- توضیحات
- بازدید: 11662
مقدمه نوشتار
بحث جهان موازی اخیرا در محافل فیزیک دانان داغ شده و چاشنی آن بحث به موضوع چرا کیهان از ماده تشکیل شده و ضد ماده به کجا رفته است بر می گردد. مدل استاندارد پیدایش کیهان از لحظه بیگ بانک که به یک واقعیت علمی نزدیک شده است دارای نکات ابهام انگیزی است که ذهن فیزیک دانان را به خود مشغول کرده است. ماده را همه ما می شناسیم و کیهان و تمامی پدیده های دور و بر ما حکایت از وجود ماده دارد. اخترشناسان و فیزیک دانان یک تصویر دقیقی از روند شکل گیری کیهان بدست آورده اند. حدود 13 میلیارد سال قبل واقعه عظیمی که از یک نقطه بینهایت کوچک، بی نهایت داغ و بی نهایت چگال یا فشرده یا صمد رخ می دهد. این نقطه را فیزیک دانان سینگولاریته می نامند به فارسی تکینگی و به عربی احدیت معنی می دهد. نقطه ای که تصور کوچکی ابعاد و ارقام آن در ذهن نمی گنجد. فیزیک دانان این طور تصور می کنند که تمامی جرم کیهان کنونی در زمان مه بانک در یک نقطه بینهایت کوچک متمایل به صفر فشرده شده بودند و این فشردگی حرارت را بالا برد.
این تصور کاملا غلط و خارج از فهم علمی است ولی برای دلیل آن منطق غیر علمی بیان می کنند. از هیچ و بدون قدرت ما فوق؟ می گویند انرژی ناب بود که یکباره از هیچ پدید آمد.
چرا کیهان از هیچ ایجاد شد
آغاز شروع این نقطه که زمان و مکان وجود نداشته و علم فیزیک از ناچاری زمان صفر تا ده به توان منهای 43 ثانیه را برایش انتخاب کرده است را محدوده پلانک نامیدند. حرارت آن 1032 درجه کلوین است و شروع واقعه عظیم بیگ بانک از همین نقطه است. در محدوده انرژی ناب همه چیز در هم تنیده شده با ماهیت واحد از نظر مادی هنوز هویتی ندارند. از کجا آمدند که به یک باره از هیچ هست شدند. انرژی ناب از کجا آمد. یکی می گوید خود خودش را پدید آورد و دیگری گوید جهان دیگری بوده که در هم جمع شده و فشرده و تبدیل به انرژی ناب شدند و این همان انرژی است که محدوده احدیت را ساخت و هر کس تخیلاتی ارائه می دهد، سئوالی است که برای آن جوابی ندارند. گریز از واقعیتی که ترس دارند بیان کنند چرا که به نیروی ازلی قدرتمند و خالقی متعال عقیده ندارند. همه چیز تصادفی ایجاد شد. قوانین فیزیک با این نظم خارق العاده خود جوش پدید آمد. قرآن برای این لحظه دلیل دارد از نور ذات خداوند که نور علی النور(به زبان امروزی انرژی ما فوق انرژی ها که همان انرژی ناب است) و صمد بوده است یعنی تو پر یا به زبان علم امروزی فوق العاده چگال. کیهان در حال شدن است.
در پایان این زمان که ده به توان منهای 43 ثانیه گذشته است ابتدا نیروی گرانش خود را از بند بی هویتی خلاص می کند و خود را از چهار نیروی اصلی ساختار مادی جهان که در هم ادغام شده هستند رها و مستقلا عرض اندام می کند. سه نیروی دیگر هسته ای قوی و هسته ای ضعیف و اکترو مغناطیس لحظاتی دیگر با واقعه بس عظیم و باور نکردنی برای خلق ماده، هویت خود را آشکار می سازند. زمان به ده به توان منهای سی و پنج ثانیه نزدیک می شود. این محدوده را محدوده گات GUT (Grand Unified Theory( می نامند. تا اینجا دو محدوده مهم است که جهان دارد از هیچ ایجاد می شود و علم به هر دو آن دسترسی ندارد، محدوده پلانک و گات، زیرا محدوده احدیت است که حرارت و صمدیت بر آن حاکم است. این را دقیقا علم می گوید و کلمات احدیت و صمدیت را هم علم انتخاب و گذاشته است. صمدیت را علم فیزیک چگالی یا فشردگی مطلق نام گذاشته است و کوچکترین جای خالی ندارد و تو پر است،
جهان مادی از این انرژی ناب و این محدوده ایجاد می شود. کیهان هنوز باز نشده و ماده نیز هنوز خلق نشده به عبارتی کیهان (مکان و زمان ) هنوز وجود ندارند و علم ناچار است این کلمات را بکار گیرد. قرآن در آیه زیر هم از کیهان نامبرده ولی زمان را نفی کرده است. خداوند در قرآن این مرحله را ابداع کیهان می نامد. ابداع یعنی ایجاد از هیچ .
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُون او پديد آورنده آسمان ها و زمين (کیهان) از هیچ است و چون به انجام كارى اراده فرمايد فقط می گويد باش پس می شود (۱۱۷) بقره، ابداع کردن در این آیه را باید با کن فیکون معنی کردکن فرمان باش است یعنی ازقبل نبوده است.
ولله عالم الغیب السموات و الارض و ما امر الساعه الا کلمح البصر و هو اقرب الیه نحل 77
عالم غیب که عالم ماوراء جهان مادی است از آن خداوند است و امر آنی و بدون مقدمه ( می توان آن را لحظه بیگ بانک معنی کرد مفسرین امرالساعه را قیامت معنی کرده اند قیامت در یک آن ایجاد نمی شود زمان بر است و معنی درستی نیست) در لحظه بسیار کم و حتی کمتر از یک چشم بهم زدن بوقوع پیوست. کلمات در قرآن مفاهیم خاص خود را دارند. ابداع لحظه ایجاد است زمان را کن تا یکون نام گذاشته است یعنی زمان ایجاد از هیچ صفر است. در قرآن فطرهن هم داریم فاطرالسموات و الارض خداوند باز کننده کیهان. فاصله زمانی ابداع تا فطرهن همان دو مرحله پلانک و گات است که علم فیزیک آن را سینگولاریته مینامد و با کمال تعجب قرآن هم آنرا سینگولاریته مینامد. سینگولاریته به فارسی می شود تکینگی و به عربی احدیت. احدیت هم از احد که ذات باریتعالی است منشاء می گردد.قبل از امرالساعه حادثه به یک باره غیب است، غیب السماوات و الارض یک مرحله از بدیع جلوتر است یعنی قبل از هیچ غیب جهان مادی بوده است.
پروفسور هاوگینگ می گوید سینگولاریته از سینگولار نشات گرفته است و قرآن می فرماید کیهان از احد(همان سینگولار) نشات گرفت. چه تصادف جالبی، یعنی خداوند می دانست؟ که علم این کلمه و کلمات مانند صمد و احد را انتخاب می کند و آن ها را در 1400 سال قبل بیان فرموده. دراین محدوده ها( پلانک و گات) معادلات ریاضی، قوانین چهارگانه طبیعت و هویت ماده زمان و مکان جائی ندارند. علم قادر نیست هم چو حرارتی را در زمین تولید کند تا بتواند آن را باز سازی کند. تصور فرمائید ده به توان32 درجه حرارت یعنی پانصد میلیون میلیارد میلیارد میلیارد درجه مرکز خورشید تنها حدود 15 میلیون درجه گرم است. خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قرآن.کلیک فرمائید.
در زمان1035 الی 1032(ده به توان منهای ) ثانیه کیهان باز می شود و سریعا با سرعتی که علم تصور آن را نمی تواند داشته باشد از اندازه حدود هسته اتم هیدروژن فضائی را اشغال می کند که میلیارد ها سال نوری طول آن است آن هم تنها در زمان اشاره شده فوق(در زمان فوق تفکر کنید تا یکی دیگر از ابهامات بیگ بانک را بشناسید). علم فیزیک زیاد روی این موضوع توقف نمی کند به نفعش نیست از ابهامات بیگ بانک است. ابتدای این انبساط بفرموده قرآن قوانین دوگانه و سه گانه و چهارگانه طبیعت در کیهان قرار داده می شود آن هم دو تا دو تا یعنی جفت جفت تا به حال روی آن فکر کرده ایم چرا خداوند این کلمات را بیان فرموده ، به آیه زیر توجه فرمائید .اساس این نوشتار از این جا شروع می شود.
شروع انبساط کیهان آغاز خلق ماده است
الحَمْدُ لِلّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَدير
ستايش مخصوص خداوندي است که باز کننده آسمانها و زمين (کیهان) است ملائکه را در آن پیام قرار داد (امر خود) که برخی داراي بالهاي (قدرت یا نیرو) دو گانه و سه گانه و چهارگانه هستند، او هر چه بخواهد در آفرينش آنها مي افزايد، و او بر هر چيزي توانا است.
مفهومی که از این آیه بدست می آید این است که خداوند هنگامی که کیهان را باز کرد ملائکه که نیرو و امر خدا در کیهان هستند را بصورت نیرو های جفت مثنی دو تا دو تا و ثلاث سه تا سه تا و رباع چهار تا چهارتا قرار داد. جاعل کرد و صحبتی از خلق کردن نیست. کیهان هنوز وجود ندارد در نطفه و جنین هم نمی شود آن را مقایسه کرد که بگوئیم کیهان در نطفه بود ،چرا که جنین و نطفه و موجود پدید آمده از آن دارای ساختار تشکیلاتی همگون هستند. دانشمندان فیزیک قوانین چهار گانه را که نیرو هستند کشف کرده اند که در دل اتم ساختار تشکیلاتی را درست کرده اند. هسته ای قوی، هسته ای ضعیف، الکتر و مغناطیس و گرانش. الکترو و مغناظیس خارج از محدوده اتم هم فعال هستند به عنوان دو هویت جداگانه و به شیوه دیگر عمل میکنند. فوتون و نویترینو، زمان، مکان و حرارت ماده تاریک و انرژی تاریک همه این ها نیرو هستند. نور و امواج پیام رسان در کیهان هستند. و موضوع بحث بسیار گسترده ای دارد که باید در مقاله جداگانه به آن پرداخت. ما باید به بحث جهان موازی دو گانه و قرآن بپردازیم.
در ابتدای انبساط کیهان و لحظه آغازین آن همه ذرات بنیادی جفت بودند ماده داشتیم و ضد ماده همان طور که آیه فوق اشاره فرموده نیرو های بنیادی هم جفت بودند. اما جهان ما فقط از ماده تشکیل شده.
کیهان و ما از ماده هستیم پس ضد ماده کجا رفت
ماده جهان ما را ساخت و ضد ماده در همان اول مره در جهان موازی قرار گرفت و دو جهان با مبداء پیدایش واحد. به آیات زیر توجه فرمائید
أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا-آیا نمی بینند که خدائی که کیهان را خلق کرده است قادر است مثل آن را نیز خلق کند و در آن ها اجلی قرار داد. هر دو جهان پایانی دارند. آیه دیگری اشاره کنم. مثل هم همانند کیهان.
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ- آیا کسی که کیهان را خلق کرد قادر نیست مثل آن را هم خلق کند البته که می تواند که او خلاق العلیم است خلاق معنی خلق مکرر می دهد و آیه بعد چه زیبا و علمی بیان فرموده .
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ هنگامی که امر او بر ایجاد پدیده ای (شیئ) قرار گیرد می فرماید باش و می شود. دو جهان موازی مبدا پیدایش مشترکی دارند. دانشمندان اخیرا به موضوع دو جهان با مبداء پیدایش مشترک رسیده اند و دارند وارد بحث علمی آن می شوند و می خواهند موضوع بغرنج ماده و ضد ماده دربیگ بانک را حل کنند. موضوع جفت بودن کل شیئ که شامل کیهان هم می شود در قرآن اشاره شده است
وَمِن كُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون-
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ-این کلام خداوند است همه چیز جفت قرار داده شده است یعنی هم اکنون هم جفت بودن یا به لاتین پاریته وجود دارد. ولی بر اساس علم فیزیک ماده و ضد ماده فقط در مه بانک وجود داشتند ولی اکنون دیگر نیستند و قرآن می فرماید همه کل شیئ از زوجیت تشکیل شده اند. زوج در گیاهان و زوج در موجودات زنده و زوج در اتم ها هر کدام مقوله جداگانه و تعاریف خاص خود را دارند. ما اشاره قرآن به کلمات و مما لا یعلمون و مثنی و ثلاث و رباع را که در ارتباط با موضوع نوشتار است پی می گیریم. دو لنگه کفش جفت هستند، نر و ماده ، بار الکتریکی الکترون و بار الکتریکی پروتون نه خود آن ها، ژن نر و ژن ماده و بسیاری همه جفت هستند. در آیه سبحان الذی خلق الازواج کلها. پاک و منزه است خداوندی که همه چیز را جفت آفرید.
معاندین و مخالفین ایراد جالبی را مطرح می کنند که جای تفکر دارد و در حقیقت واقعیت را بیان می کنند ولی به عنوان ایراد نه واقعیت قرآنی. می گویند این آیه مسخره است برای اینکه اگر قرار باشد همه چیز جفت باشد پس زمین و خورشید هم جفت دارند. درست می گویند. وقتی قرآن می فرماید همه چیز را جفت آفریدیم یعنی زمین و خورشید هم جفت دارند جهان موازی از دید قران-نظریه جدید،. کلیک فرمائید
من و تو هم جفت داریم به این دو آیه که مصاحبه ای است که خداوند در قیامت ترتیب داده تا این موضوع را به ما بفهماند- وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ - قرینه فرد (متهم به گناه کاری) می گوید این اعمال ( یعنی اعمال خود من نوعی پیش من آماده است)- ولی من نکرده ام همزاد من کرده. مفسرین محترم همه به اشتباه قرینه را شیطان تفسیر کرده اند، شیطان در قیامت به انسان های فریفته شده اعلام می کند که من شما را به کار بد دعوت کردم و شما اجابت کردید و عمل کردید .شیطان عمل کننده نبوده ولی قرینه و گناهکار مجری بوده اند. بعلاوه شیطان در قیامت چه کار میکند جای او در دنیا است وسوسه نفسانی در درون انسان است که او را به گمراهی می کشاند.
قال قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ-همزاد(همان جفت) آدمی می گوید خداوندا من او را به نا فرمانی وا نداشتم او خود در گمراهی دور و درازی بود- یعنی من نوعی او را به این کار وا نداشتم همزاد من این اعمال را انجام داد-قیامت از دیدگاه علم کوانتوم و قرآن.کلیک فرمائید. اگر قرینه را شیطان فرض کنیم با اینجای این آیه تناقص دارد. شیطان کارش وا داشتن انسان به گناه است ولی قرینه آدم می گوید من او را به نافرمانی وا نداشتم. شیطان به فریب دادن انسان اقرار می کند. خداوند در آیه زیر بصورت تمثیل آن را بیان داشته است برای تفکر در آن.
وَ قَالَ الشیْطنُ لَمَّا قُضیَ الاَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکمْ وَعْدَ الحْقِّ وَ وَعَدتُّکمْ فَأَخْلَفْتُکمْ وَ مَا کانَ لیَ عَلَیْکُم مِّن سلْطنٍ إِلا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاستَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنفُسکم مَّا أَنَا بِمُصرِخِکمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصرِخِیَّ إِنی کفَرْت بِمَا أَشرَکتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظلِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ- ابراهیم آیه 22
و شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید خداوند به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده (باطل ) دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنابراین مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید، نه من فریاد رس شما هستم، و نه شما فریاد رس من، من نسبت به شرک شما در باره خود که از قبل داشتید (و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم، مسلما ستمکاران عذاب دردناکی دارند.
بنابراین بر اساس موضوعاتی است که درآیاتی از قرآن آمده است. جهان مادی هم جفت دارد،
جهان ماده و جهان ضد ماده،
بنابراین قوانین فیزیک هم جفت هستند. قوانین فیزیک جهان مادی وقوانین فیزیک جهان ضد مادی وخداوند متعال هم خدای دو جهان است رب العالمین است. در بیان کلمه رب العالمین مجبوریم کمی از مقاله وارد مقوله دیگری شویم. هنگام نزول قرآن خط کوفی مرسوم بود که کسره وضمه و فتحه نداشت و حدود یک قرن بعد اعراب با کسره الف باب شد و بسیاری از کلمات برحسب برداشت های شخصی کسره وفتحه وضمه گرفتند مانند سنته با فتحه معنی زمان میدهد وبا کسره چرت زدن ویا عالم که معنی جهان میدهد در جمع ومثنی طور دیگری معنی می شود پروردگار جهانیان و عالمین دو معنی می تواند داشته باشد. با کسره ی میشود جهانیان که اکنون ترجمه میشود و با فتحه ی میشود دو جهان. بنابراین رب العالمین با فتحه ی هم می تواند معنی دو جهان میدهد. حال بر گردیم به اصل موضوع که در آیه زیر بیان شده است که دلیل همین موضوع است.
برای به تصویر کشیدن لحظه شروع مه بانک تا بعد از انبساط کامل یک شکل قیف را میکشند که نوک قیف لحظه ظهور مه بانک است و قرآن دو قیف را دارد که در نوک هم مشترک هستند. مانند تصویر زیر
Bild: L. Boyle/Perimeter Institute for Theoretical Physics
موضوع جهان موازی از نظر علم و قرآن را اینجانب در سال 1393 در سایت خودم منتشر کردم و موضوع روز علم فیزیک نبود و تنها پروفسور واینبرگ اشاره کوتاهی کرده بود که احتمالا ضد ماده به جهان موازی ما رفته و ما دو جهان ماده و ضد ماده داریم که زیاد توجه دانشمندان را جلب نکرده بود. همان وقت با مطالعه کتاب پروفسور واین برگ با کمال تعجب متوجه شدم قرآن دقیقا به آن اشاره کرده است و مطرح کردم. خوشبختانه نهم ژانویه 2019 همان مطلب من از طرف فیزیکدانان کانادائی Latham Boyle, Kiieran Fnn und Neil Turok در موسسه Perimeter Institute for Theoretical Physics با دلائلی فیزیکی مطرح شد. اینجا کلیک کنید-
خوشحالم که نظریه قرآن در محافل فیزیکی مطرح می شود و متاسفم که سیستم تئوری پردازی در کشور ما جایگاهی ندارد و غرب نظرات ما و دیگران به اسم خودشان به ثبت می رسانند.
دانشمندان در مورد چرایی ماده بودن جهان ما و کجا رفتن ضد ماده نظریه ای ارائه داده اند که تقریبا هیچ عقل سلیمی نمی تواند آن را قبول کند. می گویند در ابتدای انبساط کیهان ماده و ضد ماده برابر بودند و به محض اینکه حرارت به نقطه پایداری الکترون رسید. اکترون ها و پوزیترون ها که ضد الکترون ها بودند همدیگر را نابود کردند .اما ماده باندازه بسیار کمی زیاد تر بود و جان سالم بدر برد و جهان مادی ما از آن ماده (می توانیم بگوئیم در فضای کوچک اندازه هسته اتم هیدروژن، خود را قایم کرده بودند ) که کیهان از آن به وجود آمد. شما این تخیلات را باور می کنید من که به عقلم نمی گنجد. بالاخره دانشمندان باید دلائلی برای نارسائی های یک ئتوری درست کنند. اکنون دانشمندان کانادائی نظر داده اند که این نظر نقض قوانین و مقررات فیزیک است و بایستی باز بینی شود .
آیا آنتی ماده واقعا وجود دارد
اینکه آیا ضد ماده وجود دارد. آزمایشات انجام شده در موسسه تحقیقات فیزیک هسته ای سرن وجود آن به اثبات رسیده و حتی توانسته اند ضد اتم هیدروژن را تولید کنند ولی نگه داشتن آن که با ماده برهم کنش نداشته باشد تکنیک بسیار بالا می خواهد. ضد ماده در کیهان مطلقا وجود ندارد و تنها در آزمایشگاه وجود آن به اثبات رسیده است.
فیزیکدانان تاکید دارند که تمامی ذرات دارای عدد کوانتومی هستند و مجموع تمامی اعداد کوانتومی مساوی است با صفر به عبارتی این عدد نباید تغییر کند مثلا یک پروتون دارای عدد باریونی 1است یک مثبت و آنتی پروتون دارای عدد باریونی یک منفی است. وقتی قبلا در جهان مجموع این دو عدد باریونی صفر است در این صورت پروتون و آنتی پروتون جفت تولید می شوند و عدد باریونی مساوی است با صفر از آنجائی که در مه بانک قوانین فیزیک یکی است انتظار میرود که تعداد ماده و ضد ماده هم برابر باشند. دانشمندان عقیده دارند که قانون تقارن و پاریته (جفت بودن) در این لحظه نقص شده و مقداری ماده از دیدگاه ضد ماده پنهان بوده است که جهان مادی را درست کرده. آیا این تصادفی بوده یا برنامه ریزی یک خالق متعال و یا برعکس نظریه دو جهان موازی با نقطه ایجاد مشترک قرآن درست است.
با استناد با آیات فوق و استدلالات مطرح شده نظر قرآن نظری علمی تری است و دانشمندان بحث آن را باز کرده اند و به آن میرسند. دانشمندان فیزیک مسلمان ما که در وادی تفکرات غربی هستند و توجه ای به این آیات نکرده و نمی کنند که مطالب برای نظریه پردازی فراوان در قرآن است، متاسفانه نظریه پردازی باب نیست یعنی به خودمان و معلومات مان باور نداریم . اگر دانشمندان غرب هم به موضوعات قرآن برسند باز هم به نفع ما است مشروط بر اینکه ذهن خودمان را برای پذیرش آیات متشابه علمی و بازنگری در تفکرات کهن آماده کنیم. انشاء الله سید محمد تقوی اهرمی فروردین 1397-ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید شهریور 1402
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 2875
مقدمه نوشتار
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ
بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده اند، تا به نادانی (غیر از استناد به علم آن) مردم را از راه خدا گمراه کنند و(آن مردم) قرآن را به مسخر گیرند (شبهه ایجاد کنند) نصیب اینان عذابی است خوارکننده- لقمان 6
مقاله ای از استاد بزرگوار دکتر محمد علی رضائی اصفهانی در سایت موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت مطالعه کردم و از اینکه چنین مطالب دور از واقعیت های علمی و قرآنی در موسسه ای که نام مبارک اهل بیت بر آن مزین است منتشر شده بسیار متاثر شدم. البته جناب استاد یقینا نظر گذشتگان مربوط به هزار سال قبل را بیان فرموده اند که بر اساس علم آن زمان بیان شده و احتمالا نظر خود استاد نیست. موضوعاتی مطرح شده که خواننده جوان تحصیلکرده را از واقعیتهای قرآن دور و سست ایمان میکند. بر آن شدم نقدی بر مقاله فوق بنویسم. در حقیقت نقد بر نظر گذشتگان است از آنجایی که مطالب مطرح شده توسط ایشان را در سایر سایت ها نیز مشاهده کرده ام و پایه شبهات بر اسلام هم از این تخیلاتی که مطرح می شود نشات می گیرد و علمای بزرگوار اسلام هم جلوی این تفکرات و بسط آن را نمی گیرند علی الرغم اینکه مقام معظم رهبری بارها تاکید فرموده اند در رفع شبهات آیات متشابه و علمی قرآن باید تلاش مضاعف صورت گیرد مایه تاسف است که اقدام عملی دیده نمی شود. مهجوریت قرآن در عصر شکوفائی علم با وجود مفاهیم علمی در بطن آیات قابل تامل است و سوال برانگیز چرا چنین است؟
نوشته شده: قرآن در چند مورد سخن از "منی" میگوید و خلقت انسان را از آن می داند و به آیات زیر استناد می کند.
أَفَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون
آیا آنچه را (که به صورت) منی فرو می ریزید دیده اید؟ آیا شما آن را خلق می کنید یا ما آفریننده آنیم.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی
و هم اوست که دو نوع می آفریند: نر و ماده از نطفه ای چون فرو ریخته شود.
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی
مگر او(قبلا) نطفه ای نبود که ریخته می شود؟
در ادامه نقل میفرماید:
آیاتی که در بحث "خلقت انسان از آب" مورد استناد قرار می گیرد، بنا بر: تذکر یک تفسیر، نظر به منی دارد، پس آن آیات نیز میتواند در اینجا مورد استناد قرارگیرد. یعنی منظور ایشان ماء در این آیات منی است؟ آیات عبارتند از:
وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ.. انبياء/ 30
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ... نور/ 45
وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً. فرقان/ 54
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ سجده/ 8
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهين مرسلات/ 20
خُلِق من ماء دافقٍ طارق/ 6
ایشان از قول راغب نقل می کند که منی معنای تقدیر می دهد (که درست است) و برای اینکه با تصورات ذهنی ایشان هم خوانی پیدا کند در پرانتز بعد از تقدیر کلمه اندازه زدن را می آورد. یعنی معنی تقدیر را به نفع امنیه خود برمی گرداند. مطلب جالبی که ایشان نقل می کند که طرز تفکر نویسنده را بیان می کند این است. نویسنده ای در التحقیق مطلبی بیان کرده و ایشان با این جمله ایشان را رد می کند.
" آما از آنجائیکه ایشان (همان نویسنده که ذکر فرمودند) از لغویین معاصرند. این معنا در لغات قدیمی به کار نرفته پس در مورد قرآن قابل پذیرش نیست" این بدین معنی است که هرچه گذشتگان در هزار سال قبل و براساس دید علمی قدیم بیان کردند حجت است و مطابق قرآن. عجب استدلالی. ایشان آیه متشابهات و محکمات در قرآن را قبول ندارند. یعنی قرآن فقط برای نسل قدیم نازل شده و هیچ مطلب جدید را امروزه نمی توان از قرآن کشف کرد. مثلا قدما هفت آسمان را نظریه بطلمیوسی معنی کرده اند و ما باید بپذیریم. علم امروزی اگر مطلبی بیان داشت که با علم و معنی که قدما گفته اند تفاوت داشت پس در مورد قرآن قابل قبول نیست؟ زیرا به زعم ایشان از لغویین معاصر است؟ ابتدا آیات فوق را در مورد منی که ایشان ارتباط داده اند را بررسی کنیم و سپس دلایل علمی ایشان درباره اسپرم که آب مرد است که فوق العاده عجیب است را اشاره کنم.
مفهوم منی و فرق آن با نطفه
باستناد آیه أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی مگر او(قبلا) نطفه ای نبود که ریخته می شود؟ و آیه وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی نطفه، منی و نطفه دراین دو آیه دو مقوله جدا از هم هستند و منی را ریختن معنی کرده است و جالب است که منی یمنی را اولی را منی یعنی آب مرد گرفته و دومی را ریختن معنی کرده است. در حقیقت به متن آیه اصلا توجه نشده و مهم این بوده که طوری تفسیر شود تا با نظر گذشتگان تطبیق پیدا کند. بعلاوه توجه نشده که اگر منی نطفه است با علم زیست شناسی کاملا در تضاد است و قرآن هم هرگز چنین سخنی نفرموده است.
نطفه به فارسی می شود تخم یعنی چیزی که از لقاح نر و ماده پیدا می شود که جنین از آن شکل می گیرد. قدما تصور می کردند که آب مرد عامل اصلی ایجاد جنین بوده و رحم زن هم جائی بوده که آب مرد در آن رشد می کرده و طفل از شکم مادر بیرون می آمده.
تخم مرغ یک سلول تلفیق شده بزرگ است که از لقاح مرغ و خروس ایجاد شده و جنین در درون زرده آن شکل گرفته است. اگر نظر قدما را که منی را مترادف یا نطفه گرفته اند در نظر بگیریم یعنی قرآن همان رویای غیر علمی رسولانه می شود که سروش ساخته و پرداخته است و سروش هم نظر قدما را عین قرآن گرفته و نویسنده محترم هم همان افکار قدیمی دارد که مورد سوء استفاده قرار می گیرد.
نویسنده درآیه وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ، آب را مترادف منی گرفته و دقت نفرموده که معنی آیه این است که حیات تمامی موجودات را در آب قرار دادیم و یا از آب حیات پدید آمد. آیه وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً. این جا هم آب مرد عامل پیدایش بشر است و نقش زن نا دیده گرفته شده است. این ها همه را قدما برای ما تفسیر کردند و بر باور ما نشست و اگر ما بخواهیم علم روز را با آیات مقایسه و اعجاز علمی قرآن را از آیات متشابه کشف کنیم، میشویم- لغويين معاصر و اين معنا در لغات قديمى به كار نرفته پس در مورد قرآن قابل قبول نيست- توطئه وحشتناک برای مهجوریت قرار دادن قرآن که یک بدعت است آگاهانه یا نا آگاهانه.
مومنین متعلم و استاد سر در لاک خود فرو برده و نمی بینند دور بر خود را و در عصر شکوفائی علم که ما باید به آیات علمی متشابه ببالیم نه اینکه گرفتار رفع شبهات آن هم با همان ابزاری که منحرفین و معاندین از آن استفاده می کنند باشیم و ما توجیه علمی می تراشیم و جوانان عزیز تحصیل کرده را از خدا و قرآن فراری می دهیم عده ای هستند که عامدا به بهانه بسط نظرات قرآن این خرافات و نظر گذشتگان را که خلاف علم و سیاق قرآن است رونق می دهند و جوانان تشنه حقایق را از قرآن دور می کنند.
نمونه موتور جستجوی اینترنت عناوین مقالات من را در سوراخ و سنبه های آن پنهان تا کمتر دیدی به آن بیفتد. حداقل ده مقاله درباره خلقت انسان از دیدگاه علم به تحریر درآورده ام و کلمه کلیدی خلقت انسان، صلب و ترائب مائ دافق و.. مرتبا تکرار شده و موتور جستجو می داند چگونه افکار را در جهت نظرات کهن سوق دهد.
نویسنده محترم از راغب اصفهانی معنی منی را که تقدیر است بیان می کند ولی دنباله آن را نمی گیرد و تقدیر هم اندازه زدن معنی می کند که نظر راغب نیست. ما در قرآن قدر با فتحه ق و سکون دال داریم که معنی اندازه می دهد. مانند لیله القدر شب اندازه که برابر با هزار شب است و قدر داریم با فتحه ق و تشدید دال که از تقدیر می اید مانند قدر فهدی، خداوند برنامه ریزی می کند، طراحی و خلق می کند و سپس آن را هدایت می کند، برنامه ریزی می کند و سپس سوی می کند یعنی شکل و سر و سامان می دهد. وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا. خداوند کل شیئ (کل جهان مادی و یا هر چیزی که ساختار مادی دارد) را بر اساس برنامه ریزی که تقدیر می شود خلق کرد. بنابراین منی هم معنی تقدیر می دهد و نه آب مرد. درعربی عامیانه و قدیم اصطلاحا آب مرد هم منی گویند ولی منظور قرآن آب مرد نیست تقدیر است. دقت فرمائید کلمه طرح و برنامه، مدیریت، اجرا، و بسیاری کلمات مدرن امروزی در علوم طبیعی حدود دو الی سه قرن اخیر پا به عرصه علم و دانش گذاشته و خداوند از کلمه تقدیر استفاده کرده است. نطفه ای که انسان از آن خلق شد تحت برنامه ریزی الهی قرار گرفت سپس فسوی شد. شکل داده و سر و سامان گرفت.
بنابراین تفسیر آیات فوق می تواند اینطور تفسیر کرد.
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنی آیا او نطفه ای در تقدیر نبود که مقدر می شود ( به بار می نشیند)-
نطفه امشاج که نبتلیه می شود، در بوته آزمایش قرار می گیرد. خلقت انسان با نگاهی جدید و مطابقت با علم روز- پیش نطفه روی متن کلیک کنید
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثی مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی-او (خداوند) جنسیت نر و مادینگی را از نطفه ای که مقدر می شود خلق کرد ( در آن توارث و ژن کامل قرار داده می شود)- خلقت انسان در قرآن با نگاهی جدید و مطابق علم روز-خلقت نطفه و علقه
أَفَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون-آیا جان دادن هنگام مرگ را نمی بینید شما آن را خلق کرده اید یا ما خالق آن هستیم به آیات قبل و بعد از این آیه هم باید توجه شود صحبت از مرگ و حیات به عنوان دو مقوله تجدید پذیر در حیات است به مقاله- افرایتم ما تمنون و تحولات هنگام مرگ مراجعه فرمایید. کجا در آیات فوق معنی ریختن و آب مرد مفهوم میشود که مانع از اعجاز علمی حیرت انگیز آیات خداوند شده ایم و قرآن را مهجور قرار داده ایم.
منى از نظر علم پزشكى
اسپرم نر دارای سر و گردن نیست. اسپرم حامل ژن نر است که درون یک تک سلولی با غشاء سلولی قرار گرفته و کاملا شبیه اولین تک سلولی خلق شده در زمین اولیه است یوکاریوت ها. هسته ندارد و ژن نر درون سیتوپلاسم قرار گرفته و دم آن بر خلاف تک سلولی اولیه حیات برای تحرک سلول حاوی ژن نر است و این اسپرم نطفه نیست، نطفه هنگامی است که اسپرم وارد اوول ماده می شود و عمل لقاح صورت می گیرد و نطفه تشکیل می شود که همان جنین اولیه است. اسپرم بر خلاف نظر نویسنده که فرموده قسمت اعظم آن ها از مخاط مهبل جذب خون می شوند و به زن طراوت خاصی می دهند که خلاف علم پزشکی است. اسپرم وارد خون نمی شود و تنها یک اسپرم وارد اوول می شود و بقیه می میرند و دفع می شوند. فرمانی این پروسه را هدایت می کند که در آن واحد میلیون ها اسپرم می دانند که یکی موفق شده و بقیه دیگر چندان تلاشی برای انجام ماموریت محوله ندارند و تسلیم قضا و قدر می شوند که البته علم نمی داند و نخواهد دانست که فرماندهی انجام این پروسه را روح در بدن انسان مدیریت می کند و دسترسی علم به آن عملی نیست.
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً –از روح می پرسند بگو روح از (سنخ) امر خداوند است که علم آن به مقدار کمی در اختیار انسان قرارداده شده است
و زمان نفخ آن روح را خداوند چه زیبا بیان فرموده در زمین اولیه و در اولین سلول تک هسته ای که اولین ژن DNA در آن به تکامل میرسد و نه در درون جنین و در رحم موجودات زنده-روح ماهیت آن وانتقال کوانتومی اطلاعات انسان در قرآن
خلقت و یا آفرینش انسان از منی
در قرآن هیچ جا اشاره به خلقت انسان از منی نشده و در تمامی آیات خداوند می فرماید انسان را از نطفه آفریدیم و نطفه منی (تقدیر) بود که مقدر می شود و منی هم آب مرد معنی نمی دهد. این تصورات ذهنی گذشتگان بوده که باید علماء اسلام در آن بازنگری کنند. ما در قرآن کلمات کلیدی علمی فراوان داریم که مطابق آخرین نظریه های علم اختر شناسی، زمین شناسی و زیست شناسی و پیدایش حیات در زمین اولیه است که از افتخارات ما مسلمانان است که پرده تحجر و نا آگاهی از علم روز بر روی مفاهیم علمی آیات متشابه سایه انداخته است. مفهوم واقعی منی ماء دافق
مثلا فلینظر الانسان مم خلق، خلق من ماء دافق آیا انسان از آب مرد خلق شده است پس نقش زن این وسط چه می شود. آیه بعد وانه علی رجعه لقادر-خداوند قادر است آن را بر گرداند- این آیه به ماء دافق بر می گردد یعنی خداوند قادر است آب ریخته شده مرد را برگرداند. با خود فکر نکرده ایم آیه چه می فرماید آیا بر تفکرات کهن شک نکرده ایم. منظور ماء دافق که عامل اصلی ایجاد حیات در زمین اولیه است که دانشمندان علم زیست شناسی در بدر دنبال شرایطی هستند که این ماء دافق چطور از محیط واکنش خارج میشده. الله اکبر ما کجا و قرآن و آیات متشابه کجا. بنابراین در آیات تفکر کنیم و علم روز را مطالعه و مفهوم این آیه علمی و مترقی را از درون علم مربوطه بیرون آوریم. برخی مفسرین توجیه می کنند که این آیه به انسان برمی گردد. اشکال آن را در یافته اند. بجای اصلاح نظر گذشتگان دست در معنی قرآن می برند. چرا که نظر گذشتگان اصل قرار داده ایم و قرآن را فرع. ماء مهین و ماء دافق و فرق آنها از نظر علم زیست شناسی و قرآن. روی عنوان کلیک کنید
نویسنده محترم نتیجه می گیرند : خلقت انسان از منى چيزى است كه قرآن آن را به صورت كلى و سربسته بيان كرده است. هر چند كه تعبير قرآن كريم يعنى «منى» در مورد مايع جنسى مردان بسيار ظريف و دقيق انتخاب شده است و اين يكى از اشارات علمى قرآن است كه عظمت اين كتاب الهى را نشان می دهد. اما از آنجا كه انسان ها به صورت محسوس اين مرحله از خلقت بشر را می ديدند و فی الجمله از دخالت منى در تشكيل طفل اطلاع داشتند (هر چند كه تمام رموز و اسرار علمى آن را نمی دانستند) پس نمی توان گفت كه تذكر اين مطلب اعجاز علمى قرآن است. دو تناقض در یک جمله؟ و بی اعتبار کردن کلمه اعجاز علمی در قرآن
آیات قرآن را همانطور که گذشتگان بر اساس علم روز تفسیر و لغات را معنی کردند ما هم در معنی لغات تفکر کنیم و با علم روز مقایسه کنیم، راه درست آن را انتخاب کنیم. مثالی بزنیم و بحث را به پایان ببریم. آیه خلق الانسان من صلصال من حما مسنون اولا در این آیه جای آب مرد و نطفه کجا است. دوم در آیه دو بار من استفاده شده من را قدما همه از معنی کرده اند در حالی که در آیات فراوان "در" هم معنی شده است، پس من می تواند دو معنی داشته باشد از" و "در". حال به آیه توجه فرمایید انسان در صلصال و از حما مسنون خلق شد.خلق الانسان از حما مسنون کاملا علمی است زیرا حما مسنون رسوب ته نشین شده در سنگ رس است و مولکول های آلی پایه حیات در آن بوده اند. این را علم زیست شناسی اعلام کرده و بحث مهمی در آن علم است. حال اگر انسان از سنگ رس خلق شده باشد باید در ساختار بدنی خود عنصر آلومینیوم و سیلیسیوم غالب باشد که چنین نیست. پس انسان از حما مسنون و در صلصال خلق شد. این یک نمونه از اشتباه علمی قدما که از علم کنونی اطلاعی نداشتند.
قرآن برای ما اصل است و نظر گذشتگان فرع، بنابراین نظر قرآن را فدای نظر گذشتگان نکنیم. انشاءالله خداوند نعمت خدمت به قرآن و درک مفاهیم علمی آن را نصیب ما کند. انشاء الله- سید محمد تقوی اهرمی اسفند 1397-ویرایش جدید خرداد1399-ویرایش جدید مرداد 1402
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 3139
مقدمه نوشتار
سوره توحید اعجاز علمی قرآن است. دلیل برابری ثواب سه بار خواندن این سوره با قرائت تمام قرآن در فهم علمی آن نهفته است. شناخت خداوند و سوق دادن مکرر ذهن به واقعیت عقلی و علمی آن به اندازه قرائت تمام قرآن ارزش معنوی دارد. سوره توحید و تمامی آیات آن از جمله آیات متشابه علمی هستند و پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند. کلمات کلیدی احد، صمد و مفهوم بسیط بودن ذات باریتعالی اشاره به واقعه بسیار مهم علمی ابداع جهان مادی است از نور ذات خداوند که نورعلی النور و یا به عبارتی انرژی ناب (انرژی مافوق انرژی) است که ارتباط مستقیم با وحدانیت خداوند دارد.
فلاسفه و عارفان هر کدام به فراخور علم و دانائی خود از دیدگاه ادبی و فلسفه کلامی سعی کرده اند معانی آنها بیرون آورند ولی تا کنون کسی به مفاهیم علمی آیات سوره توحید توجه نکرده است. در حقیقت مفسرین و فلاسفه تفسیر این سوره را ارائه داده اند و به ظاهر کلمات نگریسته اند ولی تاویل آن تا کنون صورت نگرفته است. نقل قولی از آیت الله مظاهری در مقاله انس با قرآن داشته باشیم که راهگشا است و مطلب مهمی اشاره فرموده اند "
نقل می کنند ابن عربی که در قرن هفتم هجری می زیسته در زمان خود گفته ، تا کنون هفتصد تفسیر بر قرآن نوشته شده است اما هنوز قرآن بکر است. امام خمینی (ره) می فرمود از زمان ابن عربی تا عصر حاضر تعداد تفاسیر دو برابر شده و تاکنون کسی نتوانسته عمق آن (مفاهیم عالیه کلمات قرآن ) را بفهمد. سخنان حقی گفته شده و دلیل آن هم این است که زبان علمی قرآن که در آیات متشابه نهفته را نمی فهمیم. همه مفسران از روی هم مطالب را کپی برداری می کنند و همه تکرار مکررات هستند که نسل اندر نسل عین آن و بدون تغییر منتقل شده است. منابع تفاسیر نظر گذشتگان است و به آیات قرآن توجه نمی کنند، ما عادت کرده ایم با دید تصورات ذهنی و تفاسیر گذشتگان و بدون تفکر و تعقل در آیات متشابه قرآن را مطالعه کنیم. خداوند در قرآن برای اثبات خود تمامی مثل ها را از مشهودات قابل رویت برای انسان انتخاب کرده است. خداوند در هیچ جای قرآن به ماوراء جهان مادی اشاره نکرده است تنها به کلمه عالم غیب و در مواردی عالم الغیب و الشهاده (این کلمه هم ارتباطی به ماوراء جهان مادی ندارد، دانای پنهان مشهودات)اشاره شده که بحث جداگانه ای می طلبد. قیامت هم ادامه همین جهان مادی است و ارتباطی با عالم ماوراء مادی ندارد.
دیدگاه و جهان بینی قرآن
قرآن دارای یک دیدگاه و یا جهان بینی خاصی است تا آن را کشف نکنیم فهم قرآن برای ما دشوار است. از آنجائیکه گذشتگان مبنای تفاسیر را بر اساس دیدگاه علمی زمان خود بنا نهاده اند، تناقضات فراوانی در آیات متشابه قرآن دیده میشود. قرآن تعینات مادی و مظاهر طبیعت را هم آیات خود می داند و مرتبا توصیه می فرماید از آنها بدون فکر کردن و تعقل رد نشوید، در آنها دلائل وجود خداوند را بیرون بیاورید. قبل از ورود به تاویل سوره توحید روایتی مهم از حضرت امام زین العابدین علی ابن الحسین(ع) نقل میگردد.
از حضرت درباره سوره توحید پرسیدند. " فرمود: ان الله عزّوجلّ علم انه یکون فى آخرالزمان اقوام متعمِّقون فأنزل الله عزّوجلّ (قل هو الله احد الله الصمد) والآیات من سورة الحدید الى قوله (وهوعلیم بذات الصدور) فمن رام وراء هنالک هلک.1
خداى عزّوجلّ مى دانست که درآخرالزمان گروه هایى متعمِّق خواهند بود، پس خداى عزّوجلّ (قل هو الله احد الله الصمد) و آن آیاتی از سوره حدید تا قول خداوند (وهو علیم بذات الصدور) را فرو فرستاد. پس هرکس فرا تر از آن را قصد کند، هلاک می شود. در این روایت متعمق اقوامی هستند که بر اساس دانائی و علم فکر میکنند و رموز امر خداوند در طبیعت مادی را کشف میکنند(دانشمندان فیزیک و علوم تجربی معاصر که راز جهان خلقت را کشف می کنند ). دقت فرمایید آیات اول سوره حدید تا آیه 4 تمامی درباره خلقت کیهان است و جالب است که سوره توحید هم ریشه در پیدایش جهان مادی از صفات ذاتی خداوند دارد. برای بهتر فهمیدن آنها نیاز به علم روز است پیشرفت علم مفاهیم کلمات متشابه را آشکار می کند. به آیات 1 الی 6 سوره حدید توجه فرمایید.
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ-1
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ-2
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ-3
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ-4
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ-5
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ-6
معانی هو الاول والاخر والظاهر و الباطن و هو بکل شئ علیم در آیات فوق حکایت از ابتدای ابداع تا انتهای جهان مادی که منظور پایان عمر آن و هر چه که به ظاهر آن مربوط است و هر چه که به باطن آن بر می گردد (منظور غایب عالم مشهودات که در علم شیمی و پیوند های ماده و علم کوانتوم نهفته است و مربوط به چگونگی مدیریت و هدایت جهان مادی با نور هدایتی است الله نور السموات و الارض می شود) و علم او به تمامی جهان مادی سیطره دارد. کل شیی تمامی جهان مادی منظور است. در این 6 آیه دنیایی از مفاهیم علمی نهفته است. سماوات و الارض به دو مفهوم کیهان و هفت جو زمین و زمین که حیات در آن قرار دارد و پدیده شب و روز که مظاهر مادی آن هستند اشاره دارد.
قرآن برای تمامی نسل ها نازل شده و از کلمات خاص و حساب شده استفاده کرده و در قالب تمثیل ها و در آیات متشابه بیان شده تا در زمان خود مفاهیم واقعی آنها برای انسان روشن شود و به حقانیت خداوند ایمان بیاورند. علم امروزی در اوج شکوفایی خود است و تلاش انسان که به فرموده قرآن انسان چیزی جز تلاش و کوشش نیست. لیس الانسان الا ما سعی در دو قرن معاصر خود را نشان داد. امروزه ادله علمی و تجربی برای قبول یک واقعیت به عنوان ابزار سنجش بکار گرفته میشود. دوره بازی با کلمات و به کار گرفتن ابزار ادبیات برای فهم آیات بسر آمده، البته قابل تحسین است ولی دردی برای فهم و درک این آیات دوا نمی کند.
کلماتی کلیدی در خلقت کیهان، خلقت حیات، هفت آسمان، و نشانه های طبیعی که در معرض دید انسان ها است در محافل علمی مطرح است و خداوند از این کلمات در این عصر برای حقانیت خود به انسان در قرآن استفاده کرده است. هدف خداوند آزمایش انسان است، انسان باید با تفکر و تعقل و تدبر در آیات به حقانیت وجود خداوند متعال برسد و این انسان ها برای خداوند با ارزش هستند و نتیجه خلقت خود را میخواهد انتخاب کند و حتما برنامه تدوین شده در کار است و خداوند انسان را عبث نیافریده است و اگر می خواست به فرموده خود انسان های با ایمان و صالحی را در زمین می آفرید.
حال چرا سوره توحید ریشه در پیدایش کیهان دارد به دو مقاله خلقت کیهان از هیچ نظر علوم طبیعی و قران و خلقت کیهان از احد یت و صمدیت آغاز شد مراجعه فرمایید (روی عناوین کلیک فرمایید) در این زمینه مفصلا شرح داده شده است. در این نوشتار از دید تاویل به آیات نگاه می کنیم.
بسیاری از کلمات کلیدی علمی در صدر اسلام وجود نداشتند و در دو قرن اخیر در ادبیات علوم تجربی وارد شده اند و خداوند می دانسته که این کلمات کلیدی در مباحث داغ فیزیک و زیست شناسی و زمین شناسی موضوع بحث مهم در سرنوشت خلقت کیهان، حیات و انسان قرار می گیرند. مانند احدیت، احد، صمدیت، فشردگی، بسیط و مرکب. ایجاد از هیچ، انبساط کیهان، خلق کیهان در شش دوره. چرا خداوند دقیقا این کلمات را که فیزیکدانان در دو قرن اخیر وارد مباحث علم کردند را انتخاب کرده است. عصر شکوفائی علم اعتقادات مذهبی و حقانیت وجود خداوند با ادله و ابزار علمی مورد نظر دانشمندان است و اکثرا به همین دلیل چندان اعتقادی به ماوراء جهان مادی و خداوند ندارند. بنابراین آیات متشابه دقیقا به این کلمات کلیدی اشاره کرده است تا انسان های عصر شکوفائی علم را به حقانیت خداوند برساند و به عبارتی جهت اتمام حجت به انسانها است. چه برنامه ای برای انسان ها دارد نمی دانیم ولی فرموده ما انسان را عبث نیآفریدیم.
علم فیزیک و مفهوم احدیت و صمدیت
حدود 15 میلیارد سال قبل کیهان از نقطه ای کاملا فشرده و چگال که مختصات توپری در آن حاکم بود ایجاد شد. این نقطه را که دانشمندان فیزیک نقطه ای مینامند که هنوز ماده، زمان و مکان وجود نداشت به عبارتی نقطه ای که معادلات ریاضی در آن اعتبار خود را از دست میدهند و تمامی انرژی جهان مادی در آن نقطه فشرده شده است که آن را سینگولاریته کیهانی نامیدند. سینگولاریته به زبان علمی و انگلیسی است، به فارسی میشود تکینگی و به عربی میشود احدیت.
چرا علم دقیقا این کلام را که قرآن در 1400 سال قبل از آن نامبرده شده و توصیف صفت ذاتی خداوند است را انتخاب کرد. تنها می توانیم بگوییم اعجاز قرآن است. حال چه رابطه ای احدیت با صمدیت دارد که خداوند فرمود بگو خدا احد است و خدا صمد است. قل هو الله احد الله الصمد. صمد معانی متفاوتی دارد .یکی از مهمترین معنی آن توپری است، ماده تو خالی است و انرژی ناب که در ابتدای کیهان و در محدوده پلانک حاکم بود فوق العاده فشرده و توپر بود. بنابراین در احدیت صمد یت هم حاکم بود. احدیت و صمدیت صفات ذاتی خداوند است و جهان مادی از عالم غیب یعنی عالم ماورائ مادی که احدیت است از فشردگی و از نور ناب یا به زبان علمی انرژی ناب حادث میشود. بدیع السموات والارض خداوند ابداع کننده کیهان از هیچ. ابداع یعنی از عدم یا از هیچ حادث شدن.
احدیت جائی است که ماده و تعینات مادی از اعتبار می افتند یعنی ماهیت خود را از دست میدهند و به انرژی ناب تبدیل میشوند. صفت ذاتی بودن خداوند به این معنی نیست که خداوند ماهیت توپری دارد بلکه توپری از صفات ذاتی او حادث میشود. در قرآن آیه دیگری داریم که این موضوع را ثابت میکند. نور ذاتی خداوند صمد است و فشرده. وقتی حضرت موسی به خداوند فرمود خدا یا برای اطمینان قلبم خودت را به من نشان بده تو را ببینم؟ خداوند فرمود تو نمی توانی مرا ببینی بر کوه مقابل نظر کن سپس نوری از ذات باریتعالی بر کوه جلوه نمود و کوه دیگر بر جای خود نبود و از هیبت آن نور پودر و خرد شد. یعنی نور ذات خدا چنان فشرده و صمد بود که کوه در برابر آن تاب نیاورد. دانشمندان فیزیک محاسبه نموده اند که هر لیتر کیهان در ابتدای انبساط آن میلیارد ها برابر یک لیتر آب چگال تر یا سنگین تر بوده است یعنی دارای وزن میلیون ها تن است که اگر بر قله اورست اصابت کند آن را پودر میکند (این عبارت را فیزیکدان معروف و برنده جایزه نوبل فیزیک اسیون واینبرگ گفته است و قرآن مثال آن را در 1400 سال قبل در تمثیل زیبای درخواست حضرت موسی(ع) بیان فرموده و هدف خداوند هم رسیدن دانشمندان به این موضوع تا حقانیت خداوند برای آنها اثبات شود).
عجیب است که خداوند در قالب تمثیلی در گفتگو با حضرت موسی (ع) قبل از دانشمندان فیزیک آن را مطرح کرده است بنابراین موضوع احد و صمد و آیه بعد که در تمثیل لم یلد ولم یولد بیان شده، بسیط بودن خود را مطرح کرده که باز هم با احدیت وصمدیت پیوند ناگسستنی دارد. آیه آخر مطلب بسیار علمی را بیان میکند و می فرماید احد در جهان مادی فراوان است البته به همان مفهوم فشردگی مانند سیاه چاله ها که ماده در آن محو و نابود میشود و به احدیت می پیوندند. اینها همه احد هستند ولی هیچ احدی مانند احد ذات باریتعالی نیست.اینجا کلمه احد معنی عددی ندارد. مفهوم کوانتومی دارد.
ولم یکن له کفوا احد. سیاهچاله ها سوراخ هایی هستند در سراسر کیهان که به ماوراء جهان مادی و یا محدوده احدیت ارتباط پیدا می کنند. انا لله وانا الیه راجعون ما از خدا نشات گرفتیم و به خدا هم باز میگردیم. دلیل اینکه سوره قل هو الله احد را سوره توحید نامیده اند این است که همه کل شیئ از وحدانیت خدا نشات گرفته و به وحدانیت خدا نیز برمی گردند. همه چیز از خدا آغاز شد و به خدا ختم میشود هو الاول والآخر. بر اساس جهان بینی قرآن آغاز خلقت انسان از ابتدای انبساط کیهان بوده که خلق ماده صورت گرفته به مقاله بررسی انبساط کیهان از نظر علم و قرآن مراجعه فرمایید.
برگشت به خدا یعنی برگشت کیهان به اول مره یا ابتدای زمانی که کیهان دارد منبسط میشود. قیامت بعد از برچیده شدن کیهان است و خداوند اطلاعات ما را ذخیره شده نزد خود دارد، مقالات زیر در باره اشاره قرآن به سیاه چاله ها و اهمیت آن در جهان مادی و نزول وحی به پیامبر گرامی اسلام (ص) با شیوه فیزیک کوانتوم از احدیت به محل استقرار حضرت مشروح بیان شده که با این مقاله از نظر محتوا ارتباط دارند مطالعه آنها به علاقمندان توصیه میشود. سید محمد تقوی اهرمی اسفند 1397.ویرایش جدید خرداد 1399-ویرایش جدید بهمن 1402
کلمات خنس و کنس در قرآن و واقعیت عینی وحی
مواقع النجوم و ارتباط آن با وحی
فیزیک وشیوه نزول وحی در قرآن
1- کتاب توحید شیخ صدوق ص 283 روایتی از امام سجاد (ع)
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)- توضیحات
- بازدید: 4729
مقدمه نوشتار
کلمات در قرآن اعجاز قرآن است و خداوند در زمانی که معجزه برای ایجاد آگاهی در انسان دیگر ضرورتی ندارد (انسان به رشد و آگاهی رسیده است) از کلمات خود به عنوان کلمات کلیدی برای تاویل آیات متشابه که در کنار آیات قرآن مجید دیگر آیات خداوند هستند استفاده می کند و يريد الله ان يحق الحق بكلماته. خداوند اراده کرده است که با کلمات خود حقانیت را محقق سازد. ما باید کلمات را در آیاتی که بکار رفته و با توجه به آیات قبل و بعد و سیاق آیه معنی کنیم. روش بسیار غلط در تاویل کلمات که فعلا رسم شده است این است که کلمات را از آیات و پیش و پس آن جدا میکنند و با تصورات ذهنی خود آنها را تفسیر می کنند. بدون مراجعه به قرآن و آیات مشابه که در آن کلمه مورد نظر آمده است. مثلا تا کنون کلمه سماوات و الارض در بند نظریه منسوخ شده بطلمیوسی گرفتار شده بود و با پیشرفت علم کم کم متحجرین متوجه شده اند که دیگر نمی توانند آن را بکار گیرند وعده ای دلسوز نا آگاه هم با همان روش استفاده از تصورات ذهنی، سماوات و الارض را با منظومه شمسی و سیارات آن تطبیق میدهند. این هم ازنا آگاهی علم اختر شناسی آنها است و می خواهند باز هم کلمات خداوند را در بند تصورات ذهنی دیگری گرفتار کنند.
چرا به آیات خداوند مراجعه نمی کنند و سعی بر بیرون آوردن مفهوم کلمات نمی کنند. سوال بزرگی است که ریشه در جهل دارد یا مغرض هستند و می خواهند اذهان را از واقعیت قرآن دور کنند. خداوند به مشهودات که در معرض دید مردم قرار دارد مثل میزند. سیارات چه نقشی در حیات زمین و خلقت انسان و مشهودات آن دارد و به علاوه وقتی ما به آسمان تاریک شب نگاه میکنیم بی نهایت ستاره را در آسمان میبینیم. کدام سیاره است و کدام ستاره برای مردم عادی مشخص نیست. موردی نیست که خداوند بشر را به زحمت بیاندازد. سیاره جزء مشهودات نیست که خداوند برای مردم مثل به زند. به آیه 105 سوره یوسف مراجعه فرمایید. مشهوداتی که در خلقت انسان نقش داشته اند را خدا برای ما مثال می زند. سیاره مریخ چه نقشی در خلقت انسان داشته است. کمی فکر خودمان را به کار گیریم
وَ كَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَهُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ- چه بسیار آیات در سماوات و الارض را یمرون میکنید و از آنها بدون تفکر و تعقل میگذرید. یمرون علیها یعنی عبور کردن و دیدن و یا به چشم آمدن مکرر. چطور ممکن است فردی این آیه را به بیند و تصورات ذهنی خود را درمورد سماوات و الارض را به منظومه شمسی ببرد.
وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً-از آنچه علم آن را نداری پیروی مکن که گوش و چشم و دل (خواسته نفسانی) همه بر آن تصورات غلط مسئول هستند.
راه درست رسیدن به معنی واقعی و مورد نظر قرآن
مسلما موضوعاتی که خداوند در قرآن و در قالب آیات متشابه برای ما بیان میکند، برای رسیدن به مفاهیم آن است و در هدایت انسان برای رسیدن به حقانیت خداوند کاربرد دارد.
کلمات سماوات وسماء، صلب و ترائب، حما مسنون، نطفه اولیه و نفس واحده، حورالعین، غلمان وولدان و قاصرات و مقصورات و فراش و ابکارا در قرآن و معنی آن بحث بسیار پیچیده و لاینحل باقی مانده و هر کس براساس تصورات ذهنی خود و مراجعه به نظرات گذشتگان که به استناد علم هزار سال قبل بر باور ما نشسته آنرا معنی میکنند و هر کس ساز خود را مینوازد. اساس تمامی تاویل ها و ترجمه ها همان نظرات کهن است بدون مراجعه به آیات قران و سیاق آن تکه هائی از آیات را میبرند و به یکدیگر می چسبانند و تفسیر میکنند .
استاد علامه طباطبائی رحمته الله علیه در کتاب قرآن در اسلام سه روش تفسیر را بیان میکند و روش سوم را بر می گزیند و بسیاری بدون نقل قول مستقیم از ایشان به نفع امنیه خود و بدون اشاره به روش سوم که مورد نظر ایشان است ادعا میکنند که هدف علامه مقابله با تفسیر به رای است در صورتی که تفسیر به رای یکی از سه روش مورد بحث علامه است که آن را و روش دوم را رد میکند و با استدلال روش سوم را معرفی میکند. و شما در تمامی سایت ها این سه روش نامبرده از ایشان را جز در کتاب قرآن در اسلام نخواهید یافت. خوشبختانه کتاب قرآن در اسلام نویسنده استاد علامه سید محمد حسین طباطبائی تاریخ انتشار مرداد ماه 1353 از انتشارات دارالکتب الاسلامیه تهران بازار سلطانی را داشتم که عین مطالب عنوان شده از ایشان بدون دخل و تصرف خدمت خوانندگان تقدیم میشود
روش من برای بیان تاویل آیات قرآن تفسیر به رای نیست
من برای نظرات خود روش سوم را که استاد پیشنهاد داده اند و از همان سالها در آِیات متشابه تدبر و تفکر کرده ام و با استناد به سایر آیات قرآن سعی کرده ام مفاهیم این کلمه که با خرافات عجین شده و تاثیر خود را بر روی سایر مفاهیم از قبیل خلقت کیهان، خلقت انسان و حیات روی کره زمین مفاهیم جن و انس، آیات متشابه در باره قیامت ،حورالعین، فراش، قاصرات صلب و ترائب و سایر آیات متشابه گذاشته است کشف نمایم و سپس با علم روز مقایسه نمایم. از رهنمودهای حضوری شهید بهشتی در مسجد هامبورگ و همچنین مرحوم صادق طباطبائی بهره برده ام. تفسیر آیت الله طالقانی، شهید مطهری و سایر بزرگواران مشوق اینجانب بوده است. در زیر مطالب آن بزرگوار استاد علامه طباطبائی خداوند انشاءالله روحش را قرین رحمت خود به فرماید عینا نقل میگردد.
سید محمد تقوی اهرمی اردیبهشت 1397 مقارن با ولادت با سعادت حضرت مهدی(ع) ویرایش جدید تیر ماه 1399-ویرایش جدید شهریور 1402
یح قرآن چگونه تفسیر می پذیرد- سرفصل موضوع در کتاب اسلام و قرآن علامه همه مطلب از مرحوم علامه است.
نقل از کتاب قرآن در اسلام استاد علامه طباطبائی-تاریخ انتشار مرداد ماه 1353 از انتشارات دارالکتب الاسلامیه تهران بازار سلطانی
"پاسخ این پرسش از فصول گذشته پیدا است زیرا: از جانبی قران مجید کتابی است همگانی و همیشگی و همه را مورد خطاب قرار داده به قصد خود ارشاد و هدایت میکند و نیز با همه بقام تحدی و احتجاج میاید و خود را نور روشن کننده و بیان کننده همه چیز معرفی می کند و البته چنین چیزی در روشن شدن خود نباید نیازمند دیگران باشد. و نیز در مقام احتجاج باین که کلام بشر نیست می گوید (سوره نساء آیه 82) قران کلام یکنواختی است که هیچ گونه اختلافی که به نظر میرسد به واسطه تدبیر در خود قرآن حل میشود و اگر کلام خدا نبود اینطور نبود. و اگر چنین کلامی در روشن شدن مقاصد خود حاجت به چیزی دیگر یا کس دیگر داشت این حجت تمام نبود. زیرا اگر مخالفی مورد اختلافی پیدا کند که از راه دلالت لفظی خود قرآن حل نشود و از هر راه دیگری غیر لفظ حل شود مانند اینکه ارجاع به پیامبر اکرم(ص) شود و وی بدون شاهدی از لفظ قرآن بفرماید مراد آیه چنین و چنان است البته مخالفی که معتقد به عصمت و صدق آن حضرت نیست اقناع نخواهد شد و به عبارت دیگر بیان و رفع اختلاف پیامبر اکرم (ص) مثلا بدون شاهد لفظی از قرآن تنها بدرد کسی میخورد که به نبوت و عصمت آن حضرت ایمان داشته باشد و روی سخن و طرف احتجاج در آیه-افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله و جدوا فیه اختلافا کثیر-با مخالفین دعوت و کسانی است که ایمان به نبوت و عصمت آن حضرت ندارند و قول خود آن حضرت بی شاهد قرآنی مسلم آنان نمی باشد. و از طرف دیگر خود قرآن به بیان و تفسیر پیامبر اکرم(ص) و پیغمبر اکرم به بیان و تفسیر اهل بیت خود حجیت میدهد.
نتیجه این دو مقدمه این است که در قرآن مجید برخی از آیات با برخی دیگر از آیات تفسیر شود و موقعیت پیامبراکرم(ص) و اهل بیت او در برابر قران موقعیت معلمین معصومی باشد که در تعلیم خود هرگز خطا نکنند و قهرا تفسیری که آنان کنند با تفسیری که واقعا از انضمام آیات به همدیگر بدست می آید مخالف نخواهد بود
نتیجه ای که از فصل گذشته گرفته میشود این است که تفسیر واقعی قرآن تفسیری است که از تدبر در آیات و استمداد در آیه به آیات دیگر به دست می آید.
به عبارت دیگر در تفسیر آیات قرآنی یکی از سه راه را در پیش داریم
1-تفسیر آیه به تنهائی با مقدمات علمی و غیر علمی که در نزد خود داریم
2-تفسیر آیه ب معونه روایتی که در ذیل آیه از معصوم رسیده
3-تفسیر آیه با استمداد از تدبر و استنطاق معنی آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایت در مورد امکان
طریق سوم همان روشی است که در فصل گذشته استنتاج کردیم و آن روشی است که پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت او در تعلیمات خود به آن اشاره فرمودند. چنانچه پیامبر اکرم فرماید" و انما نزل لیصدق بعضه بعضا و امیر المومنین (ع) فرماید" ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض"
و از بیان گذشته روشن است که این طریق غیر از طریقه ای است که در حدیث نبوی معروف" من فسرالقرآن برایه فلیتوبوه مقعده من النار" هر که قرآن را به رای و نظر خود تفسیر کند جای خود را در آتش درست کند. از آن نهی شده است زیرا در این روش قرآن به قرآن تفسیر میشود نه با رای تفسیر کننده.
طریق اول قابل اعتماد نیست و در حقیقت از قبیل تفسیر به رای می باشد مگر در جائی که با طریق سوم توافق کند
طریق دوم روشی است که علماء تفسیر در صدر اسلام داشتند و قرن ها رایج و مورد عمل بود (چنانچه در فصل های گذشته مذکور شد) و تا کنون نیز در میان اخباریین اهل سنت و شیعه معمول به میباشد
طریقه ای است محدود در برابر نیاز نامحدود، زیرا ما در ذیل شش هزار و چند صد آیه قرآنی صدها و هزارها سوالات علمی و غیرعلمی داریم. پاسخ این سوالات و حل این معضلات را از کجا باید دریافت نمود؟
آیا به روایات باید مراجعه نمود؟ در صورتیکه آنچه نام روایت نبوی میشود بر آن گذاشت از طریق اهل سنت و جماعت به دویست و پنجاه حدیث نمی رسد گذشته از اینکه بسیاری از آنها ضعیف و برخی از آنها منکر می باشند و اگر روایات اهل بیت را که از طرق شیعه رسیده در نظر آوریم درست است که به هزارها می رسد و در آنها مقدار متنابهی احادیث قابل اعتماد یافت می شود ولی در هر حال در برابر سوالات نامحدود کفایت نمی کند. گذشته از اینکه بسیاری از آیات قرآنی است که در ذیل آن از طریق عامه و خاصه حدیث وارد نشده است. یا در این مشکلات به آیات مناسبه باید بر گشت که دراین طریقه ممنوع است؟
یا اصلا از بحث خودداری کرد و نیاز علمی را نا دیده انگاشت ؟ در این صورت آیه "ونزلنا علیک الکتاب تبیان لکل شیئ" سوره نحل آیه 89 با دلالت روشن تر از آفتاب خود چه معنی خواهد داشت. و جمله افلا یتد برون القرآن، سوره نساء آیه 82 و سوره محمد آیه 24 و آیه " کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته ولیتذکر اولوا الابواب سوره ص آیه 29 (ترجمه: کتابی است مبارک که بر تو نازل کردیم برای اینکه آیاتش را تدبر کنند و ارباب عقول متذکر شوند) و آیه افلم یدبر والقول ام جائهم مالم یات آبائهم الاولین" (آیا این سخن را تدبیر نکرده اند یا بسوی ایشان چیز تازه آمده که بسوی پدران گذشته اشان نیامده بود؟ چه مفهومی خواهد داشت"
{jcomments on}
Write comment (0 Comments)