- توضیحات
- بازدید: 2256
مقدمه نوشتار
قرآن یک دیدگاه خاص دارد که ما باید ابتدا این دیدگاه را درک کنیم و سپس به معانی و مفاهیم کلمات کلیدی در یک موضوع خاص بپردازیم. مسئله مهم اینکه قرآن تنها برای مردم زمان نزول قرآن فرستاده نشده و متعلق به تمامی زمان ها است. اصول قرآن بر محکمات قرآن بنا شده و آیات متشابه یا متشابهات در ارتباط مستقیم با علوم طبیعی است برای ایجاد یقین در محکمات قرآن است و رسیدن به حقانیت خداوند متعال. خداوند انسان را آفرید و عنصر اختیار و علم و خلاقیت که از اسماء خداوند است در نهاد او گذارد و او را هدایت میکند و ناظر بر اعمال و رفتار او است. دنیا همین حیات کره زمین، محل فعالیت و اعمال انسان است و محل آزمایش او است چرا خداوند کیهان با این عظمت را آفرید؟ برای اینکه در کره زمین حیات را از آب خلق کند و از درون آن انسان را در یک پروسه برنامه ریزی از درون تکامل موجودات بیرون آورد.
برنامه ذات باری تعالی
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ- آیا چنین می پندارید که ما شما را بیهوده و بدون برنامه ریزی هدفمند آفریده ایم و بسوی او باز نمی گردید. بنابراین حیات روی زمین و انسان هدف بوده است و از نظر ذات باری تعالی حیات زمین که هفت جو زمین و زمین است از اهمیت خاصی برخوردار است. خداوند همه مثل ها را از مشهودات حیات در زمین و از چگونگی خلقت کیهان به عنوان پایه و اساس بنای حیات که از مشهودات قابل رویت و در معرض دید ما قرار دارد میزند.
وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ-2 روم –و او است که خلقت را آغاز میکند و آن را باز آفرینی میکند(در حیات زمین که محل بازآفرینی مکرراست) و این کار برای او آسان است برای او این یک مثال والا است در جو زمین و زمین که او عزیز و حکیم است. متاسفانه برای تفسیر و ترجمه نظرات گذشتگان در صدر اسلام را معیار قرار داده ایم و هر چه آنها با استناد با علم روز و تصورات ذهنی آن موقع بیان کرده اند پایه تفکرات ما درباره آیات متشابه قرار گرفته است.
باید قبول کنیم که نظر آنها بر مبنای علم روز نیست و تخیلات ذهنی و مخلوط شده با خرافات است. البته نظر گذشتگان تنها درباره تاویل آیات متشابه با علم روز آن زمان بوده است و نه نظرات دیگر که اساس و پایه رشد و گسترش اسلام بر تلاش آنها بوده و احادیث و روایت درباره محکمات جای خود را دارند باید در نظر علمی گذشتگان بازنگری شود. مثلا سماء الدنیا را تمامی کیهان مشهود می دانسته اند و بالای آنها هم شش سماوات دیگر در عالم خیال درست کرده و بالاترین سماوات را ملکوت اعلا تصور شده که جایگاه ملائکه و روح و خداوند است و از آنجا سماوات والارض را مدیریت میکند. افرایتم را آیا نمی اندیشید معنی می کنیم تا موضوع از حوزه دیدن خارج شود وبه دیدگاه گذشتگان نزدیک شود. نمونه فراوان است.
عوالم خیالی ساخته و پرداخته غلط ذهن ما
چقدر فاصله این آیات را با علم روز زیاد کرده و شبهات فراوان خلق کرده ایم و معانی کلمات خداوند را عملا جعل می کنیم. این همه آیات واضح در قرآن وجود دارد که سبع السموات را هفت جو زمین دانسته را فدای تصورات غلط گذشتگان می کنیم. در اینصورت ملکوت السموات والارض ، ملائ الاعلی و مثل الاعلی را به عالم دیگر ارتباط می دهیم و به مفاهیم قرآن توجه نمی کنیم. تا توانسته ایم عالم درست کرده ایم. عالم برزخ، عالم ملکوت، عالم ذر، عالم برهوت در صورتیکه در قرآن ما دو عالم بیشتر نداریم.
عالم غیب و عالم شهادت. عالم غیب هم دو نوع است رمز و رموز پنهان سماوات و الارض که جهان مادی است که در قرآن به آن عالم غیب سماوات و الارض اشاره دارد که علوم تجربی به این عالم که قوانین ماده و ساختار آن است میتواند دست یابد دیگری عالم غیب است که ارتباط با ماوراء ماده دارد و که تنها مختص خداوند است و انسان به آن دسترسی ندارد. دو نوع بودن عالم غیب را از این آیه استنباط کرده ام وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ-کلید غیب نزد خداوند است که هیچ کس جز او نمیداند- علاوه بر آن هر چه در خشکی و دریا است میداند و برگ درختی نمی افتد مگر آن را میداند (مکانیسم علمی افتادن برگ درخت را او ساخته است) و هیچ دانه ای در دل تاریکی زمین نیست مگر به آن واقف است و هیچ تر و خشکی نیست (تر موجودات زنده و خشک جمادات است ) همه این ها در نرم افزار خلقت است در سخت افزار کتاب مبین قرار دارد. غیب نخست که تنها خدا میداند اشاره نمی شود ولی غیب سماوات و الارض مثال میزند و خواست خداوند بر آن قرار گرفته که از علم این غیب به دانشمندان عطا کند. یعلم ما بین ایدیهم و من خلفهم ولا یحیطون به من علمه الا بما شاء. بحث غیب و شهاده نیاز به مقاله جداگانه ای دارد به موضوع این مقاله ملک و ملکوت السموات والارض می پردازیم.
ملک خداوند در جهان مادی
در بسیاری از آیات خداوند مالکیت خود بر سموات والارض به عنوان کیهان و هفت جو زمین اعلام میکند وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ سماوات والارض ملک خداوند است. سموات والارض بر اساس سیاق آیه و قرارگرفتن در بین آیات قبل و بعد مفهوم آن به عنوان کیهان و یا هفت جو زمین و زمین یا سبع سماوات مشخص میشود. در نمونه آیات زیرسموات و الارض سبع السموات یا جو زمین است. آیات 5 الی 8 آل عمران
إِنَّ اللّهَ لاَ يَخْفَىَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء-
هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ-
وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ-
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ
هیچ چیزی در جو زمین و زمین از خداوند پنهان نیست و او است شما را در رحم ها بر اساس خواست و برنامه خود صورت دهی میکند ( خواست خدا قانون تدوین شده به عنوان نرم افزار برنامه ریزی صورت دهی در رحم ها است ) هیچ معبودی جز آن توانای حکیم نیست و سموات والارض (جو هفت طبقه زمین) ملک او است و بر هر شیی قادر است بدرستی که در خلقت سماوات والارض ( سبع السموات) و اختلاف شب و روز (در آن) آیاتی برای خردمندان است
در برخی آیات هم سموات والارض به عنوان کیهان به ملک خود اشاره میکند آیه 6 سوره انعام
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ ۚ قَوْلُهُ الْحَقُّ ۚ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ ۚ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ-خداوند کیهان را به حق آفرید و روزی که گفته شد باش و شد، به حق فرمان داده شد روزی که در صور دمیده می شود نیز ملک او است دانای غیب و شهاده ( دانای نهان و آشکار) او است. روزی که در نفخ فی الصور دمیده میشود میتواند اشاره به ایجاد و انبساط کیهان باشد که تشبیه شکل گرفتن آن مانند شکل شیپور است که آن لحظه که کیهان ابداع میشود هم ملک خدا بوده است. یقول آینده در گذشته است ودر اینجا ربطی به قیامت ندارد.به قواعد عربی مراجعه فرمایید. جواب دانشمندان فیزیک که میگویند ایجاد کیهان از هیچ بوده و صاحبی نداشته است این چنین داده میشود .آن لحظه که کیهان از هیچ ابداع شد ملک خداوند است.
در اینجا ملک به معنی مالکیت کیهان و جو زمین است که سیطره قدرت او است. حال برخی فرمانروائی معنی میکند که باز میگردد به همان ملک و مالکیت که این مفهوم را دارد که خداوند خالق محدوده سیطره خود است. اینجا به مادی بودن ملک اشاره دارد. از آنجائی که حیات در زمین و انسان درون آن برای خداوند و برنامه ریزی او اهمیت زیادی دارد این مالکیت بیشتر مالکیت در حیات زمین است. در سیطره مالکیت او به ماوراء طبیعت اشاره نشده . سماوات الاعلی، مثل الاعلی، ملاء الاعلی همه به نظر اینجانب تمثیل های عینی جهان مادی است.
در قدیم دانش انسان نسبت به جهان مادی بسیار اندک بود و علم روز آن زمان اعتقاد به زمین به عنوان مرکز عالم داشت و اطراف زمین را طبقاتی فرض می کردند که زمین را احاطه کرده بود و از آنجائی که کلمه هفت آسمان جزء فرهنگ و باور مردم قرار گرفته بود و هر آنچه از مشهودات عالم بالای زمین قرار داشت را آسمان اول می دانستند و هفت آسمان بالا را هر کدام تصورات ذهنی خاصی برایش ساخته بودند و آسمان هفتم هم جایگاه خدا و ملائکه (فرشته گان ) می پنداشتند. مفسرین صدر اسلام هم با تکیه بر این تصورات آیات متشابه قرآن را در باره سماوات و آسمان بالا (منظور بالای زمین ساکن) و هم سایر آیات متشابه را با همان تصورات علم کهن تفسیر نمودند و بر باور ما نشست تا جائی که با وجود منسوخ شدن هفت طبقه بطلمیوسی همچنان مفسرین نمی توانند این تفکرات کهن را با علم جدید عوض کنند. مثلا زینا السماء الدنیا به زینت الکواکب را سماء همان طبقه اول تفکرات بطلمیوسی میدانند. به تفسیر این آیه در تفاسیر از جمله دانشنامه اسلامی مراجعه فرمایید. همه کلمات متشابه همان تعاریف بیان شده کهن است. چند مثال می زنم تا به کلمه ملکوت برسیم.
مفهوم مثل الاعلی
وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم- و اوست که خلقت را آغاز می کند و سپس آن را باز آفرینی می کند( تمامی پدیده های حیات دارند بر اساس الگوی اولیه آغاز خلقت بازآفرینی میشوند) و برای او این کار آسان است و نمونه بارز آن یا مثل الاعلی در جو زمین و زمین (که حیات و انسان را درون آن آفرید قابل مشاهده است)است و او عزیز و حکیم است. این کلمه را مفسرین به طرق مختلف تفسیر کرده اند و اگر بررسی فرمایید همه نظر گذشتگان است و نه در آیه تفکر و تعقل کردن است- یعیده را برگشت به قیامت تفسیر میکنند.
مفهوم سموات الاعلی
تنزيلاً ممن خلقالارض والسمواتالعلي- الرحمن عليالعرشاستوي- له ما فيالسّموات وما فيالارض و ما بينهما وما تحتالثري-طه 4-6
این قرآن از طرف خداوندی نازل گردید که زمین و جو هفت طبقه رفیع و بالا برده شده را آفرید خداوند رحمان که به مدیریت آن پرداخت، هر آنچه در سماوات (جو زمین) و در زمین و بین آنها و زیر خاک ( همه موجودات زنده و جمادات و ابرها که از محدوده جو زمین تا زیر خاک قرار دارند همه ملک اوست. یعنی هر چه در حیات زمین است. حیات زمین در کجا قرار دارد ؟ هفت طبقه جو زمین و سماء باران زا و گیاهان و جانوران در هوا مانند پرندگان و بند پایان و گونه های فراوان دیگر از بند پایان که در خاک فعالیت می کنند و بقاء حیات در زمین مدیون فعالیت آنها است. در این آیه سماوات الاعلی را طبق تعاریف هزار سال قبل و تصورات ذهنی همان آسمان بالا تعریف می کنند. محل فرشتگان. به آیات دیگر قرآن توجه نمی شود که خداوند فرموده هر طرف که شما نگاه کنید محل خدا است و در وجود شما از رگ گردن به شما نزدیک تر است. ملائکه در کیهان مستقر هستند محلی در ماوراء کیهان ندارند مگر اینکه روح و الملائکه پس از پایان کیهان به خدا رجوع کنند.
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ -به مقاله یومٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَه روزهای قیامت مراجعه فرمایید-بنابراین سماوات الاعلی در همین جو زمین است. چند ملک هستند که هر کدام مسئولیت خاصی در جهان مادی دارند و فرمان را از افق الاعلی می گیرند و ما نمی توانیم تجسم کنیم که آنها به چه شکلی هستند ولی نیرو و از جنس نور می توانند باشند که به خواست خداوند میتوانند برای انجام ماموریت در جسم مادی حلول کنند یعنی فرمان یا امر خداوند یک جسم مادی را انتخاب و امر به اجرا در می اید .این مطالب از آیات خداوند استنباط میشود. کلمه افق الاعلی در باره جبرئیل که مامور رساندن وحی به رسول اکرم (ص) بود آمده است. فیزیک و شیوه نزول وحی در قرآن
مفهوم ملائ الاعلی
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ- إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ- وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ- لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ- دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ- إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ- 5 الی 10 سوره صافات خداوند صاحب هفت جو زمین و زمین(جو زمین) و هر چه که بین این دو است و خداوند مشارق بدرستی که ما جو زمین را به زینت ستارگان مزین کردیم و آن را از هر نیروی سرکشی محافظت میکنیم ( جو زمین حفاظ دارد)مگر نیروی هجوم آورنده که محدوده بالای جو زمین نفوذ کند که متلاشی و بهر سوی پرتاب می شود (چنانچه) از مسیر مقدر شده خارج شود نابود می شود مگر اینکه بعد از برخورد از آن رانده شود(از نقطه کوری رد شود) که بصورت شهابی تعقیب می شود. این آیه تمثیلی است که برخورد خرده سنگ ها به جو زمین و سوختن در جا و پرتاب شدن بصورت شهاب سنگ را با تشبیه بیان می فرماید. یستمعون نفوذ کردن میتواند معنی دهد. به آیه 38 سوره طور زیر توجه فرمایید.
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ. مگر نردبانی دارند که با آن میشنوند؟ پس هر که شنیده است، دلیل بیاورد. مفهوم آیه یستمعون نفوذ به سماء معنی میدهد که با نردبان تمثیلی بالا رفتن به سماء را بیان فرموده است
دزدکی گوش دادن با نفوذ صورت می گیرد و تشبیهی است برای رخ دادی که در حفاظ جو زمین به وقوع می پیوندد.
ملائ الاعلی همان محل رخ داد است یعنی سماوات الاعلی است. اگر ملاء الاعلی آسمان معنوی باشد شهاب سنگ ها که مادی هستند آنجا چکار میکنند. شهاب سنگ ها بر اساس علم اختر شناسی در اطراف زمین هستند که برخی راه خود را کج میکنند و دزدکی وارد ملاء الاعلی بالای جو زمین میشوند. توجه داشته باشیم این آیه از جمله آیات متشابه است و ظاهر آیه مقصود آن را بیان نمی کند ما متاسفانه ظاهر آیه را چسبیده ایم و به باطن آیه توجه نداریم. در سوره نباء هم ملائ الاعلی تکرار شده که معنی همین بالای جو زمین منظوراست. نباء عظیم قبل از قیامت به وقوع می پیوندد در سوره نباء در چهار آیه اول به این نباء عظیم می پردازد.عم يَتَسَاءلُونَ،عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ،الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ، كَلَّا سَيَعْلَمُونَ خبر عظیمی است همه در باره آن سوال میکنند وبه زودی میدانید(قیامت به زودی میرسد) در آیات بعدی به خلق زمین و حیات میپردازد و مجددا در آیات 18 به بعد به قیامت اشاره میفرماید: يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا،وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَابًا،وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا. قبل از قیامت جو زمین برداشته می شود و دیگر حفاظی ندارد و همه درب می شوند که منظور سقف محفوظ ندارد و کوه ها ذوب و روان میشوند. حال این آیات را با آیات 67 سوره ص در زیر مقایسه کنیم.
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ- قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ - أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ - مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ –إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ - پروردگار جو زمین و زمین و هر آنچه بین آنها است ،بگو آن خبری بزرگ است (حادثه عظیمی همان وقعت الواقعه که در باره آن با هم جر و بحث می کردند) که شما از آن روی برمی گردانید (قبول ندارید)بگو من درباره ملاء الاعلی که مجادله می کردند هیچ دانشی ندارم و وحی که به من می شود چیزی نیست مگر هشدار دهنده ای آشکار هستم. قبل از این آیات توصیف جهنم است و آوردن سموات والارض موید این است که نباء عظیم همان حوادث قبل از قیامت و برداشته شدن جو زمین که در آیه ملاء اعلی به آن اشاره شده و هر دو یک معنی را میرسانند. درباره ملا الاعلی که جر و بحث میکنید من دانشی ندارم من فقط وحی را ابلاغ میکنم. از آنجائیکه تصورات ذهنی اسرائیلیات و سموات بالا به عنوان جائی درعالم بالا در ذهن ما نقش بسته کوشش نکرده ایم در باره مفاهیم کلمات يَسَّمَّعُونَ و الْمَلَإِ الْأَعْلَى تحقیق و بررسی کنیم و در بست معانی قدیم را عینا ترجمه می کنیم و فکرنمی کنیم که این آیات متشابه هستند و باید مفهوم اصلی را بیرون آوریم.
مفهوم ملکوت السموات والارض
ملکوت میتوان چنین معنی کرد که جایی است که اسباب طبیعت دست اندر کار ساماندهی و مدیریت آن محدوده مثلا سماوات والارض است. ملک محدوده مالکیت است ولی در آن مالکیت باید اسبابی باشند که آن مالکیت را حفظ کنند. حال بر گردیم به معنی ملکوت کلمه ملک یعنی سبب که ملائکه جمع آن است و ملائکه قوانین جاریه خلقت است و ملکوت محدوده جاری شدن آن قوانین است. حال به آیات 75 الی 79 سوره انعام که خداوند اشاره دارد که ملکوت سماوات الارض را به حضرت ابراهیم نشان دادیم. آیات را بررسی کنیم شیوه نشان دادن ملکوت چگونه بوده است.
وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ- فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ- فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ- فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَآ أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ- إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
واین چنین به ابراهیم ملکوت سماوات و الارض را نشان دادیم که از جمله یقین کننده گان باشد.( آیه دارد این ملکوت را شرح میدهد ) پس چون شب بر او پرده افکند ستاره ای دید گفت این باید خدای من باش و وقتی ستاره غروب کرد گفت افول کننده را دوست ندارم (نمی تواند خدا باشد) و چون ماه طلوع کرد گفت این باید خدای من باشد و چون ماه ناپدید شد گفت اگر خدای من مرا هدایت نمیکرد قطعا از زمره گمراه شوندگان بودم. چون خورشید بر آمد گفت این که بزرگتر است باید خدای من باشد و هنگامی که خورشید غروب کرد گفت ای قوم من از آنچه برای خدا شریک می سازید بیزارم و نتیجه گرفت و گفت من از روی اخلاص روی خود را به کسی میکنم که سموات والارض را (کیهان را) منبسط کرد و من از مشرکان نیستم. حضرت ابراهیم این چنین درک کرد که کیهان که خداوند آنرا منبسط کرد همان ملک خداوند است و همه این ها صاحب دارد و من به صاحب آنها ایمان می آورم.اصلا سفری در کار نبوده که معراج باشد و حضرت ابراهیم ملکوت سموات و الارض را به او نشان داده شود.
از مضمون آیه چنین بر می آید که حضرت ابراهیم از اول خدا پرست بود. خداوند از زبان حضرت ابراهیم حقایقی را بیان میکند که ستاره و ماه و خورشید نمی توانند خدا باشند. در پایان سخنی می گوید که سخن خدا است نه سخن حضرت ابراهیم می گوید خدایی که سموات والارض (کیهان ) را منبسط کرد خدای من است. مگر حضرت ابراهیم می دانست که مه بانکی بوده و انبساط کیهانی. همان ماه و خورشید و ستاره محدوده ملکوت سماوات و الارض است که با اسباب و قوانین خاص که امر خدا هستند پا برجایند. از متون آیات چنان چیزی استنباط نمی شود که خداوند حضرت ابراهیم را به آسمان ها برد و تمامی کیهان و بالای کیهان که ملک خدا است را به او نشان میدهد و یا بقول برخی مفسرین خدا چنان چشمی به حضرت ابراهیم عطا کرد که تا فیها خالدون کیهان را دید. دو آیه دیگر که ملکوت در آن آمده هم بررسی میکنیم. خداوند مطالب علمی را از قول پیامبران و در قالب گفتگو و یا داستان برای ما نقل میکند ما هنوز به روش قرآن آشنا نیستیم.
قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ -مومنون ۸۸-بگو ملکوت هر شیی در ید قدرت او است او پناه میدهد ولی پناه نمی گیرد.ملکوت کل شیی در ید قدرت او است همان معنی جایگاه و محدوده که سبب و ملائکه کار خودشان را برای بر پائی آن محدوده انجام میدهند.
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-این آیه بسیار واضح بیان می کند پس حمد و ثنا از آن خدائی است که ملکوت هر شیی در ید قدرت او است و این ملکوت به خدا باز میگردد. به خدا باز گشتند یعنی ملکوت از بین میرود و به خدا باز می گردد که در آیات بسیاری اشاره شده که کیهان قبل از قیامت برچیده و به جائی که اولین بار ایجاد شدند بر می گردند.
أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ وَ أَنْ عَسَىٰ أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ-آیا در ملکوت سموات و الارض نمی نگرید که خداوند چگونه چیز ها را خلق کرده است و شاید مرگ آنها نزدیک باشد بعد از قرآن کدام سخن را باور دارید. نمی نگرید را نمی اندیشید معنی میکنند تا به تصورات ذهنی خود در ملکوت برسند. این کلمه بیان گر این است که سموات الارض هفت جو زمین و زمین است. بنابراین ملکوت عام ماوراء ماده نیست و این تفکرات از باقیمانده تفکرات اسرائیلیات و نظریه منسوخ شده هفت طبقه آسمان بطلمیوسی است. خداوند ملکوت خورشید و ماه و ستاره که از روی جو زمین دیده می شدند.(که با اسباب طبیعت مدیریت میشدند مثلا طلوع و غروب) ملکوت جدا از عالم مشهودات نیست. دلیل دیگر سموات الارض از تعینات ماده است و مشهودات است وقتی می گوییم ملکوت السموات و الارض یعنی جایی که سماوات و الارض هم به دنبالش آمده یعنی مکوت به سماوات و الارض وابسته است و ملکوت الاعلی می تواند تا اندازه ای بیان گر عالم غیب باشد چرا که مادیات به آن وصل نیست. نتیجه اینکه مثل الاعلی، سماوات الاعلی و ملکوت سماوات و الارض و ملاء الاعلی همه در این جهان مادی است. سید محمد تقوی اهرمی 23 آذر 1398 ویرایش جدید تیر ماه 1399
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 1198
قرآن بسیاری از موضوعات مهم و علمی مانند سماوات و الارض، خلقت انسان، پیدایش زمین و هفت آسمان و سایر موارد را از زبان پیامبران و در قالب تمثیل برای ما بازگو میکند. درقیامت که هنوز نیامده مصاحبه های جالب علمی مطرح میکند که در آن موضوعات علمی بسیار مهم و جالب گنجانده شده است. نباید چنین تصور کرد که قرآن مثلا هفت آسمان و یا انبساط کیهان را از فرهنگ زمان خاصی گرفته است و از آن موقع باب شد و بسیاری این طور تصور می کنند که هفت آسمان از حضرت نوح گرفته شده است. قرآن شیوه و روش خاصی در بیان جهان بینی خود دارد و لابلای گفتگوی پیامبران مطلب خود را می گنجاند. حضرت نوح از کجا می دانست که بالای سر ما جو هفت طبقه وجود دارد و یا حضرت ابراهیم از کجا می دانست که خلقت انسان از آغاز خلق ماده یعنی از انبساط کیهان که ماده خلق می شود شروع شده که می فرماید- قالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ- او (حضرت ابراهیم) گفت پروردگار من صاحب کیهان است و او کسی است که آن را (کیهان) را منبسط کرد. من از آن واقعه جزء گواهی دهندگان هستم. حضرت ابراهیم اولین کسی در جهان است که اشاره به انبساط کیهان کرده است و بر آن شهادت می دهد. چرا کلمات کلیدی و مهم از نظر علمی با پیدایش انسان در فرهنگ انسان و همراه آدم اولین انسان تکامل یافته نشر یافت. مسلما برنامه ریزی خداوند بر این قرار گرفته بود. سموات والارض و سبع السموات و ساسر کلمات کلیدی حیات را مثال می زنیم . خداوند کلمات و مطالب خود را برای فرهنگ سازی انسان و تکامل فکری او در وحی به پیامبران مرتب گوشزد می کرد و پیامبران که از واقعیت مطالب نا آگاه بودند آن کلمات را با تصورات ذهنی خود می آمیختند و خداوند کلمات خود را از گزند تصورات ذهنی و برداشت های غلط و القائات شیطانی محفوظ نگه می داشت. اینجا شیطان هوی نفسانی هر انسان است که به آرزو تشبیه شده و منی هم معنی آرزو، برنامه، چهارچوب فکری، تقدیر معنی می دهد. سموات و الارض در ذهن یک تصور را ایجاد می کند و این تصور برداشت ذهنی از موضوع است. همه پیامبران با این مشکل روبرو بودند زیرا به علم موضوع آشنا نبودند و کلام خدا را در ذهن برایش یک تمنی درست می کردند و خدا این ها که از نفسانیات انسان است آیات خود را پاک میکرد.
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ما پیش از تو هیچ رسول یا نبیی را نفرستادیم مگر آنکه چون به خواندن آیات مشغول می شدند و آیات را با آرزوهای ذهنی خود مطابقت می دادند شیطان در آن ارزوها دخالت میکرد (تصورات ذهنی خود را در آیات دخالت می دادند) و خدا آنچه را که شیطان افکنده بود نسخ میکرد ( و به نسل های آینه منتقل می کرد)، سپس آیات خویش را استوار می بخشید و خدا دانا و حکیم است 52-حج. خداوند به تمامی پیامبران کلمات خود را وحی می فرمود همین طور در قالب داستان ها و گفتگو با پیامبران و در فرهنگ مردم می نشست .کلمه هفت آسمان و خلقت انسان از نطفه و در آب و نفس واحده و داستان سلیمان همه در قالب تمثیل تکرار می شد تا زمانی که دانش بشر به فن آوردی ضبط توسط نوشتن رسید و همان اصطلاحات کتب قدیمی به قرآن منتقل شد و در قرآن همان کلمات شدند اعجاز قرآن. مثلا خلقت کیهان در شش روز و زمین در دو روز و خلقت انسان در سنگ رس و از توده سیاه و امثالهم. اوج تکامل فکری و علمی انسان در دوران کنونی به وقوع پیوسته و دانشمندان با ادله علمی به موضوعات نگاه می کنند و تمامی آیات متشابه خداوند در قرآن، در خلقت انسان را ملاحظه کنید و ببینید چقدر تصورات ذهنی کهن با دانش امروزی تفاوت دارد و تحجر افراد نمی گذارد به واقعیت های علمی آیات برسیم.
در صورتیکه مقایسه با علم روز به آیات نزدیک تر است. تا یکی دو قرن اخیر همه به دانش کهن اعتقاد داشتند و اختلافی هم در اذهان مانند امروز وجود نداشت و همه تصور می کردند که نظر دانشمندان قدیم حجت است. اما همینکه علوم طبیعی بسیاری از بینات و آیات خداوند در طبیعت را بیان کرد که با ذهنیات کهن همخوانی نداشت اختلافات شروع شد و شبهات زائیده شدند و بازار معاندین و مخالفین گرم شد و متحجرین با دفاع غلط از تصورات کهن این بازار را گرم نگه داشته و میدارند. مثلا در آیه الم یک نطفه من منی یمنی را اینطور در گذشته دور معنی می کردند. آیا او منی یا آب مرد نبود که در( رحم) ریخته می شد. این از منظر علم اشکالات فراوان دارد. اول آب مرد نطفه نیست و نطفه از لقاح ژن نر و ژن ماده ایجاد می شود. قدما فکر می کردند که آب مرد دلیل باردار شدن زن می شود و زن فقط ظرفی است برای ریختن آب مرد. البته دانش گذشتگان بیش از این چیزی دستگیرشان نمی کرد. اختلاف از زمانی آغاز شد که دو گروه ایجاد شدند گروهی که میخواهند آیات متشابه را با علم روز مقایسه کنند و گروه دیگر که همچنان با تصورات کهن وابسته هستند.
حتی چند نفر از بزرگان عنوان کرده اند که علم در دین کاربردی ندارد. البته درست می فرمایند برای آنها کاربردی ندارد زیرا تصورات غلط ذهنی در تفکر و تعقل آنها پرده افکنده و قابل تغییر نیست .ولی جوانان تحصیلکرده علم و منطق را میخواهند. زمین مرکزی و آسمان های پوست پیازی نظریه منسوخ شده بطلمیوسی 1500 سال حاکمیت تصورات ذهنی را در قبضه خود داشت و یکی دو قرن اخیر میدانیم که کیهان چه شکلی است. هنوز آثار این تفکرات در تفاسیر دیده می شود مثلا آیه زینا السماء الدنیا ، سمائ کره زمین که محل اعمال و زندگی ما انسان است را طبقه اول بطلمیوسی می دانند یعنی سماء دنیا همه کیهان مشهود است، به تفاسیر مراجعه فرمایید.
برخی اعتقاد دارند، از آنجائیکه علم دائما در تغییر است به زعم آنها نباید به علم اعتماد نمود (تغییر در نظرات را ناپایداری علمی می دانند و نه تحولات علمی کسانی به این امر اعتقاد دارند که خود تحصیلکرده هستند ولی تصورات غلط بر باور آنها ریشه دوانده و از بهم خوردن بافت تصورات ذهنی خود نگران هستند و به این موضوع اعتقاد ندارند که خداوند خود علم را آفریده و نقصان در فکر و باور ما است نه در قرآن). این افراد با خود فکر نکرده اند که تصورات کهن هزار سال قبل هم برداشت گذشتگان از علم روز بوده است .چرا آنها بتوانند موضوعات را با علم روز مقایسه و بر باور ما بنشانند ولی ما اگر آیات متشابه را با علم روز مقایسه کنیم می شویم از طایفه لغویون معاصر که جایز نیست. ولی خداوند متعال این رخ داد را پیش بینی کرده است.
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ. سوره البقرة -213 : مردم امت واحده بودند که برای آنها پیامبران و رسولان و بشارت دهند گانی برایشان برانگیخیم و با آنها کتب هائی با مبنای حق فرستادیم تا بین مردم به آن قضاوت کنند. ولی در آن نوشته ها اختلاف کردند و این اختلاف از زمانی که علم بینات و دلایل ما را روشن کرد پدید آمد، ولی اختلافات میان مردم ناشی از جهل و نادانی آنها است. پس خداوند افراد مومن را را به حقیقت آنچه می خواست هدایت کرد.
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ-بدرستیکه که دین نزد خداوند اسلام (تسلیم در برابر فرامین خداوند) است و کسانی که کتاب آسمانی دریافت کردند بعد از آنکه علم برایشان آمد از روی ناآگاهی راه اختلاف را برگزیدند کسانی که به آیات خداوند کافر می شوند پس خداوند برای آنها سریع الحساب است.
شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ -13 شوری-
از شرع دين آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كردیم و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه اندازى مكنيد بر مشركان آنچه كه ايشان را به سوى آن فرا میخوانى گران مىآيد خدا هر كه را بخواهد به سوى خود برمى گزيند و هر كه را كه از در توبه درآيد به سوى خود راه مىنمايد- ادامه آیه
وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ- سوره الشورى -14
و فقط پس از آنكه علم برايشان آمد راه تفرقه پيمودند (آن هم) به دلیل- بغیا بینهم-ناآگاهی و نادانی (طبری جامع البیان جلد 2 صفحه 196 )و اگر سخنى -داير بر تاخير عذاب- از جانب پروردگارت تا زمانى معين پيشى نگرفته بود قطعا ميان آنها داورى شده بود و كسانى كه بعد از آنان كتاب (قرآن) را ميراث يافتند واقعا در باره او در ترديدى سخت دچار هستند. اورثوا الکتاب را در برخی ترجمه ها و تفاسیر تورات معنی میکنند که با توجه به آیه قبلی منظور قرآن است. کسانی که بعد از عیسی و موسی کتاب را به ارث میبرند.
وَآتَيْنَاهُمْ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ ۖ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ- سوره الجاثية -17-
و به آنان دلايل روشنى نسبت به بینات من الامر خود داديم، پس اختلاف نكردند مگر پس از آنكه علم حقيقت آن را آشکار کرد (و اين اختلاف) از روى حسادت و برترىجويى بود كه ميان آنان وجود داشت. همانا خداوند در قيامت درباره آنچه پيوسته اختلاف مىكنند، ميان آنها داورى خواهد كرد. اشاره قرآن به امر یا فرمان و قوانینی که در طبیعت با ماده پدیده ای را استوار نگه میدارد مانند این آیه هنگامی که خداوند هفت جو زمین را قضاهن کرد و در هر طبقه امر خود را وحی کرد. فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا- هر آیات و نشانه های خدا در طبیعت یک بینات من الامر هستند که علم واقعیت آن را آشکار می سازد ولی بسیاری که به تفکرات قدیم پایبند هستند و از روی بغیا بینهم حاضر به قبول آن نیستند با نپذیرفتن آن شبهات می تراشند که خداوند وعده عذاب و قضاوت بین آنها را در قیامت می دهد.سید محمد تقوی اهرمی5 دیماه 1398ویرایش جدید تیرماه 1399
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 2456
مقدمه نوشتار
همه ما با آیه بسیار مهم جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ آشنا هستیم ولی سالیان دراز در اشتباه لغوی آیه از واقعیت قرآنی به دور بوده ایم. تبعیت کورکورانه در ترجمه و تفسیر آیات متشابه در قرآن از نظر گذشتگان و آشنا نبودن با علوم طبیعی پرده بر افکار ما انداخته است که حتی در متن آیات هم تفکر و تعقل نمی کنیم. همه ما نسل ها است که منتقل کننده نظرات کهن که بر اساس علم روز و برداشت آن زمان نگاشته شده بدون تغییر به نسل بعد بوده ایم. چرا در این زمان این همه اختلاف نظر در آیات متشابه و شبهات فراوان خلق شده و در گذشته مثلا صد الی دویست سال قبل این اختلاف ها نبوده است. زیرا همه بدون چون و چرا نظرات گذشتگان را قبول داشتند. آیه زیر دلیل آن را بیان میفرماید-آیه 14 سوره شوری
وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ- و تنها پس از آنکه علم برایشان آمد (علم روز موضوعات را روشن کرد) راه تفرقه را پیمودند و آنهم به صرف حسد( و برتری جویی یا کبر و غرور) و اگر از جانب خداوند فرمانی (مهلت تا زمان معیین) پیشی نگرفته بود بی تردید میانشان (به نابودی و هلاکت) حکم شده بود و کسانی که کتاب آسمانی (قرآن) را به میراث یافتند نسبت به آن در تردیدی سخت هستند. آیه قبل در باره حضرت نوح، حضرت موسی و حضرت عیسی (سلام الله علیها) و اختلاف بین طرفداران آنها بحث شده. قوم بعدی که کتاب را به ارث بردند مسلمانان و کتاب قرآن است ( که در ترجمه ها برای اینکه از زیر بار گناه فرار کنند کتابی که به ارث برده شده را تورات ترجمه می کنند). با آمدن علم و روشن شدن موضوعات علمی در باره خلقت کیهان، انسان و حیات و هفت آسمان اختلاف شروع می شود گروهی علم را پایه تجسس در آیات متشابه قرار داده اند و گروه دیگر هم چنان با تعصب نظر گذشتگان را در باره خلقت انسان و حیات و هفت آسمان محکم چسبیده اند.
عده ای هم که به قرآن ایمان ندارند خود را طرفدار قرآن نشان می دهند و موضوعات خرافی را طبق نظر گذشتگان لیست می کنند و چنین القاء می کنند که این ها قرآن می فرماید تا جوانان تحصیلکرده را از قرآن دور کنند و امثال سروش هم به همین نظرات تکیه می کنند و القاء می کنند که همه این ها نظر قرآن است در حقیقت می دانند که جوانان مسلمان شخصا به قرآن مراجعه نمی کنند و مثلا به سایت دانشنامه اسلامی مراجعه می کنند که نظرات همه علماء را اعلام می کند. این مقدمه ای بود برای طرح موضوع از دیدن شبهات علمی فراوان در فضای مجازی و پافشاری متعصبین بر نظرات کهن و اینکه می بینم با علم روز آیات را بررسی کنیم بسیاری از شبهات برطرف می شود بالاجبار و نا خواسته کمی بی پرده بحث می کنم و خدای ناکرده قصد اساعه ادب ندارم. البته مجددا تاکید می کنم بحث در مورد آیات متشابه که با علوم طبیعی سر و کار دارند است
بررسی ضمیر من با کسره میم برای روشن شدن بسیاری از سوئ تفاهمات
من با کسره میم در آیات قرآن بر چهار وجه معنی شده است 1- به عنوان صله در کلام که آورده می شود و در ترجمه دخالتی ندارد 2- به معنی از که اصل بحث ما است 3- به معنی در 4- به معنی بر و با.
ما با دو وجه آن سر و کار داریم "از" و "در" ضمیر "از" احتیاج به شرح ندارد زیرا در خلقت انسان و حیات همه ضمیر من "از" معنی شده است. دو نمونه آیات که من به معنی" در" آورده شده را مرور می کنیم و سپس بحث علمی آن را پی می گیریم.
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ 77 انبیاء-و او را در برابر مردمی که نشانه های ما را به دورغ گرفته بودند پیروزی بخشیدیم.
قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّنْهُ بَلْ إِن يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا-40 فاطر- بگو به من نشان دهید از شریکان خودتان که به جای خدا می خوانید که چه چیزی را در زمین آفریده اند. ( بسیاری از ترجمه ها چه چیزی از زمین آفریده اند را به کار برده اند که مفهومی ندارد)
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ-101 یوسف خدایا در سلطنت به من یاری فرمودی و در تاویل خواب علم آن بمن یاد دادی ای منبسط کننده جهان مادی تو ولی من در دنیا و آخرت هستی من را مسلمان بمیران و از جمله صالحین قرار ده
شرح لکم من الدین ما وصی به نوحا..در دین از آنجه به نوح وحی کردیم برای شما تشریح کردیم
من اول معنی در و من دوم به عنوان صله در کلام است. آیات فراوانی در قرآن است که من به معنی در آمده است. در آیه زیر من اول معنی در و من دوم معنی از می دهد
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ سوره حجر26 در حقیقت ما انسان را در سنگ رس و از حما مسنون( توده نرم سیاه) آفریدیم. ترجمه عرف این است (دانشنامه اسلامی)- همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم. به آیه توجه فرمایید سنگ رس دارای ترکیبات سیلیسیوم و آلومینیوم است اگر انسان از سنگ رس خلق شده بود و یا گل و لای کهنه متغیر که همان سنگ رس با حالت دیگر که با آب مخلوط شده(که اصلا با مفهوم آیه نمی خورد ) باید در بدن انسان این ترکیبات وجود داشته باشد که اصلا وجود ندارد. در زمین اولیه سنگ رس و تمامی کانی ها سخت و سفت مانند گداخته های آتشفشان بوده اند و خاک به صورت امروزی بعد از میلیارد ها سال در اثر فرسایش درست شد، بنابراین گل و لای وجود نداشته می توانیم آیه را این طور ترجمه کنیم از- توده سیاه نرم در درون سنگ رس- دقیقا همان چیزی که آخرین و جدید ترین نظریه علمی به آن رسیده است. گل و لای کهنه از تفکر اسرائیلیات که می گویند خداوند خاک را برداشت و با آب گل درست کرد و مدتی گذاشت تا ور بیاید یا گل و لای کهنه شود و بو بگیرد. سپس با دستان خود هیکل آدم را ساخت و روح را در آن دمید. یعنی که خرافاتی که حتی پاپ رهبر کاتولیک های جهان با نفی آن و بسیاری دیگر از خرافات که در برخی تفاسیر ما به چشم می خورد از زیر بار شرمندگی مقابل علم روز خود را خلاص کرد. شجاعت او در این جهان و اجر او در آخرت. کلام خداوند را از خرافات پاک کرد.
بنابراین یکی دیگر از معانی من می تواند در باشد. آیه مهم جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ می تواند این طور معنی شود حیات کلیه موجودات زنده را در آب قرارداد. یا هر موجود زنده ای در آب حیات یافت. بدن انسان از آب خلق نشده بلکه ترکیبات اصلی بدن ما در آب قرار دارد و آب ماشین حمل و نقل ترکیبات اصلی بدن که پروتئین ها، قندها، نوکلئوتیدها، آنزیم ها، ویتامین ها و سایر که در آب قرار داده شده اند. ژن ها و ساختار سلول ها و هسته های آن ها و واکنش های شیمیائی همه در آب انجام می شوند. آب جزء ساختار بدن انسان نیست بلکه ساختار بدن انسان در آب قرار دارد. بدون آب حیات بدن امکان پذیر نیست و این را علم می گوید و قرآن هم در 1400 سال قبل این واقعیت را فرموده تا امروزه دانشمندان به عظمت این آیه ایمان بیاورند و این آیه در خدمت محکمات قرآن قرار گیرد که چه به روز آیه در آورده ایم ؟ با یک ترجمه ناحق.
از آنجائی که من را در بسیاری از آیات خلقت انسان "از" تعریف کرده ایم مثلا ماء دافق هم آب مرد ترجمه می کنیم. انسان از نطفه تشکیل شده ولی آب مرد نطفه نیست و نیاز به لقاح با ژن ماده دارد تا به نطفه تبدیل شود. خلق الانسان من نطفه منظور اولین نطفه حیات در زمین اولیه است که هنوز نر و مادینگی خلق نشده بود و حیات از نطفه اولیه خلق شد. نطفه یعنی ژن و ژن هم ترکیبات شیمیائی RNA و DNA است و ساختار بدن انسان از اجزای این ترکیبات است و اینجا من "از" معنی میدهد. نطفه ماهیت مستقل دارد ژن نر و ژن ماده وقتی عمل لقاح انجام می شود می گویند نطفه و آب مرد نطفه نیست ، ژن نر که برای حفاظت و نقل و انتقال در آب قرار داده شده است را در قدیم آب می دانستند و اطلاعی از نطفه نداشتند و علم زیست شناسی این را برای ما روشن کرد ولی ما طبق آیه فوق آنقدر غرور و تکبر داریم که نمی خواهیم روی نظر گذشتگان حرفی زده شود قرآن فدای نظر گذشتگان؟
ما هنوز در تردید هستیم. لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ. اشاره قرآن به انا خلقناکم من نطفه به خلق اولیه حیات از نطفه است و در حیات زمین هم این نطفه باز آفرینی خلق اولیه است. خداوند متعال فرموده در آیات متشابه تفکر و تعقل کنید و چشم بسته این آیات را ترجمه و تفسیر نکنید. آیات 56 سوره غافر و 14 سوره شوری.
أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ- فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ- آیا شما را در آب کم نیافریدم و سپس نطفه ایجاد شده را (به استناد آیات دیگر ابتدا نطفه و بعد قرار مکین است) در غشاء هسته ای استوار قرار دادیم تا زمان مشخصی پس برنامه ریزی کردیم و ما قادر به انجام آن بودیم ( آری عجب قدرتی بکار بردیم). علم زیست شناسی و بیو شیمیائی به این نتیجه رسیدند و با آزمایشات شیمیائی هم تایید شده که وجود آب فراوان مثلا در دریا و اقیانوس برای اولیه نطفه حیات مانع بزرگی بوده است برای همین هم خداوند از ماء مهین یعنی آب کم که تنها به صورت بخار آب بر روی صلصال داغ باقی نمی ماند و از محیط سریع دفع میشود ماء دافق نامیده است. ترکیبات اولیه حیات در پروسه ایجاد غذای بیولوژیکی که در قرآن اقوات نامیده شده در درون لایه سنگ رس و در بخار آب حل شده بودند و به دلیل حرارت بالای نقطه جوش آب، آب بخار و رسوب سیاه رنگ نرم در درون لایه های سنگ رس قرار می گرفتند. در تبدیل مولکول های مونومر به پلیمر که ساختار اصلی ژن اولیه بوده است باید آب از واکنش مربوطه خارج میشد که همان ماء دافق است و اگر این آب از محیط خارج نمی شد حیات شکل نمی گرفت. بنابراین آب هم در ساختار ژن اولیه شرکت داشته (ماء دافق) و در پروسه حیات هم در آب ( آب خوردنی)کم تشکیل شده است. در حقیقت آب و سلاله آن OH وH در پیدایش حیات نقش اولیه و مهم بازی کرده است، آب ترکیبات اولیه مولکول های حیات در خود حل و به درون سنگ برده و سنگ رس به عنوان کاتالیزاتور در واکنش مونومر به پلیمر عمل می کرده و آب از محیط خارج می شده و نطفه اولیه سپس در آب قرار گرفت و آب حیات را در بغل خود پرورش داد مانند نقش آن اکنون در بدن ما.
إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ بتلیه–انسان از نطفه امشاج پیش نطفه یا RNAخَلَقَ شد. خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابقت با علم روز- پیش نطفه
خلق الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ-انسان از نطفه خلق شد از DNA- خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابقت با علم روز- علقه
فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ-پس ما شما را در خاک و سپس از نطفه آفریدیم ابتدا نطفه در خاک ایجاد میشود در سنگ رس و خاک هم همان سنگ رس است که سالیان دراز بعد از خلقت نطفه در اثر فرسایش ایجاد شده است و نطفه ایجاد شده در آب قرار داده می شود خلقت انسان از نطفه در قرآن تصورات ذهنی یا واقعیت قرآنی
هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ خداوند از شما نسبت انشاء شما در خاک اعلم تر است. انشاء بار آوردن در پروسه زمان بر است. دانه گیاه از داخل خاک بیرون می آید یعنی آب خاک مواد مورد نیاز دانه را مرطوب میکند تا ریشه گیاه بتواند آن را جذب کند و مانند بدن انسان آب در رگ های گیاهان مواد را جابجا می کند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ-طین خاک رس خالص که با آن کوزه و آجر درست میکنند است .باید بدانیم که سنگ رس انواع مختلفی دارد و تنها نوع سه لایه آن که می تواند آب را به درون لایه های خود جذب کند و آن رسی است که حیات در درون آن ایجاد شد. پیدایش حیات از نظر قرآن با استناد به علم روز و به دوراز ذهنیات کهن
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا-و خداوند است که در آب بشری را خلق کرد و برای او نسب و سبب قرار داد.به مقاله الَّذِي خَلَقَ منَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا مراجعه فرمایید
خَلَقَ الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّار-انسان در سنگ رس پخته و داغ خلقت شد. صلصال كالفخار و مفهوم علمی ان در خلقت انسان
اَلَمْ یَكُ نُطْفَهً مِنْ مَنّیٍ یُمْنی ثُمَّ كانَ عَلَقَهً فَخَلَقَ فَسَوّی آیا انسان نطفه ای در تقدیرنبود که مقدر میشود و سپس علقه بود که خلق و سر و سامان داده می شود با اصلاح "از" به" در" در آیات خلقت انسان بسیاری از گره های کور تاویل آیات حل میشود و عظمت آیات بر ملاء میشود و خداوند در آیه فوق از این اختلاف نا خشنود است و توصیه فرموده از دنده لجبازی و تکبر و حسد بیرون آییم و علم را بپذیریم. سید محمد تقوی اهرمی 25 آذر 1398 ویرایش جدید خرداد 1399 ویرایش جدید مهر ماه 1402
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 3561
مقدمه نوشتار
دانستن واقعیت چگونگی پیدایش حیات، پیدایش نفت و تحولات درون پوسته جامد زمین به نظریه پیدایش زمین و باور علمی به آن بستگی دارد. آخرین نظریه ارائه شده در پیدایش زمین که اشکالات علمی فراوانی دارد حاکی از این است که توده عظیم گاز و غبار کیهانی در منطقه بسیار وسیعی در لبه کهکشان راه شیری وجود داشته است که با سرعت حدود 220 کیلومتر بر ثانیه در حال چرخیدن به دور مرکزیت این کهکشان بودند. ضمن چرخیدن به دور کهکشان در اثر انفجار نواختری در فاصله چند میلیون سال نوری با آن توده ابری و در اثر آشفتگی و گرانش توده ابر خورشیدی به دور محوری چگالیده شدند. این توده عظیم ابر خورشیدی متشکل از 99 درصد گاز(75 درصد هیدروژن و25 درصد هلیوم) و حدود کمتر از یک درصد غبار کیهانی بصورت کلوخه های میکرو از عناصر غیر از دو گاز نامبرده شده جذب مرکزیتی با گرانش قوی شدند. نیروی بسیار قوی جذب کننده گاز و غبار کیهانی در مرکزیت ابر خورشیدی به دلیل فشردگی و بالا رفتن حرارت مرکز هسته اولیه خورشید را به وجود آوردند.
در بیرون از مرکزیت کلوخه های میکرو گرد نقاطی چگالیده شدند و توسط نیروی گرانش همدیگر را جذب و بزرگتر شدند و زمین از این غبار کیهانی ایجاد شد همینطور سیارات سنگی عطارد، تیر، زمین و مریخ و بقیه سیارات گازی در فاصله زیاد تری از گازهای کیهانی که به فضا پرتاب شده بودند تشکیل شدند. زمین و سیارات سنگی با جذب کلوخه و چرخش به دور خود و بالا رفتن حرارت به دلیل فشردگی به حالت مذاب در آمدند و زمین این چنین تشکیل شد. باید توجه داشت که خورشید 99 در صد گاز و غبار کیهانی توده ابر خورشیدی را به خود جذب و کمتر از حدود یک درصد گاز و غبار کیهانی سهم سیارات سنگی و گازی شد. اساس تشکیل زمین جذب کلوخه های میکرو به یکدیگر به دلیل گرانش بین اجرام غبار کیهانی که ابتدا میکرو بودند. این تئوری به دلائل زیر غیر منطقی و غیر علمی است.
دلائل رد تئوری کنونی پیدایش زمین
آزمایش اخیر سقوط پر و گلوله آهنی در خلاء در آزمایشگاه سرن راز مهمی را برای ما بر آشکار کرد. پر و گلوله آهنی به عنوان دو جسم جرم دار در حال سقوط همدیگر را جذب نکردند چرا که جاذبه زمین از جاذبه بین این دو جسم قوی تر بود. به فیلم مقایسه سقوط پر و گلوله در خلاء نگاه کنید. این موضوع درباره جذب غبار و کلوخه در اطراف توده ابر خورشیدی هم صدق میکند. توده عظیم ابر خورشیدی در نقطه خاص (از نظر قرآن برنامه ریزی شده در اثر پیدایش یک نیروی خارق العاده قوی) شروع به جذب و چرخش به دور خود کردند. و این چنین هسته مرکزی خورشید شکل گرفت و با افزایش جذب گاز و غبار به این مرکزیت فشرده شده و حرارت آن افزایش می یابد و خورشید در حال شدن دارای گرانش قوی میگردد و تمامی غبار کیهانی جذب مرکزیت خورشید شدند و گاز های اطراف لایه بیرونی این توده ابر خورشیدی به لبه خارجی آن منتقل و سیارات گازی را به وجود آوردند.
بنابراین گرانش عظیم خورشید در حال شکل گرفتن و چرخش سریع توده به دور مرکز خورشید که در زیر محاسبه می گردد دو نیروی گرانش سنگین، یکی نیروی قوی مرکزیت کهکشان بر غبار کیهانی و دیگری گرانش فوق العاده قوی خورشید در حال تشکیل اجازه جذب ذرات غبار به همدیگر را نمی دادند. عملا غباری وجود نداشت که بهم وصل شوند و سیارات سنگی را به وجود بیاورند. همه جذب مرکز توده ابر خورشیدی شدند برای تصور واقعیت های حاکم بر روند پروسه تشکیل خورشید و زمین باید به سرعت گردش خورشید به دور کهکشان مادر و سرعت گردش زمین به دور خورشید نگاهی کوتاه داشته باشیم.
ضمنا اشاره ای هم به گردش زمین بدور خود داشته باشیم میانگین قطر کره زمین در خط استوا 40000 کیلومتر و هر 24 ساعت بدور محور خود میچرخد بنابراین محاسبه کنیم سرعت حرکت زمین به دور خود هر ساعت 1667 کیلومتر در ساعت است که نیروی دافعه قوی یا نیروی گریز از مرکز ایجاد می کند برای خنثی کردن گرانش زمین. اگر زمین این حرکت چرخشی به دور محور خود را نداشت جو زمین به زمین سقوط می کرد.
انَّ اللّهَ يُمْسِکُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَليمًا غَفُورًا –فاطر41
خداوند جو زمین را نگه میدارد تا سقوط نکند و اگر سقوط کند، کسي جز او نمي تواند آن را نگاه دارد، او بردبار و غفور است
بعلاوه نور خورشید در 8 دقیقه و 13 ثانیه به زمین میرسد که با در دست داشتن سرعت نور فاصله خورشید تا زمین را محاسبه کنیم میشود حدود 150 میلیون کیلومتر. این شعاع دایره ای است که زمین به دور آن میچرخد البته دانشمندان گردش زمین به دور خورشید را بیضوی میدانند و ما حدود سرعت حرکت زمین را می خواهیم بدانیم. با محاسبات ریاضی محیط این دایره را میتوان به دست آورد که حدود یک میلیارد کیلو متر برآورد کرده اند. زمین این مسافت را در یکسال طی میکند .بنابراین میانگین سرعت زمین به دور خورشید حدود 100000 کیلومتر در ساعت است. با این محاسبات ما می توانیم حدود سرعت گردش گاز و غبار کیهانی را به دور محور مرکزی توده ابر خورشیدی را حدس بزنیم. به عبارتی گاز و غبار کیهانی با حدود چنین سرعتی بدور توده ابر خورشیدی حرکت و جذب مرکز آن می شدند. نیروی گرانش مرکز توده ابر خورشیدی و این حرکت دورانی مانع از جذب غبار کیهانی به یکدیگر میشوند و اگر هم کلوخه ای ایجاد میشود جذب مرکز میگردید. بعلاوه این توده عظیم خورشیدی خود با سرعت 220 کیلومتر بر ثانیه به دور مرکزیت کهکشان راه شیری می چرخید و این سرعت نیز بر اثر گرانش مرکز کهکشان راه شیری ایجاد شده است تا نیروی گریز از مرکزی در برابر آن ایجاد و مانع از سقوط توده ابر خورشیدی به مرکزیت کهکشان شود و همه این موارد تحت برنامه ریزی دقیق خالق متعال صورت گرفته است و تصادفی نمیتواند باشد. هنگام تشکیل خورشید این اندازه ها متغیر بودند ولی حدود آن را می توانیم حدس بزنیم. عملا با مطالب عنوان شده تئوری پیدایش زمین از غبار کیهانی غیر علمی و غیر منطقی است. اینکه چرا و چگونه انفجار نواختری باعث آشفتگی و گرانش جذب به مرکز توده و پیدایش خورشید شد هم داستان دیگری است که به مقاله ما ارتباط ندارد و مقاله جداگانه دیگری می طلبد. حال به نظریه قرآن در پیدایش زمین نگاهی داشته باشیم.
نظریه قرآن در پیدایش زمین
والارض وما طحاها –قسم به زمین و چگونگی بشدت پرتاب شدن آن (ازمرکزیتی)
ا انكم لتكفرون بالذي خلق الارض في يومين وتجعلون له اندادا ذلك رب العالمين –زمین در دو دوره خلق می شود
و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدر فيها اقواتها في اربعة ايام سواء للسائلين –پوسته جامد روی آن قرار میگیرد و غذای موجوداتی که باید خلق شوند در چهار دوره برنامه ریزی می شود.
قسم به زمین و چگونگی از مبدائی به بیرون پرتاب شدن آن و در آیه 9 سوره فصلت اشاره می فرماید که زمین در دو دوره خلق شد. این تئوری پیدایش زمین در قرآن است. زمین تکه ای از خورشید در حال شکل گرفتن بود و به بیرون پرتاب شد و سپس در دو دوره مستقل و منفک از هم خلق شد. والارض و ما طحاها موید این است که تمامی غبار کیهانی جذب خورشید شدند و زمین و سایر سیارات سنگی همراه با گازهای هیدروژن و هلیوم به بیرون پرتاب شدند. مسلما سیارات بیشماری از بزرگ و کوچک این چنین از خورشید جدا شدند. این سیارات حالتی پلاسمای داغ و در هر حال انجام واکنش هسته بودند که از آن جدا شدند. به دلیل پلاسما بودن و حرارت زیاد که احتمالا حدود 20 میلیون درجه بوده است با همان سرعت اشاره شده نزدیک به خورشید به ادامه پروسه تکامل خود می پردازند. سیارات کوچکتر جذب بزرگترها و با تصادف و بر خورد با آن ها در هم ادغام شدند. خرده سیارک ها از متلاشی شدن سیارات دیگر به وجود آمده اند وجود توده سیاه و مولکول های آلی بیانگر این است که سیاره خرد شده تا مرحله سرد شدن و ایجاد آب پیش رفته بودند و سپس طبق برنامه ریزی از پیش تدوین شده و برای تامین آب درون زمین و ایجاد حیات متلاشی و سپس با بر خورد با زمین آب مورد نیاز زمین را فراهم کردند. وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ- ما آب را باندازه مورد نیاز از فضا به زمین ساکن کردیم موید این نظر است.
از بین تعداد زیاد سیارک و خرده سیارک ها چهار سیاره سنگی عطارد، تیر، زمین و مریخ باقی ماندند و هر کدام در مدار اولیه خود به دور خورشید می چرخیدند و تحت بمباران شدید سیارک و خرده سیارک ها که بیشمار بودند قرار داشتند و این بر خورد ها با سرعت حرارت آنها را شدیدا افزایش میداد. باید توجه داشت که اولا خورشید در حال شکل گرفتن و اوایل تولدش دارای درخشندگی کنونی نبوده و طی میلیارد ها سال به این درخشندگی رسیده است و دوم مدار سیارات سنگی دائما در تغییر بودند و هنگام آرام شدن جو زمین و پیدایش هفت طبقه جو زمین مدار تثبیت شده خود را باز یافتند که در آیه 11 سوره فصلت بصورت تشبیهی به این مورد اشاره کرده است. فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين موید این است که جو زمین و زمین تکمیل و در مدار تعیین شده تثبیت شدند.
آن ها هم جوشی هسته ای ابتدایی خود را در درون خورشید انجام دادند سوختن هیدروژن و تبدیل به هلیوم و سپس همراه توده عظیم گاز هیدروژن و مقداری هلیوم به بیرون پرتاب و ادامه پروسه هسته ای خود را بعد از جدا شدن از خورشید انجام دادند. به دلیل برخورد بیشمار سیارک ها حرارت آن ها احتمالا به درجه ای می رسد که اتم های هلیوم با پروتون ها که همان هسته هیدروژن بودند مرحله دوم همجوشی را سریع انجام دادند و طی این پروسه اتم های کربن، ازت، اکسیژن تا قبل از آهن ایجاد شدند و زمین شروع به سرد شدن می کند و میلیون ها سال می گذرد تا به درجه ای برسد که اتم ها بتوانند با یکدیگر پیوند مولکولی را ایجاد کنند. درجه حرارت به حدود 3000 درجه میرسد.
دوره نخست را تکامل اتمی و دوره دوم که با ایجاد مولکول ها شروع شد تکامل شیمیایی نامیده می شوند. گاز هیدروژن و هلیوم اضافی در درون زمین مذاب و بیرون آن را احاطه کرده بودند. تمامی سیارات سنگی همین پروسه را بطور یکسان طی کردند. این یک برنامه نرم افزاری تدوین شده توسط خالق متعال بوده است. وجود هیدروژن فراوان در درون زمین در حالت پلاسماء و مذاب لازمه ایجاد کانی های سیلیکات و آلومینیوم و سایر کانی بعلاوه آب، هیدروکربورها، آمونیاک، هیدروژن سولفید و فسفر بوده است. اکسیژن آزاد فورا توسط هیدروژن به آب و ازت به آمونیاک و کربن به هیدروکربورهای و سایر تبدیل می شدند. سیلیسیوم و اکسیژن و هیدروژن فراوان ترین عناصر ساختاری زمین را تشکیل می دهند. آب اولین مولکول ایجاد شده بوده که هیدروژن فراوان تمامی اتم های اکسیژن را به دلیل میل ترکیبی قوی تر پیوند مولکولی H-O از O-O بدست می آمد. در حقیقت هیدروژن اجازه تشکیل اکسیژن آزاد را نمی داد.
این موضوع از آیه 5 الی 6 سوره سجده استنباط می شود.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ .خداوند است که تمامی مواد لازم را (برای خلق حیات در زمین و از ابتدای انبساط کیهان) به بطور احسن خلق کرد وخلقت انسان را در سنگ رس آغاز نمود و نسل بیرون آمده از رسوب ( در سنگ رس) را در آب کم قرار داد.
تا پایان دوره دوم خلق زمین و از ابتدای ایجاد مولکول ها ( در درجه حدود 3000 درجه) و سپس خلقت انسان را از سنگ رس آغاز می کند. به محض ایجاد ملکول های آب و سیلیسیوم نقش سلاله آب کم (بصورت بخار و در درون زمین) که عامل های H و O-H بودند در پیدایش کانی ها و هیدروکربورها و سایر ترکیباتی که در آن ها اکسیژن به کار رفته بود شروع می شود. عامل O-H تامین کننده اکسیژن سیلسیوم و دیگر کانی ها بود زیرا اکسیژن آزاد نمی توانسته به وجود بیاید و در حقیقت هیدروژن مدیریت پروسه ساختار حیات را را بر عهده داشت.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ –سپس بعد از شروع خلقت انسان در سنگ رس نسل ایجاد شده بعدی که ترکیبات شیمیایی بود را از سلاله که عوامل شیمیائی آب بود قرارداد. هیدروکربور ها با پیوستن اتم های کربن با یکدیگر و با هیدروژن به وجود آمدند و عامل هیدروکسیل آب با قرار دادن اکسیژن در آن ها و آمونیاک هم با پائین آمدن حرارت زمین در مرحله بعدی ازت را در اختیار قرار داده و اسید های آمینه ها را به وجود آوردند. سیلیسیوم فراوان به عنوان کاتالیزاتور و لایه پوششی عمل می کرد. با سرد شدن زمین از حالت مذاب به گداخته پوسته زمین بر روی آن قرار گرفت. جدول مقایسه عناصر تشکیل دهنده غبار کیهانی ،خورشید و زمین این نظریه را تقویت میکند.
در جدول بالا درصد عناصر کیهان و خورشید صرفنظر از نسبت هیدروژن و هلیوم تقریبا برابر است. خورشید حدود 4/6 میلیارد سال دارد هیدروژن را می سوزاند و به هلیوم تبدیل می کند. طبیعی است که این نسبت باید تغییر کند و مسلما تاثیر کمی هم روی در صد سایر عناصر می گذارد. خورشید و زمین از یک گاز و غبار کیهانی تشکیل شده اند. زمین از همان غبار کیهانی با در صد ثابتی سهمی برای خود برداشته است. اینکه زمین دقیقا کلوخه های غبار حاوی عناصر شیمیایی را از درون ابر خورشیدی انتخاب کرده غیر منطقی است. در جدول بالا ما درصد را نام برده ایم نه مقدار(نقل از ویکی پدیا و کتاب منشاء حیات پروفسور کاپلان). درصد بالای سیلیسیوم و اکسیژن در زمین حدود 70 درصد نتیجه تولید در پروسه هم جوشی هسته ای از سوختن هیدروژن و سپس هلیوم بوده است. به عبارتی برای تشکیل مولکول های پایه حیات از غبار کیهانی همراه گازهای هیدروژن و هلیوم که در تمامی ابر خورشیدی با نسبت ثابتی وجود داشته است برنامه ریزی تدوین شده دست اندر کار بوده است.
تغییر بسیار کوچک این نسبت در زمین می توانسته مانع تشکیل حیات گردد. اگر زمین و سیارات سنگی از غبار کیهانی که شامل اتم های اکسیژن، کربن، ازت، و سایر عناصر تشکیل شده بود و گاز هیدروژن و هلیوم در آن نقشی نداشتند، اکسیژن آزاد در بدو سرد شدن زمین در آن به وجود می آمد و پروسه حیات دچار اشکال می شد. چه بسا سوختن اکسیژن با متان و هیدروکربورها سیارات سنگی را منفجر می کرد. وجود ئیدروژن عامل کنترل کننده به وجود نیامدن اکسیژن در زمین اولیه بوده است و تنها با پروسه هم جوشی وجود گاز فراوان امکان پذیر بوده است. تئوری تشکیل زمین از دید قرآن که جدا شدن سیارات سنگی از خورشید درحال تولد است منطقی تر است. بعلاوه در آیه 10 سوره فصلت اشاره به قرار دادن برکت در پوسته جامد می کند. در حیات زمین دو عامل اصلی برکت برای حیات وجود دارد و بدون آن ها حیات بقا ندارد. اول آب که از سماء می بارد و دوم سنگ سیلیسیوم که در ساختار پوسته جامد حرف اول را میزند و امروزه خاک کشاورزی از سنگ رس فرسایش شده طی میلیاردها سال تشکیل شده و حدود 200 میلیون سال به خاک مستعد کشاورزی تبدیل شده است.
اگر زمین از بهم پیوستن کلوخه های غبار به وجود آمده بود این پروسه برنامه ریزی شده ایجاد ترکیبات شیمیائی اتفاق نمی افتاد. یکی از دلایل به وجود آمدن نظریه بهم پیوستن کلوخه ها عدم امکان ایجاد پروسه هم جوشی هسته ای در زمین است چرا که هم جوشی هسته ای در ستارگان با حجم عظیم مانند خورشید امکان پذیر است که با تئوری قرآن و پرتاب شدن سیارات سنگی از درون توده خورشیدی که در حال گذراندن هم جوشی هسته ای بودند مشکل پروسه هسته ای زمین حل می شود. موضوع مهم دیگری که باعث اعلام این نظریه شد.
سوختن هیدروژن به عنوان مرحله اصلی هم جوشی هسته ای است و زمانی سوختن ئیدروژن پایان می پذیرد و سوختن هلیوم آغاز میشود که حرارت از حدود 15 الی 20 میلیون درجه بالا تر رود. حدود 50 الی صد میلیون درجه. برخورد خرده سیارات جدا شده از مرکز خورشید در حال تشکیل با زمین و سیارات دیگر که باعث بالا رفتن حرارت و فشرده شدن جرم و گرانش زمین گردید، میتواند باعث بالا رفتن حرارت در سیارات سنگی از جمله زمین باشد. مشکل موجود در این تئوری ادعای تشکیل اکسیژن و سیلیسیوم در حرارت بسیار بالا است که به دلائل زیر بر طرف می شود
حرارت و چگالی عامل اصلی ایجاد کیهان و روند شکل گیری آن بوده است.
نگاهی به ابتدای بیگ بنگ و روند شکل گیری کیهان و نقش حرارت و چگالی در تحرکات و تحولات ذرات بنیادی دید نوی به ما می دهد. آستانه دمای هر ذره بنیادی رقمی مشخص و تعیین شده است بالای این حرارت ذره بنیادی مثلا الکترون پایدار و زیر آن درجه ناپایدار است. استفان واینبرگر فیزیکدان برجسته و برنده جایزه نوبل فیزیک در کتاب سه دقیقه اول ایجاد کیهان شش مرحله یا نما را نام برده است و ما نمائی که هسته اتم هلیوم پایدار در کنار هسته اتم هیدروژن که ساختاراصلی کیهان ایجاد میشود را پی میگیریم. خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قرآن
تبدیل نوترون ها به پروتون و جذب شدن به هسته هلیوم و در پروسه همجوشی هسته ای بعد از 34 دقیقه و چهل ثانیه اول بعد از بیگ بنگ در حال انجام است. و هرمرحله درجهحرارت خاص خود را دارد. درجه حرارت به سیصد میلیون درجه کلوین رسیده است (درجه حرارت و وقایع ایجاد کیهان در دقایق اول از کتاب سه دقیقه اول استیون واینبرگ نمای ششم ) و بعد از حدود یک ساعت و پانزده دقیقه عملا پروسه هسته ای در نمای ششم پایان می پذیرد و نسبت اتم های هیدروژن به هلیوم 72 الی 78 به 22 الی 28 میرسد. احتمالا در در 50 دقیقه بعد از آغاز دوره ششم درجه حرارت از سیصد میلیون درجه کاهش چشمگیری داشته است و به حدود صد میلیون رسیده است. این حرارت خط قرمز حرارت ایجاد ساختار اصلی کیهان است. بالاتر از آن و اپاشی هسته ای و برگشت به مرحله بیگ بنگ است.
بنابراین تولید اکسیژن در ستارگان در درجه بالای این خط قرمز منطقی نمی تواند باشد. تمامی پروسه های باز آفرینی کیهان باید در درجه حرارت زیر این خط قرمز قرار گیرد. مثلا می گویند که اتم سیلیسیوم در حرارت 109. 3/4 یعنی سه میلیارد و چهار صد میلیون درجه کلوین سوختن خود را شروع و به عناصر دیگر سنگین تر از خود تبدیل می شود." این حرارت در 22/6 ثانیه بعد از بیگ بنگ و در اول نمای چهارم که ساختار کیهان در حال درست شدن است بیشتر و زیر آستانه دمای الکترون و پوزیترون است. حرارت چنان سرد شده که هسته هلیوم می تواند درست شود. در چنین حرارتی نمی تواند هسته سلیسیوم پایدار باشد چه رسد باینکه سوختن خود را شروع کند. چطور دانشمندان فیزیک و اختر شناسی به این مطلب مهم اشاره ای نکرده اند تعجب آور است.
یعنی در این حرارت هسته سیلیسیوم از هم می پاشد. در درجه ابتدای نمای چهارم 3.109 هنوز دما برای آن که پروتون ها و نوترون ها به مدت قابل ملاحظه ای به هم بچسبند و تشکیل هسته دهند خیلی زیاد است. این حالت هسته ها از هم باز و به مرحله چهارم بیگ بانگ بر می گردد یعنی پروتون ها و نوترون ها از هم جدا می شوند. که منطقی نیست چرا اینطور است باید آن را مورد بررسی قرار دهیم. شاید دلیل خاص خود را دارد که اینجانب از آن بی اطلاع هستم. تمامی نظریه انتقادی با استناد به آیات قرآن از اینجانب است
وجود این عناصر در غبار کیهانی مشخص شده ولی شیوه ایجاد آن ها و در حرارت اعلام شده با واقعیت بیگ بنگ نمی خواند که باید بررسی دقیق تری انجام شود. در نظر قرآن سیلیسیوم، اکسیژن، کربن تا آهن در پروسه هسته ای درون زمین تشکیل شده است و هنگامی که جزء خورشید بوده است پروسه هسته ای شروع و احتمالا بعد از پرتاپ شدن و تحت تاثیر برخورد سیارات سنگی کوچکتر چگالی آنها فشرده تر و در نتیجه درجه حرارت در آن ها افزایش چشم گیری داشته است. مطالبی که عنوان شد بر گرفته از آیات قرآن است البته آیات به جزئیات اشاره نکرده ولی کلمات در قرآن اعجاز قرآن است. والارض و ماطحاها- قسم به زمین و چگونگی به بیرون پرتاب شدن آن یک دنیا مفاهیم علمی در بر دارد اگر ما به تئوری های پیدایش کیهان و منظومه شمسی و فیزیک و شیمی وارد باشیم می توانیم موضوعات جالبی را بیرون آوریم.
دانشمندان فیزیک یک اشاره را می گیرند و به مطلب بزرگی می رسند. متاسفانه ما درکشورمان دانشمندان فیزیک و اختر شناسی و زمین شناسی نظریه پرداز نداریم که اشارات قرآن را با استناد به علم مربوطه به نظریه علمی جدید تبدیل کنند. این موضوع برداشت من از آیات قرآن است و برای تشحیذ ذهن علاقمندان بیان شد. شاید شجاعت و جسارت اشکال گرفتن به تئوری های علمی را ندارند و به خود اعتماد نمی کنند. در هر نظریه که اعلام می شود نارسائی فراوان دیده می شود و دانشمندان معمولا با ایرادات و نظرات مختلف راه را برای رسیدن به واقعیت علمی هموار می کنند. در سال 1393 مقاله ای درباره دو جهان موازی با هم با مبداء مشترک متشکل از یکی ماده و دیگری ضد ماده را به استناد آیات قرآن نوشتم و در سایت منتشر کردم. جهان موازی از دید قرآن و علم قبل از این تاریخ موضوع دو جهان موازی با مبدء مشترک و ساختار ماده و ضد ماده که تئوری قرآن است در محافل علمی مطرح نبود، جهان های موازی مطرح بود. اخیرا در یک سال قبل زمزمه دو جهان موازی ماده و ضد ماده شروع شد. جالب است که در باره مقاله فوق از خارج از کشور کامنت زیادی داشتم ولی دریغ از یک کامنت از داخل. مطالب علمی در آیات متشابه ریشه در علوم طبیعی دارند و واقعیت علمی فراوان در آن ها نهفته بشرط آنکه به موضوعات علمی مربوطه آگاهی داشته باشیم. خداوند درک مفاهیم علمی در قرآن را به ما عنایت فرماید.به مقاله دیگری هم که همان سرنوشت را داشت مراجعه فرمایید. راجر پنروز دانشمند فیزیک نظر قران را تائید کرد - سید محمد تقوی اهرمی 15 آذر 1398 ویرایش جدید تیر ماه 1399-ویرایش جدید شهریور 1403
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)