ماء دافق و تاریخچه آن در پیدایش حیات

مقدمه نوشتار

ماء دافق آبی است که از بین جسم سخت و جسم نرم بیرون می جهد، خیلی تعجب آور است که ما آیات قبل و بعد از صلب و ترائب را نمی خوانیم تا مفهوم آن برایمان روشن شود و تا بحال به همان نظر ابن عباس وفادار مانده ایم. در سوره طارق اشاره به سماء تاریک می کند که نور ستاره نجم ثاقب در آن نفوذ می کند و نور ستاره در جای تاریک نفوذ می کند و جای روشن مانند روز نور آن نفوذ کننده نیست. این تاریکی برای چه و در کجا بود و از چه می خواست حفاظت کند تا به زندگی ادامه دهد از آب مرد ؟ در آیه چرا خداوند ضمیر پس (فلینظر) را می آورد. قسم به طارق برای کل نفس علیها حافظ است، ضمیر ف آیات قبل را به بعد متصل می کند. فلینظرالانسان مم خُلِقَ- خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ- يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ- إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ. مطلبی که مفسرین براحتی از آن گذر می کنند و متوجه نیستند که خدا دارد اخلاقیات انسان را مثل می زند و نه ساختار مادی انسان خُلِقَ- خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ خارج می شود از بین صلب و ترائب دو جسم است.

اخلاقیات در کجا شروع به خلق شدن می کند

مفسرین صدر اسلام توجه به کلمه خُلِقَ نکرده اند که چرا این جا خلق ضمه گرفته تنها آب بیرون رونده دافق بدن فقط در آب مرد یافتند و نام آن را منی گذاشتند و پرده تحجر برای همیشه بر دامان این آیات بسیار مهم و سرنوشت ساز انداختند، دوم ماء دافق و صلب و ترائب جزء کل نفس در تاریکی های زمین اولیه است. در آیه دیگر اشاره به خلق ساختار مادی انسان می کند خداوند می فرماید لقد خلقنا الانسان من صلصال من حما مسنون انسان در سنگ رس سه لایه و از حما مسنون نرم خلق شد. صلب و سنگ رس سخت است و حما مسنون و ترائب نرم هر دو ساختار مادی بدن جانداران و انسان و ساختار اخلاقیات و معنویات انسان در یک مکان با هم پایه گذاری می شوند. اعجاز قرآن در چینش کلمات برای رساندن مطلب است. حال این ماء دافق چیست و چه نقشی در ایجاد ساختار پایه ساختار اخلاقیات دارد. با هم به زمین اولیه تازه متولد شده می رویم.

حیات چگونه در زمین اولیه خلق شد

هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً - إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً سوره انسان آیه 1و2 آیا بر انسان در روزگار زمانی نگذشت که چیز قابل ذکری نبود ما انسان را از نطفه امشاج با خصوصیات در آمیختن و مبتلا ساختن آفریدیم. این دو آیه به هم ارتباط دارند و جدا کردن این دو آیه از هم بافت مفهوم آیه را بهم می ریزد خداوند می داند چگونه آیات را چینش کند. معنی آیه اول این است که انسان وجود نداشت هنوز خلق نشده بود ولی مرحله ای داشت که جزء سرنوشت او بوده ولی هنوز قابل ذکر نبود. در حال شدن از ترکیبات آلی ساده ساختاری خود بود. در آیه دوم انسان به صورت نطفه اولیه حیات در سنگ رس و از توده سیاه حما مسنون ظاهر و قابل ذکر می شود انسان با آغاز شروع حیات هویت یا نفس پیدا می کند. قبل از پیدا کردن هویت لم یکن شیی مذکورا بوده است (به صورت شیی بود ولی قابل ذکر نبود)

نطفه امشاج نبتلیه اولین تک سلولی پایه حیات و انسان بوده است. مفسرین صدر اسلام نطفه امشاج را آب مرد گرفته اند و چنین توجیه کرده بودند که انسان در طبیعت نبوده و با منی ظاهر می شود ولی اول به کلمه خلق کردیم توجه نکرده اند که خلق ایجاد برای نخستین بار است انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج دوم انسان بود ولی هنوز قابل ذکر نشده در حال شدن از مولکول های ساده حیات در زمین اولیه بوده است واین دوره هم جزء سرنوشت انسان است. انسان تا جفت گیری نکرده وجود خارجی ندارد و در ژنوم مرد و زن مشخص نیست که چه موقع نطفه لقاح یافته می شود (اخیرا مفسرین نطفه آب مرد را برای تطبیق با علم نطفه تلقیح یافته اصلاح کرده اند) قبل از پرداختن به اینکه چرا ساختار مادی خلق الانسان من صلصال من حما مسنون و ساختار اخلاقیات خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ- يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ در اولین نطفه پایه حیات با هم آغاز به ایجاد می کنند

دوره لم یکن شیی مذکورا چه دوره ای بوده است

حیات در زمین یک ودیعه خدائی است و اساس حیات هم بر ژنوم موجودات قرار داده شده است. آب با مولکولH2O حیات را در دل خود جای داده است و بدون آب حیاتی وجود ندارد در سرنوشت خلقت حیات آب نقش های متعددی داشته است. البته وقتی سخن از خلقت حیات پیش می آید یعنی نخستین واکنش حیات و از مولکول های ساده اولیه هیدروژن، آب، هیدرات های کربن ساده، فسفید ها، سولفید و آمونیاک. همه این مولکول های نخستین در دل زمین مذاب از همجوشی هسته ای دو عنصر اول و دوم جدول مندلیف هیدروژن و هلیوم و پس از پائین آمدن درجه حرارت به حدود دو تا سه هزار درجه به وجود آمدند و همه ترکیبات هیدروژن هستند. هیدروژن مدیریت حیات را در زمین اولیه بر عهده داشت و عنصر هلیوم تنها در همجوشی هسته ای برای خلق عناصر اصلی حیات نقش ایفاء کرد و در واکنش های حیات بی طرف بوده است. هیدروژن با خودش گاز H2، با اکسیژن آب(البته بخار آب) و با کربن متان، پایه هیدرات های کربن و با ازت آمونیاک و با فسفر و گوگرد فسفید ها و سولفید ها که در درجه حرارت گداختگی زمین و تحت فشار مشخص در درون زمین بیشترین عنصر را تشکیل می دادند.

کانی های مختلف، آهن دار و کانی سنگ رس که از ترکیب سیلیسیوم و آلومینیوم با انواع مختلف سنگ رس همه در هم و مخلوط بودند. بر خلاف نظر برخی از دانشمندان در زمین اولیه و جو نخستین آن به هیچ وجه کربن دی اکسید وجود نداشته است هر چه اکسیژن آزاد وجود داشته و یا به وجود می آمده را هیدروژن می گرفته و تبدیل به آب می کرده. چرا که اکسیژن آزاد و نور بدون حفاظ خورشید برای نطفه های اولیه حیات سم بوده است. این پروسه از پیش تدوین شده برای حفاظت نطفه اولیه حیات و باکتری های سه دوره تاریکی زمین ظلمات ثلاثه و یا دوره سه گانه اول باکتری های غیر هوازی و بدون هسته و غشاء سلولی. دوم باکتری بدون هوازی فتو سنتز و سوم سیانو باکتری ها که هر کدام حاکمیت حیات اولیه را زمین به عهده داشته اند. قرآن این ها کل نفس نامیده که در اول سوره طارق اشاره شده است. وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ- وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ- النَّجْمُ الثَّاقِبُ- إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ- سماء طارق برای حفاظت از نفس های اولیه حیات بوده است و در آیه بعد می فرماید فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ-پس انسان بنگرد که ما اخلاقیات او را چگونه خلق کردیم. سماء طارق حافظ کل نفس بوده است و اکنون هم این حفاظت با بنای جو هفت طبقه ادامه دارد-طارق سیستم حفاظتی تک سلولی های اولیه حیات است

همه نفس های اولیه حیات تحت حفاظت از پیش تدوین شده الهی است که سنت الله در قرآن نامیده شده و هیچ تغییر و تبدیلی در آن وجود نداشته و همه جای جهان مادی از قوانین واحدی که ملائکه هستند پیروی می کنند غبار کیهانی که منظومه شمسی از آن خلق شد از هیدروژن و هلیوم به مقدار بیش از 90 در صد و بقیه سایر عناصر تشکیل شده بود. زمین اولیه که از توده ابر خورشیدی جدا شد توده فوق العاده بزرگ و مملو از گاز هیدروژن و در حال واکنش هسته ای و سوخت هیدروژن بود. خورشید کنونی به دلیل حجم عظیم هم چنان در حال سوختن هیدروژن است و زمین این دوره را به سرعت احتمالا چندین میلیون سال طی کرد. ابتدا تکامل هسته ای و با اتمام آن تکامل شیمیائی رخ می دهد که به ایجاد مولکول های ساده اولیه حیات منجر شد. نخستین مولکول ایجاد شده آب و پس از آن متان، آمونیاک، فسفید ها و سولفید ها و سایر عناصر و کانی های آهن و سلیسیوم و سایر.

نطفه امشاج منشاء خلق اولیه ژنوم موجودات

اولین تک سلولی نطفه امشاج تنها یک تکه ژن ار.ان.ای کوتاه داشت ولی در همان تکه ژن تمامی بیست نوع اسید آمینه همه از نوع ایزومر آلفا و باز های آلی و نوکلئوتید ها وجود داشتند. ساختار مادی و معنوی همه جانداران در حیات زمین از تکثیر و به هم پیوستن ار.ان.ای نطفه امشاج بوده است مولکول ار.ان.ای یک مولکول زنجیره ای پلی مر است که از به هم پیوستند مولکول های ساده مونومرکه در قرآن اقوات نامیده شده با هم زنجیره درست می کنند دو اسید آمینه که بخواهند به هم بچسبند باید یک مولکول آب از جمع هر دو بیرون رانده و از محیط واکنش دور شود. واکنش پلی مر فقط در محیط کم آب صورت می گیرد. تصویر زیر یک واکنش دو اسید آمینه که به هم می چسبند و یک مولکول آب خارج می شود. این آب ماء دافق است. این واکنش با 20 اسید آمینه همین طور امتداد می یابد تا مولکول زنچیره ای پلی مر درست شود.

نطفه امشاج در بین لایه های سنگ رس سه لایه که داغ بود شکل می گیرد سنگ رس سه لایه یکی از انواع سنگ های رس که در قرآن طین لازب نامیده شده است. خداوند نوع سنگ رس محل وقوع حیات را برای ما بیان می فرماید. همان خاک رس خالص که با آن سفال و آجر درست می کنیم. بخار آب مولکول های ساده را به درون لایه سنگ رس می کشاند. در آن جا آب به صورت بخار و کم وجود داشت که قرآن می فرماید شما را در آب کم ماء مهین آفریدم نه در برکه و دریا و اقیانوس از سلاله من ماء مهین رسوب در آب کم. در سنگ رس واکنش شیمیائی پلی مر جریان می یابد و آبی که از اتصال دو اسید آمینه و بیشتر به هم از واکنش بیرون می آید ماء دافق است آب بیرون جهنده که به دلیل داغ بودن سنگ رس از محیط بیرون می رود آب دفع شونده است.

حما مسنون رسوب نرم و سیاه که در آن نطفه امشاج قرار داشت و علم نمی داند این نطفه چطور شکل گرفت و قرآن تنها اشاره به محیطی می کند که نطفه امشاج خلق شد بنابراین ماء دافق همان آبی است که از به هم پیوستن مولکول های ساده ایجاد می شود. نطفه امشاج احتمالا بعد از ایجاد در آب برکه ها قرار می گیرد که مملو از اقوات مولکول های ساده که با آن ها مولکول ار.ان.ای نطفه امشاج درست شد. در سلول های بدن جانداران مولکول های ساده که در معده هضم و از شکسته شدن پروتئین ها و مولکول های زنجیره ای که خوراک جانداران است تولید و توسط خون به سلول ها منتقل می گردد و در سلول ها باید مجددا طبق برنامه ژنوم به هم متصل شوند و آب دافق هم بسیار فراوان در هر سلول تولید می شود و باید سریع از محیط کارگاه تولید پلی مر در سلول بیرون رانده شود یک مولکول آلی به نام آدنین تری فسفات آب را می گیرد و به جای آن مولکول ساده که از خون گرفته را تحویل کارگاه می دهد و آب را در سیاهرگ خونی کنارسلول رها می سازد و مولکول ساده را از خون می گیرد و به سلول می برد. وقتی شخص می میرد فعالیت این مولکول برای بیرون راندن آب از سلول ها متوقف می شود و جسد مرده متورم و پر آب می شود کلمه علی رجعه لقادر خداوند قادر است این ماء دافق را برگرداند یعنی توقف حیات در موجود زنده

این عمل سریع و مرتبا تکرار می شود البته تعداد آدنین تری فسفات بسیار زیاد است. این مولکول بسیار مهم با این کار خود مرتبا انرژی تولید می کند که سوخت و ساز یا متابولیسم -انرژی جهانی حیات- می نامند و قرآن این تبادل انرژی را جن می نامد که یک ملائکه است. موجود زنده بدون این انرژی بی جان است و این جا هم ماء دافق نقش اساسی بازی می کند. در زمین اولیه این جن وجود نداشت و هنگامی که علقه خلق شد و روح خدا(امر خدا) و تکثیر پذیری جنسیتی در آن قرار داده شد ملائکه متعددی به آن سجده کردند یعنی تسلیم علقه شدند و جن و انس که ساختار مادی انسان است دست در دست هم مجموعه بسیار پیچیده انسان را تشکیل دادند. قبل از علقه مولکول های ار.ان.ای به هم وصل و بزرگ تر می شدند و دو و نیم میلیارد سال طول کشید تا ار.ان.ای به دی.ان.ای تبدیل شد این دوره را قرآن سواکم می نامد. اول خلقکم دوم سواکم که به خلق علقه منجر شد و دوره بعد عدلکم سامان دادن اعضاء از علقه به بعد شروع می شود. بنابراین ماء دافق در خلق ار.ان.ای که همان نطفه امشاج بود نقش موثر داشت یک تکه ژن و غشاء هسته و سلولی نداشت و احتمالا یک پوشش چربی آن را از محیط جدا می کرد و ماء دافق دو نیم میلیارد سال صبر کرد تا علقه خلق شود و مجددا نقش خود را در حیات ایفاء کند. ویروس ها و باکتری ها تکثیر غیر جنسیتی دارند و متابولسیم نداشته اند.

برنامه ریزی خلقت بر ازدیاد و کد بندی ژنتیکی ویروس ها و باکتری ها در سه دوره تاریکی های زمین اولیه قرار داشته است دانشمندان به چگونگی وشیوه این کد بندی بسیار پیچیده دسترسی پیدا نکرده اند. اساس جهان بینی خلقت انسان بر مطالبی قرار گرفته که متاسفانه پرده تحجر واقعیت آن را پوشانده است و هر چه گذشتگان صدر اسلام بیان کردند امروز هم همان در تفاسیر می آید و بازنگری نشده، چرا که علوم طبیعی را به رسمیت نمی شناسند و منتظر هستند تا علم به تخیلات صدر اسلام در باره آیات متشابه برسد. از مطالب بالا چنین استنباط می شود که صلب وترائب ویژگی همان صلصال و حما مسنون است. 

چرا نطفه امشاج منشاء ساختار مادی و اخلاقیات در ژنوم می گردد

زمانی که در علقه جنسیت نر و مادینگی استقرار یافت و روح خدا(امر خداوند) برای هدایت تکامل جاندارن در آن قرار گرفت لحظه تکامل ار.ان.ای به دی.ان.ای و ظهور DNAبوده است. در انسان حدود 20000 ژن وجود دارد که تنها ده درصد آن مسئول ساختن ساختار مادی جانداران است و بقیه را دانشمندان ژن های نا کار آمد می دانستند. اخیرا دانشمندان روسی وظیفه و مسئولیت ژن های نار کار آمد را مهم ارزیابی کرده اند. اخلاقیات و رفتار های معنوی و اطلاعات جاندار در پروسه حیات، زبان، هوش همه در این نوع ژنها قرار دارند. پایه این ژن ها و ژن های ساختار مادی جاندار از یک جا منشاء شد در لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمامسنون (برای ژن های کار آمد) و خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ- يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ( برای ژن های نا کار آمد) خُلق و خَلق و فرق آن ها و نقش ماء دافق در هر دو- زمانی که ژنوم تکامل یافته در علقه خلق می شود آغاز تفکیک ژن های ساختار مادی و اخلاقیات بوده است که خداوند فالهمها فجورها و تقواها را در علقه الهام می کند، فجور و تقوا هر دو اخلاقیات هستند و باید در پروسه طولانی تکامل ژنوم تکمیل و در انسان هوشمند -آدم-ظاهر شود. ملائکه هنگامی که خداوند اعلام می فرماید من در زمین بین نسل های قبل از آدم، می خواهم یکی را خلیفه در زمین قرار دهم. جانشین نسل قبل و نه خلیفه الله که تخیلات خود ساخته تفکرات صدر اسلام است ملائکه یاد آور می شوند که این نسل ها فجور دارند. خداوند می فرماید من بهتر می دانم. خداوند از رگ گردن انسان به انسان نزدیک تر است و خود حضور فعال دارد و نیاز به جانشین در زمین ندارد خلیفه جانشین است والله را خلاف قرآن به آن اضافه کردیم. جنشین خدا در زمین جائی که خودش حضور دارد خلاف اصل توحید است. فقط خداوند است که در همه جا حضور دارد و بر بندگان خود و اعمالشان نظارت دارد. سید محمد تقوی اهرمی 18/9/1402

• قبلی
• بعدی