت انگیز علمی ان می پردازیم که ادله روشن بر وحی بودن قرآن و رد ادعای وحی رویای رسولانه است.
عَلَيْهَا تسْعَةَ عَشَر-بر آن نوزده حاکم استَ
بعد از بیان آیه علیها تسعه عشر خداوند دلیل بیان این عدد و ماهیت آن را بیان می فرماید
وما جعلنا اصحاب النار الا ملائكه وما جعلنا عدتهم الا فتنه للذين كفروا ليستيقن الذين اوتوا الكتاب و يزداد الذين امنوا ايمانا ولا يرتاب الذين اوتوا الكتاب والمومنون وليقول الذين فى قلوبهم مرض و الكافرون ما ذا اراد اللّه بهذا مثلا كذلك يضل اللّه من يشاء و يهدى من يشاء و ما يعلم جنود ربك الا هو و ما هى الا ذكرى للبشر-32 مدثر
کمتر مفسری به این آیه که درست بعد از ذکر کلمه نوزده آمده توجه کرده و به آن پرداخته اند. آیه عجیبی است
ما اصحاب آتش را جز از ملائکه قرار ندادیم و عدد آن را هم (اعلام کردیم) که آزمایشی برای کافران است که آن را دست آویز فتنه قرار می دهند. اعلام این عدد برای به یقین رسیدن اهل کتاب و افزایش ایمان مومنین است. آن هائی که در ایمان خود تردید دارند و با خود می گویند منظور خداوند از اعلام این عدد چیست، چه اراده کرده که عدد را فرموده، خداوند این چنین هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد هدایت می کند و تعداد جنود (لشکر یا کارگزاران خلقت ) را فقط خدا می داند و این سخن جز اندرزی برای مردم نیست.
عدد نوزده هم برای آزمایش انسان ها است که در این عدد و ماهیت آن فتنه انگیزی می کنند و هم برای بیان زیبا ترین رخ داد در کیهان که هم برای مومنین و هم برای اهل کتاب ( مسیحی ها و یهودی ها یا بهتر بگوییم اروپایی ها که سر دمدار علوم فیزیک هستند) حجت علمی است تا بر ایمان آنها افزوده شود. حال این رخداد علمی چیست. ما عدد هشت داریم و عدد نوزده و تا کنون کسی به ماهیت علم کوانتومی این اعداد توجه نکرده است. زمان طولانی در این دو عدد فکر کرده ام خداوند سخن غیرعلمی نمی فرماید . فهم و درک ما ناقص است. خوشبختانه راز این دو را از نظر علم کوانتوم کشف کردم.
اعداد دو چهار شش هفت هشت و نوزده و فلسفه وجودی آن در قرآن.
کیهان را خداوند خلق کرد و برای خلقت آن مراحلی را قرارداد و از بدو خلقت انسان و تکامل او و دمیدن علم و آگاهی در آدم و ظهور او به عنوان اولین انسان تکامل یافته که هدف آفرینش کیهان بوده است (در کیهان ممکن است حیاتی دیگر وجود داشته باشد ولی جهان بینی قرآن بر آن است که کیهان برای خلق حیات در زمین آفریده شده از اهداف خلقت انسان است)، اعدادی در سرنوشت خلقت انسان از بدو شروع انبساط کیهان نقش موثری داشته اند از قبیل خلقت کیهان در شش روز، زمین در دو روز و هفت جو زمین سایر، که در قرآن و در آیات متشابه به آنها اشاره کرده است. خداوند در آیات اعراف 25 به بعد از تکامل آدم از انسان های هم دوره- هدایت بنی آدم را برای رسیدن به تکامل فکری و شیوه زندگی و فرهنگ سازی برعهده گرفته است.
بعد از هبوط آدم از بهشت نا آگاهی خداوند بنی آدم را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید برای شما لباسی فرستاده ایم تا شرمگاهتان را بپوشانید ولی لباس تقوی برای شما بهتر است و توصیه می فرماید خداوند را عبادت کنید و از شیطان دوری کنید و به هنگام هر عبادت لباس خود را بپوشید، بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید و سخنان پیامبرانی که بر شما فرستاده می شود گوش فرا دهید. آیات 25 الی 54 به بنی آدم نصیحت می کند و همانجا به آنها یاد آوری می کند که خداوند سماوات والارض را در شش روز آفرید و در آیاتی دیگر در تمثیلی چگونگی دفن مردگان را توسط زاغ به آن ها یاد می دهد. در تمامی این آیات که مطالب بسیار مهمی را در قالب تمثیل به بنی آدم یاد اوری می کند بیانگر این است که خداوند هدایت بنی ادم را لحظه به لحظه بر عهده داشته تا تکامل فکری و اجتماعی آن ها به حد معقولی برسد و سپس با ارسال پیامبران مطالب را به بنی آدم ابلاغ می کند و تمامی اعداد را مرتبا در قالب داستان و تمثیل به آنها یاد آوری می کند و این اعداد چنین در فرهنگ جامعه انسانی ماندگار شد. قرآن آن را تکرار کرد تا به عنوان سند تا روشن شدن آن موضوعات توسط علم ادله ای باشد بر حقانیت وجود خداوند متعال. در تمامی آیات تمثیلی اشاره شده مفاهیم در تاریخچه تکامل انسان نهفته است که نیاز به مقاله جداگانه دارد.
کلمه هشت و نوزده هم دارای مفاهیم والای علمی است و حقانیت خداوند را آشکار می سازند. در موضوع هشت مقاله ای تحت عنوان عرش خداوند برهشت و علم کوانتوم منتشر کردم. در این نوشتار به عدد نوزده می پردازم
واقعیت هنری و علمی عدد نوزده
سبک نگارش قرآن که بر وحی کلام خداوند استوار است اعجاز انگیز است و در حقیقت دارای سه بعد مفهومی است البته آیات متشابه که با علوم تجربی سر و کار دارند. ظاهر آیات، اعجاز علمی آن و مفهوم یا تاویل واقعی آیات متشابه. اینکه خداوند متعال می فرماید اگر جن و انس جمع شوند مانند قرآن را نمی توانند خلق کنند. اعجاز عددی به اضافه اعجاز علمی ان است. تمامی حروف و جملات در قران با چینش و تلفیق حروف و اعداد بهم ارتباط تنگاتنگی دارند که توسط بسیاری از پژوهشگران شرح داده شده است - اعجاز عددی قرآن دانشنامهی اسلامی-اینجا کلیک کنید- ما مفهوم علمی عدد نوزده را می خواهیم بررسی کنیم.
در سوره مدثر نکات علمی فراوانی را می توانیم بیرون آوریم و روی آن بحث کنیم. خداوند در تمثیلی روز برچیده شدن کیهان و قیامت را عنوان می کند و به ولید بن مغیره و ترفندهای او برای رد آیات خداوند اشاره کرده و سپس به توصیف سقر (مرحله ای از آتش جهنم می پردازد) که عدد نوزده بر آن حاکم است. آیه عَلَيْهَا تسْعَةَ عَشَر ارتباط با آیات قبل و بعد از آن دارد که متاسفانه آیه را از قبل و بعد از آن جدا و فقط اشاره می کنند که جهنم نوزده نگهبان دارد که روش بسیار غلط در بیان مفاهیم قرآنی است و گمراه کننده است. سخنی از نگهبان آتش نشده، بعد از ذکر عدد نوزده و در آیه بعدی ماهیت این عدد را از جنس ملائکه می داند و ملائکه هم از جنس نیرو و انرژی است. مهمترین نکاتی که در سوره فوق العاده پرمفهوم و علمی که مورد نیاز ما است از قرارذیلند:
چه موقعیت زمانی این عدد حاکم است آیات 8 الی 10
فَإِذَا نُقِرَفِي النَّاقُورِ-فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ–عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
جمله فاذا نقر فی الناقور فقط در این سوره آمده است که پس از آن قیامت بر پا می شود. علامه طباطبائی رحمه الله علیه در معنی این آیه به مطلب زیر اشاره می کند" کلمه نقر به معنای کوبیدن و کلمه ناقور هم به معنای هر چیزی که بر آن می کوبند تا صدا کند. کوبیدن مفهوم فشردن را در خود دارد. کیهان فشرده می شود. پس زمان نقر ناقور روز رجوع خلائق به خدا واقع می شود، ناقور کیهان است که مورد نقر واقع و فشردگی بر او عارض می شود " نفخ فی الصور در قیامت اتفاق می افتد ولی نقرفی الناقور روزی است که همه جهان مادی بسوی خدا باز می گردند و سپس قیامت بر پا می شود کیهان به احدیت نقطه آغاز خلقت خود بر می گردد و فشرده و کوچک می شود و این زمان قبل از انبساط کیهان است که فشردگی حاکم بود. از آیه 11 الی 16 وصف حال ولید ابن مغیره است و نعمتهائی که به او داده شده ولی او آیات خداوند را منکر می شود.
انه فكر و قدر-فقتل كيف قدر- ثم قتل كيف قدر- آری (آن دشمن حق) فکر کرد و برنامه ریزی کرد. مرگ بر او باد که چگونه برنامه ای تدوین کرد (تراشید) (آری) کشته باد چگونه او طرحی ریخت (و موضوعی تراشید)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ-ثُمَّ أَدْبَرَوَاسْتَكْبَرَ- فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ- إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ –سپس نظری افکند و روی ترش کرد و به(قرآن) پشت کرد و تکبر ورزید و گفت این قرآن جز سحری که آموخته اند نیست و این سخن بشر است ( کلام خدا نیست و رویای رسولانه است).
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ-وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَر-ُ زودا که او را به سقر در افکنم و تو چه دانی که سقر چیست لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ. نه باقی می گذارد و نه رها می سازد- لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ–عليها تسعه عشر -پوسته را دگرگون می کند و بر می دارد و بر آن نوزده حاکم است. صحبتی از نگهبان و فرشته نیست و تنها فرموده عدد نوزده حاکم است بر سقر است.
تاویل یا توجیه علمی این آیات
در آیات فراوانی به موضوع برچیده شدن کیهان و ظهور قیامت در قرآن اشاره شده است. از جمله آیه زیر
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللّهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ- درباره قیامت از تو می پرسند که چه وقت فرا می رسد بگو: علم آن نزد پروردگار من است تنها اوست که چون زمانش فرا رسد آشکارش می سازد فرا رسیدن آن در آسمان و زمین (کیهان) ثقیل شدن را حاکم میکند. جز به ناگهان بر شما نیاید (قیامت بعد از برچیده شدن کیهان) چنان از تو می پرسند که گویی تو از آن آگاهی بگو: علم آن نزد خداست ولی بیشتر مردم نمی دانند. بررسی قیامت از نظر علم و قرآن- اینجا کلیک کنید.روزی که قیامت فرا میرسد کیهان برچیده می شود. اتفاق قیامت بر کیهان بسیار ثقیل است و باعث چگالی آن می گردد. ثقیل یعنی سنگین شدن سنگینی در اثر فشردگی مستولی میشود.
معنی الا هو ثقلت و آیه نقر فی ناقور به معنی کوبیدن بر چیزی که باید کوبیده شود. از آنجائیکه اکثر مفسرین نقرفی ناقور را با نفخ فی الصور یکی دانسته اند که درست نیست ولی هر دو برچیده شدن کیهان از آن استنباط می شود.
کیهان کوبیده یعنی فشرده می شود به احدیت و صمدیت می پیوندد-خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد .در آیه بالا هم اشاره می کند که قیامت اثر فشردگی بر کیهان می گذارد ثقلت. سنگین شدن و فشرده شدن. مانند اول مره که کیهان از هیچ خلق شد. فشرده و ثقیل بود و باز شد. به مقاله خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قران-مراجعه فرمایید.
حال خلاصه ای از پیدایش کیهان از نظر علم را بیان کنیم. کیهان در نقطه ای بینهایت کوچک و داغ و چگال (فشرده و توپر) به تعریف علم یعنی از هیچ به یک باره یا خلق الساعه ایجاد شد. تحولات اولیه کیهان در نقطه آغازین تا زمان ده به توان منهای 43 ثانیه را زمان پلانک می گویند. اندازه کیهان ده به توان منهای 35 متر است. ارقام را توجه کنید. یک متر صد سانتیمتر است و یک دهم، صفر ممیز یک و عدد فوق صفر ممیز 35 صفر و بعد عدد یک، به عقل نمی گنجد (یعنی کل جهان مادی کهکشان ها، ستارگان، ماده تاریک، انرژی تاریک زمانی بهم فشرده شده بودند در یک نقطه ای که تجسم کوچکی آن غیر قابل تصور است). این اندازه را می گویند اندازه پلانک. در این نقطه که ابعاد ندارد -طول، عرض، ارتفاع ندارد، ماده هم وجود ندارد و درهم تنیده هستند. علم میگوید کل کیهان در این نقطه بی نهایت ریز فشرده شده بودند که با منطق علم فیزیک و ریاضیات نمی خواند ولی قرآن توجیه علمی آن را ارائه می دهد. ابتدا هیچ بود (هیچ نبود ماده است و عدم معنی نمی دهد) بارقه ای از انرژی ناب که صمد بود از احد متجلی شد و در دوره پلانک اساس و پایه ماده بهصورتذرات بنیادی گذارده می شود. محدوده احدیت آغاز ابداع جهان مادی و مراحل آن تا انبساط کیهان
بی نهایت فشرده. یعنی ذرات بنیادی چنان درهم تنیده هستند که نمی توانند تکان بخورند. تکانه هم ندارند. این نقطه که از نظر ریاضیات غیر قابل تصور و پیچیده است را از نظر علم سینگولاریته می گویند. به فارسی تکینگی و به عربی می شود احدیت. خلقت کیهان از احدیت و صمدیت آغاز شد (بالا). چگالی بینهایت فشرده است. توپر است فضای خالی ندارد صمد است.
یکی از معانی صمد به عربی توپر است که در آن فضای خالی ندارد. حرارت ده به توان 32 درجه کلوین است. در یک لحظه بسیار کوتاه از نظر زمانی یک کوینتی لیونم ثانیه یعنی ده به توان منهای 29 ثانیه این نقطه بدون ابعاد به یک باره و با قدرت فوق العاده زیاد باز می شود و همراه خودش فضای بسیار بزرگی را ایجاد می کند. ماده شروع به خلق شدن می کند. قوانین چهارگانه فیزیک که از نیرو تشکیل شده اند، فرماندهی ذرات بنیادی را برعهده می گیرند.
این نیروها در حقیقت تبادل اثر بر یکدیگر هستند. نیروی هسته ای قوی (گلئون آن را بر دوش می کشد)، نیروی هسته ای ضعیف ( دو نیروی بوزون هستند W-Boson Z-Boson و الکتر و مغناطیس ( فوتون) و گرانش . این چهار نیرو ماده را بر پا می دارند و گرانش که خارج از اتم ها ماموریت دارد ساختار جهان مادی را سر و سامان دهد. البته در میان ذرات بنیادی عرض اندام می کند ولی ضعیف است. نیروی گرانش را ذره بنیادی گراویتون برعهده دارد که یک نوع بوزون بشمار می آید. به نظر دانشمندان فیزیک، گرانش قبل از ایجاد کوارک ها و گلئون ها خود را آزاد می کند.
در آیات فوق صحبت از جهنم نشده و بجای جهنم از کلمه سقر استفاده شده و سقر جائی است سوزان و آتشی که وصف ان توصیف شده چهار نیرو. نه باقی می گذارد و نه رها می سازد. بعلاوه لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَراست پوسته را دگرگون می سازد و یا بر میدارد. کیهان و انقباض آن از دید قرآن-اینجا کلیک کنید . برچیده شدن کیهان عکس ایجاد کیهان است.
انقباض کیهان از حرارت کم شروع می شود و فشردگی و درهم کوبیدن کیهان حرارت را بالا می برد و در محدوده احدیت به منتهای خود می رسد. در پیدایش کیهان بعد از زمان بیگ بانک حرارت که پایین می آید حدود سیصد هزار سال بعد از انبساط کیهان هسته اتم ها الکترون خود را پیدا می کنند و اتم های هلیوم و هیدروژن شکل می گیرند. اینجا عکس بیگ بانک است از حرارت پایین به بالا می رسد. درجه حرارت که به جائی می رسد که اتمها دارای پوسته می شوند، یعنی الکترون به هسته می پیوندد هنوز سقر نیست داغ نیست اتم ها پوسته دارند. با بالا رفتن حرارت در اثر فشردگی و کوبیدن کیهان حرارت به مرحله ای می رسد که اجزای اتم ها از هم جدا و پوسته آن ها برداشته می شود. در اینجا معنی واذا نقر فی الناقور روشن می شود زمانی که کیهان را در هم می کوبیم و فشرده می سازیم این شامل پروتون ها و نوترونها هم می شود. فشردگی که بر کیهان مستولی میگردد حرارت بسیار بالا میرود و در حرارت فوق العاده بالا و فشردگی زیاد اتم ها پوسته خود را از دست میدهند و به اجزای تشکیل دهنده خود تبدیل می شوند. لواحه للبشر برای اتم ها اتفاق می افتد و پوسته اتم ها برداشته می شود. حال چرا در آیه بالا خداوند میفرماید
وما جعلنا اصحاب النار الا ملائكه آیه اول سوره فاطر می فرماید.
اَلحَمدُ لِلهِ فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَ الأَرضِ جَاعِلِ المَلائِکَةِ رُسُلاً أُولِی اَجنِحَةٍ مَثنَی وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِی الخَلقِ مَا یَشاءُ إنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر-سپاس خداوند ی است که کیهان را منبسط کرد و در آن ملائکه را مستقر کرد (کارگزاران یا قوانین خلقت) که پیک هستند. آن ملائکه دارا ی دو تا تا و برخی سه تا سه تا و برخی چهارتا چهارتا نیرو هستند و خواست خداوند بر آن قرار دارد که قدرت های دیگری را بدان بیافزاید و خداوند در کل جهان مادی قادر است، دست بر تر دارد. در ابتدای انبساط کیهان ملائکه به عنوان پیک رسان در کیهان قرارمی گیرند که برخی دوتا دوتا نیرو و برخی سه تا سه تا و برخی هم چهارتا چهارتا که اشاره به قرارگرفتن قوانین چهارگانه فیزیک است و کلمه دوتا دوتا و سه تا سه تا ذرات بنیادی و ضد آنها که جفت هستند منظوراست (قوانین چهارگانه هم که به فورس پارتیکل معروفند جزء ذرات بنیادی بشمار می آیند). چه چیزی ابتدای انبساط کیهان در آن قرار داده می شود با علم اختر شناسی مقایسه کنیم. ذرات بنیادی است که در احدیت یا سینگولاریته پلاسمای کوارک گلئون را تشکیل داده بودند و فضا که باز می گردد آزاد می شوند و گرانش، الکترو مغناطیس، هسته ای قوی و هسته ای ضعیف در کیهان جاعل می شوند. دقت فرمایید خداوند نمی فرماید این ها خلق می شوند ،بلکه در کیهان در لحظه انبساط قرار داده می شوند. در زمان پلانک وجود داشته اند و در اول انبساط آزاد و فعال می شوند. بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن.اینجا کلیک کنید. ملائکه قبل از انبساط کیهان هم نقش داشته است. ملائکه از نظر قرآن انواع بسیار زیاد با ماموریت های ویژه و از جنس نیرو و انرژی هستند. همه این ها جنود الهی بشمار می آیند.
در آیه 31 سوره مدثر که در بالا اشاره شد خداوند می فرماید. ما جز ملائکه را اصحاب نار قرار ندادیم اشاره به کارگزاران خداوند در انتهای زمان پلانک است و موید این است که عدد 19 همان ماهیت ذرات بنیادی را دارد. ما يعلم جنود ربك الا هو وما هى الا ذكرى للبشر-جنود در این آیه با عدد نوزده ماهیت یکسان دارد و به این مفهوم است که تمامی قوانین طبیعت که ملائکه هستند جنود خداوند هستند. کارگزاران خلقت که ملائکه هستند را تعداد آنها را خداوند می داند. یعنی ممکن است از عدد نوزده هم بالاتر برود. به این آیه هم توجه فرمایید ملائکه چه وظایفی را برعهده دارند.-ماهیت ملائکه و تصورات ذهنی-اینجاکلیک کنید.
اول نوزده از جنس ملائکه است، دوم نیرو هستند و سوم در ابتدای انبساط کیهان در آن جاعل شدند. بنابراین ذرات بنیادی هستند. حال چرا نیرو هستند در زمان پلانک همه انرژی ناب اند که به فرمان خداوند تبدیل به ماده می شوند.
سقر آتش سوزانی است که به دلیل بالا بودن درجه آن پوسته اتمها و نوترون آنها که در سقر حاکم هستند 19 ذره بنیادی است. این نوزده ذرات بنیادی کدامند
ماده از ذرات بنیادی تشکیل شده اند که کوارک ها، فرمیون و گلئون ها درون نوترونها و پروتونها و این دو در درون هسته اتم و همه این ها پوسته دارند و بهم پیوسته و فقط در زمان پلانک آزاد و مستقل و درهم تنیده هستند. اجزای ماده که پوسته آن ها برداشته شده اند عبارتند از فرمیونها و بوزون ها. فرمیون ها خود به دو قسمت لپتون ها و کوارکها تقسیم می شوند. نیروی چهارگاه فیزیک یا قوانین فیزیک که بهForce particle معروفند از بوزون ها تشکیل شده اند شامل الکتر و مغناطیس که فوتون ها هستند. کوارک ها همیشه با گلئون ها تبادل اثر دارند که به هسته ای قوی معروفند و نیروی هسته ای ضعیف که دو نوع بوزن Z وW آنرا به دوش می کشند و بوزون هیگز که جرم دهنده ذرات بنیادی است. نویترنوزها هم ذرات بنیادی هستند که در حرارت بالای سقر که ابتدای انبساط کیهان است پایدار هستند.
بنابراین شش کوارک ، شش لپتون، پنج بوزون می شود 17 ذره بنیادی ، با نوترینوز و گراویتون می شوند 19 ذره بنیادی. تصویر زیر ذرات بنیادی استاندارد را نشان میدهد. بوزون هیگز اخیرا کشف شده است و دانشمندان در آزمایشگاه سرن همچنان در تلاشند ذرات بنیادی جهان مادی را کشف کنند. بفرموده قرآن این عدد می تواند بیشتر باشد و تعداد آن را خداوند می داند.
این ذرات بنیادی استاندارد هستند وقتی در درون اتمها جای می گیرند به انواع متفاوت خود را نمایان میسازند. مثلا کوارک ها با تغییر رنگها تا 24 عدد افزایش می یابند که ایات فوق به آن اشاره کرده است.
جایگاه نویترینو و گراویتون در فورس پارتیکل
نویترینو حالات دیگری دارد که آن ها را در گروه لپتون قرار داده اند.الکترون،تاو،و میون و الکترون نویترینو،تاو نویترینو و میون نویترینو شش لپتون هستند و نویترینو مستقل که مانند فوتون در جهان مادی وجود دارد یک ذره بنیادی لپتون به شمار می آید ولی جزءفوس پاتیکل رده بندی نشده است. گراویتون را بوزون می دانند و برخی دانشمندان آن را دو نوع گراویتون و گراویتینو تقسیم بندی کرده اند و از پیچیدگی های فیزک ذرات بنیادی است که هنوز مشخص نشده کدام و کجا این دو ذره گرانش را مدیدریت میکنند به تصویر زیر نگاهی داشته باشیم. تصویر از سایت فرا درس

ذرات بنیادی استاندارد می توانند افزایش داشته باشند
ما يعلم جنود ربك الا الله درآیه 31 مدثر-تعداد ذرات بنیادی را جز خداوند کسی نمی داند .باید توجه داشت که علم تنها حدود 5 درصد جهان مادی را کشف کرده ما انرژی تاریک و ماده تاریک داریم که علم هنوز دسترسی بدان ندارد. تا آنجائیکه علم بشر توانائی کشف آنها دارد. در آزمایشگاه سرن میتوانند با متلاشی کردن ماده به آن دست پیدا کنند. بنا براین اساس ساختار ماده هم براین نوزده استوار است
یَزِیدُ فِی الخَلقِ مَا یَشاءُ-در آیه 1 سوره فاطر اراده خداوند بر آن است که نیرو های دیگری به آن بیفزاید.
وقتی ما تصورات کهن را کنار بگذاریم و با دید علم کوانتوم به این آیات توجه کنیم عظمت علمی آیات روشن میشود
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ- لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ-لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ-عليها تسعه عشر-
او را به سقر بیاندازید و تو چه دانی سقر چیست- نه چیزی را پس می دهد و نه رها می سازد و پوسته را دگرگون و بر می دارد. در این وضعیت 19 (ذرات بنیادی) حاکم هستند. فرشته ای در کار نیست که نگهبان دوزخ باشند و عدد 19 بر آن یعنی سقر حاکم است .همه نوزده ذرات بنیادی در سقر ادغام شده هستند. پلاسمای گلئون کوارکها .بوزون ها و الکترون و نوترینو هم به حالت درهم تنیده وجود دارند. سوالی که مطرح است چرا در این محاسبه ضد ذرات به حساب نیامده اند.
از نظر قرآن در دوره احدیت ماده کیهان را تشکیل میدهد و ضد ماده جهان موازی با آن را به مقاله جهان موازی و قیامت از دید قرآن مراجعه فرمایید-اینجا کلیک کنید. بعد از جدا شدن ماده از ضد آن و در ابتدای انبساط کیهان 19 ذره بنیادی امکان وجود پیدا می کنند و بوزون ها جرم لازمه را در اختیار آن ها قرار می دهند. در احدیت که ذرات بنیادی درهم تنیده بودند ماده و ضد آنها هم وجود داشتند عرش (مدیریت و طرح وبرنامه خداوند ) خداوند بر هشت بود. –اینجا کلیک کنید. کلمه لا یبقی ولا تذر نه باقی میگذارد و نه رها میسازد. چه مفهوم والای علمی در این جمله نهفته است در سقر که از جمع شدن کیهان به ان نقطه سینگولاریته یا احدیت رسیده دیگر کیهان در انتظار باز شدن نیست انبساطی در کار نیست و ذرات بنیادی به انرژی ناب تبدیل ولا یبقی میشوند و دیگر از باز گشت خبری نیست ولاتذررها نمیشوند. مفسران و نویسندگان محترم از آنجائیکه مفاهیم علمی آیات را نمی دانسته اند لواحه للبشر را پوست انسان معنی کرده اند. پوست انسان نیازی به سقر ندارد آب جوش هم پوست انسان را برمی دارد. سید محمد تقوی اهرمی شهریور 1397. اصلاحیه و ویرایش جدید خرداد 1399اصلاحیه جدید آذر 1401-ویرایش جدید مرداد 1403
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 5886
مقدمه نوشتار
چند وقت پیش خبر گزاری بی بی سی صحبت های آقای سروش در باره رویا بودن وحی پیامبر را پخش می کرد و دلایل نامبرده در باره رویا بودن وحی را در جملاتی که بزعم ایشان با عقل و فهم وی غیر قابل درک بود و با علم مغایرت دارد را عنوان می کرد. سه مطلب مهم از بین تناقضات علمی که ایشان ادله برای رد وحی به عنوان کلام خداوند بیان کرد را انتخاب کرده ام.
اول آیه- وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ. عرش خدا در آن روز بر هشت قرار دارد
دوم آیه- وَاِذا البِحارُ سُجِّرَتْ. دریا پر از آتش می شود
سوم آیه عليها تسعه عشر بر جهنم نوزده (فرشته) جهنم بان هستند. (آیه می فرماید بر آن آتش 19 است از جهنم بان و فرشته اشاره نشده).
من سعی می کنم هر سه موضوع را در مقالات جداگانه از نظر علم اختر شناسی و فیزیک کوانتوم بررسی کنم، خرافی یا علمی بودن آن را از دید علم در آوریم. البته اینکه خبرگزاری فوق الاشاره به نامبرده ارادت خاصی دارد و مطالب رد وحی به عنوان کلام خداوند را گاه و بیگاه به عنوان چاشنی خبر پخش می کند چندان عجیب نیست و کاملا طبیعی است. از کوزه همان تراود که در او است.
مشکل اساسی در فهم و ادراک ما از آیات قرآن و عدم آگاهی به سبک قرآن است و ندانستن علم مربوطه که به آیات متشابه مربوط می شود. در یک کلام نسبت به آیات متشابه قرآن بی سواد و نادانیم چرا که قرآن و روش بیان مطالب آن را نمی دانیم، جسم ما در قرن شکوفائی علم به سر می برد و عقل و فکر ما در هزار سال قبل پرواز می کند. این موضوع شامل تنها معاندین و آقای سروش نمی شود، همه ما در تصورات کهن هزارسال قبل گیر افتاده ایم و اجازه نمی دهیم ذهن ما از تار عنکبوتی این تصورات رها شود. انحصار در تفکرات دین کمر اندیشیدن را شکسته. آیه علمی و پیش بینی که ذهن دانشمندان علم اختر شناسی را به خود مشغول کرده که اعجاز قرآن است را به چه روزی انداخته ایم که فردی بیاید و سوژه اختراع کند وحی را رویای در خواب بداند و اساس قرآن که بر وحی استواراست را با تیشه نادانی و نا آگاهی مورد هجوم قرار دهد و از طرف متحجرین به عنوان روشنفکر دینی به رسمیت شناخته شود.
بررسی این آیات با علم روز اختر شناسی را امتحان کنیم و خودمان قضاوت داشته باشیم و باور کنیم که قرآن به همه نسل ها تعلق دارد و مطالب غیر علمی ندارد. قرآن یک دید کلی درباره موضوعات جهان مشهود که کیهان، خلقت انسان، سماوات و الارض ،صلب و ترائب و امثالهم دارد. اگر ما با روش و دیدگاه قرآن آشنا نباشیم مسلما سر در گم می شویم. وقتی در سایر آیات قرآن صراحتا بیان می کند که وحی کلام خداوند است و حتی شیوه نزول آن را هم ذکر کرده است- فیزیک و شیوه نزول وحی-نفی این آیات و پرداختن به رویا بودن وحی یعنی رد گفتار خداوند یعنی ارتداد. نمی شود این همه آیات را نا دیده انگاشت و به چند موضوع که عقل یک فرد نمی تواند آن را بفهمد استناد کرد. در این نوشتار به مورد اول می پردازم و صرفا از نظر علم فیزیک اخترشناسی و خود آیات قرآن تجزیه و تحلیل می شود و صرفا برای تشحیذ اذهان. این آیه در 1400 سال قبل نازل شده و ما با آخرین دستاوردهای علم اختر شناسی می خواهیم آن را بررسی کنیم. باید توجه داشت که بسیاری از اصطلاحات علم فیزیک و علوم تجربی در دو قرن اخیر وارد علم شده و قرآن موضوعات مهم علمی را در آیات متشابه که با علوم تجربی سر و کار دارند در قالب تمثیل بیان داشته است.
وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ –معنی این آیه بدون دخالت دادن تصورات ذهنی کهن این است. ملک به کنار زده می شود و عرش خداوند بر هشت (مولفه) حمل می شود. در این آیه صحبتی از فرشته نشده است. عرش معنی مدیریت و طرح و برنامه می دهد و مفسران عرش را تدبیر و طرح و به زبان امروزی برنامه ریزی معنی کرده اند. به مقاله عرش خداوند بر آب و خلقت حیات در زمین مراجعه فرمایید. برای درک بهتر این آیه باید چند آیه قبلی را هم مرور کنیم .سوره الحاقه-17 الی 19
فـاذا نـفـخ فـى الصـور نـفـخـه واحـده -پس آن گاه که به یکباره در صور دمیده شود (اتفاق بسیار سریع و یک باره رخ می دهد)
وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً-و بر کوه ها و زمین(خشکی) عارضه تکه تکه شدن و به کوچک ترین واحد ساختاری تبدیل شدن بر آن ها عارض می شود (به یک باره به ذرات بنیادی کوچک ترین واحد ساختاری خود تبدیل می شوند)
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ- آن روز این رخ داد عظیم به وقوع می پیوندد.
وَانشَقَّتِ السَّمَاء فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ-فضا (آسمان و جو زمین دیگر وجود ندارد بنابراین این فضا معنی می دهد) ریز ریز یا خرد خرد می شود که همان دکنه دکته واحده است.از هم گسسته می گردند. به ذرات ساختاری واحده یعنی به واحدی که از آن کوچک تر نیست.
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ. اساب طبیعت که ملائکه هستند در هم ادغام و کنار گداشته می شوند. قوانین فیزیک و نیرو ها همه ماهیت خود را از دست می دهند. و مدیریت و طرح خداوند در آن روز برهشت استوار است(اشاره به درون دوره پلانک یا قبل از فطرکم اول مره. باز گشت به نقطه ابتدای مه بانک تا فطرهن کیهان.
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنكُمْ خَافِيَةٌ-در آن روز همه چیز مخفی شده (که انکار می کردید عرضه می شود) و آیات بعد به قیامت می پردازد
از آیات فوق چنین برمی آید که عرش خداوند بر هشت قبل از قیامت منظور است و قیامت هم روزی (دوره ای) است که کیهان یا جهان مادی برچیده می شود. زمین و کوه ها (زمین اینجا کره زمین معنی نمی دهد زمینی که کوه ها بر آن قرار دارند ) به کوچکترین جزء واحده خود تبدیل می شوند- فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً -کوچک ترین جزء واحده یعنی اتم ها و ذرات بنیادی درون آن ها. حملت الارض والجبال، برآنها تحمیل می شود و آن زمانی است که رخ داد عظیم خود را نشان میدهد. و سماء در اینجا فضا معنی می دهد چرا که بعد از بر چیده شدن زمین و کوه ها جو زمین وجود ندارد. فضا از هم گسسته می شود. ریز ریز شدن زمین و به اجزاء واحده ( کوچک ترین جزء ماده) تبدیل شدن یعنی برگشت به احدیت آیه معروف انا لله وانا الیه راجعون را همه شنیده ایم این آیه در تشییع جنازه مردگان و در قبرستان کاربرد وسیعی دارد و لا غیر. معنی این آیه این است. ما از خداوند نشات گرفته ایم و بسوی او باز می گردیم .یک قانون مهم علم اختر شناسی -کیهان بسته- کیهانی که منبسط شده و زمانی این انبساط متوقف می شود و جهان مادی دوباره به نقطه آغاز اولین خلقت خود یعنی مه بانک بر می گردد. چرا خداوند از قول انسان می فرماید ما (انسان) از خداوند هستیم یا بر خواسته ایم و به او برمی گردیم، زیرا از نظر قرآن لحظه انبساط کیهان شروع خلقت انسان است. هدف خلقت کیهان پیدایش حیات است که بر آب قرارداده شده . به این آیه توجه فرمایید.
وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ- من (حضرت ابراهیم) چرا کسی را پرستش نکنم که مرا (فطرنی کرد از لحظه باز کردن کیهان آفرید) ، و همگی به سوی او بر می گردیم یاسین 36. البته هم می تواند به زمان انبساط کیهان مربوط باشد و هم به خداوند، چرا که قبل از انبساط کیهان محدوده خداوند است، احدیت که در قرآن خداوند خود را احد و صمد نامیده است صفاتی که از ذات خداوند نشات گرفته و علم هم به همین تعریف خداوند رسیده، احد به انگلیسی میشود سینگولار و صمد هم توپر یا چگال یا بینهایت فشرده که جای خالی ندارد و جالب است که علم نمی دانست که دوره قبل از انبساط کیهان دوره احدیت است و دقیقا همین کلمه را انتخاب کرده سینگولاریته کیهانی یعنی احدیت آیا این تصادف است یا اعجاز قرآن -انبساط کیهان از نظر علم و قرآن -آیات بیشماری در قرآن قیامت باز گشت به خدا است. از جمله سوره هود آیه-
وهو الذی خلق السموات و الارض فی ستّة ایام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم ایّکم احسن عملاً و لئن قلت انّکم مبعوثون من بعد الموت لیقولنّ الذین کفروا ان هذا الا سحرٌ مبین-او کسى است که آسمانها و زمین (کیهان ) را در شش هنگام خلق کرد و مدیریت و طرح او( برای ایجاد حیات) بر آب بود تا شما را بیازماید که کدام یک به احسن عملا می رسید و اگر بگویى شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد قطعا کسانى که کافر شده اند خواهند گفت این چیزی جز سحرى آشکار نیست. خلقت کیهان در شش روز-اینجا کلیک کنید- در آن آیه نیز خلقت کیهان به قیامت برگشت داده میشود. آیه جالب دیگر هم مرور کنیم که می فرماید واقعه قیامت کیهان را در چگالی فرو می برد.
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللّهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ
درباره قیامت از تو میپرسند که چه وقت فرا می رسد بگو: علم آن نزد پروردگار من است تنها او است که چون زمانش فرا رسد آشکارش می سازد فرا رسیدن آن بر آسمان و زمین (کیهان) ثقلت را حاکم می کند. فشردگی بر کیهان مستولی می شود مانند اول مره یا مه بانک که کیهان فشرده و چگال بود. جز به ناگهان بر شما نیاید (انسان که می میرد تا زنده شدن در قیامت لحظه ای بیش نیست) چنان از تو می پرسند که گویی تو از آن آگاهی بگو: علم آن نزد خدا است ولی بیشتر مردم نمی دانند. بررسی قیامت از نظر علم و قرآن اینجا کلیک کنید.
حال نگاهی کوتاه داشته باشیم به دیدگاه قرآن در خلقت کیهان.
دیدگاه قرآن در خلقت کیهان
خداوند ابتدا کیهان را از هیچ آفرید بدیع السموات والارض، بدیع ایجاد از عدم است- خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قران اینجا کلیک کنید- بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُون-ابداع کننده سموات والارض (جهان مادی) و هنگامی که امر خداوند بر ایجاد قرار گرفت می فرماید باش و می شود
و سپس آن را منبسط کرد، آیه 1 سوره فاطر
اَلحَمدُ لِلهِ فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَ الأَرضِ جَاعِلِ المَلائِکَةِ رُسُلاً أُولِی اَجنِحَةٍ مَثنَی وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِی الخَلقِ مَا یَشاءُ إنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر-سپاس خداوند ی است که کیهان را منبسط و در آن ملائکه را مستقر کرد (گارکزاران یا قوانین خلقت) که پیک هستند. آن ملائکه (ملک ها) دارا ی دو تا دو تا و برخی سه تا سه تا و برخی چهارتا چهارتا قدرت یا نیرو هستند و خواست خداوند بر آن قراردارد که قدرت یا نیروهای دیگری را بدان بیافزاید و خداوند در کل جهان مادی قادراست، دست برتردارد.
قوانین طبیعت چهار قانون اصلی فیزیک. هسته ای قوی، هسته ای ضعیف، الکترو مغناطیس و گرانش در ابتدای انبساط کیهان در آن قرار داده شد. در مرحله سوم و بعد از تثبیت انبساط کیهان را در شش روز خلق کرد.
بنابراین کیهان همان طور که قرآن فرموده و علم اخترشناسی هم تایید کرده است و در سه مرحله ایحاد شد. بدیع، فطرهن و خلق هر کدام از این سه کلمه مفهوم خود را دارند. مفسرین هر سه کلمه را خلق کردن معنی کرده اند که درست نیست بدیع ایجاد از عدم یا هیچ است، فطرهن باز کردن کیهان و لحظه شروع خلقت حیات و خلق ایجاد از ساختار مادی اولیه کوارک ها و گلئون ها که در ابتدای انبساط کیهان به وجود آمده اند. خلق ماده از مواد اولیه ساختاری کیهان که در ابتدای انبساط کیهان فراهم شد.این روند خلقت کیهان از دید قرآ ن است و هدف از خلقت هم ایجاد آب و خلقت انسان است-
عرش خداوند بر آب و پیدایش حیات در زمین- اینجا کلیک کنید- و اساس خلقت انسان هم بر اصل تکامل استوار است.
احسن عملا و تکامل موجودات در قرآن اینجا کلیک کنید.
دلایل علمی روند خلقت کیهان از دید قرآن در مقالات نامبرده بیان شده است.
پیدایش کیهان از نظر علم اختر شناسی
حال خلاصه ای از پیدایش کیهان از نظر علم را بیان کنیم. کیهان در نقطه ای بینهایت کوچک و داغ و چگال (فشرده و توپر یا صمد) به تعریف علم یعنی از هیچ به یک باره یا خلق الساعه ایجاد شد. تحولات اولیه کیهان در نقطه آغازین تا زمان ده به توان منهای 43 ثانیه را زمان پلانک می گویند. اندازه کیهان ده به توان منهای 35 متر. ارقام را توجه کنید. یک متر صد سانتیمتر است و یک دهم آن می شود صفر ممیز یک و عدد فوق صفر ممیز 35 تا صفر و بعد عدد یک، به عقل نمی گنجد (یعنی کل جهان مادی کهکشان ها، ستارگان، ماده تاریک، انرژی تاریک زمانی بهم فشرده شده بودند در یک نقطه ای که تجسم کوچکی آن غیر قابل تصور است جمع شده بودند) دانشمندان می گویند همه اینها از انرژی ناب که فشرده شده بود ایجاد شدند این انرژی ناب از کجا آمد اگر همه جهان مادی به انرژی خالص تبدیل شوند به عقل جور می آید که در یک همچو مکانی که هیچ است متمرکز شوند ولی قرآن می فرماید انرژی ناب از خدا که نور علی النور است انرژی ما فوق همه انرژی ها که می شود همان انرژی ناب که منبع عظیمی از آن نزد خدا وجود داشت و دارد خلق شد). این اندازه را می گویند اندازه پلانک. در این نقطه که ابعاد ندارد -طول، عرض، ارتفاع ندارد. ماده هم وجود ندارد و درهم تنیده هستند. بینهایت فشرده. یعنی ذرات بنیادی چنان درهم تنیده هستند که نمی توانند تکان بخورند. تکانه هم ندارند.
این نقطه که از نظر ریاضیات غیر قابل تصور و پیچیده است را علم سینگولاریته می گوید. به فارسی تکینگی و به عربی میشود احدیت. خلقت کیهان از احدیت و صمدیت آغاز شد اینجا کلیک کنید. چگالی بینهایت فشرده است توپر است فضای خالی ندارد صمد است، یکی از معانی صمد به عربی توپر است. حرارت ده به توان 32 درجه کلوین است. در یک لحظه بسیار کوتاه از نظر زمانی یک کوینتی لیونم ثانیه یعنی ده به توان منهای 29 ثانیه این نقطه بدون ابعاد باز می شود با یک قدرت فوق العاده زیاد و همراه خودش فضای بسیار بزرگی را ایجاد می کند.
ماده شروع به خلق شدن می کند. قوانین چهارگانه فیزیک که از نیرو تشکیل شده است ساختار تشکیلاتی ذرات بنیادی را بر عهده می گیرند. این نیروها در حقیقت تبادل اثر بر یکدیگر هستند. نیروی هسته ای قوی، نیروی هسته ای ضعیف و اکترو مغناطیس. این سه نیرو ماده را برپا می دارد و از جنس بوزون هستند .هسته ای ضعیف دو بوزون دارد (W-Boson , Z Boson) در حقیقت قوانین چهارگانه فیزیک همین سه است که نام بردم و نیروی چهارم هم گرانش است که خارج از اتم ها ماموریت دارد ساختارجهان مادی را سر و سامان دهد. البته در درون اتم هم عرض اندامی می کند ولی قابل بحث نیست. همه این نیروها در احدیت جفت هستند. ماده و ضد آن. هر ذره بنیادی یک ضد را در کنارخودش دارد ولی شرایط حرارت و چگالی آنها را در کنار هم وحدت داده است به تعبیر قرآن همه نفوس زوجت هستند. واذا نفوس زوجت تعریف آتش فشردگی کیهان است که در آن تمامی نفس ها همه درهم ادغام میشوند.
نفوس زوجت در این لحظه است و در پایان و برگشتن کیهان به نقطه اولیه خود که مجددا واذالنفوس زوجت میشوند. اتم نفس مستقل دارند پروتون و نوترون، کوارکها و سایر قبل از انبساط کیهان و در سینگولاریته نفس مستقل ندارند و شروع انبساط همه دارای نفس میشوند، هویت پیدا می کنند و اسباب ساختار مادی کیهان می شوند ملائکه با نیروهای مختلف که بال تعبیر نیرو یا قدرت است.
قبل از خلق ماده، سه گروه یا خانواده ذرات بنیادی در کنار هم بسر می بردند که امکان حرکت پیدا می کنند و شروع به ساختن ماده کرده و پروتون و نوترونها خلق می شوند. در انقباض کیهان که عمل عکس انبساط آن است جهان مادی دوباره به نقطه آغازین یا اول مره بر می گردند یعنی به احدیت یا سینگولاریته و این جا است که مجددا ذرات بنیادی نفس خود را از دست می دهند واذالنفوس زوجت رخ می دهد.
عرش خدا برهشت
تا اینجا به زمان وقوع عرش خداوند بر هشت پرداختیم. نفخ فی الصور اتفاق می افتد و زمین (خاک و سنگ و کوه ) به اجزاء واحده خود تبدیل می شوند. و این مرحله نقر فی الناقور است بنابراین زمانی است که فشردگی بر کیهان مستولی می شود. ناقور کیهان است که نقر می شود. نقر کوبیدن بر چیزی که فشرده شود .مسگرها در قدیم بر روی مس می کوبیدند تا نقر شوند. مس ناقور بود که عمل نقر بر آن تحمیل میشد. عدد نوزده در قرآن وعلم کوانتوم
برای رسیدن به مطلب خودمان که چرا عرش خدا بر هشت است لازم است کمی از ذرات بنیادی اطلاع داشته باشیم تا عظمت این آیه را از نظر علم بدانیم. بر اساس مکانیک کوانتومی ماده و بر هم کنش ماده از فرمیون ها و بوزون ها تشکیل شده اند با ماهیت متفاوت و همه آنها را رویهم ذرات بنیادی می نامند و خاصیت ذره و موج را دارند. ما با دو فرمیون در ساختار ماده روبرو هستیم. یکی لپتون ها و دیگری کوارک ها. این دو به عنوان سنگ بنای ماده در سه گروه یا خانواده تقسیم بندی شده اند. این تقسیم بندی فقط نشان میدهد که ما با چه انواعی از ذرات بنیادی سر و کار داریم. این سه گروه با برهم کنش با یکدیگر چهار قانون اصلی فیزیک را خلق می کنند.
البته در آغاز انبساط کیهان و در کسری بسیار کوچک از ثانیه برای خلق ماده خود را نمایان می سازند و سپس در دل ماده قرار می گیرند و فقط ما مجموعه آنها را در پروتون ها و نوترون ها به عنوان ذرات هسته ای پایدار مشاهده می کنیم. این سه گروه عبارتند از مطلب ازQuantenwelt-Joachims
گروه اول که از الکترون ها و الکترون پوزیترون ها ( پوزیترون الکترونی) و کوارک پائین و کوارک بالا که می شوند چهار ذره و هر کدام ضد خودش را هم با خودش دارد که میشوند هشت ذره بنیادی
گروه دوم میون ها، میون نویترینوزها (پوزیترون میونی) و کوارک افسون، کوارک شگفت که این ها هم می شوند چهار ذره که با ضد آنها هشت ذره
گروه سوم تاونها، تاون نوترینوزها، کوارک سر و کوارک ته که باز هم چهار ذره که با ضد آنها هشت ذره می شوند.
حال چرا این ها اینطور تقسیم بندی کردند.
مدل کوارک و راه هشتگانه
موری گلمان درسال 1961 روشی برای دسته بندی ذرات کشف شده ارائه داد و نام آن را راه هشتگانه گذاشت که مانند جدول مندلیف مورد قبول علم قرارگرفت وی باتفاق شوانگ نام ریز ذرات را کوارک نامیدند. این ذرات ماهیت مستقل خود را فقط در محدوده پلانگ و اول انبساط کیهان که تقارن مطلق حکمفرما بوده است دارا بوده اند. محدوده احدیت و یا و محدوده خدا (عرش محل مدیریت خدا)
بوزون ها نیرو و از جنس انرژی هستند. فوتون ها یک نوع بوزون و گلئون ها هم نوع دیگر. گلئون ها کوارک ها را بهم پیوند می دهند و اساس استحکام ماده بر کوارک ها و گلئون ها استوار است و برهم کنش هسته ای قوی را تشکیل می دهند.
گلئون ها می توانند بین خود برهم کنش داشته باشند. آنها قبل از کوارک ها همراه الکترون ها و فوتون ها از انرژی ناب ایجاد شده اند. دانشمندان براین عقیده هستند که در درجه حرارت بسیار بالا که در محدوده پلانک ( دراحدیت یا سینگولاریته) یا ابتدای انبساط کیهان است برهم کنش بین کوارک ها و گلئون ها است و پلاسمای گلئون کوارک ایجاد میشود. گلئون مانند کوارک ها دارای رنگ هستند و در تغییر رنگ کوارک ها دخالت می کنند
( تعریف رنگ برای تفکیک کوارک و خاصیت آن ابراز شده و منظور رنگ که ما می بینیم نیست). گلئون ها دارای هشت رنگ (نوع) هستند . برهمکنش گلئون ها با یکدیگر و با کوارکها هسته ای قوی را ایجاد می کنند که ساختار مادی پروتون ها و نوترونها براین قانون استواراست. هسته ای ضعیف و الکترو مغناطیس و گرانش هم سه قانون اصلی دیگر فیزیک است.
حال تا اندازه ای به ساختار ماده و روابط فی ما بین آشنا شدیم. هدف این نوشتار وضعیت اینها در زمان ثانیه های اول پیدایش جهان مادی که همان ابتدای انبساط کیهان است. در محدوده پلانک که محدوده احدیت است یا محدوده سینگولاریته فقط انرژی ناب حاکم بود و ذرات بنیادی همه درهم ادغام شده بودند و به محض شروع انبساط ابتدا پلاسمای کوارک ها و گلئون ها ایجاد و سپس و در شش دوره اجزای درونی ماده که پروتونها و نوترونها و هسته اتم هستند خلق می شوند. در مطالب عنوان شده فوق دانستیم که سه گروه ذرات بنیادی هر کدام از هشت ذره بنیادی تشکیل شده اند و گلئون ها هم که این ذرات را بهم پیوند میدهند هم از هشت نوع تشکیل شده اند.
بنابراین رقم هشت در سرنوشت خلق کیهان نقش اساسی دارد. هنگامی که انبساط کیهان متوقف می شود و به حالت اول برمی گردند به نقطه ای میرسند که در آن پلاسمای کوارک و گلئون حاکم است .یعنی کیهان در دو زمان به این سرنوشت دچار می شود. ابتدای خلق کیهان و دیگری برچیده شدن کیهان و بر گشت به نقطه آغازین کیهان.يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ در ان روز هشت مولفه بر عرش خدا تحمیل می شوند. یا بار مدیریت خدا در آن روز بر هشت قرار دارد. از فرشته و نگهبان در ایه خبری نیست.
حال می توانیم مفهوم علمی عرش خداوند در قیامت بر هشت است را درک کنیم. این آیه که به یقین در کنار عدد نوزده علمی ترین آیات فیزیک کوانتومی قرآن است می خواهد در تمثیلی این را بیان کند که کیهان برچیده می شود و قوانین هم درهم ادغام و وقتی ملائکه که قوانین جهان مادی هستند به کناری زده می شوند و دیگر ملائکه نیستند بلکه ملک هستند. ملک قوانین درهم ادغام شده که بصورت واحد در آمده است. به آیه توجه فرمایید.
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ-در آن روز ملک( ملائکه به ملک تبدیل می شوند) و به کناری قرارمی گیرند و طرح و برنامه خداوند در آن روز بر هشت استوار است.
علم فیزیک کوانتومی امروزه واقعیت این آیه شریفه را روشن می کند و خداوند برای هدایت مردم متفکر و اندیشمند این راز علم فیزیک را در قالب تمثیلی بیان داشته است. این که آقای سروش فهم و درک فیزیک کوانتوم و ارتباط آن با این آیه را نتوانسته بفهمد و آن را مورد تمسخر قرار می دهد و این آیه را هذیان گوئی پیامبر می داند و وحی را به عنوان کلام خداوند رد می کند مایه بسی تاسف است برای دانشجویان عزیزی که آشنائی با قرآن ندارند و نظر گذشتگان را ملاک سنجش آیات متشابه قرار می دهند و تحت تاثیر کلمات بی منطق و فلسفه بافی فردی نا آگاه و مغرض و بی ایمان قرار می گیرند.
البته به نظر این جانب عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد. کار ایشان باعث شد که عده ای برای دست یافتن به واقعیت قرآن پشت پا به نظر گذشتگان و تصورات ذهنی آنها بزنند و به قرآن مراجعه کنند. کجای این آیه عنوان شده که تخت خداوند که روی آن نشسته را هشت فرشته حمل می کنند. خرافات هزار سال قبل را کلام خداوند تصور کردن و بر آن ایراد گرفتن عقل ما اشکال دارد یا کلام خداوند.
باید تحولی نو و بینش مبتنی بر دانش علوم تجربی در تاویل آیات متشابه بکار گرفته شود و خود را از بند تصورات کهن منسوخ شده از نظر علمی رها سازیم و قرآن را از مهجوریت بیرون آوریم و فرصت به سوء استفاده کنندگان معاند و مخالف و متحجر ندهیم. متاسفانه مقالات من در موتور جستجوی مورد بی مهری قرار گرفته و در گوشه و کنار ها مستقر شده تا دید علاقمندان بر آن نیفتند. لذا از تمامی کسانی که به نو اندیشی علمی آیات متشابه اعتقاد دارند تقاضا می شود سایت را به دیگران معرفی کنند تا علاقمندان با مراجعه مستقیم به مقالات دسترسی داشته باشند و در امر خیرنواندیشی علمی شرکت کنند. اجر شما با خداوند متعال انشاء الله- سید محمد تقوی اهرمی شهریور 1397 ویرایش و اصلاحیه جدید - تیر 1399
مطالب علمی این نوشتار از ویکی پدیا و سایت های ذرات بنیادی و سایت quantenwelt.de استفاده شده است- ویرایش جدید شهریور 1404
{jcomments on}
Write comment (1 Comment)- توضیحات
- بازدید: 8654
مقدمه نوشتار
انسان و سایر موجودات زنده دارای ساختار مادی هستند و از مولکول های آلی شیمیایی ساخته شده اند ولی این ساختار مادی به تنهائی قادر نیست ماهیت زنده بودن را در اختیار آن ها قرار دهد. بنابراین عوامل و فاکتورهای دیگری باید وجود داشته باشند تا حیات در درون آنها تداوم یابد. ماده و انرژی تواما لازم و ملزوم یکدیگرند تا بقاء حیات را تضمین نمایند. موجود زنده بدون سوخت و ساز که یک واکنش انرژی زا است و متابولیسم موجود زنده را هدایت می کند و هم چنین تبادل اطلاعات که در امر توارث و ساختن ترکیبات مورد نیاز بدن بر اساس برنامه تدوین شده عامل اساسی است نمی تواند ادامه حیات دهد.
امروزه ما مفهوم نیرو و انرژی را در تبادل اطلاعات در فضای مجازی و اینترنت و انتقال داده های عظیم را به خوبی درک می کنیم. سخت افزارها بدون برنامه ریزی نرم افزاری که بر پایه انرژی و نیرو بنا شده نمی توانند مفهومی داشته باشند. این یک واقعیت انکار ناپذیر در عصر شکوفائی علم است. ترکیبات آلی ساختاری بدن موجود زنده حکم سخت افزار را دارد که بدون نیرو و انرژی و برنامه ریزی تدوین شده که در نهاد موجود زنده قرار داده شده عملا ماهیت خود را از دست می دهند.
این برنامه با انتقال داده های موجود زنده از طریق توارث به جانشین او می رسد. خیل عظیم بند پایان که 80 درصد موجودات زنده را تشکیل می دهند، ماموریت دارند تا براساس برنامه ریزی تدوین شده در ژن آن ها که بدون کم و کاست به نسل بعدی منتقل می شود فعالیت خود را که بقاء حیات در کره زمین است انجام دهند. در قرآن در آیات 49 و 59 سوره نحل فعالیت بند پایان (ریز جنبندگان) را امری است که در وجود آن ها نهاده شده و با ملائکه که قوانین طبیعت هستند مامورند کار محوله را انجام دهند .
وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ- و آنچه در آسمانها (هفت جو زمین و اشاره به موجودات زنده است من دابه موید این موضوع است) و آنچه در زمين از جنبندگان و ملائکه هستند براى خدا سجده مىكنند ( بر فطرت ذاتی خود باقی ماندن تسبیح خالق متعال است) و تكبر نمی ورزند- از پروردگارشان كه حاكم بر آن هاست خوف دارند (احساس مسئولیت میکنند) و آنچه را ماموریت دارند انجام می دهند.
یک حشره نر و ماده به محض بیرون آمدن از لارو خود جفت گیری می کنند و نوع نر می میرد و ماده می داند که تخم های خود را در کجا بگذارد تا نوزادان بتوانند بدون حضور مادر تغذیه و رشد کنند و نوزاد بدون حضور والدین بر اساس برنامه ریزی ژنتیکی منتقل شده دقیقا روش زندگی خود را می داند. قرآن این برنامه ریزی را امر و وحی خداوند می داند که هدایت تمامی موجودات زنده را که در نهاد آنها قرار داده است بر عهده دارد. مثال وحی به زنبور عسل نمونه بارزی است که در قالب تمثیل و زنبور هم نمونه تمثیلی از بند پایان برای ما تشریح داده است. دو آیه 68 و 67 سوره نحل به این موضوع می پردازد. خداوند به زنبور عسل وحی فرموده و شیوه زندگی و روش برچیدن گرده گل و تولید عسل را یادآوری می کند و تاکید می فرماید روش زندگی زنبور عسل امر وحی خداوند در نهاد او است و باید این راه خدائی را انجام دهند، به آیات توجه فرمایید.
وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ
خداوند به زنبور عسل وحی نمود که در کوهستان و درختان مشجر و داربست های چوبی لانه درست کنید-شیوه ساختن و محل ساختن لانه برنامه تدوین شده خداوند در ژن زنبور عسل گذارده شده است و زنبور نمونه ای از یک پدیده زنده طبیعی است.
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
پس از ساختن لانه بر اساس رهنمودی که خداوند داده است و در نهاد آنها گذارده- فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ (راهی که خداوند شما پیش پای شما نهاده را طی کنید، مفهوم وحی به زنبور در این جمله نهفته است)- از ثمرات گیاهان بهره جوئید ، این چنین از درون آنها عسل با رنگ های متنوع حاصل می شود که در آنها برای مردم درمان و شفاء مقرر شده إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.
این آیه (پدیده طبیعی) برای آن هائی که در آن تعقل می کنند نشانه ای است. وحی امر خداوند است. امر خداوند به رسولان الهی هم وحی است از سنخ دیگر- فیزیک و شیوه نزول وحی در قرآن- قرآن در تمامی موارد پدیده های طبیعی در قالب تمثیلی کوتاهی و صرفا برای یادآوری و تذکر به آنها اشاره کرده است. در بالا اشاره شد ساختار بدن انسان از ماده و انرژی ساخته شده است. سوخت و ساز نیرو و انرژی است که با ماده که ترکیبات آلی ساختار بدنی انسان یک مجموعه بهم پیوسته را تشکیل میدهند. ماهیت سوخت و ساز واکنش سوختن است. آتش در چوب قرار داده شده تا هر وقت ما بخواهیم ان را برای نیاز خود بیرون آوریم.
الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ-خداوند است که در نهاد درخت سبز برای شما آتش را قرار داد که هر وقت نیاز داشتید آن را بیرون می آورید. شرایط را برای بیرون آوردن آتش باید فراهم کرد درختی که خشک شد و آب درون آن بخارشد آماده است که شما عمل سوختن را انجام دهید و سوختن واکنش شیمیایی است با اکسیژن هوا وقتی ما نفت را که درجه احتراق آن بالا دارد را بر روی چوب می ریزیم و آتش میزنیم این واکنش شیمیایی شروع می شود و هیدراتهای کربن موجود در چوب با اکسیژن هوا ترکیب می شوند و انرژی آزاد می شود و ما با حرارت و نور و شعله ان را (انرژی را که آزاد می شود) حس می کنیم.
آیا این تمام موضوع سوختن است، عاملی که این تظاهرات سوختن را بیرون میدهد واکنش شیمیائی است که از دید ما پنهان است. حال سوختن کند داریم و تند و فوق العاده سریع ، حرارت و انرژی آن هم متفاوت است و در بدن موجود زنده کند است و شعله ندارد و آنزیم ها نقش نفت را بازی می کنند و هیدرات های کربن، پروتئین ها، چربی ها را وادار به سوختن می کنند و انرژی مورد نیاز بدن تامین میشود.
یکی از علائم سوختن کند در مثلا انسان حرارت بدن او است که روی درجه 37 به قدرت خداوند متعال و با دخالت اسباب و قوانین طبیعت که ملائکه هستند ثابت می مانند و بقیه انرژی در بدن صرف انواع فعالیت های جسمی بکار گرفته می شود و اگر مازاد داشته باشد به صورت چربی در بدن ذخیره میشود. موجودات زنده از دو عامل ماده و انرژی تشکیل شده اند عناصر و ترکیبات شیمیایی ساختار جسمی را به وجود می آورند.
در ترکیبات شیمیایی دیگرهم نیرو بکار رفته مانند سنگ ها ولی فرقی که موجود زنده و سنگ دارد در عمل سوخت و ساز در درون ساختار بدن موجود زنده است که همین سوختن است که بدون آن موجود زنده مفهومی ندارد.
حال این انرژی که در سوختن آزاد می شود از کجا می آید. مولکول های شیمیایی از پیوستن اتم ها به یکدیگر ایجاد شده اند. این اتم ها با اشتراک گذاشتن الکترون های مدار خارجی خود به صورت اشتراکی یا رد و بدل کردن آن پیوند مولکولی را ایجاد میکنند. نیرو و انرژی در این پیوند ها دخالت مستقیم دارند. این پیوند ها که از هم گسسته می شوند انرژی را آزاد یا از محیط می گیرند. این پیوند ها در طبیعت بی جان مانند سنگ ها بدون تغییر باقی می مانند مگر اینکه برخی از ترکیب شیمیایی آن با اکسیژن واکنش داشته باشند و اکسیده شوند. در موجودات زنده این پیوند ها در سلول ها و دیگر اعضاء بدن دائم در تغییر و تبدیل هستند و انرژی می گیرند و یا آزاد می کنند .هر ترکیب شیمیایی در بدن دارای یک واسطه است بنام آنزیم ها است. این انرژی سوخت ساز مدت های مدیدی از دید انسان پنهان بودند. به عبارتی جن بودند، وجود داشتند و در کنار ما بودند و با ما زندگی می کردند و می کنند و اولاد انسان انس و جن تواما است. هم اولاد جن بشمار می آید و هم انس. ولی ما آن ها را کشف نکرده بودیم. اکنون برای ما روشن شده است. به نوشتار جن و جان از خرافات تا واقعیت قرآنی-قسمت دوم جن و انس- مراجعه فرمایید.
خداوند متعال در آیات ذیل نوید روشن شدن موضوعات علمی را برای ما بیان میکند که یکی امر وحی در ژن زنبور عسل، جن و انس و بسیاری موضوعات دیگر که اگر ما خود را از تصورات کهن که نظر گذشتگان از حدود هزار سال به این طرف است و بر باور ذهنی ما فرو رفته رها سازیم و پرده ابهام را از روی آیات متشابه قرآن کنار بزنیم، حقایق علمی آن روشن می شود. این مقدمه طولانی برای تشحیذ ذهن عرض شد تا به موضوع ژنتیک برسیم. مسئله مهمی که در مقدمه بیان شد درحقیقت سه عامل اساسی موجود زنده است
جهان بینی زیست شناسی قرآن
اول ساختار مادی که انسان از آن درست شده و دوم انرژی یا تبادل انرژی که سوخت و ساز را بر عهده دارد و اطلاعات ساختاری بدن را ایجاد می کند و عامل سوم و اصلی نرم افزار فرماندهی ژن موجود زنده که همان امر و وحی خداوند است که هدایت موجود زنده را برعهده دارد. این سه عامل جهان بینی زیست شناسی قرآن را بیان میکند. علم عامل سوم را کار ندارد، زیرا مقوله ماوراء جهان مادی است
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیكُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ -انبیا ۳۷ ذات انسان بر عجول بودن خلق شده، بزودی آیاتی را به شما نشان داده می شود عجول نباشید.
برخی این آیه را به DNA ربط می دهند که درست نیست. میتواند حما مسنون و یا صلصال و یا صلب و ترائب و یا نطفه امشاج و یا ماء مهین و.. باشد که ادله های علمی آن ها روشن شده است. برای دانستن دلائل علمی آن روی کلمات کلیک کنید. آیه معروف دیگری هم ذیلا تقدیم می شود.
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيد
بزودی آیات (نشانه های) خود را در کائنات و در نفس وجودی خودتان نشان خواهیم داد تا واقعیت حقانیت خداوند برای شما روشن شود .آیا این شما کفایت نمی کند که تمامی جهان مادی بر حقانیت او شهادت می دهند.
نشانه های فراوانی در دو قرن اخیر کشف شده که بسیاری از آیات متشابه را میتوان به کمک آن علوم تاویل نمود.
ژنتیک اساس تداوم حیات و انتقال خصیصه موجودات زنده است
از جمله موضوعی که می تواند منظور آیه فوق باشد که بزودی نشانه های خود را در آفاق و در نفس خودشان را به آنها نشان میدهیم ژنتیک در وجود انسان است. در این آیه از درون خود انسان نام برده و این احتمال می رود که منظور اشاره به DNA باشد. ما موارد بسیار دیگری در قرآن داریم که به خلق ژن به صورت ژن اولیه RNA در پروکاریوت ها که قرآن به آن نطفه امشاج نامیده اشاره کرده که از سیاق آیات و زمان و مکان بروز آن و مقایسه با علم زیست شناسی و تاریخچه حیات در زمین اولیه میتوان فهمید – و DNA به صورت علقه که زمان نفخت من روحی است و روح امر نهاده شده در DNA است. بعلاوه بر اساس آیات قرآن در 9 و 10 سوره فصلت و برنامه ریزی اقوات یا غذای بیولوژیکی در چهار دوره برای موجوداتی که قرار است خلق شوند- باکتری های اولیه حیات و در دوره چهارم اقوات و بر اساس علم زیست شناسی ماده زنده که دارای ژن اولیه RNA است از ماده بیجان خلق میشود. به مقاله حما مسنون و صلصال پایه و اساس اولیه حیات مراجعه فرمایید.
ژن و اشاره به ساختار و وظایف آن در قرآن
جالب است که قرآن صراحتا به DNA و ماهیت ذخیره اطلاعات فردی انسان اشاره کرده است. تمثیلی است زیبا و در ارتباط با دو رشته ژن. آیات ذیل را ملاحظه فرمایید.
سوره ق آیات 16 الی 18
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ
مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
در حقیقت ما انسان را خلق کردیم و تمامی وسوسه ها ی نفسانی او را می دانیم و ما از رگ گردن او به او نزدیک تریم-زیرا که يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ – دو راست و چپ درهم تلاقی کننده متوالی ( متلقیان یعنی یتلقی را تکرار کردن ) در وجود انسان نشانده شده-هیچ سخنی گفته نمی شود یا هیچ عملی از انسان سر نمی زند مگر اینکه رقیب می گیرد و عتید ضبط می کند.
"در تفسیر المیزان نکات و معانی ظریفی اشاره شده که ابتدا به آن اشاره می کنم و سپس بحث را ادامه می دهیم."کلمه تلقی و تلقن به معنای گرفتن است و مراد از متلقیان بطوریکه از سیاق آیات استفاده میشود دو فرشته است موکل بر انسان و عمل او را تحویل گرفته آن را با نوشتن حفظ می کنند" و در چند جمله پایین تر می فرماید. به مقاله سجده ملائکه به نطفه علقه مراجعه فرمایید.
"و جمله عن الیمین و عن الشمال قعید می خواهد موقعیتی را که ملائکه نسبت به انسان دارند را تمثیل کند و دو طرف خیر و شر انسان را که حسنات و گناهان منسوب به آن دو جهت است به راست و چپ محسوس انسان تشبیه نماید و گرنه فرشتگان موجوداتی مجردند که در جهت قرار نمی گیرند." یک مطلب دیگر را هم علامه اشاره فرموده که کوتاه اشاره کنم." لفظ به معنی پرتاب کردن است و اگر سخن گفتن را لفظ نامیده اند به نوعی تشبیه است و کلمه رقیب به معنی محافظ (حفظ کننده اعمال) و عتید به معنای کسی است که فراهم کننده مقدمات آن ضبط و حفظ است. خلاصه مطلب علامه موضوع رقیب وعتید است. یکی مقدمات را فراهم میکند و دیگری ضبط میکند. "
فرشته نامیدن یتلقی المتلقیان از نظرات کهن در تفاسیر نقش بر بسته که علامه هم از آن استفاده کرده که البته در این دو کلمه هیچ اشاره ای به فرشته یا ملائکه یا مامور نشده و با آیات همخوانی ندارد و تصورات ذهنی ما است. علامه آنرا تمثیلی می داند برای فهماندن مطالبی. خود کلمات معانی خود را دارند. دو ملاقات کننده و بهم رسیده و با هم برخورد کرده و یا در هم فرو رفته معنی میدهد. دو راست و چپ که با هم تلاقی می کنند و این تلاقی مکرر در آن انجام می شود. مفهومی است که از خود کلمه استنباط میشود همه اینها در درون انسان قعید شده اند، قرارداده شده اند یا نشسته اند.
حال چرا خداوند در این تمثیل زیبای علمی از کلمه یتلقی المتلقیان استفاده کرده است و مفهوم علمی آن چیست نیاز داریم مقداری درباره ساختار مولکول اسید دی اکسی ریبو نوکلئیک که همان مولکول DNA است مطلبی بنویسم.
مطالبی که نقل می کنم از کتاب ارزشمند مبانی ژنتیک مولکولی مرحوم دکتر یزدی و مقاله DNA پروفسورفون گراری فلزنفلد-Von Grary Felsenfeld در مجله –Spektrum der Wissenschaft: die Molekuele des Lebens 1986 انتخاب شده است.
ساختار مولکولی DNA
مولکول DNA از دو زنجیره یا رشته که در سمت راست و چپ محور میانی قرار گرفته اند مانند یک نردبان که دو پایه دارد و به وسیله پلکان این دو پایه بهم وصل شده اند. اساس این ساختار بر روی نوکلئوتیدها قرار دارد و یک نوکلئوتید از یک قند ساده بنام ریبوز و یک عامل فسفات و یک باز آلی تشکیل شده است که بهم وصل شده اند. تصویر(1 قند ریبوز را نشان میدهد. فرمول قند ساده و نام گذاری اتم های کربن آنها که در علم ژنتیک کاربرد وسیع دارد. سمت چپ ریبوز و سمت راست یک عامل هیدروکسیل در کربن ،2(دو پریم) با عامل هیدروژن جایگزین شده و دی اکسی ریبوز را نشان میدهد. DNA قند های آن دی اکسی ریبوز و RNA قندهای آن ریبوز است. دو فرمول را با هم مقایسه فرمائید که اختلاف آنها در چیست؟
تصویر شماره 1
عامل فسفات بر روی کرین های شماره ،5 (پنج پیریم) و،3 قند ریبوز می نشیند و از هر نشستن یک مولکول آب از محیط خارج میشود. محل اتصال فسفات در همین جا ها مرتبا تکرار میشود و با از دست دادن مولکول های آب فرمول زنجیره ای طویل درست میشود. در اتم های،ا (یک پریم کربن) قند، یک باز از چهار باز تیمین، آدنین، سیتوزین و گوانین مطابق تصویر شماره (2) می نشینند و تکرار می شوند. تصویر3 (اشاره کوتاه برای تشحیذ ذهن، آبی که خارج می شود همان ماء دافق است که اساس تشکیل نطفه آغازین حیات است)
تصویر شماره 2 تصویر شماره 3
نوکلئوتیدها مطابق تصویر شماره 3 به صورت ماکرو مولکول زنجیره ای بصورت عمودی توالی پیدا می کنند. این نوکلئوتیدها پشتشان به پروتئین ها وصل است. یعنی دو پایه نردبان از پروتئین ها و DNA و RNA ساخته شده اند و طرف داخلی نردبان که به پله ها وصل است DNA و RNA مقابل هم قرار گرفته اند که بازهای چهارگانه T ،G ،C ،A مطابق شکل های 2 و3 حکم پله ها را دارند. تصویر4 ساختار دو بعدی و تصویر شماره 5 ساختار سه بعدی DNA را نشان میدهد.
تصویر شماره 5 تصویر شماره 4
اساس مولکول DNA از نوکلئوتیدها، بازها و پروتئین ها بنا شده. طرز قرار گرفتن بازها و نوع پروتئینی که باز ها به آن وصل میشوند تشکیل کودن یا رمز گذاری ژن می دهند که بحث مفصلی دارد. مطلب مهمی که ما می خواهیم از آن استنباط خود را بیرون آوریم تاب خوردن دو رشته DNA و محل های تکرار کدینگ ژن ها است. ژنها توالی و طرز قرارگرفتن بازها در زنجیره دو رشته است. همانطور که در تصویر شماره 5 ملاحظه فرمایید هر سه باز تشکیل یک کودن میدهند و مقابل هر کدون هم یک پروتئین خاصی از 20 نوع پروتئین ساختار موجود زنده قرار گرفته است. رشته سمت راست قرمز رنگ DNA پیک نامیده میشود که حامل ژن ملکولی است.
ترتیب قرارگرفتن بازهای ملکول اسید ریبونوکلئیک RNA مکمل بازهای یکی از دو رشته یا زنجیره DNA است. یعنی مکمل زنجیره ای که از روی ان مولکول جدید RNA ساخته میشود بنام زنجیره الگو یا حساس.
بنابراین دو زنجیره هر کدام ماهیت کاری خود را دارند. زنجیره ای که روی آن رونویسی انجام نمی شود را زنجیره ضد الگو می نامند. در مولکول DNA تمامی ژن ها الزاما روی یک زنجیره قرار ندارند بلکه در هر دو توالی الگو و ضد الگو وجود دارد. دو رشته درهم پیچ خورده هستند و در نقاطی مثلا در هرده جفت باز یک تاب خوردگی 360 درجه وجود دارد که شیار بزرگ و شیار کوچک نامیده میشوند. این تلاقی ها در هر چند جفت باز تکرار می شود و برای رونویسی اهمیت ویژه ای دارد. این مفهوم را میرساند که دو رشته در مکان هائی بهم میرسند یا تلاقی می کنند و یا همدیگر را ملاقات می کنند. این محل ها برای دانشمندان علم زیست شناسی برای رمز گشایی بسیار با اهمیت است. این مطلب اول بود و
مطلب دوم در بحث رونویسی رونوشت یا کپی برداری از DNA سه نوع اسید ریبونوکلئیک پیام، ناقل و ریبوزومی نقش دارند. زنجیره RNA پیک حامل رموز ژنتیک یعنی لغات سه حرفی و جمله های رمز ژنتیک است (تصویر5) مولکول اسید نوکلئیک ناقل اسید آمینه های مخصوص خود را به شیوه خاص جذب و با خود به جایگاه حمل میکند. اصطلاحا به داخل کارگاه و اسید ریبونوکلئیک های ریبوزومی که در ساختمان DNA قراردارند- رشته چپ در تصویر شماره 4 آنها را در ساختار ژن بعد از شناسائی قرار میدهند. بازها و مولکولهای مورد نیاز را منتقل و مقدمات ذخیره سازی را فراهم میکند.
بنابراین با مطالب عنوان شده این دو رشته راست و چپ در محل هائی خاص و تکرار شونده درهم تلاقی میکنند و دوم RNA ریبوزومی با تحویل گرفتن اسیدهای آمینه و نوکلئوتیدها مقدمات کپی برداری را فراهم میکند.
حال که تا اندازه ای به سیستم ژنتیک آشنا شدیم مجددا به آیات اشاره شده بالا نگاهی می آندازیم و در باره آنها تفکر و تعقل میکنیم .سوره ق 16 الی 18
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ
مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
خداوند در درون انسان از رگ گردن به او نزدیک تر است، زیرا دو راست و چپ درهم تلاقی کننده متوالی ( متلقیان یعنی یتلقی را تکرار کردن ) در درون بدن انسان نشانده شده، عملی انجام نمی شود مگر اینکه رقیب مقدمات را فراهم و عتید آن را ضبط می کند. رقیب و عتید دو رشته DNA هستند که خداوند متعال در تمثیلی بیان فرموده. خداوند با روح خود در این تبادل اطلاعات امر خود را اجرا می کند و تمامی مکانیسم گرفتن داده ها و ضبط آن را هدایت میکند و نمونه آن در وحی به زنبور عسل اشاره شد. حال معنی یتلقی المتلقیان معنی علمی خود را پیدا میکند. دو متلقی کننده با عمل تکراری متلقیان در چپ و راست در بدن انسان نهاده شده که عمل ملاقات کننده تکراری را با هم دارند. این تاویل علمی و واقعی این آیات متشابه است که ما باید با ابزار علم آن را کشف کنیم نه در تخیلات ذهنی گذشتگان .
حدود چند میلیارد سلول در بدن انسان وجود دارد که در درون هسته آنها ژن قرارداده شده و این چند میلیارد ژن با هم رابطه ای سازمان یافته دارند. تصور کنیم اگر کوچکترین عملی را انسان انجام دهد در ژن ضبط می شود و هم زمان در یک آن در همه سلول ها این تغییر اطلاعات ضبط می شود. علم زیست شناسی این موضوع را بر گردن واکنش های شیمیایی انداخته است ولی در حقیقت هنوز علم رمز و راز مدیریت آن را کشف نکرده و سرعت پخش داده در تمامی چند میلیارد سلول در یک آن انجام می شود و امری محیرالعقول است که علم از روی آن می پرد. دنیایی از واقعیت های نهفته علمی در آیات قرآن وجود دارد که تنها با تفکر و تعقل و مقایسه با علم مربوطه فهمیدنی است نه با نظر گذشتگان. آیات زیر را نگاه کنیم و با علم روز قیاس کنیم-به مقاله راجرز پنروز دانشمند فیزیک نظر قرآن را تائید کرد مراجعه فرمایید.
کتاب مبین مرکز ضبط داده های ساختار مادی و اعمال انسان و تمامی موجودات زنده است
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ-بدرستیکه ما مرده را زنده می کنیم و کلیه آثار وجودی گذشته و حال او را در امام مبین (همان کتاب مبین است) هارد دیسک عظیم جهان خلقت می نویسیم. مرده ای که پوسیده و زمین آثار مادی او را بر باد داده و اثری از آن نیست تنها با اطلاعاتی که از بدن موجود زنده در هنگام حیات به مرکز داده های کتاب مبین منتقل شده زنده می شود. این با علم فیزیک کوانتوم و عالم غیب قابل درک است .قیامت و علم کوانتوم
آیات 1 الی 4 آن سوره توجه فرمایید.
ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ-- بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ- أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ- قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ
"قسم به قرآن مجید کافران می گویند اینکه ما مردیم و بدن ما خاک شد دوباره زنده شویم بسیار بعید است، بعبارتی می گویند چیزی و آثاری از بدن ما دیگر وجود ندارد چگونه ما دوباره زنده میشویم، خداوند میفرماید بله میدانم که زمین چیزی از شما باقی نمی گذارد اما نزد ما یک کتاب حفیظ است."
کتاب حفیظ تمامی داده های اطلاعاتی مورد نیاز برای زنده شدن انسان در آن محفوظ نگه داری شده و به زبان امروزی ذخیره شده است. نوشته های محفوظ، یا به زبان امروزی اطلاعات ذخیره شده،
بنابراین زنده شدن انسان با همین بدن مادی و بوسیله همین اطلاعات اتفاق می افتد. کتاب حفیظ در قرآن در ارتباط با کتاب مبین است که در آیات دیگری نیز به آن اشاره شده است. کتاب مبین در بسیاری از آیات مرکز داده های جهان آفرینش هم نامبرده شده و این کتاب حفیظ داده های مخصوص انسان است و میتواند یکی از فایل های آن بشمار آید.
روح ماموریت انتقال داده ها را بر عهده دارد و در ارتباط تنگاتنگ با مولکول های ژن موجود زنده است. روح من امر ربی است. موجود زنده از زمانی که از ماده بی جان به جاندار تبدیل می شود ژن اولیه در آن ایجاد می شود. باکتری های غیرهوازی بدون غشاء هسته و هسته اولین نفس حیات در زمین اولیه است و نفس واحده تک سلولی تکامل یافته با ژن کامل این تک سلولی اولیه است که حدود دو میلیارد سال بعد از آن خلق می شود که تمامی موجودات زنده از این نفس اولیه نشات میگیرند. این علقه است.
برای تداوم حیات موجود زنده باید ابتدا غذای فراوان خلق شود و سپس سلول اولیه حیات در آن مستقر شود. این را علم زیست شناسی یکی از موارد و شرایط ایجاد حیات می داند. قرآن بر روی پوسته جامد و داغ اولیه زمین اقوات غذای بیولوژیکی موجودات زنده را در چهار دوره برنامه ریزی کرد. براساس نظریه دانشمندان معروف تکامل و زیست شناسی نطفه اولیه حیات که تنها از ژن تشکیل شده بود در چهار مرحله ایجاد شد- اقوات ترکیبات آلی از چربی ها، نوکلئوتیدها، اسید های آمینه، قندها در چهار مرحله از ساده ترین مولکول های آلی تا ماکرو مولکول های زنجیره ای ژن ها در چهار دوره ایجاد شدند و در دوره آخر حیات در مولکول های ژن خلق الساعه ایجاد می شود. ماده بی جان به جاندار تبدیل می شود.
قرآن دمیدن روح را در ژن را در آیات زیر بیان فرموده است.سوره سجده
الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ (7) ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ (8) ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ-سجده-خداوند است که کل شیئ (کل جهان مادی ) را به نحو نیکو آفرید و خلقت انسان را از طین آغاز کرد و سپس نسل بعد از آن را از سلاله (ترکیبات مشتق شده از آب کم) قرار داد و سپس آن را سویته کرد و روح خود در آن نهادینه کرد و بعد از شکل دادن به اولین نفس حیات روح خود را در آن دمید.
در این مرحله نسل ایجاد شده بعد از نفخ من روحی هنوز اعضاء بدن ندارد. باکتری هوازی هسته دار با ژن DNA کامل که علقه است. اقرا بسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق
این علق تک سلولی هسته دار با غشاء هسته ای و غشاء سلولی کامل که بعد از ایجاد هفت آسمان جو زمین خلق شد و دارای توارث است و به طریق ژنتیکی و جنسیت تکثیر می پذیرد. هنوز اعضاء ندارد حتی قلب هم ندارد در پروسه تکاملی حیات در چند صد میلیون سال بعد صاحب اعضاء میشود. این را از آیات قرآن در آورده ام که به صراحت بیان کرده است. صلب و ترائب و داستان علمی این رخداد در سه و نیم میلیارد سال قبل.
اگر این پروسه را به درون رحم زن تصور کنیم، وقتی که آب مرد و اوول زن به لقاح می رسند از ترکیب آن دو نطفه ایجاد می شود و هسته اولیه ایجاد شده بعد از لقاح تمامی اعضای بدن را در مقیاس کوچک دارد و رشد آن شروع می شود و قلب نوزاد دو الی سه هفته کامل و شروع به ضربان زدن می کند. بنابراین این پروسه در زمین اولیه رخ داده است. تحولات درون رحم باز آفرینی خلق انجام شده است. برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد. خداوند تمامی زمینه ایجاد حیات را فراهم می فرماید که خود مفهوم بسیار گسترده ای دارد. سپس خلقت انسان را از طین آغاز کرد. پروسه خلقت انسان از شروع آن از طین تا ایجاد ترکیبات آلی شیمیایی حیات و مولکول های ژن در چهار مرحله اقوات برنامه ریزی می کند. بعد از بداء خلق الانسان من طین، نسل بعد از آن را که واکنش ها شیمیایی حیات است را از عوامل ساختاری آب که سلاله آب است (عامل هیدروژن و هیدروکسیل یا رسوب ایجاد شده در رس داغ) قرارداد و سپس آن را سویته کرد یا آراست و یا شکل داد. شکل دادن یعنی ابتدا ساختار مولکولی ژن یا نطفه اولیه را برنامه ریزی و مدیریت کرد ( قدر فیها اقواتها فی اربعه ایام) و سپس روح خود را در آن نفخه کرد. با نفخ فیه روحی در ماکرو مولکول زنجیرهای ژن، ژن بی جان به جاندار تبدیل میشود.بعد از ایجاد نطفه اولیه حیات که اعضاء ندارد .طی دوره تکامل زمان بر گوش و چشم و قلب در آن جاعل کرد ولی اندکی شکرگذار هستند.
بنابراین ژن با روح خداوند پیوند ناگسستنی دارد. روح امرخدا است و فرماندهی ژن را بر عهده دارد.
این نطفه اولیه همان نطفه امشاج است که از RNA حلقوی تشکیل شده و علم زیست شناسی آنرا DNA ناقص می داند و اخیرا علم کشف کرده که ابتدای تکامل DNA از RNA حلقوی و در باکتریهای اولیه بدون هسته و غشاء هسته ای بوده است .به مقاله نفخ من روحی در کدام جایگاه خلقت انسان رخ داده است مراجعه فرمایید. سید محمد تقوی اهرمی شهریور 1397 ویرایش جدید تیر ماه 1399ویرایش جدید مهر ماه 1403
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)