قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com
CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.
برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.
اینستاگرام hammanmasnun@
s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com
دابه و ملائکه ماموریت بقا حیات را بر عهده دارند
مقدمه نوشتار
وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ- و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و ملائکه هستند براى خدا سجده مىكنند و تكبر نمیورزند- از پروردگارشان كه حاكم بر آنهاست خوف دارند و آنچه را ماموریت دارند انجام می دهند. سجده تسلیم بی چون و چرا در برابر خداوند است و دابه ریز جنیندگان و ملائکه قوانین طبیعت هر دو در کنار یکدیگر از طرف خداوند ماموریت دارند حیات زمین را قوام بخشند.
این پرسش برای بسیاری مطرح می شود که چرا خداوند در مقابل انسان های قرن حاضر به ویژه کشور های مسلمان که این همه ظلم و فساد وبی عدالتی و کار های خلاف قرآن انجام می دهند عکس العملی نشان نمی دهد. برخی می گویند صبر خدا زیاد است ولی نگاه کنیم خداوند در پاسخ به این سوال چه می فرماید. در آیه 61 نحل می فرماید.
وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ-اگر خداوند بخواهد به خاطر ظلمی که مردم می کنند مواخذه کند هیچ ریز جنبنده ای را باقی نمی گذارد ( حیات زمین را بر می چیند ) ولی این کار را بر اساس برنامه ریزی تدوین شده خود تا دوران مشخص شده به تعویق می اندازد. ولی هنگامی که وقت مشخص شده آن در برنامه تدوین شده الهی برسد. لحظه ای پس و پیش نمی شود. اما هیچ جنبنده ای را باقی نمی گذارد یعنی حیات زمین را بر می دارد اجل مسمی همان وعده ای است که خدا داده است و در آیه زیر به آن اشاره کرده است.
وَیَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ یَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ از تو تقاضای عذاب زود رس می کنند بگو وعده خداوند به حق است و خدا وعده خود را پس ار پایان اجل مسمی در دورانی که به اندازه هزار سال از سال هائی است که شما می شمارید عملی می کند . این دوران قرن ها است که شروع شده و با پیدایش هوش مصنوعی کنترل طبیعت و مدیریت حیات در دستان انسان های بی ایمان می افتد و از نعمت خدا دادی خلاقیت و آگاهی و علم سوء استفاده می کنند و در کار خلقت و ساماندهی حیات دست می برند. برنامه ریزی آن را مختل می کنند. در نوشتار انقراض بند پایان پایان حیات در زمین است نظر قرآن نقش بند پایان در حیاتزمین شرح داده ام و درزیر ترجمه مقاله حشره شناس مشهور Dave Goulson منبع: The Guardian که با مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ ارتباط دارد باستحضارخوانندگان می رسانم. متن زیر تمامی از خاطرات پرفسورگالسون حشره شناسی مشهور است که هشدار تخریب محیط زیستس به ما می دهد.
مگسهای بطریآبی و بطریسبز با سرعتی عجیب میتوانند ظرف چند دقیقه محل جسد را شناسایی کنند، آنها سپس تودههای تخمهای خود را روی جسد میریزند. تخمها ظرف فقط چند ساعت تبدیل به شفیره میشوند و گوی سبقت را در ازبینبردن جسد از سایر حشرات میربایند. مگسهای گوشتخوار، که خویشاوندانِ مگسهای بطریآبی و سبز، هستند، در این مسابقه دست برتر را دارند، زیرا آنها دیگر تخم نمیگذارند بلکه مستقیم شفیره به دنیا میآورند.
تمام عمرم شیفته حشرات بودهام. یکی از نخستین خاطرات زندگیام که به سنین ۵ یا ۶ سالگی مربوط است، پیدا کردن کرمهای ابریشمی با خطوط زرد و سیاه بود که در حیاط مدرسه از علفها تغذیه میکردند. آنها را داخل ظرف ناهارم که خالی بود میگذاشتم و با خودم به خانه میبردم. آنها سرآخر تبدیل به پروانههای بزرگی به رنگ سرخابی و سیاه میشدند.
این برایم شبیه معجزه بود ـ هنوز هم هست. من دیوانه وار شیفته آنها بودم.
به دنبال حشرات به بسیاری نقاط جهان، از صحرای پاتاگونیا تا قلل یخی فیورلند در نیوزیلند و کوههای پوشیدهازدرخت در بوتان، سفر کردهام.
من ابری از پروانههای بِردوینگ را دیدهام که از مواد معدنی رودخانه برونئو تغذیه میکردند و هزاران شبتاب را دیدم که در کمالِ هماهنگی شبها بر مردابهای تایلند نور میتاباندند.
در باغچه خانهام در ساسکس در انگلستان، ساعتها محو تماشای ملخهایی که برای جفتیابی تلاش و رقیب را از میدان به در کردند؛ گوشخیزکهایی که بچههایشان را تیمار میکردند؛ مورچههایی که از شیره شتهها تغذیه میکردند و زنبورهای برگ بُری که برای ساخت لانه مشغولِ برگبُری بودند، شدهام.
اما وقتی فهمیدم این مخلوقات در حال کم شدن هستند، آشفته شدم. پنجاه سال از وقتی که آن کرمهای ابریشم را از حیاط مدرسه جمع میکردم گذشته است و از آن زمان هر سالی که گذشته تعداد پروانهها و زنبورهای عسل کمتر شده است.
این مخلوقات شگفتانگیز و زیبا، مورچه به مورچه، زنبور به زنبور وروز به روز در حال کم شدن هستند. تخمینها متنوع و نادقیق است، اما به نظر میرسد که از وقتی که من ۵ سالم بوده تاکنون ۷۵ درصد از جمعیت حشرات کاسته شده است.
هر سال شواهد علمی با قطعیت بیشتری کاهشِ شدید حشرات را تأیید میکنند؛ مانند آن مطالعاتی که از کم شدنِ پروانههای سلطنتی در آمریکای شمالی، از بینرفتنِ حشرات جنگلی و علفزار در آلمان یا کم شدنِ طیفی از زنبورهای عسل و مگسها در انگلستان خبر دادند.
در سال ۱۹۶۳، دو سال قبل از تولد من، ریچل کارسون در کتابش با عنوان «بهارِ خاموش» هشدار داد که ما مشغول وارد آوردنِ خسارات جبرانناپذیر به سیارهمان هستیم.
حتماً اگر حالا بود با دیدنِ اوضاعی که بسیار بدتر شده است، میگریست.
زیستگاههای غنی از حشرات، مانند یونجهزارها، تالابها و جنگلهای گرمسیری و بارانی استوایی را یا بولدوزرها صاف کردهاند، یا سوزانده شدهاند یا در سطح وسیع درختانشان را قطع کردهاند.
کارسون در کتابش به استفاده بیشاز ۳میلیون تن آفتکش در سال در سراسر جهان، اشاره کرده است که باعث وخیمتر شدنِ مسئله آفتکشها و کودهای شیمیایی شده است. بسیاری از آفتکشهایی که این روزها برای حشرات استفاده میشوند، هزاران برابر سمیتر از آن آفتکشهایی است که در زمان کارسون وجود داشت.
خاک مواد غنی خود را از دست داده و رودخانهها با مواد شیمیایی آلوده و خشک شدهاند. تغییرات اقلیمی که در زمان کارسون، هنوز شناخته نشده بود، تهدیدی فراتر برای سیاره ماست.
همه این تغییرات در دورانِ زندگی ما و درست در برابر چشمان ما رخ داده و هر روز در حالِ بدتر شدن است.
تعداد اندکی از مردم میتوانند شدت ویرانگر بودنِ این تغییرات را نه فقط برای سلامت و رفاه انسانها ـ ما به حشرات برای گردهافشانی محصولاتمان، بازیافت سرگین، علف و اجساد، حفظ سلامت خاک، کنترل آفت و بسیاری بیشتر نیاز داریم ـ بلکه برای سلامتِ مجموعه بزرگی از حیوانات نظیر پرندگان، ماهیها و قورباغهها که برای تغذیه متکی به حشرات هستند، درک کنند.
گیاهان خودرو برای گردهافشانی به حشرات وابسته هستند. همینطور که تعداد حشرات نایابتر میشوند، جهان ما نیز آهستهآهسته به سمتِ متوقف شدن حرکت میکند، زیرا نمیتواند بدونِ وجود حشرات فعالیت کند.
هر روز تعداد بیشتری از ما به شهرنشینی رو میآوریم و درحالی بزرگ میشویم که حشراتی بهغیر از مگسهای خانگی، پشهها و سوسکها را نمیبینیم؛ برای همین بسیاری از ما از حشرات متنفریم.
بسیاری از مردم از حشرات میترسند. حشرات را با صفاتی مثل «موجودات ناخوشایند»، «انتقالدهنده بیماری»، «خزندگان موذی»؛ «کثیف» و ... توصیف میکنیم.
تعداد اندکی از اهمیت حشرات برای بقایمان آگاهی دارند و تعداد کمتری میدانند که این حشرات تا چه اندازه باهوش، جذاب، اسرارآمیز و شگفتانگیز هستند.
حشرات از ساکنان بسیار قدیمی سیاره ما هستند. پیشینیان آنها نیم میلیارد سال پیش در تراوشات اولیه کف اقیانوسها پدید آمدند. آنها بخش عمدهای از گونههای شناختهشده سیاره ما را تشکیل میدهند ـ به ازای هر انسان یک میلیون مورچه وجود دارد که یعنی این گونه به تنهایی از تعداد آدمهای روی زمین بیشتر است ـ بنابراین، اگر تمام حشرات سیارهمان را از دست بدهیم، تمام تنوع زیستی روی سیاره محکوم به نابودی است.
علاوه برآن، تعداد و تنوع زیاد حشرات، باعث شده که حشرات در تمامی زنجیرهها و شبکههای غذایی در آبهای شیرین و زیرزمینی حضور داشته باشند.
برای مثال، کرم های ابریشم، شتهها، لارو بال موداران و ملخها گیاه خوارانی هستند که ماده گیاهی را به پروتئین حشرهای خوش طعمی تبدیل میکنند که هضم آن برای بسیاری از حیوانات بزرگ تر آسانتر است.
بقیه، مثل زنبورها، سوسکهای زمینی و مانتیس، یک سطح بالاتر را در زنجیره غذایی اشغال میکنند و شکارچیِ حشراتِ گیاهخوار هستند. همه این حشرات خودشان شکارِ پرندگان، خفاشها، عنکبوتها، خزندگان، دوزیستان، پستاندارانِ کوچک و ماهیها هستند که اگر حشرات نباشند، غذای بسیار کمی دارند یا اصلاً هیچ غذایی ندارند.
شکارچیان بالاتر زنجیره غذایی مثل قرقی، حواصیل و عقاب از سینهسرخ، قورباغه، موش شبگرد یا سالمون تغذیه میکنند که خودِ این حیوانات حشره خوار هستند.
از بین رفتن حیات حشرات در زنجیره غذایی فقط برای حیات وحش فاجعه نیست. این اتفاق برای زنجیره غذایی انسانها نیز پیامدهای مستقیم منفی دارد. پیشینانِ کهنِ ما مطمئناً از حشرات تغذیه میکردند و حشره خواری در حال تبدیل شدن به یک رژیم غذایی عادی در جهان است.
تقریباً ۸۰ درصد از جمعیت جهان همیشه از حشرات تغذیه میکنند و حشره خواری در آمریکای جنوبی، آفریقا و بخشهایی از آسیا و در میان مردم بومی اقیانوسیه رایج است.
شاید یکی از استدلالهای قوی آن است که انسانها باید به جای مزارع حیواناتی مثل گاو و گوسفند، مزرعه حشرات راهاندازی کنند. پرورش حشرات انرژی کم تری صرف میکند و نیازمند آب و فضای کم تری است.
حشرات منابع سالم تر پروتئین هستند، آمینو اسیدهای ضروری بالاتری دارند و میزان چربی اشباع شده آنها کم تر از میزانی است که در گوشت گاو وجود دارد و البته، احتمال بیمار شدن بر اثر حشره خواری بسیار پایینتر از احتمال بیمار شدن بر اثر خوردن گوشت گاو و گوسفند و مرغ است.
پس اگر میخواهیم ۱۰ تا ۱۲میلیارد انسانی که تا سال ۲۰۵۰ روی کره زمین زندگی میکنند را سیر کنیم، باید به پرورش حشرات خیلی جدیتر فکر کنیم.
ما هماکنون هم، اما با حذف حشرات از یکی از سطوح زنجیره غذایی مشغول تغذیه کردن از آنها هستیم. ماهیهای آب شیرین مانند سالمون و قزلآلا غذای اصلیشان حشرات است، پرندگانی مانند کبک، بوقلمون و قرقاوول هم همینطور.
حشرات فقط ارزش غذایی ندارند. آنها خدمات حیاتی بسیار زیادی به اکوسیستم عرضه میکنند. برای مثال ۸۷ درصد از همه گونههای گیاهی به گردهافشانی از طریق حشرات نیاز دارند. گلبرگهای رنگی، بو و شهد گلها گردهافشانها را به خود جذب میکند. بدونِ گردهافشانی، گلهای وحشی و خودرو هرگز نمیتوانستند بذر خود را گسترش بدهند و بسیاری از آنها در غیاب حشرات نابود میشوند.
غیاب گرده افشانها اثراتِ ویرانگر بس بزرگ تری برای اکوسیستم دارد که از بین رفتن گلهای خودرو فقط یکی از آنهاست. تقریباً یک سوم از انواع غلاتی که پرورش میدهیم نیز به گردهافشانی توسط حشرات نیاز دارند و اگر تعداد زیاد گیاهانی که از طریق حشرات بذر خود را گسترش میدهند، از بین برود، آنوقت همه مجامع انسانی روی زمین نابود میشوند، زیرا غلات پایه تمام زنجیرههای غذایی است.
گرده افشانی ارزشی بین ۲۳۵ تا ۵۷۷ میلیارد دلار در سال در سراسر جهان دارد. حتی اگر از بحث مادی قضیه هم بگذریم، بدونِ گرده افشانی توسطِ حشرات تغذیه جمعیتِ روبهافزایش کره زمین ناممکن خواهد بود.
ما به این دلیل توانستهایم کالری کافی برای زنده ماندن تولید کنیم که محصولاتی مثل گندم، جو، برنج و ذرت که بخشِ اعظمِ خوراکمان را تشکیل میدهند، توسط گردهافشانهایی مانند باد، منتشر شده و پرورش یافتهاند. اما اگر فقط بخواهیم به نان، برنج یا پوره متکی باشیم، دچار فقر ویتامینها و مواد معدنی ضروری خواهیم شد.
رژیمِ غذاییای را تصور کنید که فاقد توت فرنگی، فلفل، سیب، خیار، آلبالو، کدو، گوجه فرنگی، قهوه، تمشک، لوبیا، بلوبری و... است. اگر حشرات نباشند هیچ کدام از این میوهها و صیفیجات را نخواهیم داشت. همینحالا هم در تأمین این محصولات برای همه افراد کره زمین، و بر اساس توصیه مصرفِ ۵ وعده میوه در روز، مشکل داریم.
حشرات در تجزیه ماده ارگانیک، مثل برگ درختان، تنه بریده درختان و جسد حیوانات نقش دارند. این کار بسیار حیاتی و مهم است، زیرا باعث بازیافت مواد مغذی میشود و آنها را برای رشد گیاهان آماده میکند. اغلب تجزیه کنندهها هرگز دیده نمیشوند.
برای مثال، خاک باغچهتان ـ و به خصوص کود گیاهی ـ مملو از میلیونها حشره دُمفَنری است. این خویشاوندانِ ریز و ابتداییِ حشرات، کمتر از ۱ میلیمتر طول دارند و به این دلیل به آنها دمفنری گفته میشود که میتوانند برای فرار از دست شکارچیان تا ۱۰۰میلیمتر به هوا بپرند.
این ارتشِ خرد از پرش کنندگانِ ارتفاع، کاری مهم انجام میدهند. آنها قطعات کوچک مواد آلی را میخورند و کمک میکنند تا این قطعات به قطعات ریزتری تبدیل شوند که بعد توسط باکتریها تجزیه میشوند و باعث آزاد سازی مواد مغذی میشوند تا گیاهان از آنها استفاده کنند.
حشرات تطهیرکنندگانِ طبیعی جهان هم هستند و به تجزیه اجساد کمک میکنند.
مگسهای بطریآبی و بطریسبز با سرعتی عجیب میتوانند ظرف چند دقیقه محل جسد را شناسایی کنند، آنها سپس تودههای تخمهای خود را روی جسد میریزند. تخمها ظرف فقط چند ساعت تبدیل به شفیره میشوند و گوی سبقت را در ازبینبردن جسد از سایر حشرات میربایند. مگسهای گوشتخوار، که خویشاوندانِ مگسهای بطریآبی و سبز، هستند، در این مسابقه دست برتر را دارند، زیرا آنها دیگر تخم نمیگذارند بلکه مستقیم شفیره به دنیا میآورند.
بعد نوبت به سوسکهای دفن و مردار میرسد که از راه برسند و جسد و شفیرههایی که در حال بزرگ شدن هستند را با هم ببلعند.
سوسکهای دفن اجساد حیوانات کوچک را به خود به زیر زمین میکشند و روی آنها تخم میگذارند و بعد روی همان جسد از تخمهایشان محافظت میکنند. این زنجیره رویداد آنقدر قابل پیشبینی است که حتی متخصصان پزشک قانونی نیز برای تعیین زمان دقیق مرگ انسانهایی که مرگ مشکوک داشتهاند، به آن ارجاع میدهند.
در رأس همه این کارها، حشراتِ حفار هستند که در خاک ساکن هستند و به هوادهی به خاک کمک میکنند.
مورچهها دانهها را پخشوپلا میکنند، آنها دانهها را به لانهشان میبرند، اما اغلب در میان راه برخی از دانهها را از دست میدهند. دانهها همانجا که رها شدهاند، جوانه میزنند. کرم ابریشم به ما ابریشم و زنبور عسل به ما عسل میدهد.
رویهمرفته، خدماتی که حشرات برای اکوسیسم انجام میدهند در حدود ۵۷ میلیارد دلار در سال، فقط در آمریکا، ارزش دارد که البته محاسبه بیمعنایی است، زیرا بدونِ حشرات کل محیط زیست ما فرو می پاشد و میلیاردها نفر دچار قحطی میشوند.
برای نجات حشرات باید همین حالا وارد عمل شد. این کار را میتوان به روشهای مختلف انجام داد که برخی آسان و برخی سختتر است. نخست، ما باید ارزش جهانِ طبیعت را، هم به لحاظ ارزشی که برای حیات خودمان دارد و هم به لحاظ ارزشی که برای طبیعت دارد، به جامعهمان بیاموزیم.
واضح است که آگاهی بخشی درباره اهمیت محیطزیست را باید از سالهای ابتدایی کودکی شروع کنیم. باید حومه شهرها را سرسبز کنیم. شهرهایی را تصور کنید که در هر جای ممکن ـ از باغچههای شخصی گرفته، تا پارکها، آرامگاهها، کنار جادهها، کنار خطوط ریل، پارکهای بازی و حتی محل پرداخت عوارض، از درختان، باغچههای سبزیجات، برکههای آب و گلهای وحشی پوشیده شده است.
باید سیستم غذای خودمان را تغییر دهیم. پرورش و حملونقل غذا به نحوی که همیشه چیزی برای خوردن داشته باشیم، ازجمله فعالیتهای بنیادی انسانی است. طریقی که این کار را انجام میدهیم اثرات ژرفی بر رفاه و سعادتمان و بر محیطِ زیستمان دارد. پس قطعاً هزینه بیشتر روی این بخش میتواند ارزش زیادی داشته باشد.
باید مبنا را بر تولید غذای سالمِ پایدار بگذاریم، به دنبال حفظ سلامت خاک و حمایت از تنوعزیستی باشیم. تخصیص بودجه به بخشهای تحقیقاتی برای پژوهش درباره علل کاهش حشرات بسیار مهم است.
حفاظت قانونی از حشرات نادر و زیستگاههای آنها نیز باید تقویت شود. سیاره ما با وجودِ تغییراتِ عجیب وغریبی که ما انسانها در موردش انجام دادهایم، تاکنون به طرز چشمگیری توانسته از خودش محافظت کند و با این تغییرات کنار آمده است. شاید بگویید تاکنون تعداد کمی از گونهها از بین رفتهاند، اما حقیقت این است که تعداد گونههای وحشی امروزی با گذشته تفاوت فاحشی دارد.
نمیدانیم تا حذف اکوسیستم چقدر زمان داریم. اما به قولِ پل ارلیش، نویسنده آلمانی، شاید بتوانیم از «تشبیه پرچ در هواپیما» استفاده کنیم و بگوییم، شاید به آن نقطهای که بالها در حالِ افتادن است، نزدیک شده باشیم.
نتیجه گیری از خاطرات پرفسور
بند پایان که کرم ها، نماتد ها، پروانه ها، دم فنری مانتیس ها و تعداد بیشمار دیگر که می شناسیم از راسته حشرات نیستند و به بند چایان تعلق دارند. پروانه ها دارای گونه های بی شمارو لارو آن ها غذای گروه زیادی از جانداران کوچک است نیز جزء حشرات نیستند. بنابراین ما باید شناخت از محیط زیست خودمان داشته بایم. متاسفانه در کشور پهناور و با تنوع اکو سیستم های مختلف یقینا دارای گونه ای نادر و شناخته نشده فراوان است که هیچ ارگانی مسئولیت شناسائی این بند پایان و درون آن ها حشرات و عنکبوت ها را بر عهده ندارند و تنها موسسه ای که روی حشرات در ایران کار می کند موسسه دفع آفات گیاهی متعلق به وزارت کشاورزی است و آن هم فقط روی بند پایان و حشراتی که آفات گیاهی هستند کار می کنند و اگر از قضا به حشره دیگری برخورد کنند آن را هم بر می دارند و در کلکسون اما بی نام و نشان می گذازند.باید توجه داشته باشیم که از حدود یک میلیون گونه شناخته شده تنها حدود هزار گونه جزء آفات هستند. بنابراین بقیه بند پایان در ایران متولی خاصی ندارند ، یعنی دانشکده حشره شناسی ( نه آفت شناسی) در کشور وجود ندارد که جای تاسف بسیار است و بسیاری از گونه ها قبل از شناسائی در مملکت ما منقرض می شوند. به عبارتی بسیاری از گونه های بند پایان بدون نام و نشان و شناسنامه در اطراف ما در حرکت هستند. این فقر علمی و تجسس در محیط زیست ما است. سازمان محیط زیست ما فقط متولی حیوانات درشت هستند مانند خرص و یوز پلنگ و اهمیتی به این موجودات ریز که در قرآن به نام دابه شناخته شده که با ملائکه ماموریت از طرف خداوند دارند حیات را در خاک بقا بخشند. از این جهت است که خداوند می فرماید اگر بخواهم وعده برداشتن حیات را تحقق بخشم هیچ جنبنده ای را زنده نمی گذارم. دانشمندان مسلمان هنوز نتوانسته اند بفهمند در قرآن دابه یعنی چه . در تفاسیر انسان را هم جزء دابه قرار می دهند و مشخص است که آیات قرآن را با تفکر و تعقل نخوانده اند. به مقالات دابه و تکامل موجودات و دابه و نقش آن در بقا حیات مراجعه فرمائید. سید محمد تقوی اهرمی 18/2/1401
بازدید: 761