- توضیحات
- بازدید: 3374
قرآن در سوره حج- آیه ۴۷ و سوره سجده- آیه 5 ، به کلمه فی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ الف سنه- اشاره کرده است کلمه یوم در این دو آیه هزار سال و در آیه 4 سوره معارج پنجاه هزار سال ذکر شده است. بسیاری با دید انتقادی و البته مغرضانه سعی در مغشوش کردن اذهان دارند و صحبت از تناقض در قرآن می کنند. بسیاری نیز برای دفاع از قرآن به رد این تناقض ها پاسخ می دهند اما واقعیت چیز دیگری است. در ارتباط با دو آیه اول در باره هزار سال در مقاله روزهای هزار و پنجاه هزار در جهان مادی است مطالبی عنوان شد. از آنجایی که یوم هزار سال و پنجاه هزار سال دو مقوله جدا از هم هستند و هیچ ارتباطی با هم ندارند، این مقاله در مورد پنجاه هزار سال تقدیم می شود. در هزار سال امر خداوند در حیات زمین به سوی خدا بر می گردد و در پنجاه هزار سال ملائکه و روح از جهان مادی به سوی خدا عروج می کنند.
خداوند هنگام خلق زمین و آسمان آن(جو زمین) 12 ماه را برنامه ریزی نمود و از کلمه عندالله استفاده کرده است آیه - إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی كِتَابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِینَ كَآفَّةً كَمَا یُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ- همانا تعداد ماهها نزد خداوند، در كتابِ (آفرينش) خدا و از روزى كه آسمانها و زمين را آفريد، دوازده ماه است، كه چهار ماه از آن (جنگ) حرام است، اين آيين ثابت و پا بر جاست. پس در اين ماه ها، با جنگ و خون ريزى بر خود ستم نكنيد و اگر مشرکین قصد کشتن شما را ( در این ماه های حرام داشتند ) داشتند با آنها جنگ کنید و بدانيد كه خداوند با پروا پيشه گان است. این آیه تفسیر مفصل دارد و ما تنها از 12 ماه و سماوات آن استفاده میکنیم. در حقیقت شماره ماه ها نزد خدا از روزى كه آسمانها و زمین را آفریده (سموات والارض در این آیه زمین و هفت آسمان جو آن است قبل از خلق زمین این دوازده ماه ایجاد نشده بود و این آیه دلیل محکمی برای کسانی است که بصورت لجوجانه اصرار بر این دارند که سماوات معنی هفت آسمان نمی دهد تا خدشه ای در نظر گذشتگان وارد نشود. در كتاب (علم) خدا دوازده ماه است.
این 12 ماه در کتاب یا به زبان علمی امروزه نرم افزار طرح و برنامه خدا در خلقت زمین ضبط است و طرح آن نزد خداوند است.عندالله این معنی را می دهد. سال را خداوند خلق کرده و انسان آن را کشف و بکار گرفته است. آیه 4 سوره معارج اشاره دارد به اینکه در این روز ملائکه و روح بسوی خداوند می روند و صحنه جهان مادی را ترک می کنند. بنابراین در این دو آیه یوم به عنوان روز های خدا وجود ندارد، اصطلاحی است غلط و برای تمسخر آیات مذکور است.
تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَه روح امر خداوند است و او فرماندهی کائنات را از طریق روح انجام می دهد. ملائکه قوانین جهان مادی هستند. در آیه نخست سوره فاطر خداوند میفرماید-
الحمد لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ-سپاس مخصوص خدای باز کننده کیهان است، خداوند هنگام باز کردن کیهان ملائکه را در آن جاعل کرد که از جنس انرژی و نیرو هستند بال تشبیه نیرو است و پرندگان به وسیله نیروی بال پرواز میکنند. این نیرو ها که در ابتدای انبساط کیهان در آن قرار داده شد برخی دو تا و برخی سه تا و برخی چهارتا (به صورت جفت هستند) و اشاره تمثیلی به قوانین طبیعت هستند مانند الکترومغناطیس که دو نیرو هستند و برخی چهار مانند قوانین چهارگانه فیزیک ، ما زمان ،مکان، حرارت انرژی تاریک ماده تاریک و مانند اینها داریم که در کیهان استقرار یافته اند و ساختار جهان مادی را بر پا داشته اند و خواست خداوند بر افزایش آنها قرار داده شده ماده تنها 5 درصد از محتویات کیهان را به خود اختصاص داده است و بقیه انرژی تاریک و ماده تاریک است که هنوز ناشناخته است. احتمالا یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ به این مورد برمیگردد. روح امر خداوند است که توسط آن فرماندهی و تنظیم جهان مادی را برعهده دارد.
زمانی که روح یا کانال فرماندهی خداوند همراه ملائکه برچیده می شوند و این روز برگشت تمامی مظاهر ماده به خدا است. به عبارتی جهان مادی به احدیت می پیوندد.
یومَ نَطْوِی السَّمَاء كَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِینَ
.روزی که ما فضا را مانند طومار نامه ای درهم می پیچیم همانگونه که در اول خلقت آن را از هیچ آفرید یم ما یقینا انجام دهنده این کار هستیم. وقتی خداوند طومار کیهان را در هم پیچید دیگر جایی برای ملائکه و روح باقی نمی ماند و آنها هم بسوی خدا میروند.
آیه تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَه درهمین رابطه است "ملائکه یا قوانین طبیعت و روح (کانال ارتباط خداوند با جهان مادی) به سمت خداوند عروج میکنند در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است ."روزی است که کیهان برچیده می شود و بعد از آن قیامت بر پا می شود. سه آیه بعدی را بررسی میکنیم.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا - وَنَرَاهُ قَرِيبًا – آنها این روز را بسیار دور میبینند ولی ما آن را نزدیک می بینیم. زمان برچیده شدن کیهان زمانی است بسیار طولانی خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَه در جهان مادی زمان حاکم است و گذر زمان طولانی است ولی برای خداوند که زمان او را فرا نمی گیرد لا تاخذه سنه لحظه ای بیش نیست.
بنابراین این دو آیه دوره پنجاه هزار ساله را برداشته شدن کیهان و قبل از قیامت میداند. يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ – فضا جمع میشود و چگال و حرارت به میلیارد ها درجه کلوین میرسد و فضا همچون فلز گداخته می گردد. توصیف بسیار زیبا از عاقبت فضا است به وضعیت اول مره کیهان بر می گردد.
پس هزار سال مربوط به برچیده شدن حیات در کره زمین است و زمین همچنان بدون حیات به روند طبیعی خود ادامه میدهد تا این زمان خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَه برسد
چرا پنجاه هزار سال و معنی سال اینجا چیست. در آیه فی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ نوع سال مشخص شده است از جنس سال هایی است که ما میشمریم یعنی هزارسال که در آیه ذکر شده هزار سال ما است حیات زمین در محدوده هزارسال برچیده می شود. در کیهان معیار زمان فرق میکند. فاصله ستارگان را به سال نوری اندازه می گیرند و سنجش زمان کیهان میلیون سال است. کلمه میلیون جدید است شاید یکی یا دو قرن اخیر با پیشرفت علم و گسترش دیدگاه اندازه گیری متر و یارد و کیلومتر و کلمات میلیون و بالاتر ایجاد شد. در صدر اسلام بالاترین رقم های مورد نیاز بیشتر از حدود صد هزار نبود. ما در ایران عددی برای جایگزین میلیون نداریم. همین طور اعراب و سایر کشورها. خداوند متعال زمان برچیده شدن کیهان را پنجاه هزار سال نام برده ولی اشاره نفرموده از کدام نوع سال. این سال محاسبه عمر کیهان به میلیون است. بنابراین در روزی که پنجاه هزار میلیون سال است کیهان درهم می پیچد. این یک پیش بینی علمی است و دقیقا با علم کیهان شناسی و جدید ترین نظریه علمی میخواند .آقای پروفسور استیون واینبرگ فیزیکدان بزرگ و برنده جایزه نوبل در فیزیک و اختر شناس برجسته در مورد انبساط کیهان چنین مینویسد. نقل از کتاب سه دقیقه اول نوشته وی و ترجمه بسیار وزین و ارزنده محمد رضا خواجه پور فصل هشتم سخن آخر:
"عالم یقینا تا مدتی دیگر به انبساط ادامه خواهد داد. مدل انبساط در باره سرنوشت عالم پیش بینی دو پهلویی دارد. همه چیز بسته به آن دارد که آیا چگالی کیهانی کمتر از مقدار بحرانی است یا بیشتر. اگر چگالی کیهانی بیش از مقدار بحرانی باشد عالم متناهی است و انبساط آن سرانجام متوقف خواهد شد .مثلا اگر چگالی کیهانی دو برابر مقدار بحرانی باشد و اگر مقدار قابل قبول ثابت هابل -15 کیلو متر بر ثانیه بر میلیون سال نوری- درست باشد، عمر عالم در حال حاضر 10000 میلیون سال است.عالم 50000 میلیون سال دیگر به انبساط ادامه خواهد داد و سپس به انقباض خواهد انجامید " این مطلب عینا نقل شد.
بنابراین عمر کیهان براساس این نظریه علمی همان رقمی است که قرآن فرموده. پنجاه هزار سنه و سنه در محاسبات نجومی میلیون است و اشاره قرآن هم به این موضوع است. آقای پروفسور اشاره دارد که انبساط متوقف و شروع به انقباض باز گشت به حالت اولیه یعنی به تکینگی (مهبانگ یا احدیت) بر می گردد. مسلما از نظر علم فیزیک پس از پنجاه هزار سال دوره انقباض زمان بر است بعلاوه آقای پروفسور شرط را می گذارد بر ثابت هوبل "اگر چگالی کیهانی بیش از مقدار بحرانی باشد عالم متناهی است و انبساط ان سرانجام متوقف خواهد شد ".قرآن میفرماید بازگشت همه عالم بسوی او است یعنی از دید قرآن عالم متناهی است انا لله وانا الیه راجعون. ما از خدا هستیم و بسوی او باز می گردیم. باز گشت جهان مادی و ما بسوی همان جایی است که اول مره خلق شد. به مرحله بدیع السموات والارض .دوم از نظر قرآن بعد از پنجاه هزار(میلیون) سال جهان در یک چشم بهم زدن دوره انقباض را سپری میکند. آنی است. در این زمان ملائکه و روح کیهان را ترک میکنند. یعنی دیگر ماده وجود ندارد که بخواهد انقباض آن طول بکشد . این نظر قرآن است. واذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون .یعنی جمع شدن سریع کیهان. همانطور که در یک چشم بهم زدن و حتی کمتراز آن کیهان فطرهن شد یعنی باز شد و از مکانی بینهایت کوچک و در زمانی بینهایت کم فضائی بی نهایت بزرگ را اشغال کرد بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُون.قیامت هم آنی است و با یک نفخ فی الصور کیهان درهم می پیچد.
یوم نَطْوِی السَّمَاء كَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِینَ- در آن روز که آسمان(فضا) را چون پیچاندن طوماری در هم می پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم و آن را باز می گردانیم این وعده ای است بر ما ، و قطعاً آن را انجام خواهیم داد. این نظریه قرآن است. به مقاله خلقت کیهان از هیچ نظر علم و قرآن و همچنین انبساط کیهان از نظر علم و قران مراجعه فرمایید. بنابراین روزهای که در آیات فوق آمده ارتباطی با قیامت ندارند و قبل از قیامت و در جهان مادی اتفاق می افتد گذشتگان که نمی توانستند مفهوم علمی آیات را درک کنند و رو به تخیلات آوردند و این روزها را بردند در قیامت و برایش مراحل ساختند و قیامت را تقسیم بندی کردند و مواقف برایش گذاشتند. دوره شکوفائی علم است و آیات متشابه اصالت مفهومی خود را پیدا میکنند. باید در آنها با ابزار علم روز و نه با نظر گذشتگان تفحص و تفکر و تعقل کرد. سید محمد تقوی اهرمی-15 آذر 1398 ویرایش جدید تیر ماه 1399
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 2970
مقدمه نوشتار
برای دانستن واقعیت خلقت کیهان، خلقت زمین و درون آن حیات، نقش هفت طبقه جو زمین در بقاء حیات از دیدگاه قرآن می بایستی به مفاهیم درست کلمات کلیدی آن ها در هر آیه دست یافت. انسان درون کره زمین زندگی می کند و اعمال ما انسان ها و همه تحولات حیات بر اساس جهان بینی قرآن تحت نظر ذات باری تعالی است. خداوند از رگ گردن انسان به خود انسان نزدیک تر است. اصطلاحی است که قرآن برای بیان حضور در صحنه زندگی انسان است که آن را حیات دنیا نامیده است. لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید- ما انسان را خلق کرده ایم و از وسوسه های نفسانی او آگاهیم و ما به او از رگ گردن او هم نزدیک تریم. این موید این نظر است که انسان و اعمال او برای برنامه ریزی از پیش تدوین شده خداوند حائز اهمیت زیاد است. خداوند کیهان را که خلق کرد برنامه ریزی و مدیریت او بر ایجاد آب و حیات بود و کان عرشه علی المائ-خلقت کیهان در شش روز- آغاز خلقت انسان با آغاز خلق ماده شروع شده است. آغاز خلق ماده ابتدای انبساط کیهان است. حضرت ابراهیم می فرماید وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ چرا خداوندی که خلقت من را از انبساط کیهان آغازید پرستش نکنم و بازگشت ما به او است.
مطالعه بیشتر: توهم سماوات و سماء قرآن در علم خیال
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 3767
مقدمه نوشتار
آیات قرآن کریم در طول 23 سال از بعثت تا رحلت رسول اکرم(ص) قسمت به قسمت و در مکان های مختلف و به مرور زمان بر پیامبر اسلام(ص) وحی می شد. آن حضرت آیات وحی شده را مکررا بیان می فرمود و اکثر مسلمانان آنها را حفظ می کردند و برخی هم آن ها را بر روی لیف خرما، استخوان کتف گوسفند و ابزار های در دسترس می نوشتند و نگه می داشتند که به نویسندگان وحی مشهور شدند. خواندن و نوشتن توسعه پیدا کرد و شیوه نوشتن در دوران طول عمر مبارک حضرت رسول اکرم(ص) و نظارت ایشان و صحابه و حضرت علی (ع) تکمیل تر شد. نگارش حروف آیات به روش خط متداول عربی آن زمان بود. حروف نقطه، کسره، فتحه و ضمه نداشتند کلماتی مانند رب العالمین را بصورت رب العلمین و سنه هم بدون کسره و فتحه می نوشتند که اسناد آن در موزه ها موجود است. البته در خواندن قرآن در آن زمان اشکالی نبوده است. در نیمه دوم قرن اول هجری که تعداد مسلمانان با پیوستن غیر اعراب رو به افزایش گذارد مشکل قرائت کلمات بحث برانگیز شد بر این فکر افتادند روشی تدوین نمایند تا قرائت قرآن دچار تفرقه و اختلاف نشود لذا نقطه و اعراب فتحه و ضمه و کسره بر روی حروف گذاشته شد.
قواعد عربی هم که در آن زمان وجود نداشت بر اساس متن قرآن و با بهره گیری (الگو برداری قواعد) از زبان سریانی تدوین شد برخی کلمات می توانست دو معنی بدهد بر حسب برداشت آن زمان یک تعریف از آن رسمیت یافت و ممکن بود تعریف دیگر مد نظر قرآن باشد. مانند کلمه رب العالمین با فتحه م و یا سکون م اولی به معنی خداوند دو عالم و دومی خداوند عالمیان. عالم به عربی جهان معنی می دهد و ترجمه آن به معنی جهانیان –خداوند مردم جهان یا خداوند جهان های متعدد که هر دو مفهوم در آیات قرآن ترجمه نمی شود ولی از آنجائی که خداوند متعال در سراسر قرآن اشاره به دنیا و آخرت فرموده و به خلق جهان دیگر مانند این جهان نیز اشاره شده.رب العالمین می تواند خداوند دو جهان مادی این جهان و جهان مادی آخرت هم معنی دهد. البته میتواند استثناء هم وجود داشته باشد. خداوند دو عالم- هم چنین کلمه سنه با فتحه س به معنی زمان و سنه با کسره س به معنی خواب کوتاه یا به اصطلاح چرت زدن است.
بررسی آیه 255 سوره بقره آیه الکرسی
آیات 255 الی 257 سوره بقره در برخی روایات به آیه الکرسی معروف است و برخی نیز تنها آیه 255 را آیه الکرسی می نامند و بررسی ما در آیه 255 است که در آن کلمه کرسی آمده و لذا به این نام نامیده شده است. دو کلمه مهم و کلیدی سنه و کرسی پایه و اساس این آیه است. این آیه با ترجمه های مختلف بیان شده. همان طور که در مقدمه اشاره شد سنه دارای دو معنی است سنه با فتحه س به معنی زمان و سنه با کسره س به معنی خواب کوتاه یا چرت زدن. معنی دوم که در همه ترجمه ها و تفاسیر به آن اشاره می کنند در زمانی که کسره و فتحه در زبان عربی ابداع شد دو معنی برای سنه در زبان عامیانه عرب مطرح بود سنه به معنی سال و دیگری خواب کوتاه. زمان تنها در مفهوم سال مطرح بود و به مفهوم علمی که ما امروزه می فهمیم نه تنها در زبان عربی آن زمان که سالیان بعد هم مطرح نبود و مفهوم خواب کوتاه را انتخاب کردند و کسره بر فتحه مقدم دانستند. تمامی تفاسیر از آن تبعیت کردند. با توجه به سیاق آیه و کلمه لا تاخذه و يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ می تواند معنی زمان بدهد. به آیه و ترجمه عرف آن توجه فرمایید.
الله لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
خداست كه معبودى جز او نيست زنده و بر پا دارنده است نه خوابى سبك او را فرا مى گيرد و نه خوابى گران آن چه در آسمان ها و آنچه در زمين است از آن او ست كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند آنچه در پيش روى آنان و آن چه در پشت سرشان است می داند و به چيزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى يابند، كرسى او و زمين را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست و او ست و الاى بزرگ.
سنه به معنی زمان
لا تاخذه سنه زمان او را فرا نمی گیرد و او زنده جاودان است ، گذر زمان بر چیزی قرار گیرد فنا و نابودی در انتظار او است آیه با حی القیوم شروع شده و زمان در حی القیوم کاربرد ندارد. کیهان در مکانی قرار دارد که به زمان وابسته است. مکان جدا از زمان نیست وقتی می گوییم خداوند لا مکان است یعنی در همه جا است فرق نمی کند حال باشد یا گذشته و آینده چرا که گذر زمان در ذات خداوند نیست و بدین منظور در آن واحد علم حال و گذشته را در اختیار دارد. لا تاخذه سنه به معنی زمان او را فرا نمیگیرد، لا نوم مستقل است و نه خواب. خواب کوتاه یا گران هر دو نوم است و اینکه خداوند نه چرت می زند و نه می خوابد نمی تواند ترجمه درستی باشد. هر آن چه در سموات (جو زمین) و در زمین است از آن او است. سماوات و الارض با هم که می آید مفهوم کیهان می دهد که معمولا با کلمات فاطر، بدیع و خلق در شش روز می آید. جز به خواست او کسی به علم او احاطه پیدا نمی کند. خواست خداوند اراده ای است که مدون شده و در نرم افزار کتاب مبین ثبت است و به این معنی نیست که خدا علم را به هر کس بخواهد می دهد. همه کارها بر برنامه ریزی تدوین شده و ضبط شده است. خواست خداوند بر دادن علم آن است که هر انسانی که تلاش کند، با سواد شود و تجسس و تفکر و تعقل کند به رموز علم خداوند در جهان هستی دست می یابد و خداوند به حضرت رسول اکرم (ص) غ و نه علم عالم غیب، خواست خداوند بر این قرار دارد که دانشمندان علوم تجربی چنانچه تلاش کنند خداوند از علم خود به آنها عطا می کند.البته علم ماوراء مشهودات جهان مادی که دانشمندان علوم طبیعی با خواست خدا به آن رسیده اند. به آیات فراوانی برخورد می کنیم که خداوند وقتی در آیه ای از یک پدیده جهان مادی نام می برد خود را علیم و حکیم می نامد. یعنی علم این پدیده مهم طبیعت علمش نزد خدا است و قوانین طبیعت هم امر خداوند هستند. به آیه زیر توجه فرمایید
قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ-فرمود ای آدم ایشان را از اسامی آن ها (وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا یک کنایه و تشبیه است که خداوند علم و دانش را در انسان نهادینه کرد) آگاه کن و انسان آگاه کرد و خداوند می فرماید به شما نگفتم که من غیب سماوات و الارض را می دانم و به علاوه هر چه آشکار می کنید و پنهان را می دانم. غیب سماوات و الارض علم و قوانین حاکم بر جهان مادی است که بنا بر خواست خداوند ( همان که در انسان تکامل یافته نهادینه کرد که به مرور زمان با تلاش انسان عیان می شود) دانشمندان علوم تجربی بر بسیاری از این علوم که غیب بودند آگاه شدند. غیب هم مانند سایر کلمات دارای دو مفهوم استف غیب مشهودات کیهان و طبیعت زمین و دوم غیب ماوراء جهان مادی که با توجه به سیاق آیات می توان آن را کشف کرد.
ان ربكم الله الذي خلق السموات و الارض في سته ايام ثمّ استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر و النجوم مسّخرات بامره، الا اله الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين اعراف 54
به درستی که خداوند است که سموات و الارض (کیهان) را در شش دوره خلق فرمود و سپس به سر و سامان دادن و مدیریت آن پرداخت ( تا به حیات در زمین و خلق منظومه شمسی برساند) شب و روز هم دیگر را می پوشانند و تکرار می شود و خورشید و ماه و ستارگان را با امر خود (یعنی با قوانین مربوطه) به تسخیر خود درآورد بدانید که خلق (ساختار مادی کیهان) و امر( قوانین مربوطه) هر دو به خداوند تعلق دارند تبارک الله رب العالمین. خلقت کیهان در شش روز از نظر علم و قرآن
کرسی به معنی قلمرو و محدوده سماوات والارض (کیهان)
کرسی به معنی اصل و اساس است و به چیزی که بهم پیوسته و محدوده ساختاری دارد گفته می شود مانند کرسی به معنی چیزی که بر آن می نشینند. به مفهوم محدوده قلمرو و حکم فرمائی و هم چنین علم معنی کرده اند. با توجه به کلمه وسع به معنی توسعه دادن کرسی در اینجا مفهوم محدوده یا قلمرو می دهد. که به معنی خداوند محدوده کیهان را همچنان توسعه میدهد و نگه می دارد. در برخی تفاسیر آمده که خداوند علم خود را توسعه می دهد. خداوند خود علم مطلق است و نیاز ندارد علم را یاد بگیرد و آن را توسعه دهد.
بنابراین ترجمه آیه می تواند این چنین باشد.
خدا است که معبودی جز او نیست زنده جاودان است که زمان او را فرا نمی گیرد و نه خواب، هر آنچه در جو زمین و زمین است به او تعلق دارد کسی بدون اجازه او شفاعت در پیشگاهش نمی برد و هر چه در حال و گذشته آنان است را می داند و کسی به چیزی از علم او دست نمی یابد مگر به خواست او، خواست خداوند این نیست که کسی درس نخوانده علم غیب جهان مادی را بداند و مثلا فرمول های پیچیده ریاضی علم اختر شناسی و شیمی و فیزیک را که همان علوم طبیعی است همه بی دلیل مطلع شوند. خواست خداوند این است که اگر کسی اراده کند می تواند اینشتین شود و یا هاوگینگ باید مانند او درس بخواند و تحقیق کند و دانشمند شود نظریه بدهد، این خواست خداوند است همه انسان پتانسیل دستیابی به علم دارند و تلاش راه رسیدن به آن است.
اگر کسی بالای بلندی رفت سرنگون می شود. این ها قوانینی هستند مدون و ضبط شده در هارد دیسک عظیم نظام خلقت. منتها از آن جایی که خداوند امر خود را هدایت می کند بر اساس برنامه ریزی خود کسی را از مرگ نجات می دهد ولی از راهش و چه بسا شخص خودش هم نفهمد که خواست خدا او را نجات داده است. مثالی بزنم و ختم کلام گردد. کسی مرتبا آیه الکرسی که خواندن آن ثواب دارد و اعجاز و برای جلوگیری از رفع بلا است همراه چهار قل در پیاده روی به خواند و در حین خواندن سرش محکم به شاخه درخت بخورد و گلایه کند که خدایا من این آیه را خواندم مرتب هم می خوانم ولی سر من را محکم زدی به درخت. ممکن است لخته خونی در رگ های مغز او شکل گرفته و بزرگ شده بود و با این ضربه محکم از دیواره رگ مغزی جدا شود و شخص نمی داند که خدا او را از مرگ حتمی نجات داده ولی او نفهمیده.
وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ خداوند محدوده قلمر و کیهان را همچنان توسعه می دهد و نگاه دارنده آن است و او علی العظیم است.
سید محمد تقوی اهرمی ششم آذر ماه 1398 ویرایش جدید تیر ماه 1399-ویرایش جدید مرداد 1402
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 1831
مقدمه نوشتار
در قسمت اول این مقاله آیات 9 الی 12 سوره فصلت و آیات 30 الی 32 سوره انبیاء مورد بررسی قرار گرفت. در هزار سال قبل که علوم طبیعی گستره زیادی نداشت هر فرد دانشمند می توانست با خواندن کمتر از صد جلد کتاب به تمام علوم جهان آن زمان از جمله علوم طبیعی و فلسفه و پزشکی اختر شناسی و سایر مسلط شود. از این جهت به محض اینکه دانشمندان صدر اسلام با فرهنگ یونان که مهد تمدن آن زمان بود آشنا شدند سعی کردند آیات متشابه قرآن در خلقت انسان و خلقت کیهان و سایر آیات علمی قرآن را مطابق علم آن زمان تفسیر کنند. ابن عباس، ابن کثیر بنیان گذار علم تفسیر قرآن بودند. ابن عباس تلاش خستگی ناپذیر برای معانی کلمات متشابه در قرآن انجام داد و کلمات را برحسب دانستنی های علمی آن زمان و فرهنگ عرب معنی کردند. البته حدود صد سال بعد از فوت ابن عباس شاگردان آن جناب نظرات ایشان را در معانی کلمات سموات و سماء، منی صلب و ترائب، تراب، صلصال، حما مسنون و امثالهم را تعریف کردند و تمامی مفسرین بعد از آن ها پایه تفسیر قرآن را بر آن بنا نهادند.
روایات و احادیث بسیاری در ارتباط با این کلمات خلق شدند. مفسرین صد الی دویست سال بعد از اسلام لغات بسیاری را تعریف کردند و به لغویون قدیم معروف شدند و امروزه هم اگر سر نخ تفاسیر را دنبال کنیم به همان تعاریف قدیم وصل هستند. با پیشرفت شگفت انگیز علوم طبیعی و زمین شناسی و اختر شناسی آیات متشابه و علمی قرآن هم چنان به همان نظرات کهن وابسته هستند و مفسرین و مترجمین همه یک حرف می زنند و همه حرف و تعاریف آن ها برای معاندین و مخالفین قرآن حجت شده که این ها را قرآن بیان فرموده و امثال سروش و مثلا دکتر سها به آیات قرآن استناد نمی کنند و تفاسیر را اصل می دانند و البته آقای سروش که اینجانب در آلمان و در سمینارهای انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا ایشان را خوب می شناختم و سایر اسلام شناسان دیگر هم همین طور و ایشان به آیات قرآن بسیار آشنا است ولی از همان وقت اعتقادی به قرآن نداشت و اکنون از بی اطلاعی نسل جوان و دانشجو به قرآن برای تخریب اسلام سوء استفاده می کند. نظر ایشان در باره سموات چنین بیان می کند:
" ماجرای هفت آسمان از اینها هم روشن تر است، بدون استثناء همه مفسران پیشین آن را به روانی و آسانی بر تئوریهای هیئت بطلیموس تطبیق میکردند (و چرا نکنند؟ همه ظواهر بر آن دلالت دارد) و فقط در قرن نوزدهم و بیستم است که مفسران جدید قرآن (عرب و غیر عرب) به فکر تفسیر تازهای از این آیات آن هم در پرتو معارف جدید میافتند". می فرماید همه مفسرین پیشین تئوری بطلمیوس را را با قرآن تطبیق می دادند و چرا نکنند که همه شواهد و ظواهر برآن دلالت دارد. منظور ایشان نظر گذشتگان را عین قرآن می داند و به خود زحمت ندادند به قرآن مراجعه کند و کمی هم از علوم طبیعی بداند که حرف را بر منطق بزنند. دوران بازی با کلمات بسر رسیده و فلاسفه در تفسیر علوم طبیعی حایگاهی ندارند.
اساس قضاوت ایشان نظر مفسران است و نه قرآن و او آگاهانه ماموریت خود را به خوبی پیش می برد. اینکه می گوید همه ظواهر بر آن دلالت دارد در لفافه می خواهد بگوید قرآن این را می گوید. حال به سایت های پر بازدید سری می زنیم و مطابق نظر آن ها به آیات می پردازم. هر آیه که مقاله ای مفصل در باره آن نوشته ام به آن مقاله لینک می دهم . البته خواهشی که از خوانندگان محترم دارم سایت من را معرفی نمایند تا علاقمندان بتوانند مستقیم به سایت من مراجعه کنند زیرا اکثر عناوین مقالات من در موتور جستجو وجود ندارد و موتور جستجو می داند که کدام اطلاعات را در اختیار طالبین معانی کلمات قرار دهد و در حقیقت موتور های جستجو هرکدام با سیاست های خود مطالب را در اختیار می گذارند و جوینده را به آن سو هدایت می کنند.
سماء در قرآن جو زمین و کل طبقات جو زمین هم سماء نامیده است در حقیقت خداوند سماء که طبقه اول جو زمین است و باران از آن نازل می شود و رزق و روزی موجودات زنده به آن و زمین (خاک کشاورزی )و زیر خاک تحت الثری محل فعالیت دابه ریز جنبندگان در آن وابسته است را هفت طیقه آسمان (کل سموات) به عنوان جو زمین آورده است. چرا که بقیه شش طبقه جو حفاظ این سماء هستند. بنابراین حیات زمین به طبقه اول سماء و سبع السموات (هفت جو زمین حفاظ حیات) وابسته است.به قسمت اول این مقاله و آیه 12 سوره فصلت مراجعه فرمائید. معنی دیگر سماء فضا است که کیهان در آن قرار دارد و نه کیهان مانند والسماء ذات الحبک ذات سماء شبکه شبکه است. فضای کیهان. کیهان در قرآن یکی دیگر از معانی سموات و الارض است که مفهوم آن را باید از سیاق آیه بیرون آورد. در مقالات خلقت کیهان در شش روز و بررسی انبساط کیهان و مقاله خلقت کیهان از هیچ مفصل شرح داده ام. دو آیه ای که بصراحت سموات والارض را جو زمین می داند را ابتدا بررسی کنیم.
سموات والارض به معنی جو زمین
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ- اِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ- وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ - وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ- تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ- وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ –آیات 1 الی 8 سوره جاثیه- این آیات یک مجموعه بهم پیوسته آیات است که بهم وابسته هستند که به تلک آیات نتلوها که نتیجه آن است بر میگردد.جدا کردن این آیات از هم عملی خلاف مشی و محکوم است. این را خداوند میفرماید لطفا در خواندن این آیات تفکر و تعقل فرمائید.
ترجمه این آیات از سایت دانشنامه اسلامی نقل می گردد.
این کتاب (عظیم الشّأن قرآن) از جانب خدای مقتدر حکیم نازل گردیده است.
همانا در خلقت آسمانها و زمین برای اهل ایمان آیات و ادلّهای (از قدرت الهی) پدیدار است
و در خلقت خود شما آدمیان و انواع بیشمار ریز حنبندگان که در روی زمین پراکنده است هم آیات و براهینی (از قدرت حق) برای اهل یقین آشکار است.
و نیز دراختلاف شب و روز و آنچه خدا از آسمان روزی (برای خلق از برف و باران) می فرستد و زمین را پس از خزان مرگ دیگر بار بدانها زنده میسازد و در وزش بادهای عالم، در همه این موجودات برای خردمندان جهان آیاتی (از قدرت صانع) پیداست.
اینها آیات خداست که ما بر تو به حق تلاوت میکنیم، پس حدیث بعد الله که قرآن است که اول آیه بیان شد و آیاتی که خواند شد به کدام ایمان میآورند ؟
آن که آیات خدا را که بر او تلاوت میشود می شنود و بر تکبر و طغیان اصرار می کند چنانکه گویی هیچ آیات را نشنیده است، چنین کسانی را به عذاب دردناک بشارت ده
نقد ترجمه بالا که از چند مترجم نقل کرده است
ایراداتی که بر ترجمه این آیات وارد است را نقل می کنم.
اول ان فی السموات و الارض را اینطور ترجمه کرده اند- همانا در خلقت آسمان ها و زمین در صورتیکه از خلقت در آیه نامی برده نشده. هر چه در آسمان ها ( هفت طبقه جو زمین و زمین) وجود دارد معنی می دهد با آوردن کلمه خلقت در آیه بافت معانی آیه عوض می شود و هر کدام آیات از هم تفکیک می شوند و خواننده قرآن متوجه نمی شود که منظور خداوند چیست و زمینه را برای سوق دادن تصور به سموات بطلمیوسی فراهم می گردد.
"و" عطف به آیه گذشته دارد از جمله چیز هائی که در جو زمین هست یکی یکی شرح می دهد و آن ها را آیات خداوند مینامد.
دوم در خلقت خودتان و پراکنده کردن دابه-وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ- را چنین معنی شده-انواع بیشمار حیوان که در روی زمین پراکنده است. دابه شامل انسان، پرندگان، و چارپایان نمی شود به مقاله دابه و نقش آن در خلقت حیات مراجعه فرمائید.
سوم - اختلاف شب و روز یعنی اختلاف در زمان شب و روز که به کج بودن 23 درجه ای محور زمین و بقاء حیات وابسته به آن است معنی می دهد و نه اینکه شب تاریک است و روز روشن و آنچه خداوند از سماء باران نازل می کند و رزق و روزی به آن وابسته است. با آن خاک مرده را زنده می کند.
چهارم - تَصْرِيفِ الرِّيَاحِ- هم چنین چرخش باد و هوا که بخار آب را بالا می برد و بصورت ابر در می آورد و سپس به باران تبدیل می شود و نازل می گردد و چرخش دارد و از اعجاز کلام خدا است که علم هوا شناسی تنها دو الی سه قرن آنرا کشف کرده است. که اینطور ترجمه شده و در وزش بادهای عالم، در همه این موجودات- همه آیاتی هستند برای کسانیکه فکر و عقل خود را به کار می برند. این آیات را یکی یکی نام برده شد حال نتیجه گرفته میشود.
این آیات ( نشانه های خداوند در جو زمین) برای توی پیامبر (ص) تلاوت گردید.(همه آیات خدایند). پس به کدام، حدیث بعد الله (قرآن که اول آیه بصورت کتاب نازل شد) و یا این آیاتی که در بالا تذکر داده شد ایمان می آورند. حدیث بعد الله پس بعد از خدا ترجمه شده که درست نیست. حال می فرماید وای بر فک کنندگان گناهکار. فک دروغ گفتن معنی نمی دهد. فک رهن را شنیده ایم یعنی قرار داد و حقی که امضاء شده را از اعتبار انداختن. کسانی که این آیات متشابه را که خداوند برای ما خواند را فک کنند یعنی از اعتبار بیاندازند. کی این کار را می کند، آن هائی که آیات خدا بر آن ها تلاوت می شود و بر تصورات ذهنی خود مصرانه با تکبر پافشاری می کنند گوئی آین آیات را نشنیده اند آن ها را به عذابی بشارت ده. وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ادامه همان آیات است چون چیزی از آیات ما را یاد گرفتند( مانند جناب سروش) شروع به مسخره کردن آیات خدا می پردازند برای آن ها هم عذابی در نظر گرفته شده.
از این آیات چنین استنباط می شود که هر چه در سموات الارض هست که اشاره شد همه در جو زمین وجود دارند و نه در کیهان، قرآن هم در همین جو زمین و زمین که دنیا و حیات و محل زندگی است نازل شده.
خداوند در آیات 85 الی 87 سوره حجر میفرماید.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ- إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ- وَلَقَدْ آتَیْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ
ما سموات والارض و آنچه که بین آن ها است (که در آیات فوق اشاره شد) را جز به حق (با برنامه ریزی هدفمند) نیآفریده ایم یقینا قیامت فرا میرسد پس به خوبی صرفنظر کن (از عملکرد کافران که در داستانی بیان فرموده) که خداوند متعال خلاق و دانا است. در حقیقت ما به تو(حضرت رسول اکرم-ص) سبعا من المثانی (هفت جو زمین که حیات در آن است) و آیات بیشمار خداوند در آن است و قرآن عظیم عطا کردیم آیه زیر این مفهوم را بیان می فرماید. سبع المثانی هفت جو زمین است. آیه زیر این مطلب را تائید میکند.
ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ ٱلْحَدِیثِ كِتَٰبًۭا مُّتَشَٰبِهًۭا مَّثَانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ ٱللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ یَهْدِى بِهِۦ مَن یَشَآءُ ۚ وَمَن یُضْلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنْ هَادٍ-24 زمر-
خداوند قرآن را فرستاد که بهترین حدیث است، کتابی که آیاتش متشابها المثانی دارد (متشابهات آن در طبیعت و در معرض دید قراردارد که با دیدن آنها ) با ثنای مکرر خدا، خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و باز آرام یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهنمود فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کنندهای نخواهد داشت. آیه دیگر که سموات والارض جو زمین است. مومنین در گردش زمین تمامی مظاهرحیات را آیه خدا میدانند وبا دیدن آن میگویند تبارک الله احسن الخالقین وشاد میشوند و قوت قلب وافزایش ایمان را در بر دارد واین یک ذکر خداوند است
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ 5 زمر
آسمانها و زمین را به حق بیافرید شب را بر روز و روز را بر شب می پوشاند و خورشید و ماه را مسخر خود گردانید و هر یک تا زمانی معین در حرکتند آگاه باش که اوست پیروزمند و آمرزنده- این جو زمین است که شب و روز را عیان می کند. خداوند شب و روز را به جای زمین در کنار ماه و خورشید می آورد. حیات در زمین برای خداوند متعال از اهمیت ویژه ای بر خور دار است.
وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ- چه بسیار آیات خداوند در هفت جو زمین و زمین است که شما مکررا از کنار آنها عبور میکنید در حالی رویگردان هستید وبه آنها توجه نمی کنید.105 سوره یوسف.اگر سموات و الارض جو نباشد چگونه ما مکرارا بر آن ها یمرون می کنیم و توجه به آن ها به عنوان آیات خدا نمی کنیم .همه این آیات موید آیات 1 الی 8 سوره جاثیه است.
سموات به عنوان هفت طبقه جو زمین
الله الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ- سوره الرعد (2) خداوند هفت طبقه جو زمین را بدون هیچ ستون قابل رویت بالا برد و خورشید و ماه را مسخر خود ساخت و همه آنها تا اجل مقرر در حرکت هستند. امر خود را در آنها تدبیر می کند و این چنین آیات خود را بیان میکند تا به لقاء خداوند یقین حاصل کنید. جو زمین سنگین است و میلیون ها میلیارد تن وزن دارد و در اثر نیروی گرانش که از جرم زمین است و نیروی دافعه که یکدیگر را در حال تعادل خنثی می کنند و هر دو نیرو هستند و نا مرئی .گرانش اگر به تنهائی باشد همه این سنگینی به زمین سقوط می کند و سرعت حرکت زمین بدور خود و بدور خورشید و مجموعه منظومه شمسی هم با حرکت سریع بدور کهکشانها در حرکتند و برنامه ریزی قضاهن خداوند متعال این چنین برنامه ریزی کرده است که نیروی دافعه بر اثر حرکت ونیروی گرانش جاذبه برای نگه داشتن این حجم عظیم و سنگین جو تعادل بر قرار گردد وهمه چیز در کیهان بر قسط اینجا تعادل معنی میدهد استوار وپا برجا هستند. شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ-خدا به یکتایی خود گواهی دهد که جز ذات اقدس او خدایی نیست، و ملائکه (قوانین واسباب طبیعت) و دانشمندان نیز گواهی میدهند که اساس برنامه خداوند متعال بر قسط استوار است و هو العزیز الحکیم.
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ وَأَلْقَىٰ فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ ۚ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ- سوره لقمان (10)-خداوند سموات را بدون هیچ ستون دیدنی خلق کرد و پوسته جامد زمین را بر روی زمین قرارداد برای تثبیت و تعادل زمین در حرکت آن و ریز جنبندکان را در پوسته جامد زمین پراکنده کرد.اینکه میفرماید برای اینکه شما را تکان ندهد در 1400 سال قبل که تصور می کردند که زمین ثابت است و خورشید در حرکت بیان گر حرکت زمین است که پوسته جامد لرزه گیر است و ما حرکت ان را احساس نی کنیم و نزول باران درسماء طبقه باران زا در هفت طبقه جو زمین. آیات در این باره فراوان است .اکنون به چند آیه سبع السموات می پردازیم.
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا - وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا نوح17
ایا نمی بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را طبقه طبقه رویهم قرار داد ودر آن (جو زمین) ماه را نورانی و خورشید را چراغ فروزان قرار داد. ماه و خورشید نمی توانند در هفت اسمان منسوخ شده کیهان روشنی بخش باشند. خورشید اطراف خودش را نمی تواند روشن کند و فقط در جو زمین نور خورشید با برخورد با ملکول های هوا میتواند چراغ باشد
الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَري في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصر هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ 67 ملک- خداوند است که هفت جو زمین را طبقه طبقه قرار داد.ایا در این خلقت خدای نعمت دهنده خللی میبینید پس بنگرید که هیچگونه شکافی در آن نیست. کسانیکه این دو آیه کاملا روشن و واضح که سبع السموات به عنوان هفت جو زمین است را میخوانند و آن را هفت اسمان بطلمویوسی مطابق تصورات خود تفسیر میکنند و با تکبر حاضر نیستند نظر خود را اصلاح کنند. مشمول وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ میشوند.
سماء به عنوان طبقه اول زمین که باران زا است.
آیات فراوانی در قرآن داریم که سماء را محل نزول باران می داند و ما به این آیه بسنده می کنیم و به معانی دیگر سماء می پردازیم.آیه 14 سوره ابراهیم
اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهار-خداوند است که سموات الارض (جو زمین) را خلق و از سماء آبی نازل فرمود و از آن آب باران رزق و روزی شما مقرر داشت و حرکت کشتی در دریا را به امر خود مسخر شما ساخت و رود خانه ها هم همین طور مسخر شما گردانید.
ولقد زیننا السماء الدنیا بمصابیح وجعلناها رجوما للشیاطین واعتدنا له عذاب السعیر. دنیا محل زندگی انسان در داخل کره زمین است که خداوند حیات و موجودات زنده را خلق کرد واعمال انسان در همین جا انجام میشود و دنیا اکثرا با آخرت آمده است. براساس کدام آیه ما دنیا را کیهان دور بر خودمان دانسته ایم. گذشتگان زمین را بی حرکت و خورشید را متحرک میدانستند و تصور میکردند هر چه بالای سر ما قرار دارد همه سمائ کیهان است . آنها به پائین زمین اعتقاد نداشتند و نمی دانستند که زمین می چرخد امروزه همه می دانیم که کیهان بالا و پائین ندارد. بعلاوه ما در قسمت افقی مقابل خورشید جای خودمان را عوض می کنیم و بالای زمین قرار نداریم که بالا را سمو بنامیم و سماء هم بالا معنی کنیم در ایات قرآن چنین معانی بیرون نمی اید. بنابراین سماء الدنیا همین جو زمین است که همیشه بالای سر ما قرار دارد. خداوند جو زمین را به زینت نور ستارگان مزین کرد و حفاظی دور آن قرار داد و اگر شهاب سنگی بخواهد به داخل جو زمین وارد شود فورا آتش می گیرد و متلاشی می شود. جو زمین با وجود ملکول های هوا در جو زمین میدرخشند. به آیه 17 مومنونهم نظری بیندازی.به مقاله زینا سمائ الدنیا مراجعه فرمایید
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَ مَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ- در حقیقت ما بالای سر شما هفت طرق مختلف قرار دادیم ما در خلقت حیات و حفاظ آن غافل نیستیم.
سماء به معنی فضا خارج از جو زمین
در چند مورد در قرآن سماء به معنی فضا آمده که اشاره به یک واقعه علمی دارد و مانند والسمائ ذات الحبک، وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ، وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ، كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماء
سماء که ذات آن بر شبکه شبکه است. و قسم به فضا که ذات آن بر اشکال ستارگان قرار داده شده. و فضا را با قدرت خود بنیان گذاردیم و آن را همچنان توسعه می دهیم. مانند صعود به فضا است هر چهار مورد به چهار واقعه مهم علمی اشاره دارد که هر کدام به مقاله جداگانه نیاز دارند. ما در قرآن سماء حقیقی و مجازی نداریم سماوات خارج از جهان مشهود هم نداریم. همه این ها تخیلات ذهنی است.
مثالی بزنیم. وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَابًا در سوره نباء آمده که اشاره به بر چیده شدن زمین دنیا و برداشته شدن جو زمین و روان شدن کوه ها در اثر نزدیک شدن خورشید به زمین است که در آیه واذا البحار سجرت هم به آن وضعیت اشاره شده است جو زمین سقف محفوظ دارد هیچ شکافی در آن دیده نمی شود. وقتی در اثر بزرگ شدن خورشید و نزدیک شدن به زمین دریا ها جوشان و جو زمین تخریب و برداشته می شود و جو زمین حفاظ ندارد و همه اش درب می شود و استعاره از نداشتن حفاظ بسته است.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ-خداوند است که هفت جو زمین را طبقه طبقه رویه خلق کرد آیا در خلقت خدای رحمن هیچ نقصانی میبینی بازبنگر شکافی در آن وجود دارد (رخنه ای در آن میبینی) اشاره به سقف جو زمین قابل رویت است که سقف محفوظ دارد. قبل از قیامت منظومه شمسی برداشته میشود جو زمین بصورت دودی در می آید و سقف برداشته می شود .همه اش درب میشود. اصطلاح کاملا باز است و اشاره به همین زمین دنیا دارد. تصورات ذهنی است که این آیه را به اتصال عالم مادی به عالم معنوی معنی کرده اند. گشوده شدن آسمان معنوی و اتصال عالم انسانی به عالم ملکوت و فرشتگان است؟ عالم ملکوت و ملائکه همین جهان مادی است همه ملائکه در این جهان به فعالیت مشغولند. و سموات والارض جو زمین و کیهان ملک خدا است. آیه دیگری که خداوند انسان مومن را مثال میزند که مانند درخت طیبه است که اصل آن که ریشه آن است در داخل زمین و فرع آن بالای خاک که در جو زمین است قرار دارد.به مقاله عظمت انسان در کیهان مراجعه فرمایید.
وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ-
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء
تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
آیه اول در توصیف انسان مومن است و در آیه بعد می فرماید، نمی بینی که خداوند چگونه مثل میزند. کلمه طیبه مانند(فرد مومن) درختی است که اصل آن ثابت و استوار است (اصل انسان مانند درخت ریشه در زمین دارد و ثابت است) و فرع آن در فضا ولی میوه آن باذن خدا بیرون می آید (میوه انسان مومن است) و این مثالها برای مردم می زند تا در باره آن تفکر کنند و کلمه طیبه انسان مومن و کلمه خبیثه هم تمثیلی برای انسان کافر، پوشاننده حق است. هدف خلقت انس و جن عبادت پروردگار است که ثمره آن انسان مومن است.آیه 6 زمر
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى -خدای رحمت دهنده که بر بر مدیریت (خلق حیات) استیلا یافت
لَهُ مَا فِى السَّمَوَاتِ وَمَا فِى الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى- هر آنچه که در جو زمین است وهر آنچه که در زمین است (روی خاک) و هر چه بین این دو و همچنین هر آنچه که در زیر خاک است به او تعلق دارد. اشاره به مجموعه حیات است جو زمین از باران تا پرندگان و حشرات که نزدیک خاک پرواز می کنند، و زیر خاک که غوغای حیات در آنجا توسط بندپایان، حشرات، باکتری ها، نماتد ها که همه در آماده سازی و تجزیه مواد آلی برای جذب گیاهان فعالیت دارند و گیاهان هم اکسیژن حیات را تامین میکنند
وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى- فرقی نی کند آهسته یا بلند حرف بزنید خداوند اسرار شما و از آن مهمتر را می داند. بنابراین اینجا هم سماوات جو زمین است در آیات تفکر کنیم
جو زمین از طبقه اول هفت جو زمین که اکسیژن دارد و حیات موجودات در داخل آن است و تا خاک کشاورزی ادامه دارد و زیر خاک هم تحت الثری است. در خاتمه به یک آیه زیبا اشاره کنم و آن محدوده ملک خداوند در جو زمین که محل زندگی دنیا و اعمال ما است و خداوند با آخرت مقایسه و برابر دانسته است. در این آیه ملکوت خداوند را معرفی میکند. شالوده موضوعات قرآن وقایعی است که در سبع السموات اتفاق می افتد یعنی در مجموعه هفت آسمان تا سطح زمین و زیر خاک که حیات ریز جنبندگان ادامه دارد. و خداوند برای عظمت خلقت خود به خلقت کیهان و انبساط آن هم اشاره کوتاهی دارد. تمامی کلمات سماوات والارض در سوره آل عمران منظور جو زمین است. به آنها مراجعه فرمایید .تمام تمثیل ها و داستان ها به همین محدوده محل زندگی ما بر می گردد و حتی آخرت هم در زمین است ولی زمینی دیگر با همین مختصات و حیات آن.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِير- حمد و سپاس مخصوص خداوند صاحب طبقات جو و هر چه در آن است و زمین و هر چه که در آن است و آخرت است که او حکیم و دانا است. دنیا و آخرت هم در آیات قرآن با هم می آیند دنیا محل زندگی اکنون ما و آخرت محل زندگی بعد از مرگ است. همه ملک خدایند. ملکوت سماوات و الارض همین ها هستند که له ما فی السموات هر چه در سماوت جو زمین است ملک اوست.
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ - بگو پروردگار آسمانهاى هفتگانه (جو زمین و زمین که حیات در آن قرار دارد) و پروردگار عرش بزرگ (مدیریت کل کائنات) كيست در این آیه عرش عظیم می تواند مدیریت کل کیهان معنی بدهد. آیات که سموات والارض به معنی جو هفت طبقه زمین منظور است فراوان است. ما به این آیات بسنده می کنیم سید محمد تقوی اهرمی 21 آبان 1398ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید دی ماه 1402
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)