قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

ظلمات ثلاثه در قرآن و خلقت انسان

 

مقدمه نوشتار


برخی کلمات در قرآن فقط یک بار در آیه مشخصی که ارتباط با موضوعی معین دارد می آید که نشانه نقش مهم در سرنوشت خلقتی انسان و اهمیت علمی بالای آن کلمه است. مثلا کلمه اقوات تنها درآیه 10سوره فصلت آمده که ایجاد غذای بیولوژیکی موجوداتی است که به آن نیاز دارند و قرار است خلق شوند و این رویداد در زمین اولیه و دقیقا هنگامی اتفاق افتاده که رواسی یعنی پوسته جامد بر روی زمین تازه شکل گرفته  قرار گرفت. امروزه مفهوم این کلمه کلیدی در خلقت حیات در زمین اولیه در علم زیست شناسی یکی ازبحث های داغ است و دانشمندان سعی دارند از آن رمز گشائی کنند. به مقاله چگونگی روند پیدایش حیات در زمین اولیه از نظر قران مراجعه فرمائید.

کلمه ظلمات ثلاثه  هم نمونه دیگری است که درآیه 6 سوره زمر به آن اشاره شده است و مفسرین محترم به تاریکی های سه گانه نطفه در رحم تفسیر کرده اند که با مفهوم و سیاق آیه و با علم زمین شناسی و زیست شناسی هم خوانی ندارد و تفکر و تعقل جدید در آیه را می طلبد. با پیشرفت علوم طبیعی لازم است علمای دلسوز و مسئول با توجه به حجم بالای  تهاجم فرهنگی و مانور روی شبهات آیات متشابه در قرآن در نظرات بیش از هزار سال گذشتگان که مطابق علم روز آن زمان بوده و بر باور ما نشسته تجدید نظر نموده  و آیات متشابه و علمی قرآن مانند خلقت انسان، خلقت هفت آسمان و بسیاری دیگر از آیات متشابه را با علم امروزی و آخرین نظریه علمی و قوانین طبیعت مقایسه نمایند و بانی امر خیرگردند و از خود باقی الصالحات بجای گذارند.


ظلمات ثلاثه در دوره های بعد از پیدایش نطفه


.آیه 6 سوره زمر را باهم مرور می کنیم.


خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍۢ وَٰحِدَةٍۢ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلْأَنْعَٰمِ ثَمَٰنِيَةَ أَزْوَٰجٍۢ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمْ خَلْقًۭا مِّنۢ بَعْدِ خَلْقٍۢ فِى ظُلُمَٰتٍۢ ثَلَٰثٍۢ ۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ ٱلْمُلْكُ ۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ


شما از نفس واحده خلق کردم و سپس جفت آن را از ( در) آن قرار دادم برای شما از چهارپایان هشت جفت نازل کردم ، این چنین) شما و چارپایان در شکم نیای خود به صورت خلقی بعد از خلق و در ظلمات سه گانه خلق می شوید.


خلقت انسان از نفس واحده است که تمامی نفوس جانداران اعم از گیاهی و جانوری ازآن منشعب شدند و آن سلول اولیه حیات است. به مقاله نفس واحده اولین تک سلولی خلق شده در زمین مراجعه فرمایید. چند موضوع مهم در این آیه برای تفکر و تعقل وجود دارد که به آن توجه نشده است، بنابراین ابتدا به چند مورد زیر اشاره کنیم و سپس به دلایل از آیات و علم زمین شناسی بپردازیم :


اول : چرا خداوند ابتدا فعل ماضی آورده و بعد از پیدایش جنسیت و جفت انسان و انعام از کلمه مضارع یخلقکم استفاده کرده است .
دوم : چه ارتباطی نفس واحده با خلق بعد از خلق دارد.
سوم : آوردن جعل منها زوجها چه مفهومی و رابطه ای می تواند با خلق من بعد خلق داشته باشد
چهارم: آیا در رحم انسان و انعام ظلماتی وجود دارد.

اول : چرا خداوند ابتدا فعل  ماضی آورده و بعد از پیدایش جنسیت  و جفت انسان  و انعام از کلمه مضارع یخلقکم استفاده کرده است .
مطلب مهمی که معاندین  و منحرفین از آن به عنوان رعایت نکردن قواعد عربی در قرآن از آن نام می برند، شیوه نگارش جملات خاصی است که آن ها آن را ایراد قرآن می نامند. این موضوع از عدم آگاهی آن ها به تاریخچه علم نحو است. زمان نزول وحی علم نحوی وجود نداشت و علم نحو  بر پایه  و اساس کلمات در قرآن بنا نهاده شد.

"مورخان عموما اتفاق نظر دارند که ابوالاسود دوئلی بسال 69 هجری علم نحو  زبان عربی را تدوین کرد. وی زبان سریانی را فرا گرفت و قواعد آن زبان را مناسب دید و به فکر افتاد برای زبان عربی هم  قواعدی تدوین کند پایه و اساس کار او قرآن  قرار گرفت. بعد از او کسان دیگری راه  او را ادامه دادند. زمان نزول قرآن علم صرف و نحو  وجود نداشت. قرآن شیوه و روش خود را دارد. اینکه برخی بگویند قرآن قواعد نحو را رعایت نکرده درست نیست. باید گفت کسانی که قواعد زبان عربی را از روی قرآن تنها کتاب مدون عربی در آن زمان تدوین کردند نکات مهمی را در قواعد قرآنی رعایت نکردند. از جمله آوردن فعل مضارع در ماضی که به ماضی التزامی نامیده می شود.

این قاعده پیام خاصی دارد. عملی در گذشته اتفاق افتاده و بعد از آن التزام به  شروطی آن فعل ادامه داشته و پایان می پذیرد. که بیان گر زمان بر بودن آن عمل است یا تحت شرط برنامه ریزی قرار داشته است. یخلقکم قبل از خلق نفس واحده در حقیقت معنی آیه می تواند این طور باشد پروسه خلق شما از نفس واحده دوره زمان بری بوده که  در شکم نیای خود خلقی بعد از خلق دیگر خلق می شوید، آینده در گذشته است که به بار نشسته و تمام شده .مانند آیه- الَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى-آیا او نطفه تقدیری نبود که مقدر می شود یمنی را مفسرین به می ریزید  تاویل کرده اند و از آن جائیکه نطفه را هم آب مرد در نظر گرفته بودند (نظر گذشتگان بر اساس برداشت آن روزها) ترجمه ای ارائه شده که با قرآن هم خوانی ندارد. اگر در این آیه توجه فرمائید منی تقدیر و سرنوشت خلق انسان بوده که یمنی مقدر می شود. مانند خلقکم و یخلقکم، نفس واحده را خداوند خلق می کند و توصیف چگونگی خلق آن می شود یخلقکم این چنین خلق می شوید. در تاریکی های سه گانه آن هم خلقی بعد از خلق دیگر. آیا در رحم انسان خلق اندر خلق داریم؟


دوم : چه ارتباطی نفس واحده با خلق پس از خلق دارد.


کلمه خلق یعنی ایجاد از چیزی که وجود دارد بر خلاف ابداع که خلق از عدم است. خلق یک پدیده فقط یک بار است و استمرار ندارد. پس از خلق آن را باز آفرینی می کند یعیده .تحولات جنین رشد آن است در جایگاه رحم و دستور چگونگی رشد را روح  فرمان می دهد که در ژن موجود زنده  توسط خداوند نهادینه شده است. بنابراین خلق بعد از خلق تحولات تکاملی انسان است از نطفه و سپس علقه و بعد از آن مضغه و الی آخر تا انسان تکامل یافته (آدم، که انسان تکامل یافته است مرد یا زن) از ذریه آخرین قوم بیرون آورده می شود. مراحل رشد جنین و واقعیت قرآنی. از خلق اولین نطفه حیات که نطفه امشاج است تا خلق علقه که نفس واحده است چند خلق در زمین اولیه صورت گرفته ابتدا ویروس ها از درون سنگ رس و از حما مسنون خلق می شوند و سپس سه نوع باکتری که به یوکاریوت ها خیم می شوند. مهم ترین قسمت تکامل انسان تکامل کدبندی ار.ان.ای که به دی.ان.ای کامل یا تگ سلولی یوکاریوت یا علقه ختم می شود و سه دوره پانصد میلیون ساله طول کشیده  و خلق های بیشمار  در کدبندی ویروس ها و باکتری ها صورت گرفته است.


سوم : آوردن جعل منها زوجها چه مفهومی و رابطه ای می تواند با خلق من بعد خلق داشته باشد.


این موضوع البته با برداشت و ذهنیت ما ارتباط دارد. اگر ما نطفه را آب مرد تصور کنیم سعی می کنیم تمامی تحولات تکاملی را در رحم جستجو کنیم و مواردی که با آیات خداوند در خلقت انسان نمی خورد توجیه نمائیم  اگر چه  شبهه بیافرینیم. با خود فکر نکرده ایم چرا اول آیه با نفس واحده شروع شده  آیا با رحم که ما ظلمات ثلاثه را در آن قرار داده ایم ارتباط  پیدا می کند. جعل منها زوجها از نفس واحده است باز هم ارتباطی با رحم ندارد. تکامل انسان در شکم های امهات بوده است. یخلقکم به انسان و چهارپایان برمی گردد که معنی علمی بسیار والائی دارد. چرا خداوند در این آیه چهارپایان را وارد آیه کرده حتما دلیل خاص خود را دارد. علم زیست شناسی و تکامل به این موضوع پاسخ میدهد. انسان و چهارپایان دارای نیای مشترک بوده اند، آن هم بصورت خلق بعد از خلق. امهات مادران معنی نمی دهد امهات به فارسی نیاکان یا نیای تکاملی انسان. این جمله را حتما شنیده اید که شهر قم یا ری از امهات بلاد اسلامی بوده است. زیرا دانشمندان بسیاری را به اسلام تقدیم کرده. امهات این معنی را می دهد و جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا قرار گرفتن زوجیت تر و مادینکی در ژنوم نفس واحده است خلق الزوجین ذکر و الانثی من نطفه اذا تمنی
چهارم: آیا در رحم انسان و انعام ظلماتی وجود دارد.


برخی برای توجیه ظلمات در رحم زن به اثرات نور خورشید بر جنین مطالبی نوشته اند و دلیل هم پوشاندن لباس و تاریک و محافظت کردن جنین را بر اساس علم جنین شناسی مطرح می کنند. این مسئله را که تمامی پستانداران در آفتاب و بدون لباس بسر می برند و خوشبختانه مسئله خاصی هم برای جنین آنها  رخ نداده بهترین دلیل غلط بودن این طرز تفکر که ظلمات  ثلاثه  در رحم  موجودات زنده است. بهتر است با دید بصیرت و تفکر و تعقل در آیات بنگریم و باطن آیه را که منظور ذات باریتعالی است بیرون آوریم. این آیه از جمله آیات متشابه است که خداوند می فرماید تاویل این آیات نزد خداوند است و دانشمندان علوم(منظور علوم طبیعی مربوطه تقریبا تمامی آیات متشابه در ارتباط با پدیده های خلقتی و طبیعی است)

هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ-

خداوند است که کتاب را نازل کرد و در آن آیات محکمات قرارداد که اصل کتاب بر این آیات محکمات قرار دارد.بخشی از آن هم آیات متشابه  است که باید تاویل شوند (ظاهر دارند و باطن).کسانی که در دلهایشان شک و تردید است از این  دوگانگی آیات سوء استفاده میکنند و فتنه انگیزی می کنند و از متشابه (ظاهر آن که تمثیل است پیروی می کنند) با آنکه تاویل آن را خداوند می داند و دانشمندان متخصص (بر حسب موضوع دانشمندان آن موضوع ،خلقت انسان و هفت آسمان را دانشمندان زیست شناسی و زمین شناسی باید نظر بدهند و هر علمی متخصصین آن علم) و آن ها به دلیل ایمان به خداوند هر دو را قبول دارند و می گویند از طرف خداوند است (نمی دانند نظر، نمی دهند تا شبهه آفریده نشود).


حال قبل از وارد شدن به موضوع علمی ظلمات ثلاثه یک نمونه دیگر از آیات این چنینی که درهمین ارتباط است را مرور میکنیم.


إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى-

با استناد به آیه  قبلی خداوند می فرماید-آنان كه از گناهان بزرگ و زشت كاريها جز لغزشهاى كوچك خود دارى می ‏ورزند  پروردگارت (نسبت به آنها) فراخ‏ آمرزش است. خداوند است که از آن دم كه شما را در زمين انشاء کرد و از همان‏ گاه كه در شكم هاى مادرانتان بصورت جنین بودید به (حال) شما دانا تر است پس خودتان را پاك مشماريد او به (حال) كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است.

خداوند به علم چگونگی انشاء انسان در زمین آگاه است. انشاء کردن یعنی خلق کردن و پس از آن پروراندن تا انسان شدن. آن هم در زمین و در شکم امهات بصورت جنین بودید وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ  در دوره انشائکم خداوند انسان را  انشاء کرد و دیگر انشاء در رحم موضوعیتی ندارد. وقتی انسان خلق شد تکثیر آن از طریق نطفه مرد و نطفه(اوول) زن صورت می گیرد و در رحم جنین رشد می کند و این باز آفرینی خلقت است. این آیه را هم مرور کنیم


وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ-خداوند زمانی که شما را از شکم امهات بیرون میآورد (بصورت خلق بعد از خلق) چیزی نمی دانستید و زمانی که از شکم امهات بیرون آمدید بعد از آن برای شما گوش و چشم و قلب قرارداد .


الَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى-ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى-فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى-آیا او نطفه تقدیری نبود که مقدر میشود. سپس به صورت علقه در آمد، آن را خلق کرد و شکل داد و در آن جنسیت نر و ماده را قرارداد. 


در این آیه علقه را منشاء ایجاد جنسیت نر و ماده معرفی کرده است و این نشان می دهد که علقه  یک مرحله از تکامل انسان در طبیعت است نه در رحم . با توجه به آیه قبلی که انسان مدت ها در دوران تکامل بصورت جنین هائی در شکم امهات بود و بیرون می آمد اعضاء بدن نداشت. نوزاد که از شکم مادر بیرون میآید تمامی اعضای بدن کامل است و دارای شعور و فهم است بلافاصله نسبت به نیاز ها با گریه کردن منظور را به مادر می رساند در آیات خداوند تعقل و تفکر کنیم و آیات خداوند را به بهای اندک به تصورات ذهنی گدشتگان نفروشیم.


راغب اصفهانى منى را به معناى تقدير (اندازه زدن) می داند. و آيات فوق را به معناى تقدير كردن الهى می داند. صاحب مقاييس اللغه نيز اصل كلمه را از تقدير می داند و معتقد است منى انسان را از آن جهت منی گويند چون كه تکثیر انسان از آن مقدر می شود( برنامه ریزی شده)


ظلمات ثلاثه بر اساس علم زمین شناسی و زیست شناسی چیست


براساس آخرین نظریه زمین شناسی و زیست شناسی و نقل از پروفسور ارنست مایر دانشمند زیست شناسی و تکامل و سایر دانشمندان علم زیست شناسی و زمین شناسی و همچنین آیات قرآن انسان از ماده بی جان به جاندار تبدیل شد و در چهار دوره اقوات و در صلصال کالفخار سخت و از حما مسنون نرم نطفه اولیه خلقت ایجاد می شود که به پروکاریوت ها  یا تک سلولی های بدون هسته غیر هوازی نامیده می شوند این تک سلولی ها ابتدا باکتری های غیر هوازی بودند که پانصد میلیون سال در زمین حاکم بودند و سپس جای خود را به باکتری های غیرهوازی فتوسنتز دادند و آن ها هم در یک دوره پانصد میلیون ساله حاکمیت زمین را در اختیار داشتند و سپس سیانو باکتریهای فتوسنتز جای آنها را گرفتند و آن ها هم پانصد میلیون سال در زمین حاکم بودند. این سه دوره که جزء سرنوشت تکاملی انسان است در جوی انباشته از غبار آتشفشان ها که از فعالیت شدید آنها ناشی می شد و اشباع از بخار آب و هیدروژن و سایر گاز ها بود بسر می بردند. برخورد شهاب سنگ ها مزید  برعلت  بود و جوی کاملا تیره و تاریک که حفاظی برای ادامه حیات این سه نوع باکتری ها بود و قرآن از آن به عنوان آسمان دودی یاد میکند. این همان ظلمات ثلاثه است که قران این سه دوره را طارق می نامد به مقاله  طارق سیستم حفاظتی تک سلولی های اولیه حیات است مراجعه فرمایید. به تصویر زیر که دوره های زمین شناسی پیدایش حیات از ارنست مایر توجه فرمایید.

پس از سه دوره تاریکی نا آرامی جوی، یک دوره ایجاد هفت آسمان یا جو اکسیژن دار و آرام به مدت پانصد میلیون سال بر زمین حاکم  می شود و سیانو باکتری های فتوسنتز به تولید اکسیژن می پردازند و سیانو باکتری ها به تک سلولی هسته دار دارای غشاء سلولی برای حفاظ  نطفه تبدیل می شوند و د. ان. ای (DNA) مدیریت ادامه رشد و تحولات حیات را بر عهده می گیرد. امر خداوند که همان روح یا فرمان اوست در این تک سلولی هسته دار یا  یوکاریوت ها استقرار می یابد. جنسیت و جفت نر و ماده  در آن خلق می شود و قرآن این را علقه می نامد.

به این آیه فوق توجه فرمایید.

الَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى-ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى-فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى

آیا او نطفه تقدیری نبود که مقدر می شود. سپس به صورت علقه خلق شد و آن را شکل داد و در آن جنسیت نر و ماده را قرار داد (توارث را در آن قرار داد).

از این علقه تمامی موجودات زنده اعم از جانوری و گیاهی و از طریق جنسیت و توارث بوسیله خلق بعد از خلق در زمین انشاء می شوند تا انسان تکامل یافته بصورت آدم از ذریه آخرین قوم بیرون می آید. این مطالب عینا همه از آیات خلقت انسان استخراج شده و با آخرین نظریه علم زیست شناسی همخوانی دارد. در آیات بدون تعصب در تفاسیر گذشتگان تعمق و تفکر کنیم. ما انسان های قرن علم و دانش هم باید نظر علمی خودمان را ارائه دهیم و در این نظرات کهن تجدید نظر کنیم تا   قرآن را از بند شبهات نا خواسته رها سازیم.

علقه همان اولین تک سلولی هسته دار یوکاریوت ها است که دارای غشاء سلولی و مولکول های د.ان.ای کامل و تکامل یافته شده بودند و می توانستند  توارث داشته باشند و امر خداوند در مولکول های د.ان.ای -DNA)استقرار گرفت

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ-بزودی نشانه های خود را در آفاق (دور و بر نزدیک و دور از شما -کیهان) و در هویت خودتان به شما نشان خواهیم داد تا برای شما ثابت شود که خداوند وجود دارد و حق  است این برای شما کفایت نمی کند که تمامی نشانه های مادی به وجود او شهادت می دهند. خداوند در آیات 29 و 30 سوره فرقان و در روز قیامت در قالب گفتگوی بین خطاکاران می فرماید -

 قَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا- وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا-: یکی از آنها کسی را نشان میدهد و میگوید او مرا به گمراهی کشاند بعد از اینکه قرآن را داشتم ( بمن رسیده بود). شیطان (هوی نفسانی و تخیلات ذهنی است که بر دلها نفوذ می کند. دل خواسته نفسانی است) همواره انسان را از واقعیت ها دور نگه میدارد. رسول خدا(ص) در برابر خداوند می فرماید پروردگارا قوم  من این قرآن را مهجور قرار دادند. به خداوند متعال پناه ببریم که ما جزء آن قوم که قرآن را مهجور قرارداده اند نباشیم که عاقبت بدی در انتظار ما است.

سید محمد تقوی اهرمی-مرداد 1396-ویرایش جدید بهمن 1397 اصلاحیه و ویرایش جدید خرداد 1399و آذر 1401-ویرایش جدید اسفند 1402

 

ماء دافق و نقش آن در پدیده خلق حیات

منتشر شده در دوشنبه, 20 شهریور 1396

 

مقدمه نوشتار


کلمه ماء در قرآن معنی آب میدهد با فرمول شیمیایی  H2O در آیات چندی از قرآن مجید نقش آن در خلقت انسان و موجودات زنده بیان شده است. تمامی آیاتی که در آنها کلمه آب بکار رفته جزء آیات متشابه هستند و با علم زیست شناسی و زمین شناسی در خلقت انسان سر و کار دارند. بنابراین ظاهری دارد و باطن. تفاسیری که تاکنون ارائه  شده  ظاهر آیات را در نظر گرفته اند  و به  مفهوم باطنی آیات اشاره ای نشده است. نظراتی که در تفاسیر در باره خلقت انسان مطرح می شود همه مربوط به نظر گذشتگان در حدود هزار سال  قبل است  و با توجه به پیشرفت علم نظریه جدیدی  که منطبق با علم  روز باشد دیده نمی شود. تنها توجیه نظرات گذشته است. قرآن صراحتا تاکید می فرماید موضوعات را با علم آن بسنجید و با تصورات ذهنی برای دستیابی به حقیقت آیات راه به جایی نمی برید .

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
کسانیکه به آخرت ایمان ندارند- فرشتگان را با کلمه ای که نام مونث از آن استنباط می شود نامگذاری کرده اند-از کلمه ای استفاده می کنند که زن بودن از آن در اذهان تداعی می کند مانند فرشته که متاسفانه با وجود ممنوع کردن استفاده از کلمه فرشته به جای ملائکه در همه تفاسیر کلمه فرشته را می آورند. اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت می کنند- لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى.درحقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد (یا راه به جائی نمی برد). وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
بنابراین تصورات ذهنی یا خیالات که مبتنی بر علم نباشد وَ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ برای رسیدن به واقعیات گزینه درستی نیست.


آب فاکتور اصلی ایجاد حیات است


وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْء حَيّ- خداوند تمامی موجودات زنده را در آب خلق کرد( توجه فرمایید من دو وجه دارد از و در). این یک قانون کلی حیات است. هرجا آب باشد زندگی است.

خداوند در آیاتی می فرماید.خلق الانسان من طین-خلق الانسان من نطفه –خلق الانسان من ماء مهین –خلق الانسان من سلاله من مائ مهین - خلق من ماء دافق.

ما اگر از علم برای روشن شدن موضوع آیات فوق کمک نگیریم نمی توانیم دلایل منطقی ارائه دهیم که بالاخره آب نقش اول را دارد یا  نطفه، طین، ماء دافق و ماء مهین. مفاهیم این کلمات کلیدی در علم زیست شناسی چیست و دارای چه هویتی هستند و در چه زمانی در حیات انسان نقش داشته اند. کلمات در بیان مفاهیم نقش اساسی ایفا می کنند. بطور مثال. آیه وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء که چنین ترجمه شده "خدا هر جنبنده ای را از آب آفرید. "از آب درست است یا در آب این دو مفهوم مختلف است. حرف اضافه" من" در آیات قرآن دارای چند وجه است در و از به این آیات نگاه کنیم- من به معنی در- أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ- نشان دهید كه در زمين چه  چيزى را آفريده‏ اند- و به معنی از-یغفرلکم من ذنوبکم-از گناهان خود استغفار کنید. حال کدام معنی بر اساس نظر قرآن درست است و مفهوم علمی می دهد یا خیر. مثلا می توانیم  اینطور ترجمه کنیم که خداوند تمامی دابه (دابه  در قرآن جانداران معنی نمی دهند، مفهوم ریز جنبندگان است که اجداد اولیه تمامی جانداران در خشکی است) در آیه 38 سوره انعام خداوند آنها را هم ردیف ملائکه  و جدا از انسان و پرندگان نام برده است ) را در آب آفرید. به مقاله دابه و نقش آن در تداوم حیات از نظر قرآن.

دابه مشمول خلق بعد از خلق قرار گرفته است. بنابراین خلقت دابه از آب درست نمی باشد. با قرآن و علم  مطابقت ندارد. در ترجمه آیات دقت لازم باید صورت گیرد با یک جابجائی کوچک مفهوم آیه عوض می شود. خداوند انسان را ابتدا بیرون از آب و در میان جسم سخت (صلصال و صلب) و جسم نرم (حما مسنون و ترائب) آفرید و سپس در آب قرار داد. اگر در این آیه دقت و تعقل کنیم حما مسنون و صلصال یک مرحله بسیار مهم در سرنوشت خلقت انسان است که خداوند به ملائکه اعلام فرموده.

واذ قال ربك للملائكة انى خالق بشرا من صلصال من  حمامسنون-حجر28. اگر خداوند متعال تمامی موجودات زنده را از آب آفریده باشد، صلصال یا سفال خشک بدون اب و حما مسنون توده سیاه رنگ نرم چسبیده بر روی آن را چطور توجیه کنیم. بنابراین هر حرف و هر جمله در قرآن دقیقا تعریف یک دوره خاص در سرنوشت خلقت انسان است. مقایسه نطفه و سفال  خشک بدون آب چه مفهومی می دهد. خداوند انسان را از نطفه  آفرید و جمله دیگر خداوند انسان را از صلصال من حما مسنون آفرید. مطلب دیگر در مورد ماء دافق برداشتی که تمامی مفسران به آن استناد کرده اند. نطفه مرد است که در رحم زن ریخته می شود. این  نظر به  تفسیر گذشتگان آنهم  حدود هزار و چهارصد سال قبل بر می گردد که ما  فقط  راوی نظر آنها بوده ایم. اگر آیات در باره خلقت انسان را با آخرین نظریه علم زیست شناسی مقایسه کنیم تمامی شبهات ایجاد شده  برطرف می شود و یک همآهنگی خاصی بین آیات به وجود می آید.


نظر قرآن بر اساس علم و نقش ماء دافق در خلقت حیات 


خداوند جرقه ایجاد حیات را در صلصال و از حما مسنون به عنوان یک مجموعه  قرارداد و این اتفاق در آخرین دوره اقوات یا دوره چهارم  اقوات به وقوع پیوست. این حادثه بر اساس آیه 10 سوره فصلت هنگامی که رواسی به معنی پوسته جامد زمین بر روی زمین قرار گرفت حادث شد و نطفه اولیه حیات در این مجموعه خلق شد و جرقه ایجاد حیات هم ماء دافق بوده است که بین صلصال کلفخار سفت و سخت و حما  مسنون  توده  سیاه  نرم  خارج گردید و سپس خداوند این نطفه خلق شده را در آب  قرار داد. بنابراین وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء-خداوند خلقت تمامی جنبندگان را درآب قرارداد.

وهوالذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا-خداوند است که بشر را در آب آفرید و برای آن نسب و صهرا قرارداد.

وجعلنا من الماء كل شی حى-خداوند تمامی موجودات زنده را در آب خلق کرد. ابتدا خلقت انسان از خاک رس خالص شروع میشود –

بداء خلق الانسان من طین و سپس نطفه در درون سفال و حما مسنون خلق و سپس در آب قرار داده می شود و سپس این نطفه را در جایگاه استوار یا غشاء سلولی قرار میدهد، قرار مکین، هدف از ایجاد حیات از نظر قرآن خلق انسان بوده است


بنابراین ماء دافق همین آب خالص با فرمول شیمیایی H2O است که در پروسه خلقت انسان در زمین اولیه نقش داشته است. خداوند در قرآن روند پیدایش خلقت انسان را در زمین اولیه را بیان میکند نه رشد نطفه در رحم. به مقاله مفهوم واقعی منی ،مائ مهین ،حما مسنون ،صلصال ،نطفه و صلب و ترائب در قرآن مراجعه فرمایید. با استناد به آیات قرآن و مطابقت با علم روز بحث را ادامه میدهیم تا تفاوت این دو دید روشن شود.


ماء دافق

ماء دافق فقط  یک بار و در سوره طارق بیان شده است. طارق چیست " وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ " ابتدا معنی آن را باید بدانیم تا به ماء دافق برسیم. از سیاق چند آیه اول سوره طارق چنین بر می آید که طارق یکی از سیستم های حفاظتی است که خداوند برای نفس واحده در ابتدای خلقت تک سلولی حیات قرار داده است." ان کل نفس لما علیها حافظ " است. به مقاله طارق سیستم حفاظتی تک سلولی های اولیه حیات است مراجعه  فرمایید.


وَالسَّمَاء وَالطَّارِق- وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ - النَّجْمُ الثَّاقِبُ- إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ- فَلْيَنظُرِالْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ- خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ- إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ


قسم به آسمان و تاریکی حفاظت کننده آن و تو چه دانی طارق چیست ستاره ثافب است (که نور آن تاریکی را می شکافد وقتی حفاظ برای حفاظت نطفه بود نور ستاره ثاقب از آن عبور نمی کرد) که ما برای هر نفسی حافظی قرار داده ایم (به طارق برمیگردد که خداوند برای حفظ اولین نطفه حیات در زمین اولیه آسمان را دودی و تاریک کرد و رویداد بسیار مهم در خلقت انسان است). پس انسان بنگرد از چه آفریده شده در اّبی خارج شونده که از بین جسم سخت و نرم بیرون میرود و خداوند  قادر است آن را بر گرداند. تمامی مفسران محترم آیات 5 الی 7 سوره طارق ا بدون لحاظ کردن چهار آیه اول تفسیر کرده اند. فلینظر که در دنباله این چهار آیه می آید ارتباط  تنگاتنگ دو بخش آیات را بهم نشان میدهد.

ما در قرآن صلصال کالفخار و حما مسنون داریم که محل بروز با  شکوه ترین رویداد حیات است جاندار از بی جان. صلصال جسم سخت است و حما مسنون جسم نرم و ماء دافق هم همین آب خالص است. علم این را می گوید و اخیرا به موضوعی داغ برای علم زیست شناسی تبدیل شده است به مقاله پیدایش حیات و راز های علمی آن در قرآن مراجعه فرمایید.

آیا روی این آیات تاکنون تفکر کرده ایم-آیا آیه إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ، خداوند می فرماید وقتی نطفه مرد ریخته شد  قادر هستیم  آن را بر گردانیم. تا کنون چنین اتفاقی افتاده که نطفه ریخته شده به محل قبلی بر گردد. آیا این مفهوم می تواند درست باشد تفکر و تعقل کنیم. چرا در متن آیات تفکر نمی کنیم. موضوع با این عظمت در قرآن را فدای تصورات ذهنی کرده ایم. بعلاوه در آیات فوق می فرماید ماء دافق از بین صلب و ترائب به عنوان یک مجموعه خارج می شود. برخی برای توجیه نظر گذشتگان إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ را به انسان بر می گردانند. این انسان هنوز خلق کامل نشده که به قیامت برود 4 میلیارد سال دیگر باید بگذرد تا کامل شود. انسان  به صورت تک سلولی اولیه حیات است.

این مجموعه از هم جدا نمی باشند. محل بروز ماء دافق بین جسم سخت و نرم در یک زمان بوده است. اگر ماء دافق اب مرد باشد، مرد و زن دو پدیده  جدا از هم هستند. خداوند نفرموده ماء دافق از یکی ایجاد و در دیگری ریخته میشود. این مفهوم با آیه همخوانی ندارد. پس معنی ماء دافق و ماء مهین نمی تواند مفهوم آب مرد را بدهند و منظور خداوند ایجاد حیات است که آن را برمیگرداند. حیات را می آفریند و آن را برمیگرداند. که منظور برگرداندن  حیات است برای رسیدن به قیامت. رجعه دقیقا به ماء دافق برمیگردد که در حیات نقش اساسی داشته است.


ماء دافق در اثر واکنش شیمیایی ایجاد اولین تک سلولی حیات دفع شده است

 

ماء دافق می تواند مولکول های آبی باشد که در اثر واکنش شیمیائی  مولکولهای زنجیره ای نوکلئوتیدها پروتئین ها و قندها که به صورت  مونومر یا  مولکول های تکی بودند  که با یکدیگر واکنش داده اند و به ماکرو مولکول های آلی تبدیل شده اند برای به وجود آوردن هسته اولیه د.ان.آ و نتیجه این واکنش ها خروج آب از آنها است. این واکنش در (در سنگ رس داغ) سفال داغ در ابتدای تشکیل پوسته جامد زمین اتفاق می افتد.  پیدایش حیات و علم زیست شناسی در قرآن

این اتفاق و تطبیق آن با علم اعجاز مهم قرآن است که ما سعی نکرده ایم آیات قرآن را با علم روز و آخرین نظریه پیدایش حیات مقایسه کنیم چرا؟ برای اینکه در آیات متشابه قرآن اسیر نظر گدشتگان  شده ایم و آیات خداوند را فدای آن کرده ایم. مهین معنی کم میدهد یعنی همین مقدار آب کمی که در مولکول ها بوده خارج می شود. اگر در محیط  واکنش آب می بود  این واکنش انجام نمی شد و حیات در کره زمین شکل نمی گرفت و این شاهکار خلقت انسان است و اعجاز قرآن که محل و زمان تشکیل جاندار به  بی جان را به ما نشان میدهد. این که خداوند می فرماید ما  انسان را در ماء مهین آفریدیم  خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ اشاره به این رویداد است

اگر شرایط برای خروج  آب از واکنش شیمیایی  تبدیل مونومر ها به مولکول های زنجیره ای فراهم نمی شد تعادل شیمیایی بسمت مولکول های مونومر برمی گشت و حیات  تشکیل نمی شد و اشاره قرآن به إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ دقیقا به این امر حیاتی است. ماء دافق برگشت پذیر می شد و خداوند  قادر است تشکیل حیات را بر گرداند

 وقتی چنین تاویلی با استناد به آیات قرآن و مطابق علم روز زیست شناسی از قرآن داریم نظرمان را به روز کنیم 

أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ- فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ-آیا شما را در آب کم  و ناچیز (ناچیز از نظر مقدار است نه پست بودن) نیافریدیم و آن را در قرارگاه  محکم و استوار قرار ندادیم (غشاء سلولی) تا زمان مقدر شده بر اساس تقدیر( و برنامه ریزی الهی) و بر تقدیر و برنامه ریزی خود فائق آمدیم و چه برنامه ریزی توانائی انجام دادیم.


أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی- آیا انسان نطفه تقدیری نبود که مقدر می شود. آیا انسان نطفه تحت برنامه ریزی و نرم افزاری الهی (تقدیر الهی) نبود که مقدر می شود (به بار می نشیند). بنابراین ماء دافق و ماء مهین همین آب است. تمثیل زیبائی است خداوند با آیات متشابه که  ظاهر دارد و باطن مطلب بسیار مهم در قالب  کلمات  کلیدی بیان می کند. همه  قوانین طبیعت امر و دستور خداوند است در طبیعت نهادینه شده  و علم آن را هم به  انسان عطا کرده و کشف و تحقیق و در آوردن موضوعات را به انسان واگذار کرده و  در 1400 سال قبل گریزی به این موضوعات میزند و می فرماید در آن تفکر و تعقل کنید. حال با کشف علم  کلمات خداوند  تاویل می شود. برخی کوتاه  فکران می گویند اگر خداوند علم این ها را داشت چرا  واضح بیان نکرده، مثلا فرمول آب را می داده و پروسه واکنش شیمیایی هم شرح میداده. هدف آن بوده که با پیشرفت علمی ما کشف خودمان را از قرآن بیرون و به حقانیت خداوند ایمان بیاوریم. بنابراین کسانی که وحی را رویای رسولانه می پندارند و وحی را یک اصل مسلم قرآن را زیر علامت سوال برده اند کمی فکر کنند و آیات قرآن را مطالعه کنند و روی آن فکر کنند و در سیاق  آیات توجه کنند که این کلمات وحی است و خداوند  میدانسته چه میگوید شما ها با علوم طبیعی بیگانه هستید و نظر گذشتگان را معیار سنجش خود قرار داده اید نه آیات خداوند را. سید محمد تقوی اهرمی مرداد 1396 ویرایش جدید اسفند 1397 ویرایش جدید تیر ماه 1399،آذر 1401

 

لیس کمثله شیئ در باره خداوند نیست

 

چکیده مطلب

فـاطـرالسـمـوات والارض جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا ومن الانعام ازواجا يذروئكم فيه ليس كمثله شىء وهوالسميع البـصـيـر

در این آیه شریفه جمله لیس کمثله شیئ آمده که در تفاسیر و ترجمه ها آن را به خداوند نسبت میدهند. از آنجائی که این نسبت دادن به خداوند با مفاهیم قرآنی در باره  ذات باری تعالی همخوانی ندارد، فلاسفه و عارفان و شاعران بحث های مفصلی و هرکدام با تغییرات در مفاهیم این جمله سعی نموده اند آن را توجیه نمایند و من در این نوشتار با توجه به کل جملات این آیه، نظری مخالف با این که  این جمله به  خداوند ارتباط پیدا می کند دارم که ذیلا دلائل خود را صرفا برای تشحیذ ذهن بیان میکنم 

مقدمه نوشتار

برای روشن شدن مطلب اشاره کوتاهی به کلمات فاطر و سماوات والارض داشته باشم. سماوات و الارض در قرآن دارای دو مفهوم است کائنات و هفت جو زمین و زمین به عنوان یک مجموعه که حیات را در دل خود دارد (سماوات آسمان هفت گانه یا هفت طبقه جو زمین). با توجه به سیاق آیه میتوان به یکی از این دو معنی رسید. فاطر ایجاد از انبساط معنی میدهد. بنابراین در این جا منظور آیه کائنات است یا کیهان. برای آشنائی بیشتر با کلمات بدیع، فاطر، و خلق السموات و الارض به مقاله بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید. چرا ما باید به این کلمه بپردازیم و ابتدا مفهوم آن را بیرون آوریم، آیه مبارکه با این کلمه شروع شده و بقیه مطلب ریشه در آن دارد.

خداوند متعال شیی نیست و شیی تداعی تظاهرات ماده را میدهد و او فرا تر از این است که خود را با شیئ مقایسه کند. به استناد آیه فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ-امثال و تشبیه را برای خداوند قرار ندهید خداوند میداند (که در آیات چه میفرماید) ولی شما نمی دانید. معنی لیس کمثله شیئ این است "نیست هم مانند او شیئ " یا هیچ شیئ ای هم مانند شی او نیست. این یعنی خدا شیئ است و هیچ شیئ ای مانند او نیست. در صورتیکه این مقصود آیه  نمی تواند باشد. این دلیل محکمی است که ما باید در برداشت خود از این آیه شک کنیم. مثالی از خود قرآن داشته باشیم. سوره توحید سوره با عظمتی است ظاهر دارد و باطن. در این سوره بحث علمی هر دو مورد را ( مفهوم  فاطر و لیس کمثله) بررسی میکنیم تا مفهوم این آیه روشن شود.

خداوند در سوره اخلاص خود را اینطور توصیف می کند. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- اللَّهُ الصَّمَدُ- لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ- وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ- ابتدا خداوند خود را احد مینامد و صمد و برای تکمیل احدیت و صمدیت خود، لم یلد و لم یولد را می آورد. بر خلاف ماده  که مرکب است او مرکب نیست چیزی از او منشعب نمی شود و از چیزی هم به وجود نیامده و ماده که  تو خالی است ولی خداوند  توپر است که باز هم  خود را از خاصیت تو خالی بودن ماده مبرا  می داند. در آیه آخر میفرماید "نمی باشد برای او همتائی از احد. این جمله معنی این می دهد که هیچ احدی احد خداوند نیست. یعنی احد  وجود دارد  ولی مانند احد  خدا نیست. مقایسه با چیزی کردن موید این است که خود از جنس آن چیز باشد.

خداوند در اینجا خود را با احدی که وجود دارد ولی مانند احد خداوند نیست مقایسه میکند. حال چرا اینجا احد در برابر احد  خداوند وجود دارد و آن چیست به آن اشاره میکنم. ما در قرآن کلمه احد فراوان داریم به معنی کسی است که اکثرا خطاب به کفار است مثلا- وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ –توبه 6 ولی احدی که منظور صفت ذاتی خداوند است  فقط یک بار و در این سوره آمده است. احد با سکون دال، قبل از آن هم در عربی بکار نرفته است و معنی کاملا خاص دارد و با احدی که در آیه بالا اشاره شد هیچ ارتباطی ندارد.

احد در اینجا قابل مقایسه با احد در سایر آیات نیست. از سنخ آنها نیست و نباید مقایسه شود آیا خداوند آنها را یعنی مثلا کفار را با خود مقایسه میکند. کمی درباره آیات تفکر کنیم. آیا کلمه شیر همه جا یک معنی میدهد. شیر به معنی خوراکی و شیر به معنی حیوان. این کجا و آن کجا. از این نوع کلمات فراوان یافت می شوند. هیچ کلمه ای با این احد که توصیف ذاتی خداوند است قابل قیاس نیست. اینها معنی ظاهری آیات است. معنی باطنی آیات بسیار فراتر از معنی ظاهری است. ما ابتدا باید آنچه خداوند در قرآن فرموده را درست درک کنیم و بعد درست ترجمه کنیم  و بعد به تفسیر و تاویل آن بپردازیم. متاسفانه در کلیه ترجمه ها معانی را  دقیقا ترجمه نمی کنند و کلمه ای را می گذارند که مقصود مترجم را بیان کند نه مقصود ذات باری تعالی، اصطلاح جا افتاده در اذهان را به جای معنی کلمه می گذارند.

خداوند دقیقا می داند چه می فرماید و میداند چطور کلمات را انتخاب و چینش کند و حتما از آوردن کلمات مقصود خاصی را دارد. این که  درباره  لیس کمثله شیئ  بگوییم خداوند "ک" را به مثله ای اضافه کرده  ولی در معنی آن تغییری نمی کند. میگویند حرف اضافی است که بودن و نبودن آن اثری در جمله ندارد و از این قبیل توجیه ها ما را از مفهوم واقعی آیه دورمیکند.

از آنجائیکه ما به سیاق آیات توجه ای نمی کنیم و باطن آیات را نمی دانیم از تصورات ذهنی خود کمک می گیریم و معیار سنجش ما نظر گذشتگان است، خودمان مطلب نو و جدیدی به آن اضافه نمی کنیم و تنها راوی نظرات گذشتگان هستیم. البته منظور من آیات متشابه قرآن است که با علوم طبیعی سر و کار دارند. مثلا خداوند از بیان سوره اخلاص چه مقصودی داشته است. احد و صمد را چرا انتخاب کرده است. ابتدا به آیات سوره اخلاص توجه کنیم و سعی کنیم با استعانت از علم روز به  باطن آیه دست پیدا کنیم. البته این مطالب را که عنوان میکنم نظر من است و من به این نتیجه رسیده ام و برای تشحیذ ذهن آن را بیان میکنم و دلائل خود را براساس اول تفکر و تدبر در آیات و دوم استفاده از علم روز می آورم. ابتدا معنی احد و صمد.

معنی احد و صمد


احد معنی خودش را میدهد ( در وجود آن نهفته) و صمد هم دارای معنی توپر و خالی نبودن است. معنی این دو کلمه مکمل یکدیگرند. هر 4 آیات سوره توحید از صفات ذاتی خداوند میگویند. اینکه بگوییم صمد یعنی سروری و آقایی با آیات جور در نمی آید. سروری صفت توصیفی است. احد و صمد هردو در قرآن فقط یک بار آمده. در باره صمد فقط اشاره میکنم به روایتی از حضرت امام حسین (ع) و امام زین العابدین(ع) و درباره احد و نقل قولی از دانشمند بزرگ اسلام ملا صدرا


در روایتی از حضرت امام حسین (ع ) معنی صمد چنین آمده:


الصمدالذی قد انتهی سودده و الصمد الذی لا یاکل و لا یشرب، و الصمد الدائم الذی لم یزل و لا یزال، الصمد الذی لا جوف له و الصمد الذی لا ینام (1
" صمد کسی است که در نهایت سروری و بزرگی باشد و کسی است که نمی خورد و نمی آشامد و نیز کسی است که پیوسته بوده و خواهد بود صمد کسی است که تو خالی نیست و صمد کسی است که نمی خوابد" در حقیقت حضرت تمامی معانی صمد را ذکر کرده  از جمله پیوسته بودن و تو خالی نبودن. در بین این معانی باید نگاه کنیم معنای که با آیات تطبیق داشته باشد انتخاب کنیم، یعنی صفت ذاتی باشد. پیوسته و تو خالی نبودن صفات ذاتی است.

در کلام حضرت امام حسین (ع) یک نکته جالب است و آن پیوسته بودن و توخالی نبودن صفت ذاتی باریتعالی و معنی بارز و اصلی صمد هم همین است، تو خالی نبودن میتواند معنی تو پر بودن نیز بدهد. این بدان مفهوم نیست که ذات خداوند تو پراست که خداوند ازهر صفتی مبرا است تو پر بودن نفی تو خالی بودن است که از صفات ماده است ولی این معنی را میدهد که توپری از ذات خداوند سرچشمه میگیرد. ماده  و جهان مادی از چگالی مطلق یا  صمد خلق شده اند و به آن باز می گردند و در آن محو میشوند. کیهان از خدا آغاز شد از صمدیت و احدیت این را علم فیزیک مدرن میگوید منتهی علم فیزیک کلمه خدا را به کار نمی برد ولی صفت او را ذکر میکند. کیهان از فشردگی مطلق یا پیوستگی مطلق و احدیت ایجاد شد.


اکنون روایتی از حضرت امام زین العابدین علی ابن الحسین(ع) نقل میگردد (2  از حضرت در باره سوره توحید پرسیدند فرمود " در آخرالزمان گروه هائی متعمق خواهند بود پس خدای عزوجل قل هوالله احد الله الصمد و آیاتی از سوره حدید تا قول خداوند و هو علیم بذات الصدور را فرو فرستاد (برای گروهی از آیندگان که مفاهیم آن را درک میکنند) هر که فرا تر از آن قصد کند هلاک شود(3. در این روایت متعمق اقوامی هستند که براساس دانائی و علم  فکر میکنند، و قوانین خلقت را بر اساس علوم تجربی کشف میکنند ، یعنی دانشمندان علوم طبیعی 

حضرت امام سجاد (ع) چقدر زیبا بیان فرموده چیزی که علم آن را نداریم  تفسیر نکنیم شاید این آیه برای آیندگان باشد که علم آن را پیدا میکنند. خداوند درآیه 27 سوره نجم میفرماید.

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى- وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا


کسانیکه به آخرت ایمان ندارند-ملائکه را مونث  نامگذاری کرده اند (فرشته)- اینها علم موضوع را ندارند و از تصورات ذهنی خود تبعیت میکنند. در حقیقت تصورات ذهنی برای رسیدن به حقیقت هیچ سودی ندارد یا راه  به جائی نمی برد. وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا بنابراین تصورات ذهنی یا خیالات که مبتنی بر علم نباشد وَ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ برای رسیدن به واقعیات گزینه درستی نیست.


مطلبی هم از ملاصدرا در این باره بیان کنم. احد باین معنی است که خداوند در صفات خود همانند ندارد و به معنی بسیط بودن ذات باریتعالی است (پیوسته بودن) و ذات باریتعالی باین جهت احد میگویند که تمام تعینات و مفهومات (هر تعریف مادی) حتی مفهوم ذات نفی میشود و این مرتبه هیچ نام و نشانی ندارد (4. احد باین معنی است که خدا در صفات خود همانند ندارد و بمعنی بسیط بودن ذات اللهی است. بنابراین عارفان از جمله ملا صدرا برای خداوند مراتبی قائل هستند یکی از آنها مرتبه احدیت است که به غیب مطلق نیز تعبیر می شود و ذات باریتعالی باین جهت احد گویند که

تمام تعینات و مفهومات حتی مفهوم ذات و معرفت و هویت (همه از مفاهیم ماده است) در این مرحله نفی میشوند و این مرتبه هیچ اسم و نشانی ندارد. دقت نماییم ملاصدرا در زمان خود این جمله را که هاوکینگ درباره سینگولار و سینگولاریته گفته اشاره کرده است. ولی سخن ملاصدرا هیچ جا به میان نمی آید چرا که نظریه پردازی در جامعه علمی ما مدت ها است که مرده. ولی غرب به نظریه پردازی ارج می نهد. علم به مطلب  ملاصدرا رسیده و این محدوده را که به تعبیر ملاصدرا هیچ نام و نشانی ندارد را نام گذاری می کنند به انگلیسی سینگولاریته و سینگولار تعریف می کند یعنی احد و احدیت. تمامی تعینات مادی در سینگولاریته نفی می شود. این را ملاصدرا  به عنوان تعریف احد واحدیت میگوید و علم فیزیک اخیرا در بیگ بنک از کلمه سینگولار و سینگولاریته استفاده کرده که به فارسی تک و تکینگی و به عربی احد و احدیت معنی میدهد. چرا این کلمه را ابداع کردند، برای اینکه در بحث ریاضیات و علم فیزیک به محدوده ای رسیدند که  معادلات و مفاهیم مادی جواب نمی داد. در مدل استاندارد کیهانی هم به این محدوده رسیدند و اسم آن را گذاشتند سینگولاریته کیهانی و گفتند در این نقطه تمامی تعینات مادی نفی میشود ملاصدرا که دانشمند متفکرومتعقل  بود این مطلب را از قرآن گرفت.

همه تعاریف ماده از جمله قوانین چهارگانه  فیزیک در احدیت از بین می روند و به انرژی ناب تبدیل میشوند که از صفت ذاتی خداوند متعال است. فشردگی مطلق از ذات باری تعالی منشاء شد و کیهان ابداع گردید از هیچ (از نظر تعریف مادی می شود هیچ). حال چرا دانشمندان فیزیک دقیقا همان کلام ذاتی خداوند که احد و صمد است را انتخاب کردند ؟ شما روی آن فکر کنید. خداوند میفرماید الله نور السموات و الارض و در آیه نور، نور خود را در تمثیل زیبایی بیان میکند که مانند نور ستاره پر نور کوکب دری است. این نور از نوع انرژی است و نه آتشی که از روغن زیتون تولید می شود. نور خدا از نوع انرژی است ولی این  انرژی  نیست نورعلی النور است. انرژی ناب است. خدا با نور خود کیهان را خلق کرد و با نور خود هدایت آن را بر عهده دارد و با نور از نوع دیگری هدایت انسان را نیز انجام میدهد. این نور از صفات ذاتی خداوند تجلی میکند.

چطور علم به کلمه سینگولاریته یا احدیت رسید.


دانشمندان کشف کردند که  کیهان دارد منبسط  می شود ابتدا انبساط کیهان را دنبال کردند و گفتند، از آنجائی که جهان مادی دارد همینطور انبساط پیدا می کند، پس باید زمانی این انبساط از یک نقطه  بینهایت کوچک شروع شده باشد و بدین طریق پس از بررسی های علمی به بیگ بنک رسیدند. این کلمه در حقیقت در یک دهه گذشته اختراع شد. چرا دقیقا همان کلمه ای که خداوند در 1400 سال پیش برای توصیف خود بیان کرده بود را بکار بردند. این جا است که اعجاز قرآن معنی پیدا میکند. به مقاله خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد مراجعه فرمائید.

این مطالب باطن سوره اخلاص است که با علم فیزیک همخوانی دارد. وقتی از دید علم به آیات نگاه کنیم میتوانیم مطالب نو از آنها کشف کنیم .حال برگردیم به آیه 11 سوره شوری و معنی لیس کمثله شیئ


معنی لیس کمثله شیئ


فـاطـر السـمـوات و الارض جـعـل لكـم مـن انـفـسكم ازواجا و من الانعام ازواجا يذروئكم فيه ليس كمثله شى ء و هو السميع البـصـيـر


خداوند بازکننده کیهان (کیهان از ابتدای انبساط ایجاد شد قبل از آن در محدوده احدیت یا سینگولاریته بود)، برای شما از خودتان جفت و برای چارپایان هم جفت قرارداد، در آن (حیات زمین) شما (انسان و چهارپایان را)  را در زمین از ریز ذرات شکل می دهد (ذرائکم فی الارض شما را از ریز ذرات در زمین شکل دادم) خداوند سمیع  و بصیر است. اشاره آیه به این مطلب مهم علمی است که حیات مانند انسان و حیوانات تنها در زمین است (ممکن است حیات به شیوه دیگری باشد ولی کمثله در زمین نیست) و در هیچ جای کیهان حیات دیگری مانند  آنچه در حیات زمین است وجود ندارد.  حیات در هرجا که شرایط زمین را دارا باشد ایجاد می شود و حیاتی که خداوند نظر دارد حیات در کره زمین است که منجربه تکامل انسان شد. اصل عدم قطعیت در مورد زمین هم صادق است دو  زمین که دارای مختصات کاملا یکسان باشد در کیهان وجود ندارد. بنابراین حیات آنها هم اگر وجود داشته باشد شبیه هم نیستند. هیچ دو انسانی که دارای اثر انگشت یکسانی داشته باشند وجود ندارد و این اعجاز خلقت است. برای اثبات این نظر توجه شما را به مطالب زیر جلب میکنم. این مقاله را من در سال 1396 نوشتم که مطالب جدیدی به فکر من رسید ولی مطلب بالا را عوض نمی کنم اصلاحیه ای بر آن مینویسم. چرا ؟ برای اینکه یک نفر محقق باید دائم فکر کند و تحقیق و مسلما نظرات عوض می شوند و اصلاحیه در زیر آورده میشود.

"فطرنی یعنی خداوند من را از درون انبساط کیهان باز کرد و کلمه فطرنی در آیات دیگر هم آمده. یذروکم یعنی از ریز ذرات ایجاد شدن و معنی کشت نمی دهد. خداوند انسان را از درون انبساط کیهان شروع به انشاء کرد و در زمین نتیجه آن ایجاد حیات است که انسان و چهار پایان و زوج آنها در آن خلق شدند. بنابراین یذروکم با فطرنی در معنی مترادف هستند. در درون محدوده قبل از انبساط ذرات بنیادی حاکم بودند و خداوند از زبان حضرت ابراهیم میفرماید چرا من خدایی را نپرستم که من را از درون محدوده پلانک یا قبل از انبساط کیهان باز کرد و در زمین حیات داد. هدف ایاد کیهان خلق حیات در زمین و درون آن انسان است بنابراین طبیعی است که همچو حیاتی فقط مختص زمین است و در کیهان مثل و مانند ندارد"


اول- آوردن کلمه  فاطر السموات و الارض در آیه باید دلیلی داشته باشد. خداوند کلمات را در جای خود برای منظور خاص بیان میکند. مفسرین به این نکته اصلا توجه نکرده اند. خداوند انشاء حیات را از انبساط  کیهان می داند. انشاء و یذرو دو عامل ایجاد و تکامل است. خداوند ابتدا خلق میکند و سپس سامان میدهد.خلق فسوی خلق میکند و سپس سوی میکند. "سوی" همان انشاء و یذرو است که بعد از خلق صورت میگیرد.

به آیات زیر توجه فرمایید. َ

مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-

إِذْ قَالَ إِبْرَهِیمُ لاَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنی بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ

إِلا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ-قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة-

چرا خدایی را که من را از انبساط  شروع به پیدایش کرد را نپرستم. فطرنی معنی ایجاد از انبساط است. ماده از اول انبساط  کیهان به وجود آمد و پس از حدود سه دقیقه سنگ بنای مواد اولیه و مهم ساختار کیهان خلق شد 75 درصد اتم هیدروژن و 24 در صد اتم هلیوم و برنامه  خداوند هم از ابتدا  بر ایجاد آب قرار داشت. عرشه علی الماء. بنابراین بر اساس این آیات حیات و درون آن انسان از ابتدای انبساط کیهان آغاز به انشائ شدن کرد. معنی  فاطر السموات و الارض در ابتدای این آیه روشن می شود و موضوعات بعدی هم به این دو کلمه ارتباط دارد. تفکر و تعقل در آیات گره گشای رموز نهفته در آیات متشابه است.

هیدروژن یک سلاله از ماء است و سلاله دیگر آب هیدروکسیل است (H,OH) مدیریت ساختاری جهان را بر هیدروژن قرارداد. به مقاله خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قرآن مراجعه فرماِید.


دوم- جـعـل لكـم مـن انـفـسكم  ازواجا و من الانعام ازواجا بیان گر چه موضوعی است چه ارتباطی با  فاطر السموات و الارض دارد .استمرار حیات است (از نفس خودتان برای شما جفتی و برای چهارپایان هم جفتی قرار دادم. چرا خداوند در بحث خلقت انسان چهارپایان را هم دخالت داده است یک موضوع مهمی است که باید بررسی شود دلیل علمی خاص خود را دارد که انشاءالله در مقالات بعدی به آن اشاره میکنم) استمرار حیات  مسلما از جفت گیری این دو جنسیت نر و ماده  تکثیر می یابد. عامل ارتباط  نر و ماده هم نطفه نر و نطفه ماده (اوول) است. وقتی این دو با هم می آمیزند جنین در شکم استقرار می یابد  نه  قبل از آن  و اساس استمرار نسل بر هر دو نهاده شده نه  فقط  بر آب مرد. بعلاوه این جا از خلق کردن ذکری به میان نمی آید.

حیات خلق شده و استمرار آن قرار دادن  دو ساختاری است که شکل می گیرد و رشد میکند. کدینگ رشد در ژن نهفته است و روح آن را فرمان میدهد. در آیات متعددی نفخ من روحی قبل از شکل گرفتن (جعل) سمع و بصر و فواد است. بنابراین می فرماید از زمان فطرهن شما یذروئکم  شدید و در زمین نتیجه یذروئکم در ایجاد حیات تجلی یافت.

يذروكم فيه. این فیه سموات و الارض به معنی کیهان است که زمین هم جز آن است چرا این جا زمین هم جزء می آید. برای بیان لیس کمثله شیئ است. باید توجه داشت قبل از انبساط کیهان ماده خلق نشده بود همه ذرات بنیادی در هم ادغام شده بودند و در فضای بی نهایت ریز، به محض انبساط  قوانین چهارگانه فیزیک در مکان بعد از انبساط به صورت ملائکه جاعل میشوند، شروع به خلق شدن می کنند. ساختار شیمیایی زمین و موجودات زنده در آن جا شروع به ایجاد میکنند. برای همین منظور خداوند در تمثیل های زیبا و پرمفهوم از بیان حضرت ابراهیم این موضوع مهم علمی را بیان می فرماید. حال مجددا به آیات فوق نگاهی کنیم. الا الَّذِی فَطرَنی فَإِنَّهُ سیهْدِینِ-قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة-خداوند است که من را فطرنی کرد و سپس هدایت نمود تا در زمین خلق شوم .از آنجا انشاء و یذروئکم شروع میشود. یذروئکم به انسان و چهارپایان برمی گردد. یک همچو حیاتی در کیهان مانند ندارد. لیس کمثله شیی

 


سوم -در آیه وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ برای ربط دادن این آیه از له استفاده کرده که منظورخداوند است در ایات 1 الی 3 سوره توحید ازخداوند متعال ذکر میکند و له به خدا برمی گردد. همینطور در آیه لیس کمثله شیئ، مثله به کلمات قبل از آن ارتباط پیدا میکند نه بعد از آن. هم مانند آن (در کیهان) هیچ شیی مانند آن (که مثله) مثل استمرار حیات در آن وجود ندارد. لیس کمثله شیی به خدا بر نمی گردد. خداوند متعال از این توصیف ها مبرا است- سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ- منزه است پروردگار تو پروردگار با عزت از آنچه وصف میكنند


در آیات خداوند تفکر کنیم و خود را در بسته در اختیار نظر گذشتگان در آیات متشابه قرآن قرار ندهیم. خداوند به همه ما مانند گذشتگان فکر و عقل و تدبیر عنایت کرده قدر آن را بدانیم و فقط  راوی نظر گذشتگان نشویم. درباره اینکه هیچ احدی احد خداوند نیست مقاله ای در دست تدوین دارم انشاءالله ارائه می گردد. -سید محمد تقوی اهرمی تهران شهریور 1396 ویرایش جدید اسفند 1397- اصلاحیه و ویرایش جدید تیر ماه 1399.اصلاحیه جدید سوم آذر 1399-ویرایش جدید 22/11/1400

منابع:

1(توحید صدوق،90 مجمع البیان، 10-565 سفینه
2( جامع الاسرار سید صدر آملی ج 1 ص 51
3( الحکمته المتعالیه ملاصدرا ج 2 ص 327
4( کتاب توحید ص283 و الکافی، ج1 باب النسبه حدیث سوم