- توضیحات
- بازدید: 4970
مقدمه نوشتار
کلمه ماء در قرآن معنی آب میدهد با فرمول شیمیایی H2O در آیات چندی از قرآن مجید نقش آن در خلقت انسان و موجودات زنده بیان شده است. تمامی آیاتی که در آنها کلمه آب بکار رفته جزء آیات متشابه هستند و با علم زیست شناسی و زمین شناسی در خلقت انسان سر و کار دارند. بنابراین ظاهری دارد و باطن. تفاسیری که تاکنون ارائه شده ظاهر آیات را در نظر گرفته اند و به مفهوم باطنی آیات اشاره ای نشده است. نظراتی که در تفاسیر در باره خلقت انسان مطرح می شود همه مربوط به نظر گذشتگان در حدود هزار سال قبل است و با توجه به پیشرفت علم نظریه جدیدی که منطبق با علم روز باشد دیده نمی شود. تنها توجیه نظرات گذشته است. قرآن صراحتا تاکید می فرماید موضوعات را با علم آن بسنجید و با تصورات ذهنی برای دستیابی به حقیقت آیات راه به جایی نمی برید .
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
کسانیکه به آخرت ایمان ندارند- فرشتگان را با کلمه ای که نام مونث از آن استنباط می شود نامگذاری کرده اند-از کلمه ای استفاده می کنند که زن بودن از آن در اذهان تداعی می کند مانند فرشته که متاسفانه با وجود ممنوع کردن استفاده از کلمه فرشته به جای ملائکه در همه تفاسیر کلمه فرشته را می آورند. اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت می کنند- لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى.درحقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد (یا راه به جائی نمی برد). وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
بنابراین تصورات ذهنی یا خیالات که مبتنی بر علم نباشد وَ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ برای رسیدن به واقعیات گزینه درستی نیست.
آب فاکتور اصلی ایجاد حیات است
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْء حَيّ- خداوند تمامی موجودات زنده را در آب خلق کرد( توجه فرمایید من دو وجه دارد از و در). این یک قانون کلی حیات است. هرجا آب باشد زندگی است.
خداوند در آیاتی می فرماید.خلق الانسان من طین-خلق الانسان من نطفه –خلق الانسان من ماء مهین –خلق الانسان من سلاله من مائ مهین - خلق من ماء دافق.
ما اگر از علم برای روشن شدن موضوع آیات فوق کمک نگیریم نمی توانیم دلایل منطقی ارائه دهیم که بالاخره آب نقش اول را دارد یا نطفه، طین، ماء دافق و ماء مهین. مفاهیم این کلمات کلیدی در علم زیست شناسی چیست و دارای چه هویتی هستند و در چه زمانی در حیات انسان نقش داشته اند. کلمات در بیان مفاهیم نقش اساسی ایفا می کنند. بطور مثال. آیه وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء که چنین ترجمه شده "خدا هر جنبنده ای را از آب آفرید. "از آب درست است یا در آب این دو مفهوم مختلف است. حرف اضافه" من" در آیات قرآن دارای چند وجه است در و از به این آیات نگاه کنیم- من به معنی در- أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ- نشان دهید كه در زمين چه چيزى را آفريده اند- و به معنی از-یغفرلکم من ذنوبکم-از گناهان خود استغفار کنید. حال کدام معنی بر اساس نظر قرآن درست است و مفهوم علمی می دهد یا خیر. مثلا می توانیم اینطور ترجمه کنیم که خداوند تمامی دابه (دابه در قرآن جانداران معنی نمی دهند، مفهوم ریز جنبندگان است که اجداد اولیه تمامی جانداران در خشکی است) در آیه 38 سوره انعام خداوند آنها را هم ردیف ملائکه و جدا از انسان و پرندگان نام برده است ) را در آب آفرید. به مقاله دابه و نقش آن در تداوم حیات از نظر قرآن.
دابه مشمول خلق بعد از خلق قرار گرفته است. بنابراین خلقت دابه از آب درست نمی باشد. با قرآن و علم مطابقت ندارد. در ترجمه آیات دقت لازم باید صورت گیرد با یک جابجائی کوچک مفهوم آیه عوض می شود. خداوند انسان را ابتدا بیرون از آب و در میان جسم سخت (صلصال و صلب) و جسم نرم (حما مسنون و ترائب) آفرید و سپس در آب قرار داد. اگر در این آیه دقت و تعقل کنیم حما مسنون و صلصال یک مرحله بسیار مهم در سرنوشت خلقت انسان است که خداوند به ملائکه اعلام فرموده.
واذ قال ربك للملائكة انى خالق بشرا من صلصال من حمامسنون-حجر28. اگر خداوند متعال تمامی موجودات زنده را از آب آفریده باشد، صلصال یا سفال خشک بدون اب و حما مسنون توده سیاه رنگ نرم چسبیده بر روی آن را چطور توجیه کنیم. بنابراین هر حرف و هر جمله در قرآن دقیقا تعریف یک دوره خاص در سرنوشت خلقت انسان است. مقایسه نطفه و سفال خشک بدون آب چه مفهومی می دهد. خداوند انسان را از نطفه آفرید و جمله دیگر خداوند انسان را از صلصال من حما مسنون آفرید. مطلب دیگر در مورد ماء دافق برداشتی که تمامی مفسران به آن استناد کرده اند. نطفه مرد است که در رحم زن ریخته می شود. این نظر به تفسیر گذشتگان آنهم حدود هزار و چهارصد سال قبل بر می گردد که ما فقط راوی نظر آنها بوده ایم. اگر آیات در باره خلقت انسان را با آخرین نظریه علم زیست شناسی مقایسه کنیم تمامی شبهات ایجاد شده برطرف می شود و یک همآهنگی خاصی بین آیات به وجود می آید.
نظر قرآن بر اساس علم و نقش ماء دافق در خلقت حیات
خداوند جرقه ایجاد حیات را در صلصال و از حما مسنون به عنوان یک مجموعه قرارداد و این اتفاق در آخرین دوره اقوات یا دوره چهارم اقوات به وقوع پیوست. این حادثه بر اساس آیه 10 سوره فصلت هنگامی که رواسی به معنی پوسته جامد زمین بر روی زمین قرار گرفت حادث شد و نطفه اولیه حیات در این مجموعه خلق شد و جرقه ایجاد حیات هم ماء دافق بوده است که بین صلصال کلفخار سفت و سخت و حما مسنون توده سیاه نرم خارج گردید و سپس خداوند این نطفه خلق شده را در آب قرار داد. بنابراین وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء-خداوند خلقت تمامی جنبندگان را درآب قرارداد.
وهوالذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا-خداوند است که بشر را در آب آفرید و برای آن نسب و صهرا قرارداد.
وجعلنا من الماء كل شی حى-خداوند تمامی موجودات زنده را در آب خلق کرد. ابتدا خلقت انسان از خاک رس خالص شروع میشود –
بداء خلق الانسان من طین و سپس نطفه در درون سفال و حما مسنون خلق و سپس در آب قرار داده می شود و سپس این نطفه را در جایگاه استوار یا غشاء سلولی قرار میدهد، قرار مکین، هدف از ایجاد حیات از نظر قرآن خلق انسان بوده است
بنابراین ماء دافق همین آب خالص با فرمول شیمیایی H2O است که در پروسه خلقت انسان در زمین اولیه نقش داشته است. خداوند در قرآن روند پیدایش خلقت انسان را در زمین اولیه را بیان میکند نه رشد نطفه در رحم. به مقاله مفهوم واقعی منی ،مائ مهین ،حما مسنون ،صلصال ،نطفه و صلب و ترائب در قرآن مراجعه فرمایید. با استناد به آیات قرآن و مطابقت با علم روز بحث را ادامه میدهیم تا تفاوت این دو دید روشن شود.
ماء دافق
ماء دافق فقط یک بار و در سوره طارق بیان شده است. طارق چیست " وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ " ابتدا معنی آن را باید بدانیم تا به ماء دافق برسیم. از سیاق چند آیه اول سوره طارق چنین بر می آید که طارق یکی از سیستم های حفاظتی است که خداوند برای نفس واحده در ابتدای خلقت تک سلولی حیات قرار داده است." ان کل نفس لما علیها حافظ " است. به مقاله طارق سیستم حفاظتی تک سلولی های اولیه حیات است مراجعه فرمایید.
وَالسَّمَاء وَالطَّارِق- وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ - النَّجْمُ الثَّاقِبُ- إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ- فَلْيَنظُرِالْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ- خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ- إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
قسم به آسمان و تاریکی حفاظت کننده آن و تو چه دانی طارق چیست ستاره ثافب است (که نور آن تاریکی را می شکافد وقتی حفاظ برای حفاظت نطفه بود نور ستاره ثاقب از آن عبور نمی کرد) که ما برای هر نفسی حافظی قرار داده ایم (به طارق برمیگردد که خداوند برای حفظ اولین نطفه حیات در زمین اولیه آسمان را دودی و تاریک کرد و رویداد بسیار مهم در خلقت انسان است). پس انسان بنگرد از چه آفریده شده در اّبی خارج شونده که از بین جسم سخت و نرم بیرون میرود و خداوند قادر است آن را بر گرداند. تمامی مفسران محترم آیات 5 الی 7 سوره طارق ا بدون لحاظ کردن چهار آیه اول تفسیر کرده اند. فلینظر که در دنباله این چهار آیه می آید ارتباط تنگاتنگ دو بخش آیات را بهم نشان میدهد.
ما در قرآن صلصال کالفخار و حما مسنون داریم که محل بروز با شکوه ترین رویداد حیات است جاندار از بی جان. صلصال جسم سخت است و حما مسنون جسم نرم و ماء دافق هم همین آب خالص است. علم این را می گوید و اخیرا به موضوعی داغ برای علم زیست شناسی تبدیل شده است به مقاله پیدایش حیات و راز های علمی آن در قرآن مراجعه فرمایید.
آیا روی این آیات تاکنون تفکر کرده ایم-آیا آیه إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ، خداوند می فرماید وقتی نطفه مرد ریخته شد قادر هستیم آن را بر گردانیم. تا کنون چنین اتفاقی افتاده که نطفه ریخته شده به محل قبلی بر گردد. آیا این مفهوم می تواند درست باشد تفکر و تعقل کنیم. چرا در متن آیات تفکر نمی کنیم. موضوع با این عظمت در قرآن را فدای تصورات ذهنی کرده ایم. بعلاوه در آیات فوق می فرماید ماء دافق از بین صلب و ترائب به عنوان یک مجموعه خارج می شود. برخی برای توجیه نظر گذشتگان إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ را به انسان بر می گردانند. این انسان هنوز خلق کامل نشده که به قیامت برود 4 میلیارد سال دیگر باید بگذرد تا کامل شود. انسان به صورت تک سلولی اولیه حیات است.
این مجموعه از هم جدا نمی باشند. محل بروز ماء دافق بین جسم سخت و نرم در یک زمان بوده است. اگر ماء دافق اب مرد باشد، مرد و زن دو پدیده جدا از هم هستند. خداوند نفرموده ماء دافق از یکی ایجاد و در دیگری ریخته میشود. این مفهوم با آیه همخوانی ندارد. پس معنی ماء دافق و ماء مهین نمی تواند مفهوم آب مرد را بدهند و منظور خداوند ایجاد حیات است که آن را برمیگرداند. حیات را می آفریند و آن را برمیگرداند. که منظور برگرداندن حیات است برای رسیدن به قیامت. رجعه دقیقا به ماء دافق برمیگردد که در حیات نقش اساسی داشته است.
ماء دافق در اثر واکنش شیمیایی ایجاد اولین تک سلولی حیات دفع شده است
ماء دافق می تواند مولکول های آبی باشد که در اثر واکنش شیمیائی مولکولهای زنجیره ای نوکلئوتیدها پروتئین ها و قندها که به صورت مونومر یا مولکول های تکی بودند که با یکدیگر واکنش داده اند و به ماکرو مولکول های آلی تبدیل شده اند برای به وجود آوردن هسته اولیه د.ان.آ و نتیجه این واکنش ها خروج آب از آنها است. این واکنش در (در سنگ رس داغ) سفال داغ در ابتدای تشکیل پوسته جامد زمین اتفاق می افتد. پیدایش حیات و علم زیست شناسی در قرآن
این اتفاق و تطبیق آن با علم اعجاز مهم قرآن است که ما سعی نکرده ایم آیات قرآن را با علم روز و آخرین نظریه پیدایش حیات مقایسه کنیم چرا؟ برای اینکه در آیات متشابه قرآن اسیر نظر گدشتگان شده ایم و آیات خداوند را فدای آن کرده ایم. مهین معنی کم میدهد یعنی همین مقدار آب کمی که در مولکول ها بوده خارج می شود. اگر در محیط واکنش آب می بود این واکنش انجام نمی شد و حیات در کره زمین شکل نمی گرفت و این شاهکار خلقت انسان است و اعجاز قرآن که محل و زمان تشکیل جاندار به بی جان را به ما نشان میدهد. این که خداوند می فرماید ما انسان را در ماء مهین آفریدیم خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ اشاره به این رویداد است
اگر شرایط برای خروج آب از واکنش شیمیایی تبدیل مونومر ها به مولکول های زنجیره ای فراهم نمی شد تعادل شیمیایی بسمت مولکول های مونومر برمی گشت و حیات تشکیل نمی شد و اشاره قرآن به إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ دقیقا به این امر حیاتی است. ماء دافق برگشت پذیر می شد و خداوند قادر است تشکیل حیات را بر گرداند
وقتی چنین تاویلی با استناد به آیات قرآن و مطابق علم روز زیست شناسی از قرآن داریم نظرمان را به روز کنیم
أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ- فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ-آیا شما را در آب کم و ناچیز (ناچیز از نظر مقدار است نه پست بودن) نیافریدیم و آن را در قرارگاه محکم و استوار قرار ندادیم (غشاء سلولی) تا زمان مقدر شده بر اساس تقدیر( و برنامه ریزی الهی) و بر تقدیر و برنامه ریزی خود فائق آمدیم و چه برنامه ریزی توانائی انجام دادیم.
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی- آیا انسان نطفه تقدیری نبود که مقدر می شود. آیا انسان نطفه تحت برنامه ریزی و نرم افزاری الهی (تقدیر الهی) نبود که مقدر می شود (به بار می نشیند). بنابراین ماء دافق و ماء مهین همین آب است. تمثیل زیبائی است خداوند با آیات متشابه که ظاهر دارد و باطن مطلب بسیار مهم در قالب کلمات کلیدی بیان می کند. همه قوانین طبیعت امر و دستور خداوند است در طبیعت نهادینه شده و علم آن را هم به انسان عطا کرده و کشف و تحقیق و در آوردن موضوعات را به انسان واگذار کرده و در 1400 سال قبل گریزی به این موضوعات میزند و می فرماید در آن تفکر و تعقل کنید. حال با کشف علم کلمات خداوند تاویل می شود. برخی کوتاه فکران می گویند اگر خداوند علم این ها را داشت چرا واضح بیان نکرده، مثلا فرمول آب را می داده و پروسه واکنش شیمیایی هم شرح میداده. هدف آن بوده که با پیشرفت علمی ما کشف خودمان را از قرآن بیرون و به حقانیت خداوند ایمان بیاوریم. بنابراین کسانی که وحی را رویای رسولانه می پندارند و وحی را یک اصل مسلم قرآن را زیر علامت سوال برده اند کمی فکر کنند و آیات قرآن را مطالعه کنند و روی آن فکر کنند و در سیاق آیات توجه کنند که این کلمات وحی است و خداوند میدانسته چه میگوید شما ها با علوم طبیعی بیگانه هستید و نظر گذشتگان را معیار سنجش خود قرار داده اید نه آیات خداوند را. سید محمد تقوی اهرمی مرداد 1396 ویرایش جدید اسفند 1397 ویرایش جدید تیر ماه 1399،آذر 1401
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 9044
چکیده مطلب
فـاطـرالسـمـوات والارض جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا ومن الانعام ازواجا يذروئكم فيه ليس كمثله شىء وهوالسميع البـصـيـر
در این آیه شریفه جمله لیس کمثله شیئ آمده که در تفاسیر و ترجمه ها آن را به خداوند نسبت میدهند. از آنجائی که این نسبت دادن به خداوند با مفاهیم قرآنی در باره ذات باری تعالی همخوانی ندارد، فلاسفه و عارفان و شاعران بحث های مفصلی و هرکدام با تغییرات در مفاهیم این جمله سعی نموده اند آن را توجیه نمایند و من در این نوشتار با توجه به کل جملات این آیه، نظری مخالف با این که این جمله به خداوند ارتباط پیدا می کند دارم که ذیلا دلائل خود را صرفا برای تشحیذ ذهن بیان میکنم
مقدمه نوشتار
برای روشن شدن مطلب اشاره کوتاهی به کلمات فاطر و سماوات والارض داشته باشم. سماوات و الارض در قرآن دارای دو مفهوم است کائنات و هفت جو زمین و زمین به عنوان یک مجموعه که حیات را در دل خود دارد (سماوات آسمان هفت گانه یا هفت طبقه جو زمین). با توجه به سیاق آیه میتوان به یکی از این دو معنی رسید. فاطر ایجاد از انبساط معنی میدهد. بنابراین در این جا منظور آیه کائنات است یا کیهان. برای آشنائی بیشتر با کلمات بدیع، فاطر، و خلق السموات و الارض به مقاله بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید. چرا ما باید به این کلمه بپردازیم و ابتدا مفهوم آن را بیرون آوریم، آیه مبارکه با این کلمه شروع شده و بقیه مطلب ریشه در آن دارد.
خداوند متعال شیی نیست و شیی تداعی تظاهرات ماده را میدهد و او فرا تر از این است که خود را با شیئ مقایسه کند. به استناد آیه فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ-امثال و تشبیه را برای خداوند قرار ندهید خداوند میداند (که در آیات چه میفرماید) ولی شما نمی دانید. معنی لیس کمثله شیئ این است "نیست هم مانند او شیئ " یا هیچ شیئ ای هم مانند شی او نیست. این یعنی خدا شیئ است و هیچ شیئ ای مانند او نیست. در صورتیکه این مقصود آیه نمی تواند باشد. این دلیل محکمی است که ما باید در برداشت خود از این آیه شک کنیم. مثالی از خود قرآن داشته باشیم. سوره توحید سوره با عظمتی است ظاهر دارد و باطن. در این سوره بحث علمی هر دو مورد را ( مفهوم فاطر و لیس کمثله) بررسی میکنیم تا مفهوم این آیه روشن شود.
خداوند در سوره اخلاص خود را اینطور توصیف می کند. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- اللَّهُ الصَّمَدُ- لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ- وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ- ابتدا خداوند خود را احد مینامد و صمد و برای تکمیل احدیت و صمدیت خود، لم یلد و لم یولد را می آورد. بر خلاف ماده که مرکب است او مرکب نیست چیزی از او منشعب نمی شود و از چیزی هم به وجود نیامده و ماده که تو خالی است ولی خداوند توپر است که باز هم خود را از خاصیت تو خالی بودن ماده مبرا می داند. در آیه آخر میفرماید "نمی باشد برای او همتائی از احد. این جمله معنی این می دهد که هیچ احدی احد خداوند نیست. یعنی احد وجود دارد ولی مانند احد خدا نیست. مقایسه با چیزی کردن موید این است که خود از جنس آن چیز باشد.
خداوند در اینجا خود را با احدی که وجود دارد ولی مانند احد خداوند نیست مقایسه میکند. حال چرا اینجا احد در برابر احد خداوند وجود دارد و آن چیست به آن اشاره میکنم. ما در قرآن کلمه احد فراوان داریم به معنی کسی است که اکثرا خطاب به کفار است مثلا- وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ –توبه 6 ولی احدی که منظور صفت ذاتی خداوند است فقط یک بار و در این سوره آمده است. احد با سکون دال، قبل از آن هم در عربی بکار نرفته است و معنی کاملا خاص دارد و با احدی که در آیه بالا اشاره شد هیچ ارتباطی ندارد.
احد در اینجا قابل مقایسه با احد در سایر آیات نیست. از سنخ آنها نیست و نباید مقایسه شود آیا خداوند آنها را یعنی مثلا کفار را با خود مقایسه میکند. کمی درباره آیات تفکر کنیم. آیا کلمه شیر همه جا یک معنی میدهد. شیر به معنی خوراکی و شیر به معنی حیوان. این کجا و آن کجا. از این نوع کلمات فراوان یافت می شوند. هیچ کلمه ای با این احد که توصیف ذاتی خداوند است قابل قیاس نیست. اینها معنی ظاهری آیات است. معنی باطنی آیات بسیار فراتر از معنی ظاهری است. ما ابتدا باید آنچه خداوند در قرآن فرموده را درست درک کنیم و بعد درست ترجمه کنیم و بعد به تفسیر و تاویل آن بپردازیم. متاسفانه در کلیه ترجمه ها معانی را دقیقا ترجمه نمی کنند و کلمه ای را می گذارند که مقصود مترجم را بیان کند نه مقصود ذات باری تعالی، اصطلاح جا افتاده در اذهان را به جای معنی کلمه می گذارند.
خداوند دقیقا می داند چه می فرماید و میداند چطور کلمات را انتخاب و چینش کند و حتما از آوردن کلمات مقصود خاصی را دارد. این که درباره لیس کمثله شیئ بگوییم خداوند "ک" را به مثله ای اضافه کرده ولی در معنی آن تغییری نمی کند. میگویند حرف اضافی است که بودن و نبودن آن اثری در جمله ندارد و از این قبیل توجیه ها ما را از مفهوم واقعی آیه دورمیکند.
از آنجائیکه ما به سیاق آیات توجه ای نمی کنیم و باطن آیات را نمی دانیم از تصورات ذهنی خود کمک می گیریم و معیار سنجش ما نظر گذشتگان است، خودمان مطلب نو و جدیدی به آن اضافه نمی کنیم و تنها راوی نظرات گذشتگان هستیم. البته منظور من آیات متشابه قرآن است که با علوم طبیعی سر و کار دارند. مثلا خداوند از بیان سوره اخلاص چه مقصودی داشته است. احد و صمد را چرا انتخاب کرده است. ابتدا به آیات سوره اخلاص توجه کنیم و سعی کنیم با استعانت از علم روز به باطن آیه دست پیدا کنیم. البته این مطالب را که عنوان میکنم نظر من است و من به این نتیجه رسیده ام و برای تشحیذ ذهن آن را بیان میکنم و دلائل خود را براساس اول تفکر و تدبر در آیات و دوم استفاده از علم روز می آورم. ابتدا معنی احد و صمد.
معنی احد و صمد
احد معنی خودش را میدهد ( در وجود آن نهفته) و صمد هم دارای معنی توپر و خالی نبودن است. معنی این دو کلمه مکمل یکدیگرند. هر 4 آیات سوره توحید از صفات ذاتی خداوند میگویند. اینکه بگوییم صمد یعنی سروری و آقایی با آیات جور در نمی آید. سروری صفت توصیفی است. احد و صمد هردو در قرآن فقط یک بار آمده. در باره صمد فقط اشاره میکنم به روایتی از حضرت امام حسین (ع) و امام زین العابدین(ع) و درباره احد و نقل قولی از دانشمند بزرگ اسلام ملا صدرا
در روایتی از حضرت امام حسین (ع ) معنی صمد چنین آمده:
الصمدالذی قد انتهی سودده و الصمد الذی لا یاکل و لا یشرب، و الصمد الدائم الذی لم یزل و لا یزال، الصمد الذی لا جوف له و الصمد الذی لا ینام (1
" صمد کسی است که در نهایت سروری و بزرگی باشد و کسی است که نمی خورد و نمی آشامد و نیز کسی است که پیوسته بوده و خواهد بود صمد کسی است که تو خالی نیست و صمد کسی است که نمی خوابد" در حقیقت حضرت تمامی معانی صمد را ذکر کرده از جمله پیوسته بودن و تو خالی نبودن. در بین این معانی باید نگاه کنیم معنای که با آیات تطبیق داشته باشد انتخاب کنیم، یعنی صفت ذاتی باشد. پیوسته و تو خالی نبودن صفات ذاتی است.
در کلام حضرت امام حسین (ع) یک نکته جالب است و آن پیوسته بودن و توخالی نبودن صفت ذاتی باریتعالی و معنی بارز و اصلی صمد هم همین است، تو خالی نبودن میتواند معنی تو پر بودن نیز بدهد. این بدان مفهوم نیست که ذات خداوند تو پراست که خداوند ازهر صفتی مبرا است تو پر بودن نفی تو خالی بودن است که از صفات ماده است ولی این معنی را میدهد که توپری از ذات خداوند سرچشمه میگیرد. ماده و جهان مادی از چگالی مطلق یا صمد خلق شده اند و به آن باز می گردند و در آن محو میشوند. کیهان از خدا آغاز شد از صمدیت و احدیت این را علم فیزیک مدرن میگوید منتهی علم فیزیک کلمه خدا را به کار نمی برد ولی صفت او را ذکر میکند. کیهان از فشردگی مطلق یا پیوستگی مطلق و احدیت ایجاد شد.
اکنون روایتی از حضرت امام زین العابدین علی ابن الحسین(ع) نقل میگردد (2 از حضرت در باره سوره توحید پرسیدند فرمود " در آخرالزمان گروه هائی متعمق خواهند بود پس خدای عزوجل قل هوالله احد الله الصمد و آیاتی از سوره حدید تا قول خداوند و هو علیم بذات الصدور را فرو فرستاد (برای گروهی از آیندگان که مفاهیم آن را درک میکنند) هر که فرا تر از آن قصد کند هلاک شود(3. در این روایت متعمق اقوامی هستند که براساس دانائی و علم فکر میکنند، و قوانین خلقت را بر اساس علوم تجربی کشف میکنند ، یعنی دانشمندان علوم طبیعی
حضرت امام سجاد (ع) چقدر زیبا بیان فرموده چیزی که علم آن را نداریم تفسیر نکنیم شاید این آیه برای آیندگان باشد که علم آن را پیدا میکنند. خداوند درآیه 27 سوره نجم میفرماید.
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
کسانیکه به آخرت ایمان ندارند-ملائکه را مونث نامگذاری کرده اند (فرشته)- اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت میکنند. در حقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد یا راه به جائی نمی برد. وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا بنابراین تصورات ذهنی یا خیالات که مبتنی بر علم نباشد وَ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ برای رسیدن به واقعیات گزینه درستی نیست.
مطلبی هم از ملاصدرا در این باره بیان کنم. احد باین معنی است که خداوند در صفات خود همانند ندارد و به معنی بسیط بودن ذات باریتعالی است (پیوسته بودن) و ذات باریتعالی باین جهت احد میگویند که تمام تعینات و مفهومات (هر تعریف مادی) حتی مفهوم ذات نفی میشود و این مرتبه هیچ نام و نشانی ندارد (4. احد باین معنی است که خدا در صفات خود همانند ندارد و بمعنی بسیط بودن ذات اللهی است. بنابراین عارفان از جمله ملا صدرا برای خداوند مراتبی قائل هستند یکی از آنها مرتبه احدیت است که به غیب مطلق نیز تعبیر می شود و ذات باریتعالی باین جهت احد گویند که
تمام تعینات و مفهومات حتی مفهوم ذات و معرفت و هویت (همه از مفاهیم ماده است) در این مرحله نفی میشوند و این مرتبه هیچ اسم و نشانی ندارد. دقت نماییم ملاصدرا در زمان خود این جمله را که هاوکینگ درباره سینگولار و سینگولاریته گفته اشاره کرده است. ولی سخن ملاصدرا هیچ جا به میان نمی آید چرا که نظریه پردازی در جامعه علمی ما مدت ها است که مرده. ولی غرب به نظریه پردازی ارج می نهد. علم به مطلب ملاصدرا رسیده و این محدوده را که به تعبیر ملاصدرا هیچ نام و نشانی ندارد را نام گذاری می کنند به انگلیسی سینگولاریته و سینگولار تعریف می کند یعنی احد و احدیت. تمامی تعینات مادی در سینگولاریته نفی می شود. این را ملاصدرا به عنوان تعریف احد واحدیت میگوید و علم فیزیک اخیرا در بیگ بنک از کلمه سینگولار و سینگولاریته استفاده کرده که به فارسی تک و تکینگی و به عربی احد و احدیت معنی میدهد. چرا این کلمه را ابداع کردند، برای اینکه در بحث ریاضیات و علم فیزیک به محدوده ای رسیدند که معادلات و مفاهیم مادی جواب نمی داد. در مدل استاندارد کیهانی هم به این محدوده رسیدند و اسم آن را گذاشتند سینگولاریته کیهانی و گفتند در این نقطه تمامی تعینات مادی نفی میشود ملاصدرا که دانشمند متفکرومتعقل بود این مطلب را از قرآن گرفت.
همه تعاریف ماده از جمله قوانین چهارگانه فیزیک در احدیت از بین می روند و به انرژی ناب تبدیل میشوند که از صفت ذاتی خداوند متعال است. فشردگی مطلق از ذات باری تعالی منشاء شد و کیهان ابداع گردید از هیچ (از نظر تعریف مادی می شود هیچ). حال چرا دانشمندان فیزیک دقیقا همان کلام ذاتی خداوند که احد و صمد است را انتخاب کردند ؟ شما روی آن فکر کنید. خداوند میفرماید الله نور السموات و الارض و در آیه نور، نور خود را در تمثیل زیبایی بیان میکند که مانند نور ستاره پر نور کوکب دری است. این نور از نوع انرژی است و نه آتشی که از روغن زیتون تولید می شود. نور خدا از نوع انرژی است ولی این انرژی نیست نورعلی النور است. انرژی ناب است. خدا با نور خود کیهان را خلق کرد و با نور خود هدایت آن را بر عهده دارد و با نور از نوع دیگری هدایت انسان را نیز انجام میدهد. این نور از صفات ذاتی خداوند تجلی میکند.
چطور علم به کلمه سینگولاریته یا احدیت رسید.
دانشمندان کشف کردند که کیهان دارد منبسط می شود ابتدا انبساط کیهان را دنبال کردند و گفتند، از آنجائی که جهان مادی دارد همینطور انبساط پیدا می کند، پس باید زمانی این انبساط از یک نقطه بینهایت کوچک شروع شده باشد و بدین طریق پس از بررسی های علمی به بیگ بنک رسیدند. این کلمه در حقیقت در یک دهه گذشته اختراع شد. چرا دقیقا همان کلمه ای که خداوند در 1400 سال پیش برای توصیف خود بیان کرده بود را بکار بردند. این جا است که اعجاز قرآن معنی پیدا میکند. به مقاله خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد مراجعه فرمائید.
این مطالب باطن سوره اخلاص است که با علم فیزیک همخوانی دارد. وقتی از دید علم به آیات نگاه کنیم میتوانیم مطالب نو از آنها کشف کنیم .حال برگردیم به آیه 11 سوره شوری و معنی لیس کمثله شیئ
معنی لیس کمثله شیئ
فـاطـر السـمـوات و الارض جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا و من الانعام ازواجا يذروئكم فيه ليس كمثله شى ء و هو السميع البـصـيـر
خداوند بازکننده کیهان (کیهان از ابتدای انبساط ایجاد شد قبل از آن در محدوده احدیت یا سینگولاریته بود)، برای شما از خودتان جفت و برای چارپایان هم جفت قرارداد، در آن (حیات زمین) شما (انسان و چهارپایان را) را در زمین از ریز ذرات شکل می دهد (ذرائکم فی الارض شما را از ریز ذرات در زمین شکل دادم) خداوند سمیع و بصیر است. اشاره آیه به این مطلب مهم علمی است که حیات مانند انسان و حیوانات تنها در زمین است (ممکن است حیات به شیوه دیگری باشد ولی کمثله در زمین نیست) و در هیچ جای کیهان حیات دیگری مانند آنچه در حیات زمین است وجود ندارد. حیات در هرجا که شرایط زمین را دارا باشد ایجاد می شود و حیاتی که خداوند نظر دارد حیات در کره زمین است که منجربه تکامل انسان شد. اصل عدم قطعیت در مورد زمین هم صادق است دو زمین که دارای مختصات کاملا یکسان باشد در کیهان وجود ندارد. بنابراین حیات آنها هم اگر وجود داشته باشد شبیه هم نیستند. هیچ دو انسانی که دارای اثر انگشت یکسانی داشته باشند وجود ندارد و این اعجاز خلقت است. برای اثبات این نظر توجه شما را به مطالب زیر جلب میکنم. این مقاله را من در سال 1396 نوشتم که مطالب جدیدی به فکر من رسید ولی مطلب بالا را عوض نمی کنم اصلاحیه ای بر آن مینویسم. چرا ؟ برای اینکه یک نفر محقق باید دائم فکر کند و تحقیق و مسلما نظرات عوض می شوند و اصلاحیه در زیر آورده میشود.
"فطرنی یعنی خداوند من را از درون انبساط کیهان باز کرد و کلمه فطرنی در آیات دیگر هم آمده. یذروکم یعنی از ریز ذرات ایجاد شدن و معنی کشت نمی دهد. خداوند انسان را از درون انبساط کیهان شروع به انشاء کرد و در زمین نتیجه آن ایجاد حیات است که انسان و چهار پایان و زوج آنها در آن خلق شدند. بنابراین یذروکم با فطرنی در معنی مترادف هستند. در درون محدوده قبل از انبساط ذرات بنیادی حاکم بودند و خداوند از زبان حضرت ابراهیم میفرماید چرا من خدایی را نپرستم که من را از درون محدوده پلانک یا قبل از انبساط کیهان باز کرد و در زمین حیات داد. هدف ایاد کیهان خلق حیات در زمین و درون آن انسان است بنابراین طبیعی است که همچو حیاتی فقط مختص زمین است و در کیهان مثل و مانند ندارد"
اول- آوردن کلمه فاطر السموات و الارض در آیه باید دلیلی داشته باشد. خداوند کلمات را در جای خود برای منظور خاص بیان میکند. مفسرین به این نکته اصلا توجه نکرده اند. خداوند انشاء حیات را از انبساط کیهان می داند. انشاء و یذرو دو عامل ایجاد و تکامل است. خداوند ابتدا خلق میکند و سپس سامان میدهد.خلق فسوی خلق میکند و سپس سوی میکند. "سوی" همان انشاء و یذرو است که بعد از خلق صورت میگیرد.
به آیات زیر توجه فرمایید. َ
مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-
إِذْ قَالَ إِبْرَهِیمُ لاَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنی بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ
إِلا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ-قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة-
چرا خدایی را که من را از انبساط شروع به پیدایش کرد را نپرستم. فطرنی معنی ایجاد از انبساط است. ماده از اول انبساط کیهان به وجود آمد و پس از حدود سه دقیقه سنگ بنای مواد اولیه و مهم ساختار کیهان خلق شد 75 درصد اتم هیدروژن و 24 در صد اتم هلیوم و برنامه خداوند هم از ابتدا بر ایجاد آب قرار داشت. عرشه علی الماء. بنابراین بر اساس این آیات حیات و درون آن انسان از ابتدای انبساط کیهان آغاز به انشائ شدن کرد. معنی فاطر السموات و الارض در ابتدای این آیه روشن می شود و موضوعات بعدی هم به این دو کلمه ارتباط دارد. تفکر و تعقل در آیات گره گشای رموز نهفته در آیات متشابه است.
هیدروژن یک سلاله از ماء است و سلاله دیگر آب هیدروکسیل است (H,OH) مدیریت ساختاری جهان را بر هیدروژن قرارداد. به مقاله خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قرآن مراجعه فرماِید.
دوم- جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا و من الانعام ازواجا بیان گر چه موضوعی است چه ارتباطی با فاطر السموات و الارض دارد .استمرار حیات است (از نفس خودتان برای شما جفتی و برای چهارپایان هم جفتی قرار دادم. چرا خداوند در بحث خلقت انسان چهارپایان را هم دخالت داده است یک موضوع مهمی است که باید بررسی شود دلیل علمی خاص خود را دارد که انشاءالله در مقالات بعدی به آن اشاره میکنم) استمرار حیات مسلما از جفت گیری این دو جنسیت نر و ماده تکثیر می یابد. عامل ارتباط نر و ماده هم نطفه نر و نطفه ماده (اوول) است. وقتی این دو با هم می آمیزند جنین در شکم استقرار می یابد نه قبل از آن و اساس استمرار نسل بر هر دو نهاده شده نه فقط بر آب مرد. بعلاوه این جا از خلق کردن ذکری به میان نمی آید.
حیات خلق شده و استمرار آن قرار دادن دو ساختاری است که شکل می گیرد و رشد میکند. کدینگ رشد در ژن نهفته است و روح آن را فرمان میدهد. در آیات متعددی نفخ من روحی قبل از شکل گرفتن (جعل) سمع و بصر و فواد است. بنابراین می فرماید از زمان فطرهن شما یذروئکم شدید و در زمین نتیجه یذروئکم در ایجاد حیات تجلی یافت.
يذروكم فيه. این فیه سموات و الارض به معنی کیهان است که زمین هم جز آن است چرا این جا زمین هم جزء می آید. برای بیان لیس کمثله شیئ است. باید توجه داشت قبل از انبساط کیهان ماده خلق نشده بود همه ذرات بنیادی در هم ادغام شده بودند و در فضای بی نهایت ریز، به محض انبساط قوانین چهارگانه فیزیک در مکان بعد از انبساط به صورت ملائکه جاعل میشوند، شروع به خلق شدن می کنند. ساختار شیمیایی زمین و موجودات زنده در آن جا شروع به ایجاد میکنند. برای همین منظور خداوند در تمثیل های زیبا و پرمفهوم از بیان حضرت ابراهیم این موضوع مهم علمی را بیان می فرماید. حال مجددا به آیات فوق نگاهی کنیم. الا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ-قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة-خداوند است که من را فطرنی کرد و سپس هدایت نمود تا در زمین خلق شوم .از آنجا انشاء و یذروئکم شروع میشود. یذروئکم به انسان و چهارپایان برمی گردد. یک همچو حیاتی در کیهان مانند ندارد. لیس کمثله شیی
سوم -در آیه وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ برای ربط دادن این آیه از له استفاده کرده که منظورخداوند است در ایات 1 الی 3 سوره توحید ازخداوند متعال ذکر میکند و له به خدا برمی گردد. همینطور در آیه لیس کمثله شیئ، مثله به کلمات قبل از آن ارتباط پیدا میکند نه بعد از آن. هم مانند آن (در کیهان) هیچ شیی مانند آن (که مثله) مثل استمرار حیات در آن وجود ندارد. لیس کمثله شیی به خدا بر نمی گردد. خداوند متعال از این توصیف ها مبرا است- سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ- منزه است پروردگار تو پروردگار با عزت از آنچه وصف میكنند
در آیات خداوند تفکر کنیم و خود را در بسته در اختیار نظر گذشتگان در آیات متشابه قرآن قرار ندهیم. خداوند به همه ما مانند گذشتگان فکر و عقل و تدبیر عنایت کرده قدر آن را بدانیم و فقط راوی نظر گذشتگان نشویم. درباره اینکه هیچ احدی احد خداوند نیست مقاله ای در دست تدوین دارم انشاءالله ارائه می گردد. -سید محمد تقوی اهرمی تهران شهریور 1396 ویرایش جدید اسفند 1397- اصلاحیه و ویرایش جدید تیر ماه 1399.اصلاحیه جدید سوم آذر 1399-ویرایش جدید 22/11/1400
منابع:
1(توحید صدوق،90 مجمع البیان، 10-565 سفینه
2( جامع الاسرار سید صدر آملی ج 1 ص 51
3( الحکمته المتعالیه ملاصدرا ج 2 ص 327
4( کتاب توحید ص283 و الکافی، ج1 باب النسبه حدیث سوم
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)
- توضیحات
- بازدید: 18361
قبل از مطالعه این نوشتار پیشنهاد می شود به قسمت نخست این نوشتار تحت عنوان خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز مراجعه فرمایید. متشکر
مقدمه نوشتار
قرآن مراحل خلقت را که در پروسه حیات از اهمیت اصلی و مهمی بر خودار بوده اند را برای ما بیان میکند و جالب است که تمامی این نکات کلیدی حیات مانند سُلالَهٍ مِنْ طینٍ(مشتقات یا رسوب بیرون داده شده در رس)، نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ (ادامه نسل از مشتقات بیرون داده شده در آب کم)، نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ (قرار گرفتن نطفه در محفظه استوار یا غشاء هسته ای) و امثالهم کلماتی هستند که دانشمندان علم زیست شناسی هم در تلاش هستند این کلمات کلیدی را کشف کنند. البته اگر با دید علمی به آیات نگاه کنیم نه با تصورات ذهنی منطبق با علم روز هزار سال پیش گذشتگان. خداوند می فرماید-الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِين -خداوند همه چیز را نیکو آفرید(شرایط خلقت حیات را فراهم کرد) و خلقت انسان را از طین آغاز کرد. کل شیی در اینجا ارتباط با خلقت نطفه دارد، مفهوم بسیار گسترده ای می تواند داشته باشد تمامی مواد و شرایط لازم برای خلقت انسان فراهم کرد و سپس خلقت انسان را در طین آغاز کرد. بدائ خلق الانسان من طین و خلق الانسان من طین هر کدام یک دوره زمانی خاص خود را دارند که در علم زمین شناسی پرمعنی است. کلمه طین را تا روشن شدن مفهوم آن به خاک ترجمه نمی کنم و همان طین را بکار می برم. خاک کنونی سنگ رس فرسایش شده طی میلیاردها سال است و طین در زمین اولیه سخت و صلب است و خاک امروزی ترب و نرم است. تفکر در آیه ما را به سه مرحله مستقل راهنمائی میکند. نکته قابل توجه که در این نوشتار تاکید می شود. کلمه من است که دو معنی دارد "از و در". خداوند انسان را از حما مسنون و در صلصال آفرید. مراحل خلقت انسان در قرآن به قرار زیر هستند:
اول احسن کل شیء خلقه
دوم بداء خلق الانسان من طین
سوم خلق الانسان من طین.
هر کدام از این مراحل از دید قرآن یک مرحله مستقل و زمان بری بوده است. ما سعی می کنیم با استناد به آیات قرآن دلایل تفکیک این مراحل را بررسی و با نظر قرآن آشنا شویم.
مرحله اول احسن کل شیی خلقه
لازمه خلقت انسان ایجاد حیات در کره زمین است و بنابراین باید ابتدا کیهان خلق شود و سپس منظومه شمسی تشکیل و زمین مراحل جدا شدن از توده ابر خورشیدی و دوره تکامل هسته ای و تکامل شیمیائی و سرد شدن و ایجاد پوسته جامد بر روی زمین را سپری کند تا شرایط برای ایجاد حیات فراهم شود. تا اینجا مرحله احسن کل شی خلقه است دوره چهارگانه اقوات بر روی پوسته جامد در حال سرد شدن آغاز شروع خلقت انسان از طین است اولین نطفه حیات از حما مسنون بر روی سفال داغ و پخته بعد از پایان اقوات است. اقوات غذای متشکل از مولکول های ساده ترکیبات زنجیره ای ژنوم موجودات زنده است ترکیبات آلی اولیه حیات که منجر به پیدایش اولین موجود زنده پایه حیات که تک سلولی غیر هوازی بدون هسته و غشاء هسته ای می شود. اقوات غذای بیولوژیکی درقرآن و علم زیست شناسی این مرحله آغاز خلقت انسان بشمار می آید و جزء سرنوشت او است. این مطالب از آیات متعدد قرآن استنباط می شود قبل از شروع خلقت انسان مراحلی گذشت که جزء سرنوشت حیات و انسان درون او بوده است. از آنجائی که از نظر قرآن هدف خلقت کیهان ایجاد حیات در کره زمین است و ابتدای خلق ماده شروع و آغاز طرح و برنامه ریزی خداوند برای خلقت انسان است این موضوع جهان بینی قرآن در خلق جهان مادی است که در آیات متعددی به آن اشاره شده است.
خلقت انسان از انبساط کیهان شروع شد
به این آیات شریفه توجه فرمایید.
قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ - گفت (حضرت ابراهیم) پروردگار شما صاحب کیهان است و او کسی است که آن را باز کرد و من از جمله تصدیق کنندگان هستم. اولین کسی در جهان که از انبساط کیهان سخن گفته حضرت ابراهیم در قرآن است
وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ –چرا کسی را پرستش نکنم که من را از آغاز انبساط یا باز شدن خلق کرد.22-یاسین.
قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ-بگو خداوند کسی است که شما را از ابتدا از انبساط آفرید و سایر آیات در این باره. فطرهن یعنی خلق کردن از انبساط و اول مره(خلقت آغازین) خلقت جهان مادی بوده است. رب السموات والارض الذی فطرهن دقیقا این مطلب را که فطرهن به سموات والارض ارتباط دارد روشن می کند. با توجه به سایر آیات از جمله فاطر السموات والارض جاعل الملائکه موید این نظر است. به مقاله خلقت کیهان ازهیچ نظرعلوم طبیعی و قران مراجعه فرمایید. غیر از این نمی توان مفهوم دیگری برای خلق کردن از باز شدن متصور شد. چرا از انبساط زیرا از آغاز انبساط کیهان، ماده خلق شد و برنامه ریزی خداوند هم بر ایجاد آب قرار داشت وهو الذي خلق السموات والارض في ستّة ايام وكان عرشه علي الماء-عرش خداوند یا مدیریت خداوند در خلق کیهان برایجاد آب قرارداشت. به مقاله خلقت کیهان در شش روز از نظر قرآن مراجعه فرمایید.
بنابراین آغاز انبساط کیهان شروع تبدیل ماده به حیات است. فطرهن تا بداء خلق الانسان من طین هم می تواند شامل دوره أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ باشد.
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ-خداوند کیهان را به حق (با هدف مشخص و برنامه ریزی شده) آفرید و شما را به بهترین وجه شکل داد ،ارتباط کیهان با صورکم مفهوم دارد. از این آیه نیز میتوان برنامه ریزی خلقت انسان از ابتدای کیهان را استنباط کرد. پس از تشکیل زمین در دو دوره و هم زمان با تشکیل سنگ رس و قبل از تشکیل نطفه که همان اولین تک سلولی حیات است، واکنش های شیمیایی تشکیل مواد اولیه نطفه آغاز می شود. این مرحله قبل از نطفه است و قرآن آن را جزء سرنوشت انسان می داند. بنابراین دو مطلب را برای روشن شدن و تشحیذ ذهن برای ادامه مقاله بیان کنم
مطلب اول هدف آفرینش کیهان از نظر قرآن ایجاد حیات در زمین و آفرینش انسان از درون آن بوده است. أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ. خداوند تمامی این کلمات کلیدی را از هم تفکیک کرده است و این در مقایسه با آخرین یافته های علمی پرمعنا است با توجه به بحث صورت گرفته ما با دو مرحله جدا از هم در خلقت انسان سر و کار داریم، بداء خلق الانسان من طین (شروع پروسه خلقت در طین تا مرحله خلقت در آن) وخلق الانسان من طین. این دو مرحله را خداوند خلق من تراب نام گذاشته است. تراب هنوز ماده بی جان است و تبدیل می شود به جان دارکه نطفه است. حما مسنون و صلصال که بهم پیوسته هستند مرحله ای است که نطفه دربین آنها ایجاد می شود به آخر دوره خلق الانسان من طین ارتباط دارد و به عبارتی طبق آیه 10 سوره فصلت یا آیه اقوات جزء آخرین مرحله اقوات است یعنی در دوره چهارم اقوات (ایجاد غذای بیولوژیکی موجودات تک سلولی ). از نظر قرآن شروع خلقت حیات از خلق ماده آغاز می شود که نکته بسیار پر معنا و ظریفی است. ابتدا برای خلق حیات در زمین کیهان خلق می شود و شرایط خلقت حیات در زمین برای خلقت انسان آماده می شود و خلقت انسان در سنگ رس آغاز می گردد. چرا قرآن فرموده خلقت انسان از سنگ رس آغاز می شود. هدف آفرینش کیهان آفرینش انسان در زمین است. این جهان بینی قرآن است
أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا.آیا انسان متذکر نمی شود که ما او را از قبل که هیچ بود آفریدیم . خداوند بر کلمه خلق کردیم تاکید می کند. پروسه ای که تمام شده و دیگر تکرار نمی شود. نمی فرماید می آفرینیم که ما تصور کنیم که از مواد موجود در خاک کنونی استمرار خلقت داشته باشیم. لم یکن شیئا به ذرات قبل از انبساط کیهان است که ماده خلق نشده است.. همه این مراحل قبل از نطفه در زمین اولیه رخ داده است و این موضوع را در مفهوم آیات می توان استنباط کرد.
مرحله دوم بداء خلق الانسان من طین
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا- إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا- إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا-آیا بر انسان در روزگار(در تاریخ سرنوشت او) زمانی نگذشت که چیز قابل ذکری نبود ما انسان را از نطفه مختلط که دچار سرنوشت شدن خود قرار گرفت (دورانی باید سپری کند) خلق کردیم و در او شنوائی و بینائی را قرار دادیم و راهش را هموار کردیم آیا شاکر است یا پنهان کننده حقیقت. بنابراین لم یکن شی قبل از بداء خلق الانسان من نطفه است و طین هم قبل از نطفه است. خداوند از انسان و خلقت او از طین و نطفه نام میبرد. قبل از خلقت از طین هم مراحلی را پشت سر گذارده که از بداء شروع شده و جزئ سرنوشت او است. مرحله مستقل در برابرأَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ است. قبل از ورود به مراحل خلقت انسان. قبل از خلق الانسان من نطفه انسان در حال گذراندن ایجاد ساختار ترکیباتی از مواد شیمیایی بوده انس بوده و هنوز جاندار نشده است و جالب است که جان هم قبل از آفرینش انسان در حال شدن است خلق شده بود. جان در پروسه تکامل انسان نقش ایفا می کند. جن و جان از خرافات تا واقعیت قرآنی-قسمت اول جان
نگاهی به آیات ابتدای سوره سجده ،خلقت انسان
مطلب دوم ادامه آیه الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ در سوره سجده است که لازم است به آن اشاره شود. الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ – خداوند همه چیز را نیکو آفرید (کل شیی مفهوم کل جهان مادی را هم میدهد)، سپس خلقت انسان را شروع کرد و نسل او را از مشتقات بیرون رانده شده در آب کم قرار دادیم، سپس او را شکل دادیم و روح خود را در آن نهادینه کردیم و برای شما چشم ،گوش و قلب قرار دادیم ولی تعداد کمی شکر گذارند (چرا که تعداد کمی عظمت این پروسه را درک می کنند). مفسران محترم نسل را ذریه آدم و سلاله من ماء مهین را چکیده آب مرد می دانند. اگر به بقیه آیات توجه نماییم می فرماید: اول آن را سامان (ثم سواه) دادیم و سپس امر و روح در آن نفخه شد و بعد از آن برای شما اعضای گوش و چشم و قلب قرار دادیم. اگر نسل در اینجا معنی ذریه آدم بدهد، این نسل در این آیه هنوز اعضای بدن را ندارد. اعضای بدن بعد از سامان دادن نطفه حیات و قرار دادن روح در جسم گذارده می شود. نسل در اینجا معنی ذریه نمی دهد و معنی نسل بعد از خلق من طین است. شما کلمات نسل دوم و سوم تلفن همراه را شنیده اید. پس نسل معانی دیگری هم میتواند داشته باشد. کلمات خلق، جعل و نفخ ماضی است و کاری است که انجام شده و ارتباطی با اکنون ندارد. در آیات تفکر و تعقل کردن دستور خدا است. با تصورات ذهنی خالی به مطالعه آیات بپردازیم.
مفهوم واقعی طین در قرآن
إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي -و آنگاه كه به اذن من از طین (چيزى) به شكل پرنده ساختى پس در آن دميدى و به اذن ما پرنده اى ىشد مائده-110خطاب خداوند به حضرت عیسی، طین خاک رس خالص است که همان خاک رس کوزه گری است که منظورخداوند تاکید بررس و خالص بودن آن دارد.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ- انسان را از مشتقات یا رسوب ایجاد شده در طین یا جدا شده از طین آفریدیم
هوالذی خلقکم من طین ثم قضی اجلا واجل مسمی عنده ثم انتم تمترون-خداوند کسی است که شما را در طین آفرید سپس مدتی مقرر کرد (زمانی سپری شد) و این مهلت مقرر را خداوند می داند، این مدت نزد اوست هنوز در حقانیت خداوند تردید دارید.
انا خلقناهم من طين لازب-شما را در طین خالص و محکم آفریدم-صافات10
خلق الانسان من صلصال کالفخار-انسان را در سنگ رس پخته و مانند سفال شده آفرید
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ درحقیقت ما انسان را درسفال پخته شده (طین خشک و سفت شده یا صلب) و از توده نرم و سیاه حما مسنون(ترائب) خلق کردیم.
هوالذى خلقكم من تراب ثم من نطفة- خداوند است که شما را (ابتدا )در خاک آفرید و سپس از نطفه که اشاره دارد به مبنای پیدایش انسان ابتدا در خاک و از ترکیبات آلی بی جان و سپس تبدیل آن به نطفه. خلقت انسان از تراب و نطفه دو مرحله منفک از یکدیگر هستند. ابتدا از تراب چیزی خلق می شود که مبنای خلق بعدی می گردد، این نسل به وجود آمده از تراب است. و سپس از نطفه. تراب معنی خاک می دهد و خاک هم اصطلاح زمین است، از همین زمین و طین نوع خاص خاک را بیان می کند. هر کدام از این کلمات امروزه مفهوم والای علمی دارد و تکیه گاه مباحث خلقت اولیه انسان است. چرا خداوند خلقت انسان را جداگانه و به تفکیک تکرار می کند. برای اینکه هر کدام مرحله ای خاص خود را دارد و باید جداگانه بررسی شوند. برای توجه و تشحیذ ذهن ما است. در تمامی مراحل می فرماید ما خلق کردیم ، بنابراین عملی است که انجام شد و دیگر تکرار نمی شود. یک پدیده فقط یک بار خلق میشود تا مرحله مهم بعدی برسد که خلق جدید است. خلق من بعد خلق- ابتدا نطفه خلق میشود و سپس علقه خلق میشود البته در زمین اولیه و نه در رحم زن
أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ-نمی بینید چگونه خداوند حیات را می آفریند و سپس آن راباز آفرینی می کند، این کار برای خدا بسیار آسان است. این استمرار خلقت است تا رسیدن به هدف نهائی. جنین پروسه تدوین شده حلقت موجودات زنده است که در زمین اولیه شروع به خلق شدن کردند و در پروسه تکامل موفق بیرون آمدن و پیدایش جنین طرحی است در نرم افزار خلقت که در زمین کنونی بازآفرینی می شود.
لم یکن شیئ قبل از خلق من طین است
خلق فسوی، قدر فهدی. خداوند خلق می کند وآن را می پردازد و شکل می دهد، برنامه ریزی می کند و آن را به مقصود هدایت می کند. خلق ازلَمْ يَكُن شَيْئًا شروع می شود و سپس مرحله خلقت از طین و سپس از نطفه و همین طور تا انا انشائاکم من ذریه قوم آخرین ادامه داشته تا انسان تکامل یافته از پروسه خلقت بیرون آید یعنی از آخرین قوم.
بداء خلق من طین ابتدای خلقت آب و سنگ سیلیسیوم است
سنگ رس یا رس طبق تعریف انجمن مواد و آزمون آمریکا به کانیهای طبیعی آگلومره شده شامل فیلو سیلیکات آلومینیوم آبدار گفته میشود که با افزودن رطوبت کافی ویژگیهای پلاستیک پیدا میکنند و با خشک شدن صلب میشوند(1. انواع کانی های رسی وجود دارند مانند کائولین، بنتونیت ،مونت موریلونیت و غیره. ساختار اصلی شیمیایی آنها از آلومینیم اکسید و سیلیکات ها است که همیشه با چند مولکول آب همراه است. طبقات سیلیسیوم اکسید که روی هم قرار گرفته اند می توانند مولکول های شیمیایی و آب را در بین طبقات خود جذب کنند و این خاصیت در ابتدای شروع خلقت حیات نقش تعیین شونده ای داشته است و مختص رس است. دانشمندان اخیرا برای اثبات چگونگی پیوستن مولکول های مونومر به پلیمرها برای ایجاد DNA به این نتیجه رسیده اند که رس با خاصیت جذب کننده گی مولکول ها به خود و نگه داشتن آنها حکم کاتالیزاتور را بازی کرده اند آب دفع شده از واکنش بین مونومرها و پلیمرها را در خود نگه می داشته و سپس خارج می کرده و محیط بیرون هم نمی بایستی آبی روان وجود داشته باشد.
این موضوع که برای ایجاد مولکول های آلی ماکرو یا پلیمر باید محیط واکنش بدون آب باشد تا آب دفع شده بتواند از محیط خارج شود سوژه بسیار مهم برای دانشمندان شده که هنوز هم نظریه واحد و قابل قبولی برای آن یافت نشده. در ارگانیسم های زنده این عمل را مولکول واسطه آنزیم ATP انجام میدهد. در زمین اولیه و برای خلق اولین نطفه حیات این آنزیم وجود نداشته است. برخی دانشمندان برای حل موضوع آب دافق و نحوه خروج مولکول های آب از محیط واکنش نظریه سنگ پیریت در عمق دریا و مجاور دهانه های آتشفشان ها ارائه داده اند. پیریت یا سولفید آهن در اعماق دریا و در مجاورت دهانه آتشفشان ها که گداخته ها بیرون می آمده اند لحظاتی شرایط برای دفع آب دافق فراهم می شده است. باید توجه داشت که در ابتدای سرد شدن پوسته جامد زمین خاکی به شکل امروزی وجود نداشته میلیارد ها سال بعد سنگ های کانی رس که بیشترین درصد را در پوسته جامد داشته و سایر کانی ها با فرسایش به خاک تبدیل شدند و خاک کشاورزی میلیارد ها سال بعد با انباشته شدن مواد آلی ارگانسم ها از گیاهی و جانوری و رس و مخلوط ناچیز سایر کانی ها شکل گرفتند. بنابراین خاک کشاورزی برکت و نعمت خدا است باید قدر آن را بدانیم.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ- سلاله به معنی چیزی که از چیز دیگر منشعب می شود و بهترین معنی برای این کلمه رسوب است که با آیه خلق الانسان من صلصال من حما مسنون تطابق دارد. این آیه به صراحت بیان میکند که ما انسان را از رسوب نرم سیاه حما مسنون در رس آفریدیم. از رسوبی که در آب کم درون لایه های سنگ رس و در اثر بیرون رفتن یا تبخیر آب در رس باقی میماند. این مرحله بسیار مهم در سرنوشت حیات است.
مرحله سوم خلق الانسان من طین
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ .این سئوالات در علم زیست شناسی مطرح است و هنوز بدون جواب است. پاسخ قرآن در پرانتز آورده شده.
زمان آغاز شروع حیات از چه زمانی است.(آیه 9 و 10 سوره فصلت خیلی روشن آن را بیان می کند)بر روی پوسته جامد و تازه سرد شده زمین اولیه.
چگونه ماده بی جان به جاندار تبدیل شد (در بین سفال داغ پخته صلصال کالفخار و از توده نرم حما مسنون با دفع آب دافق از بین این دو جسم سخت و نرم). مولکول های ساختار ژن اولیه درست شد و خداوند با فرمان کن فیکون حیات را در آن قرار داد. حیات پدیده ماوراء جهان مادی است و از امر خدا است و امکان دسترسی به آن برای علم میسر نیست.
این دوره یعنی ایجاد جاندار از بی جان در چه زمانی به پایان رسید( تشکیل نطفه در پایان دوره اقوات یا غذای بیولوژیکی آیه اقوات 10 سوره فصلت)
همسان سازی موجود جاندار کی بود و چه نام داشت. از نطفه امشاج-نطفه ای که بدون دارا بودن جنسیت نر و ماده تکثیر یافتند- اولین تک سلولی حیات پروبیوت ها که علم آن را پیش نطفه می نامد ،زیرا هنوز مولکول ژن آن کامل نشده. ویروس کوچک با غشاء چربی
غذای بیولوژیکی اولین موجود زنده از کجا فراهم شد. (دقیقا پس از شکل گرفتن پوسته جامد و داغ زمین و دارای چهار دوره بوده است-آیه اقوات- غذای مورد نیاز درخواست کنندگان (اولین تک سلولی )در چهار دوره ایجاد شد.
بقاء و پایداری موجود زنده بعد از تکثیرپذیری چطور امکان پذیر شد. ابتدا تشکیل غشاء هسته ای یا قرار مکین تحت حفاظت طارق در سه دوره ظلمات در زمین اولیه- طارق سیستم حفاظتی تک سلولی های اولیه حیات است.
به مقاله ظلمات ثلاثه در قرآن و خلقت انسان مراجعه فرمایید.
کدینگ وراثت در چه زمانی وارد مولکول جاندار شد (در اولین تک سلولی هسته دار یا یوکاریوت ها به بیان قرآن علقه ) به ادامه این مقاله خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-خلقت نطفه وعلقه مراجعه فرمایید.
اینها نکات بسیار مهم و کلید حل معمای پیدایش حیات است.-قرآن مجید به تمامی این سوالات جواب داده است. قبل از پرداختن به نظر قرآن اشاره کوتاه و خلاصه ای از وضع زمین پس از جدا شدن از خورشید و هنگام شروع دوره حیات داشته باشیم. مشروح این بحث در دو مقاله خلقت زمین از نظر علوم طبیعی و قرآن و پیدایش حیات از نظر علم وقرآن بیان شده علاقمندان می توانند به آنها مراجعه فرمایند. برای تداوم بحث خلاصه آن را در اینجا مطرح می کنم.
تئوریهای پیدایش زمین از نظر علم زمین شناسی
در پیدایش زمین از بدو جدا شدن از توده ابر خورشیدی دو نظریه مطرح شده است.
اول- فشردگی گاز و غبار کیهانی در اثر تجمع و بالا رفتن حرارت در محل تشکیل منظومه شمسی و جدا شدن زمین در اثر حرکت چرخشی دورانی از توده غبار کیهانی
توده جدا شده در اثر حرکت دورانی داغ و فشرده متاثر از جاذبه متمرکز می شود و زمین شکل می گیرد و در پروسه سرد شدن مولکول ها ایجاد و زمینه برای شرایط حیات فراهم میشود.
دوم -تکامل هسته ای و تکامل شیمیائی- زمین پس از جدا شدن از توده ابر خورشیدی در اثر بالا رفتن حرارت و تجمع ذرات دو مرحله تکامل هسته ای و سپس تکامل شیمیایی را پشت سر می گذارد. زمین پس از پرتاب شدن از توده مرکزی در حال گذراندن هم جوشی هسته ای. دوره تکامل هسته ای خود را سریع به پایان می رساند و در زمان طولانی سرد می شود. به مقاله پیدایش زمین و تئوری جدید از نظر قرآن مراجعه فرمایید.
سرد شدن زمین از حرارت بیست میلیون تا حدود 3000 درجه زمان طولانی نیاز دارد این زمان بر اساس نظر ارنست ما یر2) و جدول زمانی زمین شناسی تا ایجاد پوسته جامد زمین حدود یک میلیارد سال برآورد شده است. عمر زمین 4.6 میلیارد سال و پیدایش حیات در 3.5 میلیارد سال پیش برآورد شده است. باکتری ها در سه دوره پانصد میلیون ساله در جوی تیره و مملو از غبار آتشفشان و ابرهای متراکم و تیره بدون اکسیژن حاکمیت زمین را در اختیار داشته و سپس جو زمین شروع به آرامش میکند و اکسیژن به مرور زمان و در پانصد میلیون سال توسط سیانوباکتری های فتوسنتز تولید می شود. سلول های هسته دار و ارگانیسم های پر سلولی هوازی از یوکاریوت ها که اولین سلول هسته دار تکامل یافته از سیانوباکتری ها به وجود می آیند. تکامل موجودات پرسلولی از این مرحله آغاز میشود. جدول زیر دوره های پیدایش زمین از زمان جدا شدن از ابر خورشیدی تا تک سلولی هسته دار یا علقه را نشان میدهد. سه دوره پروکاریوت ها جو زمین تاریک و دودی بوده است.
اتم های تشکیل شده در پروسه هسته ای در حرارت حدود 3000 درجه فرصت پیدا می کنند با یکدیگر واکنش داشته باشند و به مولکول ها تبدیل شوند.از این زمان مولکول های مهم که در حیات نقش داشته اند تشکیل می شوند با پایین آمدن حرارت زمین، بخار آب و گازهای هیدروژن، آمونیاک، متان، هیدرورهای گوگرد، فسفر و سایر عناصر همراه با کانی های تشکیل شده به بالاترین قسمت گوشته منتقل و پوسته جامد زمین را به وجود می آورند.
بخار آب و گازهای نامبرده شده فوق وارد جو اولیه زمین میشوند و توسط باران وارد آبهای جمع شده در زمین می شوند و حیات در درون آب دریا به تکامل خود ادامه می دهند. تا اینجا خلاصه ای از آخرین نظریه علم زمین شناسی بیان شد. حال حیات چگونه پدید می آید.
نظریه های پیدایش حیات در زمین اولیه
سه نظریه ابراز شده که هر کدام با سوالات بی شماری روبرو هستند که به آنها اشاره می شود و در پایان نظریه قرآن که نکات جدید و منحصر به فردی دارد را بیان میکنم.
اول-پیدایش اولین تک سلولی حیات در آب دریا
دانشمندان بیوشیمی بطور کلی اظهار می دارند ،بخار آب و گازهای NH3، CH4 ، PH3 و SH2 تشکیل شده به سطح خارجی پوسته جامد منتقل و وارد جو اولیه زمین می شوند و باران های اولیه این مولکول ها را به گودال های زمین که بسیار داغ و زیر نقطه جوش آب قرار دارند منتقل می کنند و مولکول های مورد نیاز تشکیل حیات به مرور وارد آب دریا می شوند و تغلیظ شده و سوپ اولیه در زمین ایجاد و درون آن واکنش های شیمیایی حیات در اثر تصادف با همدیگر و اتفاقی تشکیل می شوند. آزمایش میلر هم بر اثر تصورات ذهنی بر پایه این تئوری انجام شد. سوالات بسیار زیادی برای دانشمندان مطرح است عامل مهم برنامه ریزی زمان بندی شده در این نظریه جائی ندارد چرا که اکثر پیروان این نظریه معتقد به تصادفی بودن خلقت حیات هستند. میلرو اوری دو دانشمند زیست شناسی براساس این پیش داوری آزمایش معروف خود را انجام دادند. این دانشمندان ثابت کردند که مولکول های آلی مانند انواع پروتئین ها، قند ها، نوکلئوتید ها می توانند در این شرایط از مولکول های ساده مانند متان، آمونیاک و اکسید کربن ایجاد شوند. او شرایط اولیه جو زمین را به تصور خود در ظرف آزمایشگاه ایجاد کرد. اشکالات زیادی بر این نظریه وارد شد ه است. آزمایش میلر نشان داد که ساختمان فضایی مولکول های اسید آمینه تشکیل شده از هر دو ایزومر بوده اند در حالی که در تمامی موجودات زنده از تک سلولی اولیه تا جانوران تکامل یافته فقط نوع آلفا آن در ساختار موجودات زنده استفاده شده نوع دیگر چرا وارد ساختار موجود زنده نشد. برای توجیه این مشکل دانشمندان نظر دوم را ارائه دادند. این نظریه با نظریه قرآن در تناقص است
دوم-نطفه اولیه حیات از خارج از زمین
دوم- نطفه اولیه حیات از خارج از زمین منتقل شد و در زمین تحولات بعدی را گذراند.
برخی دانشمندان معتقد هستند با توجه به پیدا شده مولکول های آلی تشکیل دهنده حیات در شهاب سنگها احتمالا نطفه حیات از فضا به زمین انتقال پیدا کرده و دلایلی برای خود دارند. نطفه در فضا فاقد حفاظ مقاومتی در برابر اشعه مرگبار ماوراء بنفش بوده اند لذا علمی بودن آن مورد سوال است مشکل اساسی اتصال مولکول های مونومر به پلیمر باید در محیطی صورت گیرد که آب وجود نداشته باشد تا آب خارج شده از این واکنش بتواند از محیط دور شود. نظریه ایجاد مولکول اولیه حیات در اعماق اقیانوس ها و در کناره دهانه آتشفشان ها ارائه شد.
سوم-در اعماق اقیانوس ها و در مجاورت سنگ پیریت
شرایط ایجاد حیات در عمق دریا ها و در کناره دهانه های آتشفشان ها و بر روی سنگ ها پیریت بسیار داغ خارج شده از دهانه آتشفشان صورت گرفته و حیات اولیه در آن جا ایجاد شده. در عمق دریا واکنش های مولکول های اولیه حیات از اشعه های ماوراء بنفش در امان بودند و می توانسته اند تشکیل شوند. دلیل این ادعا وجود باکتری هائی است که امروزه در آن محدوده ایجاد میشوند.
اشکالات وارده بر دو تئوری آخری نظریه اول با تغییراتی مورد بررسی دانشمندان قرار گرفت.
دانشمندان نظریه اول را با تغییراتی اساسی دنبال می کنند ولی سوالات بیشماری مطرح است که بدون جواب مانده است
آزمایشات متعددی افق دید تازه ای را جلوی دانشمندان قرارداد. دی کرسان و کاپلان دو زیست شناس معروف و ارنست مایر مهمترین متخصص تکامل موجودات پس از داروین در مقالات و کتاب ها منتشر شده خود(2 شکل گیری حیات را با آغاز چهار دوره پیدایش غذای بیولوژیکی مرتبط می دانند و دوره پیدایش حیات بشرح زیر تقسیم بندی کرده اند که عبارتند از:
چهار دوره پیدایش جاندار از بی جان از پروفسور کاپلان
دوره اول-تولید غیر بیولوژیکی مولکول های پایه و آلی برای ایجاد پروتئین ها و اسید نوکلئیک
دوره دوم-ایجاد ترکیبات زنجیره ای یا پلیمریزاسیون از مولکول های ایجاد شده در دوره اول
دوره سوم-اتصال مولکول های پلیمریزه شده به یکدیگر و تشکیل ماکرومولکول ها و تشکیل ساختار مولکول آلی به عنوان سنگ بنای پروبیوت ها - (پیش سلول یا هسته در حال تدوین)
دوره چهارم- تشکیل پروبیوت ها به عنوان اولین تک سلولی بدون هسته تکثیر پذیر.
اولین تک سلولی بدون هسته غیر هوازی که پروفسور کاپلان اخیرا آن را نطفه نام گذارده، هنوز دارای هسته و غشاء هسته ای نبوده و می بایستی غشاء هسته ای هم بلافاصله برای حفاظت نطفه در محیط اطراف کمی دیر تر شکل گرفته باشد. سلول های اولیه دارای غشاء سلولی بوده اند ولی ژن تکامل نیافته در درون سلول بدون غشاء است دانشمندان هنوز نمی دانند این غشاء هسته ای که نقش بسیار مهم در واحد سلولی دارد چگونه و چه موقع روی نطفه را پوشاند تا نطفه از محیط اطراف تفکیک و حفاظت شود.
دوره پیدایش حیات از دیدگاه 3) پروفسور ریچارد دی کرسان آمریکایی فیزیکدان دانشگاه آکسفورد در پنج دوره است که به این هم اشاره ای داشته باشیم .
دوره اول -پیدایش کره زمین با یک اتمسفر که گازهای درون آن به عنوان مواد اولیه ساختار مولکولی آلی بکار گرفته شده (منظور آمونیاک و متان و بخار آب)
دوره دوم-سنتز مولکول های ساده مانند آمینو اسید ها، قند ها و بازهای آلی
دوره - بهم پیوستن این و مولکول ها و تشکیل پروتئین و اسید نوکلئیک
دوره چهارم- تبدیل قطرات سوپ مانند کم غلظت از پروتئین ها و اسید نوکلئیک ها با مواد شیمیایی آلی ماکرو
تشکیل مرحله اول سلول های حیاتی که مکانیسم آنها هم انند سلول های زنده قابل تکثیر باشند
دوره پنجم- پروفسور ریچارد دی کرسان مرحله اول که مربوط به آسمان جو اولیه زمین است که در آن آمونیاک و متان و بخار آب وجود داشته را به عنوان دوره اول منظور کرده در صورتی که این گازها زمانی که در زمین و در گودال ها و تحت شرایط حرارت خاص قرار می گیرند شروع به واکنش شیمیا یی می کنند نه قبل از آن.
بنابراین نظریه کاپلان که مرحله اول و دوم در نظریه دی کرسان را در هم ادغام کرده منطقی تراست. آخرین نظریه های پیدایش زمین و حیات درون آن از نظر علم زیست شناسی و زمین شناسی مطرح شد تا مفاهیم کلمات کلیدی قرآن در خلقت انسان در مقایسه با علم روشن شود. حال نظر قرآن در پیدایش پیش نطفه حیات مطرح می شود.
پیدایش غذای بیولوژیک یا اقوات در چهار دوره
در حقیقت ما با چهار دوره روبرو هستیم. بعلاوه اخیرا دانشمندان اعلام کرده اند که قبل از ایجاد نطفه می بایستی غذای مورد نیاز آن ها قبلا ایجاد شده باشد. این یک بحث بسیار مهم در علم زیست شناسی است. قرآن در آیه 10 سوره فصلت به این چهار دوره اشاره کرده و مقایسه با این نظرات می بایستی خلقت نطفه در پایان پیدایش اقوات صورت گرفته باشد. زیرا غذای موجودات زنده باید ترکیبات آلی مورد نیاز موجود زنده تک سلولی باشد و ساختار تشکیلاتی مولکول حیات که ملکول زنجیره ای ژن اولیه است در آخرین مرحله چهار دوره که قرآن به آن اشاره کرده ایجاد شده باشد. مرحله اول تا چهارم اقوات قبل از خلق الانسان من طین است . نظری به آیات 9 الی 12 سوره فصلت داشته باشیم. این آیات یک مجموعه بهم پیوسته هستند و همه تحولات زمین را از جدا شدن از توده ابر خورشیدی تا ایجاد هفت جو زمین بیان میکند. در این آیات مطالب بسیار مهمی در باره دوره پیش نطفه و شرایط و زمان تشکیل پوسته جامد زمین و ایجاد غذای بیولوژیکی اشاره شده. در این آیات تفکر و تعقل و مقایسه با علم زیست شناسی و زمین شناسی برای رسیدن به واقعیت چگونگی پیدایش حیات در زمین اولیه راهگشا است.
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ-9
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِين-10
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ-11
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ- 12
خداوند زمین را در دو مرحله آفرید.(تکامل اتمی و تکامل شیمیایی)-زمین تکه ای کوچک از توده ابر خورشیدی بود تمامی واکنشهای هسته ای که در خورشید اتفاق می افتد در زمان بسیار کوتاه تری در زمین اتفاق افتاده است. سپس هنگام سرد شدن تکامل شیمیائی در آن صورت گرفته و حرارت زمین کاهش می یابد تا پوسته جامد زمین تشکیل میشود. وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ.جعل فیها رواسی من فوقها پوسته زمین تشکیل می شود وبرروی زمین قرارمی گیرد مِنْ فَوْقِهَا ودرآن برکت قرارداد. زمین هنوز داغ و به استناد آیه بعدی که می فرماید ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ هنوز جوی وجود نداشته که خداوند به آسمان زمین می پردازد.
جو اولیه دودی و تیره بوده. یکی از ویژگی آسمان بارش باران در آن است. اینطور استنباط می شود هنوز سطح زمین داغ است و باران شروع نشده است که خداوند به سامان دادن آسمان زمین می پردازد. این آسمان متعلق به زمین است کلمه فقال لها وللارض که خداوند به آنها خطاب میکند تمثیلی است برای وابسته بودن این سمائ به زمین است لها برمیگردد به آسمان زمین هر دو بهم تعلق دارند. کلمه - ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ .خواه ناخواه تابع قوانین مربوط به ایجاد زمین و جو آن شوید و آنها پاسخ دادند مطیع هستیم. از این کلمات تمثیلی مطلب مهم و واقعه علمی را بیان می کند. برخی علی الرغم واضح بودن آیه، این آسمان را کیهان تصور می کنند و این شبهه را ایجاد می کنند که اول زمین خلق شد و سپس کیهان. فقال لها وللارض موید این است که این دو بهم ارتباط دارند و بهم پیوسته هستند.
آسمان بعد از ایجاد برکت و چهار دوره اقوات شروع به تشکیل می شود. پس فعلا از باران خبری نیست و جو اولیه مملو از گاز های متان، بخار آب، آمونیاک، هیدرات های فسفر و گوگرد و غیره بود و مملو از غبار فعالیت شدید آتشفشان ها است. دخان معنی دود می دهد دودی که از حرارت برمی خیزد. درجه حرارت پوسته جامد می بایستی بالاتر از نقطه جوش آب بوده باشد.
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ -از آسمان زمین که یکپارچه و یک طیقه بوده در دو دوره به هفت طبقه تبدیل می شود وهفت جو زمین ایجاد میشود. شروع فقضاهن تشکیل جو زمین را می رساند. موضوعی که ما می خواهیم از این آیات بدست آوریم. اول بر روی رواسی که پوسته جامد است و هنوز داغ است برکت در آن گذاشته می شود و این برکت می تواند سنگ رس باشد که قسمت اعظم پوسته جامد زمین را شامل میشده و امروزه حدود 80 درصد گیاهان و جانوران به این خاک رس وابسته هستند و برکت غذایی موجودات زنده و بقاء حیات در آن نهفته است و هم زمان ایجاد غذای بیولوژیکی موجودات زنده قبل از بداء خلق الانسان من طین است. ابتدا باید مولکول های ساده ژنوم دردسترسباشد تا در لایه های سنگرس تبدیل به مولکول RNA زنجیره ای یا نخستین نطفه حیات نطفه امشاج نبتلیه.
وَقَدَّرَفِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ ایام-.بنابراین احسن کل شیئ خلقه دوره ایجاد کیهان از انبساط است تا اول تکامل شیمیایی که آب وملکول های حیات در زمین تشکیل شدند و تا بدا خلق الانسان من طین ادامه داشته و دوره خلق الانسان من طین قبل از اقوات است که در پایان آن نطفه در حما مسنون و صلصال خلق می شود آیه ـ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْ نْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طینٍ و ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ هردو دارای مفهوم علمی مهمی است که انشاء الله در مقالات جداگانه خدمت علاقمندان ارائه می شود. هر دو در دوران پیش نطفه صورت گرفته اند ادامه در مقاله خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه. به امید دیدار مجدد-سید محمد تقوی اهرمی مرداد 1396-ویرایش جدید بهمن1397 ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید مهر ماه 1402
1- Ernst Mayer, Evolution ,Spektrum der Wissenschaft,verstandliche Forschung, deutsche Ausgaben vonScientific American 1980
2-Richard E.Dickerson, Evolution ,Spektrum der Wissenschaft,verstandliche Forschung, deutsche Ausgaben vonScientific American 1980
{jcomments on}
Write comment (1 Comment)- توضیحات
- بازدید: 5792
مقدمه نوشتار
خلقت انسان در قرآن بحث بسیار جالب و در عین حال پیچیده، چرا نظر قرآن درباره خلقت انسان به این سرنوشت دچار و موضوع آن پیچیده شده است. دلیل آن پیروی از نظرات گذشتگان است که بیش از هزارسال بر باور ما نشسته و می خواهیم امروزه آن را با علم روز تطبیق دهیم توجیه می کنیم وشبهه می آفرینم. سعی نکرده ایم آیات علمی قرآن را با دید علمی روز بیان و یا تفسیر کنیم. بسیاری از ترس اینکه وارد شدن به مقوله تطبیق علمی آیات درباره خلقت جهان مادی، خلقت انسان و هفت آسمان ممکن است ما را دچار سر در گمی کند توجیه می کنند که علم هنوز قطعیت نیافته و ضرورت ندارد وارد بحث علم و قرآن شویم. این افراد با خود فکر نکرده اند که گذشتگان تمامی مطالبی که بر باور ما نشسته را مطابق علم هزار سال قبل سنجیده اند و نسل اندر نسل به ما تحویل داده اند و ما د رحقیقت تنها راوی نظر آنها شده ایم، حتی در معانی کلمات هم فکر نکرده ایم. برای روشن شدن مطلب به دو موضوع از قرآن مجید اشاره ای داشته باشیم. ما د ربسیاری از تفاسیر(تقریبا همه ترجمه های قرآن) ملائکه را فرشته معنی میکنیم و فرشته هم در افکار گذشتگان زنان بوده اند با دو بال و این موضوع از تخیلات گذشته وارد فرهنگ لغت ما شده است. خداوند این موضوع را برای ما در مثالی شرح میدهد و به ما تذکر معنی داری میدهد. آیات 151 الی 156
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ- أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ- وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ- أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ- مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ- أَفَلَا تَذَكَّرُونَ- أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ-
آنها شاهد بودند که ما ملائکه را زن آفریدیم-آنها با دروغ پردازی خود قطعا خواهند گفت که خدا فرزند دارد و یا برای خود دختران را بر پسران برگزیده- شما را چه شده آیا سرپند گرفتن ندارید و یا دلیلی روشن دارید.
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
کسانیکه به آخرت ایمان ندارند- برای ملائکه نامی را انتخاب کرده اند که مفهوم زن را تداعی میکند (مانند کلمه فرشته در ادبیات ما) اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت میکنند. در حقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد-یا راه به جائی نمی برد. وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
بنابراین تصورات ذهنی یا خیالات که مبتنی برعلم نباشد وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ برای رسیدن به واقعیات گزینه درستی نیست. موضوع دوم
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ –حج 52 –ما قبل از تو(ای پیامبر گرامی)هیچ رسول و یا نبئی نفرستادیم مگر اینکه شیطان هنگامی که آنها آیات الهی را با آرزو هایی که در ذهن داشتند مطابقت می دادند (با تصورات ذهنی خود تاویل میکردند)، شیطان در امنیه آنها (در آرزوها و تصورات ذهنی آنها) دخالت میکرد و خداوند آن القائات شیطانی را از ذهن آنها پاک می کرد و بدین طریق آیات خود را محکم و تثبیت میکرد. تصورات ذهنی در مطالعه قرآن مورد وسوسه شیطان قرار می گیرد و حتی پیامبران هم ازاین وسوسه ممکن است درامان نباشند. از این جهت است که خداوند می فرماید وقتی به تلاوت آیات قرآن میپردازید از وسوسه شیطان به خدا پناه ببرید. وسوسه شیطانی همین تصورات ذهنی و خواسته نفسانی ما است.
خداوند خالق کل شیی (جهان مادی) و قادرمتعال است و برهمه کل شیئ احاطه دارد و علم او جهان مادی را دربر میگیرد. کل شیئ(همه مظاهرمادی) معنی جهان مادی را میدهد و علم او به تمامی جهان سیطره دارد. او خالق علم است و قوانین طبیعت امر اوست.
ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا- یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم وما یحیطون به شیئ من علمه الا به ما شائ -خدای شما خدائی است که غیر از او خدائی نیست و آفریننده کل جهان مادی است پس او را عبادت کنید که بر تمام جهان مادی صاحب اختیار است. او علم هرچه در سرنوشت گذشته و حال شما است را دارد و هیچ کس به علم او احاطه ندارد مگر بر خواست او باشد. دانشمندان بنا برخواست خداوند به علم او درعالم مادی دست می یابند چرا که او اسمائ را به انسان آموخته است. از علم خود به او داده است.
علم امروزی واقعیت دارد
علم امروزی واقعیت دارد.علم زیست شناسی و زمین شناسی از روی مدارک و شواهد (فسیل ها، تعیین عمر آنها و وابستگی ژنتیکی موجودات زنده) به نکات مهمی از تاریخچه حیات دست یافته است. اگرچه هنوزسئوالات زیادی وجود دارد ولی علم ابزاری برای سنجش ما شده است. ما باید آیات قرآن را درمورد خلقت انسان با آخرین یافته های علمی مقایسه کنیم بنگریم آیا همخوانی دارد. البته باید همخوانی داشته باشد چرا که علم براساس نظر قرآن از خداوند جدا نیست مگر اینکه ما از اساس لائیک و ایمان به خدا نداشته باشیم. امروزه درعلم زیست شناسی و پیدایش حیات با کلمات کلیدی برخورد میکنیم و دانشمندان روی این کلمات پژوهش خود را متمرکز کرده اند. خداوند در قرآن دقیقا به این کلمات کلیدی پاسخ میدهد.مانند حیات از ماده بی جان به جاندار پدید آمد، آغاز پیدایش حیات از نطفه بوده است، تکامل موجودات زنده از درون آب صورت گرفت، حیات در کره زمین صورت گرفته نه ازخارج از زمین به زمین منتقل شده و بسیاری ازاین نوع مفاهیم. البته برای پی بردن به واقعیت خلقت انسان ومقایسه آیات قرآنی بایستی به علم زیست شناسی و پیدایش وتحولات زمین آگاهی داشت. چرا در بحث خلقت انسان با شبهه بسیاری روبرو هستیم و این همه شبهات از کجا سرچشمه گرفت.
تصورات ذهنی بر باور ما نشسته
مشکل اساسی در ما است که برای مطالعه قرآن با تصورات ذهنی بر باور ما نشسته وارد مطالعه قرآن میشویم و هر آنچه که با باور و ذهنییات ما می خواند از آن بیرون می آوریم. کلمات را مطابق میل خودمان معنی میکنیم تا بر تصورات ذهنی گذشتگان تطبیق پیدا کند. آیات قرآن را گزینشی انتخاب و به تقدم و تاخر آن نگاه نمی کنیم. کسی که نظریه منسوخ شده بطلمیوسی را بر باور خود نشانده قرآن را فدای تصورات ذهنی خود میکند و تاویلی مطابق نظر خود از قرآن بیرون میکشد. منظور من آیات متشابه در قرآن است که با علوم طبیعی سروکاردارند و بیشترین شبهات که باعث تزلزل در ایمان جوانان می شود ازهمین ها منشاء میگیرد. معاندین و مخالفین و منحرفین به استناد همین تصورات ذهنی خود و نظر گذشتگان قرآن را به باد انتقاد میگیرند. حتی آیات قرآن را مطالعه و در آن تفکر نمیکنند. بطور مثال اگر آیات مربوط به وحی را در قرآن مطالعه کرده بودند و شخصا در آن تفکر و تعقل می کردند و به نظر گذشتگان توجه ای نمی کردند دچار این وسوسه شیطانی نمی شدند که وحی خداوند را رویا و خواب بپندارند و منحرف شوند به مقاله فیزیک و شیوه نزول وحی در قرآن مراجعه فرمایید و یا بدون آگاهی داشتن به علم زمین شناسی که مشارق و مغارب واقعیت عینی در کره زمین دارد کلمات مشارق و مغارب را به تمسخر بگیرند و اخیرا این اثبات شده و اشاره خداوند هم دقیقا این است که خداوند واقعیت دارد و در 1400 سال پیش پدیده های طبیعی را در زمینی که خود خلق کرده آگاه بوده است و برای ادله خدا شناسی به ما تذکر میدهد.
به مقاله مشارق و مغارب واقعیت عینی در زمین دارند مراجعه فرمایید. آیات را بدون پیش داوری مطالعه کنیم و از معانی کلمات در قرآن بهره ببریم و در آنها تفکر و تعقل کنیم و از آیات خداوند در طبیعت هم که به استناد قرآن دیگر آیات خداوند هستند و بنام سبع المثانی یا قرآن ثانی یاد شده هم استفاده کنیم. بعلاوه اساس کار را باید بر دستورخداوند قرار دهیم که فرموده است قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدائ الخلق –از روی آثاری که بر زمین وجود دارد چگونگی شروع خلقت حیات را بیرون آورید. مسلما راهگشای این آیه تجسسات و ادله زمین شناسان باید مورد توجه قرار گیرد، نه تجسس در نظر گذشتگان آنهم در نظریات هزارسال پیش. من بر این اساس نظرات خود را مطرح میکنم و از آنجائیکه رشته تحصیلی من بیوشیمی از آلمان است و از دانشجویان اتحادیه انجمن های اسلامی در آلمان بوده ام و با مرحوم شهید بهشتی در مسجد هامبورگ مراوداتی داشته ام و از ایشان مطالبی و رهنمودهائی آموخته ام و در مباحثات سمینارهای انجمن های اسلامی طی حدود 12 سال با حضور امثال دکتر سروش، مرحوم صادق طباطبائی و سایرین حضور فعال داشته ام و در این مدت در انجمن اسلامی برخی شهرهای آلمان جلسات تفسیر قرآن داشته ام و مدت سی سال بعد از انقلاب در سطوح مدیریت سطح عالی از جمله کاردار جمهوری اسلامی در آلمان و مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره مراکز تهیه و توزیع کالا در سال های 1359 به بعد و سایر شرکت های دولتی انجام وظیفه کرده ام و در مدت پنجاه سال به مطالعه قرآن مشغول بوده ام .نظرات و تجربیات خود را برای تشحیذ ذهن خواننگان گرامی تحت عنوان یادداشت های خود خدمت علاقه مندان ارائه می دهم و این تنها یک نظر است برای فکر کردن در آیات. انشاء الله به کمک نو اندیشان مسلمان آیات قرآن را که در بند ذهنیات گذشتگان آن هم نظرات حدود هزار سال پیش گرفتار شده و منشاء بسیاری از شبهات گردیده را رها سازیم.
اساس و روش تحقیق و بررسی را بر آیات قرآن و علم روز بنا نهاده ام. کلماتی در خلقت انسان در قرآن بکار برده شده مانند بداء، خلق، انشاء،ذراء، که هر کدام یک معنی خاص دارند و نمی توان به دلخواه خود کلمه را معنی کرد. ابتدا باید مفهوم مورد نظر قرآن را پیدا کنیم. ما مسلما بر این باور هستیم که کلمات در قرآن اول حساب شده انتخاب شده اند و دوم با هم همآهنگ هستند و سوم هر کدام از این چهار کلمه معنی خاص خود را دارند. هرکدام از نظر قرآن مراحلی را گذرانده اند. بداء شروع پروسه خلق است. ابتدا دارد و انتها زمان بر بوده است
هر شروعی زمان بر است. به دلیل گستردگی این بحث مجبوریم مقاله را برحسب مراحل خلقت انسان از بدائ الخلق تا كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ تا انشائ انسان تکامل یافته که آدم است از ذریه قبل ازآن طی چند مقاله تقسیم بندی کنیم. طی یک سال گذشته از تاریخ این نوشتار موفق شدم آنها را در سایت حما مسنون منتشر کنم که تقدیم علاقمندان به نو اندیشی علمی آیات متشابه می گردد.
نفس واحده اولین تک سلولی خلق شده در زمین
خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابق علم روز-دوره پیش نطفه
خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابق علم روز-دوره ایجاد نطفه و علقه
مائ دافق و نقش ان در پدیده خلقت حیات
سید محمد تقوی اهرمی-مرداد 1396- ویرایش جدید بهمن 1397
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)