قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

سلاله من ماء مهین و پیدایش اولین نطفه حیات در زمین

مقدمه نوشتار


بسیاری از کلمات کلیدی در خلقت حیات و درون آن انسان که در آیات متشابه در قالب تمثیل و تشبیه برای بیان یک واقعیت علمی و برای نسل های آینده بعد از نزول قرآن مطرح شده دارای معانی خاصی است. مفاهیم این کلمات در یک پدیده خاص ثابت است. سه اصل مهم در قرآن به ما کمک می کند تا معانی و مفهوم آیات متشابه را درست درک کنیم. اول جهان بینی قرآن در خلقت پدیده های طبیعی مانند کیهان، زمین، حیات، نطفه، ماء، هفت آسمان، مرگ و قیامت و دوم درست معنی کردن کلمات کلیدی مربوطه. ابداع، بداء، خلق، فطر، انشاء، قدر با  تشدید دال و قدر با سکون دال کلماتی هستند که پایه مفاهیم آیات متشابه بر آن ها بنا شده است. سوم علوم طبیعی به عنوان ابزار تفسیر و تاویل آیات متشابه. قرآن و پدیده های طبیعی جدا از هم نیستند. این موضوع آنقدر با اهمیت است که خداوند متعال می فرماید. در حقیقت ما به تو سبع المثانی و قرآن عظیم را عطا کردیم وَلَقَدْ آتَیْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ-اینجا کلیک کنید سبع المثانی قرآن ثانی که آیات آن پدیده های طبیعت و کتاب آن هم هفت جو زمین است که حیات در آن قرار دارد.


جهان بینی قرآن در خلقت  حیات


شناخت جهان بینی قرآن به پژوهشگر چهارچوب  مشخصی را می دهد که موضوعات مختلف در آیات متشابه را به کمک آن میتوان تاویل نمود. خداوند میفرماید ما کیهان را عبث و بیهوده و بدون برنامه نیافریدیم. هدف از خلقت کیهان ایجاد حیات در کره زمین و خلقت انسان است. آغاز حیات از انبساط کیهان که ابتدای خلق ماده است شروع میشود و جالب است که حضرت ابراهیم می فرماید چرا خدائی که من را از ابتدای انبساط کیهان شروع به ایجاد کرده است را نپرستم فطرنی -قالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ - 56 سوره انبیائ-گفت پروردگار من رب سماوات و الارض است و کسی است که آن را باز کرد و من از جمله شهادت دهندگان هستم. در آیه دیگر می فرماید-وَ مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-چرا خدائی را که من را از انبساط کیهان آفرید نپرستم. سماوات و الارض در اینجا به دلیل بیان انبساط در آن منظور کیهان است که آن را باز کرد. فطرنی معنی خلق کردن نمی دهد. معنی خاص و ابداعی و پر مفهوم قرآن است که دنیائی مطلب علمی در آن نهفته است. دانشمندان اخیرا زمزمه آن را سر داده اند که حیات از آغاز خلق ماده شروع شده است. این یک وجه از جهان بینی قرآن در خلقت جهان مادی و حیات است. این موضوع را در مقاله خلقت کیهان در شش روز و جهان بینی قرآن مشروحا بیان شده است


ابداع، خلق، فطر،قدر و انشاء قضا


وقتی ما جهان بینی قرآن را بشناسیم معانی کلمات کلیدی در خلقت حیات را می توانیم بدون مراجعه به نظر گذشتگان در هزار سال قبل، از آیات قرآن و با استعانت از علوم طبیعی به راحتی بیرون آوریم و نا همآهنگی در معنی این کلمات رخ نمیدهد که هر جا دلمان خواست فطرنی و خلق و قدر و غیره را همه خلق کردن معنی کنیم. در بسیاری از مقالات و حتی برخی تفاسیر تمامی این کلمات را خلق معنی کرده اند و تفاوتی بین آن ها قائل نشده اند. ابداع ایجاد از هیچ است و فقط کیهان و ماده است که از هیچ ایجاد شدند. خلق ایجاد از چیزی که وجود دارد و یک پدیده یک بار خلق می شود. نطفه فقط یک بار خلق شده است و نطفه در رحم ها در حال حاضر دیگر خلق نیستند، بلکه باز آفرینی خلق است. انسان در پروسه حیات خلق های مختلفی را پشت سر گذاشته که همه جزء سرنوشت خلقتی او است-قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ فَأَنَّي تُؤْفَکُونَ-34 یونس آیا از شرکای شما کسی هست که خلقت آغاز کند و آن را باز آفرینی کند. بگو فقط  خدا است که  خلق را آغاز می کند و سپس آن را باز آفرینی می کند.


اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ این آیه بصراحت یعیده و الیه ترجعون را از هم تفکیک کرده است تا مفسرین محترم یعیده را بازگشت به قیامت معنی نکنند. فاطر ایجاد از انبساط کیهان. قدر با فتحه ق و تشدید دال با برنامه ریزی ایجاد کردن و قدر با سکون دال و فتحه ق اندازه گیری. انشاء خلق و تداوم تکامل آن تا هدف مورد نظر. به عبارتی خلق و سرنوشت بعد از خلق آن که بهم پیوسته هستند می شود انشاء. انا انشا ئکم من الارض یعنی شما را  در زمین انشاء کردیم. انشاء پروسه خلق است تا پایان هدف خلق یک پروژه. این جا پروژه انسان است خلق شد و تکامل یافت تا آدم نشاء آخری در زمین از نسل قبل از خود انتخاب شد. این انشاء انسان است. قضا هم ایجاد کردن با برنامه ریزی مدون از پیش تدوین شده و این برنامه هنوز هم بر سرنوشت انسان حاکم است. مثلا وارد آب شدی و شنا بلد نبودی غرق می شوی سیستم بدن شما از کار می افتد و می میری و این یک قانون است که قضای شما است. اینکه خداوند متعال می فرماید مرگ دست خدا است همان قانونی است که مدون کرده و وقتی مردی قانون خدا اجراء شده و قانون خدا هم خواست خدا است که مدون شده و در نهاد موجود زنده گذاشته شده. عقل و فهم ابزار جلوگیری از مردن است.


حال معنی قدر با تشدید دال مثلا خداوند اقوات را در چهار دوره زمانی مقدر کرد. قدر فیها اقواتها، خداوند اقوات را در برنامه ریزی ایجاد کرد با لحاظ کردن مقدار معین مورد نیاز سلول های اولیه حیات در زمین اولیه. این برنامه ریزی زمان براست. اقوات پیش برنامه خلقت ژن یا نطفه اولیه حیات است. خلق الانسان من صلصال در یکی از این چهار دوره اتفاق افتاده. مفسرین قریب به اتفاق به غلط این برنامه ریزی را خلق کردن معنی می کنند و دو دوره خلق جو زمین که  قرآن آن را قضاهن نام گذاری کرده را جمع می زنند و با خلق کیهان ادغام می کنند و شبهه می آفرینند. در صورتی که قدر فیها اقواتها و قضاهن سبع السموات خلق کردن معنی نمی دهد. چرا در دو آیه  پی در پی زمین در دو دوره خلق میشود ولی اقوات در چهار دوره مقدر و جو زمین که یکپارچه و یک طبقه بود در دو دوره قضاهن می شود. خداوند می توانست این ها هم خلق کردن نام گذاری کند تا مفسرین محترم درست معنا کنند. نیاز به مقاله جداگانه دارد. همه را خلق کردن و این طور معنی کردن باعث میشود ساختار جهان بینی قرآن در هم ریزید و تناقضات و شبهات خلق شوند. کلمات را به جا و درست معنی کنیم تا بافت جهان بینی قرآن بهم نریزد.


ماء و نطفه و نقش آنها در خلقت حیات


نطفه را بر اساس  نظر گدشتگان  آب مرد گرفته اند. قدما تصور می کردند که آب مرد به تنهائی ایجاد کننده جنین است و رحم زن فقط ظرفی در نظر گرفته بودند که فقط  جای رشد آب مرد است. اکنون که علوم طبیعی واقعیت های نطفه و رشد جنین را کشف کرده اند سعی میکنند با دلایل غیر منطقی آنها را توجیه کنند و حاضر به بازنگری روی نظرات کهن گذشته نیستند چرا به آن نظرات علی الرغم غیر علمی بودن آن اعتقاد پیدا کرده و بر باور خود نشانده اند که حاضرند  قرآن را از علمی بودن بی اعتبار کنند  جای سوال است. ماء همه جا در قرآن معنی آب میدهد با فرمول H2O. ماء دافق، ماء مهین و سلاله من ماء مهین همه آب معمولی هستند. یکی از معنای منی هم در اصطلاح عرب آب مرد است و آوردن آن در قرآن غلط است و ارتباطی با موضوعات قرآن ندارد.


ماء مهین آب کم است که جاری نیست بصورت بخار در دل سنگ رس است. دو دیدگاه برای فهم آیات متشابه در باره خلقت حیات و انسان درون آن وجود دارددیدگاه اول دیدگاه سنتی مبتنی بر نظر مفسران صدر اسلام که همه به ابن عباس ارتباط داده اند و دیدگاه دوم ارتباط دادن این آیات با علوم طبیعی است. نظر دوم اولین بار توسط اینجانب مطرح شده و مقالات متعددی در این باره ارائه داده ام. کتاب خلقت انسان از دکتر سحابی بحث پیدایش آدم و تکامل را مطرح کرده و من خلقت حیات اولیه در زمین اولیه را با آیات متشابه بیان کرده ام و کاملا مطابق آخرین نظریه های علمی  روز است. نظریه سنتی نطفه ماء مهین، ماء دافق، قرار مکین، علقه، مضغه را همه را از سه و نیم میلیارد سال قبل به زمان حال آورده اند و صحبت از آب مرد و رحم زن است. در حالی که  طبق نظر اینجانب و با استناد به آیات قرآن و علوم طبیعی مربوط به پیدایش اولین نطفه حیات در زمین اولیه است. سنت گراها و متحجرین بر نظر اول تاکید دارند و تمامی مفسرین هم به آن نظرات تمایل دارند و دلیل آن هم  بی اطلاعی از علم زمین شناسی مدرن و اعتقاد بر این اصل که علوم طبیعی در امر دین کاربردی ندارد. اشکال نظریه سنتی  القاء این نکته است که قرآن تنها به زمان گذشته تعلق دارد و هر آنچه لغویون قدیم گفتند مقبول است و لو با علم تناقض داشته باشد و عقیده دارند علم ممکن است اشتباه کند. این  تصور را ندارند که گذشتگان که با علم روز آن زمان تفسیر کردند علم آن زمان هم می توانست تغییر کند که بسیار تغییر کرد


سلاله و مفهوم آن در طین و ماء مهین


سلاله به معنی چکیده  و یا چیزی که از چیز دیگر منشاء میشود. مثلا لقد خلقنا الانسان من صلصال من حما مسنون .حما مسنون در صلصال شکل گرفته است و می شود سلاله صلصال. صلصال در ایجاد حما مسنون نقش  کاتالیزاتور داشته است. نسل هم میتواند سلاله باشد. از نظر علمی ترکیباتی همراه با بخار آب جذب سنگ رس داغ شده و این ترکیبات در درون لایه های سنگ رس که شرایط برایش مساعد بوده با از دست دادن آب واکنش مونومرها به پلیمر ها انجام شده  و حما مسنون در درون لایه سنگ رس رسوب میکرده. ژن ها مولکول های زنجیره ای هستند که از قند ها، نوکلئوتیدها و پروتئین ها طی چند مرحله با از دست دادن مولکول های آب تشکیل شدند. سنگ رس این واکنش ها را کاتالیزه می کرده تا ساختار تشکیلاتی ژن اولیه حیات شکل گرفت. اولین موجود زنده که از درون سنگ رس و از توده نرم سیاه  تشکیل و بیرون آمد به صورت ژن اولیه RNA ایجاد شد. دانشمندان به این ژن اولیه حیات نطفه می گویند. چرا نطفه زیرا موجود بعدی باید از این نطفه مستقیما ایجاد شود. بنابراین نطفه را آب مرد دانستن اشتباه بزرگی است. نطفه اولیه حیات نر و مادینگی نداشته است و در حال تکامل بوده است و قرآن آن را نطفه امشاج می نامد. نطفه ای که نر و مادینگی در حال ادغام بودند و نیاز به زمان داشتند تا تکامل یافته و جنسیت در آن قرار گیرد.

نطفه اولیه هنوز جنسیت نر و ماده را ندارد، یعنی هنوز جنسیت در آنها خلق نشده بود ولی میتوانست برخی از خصوصیات موجود زنده را دارا باشد مثلا می توانست  به روش خاصی تکثیر یابند، متابولیسم که یکی از خصوصیا ت موجود زنده است را نداشت. آنزیم نداشت، کروموزوم نداشت یک کلاف تک رشته ساده و بسیار کوچک به اندازه ای که بتواند در لایه سنگ رس ایجاد شود. ابتدا ویروس بود و به باکتری، باکتری های غیر هوازی بدون هسته سلولی و غشاء هسته ای تبدیل شدند. ژن آنها مانند یک رشته کلاف در هم پیچیده در درون یک غشاء سلولی ساده قرار گرفته بود. این باکتری ها با تاژک خود غذای آماده مثلا پروتئین های شکسته و آماده مورد نیاز خود را از محیط اطراف می کشیدند و استفاده میکردند تا ساختار خود را ترمیم کنند. خداوند در قرآن این نطفه را نطفه امشاج نامیده، نطفه ای با ماهیت ادغام شده نر و ماده که هنوز شکل نگرفته اند و باید دوره نبتلیه را یعنی تغییرات چند مرجله ای را پشت سر بکارند. نبتلیه این معنی را می دهد او از حالتی به حالتی ديگر و شکلی به شکل ديگر در آورده میشود تا به مرحله خلق بعدی تبدیل شود.

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا


نطفه امشاج را باید با آیه قبل تفسیر کرد. اینکه ما آیه دوم را بدون در نظر گرفتن آیه اول تفسیر کنیم نتیجه مطلوبی نمی دهد. آیه قبل تاکید می کند آیا بر انسان دورانی نگذشت که چیز قابل ذکر نبود. یعنی انسان در حال شدن بود ولی قابل ذکر نبود. زمانی قابل ذکر می شود که اولین نطفه حیات که سنگ بنای انسان در طبیعت است ایجاد شود و آن نطفه امشاج است و قبلا ترکیبات شیمیایی لازم و در حال انجام تشکیل واکنش های مولکولهای اولیه حیات بود. انسان داشت درون چهار دوره اقوات شکل می گرفت یعنی انس بود. حال باید ببینیم چهار دوره اقوات چه اتفاقاتی بروز داده است و در کدام مرحله آن نطفه امشاج خلق شده است. َإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي و مفهوم واقعی آن در قرآن-نوشتار جدید من است که در این ارتباط نوشته شده با دید جدید تر


فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ؛ بدرستیکه ما انسان را ابتدا در خاک و سپس بصورت نطقه خلق کردیم. ذهن را باید از تصورات آب مرد و رحم زن خالی کنیم تا آیات الهی را درک کنیم. 


نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ


الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ -خداوند تمامی شرایط ایحاد حیات در کره زمین را فراهم و خلق کرد. شروع خلق ماده در اول انبساط کیهان شروع خلقت انسان است. کیهان باید ایجاد شود و سپس انبساط گردد و کیهان شش دوره خلق شود و زمین در دو دوره خلق شود سنگ رس که  در داخل زمین داغ و مذاب قرار دارد و بخار آب جوشان اسیدهای آمینه، قندها، نوکلئوتیدها، فسفات ها و گوگرد همه در بخار آب حل و در لایه های سنگ رس داغ تجمع می کردند. سنگ رس محیط مناسبی برای انجام واکنش های شیمیایی و خود نقش کاتالیزاتور را بازی می کرده. تمامی این واکنش ها در همان چهار دوره اقوات بر روی پوسته جامد و تازه سرد شده ولی هنوز داغ و درجه حرارت احتمالا بین 150 الی 200 درجه (پروفسور کاپلان) بوده و البته در سنگ رس ادامه می یافت و هنوز بارانی خلق نشده حرارت بالای نقطه جوش آب است. حرارت بالای درون سنگ رس انرژی لازم را برای انجام واکنش را در اختیار می گذاشت. همه این واکنش ها در خاک اولیه که به صورت سنگ رس گداخته و به حالت سفال در آمده  انجام شده است، تا نطفه اولیه حیات در صلصال و از حما مسنون که در لایه های درون سنگ رس رسوب میکرده است خلق شود. حما مسنون توده سیاه رنگ مملو از مولکول های ساده، پروتئین ها و قندهای مونومر. این مرحله قبل از ایجاد نطفه است.


ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ سپس نسل بعد از مشتقات مونومرها با از دست دادن آب دافعه به مولکول های پلیمرتبدیل و موکول زنجیره ای ژن اولیه ایجاد میشود ولی حیات ندارد، یک مولکول ساده شیمیایی ژن اولیه RNA بوده است و این نسل بعد از بداء خلق من طین است. در آب کم قرار دارد. آب جاری نیست، دریا نیست، اقیانوس نیست در دل سنگ رس است. خداوند مطلب مهم علمی را بیان می فرماید و آن اینکه اولین مولکول حیات در دریا و اقیانوس نبوده و آب هم تنها به صورت بخار و کم بوده است. حال چگونه مولکول ژن اولیه حیات دار میشود. دانشمندان در این نکته مهم درمانده اند. ماده بی جان چطور به جاندار تبدیل میشود. خاک به نطفه تبدیل میشود. فرمان کن فیکون صادر میشود و حیات که یک امر ماوراء مادی است در ماده قرار می گیرد. مولکول ژن اولیه جاندار می شود. ولی این تنها یک جرقه حیات است که باید فسوی شود تا به جاندار کامل که نطفه علقه است تبدیل شود تا بتواند روح خدا را دریافت کند.به مقاله خلقت حضرت عیسی و آدم و راز نهفته در آن مراجعه فرمایید.


سلاله من ماء مهین می تواند دارای دو مفهوم باشد.اول رسوب حما مسنون که از درون سنگ رس ایجاد و سپس نسل بعد از آن در آب کم درون لایه های سنگ رس باقی ماندند تا حرارت به اندازه پایین آمد تا به زیر حرارت نقطه جوش آب قرار گرفت. آب جاری در اثر باران اولیه آن رسوبات را در آب قرار داد و حیات در آب شکل گرفت و نه از آب  این دید از قرآن  می تواند به تئوری پیدایش نفت قبل از خلقت انسان در سنگ رس سوق دهد.-سید محمد تقوی اهرمی تیر ماه 1398ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید آذر 1402

بعد المشرقین معنی از مشرق تا مشرق می دهد ترجمه ها را اصلاح کنیم

 

مقدمه نوشتار

برخی کلمات را باید با ابزار علم تاویل کرد و اگر معنی آیه را درک نمی کنیم ننویسیم  تا شبهه ایجاد نکنیم. خداوند آیات متشابه را برای فهم و درک زمان صدر اسلام نازل نکرده است. قرآن به همه نسلهای گذشته، حال و آینده تعلق دارد. آیات متشابه دارای دو وجه است وجه ظاهری و وجه باطنی که هدف ذات باری تعالی است و برای انسان های زمان شکوفائی علم و برای اثبات حقانیت خداوند نازل کرده است. بسیاری از کلمات را گذشتگان بر اساس نظر و دید علمی آن زمان معنی کرده اند و مثلا خلق الانسان من نطفه، نطفه را هرکس  به فراخور فهم و درک علمی خود معنی کرده اند. گذشتگان فکر می کردند که  آب مرد به تنهائی برای خلق جنین کفایت می کند برای همین هم نطفه را آب  مرد معنی کرده اند. با کشف علم ژنتیک دانشمندان به این نظریه رسیده اند که اولین سلول حیات از ژن اولیه ایجاد شده و آن را نطفه حیات نامیدند که نسل بعد از آن سلول اولیه حیات، همه جانداران از جمله انسان از آن پا گرفت و ما امروز به راحتی  میتوانیم مفاهیم عالیه علمی قرآن را با علم  روز درک کنیم. ضرورت ایجاب میکند که دانشمندان اسلامی حقایق قرآن را در یابند و در نظرات گذشتگان در آیات متشابه بازنگری کنند.


بعد المشرقین  یعنی از مشرق تا مشرق


اینکه مفسرین محترم بعد المشرقین را از خاور تا باختر معنی کرده اند می تواند غلط باشد و با واقعیت قرآن تطابق نداشته باشد. خاور تا باختر یعنی مغرب تا مشرق خط استوا و این ترجمه یعنی قرآن اشتباه کرده و بجای مغرب تا مشرق نوشته مشرق  تا مشرق. چیزی که معاندین و آقای سروش انگشت روی همین مطلب ها می گذارند و عامدانه آن را که نظر گذشتگان است عین قرآن انگاشته اند و شبهه ایجاد و بر وحی بودن کلام خداوند شبهه  وارد کرده اند. حال چرا خداوند مشرق تا مشرق را نوشته و می توانسته مغرب تا مشرق بنویسد. خداوند با کلمات خود اعجاز می آفریند.
حال به آیات 36 الی 38 سوره زخرف توجه کنیم. خداوند در قرآن برای بیان جهان بینی خود در حیات دنیا و قیامت یک سری مصاحبه هائی پر معنی برگزار کرده بین مثلا جن و انس و یا  بین گمراه شده و گمراه کننده او و این گفتگو ها بویژه در قیامت نکات زیبا و پر مفهومی در قالب تمثیل و تشبیه در آن نهفته است.


وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ-

هر کس از یاد خداوند روی گردان شود شیطانی براو می گماریم تا همنشین او شود ( یاد خدا یعنی عمل کردن به دستورات خدا)


وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ-

و این شیطان ایشان را از راه (خداوند) باز میدارد ولی فکر میکند از راه یافتگان هستند


حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ-

تا زمانی که نزد ما آید (مقلد در قیامت به خود می آید و گمان می کرده از راه یافتگان است و غافلگیر می شود ) و می گوید ای کاش فاصله من و او (که حرفش را گوش کردم و فریب خوردم) در دنیا  فاصله ای از مشرق تا مشرق بود. که او بد همنشینی بود. اول شیطان اینجا با شیطانی که آدم را فریب داد و وسوسه نفسانی بود فرق می کند. شیطان در آیات متشابه مفهوم مختلفی دارد. در اینجا همنشینی است که او را بد راهنمائی کرده و جالب است که در آیه می فرماید آنها فکر می کردند از هدایت یافته گان هستند. یعنی به خدا ایمان دارند ولی راه را کج رفته اند. قرآن را می خواندند ولی درک نمی کردند و به آن عمل نمی کردند. نماز خواندن برای این است که فرد مومن گناه نکند، دروغ نگوید، غیبت نکند، مال مردم نخورد. اگر نماز بخواند ولی هر آنچه خداوند نهی کرده  انجام  دهد  مشمول این آیه می شود. در این تمثیل و مصاحبه زیبا یک اعجاز علمی نهفته است. برای تقویت ایمان مومنین و اثبات حقانیت خداوند برای منکرین دانشمند.

حال بپردازیم به مشرق تا مشرق. کره زمین گرد است خط استوا دارد که از خاور تا  باختر را شامل می شود که همان مغرب و مشرق است. فاصله آنها به اندازه قطر زمین است در قطب شمال و قطب جنوب هم طلوع و غروب داریم یعنی یک مغرب و یک مشرق در قطب شمال و یک مغرب و یک مشرق در قطب جنوب. بر خلاف مغرب و مشرق معمولی، در دو قطب شمال و جنوب مغرب و مشرق در یکجا اتفاق می افتد. زمین حول محور عمودی خود هر 24 ساعت یکبار دور خود می چرخد و این محور بر مدار دور خورشید عمود است اما کمی مایل از محور عمودی. به اندازه 23 درجه. بنابراین مشرق قطب شمال و مشرق قطب  جنوب به اندازه قطر زمین از هم فاصله دارند. حال اعجاز قرآن در این است که در 1400 سال قبل خداوند در میان این تمثیل به این  دو مشرق اشاره کرده است. ترجمه کردن بعد المشرقین به مغرب تا مشرق و یا خاور تا باختر اشتباه است. و لازم است علماء دلسوز و پیرو حقانیت قرآن ترجمه ها را اصلاح کنند و همان کلام خداوند را که مشرق تا مشرق است را بگدارند و در کلام خداوند دستکاری نکنند. منظور آیه بیان یک اعجاز عامی قرآن است از مشرق قطب شمال تا مشرق قطب جنوب خداوند در کلامش اشتباه نمی کند که ما اصلاح کنیم و بگوئیم خداوند می خواسته خاور تا باختر بگوید. سید محمد تقوی اهرمی- تیر ماه 1398 ویرایش جدد تیر ماه 1399-ویرایش جدید1402

 

فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ و مفهوم واقعی و دور از تصورات غلط ذهنی

 

مقدمه نوشتار


کلمات در فرهنگ لغات و در زبان های مختلف دارای معانی مختلفی هستند. در بسیار موارد معنی اصلی کلمات در برابر مفاهیم غیر واقعی و سنتی ماهیت لغوی خود را از دست میدهند. در زبان عربی این مورد با شدت بیشتری مشاهده میشود. اعراب صدر اسلام فرهنگ ادبی و زبان قانونمند با قواعد معین نداشته اند. در حقیقت زبان عربی در محاوره و شفاهی به عنوان یک زبان مرسوم بوده است. با نزول قرآن زبان عربی وارد مرحله جدیدی شد. شیوه نگارش و جهان بینی خاصی که در تدوین آیات الهی بکار برده شده بود کاملا نو و دارای یک هم آهنگی بی نظیر در رعایت قواعد زبان عربی که مختص قرآن بود و قبلا در زبان عربی سابقه ای نداشته است. زبان عربی به خط کوفی نوشته می شد . کسره ، ضمه ،فتحه ، تشدید ، سکون و سایر قواعد یک زبان مدون را نداشت. مسلمانان صدر اسلام آیات قرآن را حفظ میکردند. افراد بسیار کمی خواندن و نوشتن را می دانستند و اغلب مهاجرین ایرانی مانند سلمان فارسی خواندن و نوشتن را به مسلمانان آموختند و آیات بر روی لیف خرما، پوست جانوران اهلی و سایر نوشته و نگهداری میشد. از آنجائیکه برخی آیات که تعداد آنها هم زیاد است متشابه هستند و از تمثیل و تشبیه برای بیان یک واقعیت علمی که برای مسلمانان ناشناخته  بودند مورد سوال قرار می گرفت.

ابن عباس اولین کسی است که سعی نمود برخی از کلمات را معنی کند و تلاش فراوانی در این زمینه انجام داد و شاگردان وی پس از فوت ایشان نظرات وی را به عنوان پایه تفسیر آیات متشابه قراردادند و از قول وی نقل نمودند و این چنین پایه تفاسیر بنا نهاده شد. تلاش ابن عباس در نوع خود بسیار با ارزش و تحولی در علم کلام ایجاد کرد. تمامی تفاسیر شیعه و سنی در آیات متشابه پایه تصورات خود را بر آن گذاردند. برخی از کلمات مانند منی دارای چند مفهوم مختلفی بودند. اصل معنی منی تقدیر، آرزو و ضمنا آب مرد هم در زبان عامیانه با توجه به معنی اصلی این کلمه منی نام گذارده بودند. منی به مفهوم آب مرد مفهوم عامیانه بود و به مرور زمان معنی اصلی کلمه جای خود را به معنی عامیانه داد که با واقعیت قرآن همخوانی ندارد. دلیل انتخاب مثلا ماء دافق که از بین صلب و ترائب بیرون میجهد. سه کلمه صلب سخت و ترائب نرم و آب جهنده هم آبی است بیرون رونده و آب بیرون رونده و دفع شونده را تنها در آب مرد پیدا کردند و نتیجه گرفتند ماء دافق، آب بیرون رونده باید آب مرد باشد و صلب و ترائب را هم با در نظر گرفتن آب مرد پشت مرد و سینه زن تفسیر کردند  چرا که یکی سخت بود و دیگری نرم . تمامی مفسرین هم به احترام مفسرین قدیم مانند طبری، ابن کثیر و بسیاری دیگر چشم بسته آن را نقل کردند و این چنین بر باور نشست و شبهات فراوان خلق شد. امروزه علم زیست شناسی دامنه بحث خود را در خلقت اولین نطفه حیات در زمین اولیه از توده نرم سیاه و در درون سنگ رس می دانند و آب بیرون رونده از بین این دو توده نرم  و سنگ رس سخت، مشکل پیچیده دانشمندان شده است و موضوعیت یافته است.


کلمات حور، قاصرات، مقصورات، غلمان، حسان، و فراش همه سرنوشت مشابه آب مرد داشته اند


در مقالات پیشین مقصورات، غلمان ، حورالعین مشروحا با استناد با آیات قرآن بیان شد که در قرآن زن نامیدن این ها نشات گرفته از تصورات ذهنی غلط  گذشتگان است. و در این نوشتار فراش و فرش که زن زیبا در بهشت معنی شده را با استناد با معانی مطرح شده در سایر آیات و روایت معروف ، الولد للفراش و للعاهر الحجر مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. ابتدا آیات 27 الی 37 سوره واقعه را مرور میکنیم.


وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ - فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ- وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ- وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ- وَمَاء مَّسْكُوبٍ- وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ- لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ- وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ- إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء- فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا- عُرُبًا أَتْرَابًا-و اصحاب یمین وچه اصحاب یمینی آنها در سایه درختان سدر بی خار قرار دارند و در سایه درخت طلح پر برگ بسر میبرند در سایه کشیده و گسترده و در کنار آبشارها و میوه های فراوان که هرگز قطع و ممنوع  نمی شوند و همسرانی گرانقدر، ما آنها را آفرینش نوین بخشیدیم و همه را بکر قرار داده ایم وهمسرانی که به شوهران خود عشق میورزند و خوش زبان و فصیح وهم سن وسالند. این متن در تمامی ترجمه ها با کمی تغییر که بافت متن را عوض نکند آورده شده است . دو عامل اول هن در انا انشاناهن و دوم فجعلناهن ابکارا این تصور در گذشتگان باعث شده معنی فرش را که در فرهنگ عوام آن زمان، زن بستر مرد مفهوم میشده  تفسیر شود. حدیثی از حضرت رسول اکرم (ص) در کتب روائی شیعه و سنی ذکر شده و مورد قبول هر دو است و آن الولد للفراش و للعاهر الحجر،است صرفنظر از اینکه این حدیث واقعی است یا غیر واقعی در تخصص ما نیست. موضوع مهم مطرح شدن آن نقل قول در زمانی است که ابن عباس فرش را زن معنی کرده است و این نشان میدهد که فرش معنی رختخواب میدهد و اصطلاحا جائی که زن و مرد بر روی آن قرار می گرفته اند مفروش و بستر معنای لغوی آن است. این بحث مفصلی دارد و تحت عنوان قاعده فراش معروف است بر روی کلمه کلیک نمایید از ویکی فقه است.

مفسرین این حدیث را بسیار بحث و بسط داده اند و همگی فراش را زن گرفته اند و مرد را صاحب زن تعریف کرده اند که از دید مرد سالاری حاکم بر فرهنگ عرب جاهلیت بوده است و سایر مفسرین هم این را مبنای تفاسیر خود گرفته اند و به قرآن مراجعه نکرده اند که قرآن از این کلمه چه تعریف کرده است. درسوره الرحمن این آیه را مثل میزنیم مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ.بهشتیان بر فرش هائی تکیه یا نشسته اند.

متکئین معنی تنها تکیه دادن نمی دهد. معانی متفاوتی دارد. اینجا فرش معنی زن نمی دهد. فرشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ. موضوع باغ است و سبزی و خرمی که استعاره از مراتع و چمن زارهای سبز. همان معنی اصلی که زیرانداز یا بستر است معنی میدهد که امروزه فرش نامیده میشوند. فرش کاشان فرش یزد و غیره. در آیه دیگر وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ و زمین را گستراندیم ( فرش کردیم در زمان گسترش قاره ها و روی آن مراتع و چشمه زار ایجاد کردیم)و این جا هم زن معنی نمی دهد. زمین هم معنی کره زمین بیست، خشکی یک پارچه را گسترش داد و به چند قاره تبدیل کرد. استعاره از بستر کشاورزی و مراتع را توسعه داد. حال به فرش المرفوعه در سوره الرحمن نگاهی بیاندازیم


وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ- إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء


در این ردیف آیات موقعیت اصحاب یمین که بعد از سابقون دارای مقام رفیع هستند در بهشت را توصیف می فرماید. وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ - فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ- وَ طَلْحٍ مَّنضُودٍ- وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ- وَمَاء مَّسْكُوبٍ- وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ- لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ- در آن باغ سدر مخضود، طلح منضود، ظل ممدود و ماء مکسوب که بیانگر باغی سر سبز با سایه های گسترده و آبشارهای فراوان و طبیعت مادی مانند باغهای زمین وجود دارد که اصل مطلب اشاره به مادی بودن قیامت است و شرایط طبیعی هم مانند زمین کنونی است و بعد از آن به میوه های فراوان و سالم و با ثمر دادن مکرر لا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ نه میوه های آن قطع می گردد و نا سالم و سمی نیستند این اشاره دارد به تکامل طبیعی خاص خود که روی آن خلق آنها برنامه ریزی و کار شده است. به یکباره خلق نشده اند دوره انشاء را گذرانده اند. وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ- إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء- فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا- عُرُبًا أَتْرَابًا. کلمه انشاء خلقی است که در درون پروسه زمان بر تکامل ایجاد شده. در کنار درختان و سایه ها و آب آبشار باید مراتع و سبزه زار ها و چمن زار های عالی (رفیع شده در کمال تکامل خود که صنع خداوند است) با برنامه ریزی تدوین شده الهی صورت گرفته است. فرش بستر پوشیده از چمن زارهای سبز و مراتع زیبا و با درجه ممتاز، رفیع و یا عالی است إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء، هن ضمیر مونث مجازی فرش و فاکهه و سایه ها است. همه اینها را خداوند در پروسه زمان بر خلق و انشاء ایجاد کرده و آن را دست نخورده برای استفاده بهشتیان قرار داده است. هر بکری بکارت زن نیست. هر آب جهنده هم آب مرد نیست؟ گذشتگان با تصورات ذهنی حاکم آن دوران آن را تعریف کرده اند چرا ما فکر خودمان را به کار نمی گیریم و در آیات متشابه تفکر و تعقل نمی کنیم.

همه این موارد که در آیات فوق ذکر شده است ریشه در خاک دارند و تمامی موارد ذکر شده در آیات مانند سدر، طلح، میوه سایه درختان عرب همسان و هم نسل هستند که ماهیت آنها همه به خاک بر می گردد و اشاره قرآن به مطلب بسیار مهم است که قیامت ماهیت مادی دارد و زمین قیامت که این زمین نیست و زمین دیگری است تمامی پدیده های طبیعی این زمین را دارد و همه آنها در پروسه تکامل ایجاد شده اند و از خاک. این بدان معنی است که دو جهان مادی وجود دارد و دو زمین است و هر دو یک پروسه طبیعی را طی میکنند واینکه خداوند میفرماید در قیامت زمین به خداوند به ارث میرسد و یا زمین و سماء زمین همه در دست قدرت او باقی میمانند. بررسی قیامت از نظرعلم و قرآن همه این ها دارای یک جهان بینی واحد و بهم پیوسته است. اگر کسی جهان بینی قرآن را درک نکرده باشد هم آهنگی بین آیات را از دست میدهد و دچار شبهه فراوان میشود.

مثلا می گویند در بهشت خوردن و نوشیدن است و همبستری ازواج هم هست ( ولی حوریان بهشتی و فرش زنان زیبای کم سن و سال بعد از هر هم بستری بکارت خود را از دست نمی دهند. همه هم سن و سال و زیبا هستند. میگویند خداوند هوای مردان را زیاد دارند ولی  باید گفت که مردان هوای  خود را خوب داشتند و قرآن را به نفع امنیه خود تفسیر کردند و عدالت خداوند مهربان را زیر علامت سوال بردند. تصورات غلط ذهنی روزگار آیات خداوند را به کجا کشانده) ولی مدفوع، ادرار و حیض و امثالهم نیست. بنابراین دنیای خیالی درباره قیامت برای خودمان ساخته ایم. وقتی لحم طیرا، نوشیدنی فراوان، میوه جات متعدد خورده می شود و از طرف دیگر قیامت هم مادی است که خداوند فرموده اثر انگشت های شما را نیز خلق می کنیم یعنی بدن کاملا مادی و از همین نفس است. بنابراین سیستم بدن مادی باشد. خوردن و نوشیدن هست ادرار و مدفوع هم هست. حیض و بچه دار شدن هم قاعدتا باید باشد و اینطور نیست که  ازواج  هر وقت بخواهند بچه دار شوند  فورا بچه آماده تقدیم می شود. این ها را از کجا در آورده اند در آیات چنین مفهومی استنباط نمی شود. آیا عقل و فکر نداریم و آیا منطق قرآن این را می پذیرد، تفکر و تعقل در آیات قرآن ضروری است. از طرف دیگر آیا اصحاب یمین فقط مرد ها هستند که فرش المرفوعه برایشان در کنار میوه آماده نگه داشته شده و زنان جزء اصحاب یمین نیستند و سوالات بی شمار؟ بنابراین تفسیر ما اشکال دارد و باید بازنگری شود و به بحث شبهات بنا حق  درباره آیات قرآن خاتمه داده شود. خداوند به همه ما نعمت درک مفاهیم عالیه آیات متشابه را عنایت فرماید انشاءالله. سید محمد تقوی اهرمی تیر ماه 1398 ویرایش خرداد 1399