قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

دابه و تکامل موجودات از نظر قرآن


مقدمه نوشتار


آیه 45 سوره نور به صراحت و واضح روند تکامل موجودات زنده از بی مهرگان که در آب خلق شدند و دوره تکامل خود را سپری و سپس به خشکی راه یافتند را برای ما بیان می کند. متاسفانه تصورات ذهنی حاکم بر عقل و فهم ما که در حدود هزار سال قبل و در مقایسه با علم روز آن زمان نقل شده و سالیان دراز بر باور ما نشسته، چنان پرده  ضخیمی بر افکار ما انداخته که  در مطالعه قرآن عقل خود را بکار نمی گیریم و سعی می کنیم با بازی کلمات قرآن مسیر فهم این آیه و آیات مشابه را در جهت اثبات تصورات ذهنی گذشتگان بکار گیریم. نمونه بارز چگونگی بر خورد با آیات و برداشت های غیر اصولی را در موضوع دابه در این نوشتار مثال میزنم. ما در قرآن با دو کلمه دابه به معنی ریز جنبنده یا بند پایان یا بی مهرگان و دواب به معنی جنبندگان به معنی کلی سروکار داریم که باید بر اساس آیات قرآن این دو کلمه را از هم تفکیک کنیم تا به منظور قرآن دست یابیم.45 سوره نور


وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير


خداوند تمامی دابه (بند پایان یا بی مهرگان) را در آب خلق کرد (سس به خشکی راه یافتند)که از آن ها برخی روی شکم  می خزند و برخی بر روی دو پا و برخی روی چهار پا راه می روند و خداوند هر آنچه را بخواهد می آفریند که او قادر متعال است.

برای روشن شدن موضوع می بایستی سه مطلب را جداگانه بیان کنم .اول دابه در قرآن به چه موجوداتی اطلاق می شود. مطلب دوم استفاده از ماضی التزامی یا مضارع در گذشته در بیان وقایع  و پدیده های خلقتی و مطلب سوم ارتباط این آیه با تکامل موجودات ساکن در خشکی از اولین نرمتنان یا کرم ها که از بند پایان بودند آغاز شد. از بی مهرگان بر اساس آیه فوق.


مطلب نخست دابه در قرآن به چه اطلاق شده است


به آیه زیر توجه فرمایید 38 سوره انعام


وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ.در این آیه شریفه انسان و پرندگان را از دَآبَّةٍ جدا کرده و به انسان خطاب می فرماید. هیچ جنبنده ای در زمین و هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کنند نیست مگر اینکه امت هائی مانند شما انسان ها هستند ما در کتاب آفرینش هیچ چیز را فروگذار نکرده ایم همه شما (دابه و پرندگان و شما انسان جدا شده است) در قیامت محشور می شوید. دابه دارای خانواده و اصل و نسب خاص خود هستند و پرندگان نیز همین طور مانند شما انسان ها و همه در روز قیامت محشور می شوید .

نکته بسیار جالب در آیه فوق، اشاره خداوند به پرندگان و تفکیک آن ها از سایر پرواز کنندگان در هوا از طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ استفاده کرده است. پرندگانی که با دو بال خود پرواز می کنند. سایر پرواز کنندگان در هوا مانند پروانه ها، مگس ها ، زنبور ها سوسک ها و سایر حشرات همگی دارای چهار بال هستند. مگس ها هم علی الرغم نامگذاری و شهرت به دو بالان دارای چهار بال هستند دو بال پروازی و دو بال تحلیل رفته در کنار بال اصلی که در تعادل پرواز از آن کمک می گیرند اشاره به اینکه دابه امت هائی مانند شما انسان هستند کثرت امت را در بین این ریز جنبندگان که منظور بند پایان  هستند را بیان می فرماید. وقتی در دو آیه در قرآن صراحتا انسان را از دابه جدا می کند آیا ممکن است در آیات دیگر مطلب مخالف آن را بیان فرماید. این ما هستیم که برداشت خود را می خواهیم بر خلاف مشی قرآن از قرآن به نفع امنیه خود بیرون آوریم.

در آیه زیر هم انعام و انسان از دواب جدا خطاب می شوند.


وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُور-و از مردمان، جنبندگان و انعام در رنگ ها ی مختلف پدید آوردیم و از بین بندگان تنها دانشمندان هستند (که با این تمثیل ها) در برابر خداوند سر تعظیم فرو می آورند و خاشع هستند. خداوند آمرزنده عزیز است. بنابراین به استناد این دو آیه جنبندگان از انسان و چهارپایان تفکیک شده اند. انعام دارای دو مفهوم در قرآن است چهارپایان و دام ها که از سیاق آیات می توان آن را استنباط کرد که بحث مستقلی می طلبد. خداوند در آیات 2 الی 6 سوره جاثیه می فرماید.


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ- وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ- إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ-ای مومنین خدا و فرستاده او را اطاعت کنید  و در حالی که سخنان او را می شنوید روی بر نتابید- و مانند کسانی نباشید که گفتند شنیدیم در حالی که نمی شنیدند (توجه نمی کردند گوش ها می شنیدند ولی دلها جای دیگر)-بدترین رفتار این چنینی(کداب آل فرعون) نزد خداوند کران و لال هائی هستند که در شنیدن گفتار فرستاده خداوند تعقل نمی کنند .داب میشود رفتار کافران


كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ-


[رفتارشان] مانند رفتار خاندان فرعون و كسانى است كه پيش از آنان بودند به آيات خدا كفر ورزيدند پس خدا به [سزاى] گناهانشان گرفتارشان كرد آرى خدا نيرومند سخت‏ كيفر است


إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ-بدرستکه بد ترین رفتار این چنینی نزد خداوند کسانی هستند که کافر هستند و ایمان نمی آورند و نزد خداوند بد ترین جنبندگان هستند. تشبیه انسان به دابه است و انسان جزء دابه بشمار نمی آید در قرآن انسان های نادان را به  حمار و بوزینه و سگ هم تشبیه کرده است.


آیات 6 سوره هود و 61 سوره نحل که بسیاری به آنها استنباط می کنند که انسان می تواند جزء دابه بشمار آورد را نیز مرور می کنیم . بررسی این آیات ما را در درک واقعیت کلمه دابه من الارض در دوره آخرالزمان کمک می کند. آیه 6 سوره هود می فرماید:


وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ-هیچ ریز جنبنده ای در زمین یافت نمی شود مگر رزق آن بر عهده خدا است و او محل استقرار(جائی که در برنامه ریزی خلقت تعین شده) و محل امانت گاه ( اشاره به باکتری ها،ویروس ها، و میکرب ها که همه آن ها میزبان دارند) یا حوزه فعالیت آن را می داند و این در کتاب آفرینش برنامه ریزی خلقت ثبت است. روزی تمامی موجودات زنده انسان و سایرین در حیات زمین برنامه ریزی شده است ولی در این آیه بسیار زیبا منظور حشرات ریز است  در دل خاک که از نظر ما پنهان است نه انسان که جایگاه آن در تمثیل برای ما واضح است.آیه 61 سوره نحل هم تقریبا همین مضمون را دارد.


وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ-اگر خداوند بخواهد مردم را برای ظلم هائی که میکنند مواخذه کند (مجازات کند) جنبنده ای بر زمین باقی نمی گذارد ولی آن را به تاخیر میاندازد  و وقتی زمان آن فرا رسد لحظه ای پس و پیش نخواهد شد. در این آیه منظور برچیده شدن حیات در کره زمین است که بر اساس برنامه ریزی الهی تنظیم شده. انسان ها ممکن است همه از بین بروند ولی جنبنده های ریز باقی بمانند. اشاره آیه به مطلب مهمی است حیات که برچیده شود حشرات ریز هم شانس ادامه حیات ندارند. هیچ  جنبنده ای یا حشره ریزی باقی نمی ماند یعنی حیات کره زمین را بر می داریم. در این آیه نیز دلیل واضحی که انسان جزئ دابه است وجود ندارد. این آیه در راستای آیه 5 سوره سجده است که زمان برچیده شدن حیات در زمین را هزار سال عنوان فرموده است


يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ-امر و دستور خداوند (قوانین طبیعت) از آسمان تا زمین را تدبیر میکند و این امر الهی در روزی که به حساب شما هزار سال است برگرداننده  می شود.

به مقاله روزهای هزار و پنجاه هزار در جهان مادی است  مراجعه فرمایید.

 



مطلب دوم استفاده از ماضی التزامی یا مضارع در گذشته در بیان وقایع و پدیده های خلقتی


قرآن شیوه کلامی خاص خود را دارد آشنائی با این شیوه کلامی به ما کمک می کند منظور قرآن را در بیان پدیده های خلقتی و قیامت درک کنیم. استفاده از ماضی التزامی یا آینده در گذشته در بیان پدیده ای خلقت روشی است که مفسران به آن در تفسیر آیات خلقت انسان و قیامت توجه ای نکرده اند. خوشبختانه در سایت دانشنامه موضوعی قرآن در مقاله زبان شناسی قرآن مفصلا به آن پرداخته است که کاری است بسیار با ارزش. چرا خداوند در آیه 45 نور ابتدا فعل ماضی آورده وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ و بعد ازآن از فعل مضارع استفاده کرده است. فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ در صورتیکه این واقعه در زمان بسیار پیش اتفاق افتاده خلق کل دابه و یمشی هم بعد از زمان طولانی اتفاق افتاده و پایان یافته. عملی در گذشته اتفاق افتاده و بعد از آن التزام به شروطی ان فعل ادامه داشته که بیان گر زمان بر بودن آن عمل است یا تحت شرط برنامه ریزی قرار داشته است.مثال متعددی می توان در این مورد ارائه  داد از جمله یخلقکم  بعد از خلق نفس واحده و یخلقکم فی بطون امهاتکم به مقاله ظلمات ثلاثه در قرآن وخلقت انسان مراجعه فرمایید.یه مقاله ظلمات ثلاثه در قرآن و خلقت انسان مراجعه فرمایید


خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍۢ وَٰحِدَةٍۢ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلْأَنْعَٰمِ ثَمَٰنِيَةَ أَزْوَٰجٍۢ ۚ يَخْلُقُكُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمْ خَلْقًۭا مِّنۢ بَعْدِ خَلْقٍۢ فِى ظُلُمَٰتٍۢ ثَلَٰثٍۢ ۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ ٱلْمُلْكُ ۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ- آیه 6 سوره زمرخلقکم من نفس واحده ویخلقکم فی بطون امهاتکم


مطلب مهمی که معاندین و مخالفین و منحرفین از آن به عنوان رعایت نکردن قواعد عربی در قرآن از آن نام می برند، شیوه نگارش جملات خاصی است که آن ها آن را ایراد قرآن می نامند. این موضوع از عدم آگاهی آن ها به تاریخچه قواعد عربی است. زمان نزول وحی علم نحو زبان عربی وجود نداشت و علم صرف و نحو عربی بر پایه  و اساس کلمات در قرآن  بنا نهاده شد. "مورخان عموما اتفاق نظر دارند که ابوالاسود دوئلی بسال 69 هجری علم نحو عرب را تدوین کرد. وی زبان سریانی را فرا گرفت و قواعد آن زبان را مناسب دید و به فکر افتاد برای زبان عربی هم قواعدی تدوین کند .پایه و اساس کار او قرآن قرار گرفت تنها کتاب نوشته شده به زبان عربی. بعد از او کسان دیگری راه او را ادامه دادند. قرآن شیوه و روش خود را دارد. اینکه برخی بگویند قرآن قواعد نحو را رعایت نکرده درست نیست .باید گفت کسانی که قواعد زبان عربی را تدوین کردند نکات مهمی را در قواعد قرآنی رعایت نکردند و نادیده گرفتند. ضمایر در افعال قرآن دارای شیوه خاص خود است که از اعجاز کلامی قرآن حکایت میکنند. از جمله آوردن فعل مضارع  در ماضی که به ماضی التزامی نامیده میشود. این قاعده پیام خاصی دارد به مقاله مطالعه اصل جایگزینی افعال در بافت آیات قرآنی در سایت دانشنامه موضوعی قرآن مراجعه فرمایید


مطلب سوم نقش دابه در روند تکامل انسان 


بی مهرگان اولیه همه در آب بسر می بردند و در آب به تکامل خود از یوکاریوت ها یا تک سلولی هسته دار که دارای هسته سلولی همراه با غشاء سلولی که رشته های تکامل یافته DNA را در خود جای داده بودند ادامه دادند( در علقه یانفس واحده) جو زمین شفاف و اکسیژن توسط سیانو باکتری های هوازی به مقدار کافی و در مدت پانصد میلیون سال(ارنست مایر) تولید شده بود. ابتدا جلبک ها در آب پدیدار شدند و به  مرور زمان خشکی را در اختیار خود گرفتند و همزمان  بندپایان اولیه، نرم تنان، هزارپایان و غیره به خشکی پا گذاشتند و مدت ها در کنار آب ها و برکه ها بصورت انشعابات فرعی خلقت انسان از شاخه اصلی جدا  و به روند تکاملی خود ادامه دادند و بندپایان و حشرات امروزی را که  لازمه بقاء زندگی بودند پا برجا باقی ماندند. کدام شاخه زنجیره تکاملی اصلی را ادامه داد تا کنون مشخص نشده  و دانشمندان سعی میکنند از روی فسیل ها اکتشافی راز تکامل را بیرون آورند. دوزیستان به زندگی خود ادامه دادند .دوزیستان ابتدا بر روی شکم می خزیدند و با تکامل بیشتر و در زمان طولانی تری پرندگان و انواع دایناسور ها بر روی دو پا و پس از آن بر چهارپایان بر دو پا راه می رفتند. تکامل داروین و تکامل قرآن و فرق این دو


وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير-خداوند خلق میکند هر آنچه که در برنامه ریزی خود مقدر فرموده وخداوند است که به همه امور قادر توانا است. من در آیه فوق دو معنی دارد از و در دابه ها از آب به وجود نیامدند بلکه در آب خلق شدند. اولین نطفه حیات از توده سیاه حما مسنون بر روی سفال داغ رس خالص خلق شد و بعد در آب قرار گرفت و ادامه تکامل خود را در آب سپری کرد.تکامل ساختار بدنی موجودات زنده ابتدا از غضروف به شکل های مختلف و سپس غضروف ها به استخوان تبدیل شدند و روی آنها را گوشت پوشاند و اینچنین تکامل روند اولیه خود را طی کرد.در خاتمه یک آیه دیگر درباره  دابه  خدمتتان معرفی می شود که دارای مفهوم بسیار والائی است و نیاز به مقاله جداگانه دارد


وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِكَةُ وَهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ- يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ.هرآنچه درآسمان ها (اسمان های زمین که همان جو زمین است) و در زمین از ملائکه و دابه هستند بدون تکبر سجده خداوند را به جا  می آورند در برابر خداوند خاشع هستند و ماموریت هائی که به آنها واگذار شده به خوبی انجام میدهند. در این آیه  نیز دابه  منظور بندپایان هستند که بقاء حیات در کره زمین مدیون ماموریت های محوله آنها است دابه و الملائکه- بندپایان و قوانین و امر خداوند قوانین جاریه که در نهاد پدیده های طبیعت گذارده شده و بند پایان با استفاده و بکار گرفتن این قوانین حیات در کره زمین را تداوم می بخشند. در زمین و جو آن است که بقاء حیات در کره زمین مدیون اجرای اوامر وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ است. مطلب این آیه در مقاله جداگانه نقش دابه در تداوم حیات در کره زمین تقدیم میشود. بر اساس تجزیه و تحلیل آیات فوق مربوط به دابه مشخص میشود که انسان جزء دابه بشمار نمی آید. این مطلب مهم در نوشتار جدید دوره آخرالزمان و أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد انشاء الله..سید محمد تقوی اهرمی آبان ماه 1396 ویرایش جدید اسفند 1397 ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید مهر ماه 1402

 

 

خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه


مقدمه نوشتار

تا کنون ما با یک دیدگاه  در خلقت انسان مواجه بوده ایم و آن بر اساس نظرات بیان شده  در هزار سال قبل توسط مفسرین و بر پایه تصورات ذهنی و علم همان زمان که بدون تغییر بر باور ما نشسته و همه تحولات در درون رحم زن و آب مرد تعبیر شده. کلماتی مانند خلق الانسان من نطفه، خلقت انسان از آب مرد، ماء دافق، قرار مکین، صلب و ترائب، علقه، مضغه و امثالهم همه در درون رحم  توجیه شده و از این نظر با  شبهات فراوانی روبرو شده ایم. دیدگاه  جدید  تفسیر آیات  متشابه بر اساس علم روز زیست شناسی و زمین شناسی است و تحولات اتفاق افتاده در روی پوسته جامد گداخته در حال سرد شدن و در محیط زمین فاقد جو اولیه است، خداوند برای اثبات حقانیت وجود خود  پدیده های طبیعی در زمین و جو آن که حیات را در خود  قرار داده را آیات الهی یا سبع المثانی در کنار قرآن مجید میداند و تمثیل های فراوانی در قالب آیات متشابه  بیان میکند و تاکید بر تعقل و تفکر در آن آیات را واجب میداند. به مقاله سبع المثانی و قرآن دو عطای خداوند به پیامبر اسلام مراجعه فرمائید و با توجه به آیه

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ - به زودى نشانه ‏هاى خود را در جهان و ذات خودشان نشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد (پوشانندگان حقیقت به زبان قرآن کافران) كه خدا  خود حق است  آيا كافى نيست که تمامی مظاهر ماده دلیل بر وجود اوست. 53 سوره فصلت.

خداوند چگونه می خواهد آیات خود در طبیعت را به ما نشان دهد و ما چگونه به حقیقت این آیات دست پیدا می کنیم که خداوند وعده آن را به ما داده است. مسلما با پیشرفت علم واقعیت کلمات متشابه برای ما روشن می شود و خلقت انسان هم باید بر این روش بیان شود. این نظریه اینجانب است بر اساس یافته ها و تحقیقات گسترده  در ارتباط  با رشته تحصیلی  شیمی فیزیک از آلمان و مطالعه در علم زیست شناسی و زمین شناسی با رهنمود های  شهید بهشتی در مسجد هامبورگ (حدود پنجاه سال قبل). در این نوشتار چگونگی  خلقت نطفه  در سنگ رس بر اساس نظر قرآن و علم و همچنین علقه (نطفه و علقه دو مرحله بسیار مهم در سرنوشت خلقتی انسان و در زمین اولیه بوده است) مورد بررسی قرار می گیرد.

انشاءالله مورد توجه نو اندیشان تاویل آیات متشابه قرآن با مقایسه علم روز قرار گیرد. به امید اینکه علماء بزرگوار با  توجه  به این که شیعه بر پایه  نواندیشی فکری بنا شده، موضوع خلقت انسان را مورد بررسی و مقایسه با علم روز قرار دهند  و نظرات مبتنی بر علم روز را جایگزین فرمایند و خیر دنیا و آخرت را برای شبه زدائی از آیات متشابه  نصیب خود سازند.

برای آمادگی بیشتر خوانندگان محترم، به دلیل گستردگی بحث در این بین چند نوشتار جدید منتشر کردم که مطالعه آن برای محققین خلقت انسان در قرآن از دیدگاه علم روز، آنها را برای مطالعه  پیشنهاد می کنم.



عرش خداوند بر آب و خلقت حیات در زمین

 
افرایتم ما تمنون و تحولات هنگام مرگ


صلب و ترائب و خطای برداشت قدما و موخرین


ماء دافق ونقش ان در پدیده خلقت حیات


ظلمات ثلاثه در قرآن و خلقت انسان


طارق سیستم حفاظتی تک سلولی های اولیه حیات است


نفس واحده اولین تک سلولی خلق شده در زمین


خلقت انسان از نطفه


قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
بگو در زمین گردش کنید و بنگرید چگونه خداوند خلقت حیات را آغاز کرد و سپس خداوند نشاء آخری را از آن بیرون می آورد. خداوند قادر به انجام  هر کاری است. ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَة ینشی از طریق نشاء بیرون آوردن است. خداوند متعال  برای تفکیک زمانی موضوعات مهم  رویداد های طبیعی از فعل ماضی التزامی  یا مضارع در گذشته استفاده می کند. مانند منی یمنی، ینشی نشاه الاخره و موارد بسیار دیگر. نشاء آخری در پروسه خلقت حیات، انسان تکامل یافته است که آدم باشد. ینشی بیرون آوردن نشاء اولیه است در زمان بسیار دورتر از نشائ اولیه- هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ. این جمله ارتباطی با قیامت ندارد. قیامت نشاء نمی خواهد. نشاء طبق آیات خلقت انسان مخصوص انسان  و موجودات زنده است. هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ


شما را از طریق انشاء در زمین بیرون آوردیم. انشاء مرحله طولانی و زمان بر است مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا شما را چه شده که برای خداوند شکوه و عظمت قائل نیستید در حالی که شما را مرحله به مرحله خلق کرده است.

این مراحل هر کدام خلقی مخصوص خود است تحولات جنین در رحم رشد برنامه ریزی شده آن خلق اولیه است که در ژن آن نهادینه شده و فرمان رشد را که همان امر خداوند است مدیریت آن را بر عهده دارد و هیچ مرحله جدا از هم وجود ندارد. جنین خلق نیست باز آفرینی خلق اولیه است جنین از بدو تشکیل، هسته های اولیه اندام و اعضای بدن را دارا می باشد قلب در سه الی چهار هفته اول شروع به زدن می کند و همه اعضاء با هم به رشد خود ادامه می دهند و علقه و مضغه در جنین معنی ندارد. این تحولات خلقت انسان درون طبیعت است.

أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ-آیا نمی نگرید که چگونه خداوند خلقت حیات را آغاز می کند و سپس آن را بازآفرینی می کند. رشد جنین  باز آفرینی خلقت انسان است که برنامه آن در ژن گذارده شده است. آیه 5 سوره حج از پر سلولی های دارای بدنی غضروفی بعد از علقه اشاره می فرماید که می تواند بی مهرگان دارای خلقت کامل و غیر کامل باشد 

يَأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فىِ رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكمُ مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَينِ‏َّ لَكُمْ-ای مردم اگر در رستاخیز شک دارید (به این نکته توجه کنید )که ما شما را در خاک آفریدیم (از ماده بی جان به جاندار بدل کردیم) سپس از نطفه و سپس از علقه  و سپس از مضغه مخلقه و غیرمخلقه آفریدیم تا حجت بر شما آشکار کنیم. مضغه مخلقه مرحله اصلی زنجیره تکامل حیات که از آن حیات ادامه یافت بی مهرگان هستند که از غضروف تشکیل شده اند و ادامه نسل بشر در آب از این بی مهرگان منشاء شده است (نه از آب، من دو معنی دارد از و در دقت  فرمایید ما  در را رها کرده ایم و به از چسبیده ایم) بی مهرگان اولیه خلقتی کامل داشته اند مانند نرم تنان، هزار پایان، حشرات، که تا امروز به همان خلقت کامل خود ماندگار هستند. یک شاخه از این بی مهرگان ادامه تکامل دادند و بی مهرگان بعدی را ایجاد کردند که خلق آنها کامل نشده بود و ادامه خلقت انسان از این بی مهرگان تکامل نیافته صورت گرفت. غضروفیان به استخوان داران ادامه  تکامل دادند. خوب حال فکر کنیم  مضغه مخلقه و غیرمخلقه در کدام قسمت جنین اتفاق می افتد. در آیات تفکر کنیم. آیا خداوند در رحم خلقت ناقص را خلق می فرماید، یعنی انسان از خلقت ناقص درون رحم خلق می شود. خداوند همه چیز را بر اساس برنامه و تکامل خلق کرده است نقصان جنین از عملکرد خارج از احسن عملا انسان است. همه این موارد در آیه فوق به گذشته بر می گردد به انا خلقناکم. ثم مراحل را جدا می کند. یعنی خلق کردیم نه می کنیم.


خلقت نطفه در کجا و در چه زمان اتفاق افتاد .


خداوند خطاب به ملائکه می فرماید: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلآئِكَةِ إِنِّى خَالِقٌ بَشَراً مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّيْتُه وَنَفَخْتُ فِيه مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَه سَاجِدِينَ-خداوند به اسباب و قوانین طبیعت که فرامین خداوند در جهان مادی هستند و جنس انها از ماده  نیست خطاب می کند من خالق بشری هستم در سنگ رس و از توده سیاه (میخواهم بشر را در سنگ رس  گداخته و در حال سرد شدن و از توده سیاه  خلقت او را آغاز کنم) وقتی او را خلق کردم و سر و سامان دادم ( و برنامه رشد و تکامل او را در آن نهادینه کردم) و روح خودم را در آن قرار دادم به او سجده کنید. سجده ملائکه به بشر وآدم در دو مرحله زمانی

این قوانین و امر خداوند باید در اختیار خلقت حیات و درون آن  بشر قرار گیرید. سجده  کردن تسلیم آن پدیده شدن است. قوانین جاریه خلقت در ذات آن پدیده قرار گیرد و تسلیم آن شوند سجده معنی می دهد. روح خداوند فرماندهی ساختار تشکیلاتی حیات را مدیریت می کند و ملائکه هم باید تابع آن ساختار باشند. اساس خلقت انسان بر نطفه است و نطفه هم در سنگ رس و از توده سیاه خلق شد. صلصال جسم سخت که توده حما مسنون نرم را در آغوش خود می پذیرد و شاهکار خلقت حیات از اینجا آغاز می شود. صلصال صلب است و حما مسنون ترائب، جسم سخت و جسم نرم و ماء مهین هم مولکول آب است که از بین این دو به بیرون رانده می شود.

واکنش شیمیایی تبدیل مولکول های مونومر از پلی نوکلئوتیدها، پروتئین ها و قندها که به ماکرومولکول ها ی ساختار RNA تبدیل میشوند و مولکول های آب از محیط دفع می شوند. محیط خارج این مجموعه باید از آب تهی باشند تا این مولکول ها (آب) بتوانند سریع دفع شوند و گرنه واکنش برگشت پذیر می شود و مولکول های ژن اولیه تشکیل نمی شوند. این تازه ترین یافته دانشمندان زیست شناسی است به مقاله پیدایش حیات و علم زیست شناسی در قرآن  مراجعه فرمائید.


از آیه فوق و آیه 26 حجر وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ چنین استنباط می شود که پایه و اساس خلقت انسان از این جسم سخت صلصال یا صلب و جسم نرم حما مسنون یا ترائب آغاز شده است و آیه خلق الانسان من طین هم به این پدیده اشاره دارد. ماء مهین هم همین آب با فرمول H2O است و هیچ ارتباطی با تحولات درون رحم ندارد. کسانی که تکه هایی از آیات را می برند و می خواهند اثبات کنند که حیات از بیرون از زمین به زمین منتقل شده است این دو آیات را مطالعه فرمایند که خداوند اولین نطفه حیات را در صلصال و از حما مسنون آفرید. نظریه انتقال نطفه حیات از بیرون از زمین یک نظریه ای بود که مطرح شد و همان ابتدا منسوخ شد. نظرات قابل  تقدیر است و راه  را  برای نواندیشی  باز می کند ولی نیاز به مطالعه بیشتر دارد و بریدن تکه های آیات که به هم ارتباط دارند روش غیر منصفانه است. باید همه یک آیه را آورد و روی آن تکه مطلوب بحث کرد تا خواننده خود قضاوت کند.


فَلْيَنظُرِالْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ- خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ- إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ-پس انسان بنگرد که ازچه خلق شده از آبی بیرون رونده از بین صلب و ترائب خلق میشود. کلمه یخرج ماضی التزامی است و بیان گر عملی است که در گذشته دور اتفاق افتاده مم خلق (روند خلقت انسان زمانبر بوده و ریشه در زمان طولانی داشته و با خروج  آب از بین این دو جسم به مرحله مهم ایجاد نطفه می رسد.آیه 36 الی 38 سوره قیامت


أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى-أَلَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‌- آیا انسان گمان می کند بی هدف رها می شود، آیا او نطفه تقدیری نبود که مقدر می شود (نطفه یرنامه ریزی نبود که به بار می نشیند) و سپس به صورت علقه خلق می شود و طبق برنامه پرداخته میشود. فَإِذَا سَوَّيْتُه در آیه خطاب به ملائکه دراین مرحله است فسوی و علقه مرحله بسیار مهم و سر نوشت ساز در خلقت انسان است که پس از آن ملائکه در خدمت آن قرارمی گیرند و سجده می کنند چرا؟


روح خدا در علقه نهاده می شود


روح خدا فرمان و امر اوست که در علقه نهادینه می شود که فرمان و مدیریت ژن کامل و تکامل یافته را برعهده می گیرد. نطفه امشاج نطفه ای است که  قادر است خود به خود تکثیر شود و در حقیقت بر اساس نظریه علمی اولین تک سلولی حیات نطفه بوده که هنوز مولکول های ژن تکامل نیافته اند و قابلیت ذکر و انثی را نداشته اند و در حقیقت پیش نطفه حیات هستند و فقط از RNA و به صورت یک کلاف پیچیده  دور هم  و در غشاء سلولی قرار گرفته و نه درون هسته و یک زنجیره است و باید دوره تکامل خود را درسه دوره طولانی پانصد میلیون ساله  که جو زمین هنوز شکل نگرفته و فضا دودی و ظلمات بوده است که  لازمه رشد و تکامل آن بوده و این نطفه پس از طی دوران تکاملی خود و پیدایش جو اکسیژن دار به  تک سلولی هسته دار با ژن کامل که دارای خصیصه جفت سازی و توارث بوده تبدیل می شوند که این نطفه کامل علقه نام دارد به زبان علمی یوکاریوت و سرآغاز پیدایش تمامی جانداران از این علقه بوده است. از علقه به بعد تکثیر پذیری به صورت نر و مادینگی شکل می گیرد و روح خداوند که  امر و دستور اوست در ژن ها گذاشته می شود  و از این پس روح فرمان ژن های ساختاری موجودات زنده را در دست می گیرد و روح مدیریت آن را به عنوان رابط  خداوند با موجودات زنده رهبری می کند. برای اثبات این نظریه آیات فراوان در قرآن است که در مقاله روح ماهیت آن و انتقال کوانتومی اطلاعات انسان در قرآن به آن اشاره شده است.


أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى- ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى- فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى
طبق آیه فوق در علقه زوجیت نر و مادینگی قرار داده  می شود. زوجین جفت معنی می دهد نر و مادینگی. به عبارتی ژن تکامل می یابد و این جا ملائکه به این پدیده خلقت سجده می کنند (قوانین پیچیده حیات در آن استقرار می یابد یا در خدمت آن نهادینه میشود) به مقاله زوجین ذکر و الانثی در قرآن واقعیتی که مسخ شده است مراجعه فرمایید.این آیه هم توجه فرمایید نجم 45 


وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا- وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى- مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى- وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى- او است که می میراند و زنده  می کند و اوست که زوجیت نر و مادینگی را خلق کرد از نطفه ای که مقدر می شود و نشاء آخرین هم بر عهده  او است. نشاء آخری را مفسرین عالم آخرت بیان کرده اند که معنی درستی نیست. هر آخری آخرت نیست. اینجا نشاء آخری مرحله پایانی تکامل است که آدم انسان تکامل یافته از نسل قبل ظهور می کند و نسل تمامی انسان ها از اویند. آدم و همسرش، انسان تکامل یافته و همسرش (به نظر اینجانب و با استناد به آیات فراوان که در مقاله بعدی خدمت علاقمندان ارائه می شود آدم نه مرد است و نه زن انسان تکامل یافته است و دلیل آن که در قرآن از حوا، آدم و امراته ذکری به میان نیامده هم می تواند این باشد). این مقاله کامل و منتشر شده است به آن آدم در قرآن زوج دارد ولی همسر زن ندارد مراجعه فرمایید.

وقتی ما از کلمه تکامل صحبت می کنیم  منظور تئوری تکامل  داروین نیست. قرآن تکامل و روش تکاملی خود را دارد که با برخی موارد از تکامل داروین که مورد تایید علم قرار گرفته هم خوانی دارد. تکامل داروین و قرآن و فرق این دو


رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ133 انعام-پروردگار تو بی نیاز و صاحب رحمت بی کران است اگر اراده کند شما را می برد و هر کس را بخواهد جایگزین می کند همانطور که شما را از ذریه آخرین قوم انشاء کرد- كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ. آخرین قومی که در پروسه تکامل انشاء شد ذریه ای داشت که شما از آن پا گرفتید. این آخرین قوم  مسلما  آدم  نیست و آدم  می تواند از ذریه آخرین قوم باشد. آدم انشاء ندارد انسان کامل است انشاء تا ذریه اخرین قوم ادامه داشته. از این آیه اینطور استنباط می شود. آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که به تدریج به آن می پردازیم اینجا پروسه انشاء پایان می پذیرد. مفسرین و مترجمین برای تطبیق دادن نظریات  گذشته قوم آخرین را قوم دیگر معنی کرده اند که درست نیست.

کلمه نشاء و انشاء را در مثال کاشت مثلا برنج در نظر بگیریم. کاشتن دانه برنج و رشد آن را نشاء می نامند و نشاء برنج را در زمینی که آماده شده و کاملا خیس خورده قرار می دهند و تا خوشه برنج برسد و پایان نشاء خوشه برنج است. النَّشْأَةَ الْأُخْرَى در اینجا دانه برنج است و پایان پروسه کشت دانه برنج  که در ژن برنج نرم افزار آن نهفته است. نتیجه ای که کشاورز آن را لمس میکند.

آیا کشاورز این نشاء را انجام می دهد یا فرمان خداوند برنج را بار می آورد- أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ- أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ آیا به دانه ای که می کارید نگاه کرده اید آیا شما آن را میرویانید یا ما می رویانیم- کشاورز زمینه نشاء برنامه ریزی شده در ژن را فراهم می کند به عبارتی کشاورز از منطق خداوند دست خدا است. ابزار بیرون آوردن پدیده برنامه ریزی شده که در نرم افزار ژن نهفته است. بنابراین انشاء و نشاء از نظر قرآن خلق یک پدیده و بار آوردن آن (سویته) تا رسیدن به هدف مورد نظر(خلقت انسان از بداء خلق تا انشاکم  من ذریه قوم آخرین) خداوند است. هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ. او کسی است که  شما را در زمین انشاء  کرد. من صلصال من حما مسنون من اول در معنی میدهد و من دوم از. چرا که توده سیاه نرم عصاره مولکول های پروتئین، قندها ،نوکلئوتیدها هستند که به عنوان رسوب در صلصال قرارگرفتند و صلصال انتقال حیات در مولکول های آماده ساختار حیات را کاتالیزیه  کرد. ساختار انسان از این رسوب تیره رنگ به جای مانده در جسم سخت است ایجاد می شود. پایه حیات در نطفه امشاج ریخته می شود که همان پیش نطفه حیات است.


حال این پروسه با عظمت  در چه زمانی اتفاق افتاد.


سوالی که دانشمندان زیست شناسی هنوز نتوانسته اند به آن پاسخ قانع کننده بدهند ولی قرآن دقیقا زمان آن و محل  بروز آن را در دو آیه 9 و 10 فصلت بیان فرموده و آن  چهار دوره اقوات است بر روی پوسته جامد بیرونی زمین که گداخته و در حال سرد شدن است بطوریکه هنوز باران شروع به باریدن نکرده و جو زمین آغاز نشده است. زمان این جریان را جدول زمان یندی زمین شناسی اعلام کرده است. آیات 9 الی 11 فصلت


أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذٰلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ‌
وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا وَ بَارَکَ فِیهَا وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ‌-
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ


زمین در دو دوره خلق می شود تکامل هسته ای و دوره تکامل شیمیائی و بعد از پایان دوره تکامل شیمیایی جعل فیها رواسی من فوقها صورت می گیرد. پوسته جامد روی زمین را می پوشاند برکت یا سنگ رس بر آن قرار می گیرد و اقوات یا غذای مورد نیاز تک سلولی اولیه در چهار دوره مقدر می شود یا به زبان امروزی برنامه ریزی می شود و مسلما  در دوره آخر نطفه  در سنگ سفال پخته و داغ و از توده سیاه خلق می شود و سپس خداوند به سامان دادن جو زمین می پردازد که دخان بود. چرا پوسته زمین داغ است عبارت صلصال کالفخار این معنی را می دهد. پوسته زمین اشباع از بخار آب، آمونیاک، متان و هیدروژن است و مرتبا به بیرون پوسته نفوذ می کند  و سنگ رس به دلیل خاصیت خاص خود آن ها را به خود جذب می کرده و از آنجائیکه سنگ رس داغ بوده رسوب توده سیاه  بر روی و یا داخل لایه های سنگ رس مرتبا رسوب و انباشته می شده و بخار آب بیرون از رس فورا تبخیر می شده .وقتی نطفه تشکیل می شود خداوند ثم استوی الی السماء- به آسمان زمین می پردازد و بر این اساس جو شروع به تشکیل می شود و میلیون ها سال طول می کشد تا حرارت پوسته جامد به زیر نقطه جوش آب برسد و آب بتواند در گودال ها جمع شود و تشکیل برکه ها دهد. بمباران شدید شهاب سنگ ها و خرده سیارات کمک کردند آب به اندازه کافی به زمین منتقل شود و این چنین نطفه یا اولین تک سلولی حیات در آب قرار گرفت همراه با مواد غذایی تشکیل شده در دوره های اقوات .این  مطالب از قرآن است.

طبق نظر قرآن سوپ اولیه حیات وجود داشته ولی پس از خلق نطفه و آن هم فقط درون برکه ها نه دریاها و اقیانوس ها درصورتیکه دانشمندان نطفه اولیه را درون سوپ و آن هم دریای سوپ می دانند که روی این موضوع اتفاق نظر ندارند. حال علاقمندان می توانند نظر دانشمندان زیست شناسی و زمین شناسی را در مقاله خلقت اقوات اقواتها رزق و روزی اهل زمین نیست غذای نطفه اولیه حیات است مطالعه و شخصا مقایسه فرمایند. ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء، بدون سمائ و سبع السموات حیات در زمین شکل نمی گرفت و انسان خلق نمی شد.

سمائء و سبع السموات شاهکار خالق متعال است


أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا- رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا- وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا


رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا - جو اولیه زمین قشر نازکی از بخار آب و آمونیاک، متان و هیدروژن بود که خداوند سقف آن را بالا برد و جو زمین ضخیم تر شد و شب آن را  تاریک و روزش را روشن کرد. عظمت این آیه را توجه فرمایید. تنها با ادله علم می توان این آیه را تاویل کرد. با خود فکر نکرده ایم  چه دلیل دارد که خداوند شب آن را تاریک و روز آن را روشن کند. شب و روز وجود داشته و زمین دور محور خود چرخش می کرده  و طبیعی است که شب باید تاریک باشد و روز روشن. خداوند اشاره کرده که سماء اولیه دودی است و جو هم ندارد و تنها  قشر نازک جو اولیه در زمین دارد شکل می گیرد. وقتی جوی وجود نداشته باشد انعکاس نور هم در جو باعث روشن شدن  روز نمی شده. جو باید شفاف شود تا نور خورشید  بتواند در درون جو انعکاس یابد. فعالیت آتشفشان ها و برخ ورد شهاب سنگ ها  شب را روشن نگه میداشت و بر عکس روز بر اثر بخار آب اشباع و ابرهای تیره و تار و سایر گازها و گرد و خاک حاصل از فوران آتشفشان ها روز تاریک بود سه مرحله پانصد میلیون سال می گذرد تا آرامش در زمین حاکم شود (و این همان ظلمات ثلاثه  است که  حافظ نطفه اولیه انسان بوده ) و باران های سیل آسا دریا و اقیانوس را درست کند و سیانو باکتری ها اکسیژن تولید کنند و سبع سموات شکل بگیرد و جو زمین شفاف شود طوری که نور ستارگان از روی زمین دیده شوند و شب تاریک و شفاف و روز روشن و برای تک سلولی هسته دار علقه شرایط رشد فراهم می شود و تمامی موجودات پر سلولی در جو اکسیژن دار به  روند تکامل برنامه ریزی خالق متعال از علقه پا میگیرند و از این  جهت است که علقه در سرنوشت شدن انسان نقش پررنگی داشته است.

اقراء بسم ربک الذی خلق- خلق الانسان من علق. نطفه امشاج سنگ بنای حیات است و علقه سنگ بنای تکامل تمامی موجودات. اینکه برای برخی سوال مطرح می شود که چرا خداوند یک بار فرموده انسان را از نطفه  آفریدم و دیگر بار می فرماید از علقه اگر با علم آشنا باشیم تمامی این سوالات جواب دارد.

این ها کلام خداوند و وحی است نه کلام رسول خداوند. آقای سروش و امثالهم در فهم و درک و آگاهی خود شک کنند و دنبال علم بروند تا وحی خداوند را بفهمند. آقایان می روند در 1400 سال قبل و مانند انسان های آن زمان برداشت می کنند و نمی دانند که این ها برداشت گذشتگان است. علم روز را هم ندارند صم بکم عمیا فهم لا یعقلون.

در پایان اهمیت سماء در حیات زمین هم اشاره ای داشته باشیم.


هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ


ا للَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ


وَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ-


سماوات و الارض به استناد این آیات هفت جو زمین و زمین است که خداوند همچنان که دریا را مسخر انسان قرار داد ،هر آنچه در جو زمین و زمین است هم  مسخرانسان قرارداد. اگر هفت آسمان  طبقات بطلمیوسی باشد چگونه انسان آن را مانند بحر در تسلط خود دارد. در آیات خداوند با عینک علوم طبیعی نگاه کنیم و ابزار علم را در تاویل آیات متشابه قرآن بکار گیریم. انشاءالله خداوند به همه ما توفیق و سعادت درک مفاهیم  آیات متشابه را عنایت فرماید.

این بحث ادامه دارد - سید محمد تقوی اهرمی آبان 1396 ویرایش جدید اسفند 1397-ویرایش جدید خرداد 1399، ویرایش جدید مهر ماه 1402

عرش خداوند بر آب و خلقت حیات در زمین

 

مقدمه نوشتار

چهار کلمه کلیدی در قرآن وجود دارند که اساس و پایه  شبهات فراوانی شده و برای رفع این شبهات به  تصورات ذهنی هزار سال قبل برای روشن معانی آنها مراجعه می کنیم و فکر خود را بکار نمی گیریم و در آیات تعقل نمی کنیم در صورتی که از خود قرآن می توان مفاهیم درست و صحیح آن را بیرون آورد. متاسفانه تصورات ذهنی کهن  پرده بر افکار ما انداخته و همیشه با  یک پیش داوری قبلی  وارد مباحث  قرآن  می شویم و آنچه بر باور ما نشسته را بر آیات  قرآن تحمیل می کنیم و در حقیقت قرآن را فدای تصورات ذهنی خود می کنیم. این چهار کلمه سماوات والارض، سماء ،عرش و استوی است. همه این کلمات در ارتباط با جهان مادی است و مدیریت آنها توسط خالق متعال صورت می گیرد. تنها در یک آیه - وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ مدیریت پس از بر چیده  شدن کیهان است که این مدیریت براساس قوانین جاریه جهان مادی نیست و بر اساس مطلب مدیریت کوانتومی پس از برگشت کیهان به احدیت است  که در آن صمدیت  نقش پر رنگی دارد. موضوع  فوق العاده جالب و شنیدنی است که  در مقاله عرش خدا بر هشت و علم کوانتوم  به آن اشاره شده است.

مفاهیم  سماء و ثم الستوی 

اکنون سعی میکنیم مفاهیم عرش و استوی را با استناد با آیات قران بیرون بیاوریم. برای این منظور باید ذهن را از تصورات کهن  پاک کرد و بر عقل و تفکر و منطق و علم روز موضوع خاص تکیه کنیم .عرش و استوی در قرآن دارای مفاهیم خاصی هستند که در سیاق آیات معنی ان روشن میشود. عرش معنی فرمانروائی و کنترل آن یا به زبان امروزی مدیریت برای رسیدن به هدف برنامه ریزی شده است. به زبان امروزی طرح و برنامه ریزی ابتدا معنی عرش را از لغت نامه متداول بیرون آوریم و سپس به بحث خودمان ادامه  دهیم راغب در معنی عرش چنین میگوید:


"زمانی که عرش (تحت فرمانروایی) به ذات  پروردگار نسبت داده می شود بی تردید کنایه از قدرت و سیطره و فرمانروایی کل خداوند است. علاوه بر این حقیقت عرش خدا را به هیچ  وجه  بشر نمی داند و فقط اسمی از آن شنیده است "


واستوی هم به چیزی پرداختن است. وقتی خداوند میفرماید ثم الستوی علی العرش به معنی" سپس به مدیریت آن می پردازد" است. قبل از ثم استوی خداوند در حال خلق پدیده ای بوده و برای تفکیک زمانی و شرح علمی آن از این کلمه استفاده می فرماید. در آیات 9 الی 12 سوره فصلت مفهوم سماوات، سماء و استوی به وضوح شرح داده شد.

شرح آیات 9 الی 12 سوره فصلت

این چهار آیه درباره یک موضوع  گفتگو میکند پیدایش زمین و حیات درون آن. همه این چهار آیات بهم پیوسته هستند و با یکدیگر ارتباط  تنگاتنگی دارند. سه کلمه سماء، سماوات والارض به معنی هفت طبقه جو زمین و ثم استوی در آن بکار برده شده و میتوان مفاهیم آن را استخراج کرد. متاسفانه افراد مغرض و معاند در پوشش دفاع از قرآن همه آیات را مغشوش کرده اند. شاید می دانند چه عظمتی در این چهار آیه نهفته است و عده ای هم دلسوز ولی ناآگاه با اتکا به نظر گذشتگان به این نا بسامانی کمک می کنند و نمی دانند که آیات خداوند را از اعتبار علمی می اندازند. این آیات را مرور می کنیم تا به معانی سه کلمه برسیم و سپس به کلمه عرش می پردازیم. البته باید به تحولات اولیه زمین بعد از پیدایش آگاهی داشته باشیم تا مفهوم این آیات که اعجاز قرآن است روشن شود.


قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ-9
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ-10
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ-11
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ-12


آیه 9 میفرماید "زمین را در دو دوره خلق کردم (از بدو جدا شدن از توده  ابر خورشیدی تا  تشکیل پوسته جامد زمین) و سپس بر روی آن رواسی (پوسته جامد) را قرار دادم و روی رواسی برکت نهادم  و غذای موجودات را برای آنهائی که به آن نیاز دارند در چهار دوره مقدر (برنامه ریزی کردم جو زمین هنوز شکل نگرفته است)کردیم.

پس از آن به آسمان زمین (جو اولیه) پرداختم در حالی که تیره و دودی بود و به زمین و آسمان آن خطاب شد بالاجبار در این برنامه ریزی قرارگیرید و گرفتند. سپس آن آسمان زمین را در هفت آسمان  قضاهن (مقدر)برنامه ریزی کردم آنهم در دو دوره و در تمامی این هفت آسمان فرمان خود را نهادینه کردیم آسمان زمین را  شفاف و به زینت نورستارگان آراستم و آن را در حفاظی قرار دادم  و این برنامه ریزی خداوند عزیز و دانا است".

ثم استوی الی سماء- به سماء زمین پرداختم کجای این سماء معنی کیهان میدهد که مغرضین و معاندین جارو جنجال به راه انداخته اند. فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ را خداوند در تمثیل زیبا برای چه بیان فرموده. برای کسانی که عقل خود را بکار بندند و بدانند که این سماء اولا هنوز یک سماء و یکپارچه و دودی است و دوما متعلق به زمین است (توجه فرمایید سماء معانی دیگری هم مانند بالا و فضا دارد در این آیات منظور سماء زمین است). سپس این سماء دودی یکپارچه را به سبع السموات تبدیل کرد.

مفهوم اصلی سبع السموات 

بنابراین اینجا سبع السموات هفت جو زمین است و در کل کیهان بگردید هیچ  سبع السموات پیدا نخواهید کرد. قدما نمی دانستند که سبع السموات که در فرهنگ کتب آسمانی از ابتدای خلقت انسان تکامل یافته یعنی آدم این کلمه رواج پیدا کرد چی بوده است بنابراین تفاسیر و برداشت های تخیلی بر آن گماشتند و اکنون هم که علم این طبقات هفت گانه را کشف کرده ما از خر شیطان پایین نمی آئیم و حاضر نیستیم هفت آسمان را هفت جو زمین به رسمیت بشناسیم.

سماوات و الارض در قرآن به  دو معنی بکار رفته است

اول هفت جو زمین که عامل ایجاد حیات بوده و برای خداوند متعال از اهمیت خاصی برخودار است و

دوم کیهان است. براساس سیاق آیه میتوان این دو معنی را تفکیک کرد مثلا در آیات بالا  منظور از سماوات هفت جو زمین است.

خداوند کیهان را برای خلقت حیات در زمین خلق کرد. کیهان حدود 13 میلیارد سال قبل از هیچ ابداع شد بدیع السموات والارض (خداوند خالق کیهان از عدم) و سپس آن را فطرهن کرد-فاطرالسموات والارض (خداوند خالق کیهان از انبساط) از هم باز کرد و سپس خلق السموات والارض فی سته ایام کیهان را در شش دوره خلق کرد. این مراحل هر کدام اولویت زمانی خاص خود را دارد. اول ابداع  دوم  فاطر و سوم خلق .- خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قران


وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِين-خداوند است که کیهان را در شش دوره خلق کرد در حالی که مدیریت و برنامه او ب رآب قرارداشت (برایجاد آب) تا بهترین عمل شما را در معرض آزمایش قرار دهد و اگر گفته شود که بعد از مرگ  برانگیخته  می شوید کافران گویند این سحری آشکار است.

برنامه ریزی خالق متعال برای خلق کیهان ایجاد آب بود که اساس و پایه  حیات در زمین بوده است .از این جهت در شش دوره  بسیار کوتاه در سه  دقیقه اول خلقت کیهان طوری برنامه را پیش برد که ساختار اصلی و سنگ بنای کیهان ریخته شد و 75 درصد اتم  هیدروژن و 24 درصد اتم هلیوم و بقیه اتم های عناصر سنگین تر از آهن -خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید.

بعد از گذشت حدود ده میلیارد سال منظومه شمسی پدیدار شد و زمین در دو دوره خلق شد و غذای بیولوژیکی برای تک سلولی های اولیه در چهار دوره  فراهم شد-چگونگی روند پیدایش حیات در زمین اولیه از نظر قران


و خداوند جو زمین را در دو دوره و به صورت هفت آسمان خلق کرد. شش دوره خلقت کیهان ارتباطی به دو دوره زمین و چهار دوره اقوات و دو دوره جو زمین ندارد و این تخیلات ذهنی غلط ما است که از گذشتگان به ارث بردیم و آیات خداوند را از اعتبار علمی می اندازیم و شبه پشت شبه می آفرینیم و متوجه خطای خود نمی شویم.

دقت نمیکنیم که در آیات فوق زمین در دو دوره خلق می شود و اقوات در چهار دوره برنامه ریزی میشود اینجا صحبت از خلق نیست قدر فیها اقواتها و هفت اسمان هم خلق نیست قضاهن است. معانی را نمی دانیم و اصلا شاید به آیات فوق رجوع نکرده ایم و مستقیما به سراغ نظر منسوخ  شده  کهن هزار سال قبل که نظر علم آن زمان است رفته این چنین اشتباه بزرگ و ظلم عظیم به این آیات روا داشته ایم و همان شبهات را تکرار میکنم و خود را پیرو قرآن میدانیم . 

باید در آیات خداوند تفکر و تعقل کنیم و کمی هم به علم اختر شناسی و پیدایش زمین آگاهی داشته باشیم-خلقت زمین از نظر علم زمین شناسی و قرآن

و بعد به سراغ تاویل آیات متشابه قرآن در موضوع  خلقت کیهان و زمین برویم. با ابزار علم جدید باید به تاویل آیات متشابه پرداخت. به امید رهائی از بند تخیلات ذهنی کهن و رفع مهجوریت قرآن از آن تصورات. سید محمد تقوی اهرمی مهر ماه 1396 ویرایش جدید اسفند 1397-ویرایش جدید تیر ماه 1399