قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

تکامل داروین و تکامل قرآن و تفاوت آن ها

مقدمه نوشتار


خلقت موجودات زنده و آدم به عنوان اولین انسان تکامل یافته فکری و عقلی روی زمین در ملل مختلف با افسانه های شبیه اسطوره ها و به قول قرآن اساطیر الاولین، افسانه های دروغین مطرح شده است. من در این نوشتار با دو نوع طرز تفکر در تکامل موجودات و آدم که ذهن ما مسلمانان را به خود مشغول داشته و هنوز نتوانسته ایم به نظر واحد نسبت به درک آیات قران برسیم می پردازم. دلیل اینکه در مورد خلقت انسان و هفت آسمان که مجموعه حیات در زمین است اختلافات زیادی دامن گیر آیات متشابه قرآن شده که اکثریت آن ها به پدیده حیات اشاره کرده اند، توقف طرز تفکر ما از صدر اسلام تا کنون است. آیات قرآن به طور بسیار واضح مطالب را بیان فرموده، از آنجائیکه ما در ذهن خود به یک باور کهن رسیده ایم و حاضر نیستیم از آن باور دست بر داریم و نسبت به آن تعصب داریم، آیات متشابه قرآن را به نفع تصورات ذهنی خود تفسیر می کنیم.

گذشتگان صدر اسلام و قرن ها بعد که اساس تفسیر خود را بر پایه امثال ابن عباس بنا گذاشتند برای ما محترم هستند ولی آن ها بر اساس ذهنیت حاکم در آن دوران تفسیر کردند و ما همه آن ها را بدون تغییر بر باور خود نشانده ایم و با تعصب بر آن ها پافشاری می کنیم و برای توجیه خود انگشت اتهام را به سوی علوم طبیعی گرفته ایم که نظریه ها در حال تغییر هستند و قابل استناد نیستند، بنابراین علم در دین کاربرد ندارد. غافل از آن هستیم که گذشتگان ما با برداشت های حاکم در آن دوران (علم روز) آیات متشابه را تفسیر کردند. برداشت های حاکم در آن دوران در اختر شناسی بر نظریه بطلمیوس یا زمین مرکزی و در خلقت موجودات زنده و انسان بر فرضیه ثبوت انواع یا فیکسیسم استوار بود و تفاسیر آیات متشابه هم بر همین فرضیه های حاکم بنا شد. بر اساس این فرضیه تمامی جانداران به همین صورت و شکل که دارند مستقل خلق شدند یعنی به صورت خلق الساعه پدیدار شدند و آدم هم مطابق داستان های مطرح شده در تورات چنین خلق شد. کسانی که چنین نظری می دهند ترس از ریزش باور ذهنی خود دارند و آیات علمی قرآن را فدای تصرات ذهنی غلط خود می کنند. به نظریه پیدایش آدم در صدر آسلام که در آن زمان نظر حاکم بود توجه فرمائید.

خداوند ملائکه را فرمود بروید گل بیاورید می خواهم با دستان خودم آدم را از گل خلق کنم به جزئیات داستان ها نمی پردازم نکاتی که بر باور بسیاری از تفسیر کنند گان فعلی قرار گرفته را خلاصه عنوان می کنم. خداوند با خاک گل درست کرد و گذاشت گل ور بیاید و متعفن و بدبو شود و با آن هیکل آدم را ساخت و گذاشت خشک شود و سپس در آن روح دمید و آدم زنده شد و حوا را هم از یک تکه گل آدم خلق کرد. این تفکرات همه از اسرائیلیات بر باور ما نشسته و آثار آن هم در ترجمه و تفسیر ها آشکار است. من از دیدگاه نظر گذشتگان به آیات قرآن نگاه نمی کنم و علوم طبیعی و آیات متشابه را به عنوان مستندات نظر خودم بیان می کنم. بحث ما تکامل داروین و تکامل قرآن است و مبنای مقایسه هم آیات قرآن، علم زیست شناسی و پیدایش حیات است. نظریه تکامل داروین در جزئیات نارسایی فراوان دارد ولی در کلیات مورد تایید علم است. من سه اصل تکامل را در مد نظر دارم و باید در روند یررسی به آن برسیم

تکامل داروین و اصول آن نظریه


از آنجائیکه آیات متشابه در خلقت انسان به کلیات تکامل آن هم از نظر قرآن پرداخته است و هزار و دویست سال قبل از اعلام رسمی نظریه داروین در قرآن مطرح شده است، لازم است ابتدا با نظر قرآن از نگاه علم روز آشنا شویم. قصد مقایسه قرآن با نظر داروین را ندارم زیرا قرآن در تکامل نظر خاص خود را دارد و اگر برخی اصول تکامل داروین با قرآن مطابقت داشته باشد تایید نظریه داروین است زیرا قرآن در 1400 سال قبل آن را بیان کرده است و مقایسه عکس منطقی نیست.

قرآن نظریه فیکسیسم را قاطعانه رد می کند و ما هم آن نظریه را منسوخ شده می دانیم و بحث من بیشتر روی تاثیر اسرائیلیات بر افکار مترجمین و نا درست بودن ترجمه ها و تفاسیر است که به استناد آیات متشابه عنوان می کنم. نظریه داروین بر اصول سازش گونه ها در روند تکامل (تطور و تحول گونه ها)، تنازع بقاء، انتخاب طبیعی بنا نهاده شده که وراثت و جهش تکاملی را هم به آن افزودند. داروین محدوده حدود 450 میلیون سال قبل را که از دوره استخوان داران شروع شده است و امکان تجزیه و تحلیل فسیل ها را در اختیار می گذاشته مبنای نظریه خود قرار داد بعد از داروین دانشمندان زیست شناسی یافته های خود در دوره های بیش تر تا پیدایش حیات را در چهارچوب اصول تکامل داروین قرار دادند. تاریخچه زمین و موجودات زنده پس از پیدایش زمین را میتوان در زمین جستجو کرد و داروین اولین کسی است که این روش را به کار گرفت. قرآن در آیات 19 و 20 سوره عنکبوت به مومنین دستور داده در زمین سیر و سفر و تجسس کنید که چگونه خدا خلق (حیات) را آغاز کرد. دانشمندان اسلامی به جای تحقق این دستور خداوند در نظر گذشتگان دنبال چگونگی خلق حیات می گشتند و اکنون هم همین روش را ادامه می دهند و علم در تجسس آنها نقش بازی نکرده. در حقیقت ما در جا زدیم و اروپا گوی علم را از آن خود کرد و داروین به دستور خداوند عمل کرد. البته نقش خداوند را با انتخاب طبیعت جایگزین کرد. آیات 19 و20 سوره عنکبوت را ملاحظه فرمایید.


أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
آیا نمی نگرید که خداوند چگونه حیات را خلق کرد و سپس آن را باز آفرینی می کند این عمل بر خداوند آسان است. تحولات حیات در زمان حال بر اساس الگوی خلقت که از آغاز گذاشته شده و اکنون باز آفرینی خلقت صورت می گیرد و تمامی مراحل خلقت حیات از تک سلولی اولیه تا تکامل انسان شبیه سازی می شود. یعیده بازگشت به الگوی پیشین است خلق جدیدی در کار نیست. در ادامه می فرماید. 

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ-بگو (تاکید خداوند به مومنین) در زمین مسافرت کنید و بنگرید (مسافرت علمی تجسسی)خلقت چگونه آغاز شد و سپس خداوند نشاء آخرین را (تکامل انسان و ظهور آدم) از انشاء بیرون می آورد و خداوند بر هر چیزی توانا است. اشاره دو آیه فوق به اصل تکامل است که از ابتدا شروع شد و به نشاء آخرین ختم شده است و تاکید بر اینکه حیات بعد از نشاء آخرین دیگر خلقت نیست و باز آفرینی خلقت است. بر اساس اینکه ما با کدام دید به آیات نگاه کنیم می توانیم با تغییر معنی کلمات آیات را به نفع تصورات ذهنی خودمان عوض کنیم مثلا آخر را دیگر معنی کنیم. آخر، آخر است یعنی پایان. روشی که ما تا کنون برای تطبیق آیات متشابه با نظر گذشتگان انجام داده ایم. در این دو آیه کلمات نشاه آخری را نشاء دیگر و یعیده را بر گشت به قیامت معنی کرده ایم . معنی خلق، نشاء دو کلمه کلیدی است که با عوض شدن معنی مفهوم آیات تغییر می یابد . نشاء مراحل مختلف دارد و نشاء آخری همان طور که قرآن فرموده نشاء پایانی است در آیات زیر این موضوع را ثابت می کنم. قبلا موضوع خلقت آدم که خلق الساعه نبوده و از نسل قبل از آن انشاء شده را اشاره کنم موارد بسیار است دو آیه را انتخاب کرده ام.


ظهور آدم از نکات بر جسته قرآن است


ان اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران على العالمین -ذریة بعضها من بعض و اللّه سمیع علیم -خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم وآل عمران را بر جهانیان برگزید همه آنها ذریه ای بودند از ذریه دیگر. بنابراین آدم از ذریه نسل قبل از خود بیرون آمده ، نمی توان توجیه کرد که آدم از نسل بعد از خود بر گزیده شد. پس انسان خلق الساعه ایجاد نشده به آیه بعدی هم نگاه کنیم آیه 133 انعام. اگر دقت کرده باشید قسمت دوم آیه ذریه بعضها من بعض رامفسرین نمی آورند و روی آن هم بحث نمی کنند زیرا نقض کننده نظر گذشتگان است.


وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَهِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّهِ قَوْمٍ آخَرینَ –پروردگار تو بی نیاز و صاحب رحمت دو گانه است. اگر بخواهد شما را می برد و جایگزین خلف قبلی می کند همان گونه که شما را از ذریه قوم آخر انشاء کرد آخر اینجا هم دیگری معنی نمی دهد همان اصل کلمه بکار برده شده را باید ترجمه و تفسیر شود، قوم آخری که آدم از آن بیرون آمد. یستخلف جایگزین کردن خلف بعدی با قبلی و خلف قبلی از میان برداشته می شود. کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّهِ قَوْمٍ آخَرینَ- این تطور و تحول در یک نسل است که ویژه گی های وراثتی در اثر تحول و تکامل به نسل بعد منتقل می شود. خلق الانسان من نطفه همه انسان ها از نطفه خلق شدند. پس آدم هم از نطفه خلق شده. نطفه اولیه حیات هم از درون سنگ رس خلق شد و ارتباطی با آب مرد ندارد. هیچ آیه ای در قرآن نیست که بفرماید انسان ( بنی آدم )بعد از آدم از نطفه خلق شد.

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً. و هنگامی که خداوند ملائکه را مورد خطاب قرار داد که من در زمین میخواهم آدم را خلیفه گردانم. خلیفه جانشین خلف پیشین است. نه جانشین خداوند. از معنی آیه بالا چنین استنباط می شود که یستخلف من بعدکم ما یشاء  همان کما انشائکم من ذریه قوم آخرین است. مفهوم آیه این چنین است که اگر بخواهم شما را می برم و جایگزین شما را می آورم. خلف قبلی برداشته می شود. وقتی ما بگوییم آدم جانشین خدا در زمین است، یعنی خدا دیگر هی چکاره است و به جای او آدم جانشین خدا است. خداوند می فرماید من از رگ گردن شما به شما نزدیک ترهستم بنابراین حضور خداوند در حیات زمین همیشه استمرار دارد و خدا به جانشین نیاز ندارد. در آیات تفکر کنیم ذهن خودمان را از نظرات منسوخ شده گذشتگان پاک کنیم . حال به مهم ترین آیه قرآن در تکامل موجودات را که به سر نوشت غم انگیزی دچار شده و نظرات گذشتگان را هزارسال است که تکرار می کنیم و دانشمندان علوم را به روشی وادار کرده اند اعجاز علمی را از این آیات بیرون بیاورند و علقه را زائده آویزان به سقف رحم جا بیاندازند. آیه12 الی 14 مومنون. تحولات تکامل انسان در طبیعت را به درون رحم برده ایم و تحولات و رشد جنین را خلق اندر خلق نامیده ایم.


وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ- ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ- ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ-
در حقیقت ما انسان را از رسوب در سنگ رس خلق کردیم و(نطفه بیرون آمده از آن را به استناد آیات دیگر) در غشاء سلولی استوار قرار دادیم و سپس نطفه را به مضغه( بی مهره گان و غضروفیان) خلق کردیم و مضغه را به استخوان خلق کردیم (غضروفیان را به استخوان داران خلق کردیم و استخوان را ماهیچه پوشاندیم و سپس خلق آخر را انشاناه کردیم که آدم باشد. آیا جنین در رحم این همه خلق کردن نصیبش می شود و یا جنین مطابق نرم افزار ژنوم به رشد خود ادامه می دهد. این نظر گذشتگان است که هیچ علمی نداشتند و تنها آب مرد را نطفه می دانستند و قرار مکین هم رحم زن. نطفه بیرون آمده در سنگ رس حدود سه میلیارد سال قبل را بردیم در رحم و داستان سرایی کردیم و ثم انشاناه خلق آخر را خلق دیگر معنی کردیم. بد نیست نظر این عباس را در مورد ثم انشاناه خلق آخر را بدانیم و با تفکرایشان آشنا شویم که پایه تفکر کنونی بر اظهارات ایشان پایه ریزی شده است. وقتی ما کلمه خلق را طوری معنی کنیم که ابن عباس معنی کرده است آیا مفهوم خلق و انشاء و سایر کلمات را از اصل مفهوم قرآنی ایات متشابه دگرگون نمی نکرده ایم.


ابن عباس ( ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ یَقُولُ خَرَجَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ بَعْدَ مَا خَرَجَ فَکَانَ مِنْ بَدْءِ خَلْقِهِ الْآخَرِ أَنِ اسْتَهَلَّ ثُمَّ کَانَ مِنْ خَلْقِهِ أَنْ دُلَّ عَلَی ثَدْیِ أُمِّهِ ثُمَّ کَانَ مِنْ خَلْقِهِ أَنْ عَلِمَ کَیْفَ یَبْسُطُ رِجْلَیْهِ إِلَی أَنْ قَعَدَ إِلَی أَنْ حَبَا إِلَی أَنْ قَامَ عَلَی رِجْلَیْهِ إِلَی أَنْ مَشَی إِلَی أَنْ فُطِمَ فَعَلِمَ کَیْفَ یَشْرَبُ وَ یَأْکُلُ مِنَ الطَّعَامِ إِلَی أَنْ بَلَغَ الْحُلُمَ إِلَی أَنْ بَلَغَ إِلَی أَنْ یَتَقَلَّبَ فِی الْبِلَادِ.
ابن عبّاس " ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ؛ یعنی از شکم مادر خارج می‌شود و با گریه‌ای که می‌کند، آغاز مرحله‌ی جدیدی از خلقش شروع می‌شود، و مراحل خلق جدیدش این است که به- سوی پستان مادر راهنمایی می‌شود. و مرحله‌ی بعد آفرینشش این است که بیاموزد چگونه پاهایش را دراز کند؛ بعد بیاموزد بنشیند، بر سر دست راه رود، سر پا بایستد، راه رود، تا از شیر گرفته- شود و بداند چگونه بنوشد و خوراک خورد تا به بلوغ رسد، تا آنجا رشد کند که در شهرها بگردد".
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۴۴


یعنی نوزاد هر قدم که بر می دارد خلق جدید است. جناب ابن عباس تلاش زیادی کرد تا مفهوم کلمات را بر اساس زمان خود بیرون آورد و زحمات نامبرده قابل تقدیر است ولی چرا دانشمندان اسلامی ما نمی خواهند بازنگری و به روز رسانی در تصورت کهن داشته باشند و قران را از مهجوریت علمی بیرون آورند. آیا راه رفتن نوزاد خلق جدیدی است.


خلق و انشاء دو کلمه کلیدی در تکامل قرآن است


وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا خداوند شما را در مراحل و صور گوناگون خلق کرد. ساختار مادی انسان از عناصر شیمیایی به وجود آمده و برای خلقت انسان باید ابتدا این عناصر ایجاد شوند . این موضوع را قرآن مد نظر دارد در حقیقت برخلاف نظر دانشمندان زیست شناسی که آغاز پیدایش حیات را در زمین اولیه می دانند ، خلقت حیات در قرآن به اول انبساط کیهان ربط داده شده و زمانی است که میخواهد ماده خلق شود. هنوز ماده خلق نشده و کیهان می خواهد از مرحله مه بانک منبسط شود و شروع خلق ماده هم از بازشدن کیهان است. خداوند از زبان حضرت ابراهیم به ما می گوید که من خلق شما را از داخل انبساط کیهان آغاز کردم. آیات 50 و 51 سوره اسراء.


قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً- أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هُوَ قُلْ عَسى‌ أَنْ يَكُونَ قَرِيباً- اگر از سنگ باشید و یا آهن و یا ار هرچیزی که به گمان شما بالا تر است میگویند چه کسی ما را باز آفرینی می کند بگو کسی که شما را از انبساط کیهان ایجاد کرد از سر غیض سر های خود را تکان میدهند و میگویند چه موقع است. بگو شاید نزدیک باشد.
مترجمین فطرکم را خلق کردن معنی می کنند. این یک اصطلاح زیبای علمی با مفهوم خاص خود است ، خلق هنوز در جهان مادی صورت نگرفته و وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-چرا کسی را نپرستم که من را از آغاز انبساط کیهان خلق کرد. هر کلمه مفهوم خاص خود را دارد.

به مقاله وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارة و مفهوم علمی و اعجاز آن مراجعه فرمایید. این اولین مرحله شروع انشاء انسان است. دانشمندان فیزیک در برخی از مقالات خود نوشته اند که ما در حقیقت از گاز و غبار کیهانی ایجاد شده ایم و قرآن می فرماید خیر قبل از انبساط کیهان. حضرت ابراهیم می فرماید من در قبل از انبساط کیهان بودم تو من را باز کردی فطرنی وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ .الله اکبر قرآن فرا تر از علم با ما سخن می گوید. ذرات وجودی انسان از ذرات بنیادی شکل گرفته اند. این انشاء تا کجا ادامه دارد ؟ آیه 7 سوره هود میفرماید خداوند وقتی که کیهان را خلق فرمود برنامه ایجاد آب را از قبل طراحی کرده بود کان عرشه علی الماء عرشه مدیریت خلق کیهان بر آب قرار داشت. تا شما را به سوی احسن عملا بیازماید و احسن عملا تنها اعمال و رفتار ما نیست در آیه دیگر می فرماید همه زینت زمین که حیات آن است برای احسن عملا آنها خلق کردم ،بنابراین احسن عملا رسیدن به گونه های اصلح در پروسه تکامل است به مقاله احسن عملا در قرآن و تکامل موجودات مراجعه فرمایید.


انشاء نخست قبل از خلق اولین نطفه حیات است

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ-خداوند است که تمامی ملزومات لازم را (برای خلقت انسان ) به نحو احسن خلق کرد و خلقت انسان را در سنگ رس شروع کرد. انشاء اول مره خلقت انسان از فطرنی آغاز شد و تا شروع پروسه خلقت انسان در سنگ رس ادامه داشت. باید توجه نمائیم که ترکیبات لازم برای شروع خلقت انسان در زمین صورت می گیرد. در آیه 10 سوره فصلت خداوند می فرماید زمین را در دو دوره خلق کردم و پوسته جامد را روی آن قرار دادم و در آن پوسته برکت سنگ رس را قرار دادم و در آن پوسته که تازه شکل گرفته غذای نیازمندان به آن را در چهار دوره برنامه ریزی کردم .این غذا اقوات است. دانشمندان به این چهار دوره اشاره کرده اند و من در مقالات سواء للسائلین برای ساکنان زمین معنا نمی دهد و اقوات غذای بیولوژیکی در قرآن و علم زیست شناسی به این دوره که از بداء خلق الانسان من طین تا خلق الانسان من طین که همان لقد خلقنا الانسان من صلصال من حما مسنون است اشاره کرده ام. در حقیقت ما با دو دوره سر و کار داریم ولی قرآن این دو دوره تا نفخ من روحی (البته در زمین اولیه و نه در رحم زن) دوره انشاء مستقلی میداند.


انشاء دوره تک سلولی های اولیه تا خلق علقه تک سلولی نفس واحده است.


آیه 5الی 7 سوره سجده را باید آیه تکامل انسان نامید محدوده زمانی رخداد این آیات از فطرنی اول مره است تا تکامل موجودات زنده که پیدایش آدم هم درون آن است. آیه بسیار مهم و علمی که متاسفانه پشت پرده تحجر و تعصب و نا آگاهی و تبعیت کورکورانه از نظرات گذشتگان در مهجوریت علمی قرار گرفته است که خداوند شدیدا با تاویل کنندگان نا بجای این آیه و سایر آیات متشابه که نا درست تاویل می شوند هشدار داده است که در پایان بحث به آن آیه اشاره می کنم. در این آیات توجه و تعقل کنیم و کاملا بی طرفانه و آزاد از تخیلات ذهنی به آن بپردازم. آیات متشابه قرآن رمز و رموز خاص خود را دارند. وقتی همه آیات خلقت انسان را کنار هم بگذاریم یک آیه مکمل آیه دیگر است. به این آیات نگاه کنیم.

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ-این آیه دو قسمت دارد اول مربوط می شود به موجوداتی که اعضای بدن ندارند و قسمت دوم دارای اعضای بدن می شوند. و جعل لکم السمع والابصار والافئده. جمله دوم در چند آیه تکرار می شود و هر قسمت یک انشاء خاص خود دارند. بنابراین دو دوره منفک و مستقل از هم هستند و به ما نشان میدهد که دوره تکامل انسان از این دو مرحله گذشته تا به انشاء آخرین که پایان تکامل است ختم شده است. ترجمه این آیات نکات ظریفی دارد که باید به آن توجه شود. خداوند است که همه ملزومات را به نحو احسن خلق کرد و خلقت انسان را در سنگ رس آغاز کرد که به آن اشاره کردم. ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین. نسله را همه مترجمین و مفسرین به انسان ارتباط می دهند در صورتیکه بر اساس قواعد عربی باید به نسلی که از شروع خلقت انسان در سنگ رس بیرون می آید ربط داد. اشاره آیه به خلقت انسان است نه خود انسان خداوند رخداد پیدایش خلقت انسان را شرح می دهد. دلایل این نظر را از خود آیات می توانیم استخراج کنیم. اولین دلیل قسمت دوم آیه است که بیان می فرماید این نسل که از سنگ رس بیرون می آید اعضای بدن ندارد. اگر ما تکامل موجودات را بر اساس علم زیست شناسی بررسی کنیم. خلقت انسان حدود دو نیم میلیارد سال بصورت سه نوع باکتری بوده است که سیانو باکتری ها به تولید اکسیژن پرداختند و جو زمین و طبقات هفت گانه ایجاد شدند و تک سلولی تکامل یافته در جو اکسیژن و حفاظ دار خلق شد تا این مرحله باکتری ها اعضای بدن ندارند. تک سلولی ایو کاریوت بر اساس آیات دیگر همان نفس واحده است که تمامی جانوران از آن ایجاد شدند. این دلیل علمی این آیه است. حال به آیاتی که قسمت دوم آیه تکامل فوق را دارا می باشند اشاره کنیم.


قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ- بگو خداوند است که شما را انشاء کرد و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد. اگر این آیه را با آیات سوره سجده مقایسه کنیم قسمت دوم در هر دو سری آیات مشترک است، بنابراین قسمت اول آیه همان هو الذی انشائکم است. یعنی قسمت اول دارای دوره انشاء خاص خود است. مترجمین به تفکیک این آیات توجه نمی کنند انشائکم را به قسمت دوم هم ربط می دهند. نظر گذشتگان ذهنیت آنها را در تسخیر خود در آورده و در آیات تفکر نمی کنند. حال به آیه ای که قرار دادن اعضا را یک دوره مستقل برای خودش تعریف میکند توجه فرمایید.


قُلْ أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ-بگو خداوند در پروسه انشاء اعضای بدن را برای شما قرار داد. انشاء لکم. بنابراین قسمت اول آیه تکامل انشائکم است و قسمت دوم انشاء لکم و منفک از هم هستند. برای اثبات بیشتر این نظر و رد نظریه های پیشین به این آیه که قسمت دوم آیه تکامل را با خود دارد نیز توجه فرمایید.

وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ-خداوند است که ( هنگامی که ) شما را از شکم نیای خودتان بیرون آورد (فعل ماضی است) هیچ آگاهی نداشتید و برای شما اعضاء بدن قرار داد. مفسرین و مترجمین چیزی که از شکم مادرتان بیرون آمد را نوزاد انسان می دانند. و این نوزاد هیچ آگاهی نداشتد را به تحصیل علم توسط انسان در آینده می دانند. آیا همه انسان ها به علم دسترسی پیدا می کنند. آیا نوزاد آگاهی ندارد. احساسات خود را با گریه و خنده و دست و پا زدن ابراز می کند. آگاهی فهم و شعور است و یک حشره مادر تخم خود را در محلی که احتمال وجود غذا می روی می گذارد و به امید خدا رها می کند. نوزاد که متولد می شود برتامه ریزی ادامه حیات را می داند و با استتار و فرار از دشمن ترفندهای زیرکانه به کار می بندد. این آگاهی است که موجودات قسمت اول آیه تکامل هنوز این آگاهی را خداوند به آنها عطا نکرده بود و در پروسه تکامل بعدی قرار گرفته و اعضا ء دریافت میدارند. ما تا اینجا در پروسه تکامل قرآن سه انشاء داشتیم انشاء اول مره دوم انشائکم قسمت اول آیه و انشاء لکم قسمت دوم و گرفتن اعضاء. بالاخره ینشی نشاء اخرین که ظهور انسان تکامل یافته است که آدم از نسل قبل مستخلف می شود انشاء آخرین است.

حال به مطلب مهم دیگری می رسیم دو آیه سجده ملائکه به بشر توجه فرمایید. این دو آیه در قسمت اول آیه تکامل سوره سجده قرار دارند چرا؟ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ ،کلید واژه و رمز این دو آیه است یعنی این رخداد سجده ملاکه به تک سلولی علقه است و نه سجده به آدم زیرا آدم هنوز در مرحله شدن است.


إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ - فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ -71 فرقان هنگامی که خداوند ملائکه را مورد خطاب قرار میدهد که من آفریننده بشر در سنگ رس هستم هنگامی که آن را تکمیل کردم و روح خودم را در آن نهادم به او سجده کنید( تسلیم او شوید قوانین مربوطه در آن نطفه کامل قرار می گیرد قوانینی که موجود زنده به آن وابسته است)
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ-حجر33.این دو آیه را مشاهد فرمایید در آیه اول می فرماید انی خالق بشر من طین و در آیه دوم انی خالق بشر من صلصال من حما مسنون. چه نتیجه ای از این دو مفهوم می توانیم بگیریم. خالق بشرا من طین مساوی است با خالق بشر من صلصال من حما مسنون پس در طین رسوب حما مسنون ایجاد شده و همان نسلی است که در بالا بحث کردیم. بنابراین وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ. نسلی که از طین بیرون آمده و رسوب در آب کم و در سنگ ته نشین شده که توده نرم و سیاه حما مسنون است و مفهوم رسوب در آب کم یعی تک سلولی اولیه حیات در آب فراوان یعنی درون دریا و اقیانوس خلق نشدند بلکه درون لایه سنگ رس خلق شدند که با بخار آب همراه سایر ترکیبات شیمیایی ساختار اولین نطفه به درون سنگ رس نفوذ می کنند و سنگ داع بود و آب کم در آن بخار می شده و رسوب سیاهرنگ ته نشین می گردد. نتیجه بسیار مهم از این آیات این است که روح خدا در این تک سلولی تکامل یافته ایوکاریوت که ژنوم کامل دی ان.ای را از تکامل ار.ان.ای دریافت می کند و روح خدا در ژنوم آن مستقر می شود و فرماندهی و هدایت تکامل موجودات را بسوی نشاء بعدی برعهده میگیرد.
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى - الَّذِي خَلَقَ فَسوَّي‏- وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدَي گفت خدای من است که هر چیزی را خلق کرد و سپس هدایت آن را بر عهده گرفت و او کسی است که برنامه ریزی کرد و سپس هدایت فرمود. اساس تکامل قرآن بر فرماندهی روح خدا که در ژنوم موجودات زنده قرار دارد بنا شده است. فرماندهی می شود. به چه دلیل روح خدا و ژنوم در علقه مستقر می شود به آیه 36 قیامت توجه فرمایید
ايَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى- ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى - فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى - أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى- آیا انسان می پندارد که همین طور رها می شود. آیا انسان نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود سپس علقه یود که خلق می شود و سامان می یابد و در آن جنسیت نر و ماده ( کروموزوم جنسیتی) در آن قرار داده می شود. آیا خداوند ( چنین خدایی که خلق میکند) قادر نیست پس از مرگ انسان را زنده کند. نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ در کدام جایگاه خلقت انسان رخ داده

وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى- مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى- وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى نجم 45 و اوست که جنسیت نر و ماده را از نطفه ای که مقدر می شود خلق میکند و نشاء تکمیل شده آخری بر عهده او است.اشاره به قرار گرفتن ژن کامل و توارث در نطفه علقه است

نتیجه نوشتار


ما با تکامل قران آشنا شدیم خداوند کیها ن را آفرید و هدف از آفرینش کیهان ایجاد آب بود زیرا برنامه و مدیریت او بر ایجاد آب قرار داشت تا حیات را در زمین خلق کند این انشاء اول تکامل قرآن است. در زمین اولیه و در دل سنگ رس ترکیبات شیمیایی مورد نیاز مولکول اولیه حیات را به صورت ترکیبات ساده در بین لایه های کریستال سنگ رس خلق کرد و نطفه بیرون آمده از سنگ رس نتیجه رسوب در آب کم بود که آن رسوب حما مسنون است که نطفه امشاجنبتلیه را در خود دراد که در این زمان امر خداوند پیش حیات را در آن قرار می دهد. آن نطفه را با برنامه ریزی انشاء کرد تا علقه خلق شد و علقه را ژنوم کامل و جنسیت نر و ماده در آن نهاد و روح خداوند را در آن القاء کرد . تا اینجا انشاء دوم است و در انشاء سوم اعضای بدن را ایجاد کرد و در پایان تکامل ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ را بیرون آورد. تکامل قرآن تمام دوره های زمین شناسی را در بر می گیرد.

تحول و تطور گونه ها یک اصل تکامل در قرآن است


تحول گونه ها از نسلی به نسل دیگر، آدم انسان تکامل یافته است که با یک جهش فکری وعقلی توسط خداوند از بین نسل تکامل یافته قبلی انتخاب گردید. آدم یک فرد مشخص نیست آدم اصطلاح انسان تکامل یافته و هدف نهایی تکامل است. آدم مرد نیست و زن هم نیست ، یک جفت مرد و زن از بین نسل قبل انتخاب و برانگیخته شدند. اگر آدم مرد باشد خداوند اسماء را به مرد آموخت و زن در نظام خلقت جایگاهی نداشته است آیا با جهان بینی قرآن در تضاد نیست. يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ- ای مردم بدرستیکه شما را از مرد و زن آفریدم و شما را در قبایل و شعب مختلف قرار دادیم بهترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است. مرد و زن در برابر خدا یکسان هستند. آیات فوق تمامی این اصل قرآن را بیان می کنند.


بقاء برنامه ریزی شده ( به جای تنازع بقاء داروین )

بقاء برنامه ریزی شده در کنترل روح به عنوان فرماندهی ژنوم موجودات زنده و انتخاب طبیعی را خداوند خود بر میگزیند. بیشتر باکتری های باستانی همه باقی ماندند و در حیات زمین و بدن موجودات زنده نقش بازی کرده اند و می کنند هر جانوری براساس دستور خداوند رفتار زندگی خود را آموخته است و نمونه وحی زنبورعسل و چگونگی رفتار آنها. زنبور عسل نمونه بارز فرماندهی روح در بدن موجودات است.

بقاء اصلح طبق برنامه ریزی تدورن شده صورت گرفته است و در بسیاری موارد گونه احسن عملا بر گونه ناتوان غلبه کرده است و خلف پیشین با وجود غذای فراوان و شرایط زیست محیطی مناسب طبق برنامه ریزی خداوند منقرض شده است.

بقاء در قرآن یک اصل دیگر تکامل است اما نه در نزاع و جنگ و قدرت مندی یک گونه و غلبه بر گونه دیگر، غذا باندازه کافی در دسترس بوده است. بنابراین در تکامل قرآن تنازع وجود ندارد. غذا و شرایط زیستی بهتر از ما داشته اند که یستخلف شدند. به آیه 6 سوره انعام توجه فرمائید

أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ-آیا ندیدند چه بسیار امت هایی ( توجه فرمائید خداوند تمامی راسته های جانوران را امت می داند) پیشین را هلاک کردیم که در زمین جایگاهی داشتند و از امکاناتی (غذایی و محیط زیستی)برخوردار بودند که شما نداشتید، باران و برکت را پی درپی برایشان فراهم کرده بودیم پس به دلیل ذنوب آنها هلاکشان کردیم و پس از آن نسل آخرین را انشاء کردیم . سه کلمه در این آیه به کار رفته که باید مطابق سیاق آیه مفهوم آن را بیرون آوریم اول کلمه قرن است که در دانشنامه اسلامی "چنین معنی شده جماعتی را که در یک زمان نزدیک به هم زندگی میکنند قرن گویند" که می توانیم نسل هم معنی کنیم. کلمه دوم ذنوب است که کاری که مورد رضای خداوند نباشد مشمول آن ها شده است و کلمه سوم انشاء است که بیانگر نسلی هستند که قبل از پایان تکامل یا به عبارتی قبل از آدم می زیسته اند. به دابه و نقش آن در تکامل حیات

بنابراین نسل هایی که در پروسه تکامل قرآن مورد رضای خداوند نبودند وهمه آن نسل بر داشته شدند وانشاء ادامه داشته تا نسل آخرین ازآن بیرون آمده است. ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ با أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ مترادف هستند. بنابراین بر اساس این آیه نسل هایی که جایگزین نسل بعد شده اند خواست خداوند در آن نقش اساسی بازی کرده است. قرآن در زمینه تکامل مستند های علمی و فراتر از علم کنونی دارد و اینکه ما به خاطر ضدیت با نظریه داروین که از گذشتگان به ارث رسیده اصل تکامل را نفی می کنیم، زیرا هیچ وقت سعی نکردیم با دید علم به قرآن نگاه کنیم و مرحع و منابع ما نظر گذشتگان بوده است که منطقی نیست. با علوم طبیعی سازش کنیم و تفکرات خود را که علم با دین در تعارض است را کنار بگذاریم. آیات زیر هشداری است به کسانی که تاویل های تخیلاتی و نادرست از آیات انجام می دهند. و لقد جئناهم بکتاب فصلنا علی علم هدی و رحمه لقوم یومنون. کتابی را نازل کرده ایم که در آن به تفصیل و بر اساس علم بیان کرده ایم و برای رحمت و هدایت کسانی که ایمان می آورند.

هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ-آیا به تاویل هایی که (در دنیا از آیات می کردید )می نگرید، روزی که تاویل آیات روشن شوند کسانی که این تاویل ها را فراموش کرده اند گویند پیام خدای ما حق بود آیا برای ما شفیعانی هستند ما را شفاعت کنند؟ یا ما را به دنیا برگردانند که کاری دیگری (تاویل درست) انجام دهیم. آنها به خود ستم کردند. آن افتراهایی که می بستند را از دست داده اند

سید محمد تقوی اهرمی بیست و هشتم آذر ماه 1399-ویرایش جدید شهریور 1402

 

بازدید: 7705

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید