انس و مفهوم آن در قرآن و فرق آن با بشر

مقدمه نوشتار

کلمات در قرآن اعجاز قرآن است. قرآن را باید شناخت و درک کرد. جهان بینی قرآن در خلقت کیهان همچنین جهان بینی قرآن در خلقت حیات و تکامل، جهان بینی قرآن در قیامت و زنده شدن مرده ها دارای عظمت علمی است که متاسفانه پرده تخیلات کهن و تصورات ذهنی منطبق با علم روز صدر اسلام احادیث و روایات چهره علمی قرآن را مخدوش کرده تا جائی که افراد مغرض مانند خانم وسمقی با خواندن روایات و احادیث در باره آیات متشابه آن ها را اصل قرآن پنداشته و از آنجایئکه این روایات و احادیث با اسرائلیات کهن مطابقت دارد ( علم آن زمان بر آن تخیلات استوار بود) قرآن را در کنار سایر کتب الهی که اصل کلام خداوند در مباحث علمی دستخوش انحرافات شده گذاشته منکر خدا می شوند. اگر مفسرین محترم آیات علمی و متشابه قرآن را به روز رسانی می کردند این خانم و امثال آن ها جسارت انکار وجود خداوند را نداشتند. موضوع این نوشتار بحث حیات و جهان بینی قرآن است که تمامی آیات در این باره زنجیر وار بهم وابسته هستند. کلمات انس، انسان و بشر هر کدام در قرآن مفهوم خاص خود را دارند. از آنجائیکه در باره آیات متشابه قرآن می توان براحتی معنی آن را از آیات دیگر و با ابزار علم روز پیدا نمود نیازی به احادیث و روایات که بیان گر تفکرات کهن است نمی بینم. ما قرآن را با قرآن که تبیان کل است تفسیر و با کمک علم که مخلوق خدا است نتیجه گیری می کنیم.

خلقت انسان مترادف است با خلقت حیات

خداوند در قرآن خلقت حیات را مترادف با خلقت انسان مطرح کرده است یعنی کیهان را آفرید و قبل از آفرینش کیهان برنامه ریزی خداوند بر ایجاد آب قرار داشت و عرشه علی الماء و ماء هم همین آب است که ما می نوشیم و معنی دیگر ندارد. آب مایه حیات است این جهان بینی قرآن در خلق حیات است. برخی سوال می کنند که کیهان با عظمت فقط برای خلق زمین صورت گرفته است، خیر موضوع انسان رخدادی است که در زمین اتفاق افتاده و دنیا محل زندگی ما روی کره زمین است ممکن است حیات با روش و الگوی دیگری در کیهان باشد ولی بحث بر زندگی ما است و اگر اشاره ای به خلق کیهان و انبساط آن شده بیان تاریخچه خلق حیات از ابتدای بدیع السموات والارض است و تمام مشهودات حیات هم در زمین و جو هفت طبقه آن رخ داده است که در قرآن از اهمیت ویژه ای برخور دار است که تصورات ذهنی ما این جهان بینی را مخدوش کرده است.

خداوند ریشه خلقت انسان را در ایجاد ذرات بنیادی معرفی می کند و حتی ویروس بیرون آمده از سنگ رس را هم نطفه می داند و آن را به خلقت انسان ربط می دهد. آیا تا کنون به این مطلب مهم فکر کرده ایم آیه و لقد خلق الانسان من صلصال من حما مسنون. کلمه و لقد مطلب خاصی را برای متفکرین و کسانی که از عقل خود بهره می برند بیان می فرماید ولی تا بحال هیچکس به آن اشاره ای نکرده است. لقد معنی در واقع ما انسان را در صلصال و از حما مسنون خلق کردیم. می خواهد نکته ظریفی را بیان فرماید، من دارم ویروسی را که نطفه اولیه حیات است را خلق می کنم ولی در حقیقت این خلقت انسان است.

برای خلق حیات چه چیزی لازم است عناصر شیمیائی مورد نیاز ساختار انسان. اتم های کربن، هیدروژن، اکسیژن، ازت و فسفر و مقداری هم اتم عناصر دیگر. این اتم ها کجا آغاز به پیدایش کردند. در محدوده احدیت و قبل از انبساط کیهان و از کوارک ها، لپتون ها و بوزون ها. قرآن همین لحظه پیدایش ذرات بنیادی که شروع خلق ماده است را شروع خلقت حیات و خلق انسان می داند خداوند می فرماید من انسان را در قبل از انبساط کیهان شروع به خلق کردم. از زبان حضرت ابراهیم ع می فرماید چرا من (حضرت ابراهیم ع) خدائی را که من را از درون انبساط کیهان باز نمود تا خلق کند نپرستم و ایجاد ذرات بنیادی شروع و انشاء نخستین انسان است. فطرکم اول مره این مفهوم را می رساند.

قالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ-خداوند بیان علمی را از زبان حضرت ابراهیم نقل قول می کند، گفت پروردگار من صاحب کیهان است و او کسی است که آن را (کیهان) را از طریق باز کردن آفرید.من جزء گواهی دهندگان هستم.

وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ –چرا کسی را پرستش نکنم که من را از باز شدن ( کیهان) خلق کرد و به همان جا بر می گردیم .22-یاسین

قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ- بگو خداوند کسی است که شما را از ابتدا از دورن انبساط کیهان آفرید- بنابراین اگر به عمق مفهوم علمی آیات بنگریم بسیار مدرن تر ازعلم اختر شناسی و کیهان شناسی مطلب را بیان می فرماید. منشاء حیات در زمین از آنجا شروع شد. مولکول های آلی خوراکی در بین هزاران مولکول شیمیائی در حیات نقش ایفاء می کنند. به بیان دیگر وقتی انسان را می خواستم خلق کنم اول ذرات بنیادی را درست کردم که بگذارم درون اتم ها و در زمین تنوع عناصر شیمیائی خود را نشان دادند و حیاتی را در زمین درست کردم که در کیهان لیس کمثله شیی است مانندی در کیهان ندارد. ممکن است و با احتمال زیاد نمونه حیات در کیهان باشد ولی این زمین و مختصات قرار گرفتن آن در کیهان مثل و مانندی ندارد. اتم ها برای به هم وصل شدن به یکدیگر آماده هستند و باید ملائکه های خاصی کمک کنند این اتم ها به هم وصل شوند. شرایط در زمین اولیه و قبل از سرد شدن کامل آن مهیا می شود و همه چیز به نحو احسنت آماده ایفا نقش هستند.

الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طین- همه چیز از قبل از انبساط کیهان تا کنون که می خواهم نطفه اولیه حیات را خلق کنم قبلا خلق کرده ام و پروسه واکنش های شیمیائی را می خواهم در درون سنگ رس داغ و در زمین اولیه که اتم ها آماده هستند آغاز کنم برای ایجاد مولکول ها یک عامل مهم دیگر هم لازم است که آن را در محدوده قبل از انبساط کیهان خلق کرده بودم و اکنون باید وارد واکنش شیمیائی شود و آن هم جان است که در نار سموم درخت زقوم همان جهنم سقر محدوده احدیت همراه فوتون ها خلق کردم و آن الکترون است که با فوتون همکاری می کنند تا انواع پیوند اتمی و مولکولی را به ثمر برسانند. الکترون و فوتون تنها ذرات بنیادی هستند که هم قبل از انبساط کیهان مستقل و پایدار بودند و هم بعد از خلق کیهان و هم اکنون هم درتمامی واکنش های شیمیائی پیدایش حیات نقش اساسی دارند.

اولین مولکول حیات در زمین گاز هیدروژن که پیوند اتمی آن را درست کرد و دومین پیوند مولکولی دو اتم هیدروژن و اکسیژن بودند که آب بود و اکنون حیات همه موجودات را در آب قرار دارد. من الماء کل شیی حی . ماء نه آب مرد است و نه مایعی که منی از آن درست شده این ها را از کله اتان خارج کنید در زمین اولیه خاک نبود که با آب گل شود و مرد هم نبود که منی درست کند. خاک نتجه فرسایش میلیارد ساله کانی های زمین اولیه بودند که خاک کشاورزی از آن درست شد. البته ابن عباس مطابق تصورات حاکم بر زمان صدر اسلام تفسیر کرد و دانشمندی است که بسیار تلاش کرد مفاهیم و کلمات نا مفهوم قرآن را رمز گشائی کند البته با آگاهی و علم آن زمان. ایشان حق داشتند از علم ناقص آن زمان تفسیر کنند ولی امروزه علم ممکن است تغییر کند و نباید به علم و افراد متخصص خارج از حوزه تکیه کرد. عجب استدلال علمی ؟ هنوز نه پیوند شیمیائی می دانست چیست و نه واکنش شیمیائی و تفسیر و لغت نامه های او متاسفانه در باور ما محکم چسبید و تا زنده هستیم از کله ما بیرون نمی رود وقتی مردیم این تصورات هم همراه بدن ما نیست می شود و انشاء الله نسل جوان علماء فقه ما واقعیت ها را درک و نفاسیر را به روز رسانی کنند.

انس چیست و نقش آن در خلقت انسان کجا است

در بالا اشاره کردیم که خداوند اتم ها را خلق کرد و جان هم که پیوند اتمی و مولکولی بود یعنی الکترون را هم قبل از انبساط کیهان خلق کرد- وَ لَقد خَلقنا اْلِانسانَ مِن صَلصالٍ من حماءٍ مَسنونٍ والجآنَّ خلقنه من قَبلُ مِن نّارالسَّموم-حجر26 و37-

خلق الانسان مِن صَلصلٍ كَالفَخّار و خَلَقَ الجانَّ مِن مّارجٍ من نّارٍ-رحمن 14و15. در حقیقت ما انسان را در سنگ رس و از توده سیاه رسوب شده در آن خلق کردیم و جان را قبلا (برای انجام واکنش شیمیائی خلق کرده بودم در کجا در نار سموم در حهنم سقر و قبل از انبساط کیهان )و انسان را در کریستال سنگ رس داغ و سفال مانند خلق کردم و جان را هم از آتش بی دود که انرژی و پیوند است). حال چه واکنش شیمیائی در سنگ رس و به کمک الکترون صورت گرفته است.

آیه زیر این موضوع را برای ما روشن می کند. اول باید بدانیم که هویت چیست. آیا اتم ها قبل از پیدایش ذرات بنیادی هویت داشتند. خیرماده زمانی هویت پیدا می کند که کوارک ها، لیپتون ها، و بوزون ها را درون خود بگیرد و بشود هسته اتم حال اتم هویت پیدا می کند و هویت در قرآن نفس است. تمامی ماده و هویت های گوناگون زمانی که کیهان جمع می شود و به ذرات بنیادی تبدیل می شوند مجددا هویت خود را از دست می دهند و اذا النفوس زوجت می شوند.

تمامی هویت ها در هم ادغلام می شوند و دیگر هویت مادی وجود ندارد. حال بر گردیم به انسان چه موقع می تواند از ساختار اتم ها و مولکول ها و به کمک جان هویت بگیرد و مشمول ولقد خلقنا الانسان من صلصال من حما مسنون گردد. مولکول های ار.ان.ای (RNA) که در سنگ رس داغ دارد واکنش های شیمیائی را مانند ظرف آزمایش در درون خود انجام می دهد. هویت انسان است که دارد درست می شود و هنوز هویت ندارد نمی شود بهش گفت انسان . سوره دهر1الی 3

هل أَتىَ‏ عَلىَ الْانسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيً مَّذْكُورًا إِنَّا خَلَقْنَا الْانسَانَ– مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعَا بَصِيرًا إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا- آیا بر انسان روزگاری نگذشت که هنوز چیزی نبود که بشود گفت انسان داشت در ظرف آزمایش غل می خورد. اسید های آمینه بیست نوع آن هم خوارکی یعنی از نوع ایزومر آلفا، آن قدر اسید آمینه در پیدایش نفت از کربو هیدرات ها درست شده بودند آلفا و بتا. خدا همه نوع بتا را زد کنار و راه را برای نوع آلفا باز کرد تا وارد ظرف آزمایش شوند. این مطلب فوق العاده مهم است و نشان می دهد همه این ها برنامه ریزی شده است قدر فهدی خدا برنامه ریزی می کند و بسوی هویت مورد نظر که همان نتیجه آزمایش است هدایت می کند، مولکول ساخته شده را هدایت می کند. تا قبل از بیرون آمدن اولین نطفه حیات که کوچکترین موجود زنده و اولین آن بود به نام نطفه امشاج نبتلیه یک مولکول آلی ساده بود. هنوز تمامی فاکتور های جان دار بودن را نگرفته است. تنها یک تکه ژن ار.ان.ای کوتاه دروین یک غشائ چربی ناقص که باید این ژن در پروسه سامان دادن به نطفه تکامل یافته تبدیل شود.

این همان لم یکن شیی مذکورا بود. نطفه با خاصیت در هم آمیختن و یکدیگر را مبتلا کردن که از همان ویروس خانواده کرونا است زیرا لایه بین سنگ رس بسیار کوچک بود و گنجایش جاندار بزرگ تر را نداشت. این نطفه اولیه حیات هویت پیدا می کند و پایه ژنوم موجودات زنده که به انسان ختم می شود از آن درست می شود. این مولکول کوچک دارای تمامی عناصر ساختار بدن موجودات زنده در یک مولکول آلی زنجیره ای با طول بسیار کم. بیست نوع اسید آمینه، نوکلئوتیدها، قندها و چربی ها و ضمنا چهار باز آلی هم دارد که اساس کد بندی اطلاعات موجود زنده است.

نطفه امشاج نبتلیه در درون آب قرار می گیرد که مملو از مولکول های ساده اقوات است یعنی همان مولکول های ساده که ار.ان.ای را ساختند. البته یک رخداد کاملا واحده یا استثنائی اتفاق می افتد. مولکول کامل ار.ان.ای در سنگ رس رسوب می کند. سپس با آب از درون سنگ رس شسته می شود و در آب قرار می گیرد ولی این مولکول حیات ابتدائی دارد بی جان است در توده سیاه رسوب شده در کریستال سنگ رس قرار دارد و همین جا احتمالا حیات ناقص و اولیه که بتواند خود را تکثیر کند و خصوصیت امشاج و نبتلیه را می گیرد و می شود مولکول ار.ان.ای- دنیای RNA جدید ترین نظریه پیدایش حیات پایه اصلی حیات موجودات مولکول بی جان جاندار می شود ولی حیات کامل را زمانی می گیرد که روح خدا در آن نفخه شود.

یعنی امر و دستور خدا در نقس واحده قرار می گیرد و فرمان هدایت ژنوم کامل را در دست می گیرد و از این پس تکامل کلیدش دست خدا است و طبیعت نقش ندارد و می شود ابزار و محیط بروز تکامل. 

اینجا انس شروع دوران این مولکول ار.ان.ای در پروسه حیات است. باید با درهم آمیختن با هم ژنوم خود را ارتقاء دهد. خود را تکثیر کند . جان تنها در وصل کردن پیوند ها نقش دارد و انس در ایجاد باکتری های سه گانه. اول تک سلولی بدون هسته و غشاء هسته ای بدون هوازی دوم تک سلولی بدون هسته و غشاء هسته ای غیر هوازی فتو سنتز و سوم تک سلولی غیر هوازی بدون هسته و غشاء هسته ای سیانو باکتری های اکسیژن ساز این سه نوع باکتری را انس درست می کند و هر کدام دریک دوره تاریک و دودی و طارق پانصد میلیون ساله که قرآن آن را ظلمات ثلاثه می ناد که مفسرین محترم به نقل از ابن عباس این دوره های بردند داخل رحم که در مقاله به همین نام شرح داده ام. سه دوره تاریکی و هر کدام برای یک نوع باکتری در زمین اولیه طی می کند.

زمین هنوز جو ندارد تنها یک طبقه نازک از بخار آب، هیدروژن به صورت گاز، ازت که در اثر فعالیت شدید آتش فشان ها دودی و تار است. بر خلاف نظر دانشمندان گاز کربنیک وجود ندارد جو مملو از گاز هیدروژن است و هیدروژن یک ملک دیگر است که مدیریت حیات را بر دوش دارد و نمی گذارد اکسیژن به هر نوعی عرض اندام کند. بخار آب اشباع و ابرهای تیره و اغشته به غبار آتش فشان اجازه ورود اشعه های مخرب نور خورشید به باکتری های اولیه را نمی دهد. جو هنوز شفاف نشده، تیره و تار است و حفاظ ندارد که در آیات 9 الی 12 سوره فصلت به وضوح بیان فرموده .در این چهار آیه از ابتدای پیدایشن زمین اولیه و شروع حیات تا بنا شدن جو هفت طبقه و شفاف شدن شب و روز می پردازد. چگونگی روند پیدایش حیات در زمین اولیه از نظر قران.
پیدایش بشر از نظر قرآن

ار.ان.ای تا زمان تبدیل شدن به مولکول دی.ان.ای کامل انس است که با جان ادغام شده است ولی نقشی غیر از همان نقش اولیه پیوند مولکولی ندارد و به همین منظور در قرآن به صورت تفکیک بیان می شود انس و لا جان به مقاله جن و انس از خرافات تا واقعیت قسمت اول جان دلایل قرآنی خود را بیان کرده ام. حال بشر در قرآن از چه موقع به انسان خطاب می شود. انسان تا رسیدن به تکامل به صورت های گوناگون یا طور های مختلف خلق می شود و از مراحل خلقت گوناگونی گذر میکند. الَّذي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ في‏ أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ خداوند است که شما را خلق می کند و سپس شما را سامان می دهد و اندام شما را موزون می کند و سپس شما را صورت دهی می کند تا به شکل انسان هوشمند در آئید. به آیه زیر نگاه کنیم. آیه 5 سوره سحده

الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ – خداوند است که برای خلقت شما تمامی مراحل به وجود آمدن شرایط شروع خلقت شما در سنگ رس را خلق کرد و سپس به شروع خلق شما در کریستال سنگ رس می پردازد و نسل برون آمده از سنگ رس را که همان نطفه امشاج نبتلیه است را در رسوب آب کم و در سنگ رس ته نشین کرد و سپس شما را سامان می دهد تا شرایط دریافت روح خدا را پیدا کنید، آنگاه امر خود را در ذات شما قرار می دهد نفخ فیه من روحی ، روح از امر خداوند است یعنی دستور خودم که امر است را در درون نفس واحده قرار می دهم و بعد از آن برای شما در پروسه تکامل اعضاء بدن قرار می دهم. تکامل داروین و تکامل قرآن و فرق این دو.

این آیه مرحله خلقک و سواک را بیان میکند بعد از قسواک که همان ثم سواه است نفخ فیه من روحی انجام می شود فیه در کجا روح نفخ می شود در همان نطفه اولیه حیات که دوره های ظلمات ثلاثه را گذرانده و شرایط دریافت روح یا امر خداوند را دریافت می کند و می شود نفش واحده و بعد از آن دوره فعدلک که قرار دادن اعضاء است شروع می شود. اینجا رخداد بسیار مهمی رخ می دهد با نفخ من روحی و با یک کن فیکون در نفس واحده حیات کامل دمیده می شود و جنسیت نر و مادینگی که همان زوجین ذکر و الانثی که همان کروموزوم جنسیتی هر کدام جفتxx و xy در نقش واحده مسقر می شوند. این جا است که خداوند متعال به ملائکه خطاب می کند که من می خواهم بشر را به شیوه فوق خلق کنم هر وقت خلق کردم فسواک کردم و روح خودم را در آن نهادم به آن سجده کنید. با سجده ملائکه بشر ماهیت خود را پیدا می کند. انس همچنان وجود دارد و خود را تکمیل کرده و به دی.ان.ای تبدیل شده و هنوز همان انس است که تکامل یافته ولی چند نوع ملائکه باید در بشر مستقر شوند تا نفس واحده کارش را بر اساس روش جدید و با فرماندهی روح خدا شروع کند. به آیات26 تا 31 سوره حجر توجه کنیم.این آیات با آیات 5 تا7 سوره سجده مطابقت دارد.

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ- وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ- فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ- فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ- إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ-در حقیقت ما انسان را از توده سیاه رسوب شده در سنگ رس خلق کردیم و جان را قبلا در نار سموم خلق کرده بودیم و هنگامی که خدای تو به ملائکه خطاب کرد من خالق بشری در صلصال و از حما مسنون هستم. آغاز خلقت بشر از رسوب سیاه است وقتی نطفه بیرون آمده از سنگ رس را سامان دادم (خلقکم دور نخست و سواک دوره دوم) و روح خودم را در آن نطفه سویته کردم( که همان نفس واحده با ژنوم کامل دی.ان.ای است ) به آن سجده کنید در خدمت ساختار بشر در آئید. ملائکه نیرو و قوانین حاکم بر حیات در زمین هستند و باید در ساختار ژنوم برای بقاء ان نقش ایفاء کنند. سجده کردن یعنی تسلیم آن ساختار قرار گرفتن و این آیه از جمله آیات تشبیهی است. ژنوم کامل شده به تنهایی قادر نیست بقاء حیات جانوران را تضمین کند نیروهای کمکی باید در ساختار بشر قرار گیرند. دی.ان.ای همان انس است ولی این جا بر خلاف باکتری ها که نیاز به تکثیر پیچیده جنسیتی نداشتند و سوخت و ساز در آن ساختار مورد نیاز نبود. مولکول های ماموریت دار که هر کدام یک ملائکه هستند از قبیل آنزیم ها، دیاستاز ها،هرمون ها و فعالیت دائمی وصل و جدا شدن پیوند ها برای تامین انرژی در نفس واحده ضروری است که مجموع این ها می شوند.

نیروهای کمکی در کنار انس که جن هستند. بنابراین انس باید با جن مرحله های بعدی فعدلک موزون شدن اعضاء بدن و صورت دهی جانوران تا احسن صورکم آدم انجام دهند - الَّذي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ في‏ أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ خداوندی که شما را درسنگ رس و از اتم ها خلق کرد و سپس دوره باکتری ها راسپری کرد فسواک یا سویته شدن که شرایط دریافت جنسیت نر و ماده و شیوه نوین تکثیر پذیری و تکمیل شدن ژنوم کامل و دریافت امر خداوند در ساختار بشر. همه این ادوار برنامه ریزی شده است و از این پس نرم افزار ژنوم تحت فرماندهی روح خداوند ( امر و دستور خدا که در بشر استقرار می یابد نفخ من روحی) پروسه تکامل را به پیش می برد. همه ملائکه تسلیم فرمان خداوند شدند مگر ابلیس که فعلا تا ظهور آدم نمی تواند در ساختار بشر قرار گیرد. این تک سلولی تکامل یافته با ژنوم کامل و نفخ من روحی می شود بشر که مساوی است با جن و انس مجموعه انسان در حال شدن است. حال برای تثبیت این نظریه به چند آیه زیر توجه فرمائید. این ساختار مادی که در نفس واحده نخستین تک سلولی تکامل یافته با ژنوم کامل DNA است و روح یا امر خدا را در درون خود جای داده و زوجین الذکر و الانثی برای تکثیر پذیری جنسیتی در آن قرار گرفته بشر است که در تمام دوره تکامل انسان خلقکم اطوارا که از مراحل گوناگون این نفس واحده عبور کرده است همه از نظر قرآن بشر نامیده شده است چرا ژنوم انسان در حال شدن بوده است.

نتیجه نوشتار

قُتِلَ الْانسَانُ مَا أَكْفَرَهُ مِنْ أَىّ‏ شىَ‏ءٍ خَلَقَهُ مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَه ثمُ‏ أَمَاتَهُ فَأَقْبرَهُ 17- 12 سوره عبس – مرگ بر این انسان ناسپاس باد ( که با این همه آیات مستدل باز همچنان از تصورات ذهنی خود تنعیت می کند) اکفره پوشاننده حقیقت آیات معنی می دهد. ازچه خلق شده ازنطفه ای خلق شده فقدره (با تشدید دال می شود برنامه ریزی شدن خلقت او) پس در پروسه طرح و برنامه قرارگرفت و راه رسیدن او به انسان شدن هموار گردید که در نهایت می میرد و به خاک سپردهمی شود.

أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ- فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ . ماء مهین و ماء دافق و فرق آنها از نظر علم زیست شناسی و قرآن

"آیا شما را در آب کم و ناچیز نیافریدیم ( رسوب در سنگ رس در محیط کم آب صورت می گیرد) و آن را در قرارگاه محکم و استوار قرار ندادیم (باکتری ها هسته و غشاء هسته ای نداشتند و در نفس واحده دارای هسته و غشائ هسته ای و سلولی شدند) تا زمان مقدر شده بر اساس تقدیر الهی و بر تقدیر و برنامه ریزی خود فائق آمدیم و چه برنامه ریزی توانائی انجام دادیم ".

أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌ - مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‌ - وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى-خداوند است که ترتیب خلق جنسیت نر و مادینگی را هر کدام یک جفت(کروموزوم جنسیتی نر و ماده) در نطفه ای که مقدر می شود قرار داد و نشاء اخری هم (نتیجه پایان نشاء تکامل موجودات که آدم است نیز بر عهده او است)

أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً- أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‌- ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى- فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‌- أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى-انسان می پندارد که همین طور رها می شود آیا او نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود(دوره سویته را می گذراند و به تک سلولی هسته دار با ژنوم کامل و تکثیر پذیری با جنسیت نر و ماده) سپس علقه شد و خلق گردید و در آن کروموزوم جنسیتی نر و ماده هر کدام یک جفت در آن قرار داده شد.، چنین خدائی قادر نیست مرده ها را زنده کند. بنابراین با توجه به توضیحات داده شده انس همان ژن پایه تا ژنوم کامل موجودات زنده است که در دوران باکتری ها اجداد کهن انسان با جان شروع به ایجاد شد و در علقه هم همچنان انس بود که جن به او پیوست و بشر ساختار مادی همراه با نیروهای شیمیائی تشکیل جن و انس را دادند که انسان مجموعه جن و انس است و تفکیک ناپذیرند. سید محمد تقوی اهرمی 26/12/1400 ویرایش جدید و اصلاحیه 26/3/1401

• قبلی
• بعدی