قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

سوره طارق آیات 6 و 7 و واقعیت قرانی آن

مقدمه نوشتار

صلب و ترائب دو کلمه مهم در سرنوشت خلقتی انسان است و این رخدادی بس مهم در آغاز خلقت حیات می باشد خداوند به زبان علم امروزی با ما در 1400 سال پیش سخن گفته و واقعیت یک حادثه سرنوشت ساز در تاریخ  پیدایش حیات در زمین اولیه را گوشزد کرده است. گذشتگان در هزار سال  قبل سعی کرده اند برای آن ها توجیه علمی پیدا کنند و مطالبی را که با تصورات ذهنی و علم آن روز در فکر آنها خطور کرده بود در تفسیر ها بیان کردند و تحویل ما دادند و آن را که  بر باور نشسته  بود نسل به  نسل تحویل آیندگان دادند و ما این تصورات غلط را به عنوان میراث گذشتگان در دست داریم و همچنان آن را گسترش میدهیم. با خود فکر نکرده ایم که مطالبی که در هزار سال قبل درباره صلب و ترائب و ماء دافق بیان شده ممکن است غیر واقعی باشد.

اقوات غذای بیولوژیکی در قرآن و علم زیست شناسی

 مقدمه نوشتار

اقوات به معنی غذای اولین موجودات زنده حیات و یا به اصطلاح علمی غذای بیولوژیکی است. این دوره از نظر علم زیست شناسی و هم چنین نظر قرآن دارای اهمیت ویژه ای است. در این  دوره  پایه  خلقت انسان و موجودات زنده نهاده می شود مفاهیم  قرآنی خاک، حما مسنون و صلصال کالفخار، صلب و ترائب که پایه خلقت انسان و حیات است در این دوره رخ می دهد. در سوره  فصلت آیه 9 الی 12 دوره های متوالی خلقت زمین، اقوات، هفت آسمان را شرح می دهد و تمامی آیات مربوط به زمین و جو  آن است. اقوات را مفسرین غذای اهل رمین تقسیر می کنند. زمانی که نه جانداری بود و نه گیاهی و نه خاک کشاورزی و حدود سه میلیارد سال بعد اخرج المرئی خارج شدن سبزه زار و گیاهان و کوه ها ایجاد شد که خداوند آن را طعام می نامد. در این نوشتار می خواهم با آیات دیگر ثابت کنم که اقوات طعام نیست. به نوشتار  فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي و مفهوم واقعی آن در قرآن

زمان رخداد پیدایش اقوات

در چهار آیه از سوره فصلت 9 تا 12 خلق زمین تا پیدایش هفت طبقه جو زمین بیان شده به آین آیات توجه فرمائید.


قُلْ أَإِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذٰلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ‌-فصلت 9
وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا وَ بَارَکَ فِیهَا وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ‌-فصلت 10


بگو به کسی کفر می ورزید که  زمین را در دو دوره آفرید و  برای او شریک  قرار می دهید، اوست که در زمین و از بالای آن رواسی (پوسته جامد زمین) را قرار داد و برکت در آن( رواسی تازه شکل گرفته و داغ) نهاد و در آن اقوات غذای موجودات را در چهار دوره مقدر فرمود یعنی برنامه ریزی کرد. قدر با فتحه ق و تشدید دال با قدر فتحه ق  و سکون دال دو معنی متفاوت می دهند و در تفسیر اکثرا اندازه را آورده اند. بعلاوه در تفاسیر قدر را  خلق کردن هم می نویسند  که چنین معنی در آیه  دیده نمی شود. گذشتگان از جمله ارسطو که در مرکز علم عالم آن زمان یعنی یونان باستان بسر می برد گمان می کردند که خداوند هر چیز را به اندازه و آنی و بدون برنامه ریزی خلق کرد. کلمات مدیریت، برنامه ریزی، مدون، تدوین شده و بسیاری از مفاهیم هنوز پدید  نیامده  بودند و علم روز آن زمان این چنین افکاری ایجاد به صورت خلق الساعه را حاکم  کرده بود. بعلاوه کافی بود چند طومار را بخوانی و یک استاد را به عنوان مدرس قبول و تحصیل می کردی می شدی  فیلسوف زمانه و در تمامی علوم و فنون زمان مسلط می شدی و می توانستی روی تمامی موضوعات نظر دهی مانند زمان ما که استاد معارف اسلامی و فلسفه به خود این اجازه را می دهد که در علم  جنین نظر بدهد و علقه را زالو یا  زائده و یا خون بسته به دیوار رحم چسبیده معرفی کند.

این از برکات علم گذشتگان است که بر باور ما نشسته و نمی شود آن را از ذهن بیرون کرد. قدر فیها اقواتها  فی اربعه ایام. خداوند در رواسی (پوسته تازه شکل گرفته زمین که هنوز کاملا سرد نشده و تمامی کانی ها سنگ هستند و از خاک خبری نیست کوه ها هنگام تفیکیک قاره ها شکل گرفتند.) اقوات را در چهار دوره مقدر فرمود. برنامه ریزی در چهار دوره زمان بر است و طراحی از پیش تدوین شده می خواهد. رواسی کوه نیست

زمین در دو دوره خلق شد تکامل اتمی و تکامل شیمیائی- دوره اول جدا شدن از توده  ابر خورشیدی و مستقل شدن به عنوان یک سیاره با جرم معقول که با توجه به  حجم زمین و مقایسه  با خورشید که از همان ساختار توده ابر خورشیدی مشترک به وجود آمده اند. زمین سریع دوره اول را طی کرده است. دوره دوم  با توجه حرارت بالای دوره  اول  که در آن همجوشی هسته ای رخ  داده  که  خورشید هنوز هم در مرکز خود آن را دارد  انجام می دهد (پانزده تا بیست میلیون درجه). زمین برای  سرد شدن از چند میلیون به چند هزار درجه، میلیون ها سال زمان لازم داشته است. در این زمان تحولات عظیم پوسته جامد زمین را دائم تغییر می داده. زمین توده گازی  پلاسمائی  مذاب  و عظیم بوده که  دائما شکل و مدار خود را  تغییر می داده است. از زمان  جدا شدن از توده  ابر خورشیدی  تا  قرار داده شدن  پوسته جامد بر روی سطح خارجی زمین بر اساس نظر دانشمندان زمین شناسی حدود پانصد میلیون سال گذشته است.

این زمان بر اساس نظر قرآن در دو دوره منفک از هم  صورت گرفته. باید توجه داشته باشیم که زمین به یک باره از خورشید جدا شده و میلیون ها سال طول کشید تا  زمین فاصله  خود را با  خورشید تثبیت کند و این از کلمات فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ برداشت می شود. ابتدا زمین در دو  دوره خلق می شود سپس پوسته جامد بر روی آن شکل می گیرد. برکت که همان سنگ رس است در پوسته جامد قرار داده  می شود و سپس اقوات در چهار دوره  برنامه ریزی می گردد و سپس خداوند به  آسمان زمین می پردازد که دودی و دخان بود و سپس زمین و جو آن استقرار می یابند و قرآن در تمثیلی به زمین  و آسمان آن (جو زمین هنوز یکپارچه و دخان است) خطاب  می فرماید اکنون هر دو فقال لها و للارض لها به آسمان بر می گردد و للارض هم  بیانگر این است که هر دو یک مجموعه با هم هستند، مثلا سماء  کیهان نیست،  جو تشکیل نشده  زمین است، تسلیم  این برنامه  شوید چه بخواهید و چه نخواهید الزام آور است و آن ها  پذیرفتند. تمثیل است و تفکر و تاویل لازم دارد ظاهر آیه  را باید  خواند و دنبال باطن آن گشت. این اعجاز قرآن است. باید به علم زمین شناسی و زیست شناسی آشنا بود تا بتوان آیات را تاویل کرد به علم باید رجوع کرد نه به نظرات گذشتگان دنبال واقعیت گشت. جالب است  که  این کلمات بعد از ثم  الستوی الی سماء می آید.آیه 11 سوره فصلت.


ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ. برنامه ریزی اقوات در چهار دوره قبل از ثم الستوی الی السماء است. معنی و مفهوم آن بسیار علمی و جالب دارد. پوسته زمین هنوز داغ است و حرارت بالای نقطه  جوش آب است که  قوات در چهار مرحله  ترکیبات آلی مورد نیاز اولین سلول حیات را به وجود می آورد. صلصال کالفخار سفال داغ  و پخته است و حما مسنون هم  توده سیاه رنگ و رسوباتی است که در سفال با خارج شدن  آب  از آن باقی میماند. اگر آب فراوان  وجود  داشت حما مسنون  وجود نداشت. آب  به صورت بخار و در درون سنگ ها و لابلای درز آنها مرتبا خارج می شد و رسوب توده سیاه  بر جای می گذاشت. چرا اولین نطفه حیات در درون این چهاردوره  از حما مسنون و در سفال داغ ایجاد شده  لازمه  تبدیل  ترکیبات آلی از قبیل اسید های آمینه ، قندها، چربی ها، و سایر ترکیبات آلی و ترکیباتی که نوکلئوتیدها  را  تشکیل  دادند به ماکرو مولکول های زنجیره ای ساختار RNA تبدیل شدند. واکنش باید در محیط  داغ و بدون آب  باشد، یعنی آب باید کم و بصورت مولکول و بخار باشد تا مولکولهای آب خارج شده از واکنش این ترکیبات بتواند خارج شود.ماء مهین اشاره به  آب کم  دارد.

دریا هنوز وجود  نداشته و آسمان تیره  و تار و دودی است و سماء  ندارد. جو  اولیه بسیار کم  قطر و یک پارچه و مملو از گازهای آمونیاک، بخار آب و متان است و هیدروژن فوق العاده زیاد و جو اکسیژن ندارد زیرا برای تک سلولی های اولیه حیات سمی و کشنده است. انتهای دوره دوم خلقت زمین بر اساس نظریه قرآن، ایجاد  پوسته جامد و بر روی آن برکت (سنگ رس)است. برکت قبل از شروع  دوره های اقوات است و میتواند سنگ رس باشد که هم در گذشته در خلقت حیات نقش داشته و هم  اکنون  خاک زراعی که هشتاد درصد آن از رس است حیات زمین را تداوم میبخشد. اول سنگ رس خلق  و بعد برروی آن غذای موجوداتی که  قرار است به عنوان تک سلولی اولیه حیات  که سنگ بنای خلقت موجودات زنده  و انسان است  برنامه ریزی شود و  سپس ترکیبات بی جان، مولکول زنجیره ای ساختار RNA با فرمان کن فیکون به جاندار تبدیل می شود. به مقاله ماء دافق و نقش ان در پدیده خلقت حیات مراجعه فرمائید. آدم و حضرت عیسی وجه مشترک نفخ من روحی دارند

دانشمندان زیست شناسی اخیرا بحث جالبی را در پیدایش اولین نطفه حیات دارند. میگویند اول میبایست غذا خلق شده باشد و سپس تک سلولی اولیه حیات و دقیقا این همان چیزی است که  در این آیه اشاره میکند. اول اقوات برنامه ریزی میشود و بعد اولین نطفه  حیات که نطفه امشاج است از رسوبات  باقی مانده  بر روی سفال داغ (هیچگونه نظریه علمی معتبری در ارتباط  با دوره پیدایش زمین تا  یک میلیارد سال بعد از پیدایش زمین وجود ندارد زیرا کلیه اطلاعات زمین شناسی به دلیل مذاب بودن و تغیر و تحول زیاد از بین رفته اند و همه نظریه های علمی هستند) و قرارگرفتن اساس خیر و برکت در رواسی به سنگ رس برمیگردد که امروزه هم  خاک کشاورزی بقاء حیات را مدیون خود ساخته است.

پیدایش اقوات به معنی غذای بیولوژیکی را در چهار دوره مقدر فرمود تا  نیازمندان به آن غذا بتوانند  نیازشان را برطرف کنند. صحبت از غذای تک سلولی های است نه غذای موجودات زنده که در تفاسیر آمده. هر چهار آیه در زمان  زمین اولیه است یعنی 3/5 میلیارد سال قبل رخ داده است. رواسی من فوقها می تواند به معنی پوسته جامد زمین باشد و به عنوان لنگر و حفظ  تعادل  زمین هم عمل می کنند تعبیر نمود. رواسی پوشش روی زمین را در مرحله مذاب بودن پوسته بیرونی به عهده دارد و من فوقها این معنی را می رساند. کوه ها نتیجه  تغییرات پوسته زمین در دوره  تکنوتیک بهم پیوستن قاره ها و حدود  150 الی 400  میلیون سال پیش است. پس از ایجاد رواسی اقوات در چهار دوره شروع می شود. سلسله مراتب رواسی و دوره های اقوات را دقیقا به خاطر داشته باشید  و پس از شرح این دوره ها مجددا آن را به  یاد بیاورید. چرا که  نکته علمی بسیار مهمی در آن نهفته است آیه 29 سوره بقره  تایید این نظر است. کلمه ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء در آیه 10 سوره فصلت را با این آیه مقایسه فرمائید


هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ .اوست آن كسى كه  آنچه  در زمين است همه را براى شما  آفريد سپس به (آفرينش) آسمان پرداخت و هفت آسمان را در آن استوار كرد و او به  هر چيزى داناست. ثم استوی الی اسماء بعد از آماده  شدن کامل  زمین است. یعنی پوسته زمین شکل گرفته، سردتر شده و اقوات در چهار دوره مقدر شده اند پروبیوت ها  یعنی سلول های غیر هوازی  بدون هسته و غشاء هسته ای تکثیر پذیر به  وجود آمده اند و حالا  نوبت پرداختن به آسمان زمین است  که هنوز دخان است. پس هفت جو زمین بر اساس نظریه قرآن پس از خلق غذای بیولوژیک و خلقت زمین از نظر علوم طبیعی و قرآن (دودی و کدر) که منشا حیات موجودات است شکل می گیرد در مقاله پیدایش حیات از دید علم و قرآن مشروحا به این آیه اشاره شده. این مقدمه ای بود بر شرایط اولیه ایجاد اقوات .

سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ‌-برای نیازمندان به آن

با توجه به مطالب زیر این دوره یعنی دوره ایجاد غذای بیولوژیکی مهمترین دوره پیدایش حیات بر روی کره زمین است که  قرآن تاکید کرده است. حیات بدون غذای تکثیر پذیر و یا بیولوژیکی امکان پذیر نبوده است  چیزی که دانشمندان زیست شناسی به آن رسیده اند  به  این  جهت  نظر داده اند  که  اولین موجود زنده  در سوپ اولیه ایجاد شده است. غذائی که بتواند نیاز درخواست  کنندگان  را برآورده  کند (سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ‌-برای نیازمندان به آن غذا ) باید بیولوژیکی باشد. کلمه نیاز درخواست  کنندگان به معنی برای موجودات خاص است و این غذا باید بعد از اتمام چهار دوره تکثیر پذیر و زنده باشد. یعنی باید تکثیر پذیر باشد. پروفسور راینهارد  کاپلان زیست شناس معروف آلمانی و مولف کتاب  پیدایش حیات، شکل گیری حیات را با  آغاز چهار دوره پیدایش غذای بیولوژیکی مرتبط  میداند و دوره ها بشرح زیر تقسیم بندی کرده است [1]که در زیر عنوان میشود. وی و سایر زیست شناسان به این چهار دوره اشاره کرده اند. قرآن هم به این چهار دوره اشاره کرده است و این اعجاز قرآن است.


چهار دوره پیدایش غذای بیولوژیکی یا اقوات


1-تولید غیربیولوژیکی مولکول های پایه و آلی برای ایجاد پروتئین ها و اسید نوکلئیک.
2-ایجاد ترکیبات زنجیره ای یا پلیمریزاسیون از مولکول های ایجاد شده  در دوره اول
3-اتصال مولکول های پلیمریزه شده به  یکدیگر و تشکیل ماکرو مولکول ها و تشکیل ساختار مولکولی آلی که توسط غشاء پوشیده بودند به عنوان سنگ بنای پروبیوت ها (سنگ بنای حیات و خلقت انسان از صلصال من حما مسنون در این دوره است )
4-تشکیل پروبیوت ها که به عنوان اولین مواد آلی تکثیر پذیر بشمار می آید.(خلقت غذای تکثیر پذیر مورد استفاده  موجودات زنده که از ویروس ها و سپس باکتری ها شروع شد سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ‌ از این دوره به بعد است )


دوره پیدایش حیات از دیدگاه پروفسور ریچارد دی کر سان  بیوفیزیکدان دانشگاه  آکسفورد در پنج  دوره است که به این هم اشاره ای داشته باشیم .این  دو نفر جزء معروف ترین دانشمندان بیوشیمی و بیوفیزیک هستند. [2]
1-پیدایش کره زمین با یک اتمسفر که گازهای درون آن به عنوان مواد اولیه ساختار مولکولی آلی بکار گرفته شده
( منظور آمونیاک و متان و بخار آب)
2- سنتز مولکول های ساده مانند آمینو اسید ها، قند ها و بازهای آلی
3 -بهم پیوستن این مولکول ها و تشکیل پروتئین و اسید نوکلئیک
4 تبدیل قطرات سوپ مانند کم غلظت از پروتئین ها و اسید نوکلئیک ها با مواد شیمیائی آلی ماکرو
5 تشکیل مرحله اول سلول های حیاتی که مکانیسم آنها هم مانند سلول های زنده  قابل تکثیر باشند.


پروفسور ریچارد دی کرسان مرحله اول که مربوط به آسمان جو اولیه زمین است که در آن آمونیاک و متان و بخار آب وجود داشته را به  عنوان دوره اول منظور کرده در صورتی که این گازها زمانی که در زمین و در گودال ها و تحت شرایط حرارت خاص قرار می گیرند شروع به واکنش  شیمیایی می کنند نه قبل از آن. در حقیقت همان چهار دوره پروفسور کاپلان است که  خلاصه تر عنوان کرده است. 

قرآن دوره اول را ابتدا نام برده و سپس به اقوات اشاره میکند  که همان چهار دوره بعد از پیدایش زمین است. آیه بعدی هم ادامه  روند تکامل زمین است تا  خلق هفت جو زمین و شفاف  شدن  جو و پیدا شدن ستارگان از آسمان بدون دود و قراردادن حفاظ برای ادامه  حیات در جو زمین .


فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
سپس آسمان زمین را به هفت آسمان مبدل کرد ودر دو دوره و امر و قوانین مربوطه را درهرکدام نهادینه کرد و آسمان (جو زمین) را زینت بخش نور ستارگان کرد و آن را حفظ نمود که او عزیز و علیم است. بحث در این مورد به  خلقت هفت آسمان بر میگردد به مقاله سماوات هفت آسمان و خرافات مراجعه فرمایید. سید محمد تقوی اهرمی خرداد1397 ویرایش جدید خرداد -1399 -

     1402ویرایش جدید مرداد

(1-Reinhard w.Kaplan: Der Sprung derLebens dtv 1wissenschaftliche Reihe 1978
(2Richard E.Dickerson, Evolution ,Spektrum der Wissenschaft,verstandliche Forschung, deutsche Ausgaben vonScientific American 1980

سروش و واقعیت های علمی قرآن

 

قرآن دارای جهان بینی خاص خود است. هر مکتبی به طبیعت و انسان براساس دید خود نگاه میکند. براساس آیات قرآن خداوند کیهان را از هیچ آفرید و سپس آن را منبسط کرد و بعد از انبساط شروع به خلقت کیهان در شش دوره زمانی کرد. هدف خداوند در خلق کیهان ایجاد آب و حیات در زمین بود و در درون حیات جانوران و انسان را آفرید. انسان را  درون پروسه تکامل قرارداد و آدم انسان تکامل یافته را از ذریه آخرین نسل بشر بیرون آورد. بنی آدم به عنوان انسان های تکامل یافته که همه از نسل آدم هستند. مورد توجه ذات باری تعالی قرار گرفته بودند و خدا آنها را بسوی صراط المستقیم راهنمایی میکرد.

پیامبران بیشماری وظیفه داشتند فرهنگ و آداب و رسوم و روش زندگی را بر اساس رهنمود های الهی به انسان جانشین خداوند در زمین بیاموزند. خداوند از اسماء خود که آگاهی باشد در زمانی که آدم  مانند بشرهای دوران خود بود و در بهشت نادانی و ناآگاهی و بی مسئولیتی همچون سایر همنوعان بی خیالی از دغدغه روزگار خوبی می گذراند و جهش تکاملی فکری با گرفتن عنصر آگاهی راه خود را از سایر بشر های همنوع جدا کرد. از آنجایی که انسان تحت برنامه ریزی و آزمایش الهی قرار داشت تا به احسن عملا و به  فطرت خدایی که در سایر پدیده های طبیعی اعم از جاندار و بی جان مستقر شده بود، برسد ،عامل اختیار که  نقش تعیین کننده در انتخاب راه درست و غیر درست در آن نهفته بود هم زمان با عنصر آگاهی در وی ظهور پیدا نمود و به تعبیر قرآن آن ابلیس می تواند در این عامل نفوذ کند.

هدف خداوند از خلقت جن و انس عبادت او است و انسان باید بداند که چه کسی او را خلق کرده و برای چه خلق شده است و بداند که بیهوده خلق نشده. کلید خلقت انسان براساس برنامه ریزی از قبل تعیین شده که در کتاب مبین مرکز داده های جهان خلقت نزد خداوند قرار دارد از زمان انبساط  کیهان رقم زده شد. انسان هرچه فکر و رفتار میکند دقیقا زیر ذره بین کنترل الهی قرار دارد و خداوند در وجود او قرار دارد و از رگ گردن به او نزدیک تر است خورشید و ماه و دریا و باد و معادن و سایر در تسخیر او قرار داده  شده و هرچه می کارد و درست میکند ساخت او نیست  و ساخت خداوند متعال است چرا که خداوند در وجود او قرار دارد. انسان جانشین خداوند در زمین است. راه رستگاری که صراط المستقیم است به او نشان داده شده. کسانی که شیطان در درون آنها او را از این راه دور میکند جزء مغضوب الیه قرار می گیرند و از گردونه نظام برنامه ریزی خداوند ساقط می شوند و گمراهان یا  والضالین مورد حسابرسی قرارمی گیرند. این ها ممکن است مشمول رحمت الهی قرار گیرند. این موارد که عرض شد دقیقا در آیات قرآن منعکس شده. جزء جهان بینی قرآن است. خداوند کیهان را آفرید و ماده و مکان و زمان را خلق کرد و علم و روابط  بین ماده را خلق کرد و نظام توانمند و منظم آن را پایه ریزی کرد که همه دانشمندان علوم طبیعی به نظام مندی دقیق جهان مادی یقین دارند. این ها جهان بینی قرآن است.

کسانی که این جهان بینی را قبول ندارند دنبال جهان بینی خود باشند. مارکسسیم ، شیطان پرستی، پوچیسم، ندانم گرا-agnostic و بسیار مذاهب دیگر. ولی حداقل انسان آزاده و با انصاف باشند طبق یک اصل شناخته شده علمی انسان های تحصیل کرده از قواعد تحقیقاتی قانونمندی پیروی کنند و آیات قرآن را دقیقا بخوانند و تنها معیار سنجش خود را نظر گذشتگان هزار سال قبل قرار ندهند. اگر مامور و معذور نباشند که چشم بسته امیال دیگران را برای کوبیدن اسلام  تکرار می کنند. باید این قواعد را رعایت کنند.

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ- لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ- وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ- وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ- وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ- لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ-بگو ای کسانی که کافرید- من آنچه میپرستید نمی پرستم و آنچه می پرستم شما نمی پرستید و آنچه میپرستید نمی پرستم و شما هم پرستنده آنچه من می پرستم نیستید. دین شما برای خودتان و دین من هم برای خودم- بحث تعبد که یک اصل است، همه انسان ها چیزی را میپرستند. خود پرستی هم داریم.

همان بحثی است که سروش ادعا میکند اکنون کشف کرده  کلام خداوند را بنام خودش به ما قالب می کند و میگوید:
«بحث تعبد (یعنی پذیرش بی چون و چرا) همیشه وجود داشته و جزيی از انسان بودن ماست.(این جمله تا اینجا بدون داخل پرانتز، همان مفهوم سوره است و بقیه از خود سروش است) ما این مفهوم تعبد را همه جا می‌ بینیم. در علم، در فلسفه در هر چیز دیگری. جامعه همیشه همین جوری است. بیشتر مردم دنیا مقلد دانشمندان هستند.

وقتی می‌گویند زمین به دور خورشید می‌چرخد قبول می‌کنند. یا وقتی می‌گویند پنی‌سیلین فلان دسته بیماران را می‌کشد، می‌گویند حتما دلیلی وجود دارد دیگر! در دین و علم همینطور است. عامه‌ی مردم مقلد هستند. اما برای دیدن دلیل و منطق علمی، همانطور که به دانشمندان  برجسته مراجعه می ‌شود، در دین هم برای پیدا کردن جواب‌ها به فیلسوفان و متکلمان مراجعه می‌شود. درست نیست که به سراغ عقاید عوام رفت چون آن‌ها فقط  مقلد هستند. » این گفتار سروش است که عینا آورده شد.

 

ایشان متاسفانه کلمه تعبد و تقلید و تبعیت را با هم قاطی کرده و قبول کردن نظر دانشمندان را هم تعبد و تقلید میداند. میگوید ما این مفهوم تعبد را در همه جا می بینیم در علم، در فلسفه و در هر چیز دیگر .یعنی تعبد همان تقلید است. بعلاوه ایشان میگوید: دردین برای پیدا کردن جواب ها به فیلسوفان و متکلمان مراجعه میکنند که غلط است. فلاسفه برای جواب دادن به سوالات مردم نیستند آنها سعی میکنند مسائل پیچیده را با بازی کلمات یا فلسفه بافی جواب دهند

ولی برای خودشان نه مردم. مردم عامه به علماء دین مراجعه می کنند نه به متکلمان و فلاسفه. در بیش از هزار سال قبل متکلمان نقش ایفاء می کردند. واعظ و عالم دو مقوله جدا هستند. معلوم میشود که جناب ایشان هنوز در وادی  دوران باستان بسر می برد. ایشان را در آلمان در سمینار دانشجویان دقیقا میشناسم و در مناظره های ایشان با بنی صدر که در بازی با کلمات از حاج فرج (اسم مستعار قدیم ایشان) کم نمی آورد کلمات را افزار و حربه ای برای مبارزه کلامی بکار می بستند مانند بحث تعبد ایشان که در دو سطر غلط  بی شمار دارد. فلسفه بافی یعنی همین. فلاسفه جای خود را به دانشمندان علوم تجربی داده اند و از گود خارج شده اند. حال مشخص می شود که ایشان هم برای سوالات خود به متکلمان و فلاسفه قدیم مراجعه کرده اند و اصلا آیات قرآن را بررسی نکرده اند. این انسان ها در تاریخ بیشمارند و سوره کافرون هم درباره چنین انسان ها نازل شده است.

این مثال ها را میزنیم تا ذهن کسانی که از آنها تبعیت می کنند روشن شود البته نه خود آنها که به تعبیر قرآن

أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ-آیا دیده ای کسانی که هوای نفسانی خود را ( تصورات ذهنی) معبود خود قرار داده اند (یعنی عبد تفکرات خود شدن)، خداوند آنها را از راه علم گمراه  میکند و بر گوشها و دل هایشان (خواسته نفسانی آنها) و بر دیده گانشان پرده انداخته (تا حقایق را درک نکنند، از نعمت درک حقایق محرومند). آیا پس از گمراهی چه کسی بعد از خداوند او را هدایت میکند. آیا پند نمی گیرند .افلا تذکرون .همان هایی که مشارق و مغارب در قرآن را غیر علمی می دانند، صلب و ترائب را خلاف علم زیست شناسی می دانند، هفت آسمان و زمین را خرافات می دانند و وحی بر رسول اکرم را خواب رسولانه میدانند (برای علمی بودن این کلمات به مقاله های مشارق و مغارب و صلب و ترائب مراجعه فرمایید). درک کردن ،علم و آگاهی می خواهد انسان نا آگاه که بهره ای از علوم تجربی ندارد و می خواهد آیات متشابه قرآن را که بر مبنای علوم تجربی بنا شده را بر اساس نظر گذشتگان که بر علم هزار سال قبل بیان شده و بدون مراجعه به آیات قرآن و تفکر و تدبر در آن تفسیر و نظر دهد به تعبیر آیه فوق همان کوران و کران و دل مردگان هستند که پرده بر قدرت ادراک آنها نهاده شده.

 

وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ-وای برفک کنندگان حقایق که همه چیز را رد (فک -باطل کردن است ) می کنند. افاک رد کنندگان حقایق معنی میدهد نه دروغ گویان. يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ-او کسی است که آیات خداوند بر او خوانده میشود و به گوش او میرسد ولی با حالت تکبر گویئ چیزی نشنیده است. این ها را به عذاب دردناکی بشارت ده .این آیه 7 سوره جاثیه است. قبل از این آیه 6 آیه از نشانه ها و آیات الهی را شرح میدهد که همه در سموات والارض وجود دارند و تمامی با علوم تجربی سروکار دارند.

جناب سروش در رد سماوات والارض و اینکه این کلمه نظر بطلمیوس بوده که همه قبول کرده اند که درست نبوده ظاهرا ایشان فقط نظر گذشتگان را بررسی کرده و آیات الهی را هم مطالعه نکرده و انتقاد میکند. تمامی انتقادات ایشان بر نظر عرفا، فلاسفه و روایات  گذشتگان هزار سال قبل استوار است نه آیات  قرآن. عین جمله ایشان در پاسخ به آیت الله سبحانی چنین می نویسند. کلام ایشان را با آیات خداوند درباره سماوات والارض مقایسه فرمایید

".ماجرای هفت آسمان از اينها هم روشن تراست. بدون استثنا همه مفسران پيشين، آن را به روانی و آسانی بر تئوریهای هيئت بطلميوس تطبيق می کردند (و چرا نکنند؟ همه ظواهر بر آن دلالت دارد) و فقط در قرن نوزدهم و بيستم است که مفسران جديد قرآن (عرب و غيرعرب) به  فکر تفسير تازه ای از اين آيات، آنهم در پرتو معارف جديد، می افتند و معانی مشکوک و تازه ای پيش می نهند." ایشان اینجا درست تشخیص داده اند درست در دو قرن اخیر مفهوم علمی هفت آسمان  روشن شده است و نظریه کهن رد شده  آیات قرآن را هم با نظریه جدید بررسی کنیم، شاید گذشتگان غلط برداشت کرده اند. ما انتقاد بر نظر گذشتگان داریم یا بر قرآن .این وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ-شامل تمامی کسانی هم می شود که آیات به این روشنی واضحی را می شنوند و می بینند و میخوانند و درآنها تفکر و تعقل نمی کنند و راه خود را که تبعیت از تصورات ذهنی یادگار گذشتگان یا علم هزار سال قبل که بر باور آنها نشسته است را ادامه میدهند و با تکبر و تعصب بر تصورات ذهنی خود سماوات والارض را که اساس بقاء حیات در زمین است همچنان با خرافات و ذهنیت خود تفسیر میکنند. ما با آنها هم کاری نداریم که برای آنها سخت است دست از باور خود کشیدن و خطاب را به جوانان روشن ضمیر و تشنه حقایق قرآن و دانشجویان عزیزی که خیالات امثال سروش را در دانشگاه میشنوند و خود به مطالعه آیات قرآن نمی پردازند. آیاتی که به وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ-ختم شده را با هم مرور میکنیم .انشاءالله مثمر ثمر واقع گردد. قبل از اشاره به این آیه مطلبی را عرض کنم برخی از شخصیت های مذهبی امثال سروش را جزء روشنفکران اسلامی آورده اند. روشنفکر بودن در موضوعی به معنی این است که شخص آن موضوع را قبول دارد ولی میخواهد با بینش نو آن را عرضه بدارد. کسی که نظر گذشتگان را در مورد سماوات ،مشارق، صلب و ترائب و سایر را عین آیات قرآن میداند و آن را رد میکند و وحی را بر اساس آنچه قرآن بیان می فرماید قبول ندارد. نمی تواند مسلمان باشد که بخواهد روشنفکر اسلامی باشد.

تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ- إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ- آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ- وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ- تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ-
این کتاب (قرآن مجید) از خداوند عزیز نازل شده- به درستی که هر آن چه  در سماوات والارض است آیاتی هستند برای مومنین- از جمله خلق شما و پراکندگی دابه  یا ریز جنبندگان آیاتی هستند برای اهل یقین- و همچنین اختلاف شب و روز و رزقی که از سماء نازل میشود که خاک مرده را زنده می گرداند (زمین بایر و لم یزرع را سبز و خرم میکند) و چرخش باد ( برای حرکت ابر ها، پراکنش بذر گیاهان و تثبیت غلظت اکسیژن و دلائل دیگر طبیعی) هم برای اهل تعقل و تفکر آیاتی هستند- این ها آیاتی هستند از خداوند که برای تو میخوانم که حقیقت دارد. حال به کدام یک آیاتی که نام بردم یا حدیث بعد الله (قرآن مجید که اول این آیات فرمود از طرف خداوند نازل شده) ایمان می آورند و سپس این آیه می آید عجیب است دقت فرمایید. دنیائی مطلب دارد. سموات والارض جایی است که انسان در آن خلق شده، باران از آن نازل میشود ریز جنبندگان در فضای آن (هفت جو زمین و زمین) به بقاء حیات مشغولند، گردش باد و اختلاف شب و روز در آن  قرار داده  شده. وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ-وای بر فک کنندگان حقایق آیات(این آیات نشانه های خداوند در طبیعت) که: يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيم-آیات خداوند را که برایشان خوانده میشود یا به گوش آنها میرسد. میشنوند ولی متکبرانه بر موضع خود باقی میمانند (گوئی نشنیده اند) آنها را به عذابی دردناک بشارت ده. وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ-وهنگامی که چیزی از آیات ما را بدانند آن را به مسخره می گیرند آنها عذابی خفت آورخواهند داشت.

این افراد چه کسانی میتوانند باشند گویا خداوند هم اکنون با ما سخن می گوید نه در 1400 سال پیش .در 1400 سال پیش مفاهیم هفت جو زمین و نقش آن در بقای حیات روی زمین و همچنین نقش بند پایان بویژه حشرات  که  جمعا حدود 85 درصد ریز جنبندگان را تشکیل میدهند و در خاک وزیر خاک –تحت الثری-حیات و بقای آن را رقم میزنند مشخص و قابل بحث نبود  به مقاله دابه و بقاء حیات در زمین مراجعه فرمایید

موضوعی نبود که تاثیر در ایمان افراد بگذارد. اختلاف شب و روز حدود یک الی دو قرن است است که برای علم تجربی روشن شده که محور زمین حدود 23 درجه نسبت به مدار عمودی که زمین  دور آن میچرخد منحرف شده و ثابت مانده است و عامل اصلی اختلاف شب و روز و بقای  حیات است و یا نقش چرخش باد در انتقال و بارآوری ابرها و ریزش باران و پراکندگی بذر گیاهان مسئله قابل فهم و درکی نبود و جالب است که در این آیه که اختلاف شب و روز و بارش باران و چرخش باد آمده همه را به تفکر و تعقل در این آیات دعوت میکند. بنابراین براساس این آیات سموات والارض همین جو زمین است که موضوعات مطرح شده درآن قراردارد. آیا خلقت انسان و ریز جنبندگان در هفت آسمان بطلمیوس میباشند کمی عقل خودمان را بکار بگیریم. عرفا  و فیلسوفان قرن ها با بازی کلمات ما را مشغول کرده اند و بهره خود می برند. اینها استاد بازی با کلمات هستند ولی خودشان متوجه نقیض در جملات خود نیستند. در عصر شکوفایی علوم تجربی کسی که کوچکترین اطلاعی از علم تجربی داشته باشد و این آیات را مطالعه کند و باز هم به گفتار خداوند ایمان نیاورد که اینها وحی ازجانب خداوند است و نه خواب رسولانه مستحق همان وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ است. افرادی که توجه به این آیات نمیکنند دو فرقه هستند.

اول امثال جناب سروش و کسانی که نقد اسلام را می نویسند که از ابتدا ایمان نداشته اند و ضدیت خود با خداوند را بروز داده اند و می دانند که حقایق علمی فراوانی در قرآن است و غرب بر این موضوع آگاه است  که  اگر واقعیت های علمی قرآن روشن شود جایی برای سایر ادیان در غرب باقی نمی ماند لذا دست بکار شده اند عده ای داعش میتراشند  تا آبروی اسلام را ببرند وعده ای هم وظیفه دیگری بر عهده دارند تا افکار جوانان که به قرآن آشنا نیستند و حال مطالعه قرآن را ندارند را از راه گمراه سازند.

گروه دوم که دست کمی از این گروه ندارند دوستان نا آگاه هستند که بر افکار پوسیده و قدیمی خود چنگ زده اند و حاضر نیستند تصورات ذهنی خود را فدای قرآن کنند. در این ردیف آیات دو آیه پائین تر می فرماید-

وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ-دلائل روشنی در امر دین به آنها عطا کردیم و جز بعد از آنکه  علم  برایشان آمد (علوم تجربی حقایق آیات را روشن کرد) از روی رشک و رقابت با همدیگر در امر دین (از اول آیه تا کنون در باره  آیات متشابه در کنار قرآن بحث می کند) باز هم اختلاف را رها نمی کنند، (حتی زمانی که علم حقانیت آیات را بیان کرد باز هم اختلاف خود را رها نکردند) قطعا خداوند در روز قیامت آنانی که این اختلافات را در امر خداوند ایجاد کرده و می کنند –کانوا یختلفون –مورد حسابرسی قرار می دهد. آیات  قرآن را بدون پیش داوری بخوانیم و در آنها تفکر و تعقل کنیم و علوم تجربی را برای تاویل آنها بکار بگیریم. سید محمد تقوی اهرمی اردیبهشت1397-ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید دی ماه 1402