قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ

در زمین گردش کنید و بنگرید خداوند چگونه حیات را آفرید. بر اساس آخرین یافته های علم زیست شناسی پایه و اساس حیات از حما مسنون آغاز شد، توده نرم سیاه چسبنده بر روی سفال داغ و پخته ،ماکرو مولکول های آلی زنجیره ای حامل کد های ژنتیکی . زیبا ترین و پر مفهوم ترین کلمه از مشهودات حیات و این نقطه آغاز تکامل حیات است. هدف این سایت آشنائی بیشتر با قرآن مجید و نگاه به آن با دید و عینک علوم طبیعی و فیزیک است و شفاف کردن موضوعات خلقت کیهان در شش روز ، زمین در دو روز و مفهوم هفت آسمان و خلقت آن در دو روز و اقوات در چهار روز از دیدگاه قرآن و مقایسه آنها با آخرین نظریه های علمی است. موضوع مرگ و حیات، قیامت از دید علم فیزیک و قرآن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. مقالاتی در این زمینه تقدیم باز دید کنند گان سایت می گردد به علاوه بر اساس کیف بدأ الخلق شما را با بند پایان و حشرات ایران و عجایب خلقت آن اشنا می کنیم و سایت حشرات ایران تنها سایت حشره شناسی با متنوع ترین انواع گونه های راسته بند پایان در خاور میانه با حدود 20000 عکس دست اول و تصویر برداری شده توسط اینجانب که همه آیاتی از خداوند متعال در حیات زمین هستند. آدرس سایت حشرات ایران .insectsofiran.com

CopyRight © سید محمد تقوی اهرمی.

برای آشنائی با رزومه اینجانب اینجا کلیک کنید.

اینستاگرام     hammanmasnun@

s.m.taghaviahrami94[@]gmail.com

کن فیکون و مفهوم واقعی و علمی آن در قرآن

 

مقدمه نوشتار

برخی کلمات در قرآن دارای معانی کاملا اختصاصی است که در جایگاه  قرار گرفتن در یک آیه و با تفکر و تعقل در آن، معنی و مفهوم آن را میتوان به راحتی استخراج کرد. ما عادت کرده ایم یک کلمه را در خارج از آیه و با استناد به نظر گذشتگان معنی کنیم و همان معنی را در تمامی آیات که آن کلمه آمده بکار گرفته و تفسیر می کنیم. مثال فراوان است. ابداع، فطر، خلق و انشاء را همه خلق کردن معنی می دهد. در صورتیکه هر کلمه در جایگاه خودش معنی خاصی دارد. مثلا گذشتگان در حدود هزار سال قبل نمی دانستند معنی فاطر السموات و الارض چیست. آن را خلق کردن معنی کرده اند که ارتباطی با خلق کردن ندارد. خداوند باز کننده کیهان معنی میدهد. علم اختر شناسی حدود صد سال است که به مفهوم آن رسیده است. هنوز ماده ای به وجود نیامده بود که خلقی در کار باشد. ابداع ایجاد از عدم است، فطر باز کردن یا انبساط کیهان و خلق ایجاد از ماده ای است که در آغاز انبساط  کیهان به وجود آمد . خداوند دقیقا می داند برای حقانیت وجود خود چه کلماتی را انتخاب و در کجا بکار گیرد. ما دراین نوشتار به کلمه کن فیکون و راز نهفته در باطن آن می پردازیم. مفسرین محترم به ظاهر آیات متشابه نظر انداخته و تفسیر کرده اند. در صورتی که آیات متشابه ظاهر دارد و باطن  و منظور خداوند از بیان آیات متشابه بعد پنهان و علمی آن است برای اثبات حقانیت خود آنهم در عصر شکوفائی علم که مخلوق خداست. خداوند قرآن را برای نسل صدر اسلام نازل نکرده است و میدانسته  که در این عصر شکوفائی علم توجه به علوم طبیعی و توجیه علمی برای رسیدن به حقانیت خداوند کاربرد دارد که در هیچ دورانی این کاربرد مشاهده نشده است. در آیات فراوانی تاکید شده که خداوند حق است یعنی واقعیت دارد. 


کن فیکون و مفهوم لغوی آن


کن فرمان،باش سپس می شود(یکون)  ف اول فیکون معنی پس می دهد. با توجه به مفهوم کن فیکون و با استناد به سایر آیات بایستی بین کن و یکون زمانی وجود نداشته باشد. امری است آنی و خارج از قوانین جاریه مادی و یا قانون علت و معلول و ارتباطی هم با معجزه ندارد امری است که به فرمان خداوند در جهان مادی حادث می شود. 

ایجاد جهان مادی یا کیهان که خداوند در قالب سماوات والارض بیان فرموده از عدم و با یک فرمان کن فیکون ماده اولیه ساختار کیهان از هیچ (از تعاریف مادی است) هست می شود  و آن هم به یکباره، امری که به سرعت کسری از ثانیه برای خلق ماده از عالم غیب بروز می کند این امر واحده و دقیقا فقط در یک لحظه کوتاه همان کن فیکون است و سپس ماده شش دوره زمان بر را سپری می کند تا از مواد اولیه که در ابتدای انبساط کیهان پدید آمد خلق شود. خلق کهکشان ها، خورشید و زمین دیگر از حیطه کن فیکون خارج است. جرقه هستی زده می شود و وقایع بعدی باز آفرینی خلق است. بنابراین کن فیکون بنا به ضرورت برنامه تدوین شده الهی که همان قضا است در برهه ای از زمان و در یک پروسه خاص صورت می گیرد. اینکه بگوئیم  خداوند وجود هر موجودی که اراده کرد به جز به ذات خداوند به چیز دیگری نیازمند نیست و چون خداوند آن را اراده کند آن شیی ایجاد می شود درست نیست و با سایر آیات الهی هم نمی خواند. مثلا خداوند اراده کرده برای ایجاد حیات در زمین، زمین خلق شود. آیا زمین نیازمند به چیز دیگری جز ذات خداوند برای ایجاد نداشته. مثلا هلیوم و هیدروژن که ساختار اولیه کیهان در شش روز خلق شد جزء ذات باری تعالی است، ذات خداوند غیر مادی است. پس چرا در آیه 9 سوره فصلت فرموده زمین در دو دوره خلق کردم آن هم دو دوره زمان بر و از مواد اولیه غبار کیهان و گاز و 13 میلیارد سال طول کشیده تا از کیهان اولیه و بر اساس برنامه تدوین شده الهی زمین خلق شود.

مواد اولیه  ساختار کیهان از عالم ماوراء ماده در یک واحده کلمح البصر و در یک امر الساعه از نور ذات خداوند که انرژی ناب است بروز کرد. دیگر ماده تو خالی است و خصوصیات صمد که توپری است و از صفات ذاتی خداوند است ندارد و هم سنخ یکدیگر نیستند. خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد مثال دیگری داشته باشیم و سپس به اصل مطلب بپردازیم. اینکه عنوان میشود "مثلًا اراده فرموده كه انسان در مدت 9 ماه در رحم مادر تكون يابد و لاجرم چنين مى‏ شود" این موضوع ارتباطی به اراده خداوند دارد ولی کن فیکون نیست و این تدبیر یا برنامه ریزی تدوین شده الهی است که بصورت قوانین طبیعی در نهاد پدیده های طبیعی و آنهم در پروسه زمان بر میلیارد ها ساله نهادینه شده است. کن فیکون امر خداوند است، خلق و امر در جهان مادی تفکیک ناپذیرند بدون امر خلقی وجود ندارد ولی کن فیکون امری است آنی که در لحظات ضروری بنابر خواست خداوند به عنوان یک جهش یا جرقه بروز می کند و سنگ بنای پدیده ای که باید هست شود زده می شود. برای روشن شدن موضوع به مکان و زمان های بروز کن فیکون در جهان مادی می پردازیم.


کن فیکون جمعا در هشت آیه اشاره شده و در پنج مرحله صورت گرفته و یا می گیرد. 

اول ابداع کیهان و جهان موازی هم زمان با هم  و در یک کن فیکون،

دوم و سوم در مثل آدم  و حضرت عیسی(ع) و یکی تولد حضرت عیسی(ع) و  دیگری صدور فرمان حیات در ماده بی جان که جزء سرنوشت اولیه خلقت آنسان که از درون آن آدم بیرون می اید و مقایسه این دو رخداد خداوند فرموده مثل آدم و عیسی به مقاله آدم و حضرت عیسی وجه مشترک نفخ من روحی دارند

چهارم در قیامت.

مرحله پنجم در پروسه یحیی و یمیت که استمرار مرگ و حیات به عنوان سیستم تجدید پذیر و بقاء حیات است.

این امر آنی در مواردی که اراده ذات باری تعالی است به وقوع می پیوندد. حال در چه موقعیت زمانی و بر حسب کدام ضرورت این فرمان سریع خارج از ضوابط مادی در این مراحل صورت گرفته و می گیرد. مثلا همه ما می دانیم که قیامت مراحل مختلفی دارد نفخ فی الصور دارد، خروج از قبر (پنهانگاه) دارد و حضور در برابر ذات باری تعالی و بعلاوه قیامت ادامه جهان مادی است، پس کن فیکون یا فرمان لحظه بی زمان در کجای آن رخ داده است و چه ضرورتی داشته و دارد که این حادثه اتفاق بیفتد.

همه این مطالب بسیار جالب و خواندنی را میتوان با تفکر در آیات الهی در قرآن بیرون آورد. همه کلمات در قرآن حساب شده و بر اساس معانی خاص خود نازل شده و اعجاز قرآن هم در این است. حال این مراحل را جداگانه و بطور خلاصه مرور کنیم.


کن فیکون در خلقت کیهان و جهان موازی


کیهان ابتدا از عالم ماوراء مادی که عالم غیب است در یک امر الساعه و در یک کلمح البصر از عدم و از نور ذات باریتعالی که انرژی ناب است از هیچ هست می شود که علم اختر شناسی آن را بیگ بنگ می نامد و قرآن آن را امر الساعه نامیده. این امر سریع و آنی در ایجاد کیهان کن فیکون است که سریع رد می شود و سپس انبساط کیهان است و مواد لازمه خلقت کیهان در ابتدای انبساط کیهان در دسترس است و بر اساس برنامه تدوین شده الهی خلقت کیهان در شش دوره صورت می گیرد. آیات زیر به این مطلب اشاره دارند.


وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ- بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ-بقره 117
می گویند خدا برای خودش فرزندی گرفته، پاک و منزه است ذات باری تعالی از این صفت بلکه هر چه در جهان مادی است مخلوق و مملوک اویند ( از او نشات گرفته اند) خداوند ایجاد کننده کیهان از هیچ وقتی امر او اقتضا کند می گوید باش و می شود. آیه زیر هم  تایید کننده این آیه است.


وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ –انعام 73


و او کسی است که کیهان را به حق آفرید (خلقت کیهان توسط ذات باریتعالی حقیقت دارد) و روزی ( زمانی ) که می گوید باش گفتارش حق است و آن روز ( لحظه یا زمان ) که در صور دمیده می شود به او تعلق دارد و او دانای غیب و آشکار و حکیم و آگاه است. اشاره آیه به همان بیگ بنگ است در زمانی که همه چیز در مالکیت او بوده است و آن عالم غیب یا ماوراء ماده است. دانشمندان می گویند  قبل از بیگ بنگ هیچ بود و خود به خود هست گردید و خدا هم نبود ولی قرآن می فرماید هیچ نبود ولی صاحب محدوده قبل از بیگ بنگ خدا بود. ونفخ فی الصور هم تداعی تمثیلی همان قیف بیگ بانگ است. خلقت کیهان از خداوند احد و صمد آغاز شد-

وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ- ماوراء کیهان یا غیب آن (محدوده ای که کیهان از آن نشات گرفت) به او تعلق دارد وامر الساعه برای او جز یک چشم بهم زدنی و کمتر از آن بیش نیست و خداوند بر کیهان (کل شیئی میتواند کل جهان مادی هم معنی دهد) قادر ومسلط است. بنابراین کن فیکون در امر پیدایش کیهان در لحظه آغازین از عدم و یا از هیچ است ( هیچ تعریف مادی است و کلیه تعینات مادی قبل از ایجاد کیهان وجود نداشته است علم آن را از هیچ توصیف کرده وابداع هم معنی ایجاد ازهیچ میدهد)- خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قران.


کن فیکون در ایجاد همزمان جهان موازی با کیهان


أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ- إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ-82 یاسین
آیا کسی که کیهان را خلق کرد قادر نیست مثل آن را نیز خلق کند بله می تواند که او خلق کننده دانا است هنگامیکه اراده او بر ایجاد امری قرار گرفت می گوید باش و می شود.


أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا-آیا نمی بینند که خدائی که کیهان را خلق کرده است قادر است مثل آن را نیز بیافریند و در آنها (اشاره به دو کیهان ایجاد شده است نه کافران) اجلی قرار داد (هر دو جهان پایانی دارند). جهان موازی دو گانه واقعیتی که در قرآن بیان شده


کن فیکون لحظه ای در قیامت


قیامت مراحل مختلفی دارد ولی یک مرحله استثنایی در آن وجود دارد که مشمول کن فیکون است و آن يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ است. زنده کردن مردگان به یکباره با یک نفخ فی الصور صورت می گیرد. قیامت و علم  کوانتوم در قرآن


وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ-لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَاذِبِينَ- إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ-40 نحل
آنها موکدا قسم یاد کردند که خدا کسانی که میمیرند را هرگز زنده نمی کند بله میتواند و وعده آن تحقق می یابد ولی اکثر مردمان نمی دانند-یقینا مردگان را زنده می کند تا حقایقی که در آن اختلاف نظر دارند برایشان روشن سازد تا بدانند که دروغ می گفتند. به درستی که وعده ما بر ایجاد قرار گیرد گوییم باش می شود. بنابراین در قیامت در یک مرحله آن کن فیکون صورت می گیرد از اشرفت الارض به  نور ربها و کتاب مبین- بررسی قیامت از نظر علم و قرآن
کن فیکون در خلقت حضرت عیسی (ع) وآدم


إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ-مثال عیسی نزد خداوند مانند خلقت آدم از تراب است که پس از آن ( بعد از مرحله خلق در تراب) در صلصال و حما مسنون گفته شد باش و شد. آدم به عنوان انسان تکامل یافته از نسل قبل از خود در پروسه ایجاد حیات شروع به خلق شدن می کند . ابتدا ساختار تشکیلاتی و شیمیایی او که مولکول پیچیده RNA و سپس DNA بود در خاک (سنگ رس پخته ) و از رسوب سیاه حما مسنون ساخته می شود. ولقد خلق الانسان من صلصال من حما مسنون در حقیقت ما انسان را از رسوب حما مسنون و در صلصال (خاک در زمین اولیه که بصورت سنگ رس بود.

خاک مفهوم سنگ رس فرسایش شده طی میلیارد ها سال است). چه چیزی در تراب خلق شد که خداوند بعد از آن فرمان کن فیکون را صادر فرمود. این ساختار ژن اولیه بی جان بود و با یک فرمان کن فیکون و با نفخت من روحی به جاندار تبدیل می شود . روح عامل  موثر در تبدیل بی جاندار به جان دار بوده است. یک امر ماوراء جهان مادی که با یک جهش تکاملی ژنتیکی توسط روح صورت می گیرد. همین روح من امر ربی در قالب کلمات جهش ژنتیکی خاصی را در حضرت مریم(ع) ایجاد و حضرت عیسی خلق میشود. شیوه و روش خلقت حضرت عیسی(ع) و آدم یکسان است. به آیات زیر توجه فرمائید. خلقت حضرت عیسی(ع) و آدم و راز نهفته درآن


قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ-47 آل عمران
(مريم) گفت پروردگارا چگونه مرا  فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت چنين است خداوند هرچه  بخواهد می‏ آفريند چون امر او اقتضا کند مى‏ گويد باش پس می شود. جمله لم یمسسنی بشر اشاره به این موضوع دارد که پروسه خلقت حضرت عیسی از قانون لقاح نر و ماده مستثنی بوده و خداوند می فرماید  کذلک یخلق ما یشاء قدرت ذات باری تعالی است ولی باید در چهارچوب قوانین طبیعی صورت گیرد. تنها می تواند این فرمان توسط روح من امر ربی و نفخت من روحی با کلمات و تاثیر نور ذات باری تعالی که روح حامل آن بود بر ژن تاثیر گذاشت و تحولات ژنتیکی لازمه به وقوع پیوست.


ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ -مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ-35 مریم
اين است (ماجراى) عيسى پسر مريم گفتار درستى كه در آن شك می‏ كنند- خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد منزه است او چون امر او اقتضا کند مى‏ گويد باش پس مى ‏شود. 

وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ
را در ژن و مریم دختر عمران را که عفت خود را حفظ کرده بود و ما از روح خود در آن دمیدیم و او کلمات پروردگار خود و نوشته ها ( دستورات ابلاغی به DNA را به صورت نوشته در آن گرفت و ضبط کرد) تصدیق کرد و او از فرمانبرداران بود. در دو آیه فوق اشاره به کن فیکون می کند و آیه سوم دو مطلب مهم دارد اول نفخنا فیه من روحنا که در خلقت آدم هم ازاین کلمه استفاده شده و عامل جاندار از بیجان از آن نشات گرفته و اینجا هم نفخ من روحی چیزی که وجود نداشته هست می شود. بنابراین هر دو در نفخ من روحی شبیه هستند و دوم حضرت مریم(ع) کلمات خداوند را که می گیرد (تصدیق کردن در اینجا میتواند گرفتن و قبول کردن معنی دهد) بعلاوه این کلمات ربی هم گرفته و هم نوشته می شود. می تواند تمثیلی باشد بر تحولات ژنتیکی کلمات که همان فرمان روح است و ژن آنها را می نویسد و عامل تحولات ژنتیکی باعث باردار شدن حضرت میشود. اخیرا دانشمندان کشفیاتی کرده اند که ارسال کلمات با فرکانس خاصی می تواند به تغییرات ژنتیکی بیانجامد. مقاله ای در این زمینه در دست اقدام دارم انشاءالله تقدیم می شود

استمرار کن فیکون در پروسه مرگ و حیات که بقاء و تجدید پذ یری حیات وابسته به این پروسه است


هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ۶۷- هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ 68 -غافر
او همان كسى است كه شما را از خاك آفريد سپس از نطفه‏ اى آنگاه از علقه‏ و بعد شما را كودكى برمى ‏آورد تا به كمال قوت خود برسيد و تا سالمند شويد و از ميان شما كسى است كه مرگ زود ‏رس مى‏يابد و بقیه تا به مدتى كه مقرر است برسيد تا در آن تعقل نمائید- او همان كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند چون امر او اقتضا کند مى‏ گويد باش پس مى ‏شود. در این آیه اشاره دارد که در پروسه مرگ و حیات مواردی وجود دارد که از این فرمان و قانون خداوند استفاده می شود که بر انسان ناشناخته است. این آیه در پروسه کنونی حیات است که عامل استمرار مرگ و حیات بقاء آن را تضمین می کند. تا دیدار بعدی انشاء الله. سید محمد تقوی اهرمی اردیبهشت 1398 ویرایش جدید تیر ماه 1399و آذر 1401

بازدید: 2674

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید