قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

حور العین در قرآن مفهوم زن زیبای سیه چشم نمی دهد

مقدمه نوشتار

قرآن دارای جهان بینی خاصی است. کسانیکه قرآن را درک کرده باشند  به راحتی می توانند تصورات ذهنی غلط را که با قرآن مطابقت ندارد تشخیص دهند و با کمک سایر آیات و منطق عقلی واقعیت آن بیرون آورند. اعراب صدر اسلام دارای فرهنگ و تصورات ذهنی خاص خود بودند. قرآن سعی کرده است  این تصورات غلط آنها را در قالب  تمثیل ها اصلاح کند. قرآن از کلماتی استفاده کرده است که برای اعراب جاهلیت قابل فهم باشد. اعجاز قرآن در این است که از همان کلمات رایج در عرب جاهلیت مطالب علمی روز را در قالب کلمات و با استناد به معنی نهفته در آن بیان داشته تا ما در عصر شکوفائی علم برای رسیدن به حقانیت خداوند  آنها را  کشف نمائیم. اینکه برخی بگویند ما  باید از همان مفاهیمی که عرب جاهلیت از آن کلمات فهمیده  استفاده کنیم و معانی دیگر کلمات که  لغویون قدیم بکار نگرفته اند باطل است، یا تحجر کهن بر باورشان نشسته و یا مغرضند و می خواهند بگویند  قرآن تنها به آن زمان تعلق دارد و علوم تجربی در تفسیر قرآن کاربرد  ندارد.

آن ها  قرآن را درست  درک نکرده اند و در تصورات ذهنی خود غوطه ورند. قرآن  بسیاری از آیات که با  واقعیت های علمی سر و کار دارند را در قالب تمثیل بیان داشته است. کلماتی که در آیات متشابه بکار رفته  دارای مفاهیم  اصلی و فرعی هستند. مثلا وقتی خداوند متعال می فرماید قل هو الله احد الله الصمد، احد و صمد هر کدام معانی مختلفی دارند حال کدام معنی مد نظر ذات باری تعالی است. آیا  لغویون قدیم می توانستند مفهوم احد و صمد را درک کنند. حدود دو قرن است که  این دو کلمات وارد  فرهنگ علم  اختر شناسی و فیزیک شده و دانشمندان اخترشناسی  اثبات کرده اند که کیهان از احدیت و صمدیت و از عدم ایجاد شد. آنها موضوع خداشناسی را در مفاهیم  فیزیک به کار نبرده اند ولی  تعاریف بیانگر این است  که انرژی ناب که فوق العاده  صمد بوده است (چگال بوده) در محدوده  احدیت منشاء پیدایش کیهان بوده است. احد و صمد دو صفت ذاتی خداوند هستند که کیهان از آن پدید آمد و آیات  قرآن هم به آن تلویحا و در قالب تمثیل اشاره کرده است. خلقت کیهان و احدیت. بسیاری از مفاهیم با ابزار علوم طبیعی کشف می شوند و مفاهیم خود را بدست میآورند بنابراین باید منظور آیات را کشف کرد.


مفاهیم اصلی و فرعی کلمات و نقش آن در بیان حقیت یک مطلب


علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در این باره مطلب ارزنده ای بیان داشته که عین آن را نقل می کنیم- ترجمه تفسير الميزان ،ج 20 ،ص 286


"در پایان یک نکته دیگر می تواند مد نظر قرار گیرد که نوع  واژگان در همه زبان ها دارای معنای اصلی اند، اما بعضی از آن ها به تدریج معنای اصطلاحی و حتی عرفی به خود گرفته در مکالمات و مفاهمات عامه  کار می روند و چه  بسا استعمال اصطلاحی و عرفی آن بر معنای اصلی سبقت می گیرد تا آن جا که معنای اصلی به کلی فراموش می شود، این گونه استعمال و بیان، استعمال و بیان کنایی و یا استعاره ای است که در استعمال عرفی از معنای اصلی اش جدا شده معنای دیگری به  نحو شایع جایگزین  آن می شود. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به طور مثال بکارت به معنای تازه و بکر بودن است، اما  این  واژه در مفاهیم عرفی اهل همان زبان  و زبان های دیگر معنای خاص به خود را پیدا کرده است که البته بی مناسبت با معنای اصلی نیست، و یا  فرج در عربی به معنای شکاف است. اما این واژه  از معنای اصلی اش دور شده و به معنای خاص در مورد زن به کار می رود"


در قرآن کلمات فراوانی هستند که به این سرنوشت دچارشده اند و طبیعی است که آیات متشابه که با علم طبیعی سر و کار دارند باید  به زمان خودش عیان شود. این کلمات از قبیل حورالعین، غلمان، ولدان، صلب و ترائب، قاصرات، خیرات، فراش، ابکار و منی و بسیاری دیگر که بیشترین شبهات را به  قرآن تحمیل نموده اند و بازار معاندین و سروش ها و دکتر سها ها از برکت تحجر فکری ما گرم است و فعال.

تمامی تفاسیری که توسط ابن عباس و پیروان او در صدر اسلام البته بعد از فوت  حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) مطرح شده  دقیقا پایه تصورات ذهنی تمامی مفسران دو الی سه قرن پس از اسلام  را  شکل داده اند. بنا به ضرورت زمانی خط عربی از خط کوفی به عربی امروزی تغییر یافت، کسره ،فتحه و ضمه و سپس قواعد زبان عربی تدوین شد. بسیاری از کلمات در فرهنگ عرب جاهلی دارای  مفاهیم  بومی بودند. آن طور که علامه محترم در المیزان بیان داشتند. نمونه آن که با این نوشتار در ارتباط است کلمه حورالعین است.

همه ما با مفاهیمی که از ابن عباس و مفسرین بعد از ایشان از قول ایشان نوشتند و یک تفسیر را ارائه دادند آشنا هستیم که متاسفانه تا امروز پر و پا  قرص به آن پایبندیم. حورالعین در فرهنگ عرب جاهلی زن زیبا سیه چشم سفید چهره با چشمان درشت است. چرا این کلمه مفهوم زنان زیبا و سفید چهره را پیدا کرد دلیل خاصی دارد. زنان صدر اسلام خودشان را در چادر مشکی می پوشاندند و بر روی صورت و چشم ها نیز نقاب می زدند که صورت و چشمان آن ها نا پیدا بود دقیقا مانند زنان داعشی. آن ها را در اندرونی خانه محصور نگه می داشتند. (جهان بینی قرآن مخالف این  رویه است و هر ساله در مراسم کنگره حج نکات  مهم جهان بینی قرآن در معرض اعمال حج به مسلمان تذکر داده می شود مانند مخلوط بودن زن و مرد در طواف دور کعبه و زنان نباید  صورت خود را بپوشانند  و به جانوران حتی یک پشه و مگس  لطمه وارد نشود و نکات دیگر که فلسفه خاص خود را دارد) برخی مواقع سفیدی پوست صورت و سیاهی  چشم  از زیر حجاب عیان می شد. از روی  پوست سفید  و چشمان مشکی و درشت می دانستند که اینان زیبا هستند.

حور هم معنی آشکار شدن چیزی که نبوده (یک لحظه ظاهر می شده و به چشم می آمده  و چشم از دیدن آن حیرت زدن می شده) این آشکاری هیجان انگیز برای مردان عرب لذات دیدنی به آن ها دست می داد که معنی صحنه دیدنی هیجان انگیز، لذت از دیدن که با شهوت مردانه وارد تصورات ذهنی می شد و کم کم در زبان عامیانه صفتی شد برای توصیف زنان عرب. مثلا کلمه نورالعین که به فرزند گفته می شود و نصب العین عملی که الگوی قرار داده می شود و هم چنین قره العین معنی اصطلاحی آن فرزند است که با معنی اصلی متفاوت است. این کلمات از مفاهیم واقعی دور شده ند و رنگ اصطلاح به خود گرفته و مد العین هم داریم نگاهی طولانی به سوژه که همراه با شوق و شعف باشد. این مفاهیم فرعی کلمات وارد ادبیات لغویون قدیم شدند. دو نمونه از تفاسیر را ملاحظه کنیم.


"واژه «حور» از نظر لغت به معناى «خروج از حالت سابق و تبديل به گونه جديد» است-حسن مصطفوى، التحقيق فى کلمات القرآن، ج 2، ص 335." این معنی دقیقا با قرآن مطابقت دارد که بیان می شود.


مفسران ديگري، مانند مجاهد ابن جبير (متوفي: 104ق) طبري، در تفسير، (جلد 27، صفحه 102)، ابن‌كثير در صفات ‌الجنة، (صفحه 110 به بعد)، حورالعین را زن زیبا و سفید چهره سیاه چشم و از قول ابن عباس نقل کرده اند كه استعاره به رنگ ـ زرد كم‌ رنگ ـ مربوط به نظرياتي است كه  باكره‌ هاي بهشتي از زعفران آفريده شده‌اند.
حديث منسوب به ابن عباس (متوفي: حدود 67-ق) بيان مي‌كند: حوريه‌ هاي بهشتي از چهار ماده ساخته شده‌اند: مُشك، كافور، عَنبر و  زعفران (معاد شناسي اسلامي، تأليف مك دونالد، ص371)
مقاله حورالعين (Huris) نوشته -ماهر جرار- در جلد دوم دایرة‌ المعارف قرآن ليدن که توسط دکتر محمد حسن زمانی ترجمه، بررسی و نقد شده در آن به مطالبی بر خورد میکنیم که واقعیت های دو الی سه قرن بعد از ظهور اسلام تفکرات حورالعین را منعکس کرده است. تصورات ذهنی ما هم از آن برداشت ها ناشی شده است. در ترجمه و تفاسیرکنونی آثار آن مشاهده میشود. مطلب زیر از مقاله دکترحسن محمد زمانی عینا نقل میگردد.


"از آغاز نيمة اول قرن دوم هجري ـ هشتم ميلادي وعده به حوريه‌ هاي بهشتي براي تشويق و تحريك مردم به جهاد به كار برده مي ‌شد (ر.ك. جرّار، مصارع ‌العشاق، 9ـ37). يك شهيد حوريان را در عالم رؤيا مي ‌بيند و آن‌ها وي را به دنيا يشان دعوت مي ‌كنند. اين احاديث در محافل و گروه‌هاي جنگجويان پارسا و زاهد گسترش يافت و سپس به اقوال معروفي تبديل شد كه يك ايدة مشتركي را منتشر مي‌كرد. دو جنبه‌ اين قضيه (اين ايده) عبارت‌ است از «مرگ  يا باكره‌هاي بهشتي»، يا «حوريان يا مرگ». حوريان بهشتي خودشان را به عنوان عشق جنسي بروز مي‌ دهند كه در پي جاودانگي و وحدت ابدي است.
احاديث متعدّد ديني بيان مي ‌كنند كه آرزويِ بشر برای برآوردن آرزو و عشق عاطفي از طريق وحدت با تقدس (پاكي‌ها) است، تا بدين ترتيب به اين آرزوها يك واقعيّت جاودانه فراسوي مرگ دهند و نیروی مثبتي به واسطه ذكر حوريان براي ناديده  گرفتن مرگ فراهم  نمايند".


گفته فوق امروزه در باره تفکرات داعش صدق می کند که یادگار افکار تحجر گرائی کهن است. ما هر جرار محقق بزرگ عرب زبان معاصرکه در جمع آوری اسناد و مدارک در باره برخی کلمات و روایات تلاش گسترده ای داشته و استفاده از آن برای تاریخچه کلمه حور و زنان بهشتی که برای اولین بار وارد ادبیات عرب شد برای ما مهم است. ماهر جرار در مقاله حورالعین به مدارکی اشاره کرده و به قول دکتر محمد حسن زمانی این مقاله نقاط قوت و ضعف دارد که ما نقاط قوت که واقعیت وجود احادیث و روایات در سنت کهن که بیشتر از اهل سنت نقل شده دو مطلب را بیرون می اوریم وبه بحث خود ادامه میدهیم. ایشان در مورد حورالعین در سنت از نظر مفسران نخستین مانند ابن عباس (م:67ق)و مجاهد بن جبیر(م:104ق) ابن زید و طبری استفاده کرده و ما می خواهیم استدلال کنیم که همه مفسرین همان تصورات کهن را با تغییرات اندک ولی ماهیتا مفاهیم یکسان را نقل کرده اند و به جهان بینی قرآن و آیات مربوطه و عقلانیت توجه نکرده اند. ما از دو منطق حورالعین را بررسی می کنیم اول دلیل عقلی و دوم دلیل سندیت آیات قرآنی.


دلیل عقلی و مقایسه با جهان بینی قرآن


قرآن کتابی است آسمانی و از جانب خداوند برای هدایت کل انسان ها نازل شده و مختص یک گروه خاص نیست. شان قرآن بالاتر از این است که تمایلات شهوانی مردان جاهلی عرب را به رسمیت بشناسد و در بهشت زنان زیبا مورد نظر آن ها را در جایگاه هائی محصور نگه دارد تا  دست هیچ  جن و انس به آنها نرسد و با آنها تماس جنسی نداشته باشند. گویا در قیامت هم مجرمین دنبال کار خلاف هستند و آیات بیشمار قرآن که در بهشت هیچ  تفکر گناه و جرم وجود ندارد توجه  مفسرین ما را جلب نکرده. مثلا اگر درست باشد مومنان مرد از جنس سیاه، چینی، ژاپنی مجبورند تسلیم خواسته های نفسانی مردان عرب در قیامت بشوند و زنان مو بلوند چشم باریک سبزه و سیاه چهره را یا زنان عادی که نعمت زیبائی کمتری دارند در بهشت قرب و منزلت ندارند و مردان فوق باید بالاجبار شرایط را قبول کنند. زیرا خداوند متعال آن ها را بدون رضایت و تمایلات به عقد حورالعین در آورده است. یعنی هر فرد مومن یک یا چند (در تفاسیر قدیم تعداد زیاد نقل شده تا چند هزار هم در روایات جعلی ذکر شده است) و زوجناهم بحورالعین با زنان بهشتی مورد نظر مردان عرب  تزویج کرده است ؟زوجنا هم گذشته است یعنی خداوند متعال سیستمی مقرر فرموده که هر مرد مومن مخلدون شود (بهشتی شود) قبلا حورالعین او برایش زوجنا هم شده. بعلاوه تکلیف زنان چه می شود و هزار دلیل غیر منطقی دیگر که با عقل و منطق و جهان بینی خداوند در تضاد است. بنابراین باید به این گونه تفسیر ها که حورالعین زنان زیبا و مخصوص مردان هستند شک کنیم و به دنبال واقعیت آن بگردیم.


دلیل قرآنی با استناد به آیات قرآن


اساس جهان بینی قرآن شرح مادی بودن قیامت است که جمیع خصوصیات جهان مادی را دارد و ماهیت آنها هم مانند ما جسمانی است. قرآن می فرماید ما شما را پس از مرگ دو باره زنده میکنیم. یعنی با بدن مادی همین بدن دنیوی بر میگردانیم. تمامی تمثیل ها خصوصیات مادی دارند. زمین قیامت همین زمین است ولی زمین دیگر نکته جالبی در آن نهفته. در آیات باید تفکر و تعقل کرد چشم بسته مطلبی که نظر گذشتان بوده را نباید  قبول کنیم. آیات متشابه هستند  و ما فقط تعریف حورالعین را از لغت نامه که همه از لغویون قدیم نقل کرده اند را در می آوریم که زن زیبا است و بعد ظاهر آیه را می بینیم و تفسیر می کنیم و فکر می کنیم در قرون گذشته که علوم طبیعی در شکوفائی نبودند و کسی سئوالات علمی را مطرح نمی کرد قرار داریم. حال این آیه را بررسی کنیم.


يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّار-زمین است ولی زمین دیگریِ. آیاتی در سوره های واقعه ،انفطار و تکویر، بوضوح جمع شدن زمین، خورشید و ستارگان را مطابق آخرین نظریه علمی بیان داشته است. قبری به مفهوم گودالی که مردگان از آن برانگیخته می شوند در قیامت وجود ند ارد.


بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ- أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ- قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظ ٌ- کافران گویند عجیب است وقتی مردیم و خاک شدیم دوباره زنده شویم و خداوند پاسخ می دهد می دانم که زمین چیزی از شما باقی نمی گذارد ولی نزد ما کتاب حفیظ است. داده های شما در هارد دیسک آفرینش در دست ما است. یعنی از داده ها انسان دو باره زنده می شوند و اجداث معنی  پنهانگاه  می دهد که ما به قبر تاویل می کنیم. بنابراین این زمین همراه کیهان از بین می رود، زمین دیگری که همزاد این زمین است در جهان موازی وجود دارد وقتی زمین نابود می شود قاعدتا همزاد آن هم باید  نابود شود چون به  هم  وابسته هستند. دو جهان موازی واقعیتی که در قرآن بیان شده . آیه زیر می فرماید هنوز خدا را آن چنان که بایسته است نشناخته اند ،زمین یکجا در ید قدرت او نگه داشته شده و سموات (جو زمین) پیچیده در قدرت او(باقی مانده) . وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ 

بنابراین زمین قیامت که بهشت در آن قرار داده شده مختصات همین زمین را دارد و تمامی آیات موقعیت بهشتیان را با اشاره به جاری بودن آب چشمه ها زیر جایگاه و محل استقرار آنها و نعمات طبیعی میوه، سایه درختان، دور هم بودن مومنین که اشاره به اجتماعی بودن زندگی آنها هم  و ازواجهم  آنها و زوج های آنها زن و مرد به این واقعیت اشاره دارد. ضمائر هم  و کم به عنوان مخاطب مرد و زن در مقاله غلمان و ولدان مشروحا بیان شده. آیه زیر موقعیت مردم در قیامت را بیان می کند.


لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا- هر روز از صبح و شام روزی خود می برند. حرفها و اعمال لغو و بیهوده در آنجا وجود ندارد جامه توحیدی ایجاد می شود آیات بیشماری حاکی از مادی بودن آن دنیا دارد. انسان در قیامت همان جسمی که دارد و یا بهتر عنوان کنیم با همان نفس مادی این دنیا آنجا حضور دارد. حتی مهمترین خصوصیات ذاتی و بدنی او که خطوط سر انگشت او است حفظ می کند بَلى‏ قادِرينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ - آرى قادريم كه حتّى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتّب كنيم.


در میان شرح مواهب طبیعی بهشت به حور و زن زیبا پرداختن تصورت غلط گذشتگان است. در مقاله قاصرات الطرف لم یطمثهن انس و لاجان اشاره شد که این دو کلمات مفهوم  حور نمی دهند.


حورالعین در قرآن


کلمه حور و حورالعین پنج بار در قرآن اشاره شده، مقصورات و قاصرات در سه  آیه که مفسرین آن را هم حورالیعن زن زیبا با توصیف های مختلف و ازواج مطهره هم به معنی زنان بهشتی معنی شده است. خیرات و فرش نیز هر دو زنان زیبا تفسیر شده اند که هر کدام بحث مفصلی می طلبد. در این مقاله ما تنها به کلمه حور می پردازیم. از پنج مورد آیاتی که به حور اشاره شده دو مورد با زوجناهم بحورالعین ویک بار حورالعین کامثال لولو مکنون و یک بار حور مقصورات فی الخیام و پنجمین آیه که در بحث حور به آن اشاره نمی شود و میتوان گفت مهمترین آیه در باره حور است، این آیه  کلید رمز کلمه حور است و معنی آن را واضح شرح داده و از آنجائی که هیچ ارتباطی با زن زیبا و امثالهم ندارد مورد توجه قرار نگرفته است و آن را به حور به معنی زن زیبا ربط نمی دهند. ما ابتدا این آیه را پایه بحث خود قرار می دهیم. آیه 15 سوره انشقاق


وَ أَمَّا مَنْ أُوتىَ كِتَبَهُ وَرَاءَ ظهْرِهِ‏(10) فَسوْف یَدْعُوا ثُبُوراً(11) وَ یَصلى سعِیراً(12) إِنَّهُ كانَ فى أَهْلِهِ مَسرُوراً(13) إِنَّهُ ظنَّ أَن لَّن یحُورَ(14) بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِیراً(15
و اما کسی که نامه عملش از پشت سرش داده شود- فریاد حسرت باری که هلاک شدم- و در آتش افروخته در آید- او با خانواده خود خوش بود(در دنیا)- و می پنداشت که هرگز باز نمی گردد( پس از مرگ)- اما خدای او به همه اعمال او بینا بود- إِنَّهُ ظنَّ أَن لَّن یحُورَ. تفسیر زیبایی در بیان مفهوم این آیه از تفسیر نمونه ذکر می کنم که کلید معمای حورالعین در قرآن است.


"حور (بـر وزن غـور) در اصـل بـه مـعـنـى تـردد و رفـت و آمـد اسـت ، خـواه ايـن رفـت و آمـد  در عـمـل بـوده بـاشـد، يا  تفكر و انديشه ، و لذا به گردش آب در حوض و استخر اين كلمه اطـلاق مـى شـود، و مـحور به ميله اى مى گويند كه چرخ بر دور آن گردش مى كند، مـحـاوره بـه مـعنى رفت و آمد و رد و بدل  كردن بحث است ،  حوار نيز به همين  معنى است ، و گاه  به  معنى داد و فريادى  است كه  به هنگام مباحثه بلند مى شود و تـحـيـر نـيـز نتيجه  رفت و آمد فكر در يك مسئله است  كه  لازمه آن سر گردانى در عمل است. بـعـضـى مـعـتـقـد نـد ريـشـه این کلمه  حبشی است و از ابـن عـبـاس نـقـل شـده كـه مـى گـويـد مـن معنى اين جمله را در قرآن نمى دانستم ، تا اينكه  از يك عرب بيابانى شنيدم كه به دخترك  خود  گفت : حورى يعنى باز گرد. تعبير به حوارى در مورد نزديكان حضرت مسيح (عليه السلام ) يا نزديكان هر كس شايد نيز به همين مناسبت باشد كه آنها نزد او رفت و آمد دارند. بـعـضـى نيز آن را از ماده حور به  معنى شستن و سفيد كردن دانسته اند، چرا كه آنها  قـلوب مردم را از زنگار شرك  و گناه  پاك مى كردند و حوريان بهشتى را از اين رو به اين نام ناميده اند  كه  سفيد پوستند و يا سفيدى چشمانشان بسيار شفاف است. بعضى نيز گفته اند اطلاق اين كلمه به حوريان بهشتى بخاطر اين است كه آنها بقدرى زيبا هستند كه چشم از ديدنشان حيران مى شود. ولى بـه هـر حـال  ايـن واژه در آيـه مـورد بحث به معنى بازگشت و معاد است ".

جالب است که مفسر محترم در آخر کلام  این حور را از دیگر کلمات حور جدا می کند علی الرغم اینکه در وصف  کلمه حور به  تمام موارد و حورالعین هم  اشاره نموده است.

در مورد حور در سایر آیات که مفهوم زن از آن ها  تعبیر شده آمده  حور جمع «حَوَر، احور و حوراء» است و «حَوْراء» به معنای شدت سفیدی چشم همراه با  شدت  سیاهی آن است. در اصل در همه آیات معنی حور یکسان است. بستگی دارد که ما با کدام ذهنیت وارد آیات شویم همان را بیرون میآوریم. در آیه فوق که نمی شد آن را به زن وصل کنند  معنی بر گشت را آورده اند (ترجمه  درست کلمه) و سایر آیات زن زیبا سفید پوست چشم سیاه  معنی کرده اند و جالب است که معانی همه این ها به نقل از ابن عباس است.


"واژه «حور» از نظر لغت به معناى «خروج از حالت سابق و تبديل به گونه جديد» است- حسن مصطفوى، التحقيق فى کلمات القرآن، ج 2، ص 335. این معنی که حسن مصطفوی بیان داشته است معنی واقعی و تمامی حور در قرآن است. بنابراین در هیچ کدام از آیات حور نمی تواند معنی زن زیبا بدهد. دیدنی های شگفت انگیزی که به چشم بر خورد می کند و باز گشت آن باعث حیرت چشم می شود. حیرتی که چشم را خیره می کند. باستناد ایه-

يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ زخرف 71

ظرف‏ها و جام‏ هایى از طلا بر آنان چرخانده مى‏ شود و آنچه را که نفس میل داشته باشد و چشم (از دیدنش) لذّت ببرد در بهشت موجود است و شما در آنجا جاودانه هستید. تشتهیه الانفس وتلذ الاعین دو موردی است که در بهشت اتفاق می افتد. دیدنی های حیرت انگیز که چشم از دیدن آن لذت میبرد. تلذ الاعین همان معنی  حور العین میدهد. منظور از اشاره قرآن به این کلمات لذت های طبیعی و زیبایی باغ های بهشت است که بیان این مطلب است که بهشت مادی است. بهشتیان غذا می خورند و آب می نوشند و عسل و شیر و میوه های رنگانگ  دنیوی در دسترس است. بدن همه آنها هم مادی است. بسیاری از مفسرین تعبیر کرده اند که  در بهشت خوردن  و نوشیدن است ولی بول و غایط  نیست. چرا بول و غایط از زمره کثافات است و یا حیض زنانه در بهشت نیست. این ها از ضروریات جهان مادی است و شاهکار خلقت است. نمی شود ما اعتقاد داشته باشیم قیامت مادی است و ما با این بدن مادی بر انگیخته می شویم ولی همه زندگی در آنجا تخیلی مجازی است. متکئین علیها متقابلین حاکی از اجتماعی بودن زندگی در بهشت است. در قرآن  می فرماید اهل بهشت می گویند این غذا ها همان است که در دنیا میخوردیم. اشاره به سینی و نوشیدنی و لباس و هر چه که مایل باشند تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ فراهم است و دور و بر بهشتیان از زن و مرد طبیعت زیبا با فرش هائی از مراتع و چمن که در آنجا انشاء شده یعنی با برنامه  ریزی زمان بر و در دوره تکامل و همراه تکامل زمین طی میلیارد ها سال صورت گرفته و قیامت تسویه انسان های متکی بر فطرت ذاتی و خدائی که  مخلدون یعنی بهشتی شده اند در محیطی که طبیعت آرام و سایه های ممتد  که حاکی است از وجود درختان بلند و سرسبز است و هر گوشه این طبیعت دیدنی هائی است که چشم را متحیر و فرد را شادی  زاید الوصفی و تلذ الاعین درش وجود دارد که خداوند متعال به مرواریدی در صدف تشبیه کرده است. صدف را که باز میکنی و چشم به مروارید می افتد بر گشت  نور آن به چشم و تغییر حیرت انگیز و نشاط آور است دیدنی های شغف انگیز که چشم را خیره و حیران می کند در بهشت همه جا قرین آنها است زوجناهم به حورالعین هم همین معنی را میدهد که بهشتیان با دیدینی های حیرت انگیز و نشاط آور قرین شده اند. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان فرموده

" منظور از "تزويج” قرين شدن دو نفر با همند. معناى  جمله  اين است كه: ما  ايشان را قرين حورالعين كرديم، نه اين كه ميان آنان عقد زناشويى برقرار ساختيم، چرا كه تزويج را با حرف "باء” (بحورالعین) متعدى كرده و اگر منظور از تزويج  نكاح به عقد بود احتياج به حرف باء نبود.ترجمه الميزان، ج ‏19، ص."

البته علامه به وجود حور به عنوان زن زیبای سفید پوست سیه چشم معتقد است .بالاخره تمامی این تفاسیر ریشه در بیانات ابن عباس داشته که وارد سایر تفاسیر شده و بر باور همه ما نشسته .نظر علامه در باره  حور چنین است که این ها عین عبارت ابن عباس و طرفداران او که پی از فوت  حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت علی (ع) توسط یاران ابن عباس مطرح و وارد ادبیات تفاسیر قرارگرفت. نظر علامه در باره  حور به معنی زن زیبا
"این آیه صفت حورالعین زنان  بهشتى را بیان  می کند که  به  مانند  مرواریدى می مانند که  درون  صدف قرار دارد.

"کنایه از این که چشم کسى به آنان نیفتاده  و دست کسى به آنان نرسیده است. «حورالعین» حور به معنى سیه چشم یا کسى که سیاهى چشم او کاملاً مشکى و سفیدیش کاملاً شفاف است. و «عین» به معنى درشت چشم است. المیزان، ج 19، ص 122؛ المیزان ج 18، ص 149؛ "


بنابراین ما باید آیات قرآن و جهان بینی آن و تعاریف موقعیت قیامت و بهشت در سایر آیات را مد نظر قرار دهیم و با هم آهنکی آنها معنی درست حور را بیرون آوریم. ازواج  مطهره معنی پاک بودن از گناه و دور از تصورات ذهنی شیطانی و مجهز بودن به خصائص  اخروی و جامعه توحیدی است. ازواج مطهره را با نداشتن مظاهر مادی مانند بول و غایط  حیض و امثالهم تفسیر کردن با آیات قرآن همخوانی ندارد. گویند زنان بهشتی به محض اینکه آرزوی بچه کنند فورا در اختیار است. این با فلسفه مادی بودن قیامت در تناقص است. وقتی خداوند می فرماید زمین است و زمین دیگر با سماوات بعلاوه  تمامی موجودات که برای بهشتیان و بقاء حیات در آنجا لازم است هم محشور میشوند. زنبور تا نباشد جوی عسل وجود ندارد و شیر هم  نیاز به وجود  گاو و گوسفند است و لحم طیرا ما تشتهون معنی دارد و جذب مواد خوراکی به بدن داریم و مسلما دفع هم باید باشد مگر بهشت را در ذهنیت خودمان طور دیگری که با قرآن مانوس نیست بپرورانیم. در سوره واقعه آیات جالبی داریم.


وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ- ِفي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ- وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ- وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ- وَمَاء مَّسْكُوبٍ- وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ- لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ- وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ- إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء- فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا-و اصحاب یمین در سایه درختان سدر بی خار قرار دارند و زیر درختان طلح پر برگ که  سایه گسترده ای دارند و در کنار آبشارها و میوه های فراوان که قطع نمی شوند و فسادی آنها را نمی گیرد و مراتع فرش شده که همه اینها در پروسه  انا انشاناهن  انشاء آن ها را بار آورده و سر و سامان دادیم  چه انشائی و همه را برای بهشتیان دست نخورد و بکر نگه  داشتیم. فرش همه جا فرش است و این کنایه استعاره از چمن های یکدست و فرش شده معنی میدهد. فرش  دوشیزه  باکره  برای مردان بهشتی معنی نمی دهد. هر بکری بکارت زن نیست. همه جا از آب و درخت و سایه و میوه صحبت می شود چه ضرورتی داشته به یک باره دختر باکره سر و کله اش پیدا شود. ضمیر هن به تمامی مواردی که  ذکر شد و مونث هستند اشاره شده. در آیات خداوند  تعقل کنیم و قرآن را نباید  چشم بسته با  تصورات کهن و دید عرب جاهلیت تفسیر کرد و شبهات فراوان خلق و وجهه  قرآن را با این تصورات خراب کرد. خداوند انشاءالله به همه و مخصوصا به علمای عزیز دید بازنگری در چنین آیاتی عنایت فرماید. سید محمد تقوی اهرمی پانزده خرداد 1398 مصادف با عید سعید فطر-ویرایش جدید تیر ماه 1399اصلاح مجدد در تاریخ 7/3/1401و شهریور 1402

 

بازدید: 3403

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید