علقه و استقرار نفخ من روحی و ملائکه در آن

مقدمه نوشتار

خداوند متعال خالق علم است و آیات متشابه هم را برای بیان مطالب علمی در قرآن که در زمان صدراسلام ناشناخته بوده است به زبان تشبیه و تمثیل برای نسل های آینده زمان صدر اسلام بیان فرموده. باید باور کنیم که تفاسیری که ابن عباس از آیات متشابه خلقت انسان بیان فرموده واقعیت و منظور آیات متشابه را بیان نمی کند. تقریبا تمامی تفاسیری که امروزه بیان می شود ریشه در همان زمان دارند. نگاه آن زمان بر تصورات ذهنی و تخیلات حاکم بر تفکرات عامه مردم بنا شده بود. علوم طبیعی نزدیک به هزار سال بعد به مرور پا به عرصه وجود گذاشتند و به کشف واقعیت های خلقت انسان و کیهان و حیات و سایر پرداختند. آیه ای از قرآن را اشاره کنم و به تاریخچه پیدایش حیات از نطر قرآن بپردازم. به آیات 73 و 74 سوره اسراء توجه فرمایید.

وَإِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِيلاً
نزدیک بود تو را از آنچه وحی کرده بودم منحرف سازند تا چیز دیگری را به دروغ به ما نسبت دهی و بعد هم همچنان پیرو تو باشند. منظور از این آیه چیست؟ با تفاسیری که از آیات میکردند که منظور خدا از این و آن آیه این است. کسانی که این کار را میکردند پیرو قرآن بودند و هستند. این آیه تمثیل است و رسول اکرم ص از این کار مبرا است ولی خداوند به ما تذکر می دهد که بسیاری از مسلمانان آیه را طوری تفسیر می کردند و می کنند که با منظور آیه فرق میکند. آیا این امکان وجود ندارد که تفاسیری که در باره خلقت انسان در صدر اسلام می کردند با منظور آیات فرق کند و غلط  باشد. برداشت من از آیات خلقت انسان و علقه به عنوان مرحله اساسی خلقت انسان در حال شدن را مورد بحث قرار میدهیم. ابتدا رخداد خلقت انسان از ابتدا تا علقه را تعریف و سپس با آیات قرآن آن را اثبات و با علم زیست شناسی و پیدایش حیات مقایسه میکنیم.

خلاصه رخداد پیدایش حیات تا علقه از نظر قرآن

علقه یک مرحله مهم در سرنوشت خلقت انسان است. اقراء بسم ربک الذی خلق- خلق الانسان من علق- خلق الانسان من نطفه و خلق الانسان من صلصال و خلق الانسان من تراب هم داریم. برخی تفسیر کرده اند که علق، علقه نیست و معنی علاقه ها و یا تعلق ها میدهد. خداوند مراحل خلقت جسمانی انسان را با کلمه خلق با فتحه ق و اخلاقیات را با کلمه خلق با ضمه خ بیان فرموده اند- . علقه مهمترین مرحله خلقت انسان است که قرآن آن را نفس واحده مینامد. خداوند ابتدا در کریستال سنگ رس در زمین اولیه ترکیبات مورد نیاز خلقت انسان را در آب کم و به صورت محلول در بخار آب و به صورت اقوات در چهار مرحله برنامه ریزی می فرماید و در مرحله چهارم مولکول RNA از ترکیبات 20 نوع اسید آمینه،نوکلئوتیدها، قند ها، چربی ها و چهار باز آلی ایجاد میشود. مولکول شیمیایی زنجیره ای بدون حیات بود که با فرمان کن فیکون حیات در آن ابلاغ میشود. حیات امر خداوند درموجودات زنده است. این اولین نطفه حیات است که از دل سنگ رس و از توده سیاه حما مسنون خلق می شود. ساختار این نطفه حیات بنای ژنوم اولیه موجودات زنده را در خود ایجاد کرد و به این دلیل هم نطفه نامیده شد. کلمه نطفه در این اواخر در پیدایش اولین مولکول حیات مطرح شد. با کشف علم ژنتیک و توسعه آن دانشمندان تکثیر و انتقال خصیصه ذاتی یک موجود زنده را به تحولات ژنوم آن ارتباط دادند و کلمه نطفه در علم جنین شناسی به سلول لقاح یاقته از کروموزوم نر و ماده نام گذاری شد. از آنجائیکه اولین تک یاخته حیات در زمین اولیه مولکول ناقص ژنوم در درون یک پوشش نازک چربی بود آن را هم اولین نطفه حیات نامیدند. خلق الانسان من نطفه انسان از نطفه خلق شد. نفرموده انسان از نطفه خلق می شود. بعلاوه خلق فقط یک بار اتفاق می افتد. اولین نطفه حیات از حما مسنون و در سنگ رس خلق می شود و سپس آن نطفه سامان داده و در درون غشاء سلولی و هسته ای قرار داده می شود.

ژن تک زنجیره ای RNA در پروسه فسوی یا سویته که میتوان به زبان علم آن را پروسه باز پروری و تکامل نامید به ژنوم کامل DNA مبدل میشود. بنیان جنسیت نر و مادینکی موجودات زنده در آن قرار داده می شود و بشر ساختار جسمی انسان در حال شدن است. علقه تک یاخته تکامل یافته با غشاء سلولی و غشاء هسته ای و ژنوم دو زنجیره ای DNA است و پایه و اساس پیدایش موجودات زنده اعم از گیاهی و جانوری بر آن قرار داده می شود و این همان نفس واحده تک سلولی اولیه خلق شده در زمین است. ژنوم موجودات زنده باید با یک نرم افزار خلقت همراه باشد و فرماندهی ژنوم را بر عهده گیرد که آن روح از فرمان خداوند در این علقه قرار داده می شود. بعد از استقرار روح که امر خداوند است ملائکه در ساختار انسان در حال شدن که بشر است مستقر میشوند. امر خداوند در جهان مادی با ماده تواما استواری جهان ماده را برپا نگه میدارند و امری که در موجودات زنده استقرارمی یابد را خداوند روح نامیده است. به عبارتی در موجودات زنده دو امر وجود دارند امری که با ماده است و تفکیک ناپذیر و امری که فرماندهی ژنوم موجودات زنده را بر عهده دارد که بحث مستقلی میخواهد. بنابراین ملائکه هم درساختار موجودات زنده نقش دارند.

ملائکه و نقش آن در ساختار بدن انسان

ملائکه اسباب بقاء و استواری جهان مادی و در زمین هم بقاء حیات و طبیعت هستند که امرخداوند را به پیش میبرند. گاه قوانین طبیعت هستند و گاه واکنش های شیمیایی ماموریت دار و در مواردی پیام رسان. ملائکه و نقش آن در خلقت انسان مورد نظر ما است - ماهیت ملائکه در قرآن و تصورات ذهنی - ملائکه قوانین طبیعت در اشکال مختلف هستند. آنزیم یک مولکول آلی است اگر در لوله آزمایش قرار گیرد و محیط هم آبکی باشد هیچ وظیفه ای برای انجام دادن ندارد. مولکولی است که از پیوند های شیمیایی تشکیل شده است. وقتی دارای ماموریت ویژه می شود نوعی ملائکه است. آنزیم ها در سلول موجود زنده ماموریت مهمی انجام می دهند. هر آنزیمی یک ماموریت خاص دارد برخی مامور هستند ملکول های آب که از بهم پیوستن مولکول های ساده اسید امینه به مولکول زنجیره ای پروتئین ایجاد می شوند را گرفته و به خارج از سلول حمل کنند و برگردند و مجددا وظیفه محوله را انجام دهند. این جا تبدیل می شوند به ملک یا سبب. هر ملک فقط یک امر خدا را انجام می دهند و یک ملک مامور انجام دو کار نیست. وقتی خداوند به ملائکه خطاب می فرماید اسمایی که به آدم دادم را بگویید جواب می دهند.

قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ -پاک و منزهی ما فقط آن چه که به ما آموختی بیشتر نمی دانیم. در آغاز انبساط کیهان چهار قانون مهم جهان مادی که ساختار ماده را تشکیل میدهند و نیرو هستند ماموریت دارند اتم ها به هم وصل کنند. نیروی هسته ای قوی، نیروی هسته ای ضعیف، الکترومغناطیس و گرانش. در آیه اول سوره فاطر خداوند ملائکه را نیرو های دوگانه وسه گانه و چهارگانه قرار میدهد . به انبساط کیهان از نظر علم و قران مراجعه فرمایید. ملائکه نمی تواند پیوند مولکولی باشند زیرا در ابتدای انبساط کیهان هنوز ماده خلق نشده بود و نیروی های دو گانه و سه گانه و چهار گانه فقط برای ساختار درونی هسته اتم است. برای اثبات اینکه ملائکه واکنش های شیمیایی ماموریت دار هستند از آیه زیر کمک میگیریم آیات-49 و50 سوره نحل

وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَ الْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ- و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از ریز جنبندگان و ملائکه هستند براى خدا سجده مى‏ كنند و تكبر نمی ‏ورزند- در برابر پروردگارشان كه حاكم بر آنهاست احساس مسئولیت دارند و آنچه را ماموریت دارند انجام میدهند. اول اینکه سموات و الارض این جا با توجه به دابه منظور جو زمین است. دابه ریز جنبندگان هستند که به کمک قوانین جاریه در حیات زمین برای بقاء حیات با هم ماموریت محوله را انجام میدهند. انسان و جانوران، پرنده گان جزئ دابه نیستند. به مقاله دابه و نقش آنها در بقاء حیات مراجعه فرمایید. سجده کردن یعنی تسلیم امر خداوند قرار گرفتن است. اتم ها بر ذات فطرتی خود استوار هستند آن ذاتی که در ابتدای فاطر السموات و الارض بر آن قرار گرفتند. تا زمانی که امر خداوند که از خلق ماده جدا نیست از ماده جدا نشده و عروج نکرده اند، اتم ها در حال تسبیح ذات باری تعالی هستند. بنابراین وقتی خداوند به ملائکه امر می فرماید به بشر سجده کنید این مفهوم را نمی رساند که به او تعظیم کنند و یا در برابرش مانند ما انسان ها به سجده برویم، بلکه در ساختار تشکیلاتی وی برای انجام ماموریت قرار گیرید. خداوند می فرماید همه چیز خدا را تسیبح می کنند و شما تسبیح آنها را درک نمی کنید یعنی در مفاهیم عقلی شما نمی گنجد و به عبارتی سجده و تسبیح آن نیست که شما می کنید.

آیات متشابه باطن دارد و خداوند در قالب تمثیل و تشبیه مطالب علمی را بیان می فرماید ولی گذشتگان ظاهر آیات را مورد بررسی قرار دادند و بر باور ما نشاندند و آیات متشابه را از اعتبار علمی انداختند. چرا ابلیس تمرد می کند و حاضر نیست در ساختار ذاتی انسان و یا بشر قرار گیرد ، به این دلیل است که ابلیس با ابزار شیطان که وسوسه نفسانی است مستقل از ساختار ذاتی است و نمی تواند در آن مستقر شود. ابلیس خدا پرست است به خدا ایمان دارد، برنامه الهی این است که انسان تکامل یافته که آدم باشد دارای اختیار عمل باشد و در پروسه آزمایش عمل کرد او مورد ارزیابی قرار گیرد. به چه دلیل؟ ما نمی دانیم چرا، برنامه خداوند است. ابلیس و شیطان و شجره ملعونه در داستان سجده ملائکه به آدم تمثیل و تشبیه برای بیان واقعیت خلقت انسان است و به عبارتی سمبولیک هستند و ما باطن آیات را باید تجسس کنیم. با توجه به مطالب فوق وقتی روح که امر خداوند است در علقه قرار گرفت ملائکه در ساختار علقه قرار می گیرند و سرنوشت خلقت انسان وارد یک مرحله اساسی دیگر می شود. این علقه جایش در رحم زن نیست در زمین اولیه است. حال به آیات مربوطه برای اثبات مطالب فوق مراجعه کنیم. البته باید قادر باشیم ذهن را از تصورات و تخیلات کهن آزاد کنیم. همان طور که گذشتگان آیات قرآن را با باور علمی روز سنجیدند ، ما هم آیات متشابه را با باور علمی روز بسنجیم و این کاملا منطقی و علمی و عقلی است و نیاز به فلسفه بافی نیست. خلقت انسان مراحلی دارد و از یک خلق تا خلق دیگر که برای اولین بار و در زمین اولیه رخ داده است انشاء قرار دارد. انشاء مرحله تکامل خلق اول به خلق بعدی است و در آیات قرآن به آن اشاره کرده است. از انشاء نخستین تا ظهور آدم هم یک انشاء است.

اثبات برداشت فوق با آیات قرآن

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ- وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ- فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ-26 الی 29 سوره حجر.

در حقیقت ما انسان را در سنگ رس و از توده سیاه حما مسنون خلق کردیم-و جان هم قبل از آن از آتش نفوذ کننده (مارج من نار نیرو و انرژی بی دود) خلق کردیم- آنگاه که خدای تو به ملائکه فرمود من خلق کننده بشر از توده سیاه و در سنگ رس هستم ( میخواهم بشر را در سنگ رس و از توده سیاه حما مسنون خلق کنم)-هنگامی که آن را سامان دادم و از روح خودم در آن دمیدم ، از جمله سجده کنندگان باشید- پس همه ملائکه سجده کردند. برای رسیدن به مفهوم آیه 27 موضوع جان به مقاله-جن و جان از خرافات تا واقعیت قرآنی-قسمت اول جان مراجعه فرمایید. از این آیه چنین استنباط میشود که نطفه بیرون آمده از سنگ رس یک دوره سویته را طی کرده است تا شرایط نفخ من روحی را دریافت کند این دوره سویته کدام است. آیات 5 الی 7 سوره سجده به ما کمک میکند به بدانیم این سویته چه مرحله از سرنوشت خلقت انسان است.

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ-ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُون-خداوند است که تمامی ملزومات برای خلقت انسان را به نحو شایسته خلق کرد و خلقت انسان را از سنگ رس آغاز کرد ( تا نطفه اولیه حیات از آن خلق شود)- سپس نسل بیرون آمده از سنگ رس را از رسوب در آب کم قرار داد ( همان نطفه را) - سپس آن را سامان داد و روح خود را در آن القاء کرد و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد.-ثم جعل نسله به معنی نسل بعد از آغاز خلقت انسان در سنگ رس است و نه در رحم زن. به آیه 26سوره حجر در بالا توجه فرمایید. خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- انسان از حما مسنون و از توده سیاه خلق می شود وبعد از شروع خلقت انسان در سنگ رس خلقت انسان از همان سنگ رس مرحله بعدی است. این همان نسل بعد از آغاز خلقت انسان در سنگ رس است. بعد از شروع دوره اقوات است که ترکیبات مورد نیاز خلق نطفه در چهار دوره برنامه ریزی می شود و اولین نطفه حیات از سنگ رس بیرون می آید و این نطفه نسل بعدی است و نه نسلی که از آب مرد بیرون می آید. نسلی که بیرون می آید اعضای بدن ندارد و بعد از نفخ من روحی در آن قرار داده می شود. تکامل داروین و تکامل قرآن و فرق این دو

در آیه وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تشکرون– خداوند است که اعضای بدن چشم و گوش و قلب را برای شما انشاء کرد. انشاء دوره زمان بر است. آیه دیگر هم مراحل قبل از تشکیل اعضاء را انشائکم میداند.

 قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُون بگو خداوند است که شما را انشاء کرد و بعد از آن برای شما اعضای بدن قرارداد مفسرین می فرمایند روح در رحم زن و در جنین نفخه می شود در کدام مرحله؟  قبل از انعقاد نطفه، ژنوم انسان دارای دارای شعور و برنامه تدوین شده است اسپرم مرد براساس برنامه نرم افزاری تدوین شده می داند به کدام سمت برود و جالب است که هنگامی که یک اسپرم به داخل جدار اوول رخنه کرد به تمامی میلیون ها اسپرم اعلام می شود و همه دست از فعالیت می کشند و دفع می شوند. آیا از آب مرد تا شکل گرفتن اعضاء در جنین که چند هفته است دو انشاء و هم خلق فراوان داریم. خلق و انشاء را طوری معنی می کنیم تا با نظر گذشتگان تطبیق پیدا کند یعنی آیه را به غلط معنی کردن. مجددا به آیات فوق توجه فرمایید. از خلق اولین نطفه حیات در سنگ رس تا نفخ من روحی یک انشاء است و قرار گرفتن اعضاء هم یک انشاء دیگر. آیا کشاندن نطفه از درون سنگ رس به رحم زن با عقل و منطق جور در می آید. چه بر سر آیات متشابه قرآن در خلقت انسان در آورده ایم، چند آیه در قرآن درخلقت انسان داریم که به جمله جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُون ختم می شوند یعنی مرحله قبل از این جمله همه با هم اشتراک معانی و زمان مشترک دارند و این ظرافت قرآن است برای کسانی که می خواهند با تجزیه و تحلیل آیات و وجوه مشترک بین آنها به واقعیت خلقت انسان برسند.

این روش تجسس در آیات و پیدا کردن نکات مشترک هنوز مرسوم نشده. معمولا در همه سایت ها و تفاسیر می بینیم که برای تجسس یک مفهوم تمامی نظرات گذشتگان را دریف میکنند و از درون آنها نتیجه را بیرون می آوردند و قرآن در درجه دوم اهمیت است گویا راویات وحی هستند و ما باید قرآن را با آنها مقایسه کنیم. جنسیت نر و مادینگی که علم آن را کروموزوم جنسیتی می نامد در آیه زیر به علقه و هنگام قرار گرفتن ژنوم در آن بر می گردد. تفسر قرآن به قرآن علامه طباطبائی

أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى –آیا انسان نزد خود حساب می کند که همین طور رها می شود. آیا او نطفه برنامه ریزی شده نبود که مقدر می شود (سامان داده  و به بار می نشیند) و سپس علقه بود که خلق می شود و در آن جنسیت نر و مادینگی (کروموزم جنسیتی)  قرار داده می شود. انسان نطفه بیرون آمده از سنگ رس بود (با توجه به آیات فوق) منی یمنی منی ریخته شده معنی نمی دهد. آیا انسان از علقه درون رحم خلق می شود یا از نطفه، خلق الانسان من نطفه. آیا خداوند انسان را از آب مرد خلق می کند و در رحم که ریخته شد باز هم او را خلق می کند. خلق فقط یک بار اتفاق می افتد. در زمین اولیه ما خلق نطفه امشاج داریم، خلق نطفه داریم و خلق علقه داریم، خلق مضغه داریم ولی در جنین تنها رشد جنین داریم و این باز آفرینی خلق اولیه است. بنابراین ثم سواه و نفخ من روحی یک مرحله انشاءکم است در حقیقت فقط سواه انشاء دارد و نفخ من روحی امر خدا است که انشاء ندارد و هر وقت خداوند اراده فرماید روح در علقه قرار می گیرد. زوجین من ذکر و الانثی واقعیتی در قرآن که مسخ شده

آیه دیگر را بررسی کنیم نحل آیه 78.بنابراین سوی یا سویته یک مرحله گذر خلقت انسان است. خلقکم، سواکم، عدلکم وصورکم دوره های تکامل نطفه اولیه حیات است تا صورت دهی به انسان که در تعقیب آن با تکامل فکری و عقلی انسان، آدم از درون آنها ظهور و برگزیده میشود.

واللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ – خداوند شما را از شکم نیای کهن بیرون آورد در حالی که هیچ آگاهی نداشتید و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد.علم و آگاهی چیزی است که تمامی جانداران که بر اساس ژنوم تکثیر میشوند دارا هستند. مگس آگاهی دارد همین که میداند چه باید تغدیه کند و چه موقع زمان تولید مثل است و شیوه فرار از دشمن و بسیاری دیگر از شعور و آگاهی نشات میگیرد. دو عامل در این آیه نام برده شده هنگامی که از شکم امهات بیرون می آمدید چیزی نمی دانستید و اعضای بدن هم نداشتید. دو آیه زیر یک معادله دو مجهولی را نشان میدهد. کلید واژه فهم روند خلقت انسان آیه وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُون است.

ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُون
واللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

با مقایسه این دو آیه میتوانیم به نتیجه این نوشتار نزدیک شویم. ثم سواه و نفخ من روحی در آیه اول و والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیی در آیه دوم هر دو به یک موضوع ارتباط دارند به عبارتی ثم سواه زمانی است که انسان بصورت باکتری و جزء نطفه بوده که سامان دهی می شود و به علقه نفس واحده تک سلولی تکامل یافته با ژنوم کامل که کروموزوم جنسیتی و روح که امر خدا برای فرماندهی ژنوم موجودات زنده در آن قرار میگیرد فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى. پس ملائکه بعد از نفخ من روحی و قبل از جعل السمع و الابصار و الافئده در ساختار بشر که پوسته ساختاری انسان در حال شدن است قرار می گیرند.

نفس واحده یا علقه برای ادامه تکامل دو عامل اصلی روح خدا و ژنوم (برنامه نرم افزاری خدا در بدن موجودات زنده ) را دریافت کرده و نیاز به آنزیم ها (ملائکه مولکول های ماموریت دار) سوخت و ساز( جن) دارند به مقالات جن و انس مجموعه انسان را تشکیل میدهند و جن و جان از خرافات تا واقعیت قرآنی-قسمت دوم جن و انس مراجعه فرمایید. باید توجه داشته باشیم که جهان مادی بر اساس ماده و انرژی که در قرآن خلق نامیده شده و امر خداوند پا برجا است الا له الخلق و الامر خلق و امر به او تعلق دارد. در موجودات زنده نیروهایی که در حال اجرای امرهستند با جسم مادی تواما حیات رابقاء می بخشند که در قرآن در قالب تمثیل و تشبیه اشاره شده است. اینکه خداوند فرموده که من از رگ گردن به شما نزدیک تر هستم یعنی خداوند با عامل روح فرماندهی حیات را در موجودات زنده بر عهده دارد. روح اطلاعات اعمال ما را مرتبا انتقال می دهد و ابزار کار روح ژنوم موجودات زنده است. سید محمد تقوی اهرمی 25/7/1399

• قبلی
• بعدی